تحلیل مقام توبه در حکایت پیرزن و ملکشاه «مصیبتنامه عطار» بر اساس کهن الگوی «بازگشت قهرمان» جوزف کمپبل
الموضوعات : عرفان اسلامیمعصومه روحانیفرد 1 , مهدی ماحوزی 2 , شهین اوجاق علیزاده 3
1 - دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی،گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران.
الکلمات المفتاحية: سفر قهرمان, مصیبتنامه, عطار, کمپبل, پیرزن و ملکشاه, توبه,
ملخص المقالة :
داستان رمزیِ پیرزن و ملک الب ارسلان در مصیبتنامه عطار، ظرفیتهای بسیاری برای انواعِ خوانشهای رمزگشایانه دارد. داستان پیرزن و ملکشاه را میتوان مبتنی بر آرای کمبل بررسی کرد. یکی از شیوههای مناسب برای درکساختار رمزی این داستان، کهن الگوی سفرِ قهرمان کمپبل است. قهرمان داستان با ندای فراخوان به سرزمین دیگری کشیده میشود و سفرش را آغاز میکند. او در جریان سیر در آفاق تنها داشته معیشت خود را از دست میدهد و در نبردی متهورانه در مقابل ملکشاه میایستد و او را به باز پس دادن حق رعیت تذکار میدهد و در ادامه او را از خوف گذر از پل و رویارویی با هیبت و ابهت نیروی الهی میترساند؛ در پایان در حالی که به حق خود دست یافته است؛ در پیشگاه الهی تضرع و دعا میکند که از قصور شاه در گذرد تا او به نوعی کمال و پختگی دست یابد، ملکشاه در اثر خواب متحول میشود و به مقامِ پیشین خویش باز میگردد، در حالی که اکسیر حیات را نیز به همراه دارد تا افاضه رعایا و یاران کند. در این سفرها، سالک قهرمان با اجابت ندای فراخوان ییر زال برای نجات رعیت ایران، پای در سفری پر مخاطره و دشوار مینهد و با گذر از مراحل نبرد، ضمن توفیق در مأموریت خود و کسب مواهب مادّی، به نوعی خودشناسی و کمال معنوی نائل میشود که این امر، علاوه بر خویشکاری قهرمان اصلی؛ مطابق با آرای کمبل درباره کهن الگوی «سفر قهرمان» با دعا وکرنش در مقابل ایزد و استعانت از حضرتش، به تحول حاکمیت سرزمین خود نایل میگردد.