تجلّی عشق در اشعار مولانا
الموضوعات : عرفان اسلامیخداویردی عباس زاده 1 , هانیه طاهرلو 2
1 - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوی، استادیار گروه ادبیات فارسی، خوی، ایران
2 - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوی، کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، خوی، ایران
الکلمات المفتاحية: عشق, عرفان, محبت, مولانا جلال الدّین محمّد بلخی (رومی), کمال,
ملخص المقالة :
عشق و محبّت، اکسیر حیات است و بهانة بودن؛ و اگر عشق نبود، هیچ نبود. این معنا در جهانبینی عرفانی که آثار مولانا نمونههای درخشان آن است، ژرفتر و لطیفتر بیان میشود. عرفا معتقدند که اصل همة محبّتها حضرت حقّ است و از اوست که محبّت در همة هستی جاری و ساری میشود. عشق، راز آفرینش و چاشنی حیات و خمیرمایه تصوّف و سرمنشاء کارهای خطیر درعالم و اساس شور و شوق و وجد و نهایت حال عارف است که با رسیدن به کمال، به فنا در ذات معشوق و وحدت عشق و عاشق و معشوق منتهی میشود. عشق ودیعهای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات و فطرت وی عجین گشته و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. مولانا میگوید: نـاف مـا بـر مهر او ببـریدهانـد عـشق او در جـان مـا کاریدهاند مولانا به سبب سوز عشقی که در دل دارد پلّه پلّه مقامات تتبّل تا فنا را پشت سر مینهد تا به ملاقات معشوق حقیقی نایل آید. عشقی که مولانا از آن صحبت میکند عشق حقیقی و راستین است نه عشقهای رنگین که عاقبت به ننگ انجامد.