تمثیل، سمبول و استعاره در عاشقانه های فروغ فرخ زاد
الموضوعات :رسول معصومی 1 , شهین اوجاق علی زاده 2
1 - دانشجوی دوره دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران
2 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران
الکلمات المفتاحية: استعاره, تمثیل, symbol, metaphor, Allegory, فروغ فرخ زاد, سمبول, Forough Farroqzad,
ملخص المقالة :
فروغ فرخ زاد از آن گروه شاعرانی است که به زندگی او و حواشی آن بسیار پرداخته شده است. اما آثار او کمتر تجزیه و تحلیل دقیق شده است. نگارندۀ مقاله همۀ اشعار او را با دقّت مطالعه و بررسی کرده است و با توجّه به دریافت خود و استفاده از منابع و مآخذ معتبر به بررسی کاربرد تمثیل ظاهری و محتوایی، سمبول نماد و استعاره تشخیص و جان دار انگاری در آثار این شاعر پرداخته است و به این نتیجه رسیده است که فروغ بسیار زیبا و ویژه از سمبول های شخصی استفاده نموده است، و خاص خود شاعر میباشد و علاوه بر آن به خوبی و مسلط از تمثیل و استعاره بهره گرفته است اما میزان استفاده او از این صورخیال هم از نظر کمّی و هم از نظر کیفی در شعرهای او کاملاً سیر صعودی داشته است. پس از شعر تولدی دیگر که شاعر به کمال فکری و نوشتاری میرسد تمثیلهای او از نظر شکلی و محتوایی کاملاً شکوفا میشود که بسیار جالب و قابل تأمل است. استفادۀ او از تشخیص و جان دار انگاری نیز بسیار گسترده و قابل توجه است. که نشان از آمیختگی روح او با طبیعت بیرون است.