بررسی نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس بر اساس اشعار انتقادی حافظ
الموضوعات :کریم نصراللهی 1 , شاهرخ حکمت 2 , محسن ایزدیار 3
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
2 - دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی ، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
الکلمات المفتاحية: حافظ, اندیشه انتقادی, هابرماس, کنش ارتباطی, عقلانیت ارتباطی.,
ملخص المقالة :
گذری انتقادی بر زندگی و حیات فکری و مروری بر آثار و تألیفات حافظ و هابرماس نشان از آن دارد که شرایط سیاسی و اجتماعی عصر آن ها، بستری لازم برای بروز و ظهور شخصیت هایی چون حافظ و هابرماس، فراهم ساخته است. فضای سیاسیِ سراسر خفقانِ مستبدی چون هیتلر، توام با تجربه شخصی نقش مؤثری بر شکل گیری افکار، اندیشه و آثار هابرماس برجای گذاشت. در عصر حافظ نیز چنین شرایطی حاکم است. بهعبارتدیگر اوضاع روزگار حافظ که با ظهور پدیده ای مستبد به نام امیر مبارزالدین توأم است، نقش بسیار مهمی در سرودن اشعار انتقادی وی داشت. از این رو، این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، در صدد پاسخ به این سؤالات است که اساس ارتباط اندیشه هابرماس و حافظ بر چه اصلی استوار است؟ فصول مشترک اندیشه های هابرماس و حافظ بر چه محوری نهاده شدهاست؟ یافته های پژوهش نشانمی دهد محور اصلی ارتباطی کنش ارتباطی هابرماس و اندیشه انتقادی حافظ زبان آنهاست. کنش ارتباطی هابرماسی در چهارچوب گفتمان انتقادی حافظ می تواند پیام آور بخشی از واقعیت های جامعه در حوزه عدالت اجتماعی، آزادی و رهایی، صلح و دوستی و چندصدایی باشد. اعضاء دنیای تکصدایی حافظ می توانند محتسب صوفی، واعظ، زاهد و مدعیان باشند و پیر مغان، رند و ساقی می توانند اعضاء دنیای چندصدایی وی تشکیلدهند. از طرفی گفتمان هابرماس برانگیزاننده میل به حقیقت است. حقیقتی که از طریق استدلال عقلانی تعیین می شود.