بررسی عناصری عرفانی در تفکر مارتین بوبر
الموضوعات : عرفان اسلامی
1 - مدرس گروه ادیان و عرفان، واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: رابطه, خداوند, «من- تو»- «من- آن»,
ملخص المقالة :
مارتین بوبر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیستی قرن بیستم است که طرفدار فلسفه همسخنی است، فلسفه همسخنی در مقابل و به مخالفت فلسفه ایده آلیسم به وجود آمده است. در این نوع نگاه دیگر «من» انتزاعی مورد توجه قرار نمیگیرد بلکه سرو کار با «من» حقیقی و عینی است. وقتی صحبت از «من» عینی به میان میآید به دنبال آن، بحث رابطۀ میان موجودات که بخش مهمی از موضوعات اگزیستانسیالیستی محسوب میشود مورد توجه و مداقه قرار میگیرد. در این میان مارتین بوبر در بحث رابطه سخنان جدیدی را مطرح میسازد که در بن مایههای اندیشۀ او کاملا مولفههای عرفانی هویدا است. مارتین بوبر در بحث رابطه از دو نوع رابطه سخن به میان میآورد و آنها عبارتند از رابطه «من- آن» و رابطه «من- تو». این دو رابطه دارای ویژگیهای متفاوتی هستند هنگامی که شخص در برقراری رابطه با دیگری نگاهی ابزارگونه را پیش میگیرد و به دیگری به عنوان شیئی که قابل استفاده و بهره برداری است نگاه میکند و آن را مورد تجربه قرار میدهد رابطۀ «من- آن» شکل میگیرد. در این نوع رابطه انسان فاعل شناسا و دیگری متعلق شناسا واقع میشود. بوبر بیان میدارد که انسان تنها در این نوع رابطه است که قادر خواهد شد تا خود یعنی «من» را بشناسد و استعدادهای درونی خویش را به شکوفایی برساند همچنین هر یک از این روابط میتواند در سه حوزه متفاوت رخ دهد یعنی رابطه بین انسان با مادون انسان، بین انسان با انسان و بین انسان و مافوق انسان صورت بپذیرد. از نظر مارتین بوبر هر رابطۀ «من- تو»یی میتواند به رابطه «من- آن» بدل شود اما در برقراری رابطه با «تو»ی ابدی که همان خداوند است هرگز خداوند به «آن» تبدیل نمیشود.