تحلیل نظریه بینامتنیت در داستان مار و مرد سیمین دانشور
الموضوعات :فاطمه بیداخویدی 1 , فاطمه حیدری 2
1 - مدرس زبان و ادبیات فارسی واحد کرج، ایران
2 - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
ادبیات موجودیتی زنده و پویا دارد و در مسیر پویش خود ناگزیر از اقتباس، ترکیب، تأثیر، تأثر و بازآفرینی است. بنابراین آثار ادبی با هم تعامل دارند و ناگزیر آفرینش هر متنی با تکیه بر میراث ادبی و متون قبل از آن، صورت میگیرد. کمتر اثری را میتوان یافت که با متون دیگر ارتباط و یا حداقل نظری به آنها نداشته باشد. شعرا و نویسندگان، خود به این نکته اذعان داشتهاند که مضامین و موضوعات گفتنی، قبل از ایشان گفته و یا نوشته شده است و از این نظر کار، بر آنان مشکل شده است. ژولیا کریستوا نظریهی بینامتنیت را برای هر نوع ارتباط میان متنهای گوناگون مطرح کرد و پس از آن ژرارژنت با بررسی مطالعات او این نظریه را گسترش داد. موضوع این مقاله بررسی مصادیق بینامتنیت در داستان زیبای مار و مرد اثر سیمین دانشور بر پایهی نظریهی بینامتنیت، است.بنابراین کوشیدهایم رابطهی میان متن این داستان با متنهای پیش از آن را بیابیم و تحلیل کنیم. بنابراین ابتدا نگاهی گذرا به نظریهی بینامتنیت و تاریخچهی آن در متون افکندهایم و سپس خلاصهی داستان را آورده و سرانجام متن این داستان را با تکیه بر نظریهی ژرارژنت، تحلیل کردهایم. هدف از این تحلیل نشان دادن میزان و چه گونگی تعامل داستان مار و مرد با آثار و آگاهیهای بیش از آن است. روش نقد و بررسی نیز طبق نظریهی بینامتنیت ژنت خواهد بود.