مقایسه خمریه ابن فارض مصری با اشعار مولانا و غزلیات سعدی و حافظ
الموضوعات : عرفان اسلامیزرین تاج فرجی 1 , محمدرضا شاد منامن 2
1 - فارغ التحصیل کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال و دبیر دبیرستان تیزهوشان خلخال.
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد خلخال، دانشگاه آزاد اسلامی، خلخال، ایران
الکلمات المفتاحية: سعدی, حافظ, ابن فارض, مولوی, باده, عشق,
ملخص المقالة :
در این مقاله ضمن مطالعه و بررسی خمریّه ابن فارض و تطبیق آن با اشعار مولانا، غزلیّات سعدی و حافظ به عقاید مشترک عرفانی برمیخوریم که همگی به مشرب عشق و مستی و نیز اندیشههای وحدتگرایانه متمایل بودند.ابن شاعران گرانقدر، جهان بینی، عرفان و سلوک اجتماعی و فردی خودرا بر شالوده عشق بنا نهادهاند؛ به گونهای که در باور آنها عشق، مهمترین موضوع هستی، مبدأ و معادشناسی، انسانشناسی و بزرگترین انگیزه برای تعالی آدمی است. ابن فارض در خمریّه خود که در حقیقت یک توحیدیه عرفانی است بیشتر به توصیف باده و حالات عرفانی آن پرداخته است که عاشق از جمال حقیقت و زیبایی آن که باعث لقا و وصل حضرت دوست میشود مست میشود. کلام سعدی صرف عشق و مستی است و در این رهگذر گاهی به عشق زمینی برای گداخته شدن نفوس مقربان اشاره میکند تا ناخالصیها فرو ریزد و افرادشایستگی وصال ودیدار جمال یار را پیدا کنند. کلام مولانا بیشتر بر وجد و غلبه هیجانات روحی و عرفانی است که مبتنی بر تجربههای روحانی است اما حافظ که بیشترین بسامد دربارة باده و عشق را در غزلیّات خود بهکاربرده، حکایت از آن دارد که تحت تأثیر مضامین ابن فارض بوده و با زبان رمزی و نمادین به بیان اندیشههای خاصّ عرفانی میپردازد.