سحر و جادو درداستانهای هزار و یکشب و قرآن کریم
الموضوعات :
مصطفی خدایاری
1
(استادیارگروه زبان و ادبیات فارسی،، دانشگاه آزاد اسلامیواحد گرمسار، گرمسار، ایران)
زکیه دهنمکی
2
(دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامیواحدگرمسار، گرمسار، ایران)
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
هزار و یکشب سرشار از افسانه و افسون است.افسانههایی که در این کتاب از پی هم میگذرند،اتفاقات و حوادثی را در بطن خود میپرورانند اگر چه در دنیای خود طبیعی و عادی هستند، اما به آسانی در باور ما نمیگنجد. ما با آنها مأنوس نیستیم و تنها آنها را به حساب مافوق طبیعی بودن میگذاریم. سحر و جادو در هزار و یکشب جایگاه ویژهای دارد، نه هر کس، تنها دو دسته از افراد آنها را به کار میبردند.افراد خوب و افراد بد! در داستانهای هزار و یکشب عمدتاً زنان ساحرند و افسونگر. دنیای هزار و یکشب دنیای انسانهایی است که با دیوان و پریان زندگی میکنند و چون یارای برابری در مقابل آنان را ندارند سحر و جادو را در برابر ناملایمات، برای آنان و گاه برای همجنسان خود به کار میگیرند. آنچه که در ذهن ما پذیرفتن وجود سحر و جادو را کمیآسانتر نموده است، تأیید این مسأله در کتاب آسمانی ماست.قرآن کریم،در برخی از آیات، سحر و جادو را ممکن دانسته و صد البته جادو و جادوگری را منع نموده است. اما در هزار و یک شب، سحر و جادوگری امری مأنوس است. در این مقالهسحر و جادو در هزار و یکشبو قرآن، به ویژه آیه 102 سوره بقره،به گونهای مبسوط تر با رهیافتی توصیفی - تحلیلی با بهرهگیری از روش اسنادی و کتابخانهای در قالب مقاله علمی پژوهشی مقایسه و تحلیل شده است.
_||_