دیالکتیک غم و شادی در اندیشه عطار و مولوی
الموضوعات : عرفان اسلامیناصر گذشته 1 , مژده شریعتمداری 2
1 - استادیار دانشگاه تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
2 - استادیار دانشگاه تهران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
الکلمات المفتاحية: عشق, دیالکتیک, زیست جهان, مولوی, غم, شادی, عطار,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر به بررسی امکان خوانشِ دیالکتیکی غم و شادی در تجربههای عرفانی دو عارف بلندآوازه فریدالدین عطار و مولانا جلالالدین محمد بلخی پرداخته است. بدین منظور کوشیدهایم تا راهی را برای درک مفهوم ِ دیالکتیک و شهودِ دیالکتیکی در تجربههای رنگارنگ عطار و مولوی هموار کنیم، و مدعی شویم بیان دیالکتیکی ایشان ازعیان دیالکتیکیشان برآمده است. سپس غم و شادی را درزیست جهان ِ این دو عارف بررسی کردهایم و نشان دادهایم که اندوه و یا خرسندی آن گاه که روی در دنیا داشته باشند، غم نُما و شادی نُما هستندوآن گاه که فرد از چنبر زمان و مکان این عالم خود را رها کرد همه گریه و خندهاش، قبض و بسطش، فرح وملالش و غم و شادیش از گونهء دیگری میشود اگر با این رویکرد به این تجربه عطار و مولوی نظر افکنیم، در خواهیم یافت که چگونه غرقشدگی در عشق و زیست در بیکرانگی، انسان را درموقعیتهای زیسته متفاوتی قرار میدهد که رنگ و بوی تروتازه به آن خواهد بخشید. به مدد همین نظرگاه است که در مییابیم چرا عطار سراسر دردمندی و اندوه است وهر که راغمدارتراست،مقربتر میبیند وچرا اساسا مولوی در عشق یکسره سخن ازطرب و دستافشانی دارد.