بررسی مبانی و سازو کارهای استعاره در متون عرفانی
الموضوعات : عرفان اسلامیسید حسن سید ترابی 1 , رقیه کمالی 2
1 - دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رشت، استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، رشت، ایران
2 - کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی ـ دبیر دبیرستانهای رشت
الکلمات المفتاحية: زبان, تصوف, تجربه, استعاره, عرفان,
ملخص المقالة :
عرفان - شناخت خالق هستی- مناسبترین و کوتاه ترین راه ممکن برای وصول به حق است. پدیده ای نافذ، پرجذبه و مبهم که حالات ـ در واقع ـ تغیراتی را سبب می شود که از نگاه دیگران سؤال برانگیز است. این تحولات آنچنان موثر و مداوم است که زبان و کلام عارف نیز از آن تاثیر می پذیرد و در وجوه مختلف از زبان عمومی دور می شودو البته این بیگانگی لذت بخش را بیش از همه مدیون به کارگیری استعاره است. استعاره را می توان از مهم ترین عوامل ابهام سازی در متون عرفانی دانست؛ لفظی که در معنای اصلی خود به کار نرفته است و بالتبع می تواند برداشتهای چندگانه ای به ذهن پویای خواننده القا کند. اما براستی استعاره در متون عرفانی چه کارکردی دارد و عرفا چگونه از آن در کلام خود بهره گرفته اند؟ در مقاله حاضر نگارنده سعی دارد جایگاه این آرایه و شیوه به کارگیری آن را در زبان و متون عرفانی مورد بررسی و نقد قرار دهد و به نقش آن در این متون و اصول و کاربرد این شیوهی بیانی در این گونه آثار بپردازد