خوانش تطبیقی «سبک شناختی فعل» در اشعار اجتماعی فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا از منظر فرانقش اندیشگانی در رویکرد نقش گرایی هلیدی
الموضوعات : Social (with literary and artistic features)
سیمین فیض اللهی
1
,
خدای نظر عصازاده
2
1 - دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ملی تاجیکستان، تاجیکستان.
2 - استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ملی تاجیکستان، تاجیکستان.
الکلمات المفتاحية: سبک شناختی فعل, فروغ فرخزاد و گل رخسار صفیآوا, اشعار اجتماعی, نظام گذرایی,
ملخص المقالة :
رویکرد نقش گرای هلیدی ابزاری را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد که از طریق آن قادر باشد به ایدئولوژی حاکم بر متن و شیوه هایی که سخنور برای انتقال اندیشة خود برمی گزیند، دست یابد. این رویکرد محصول نگاهی اجتماعی به زبان است و به یاری فرانقش های سه گانۀ اندیشگانی، بینافردی و متنی در سطح زبان اتفاق می افتد. فرانقش اندیشگانی به دو کارکرد تجربی و منطقی تقسیم میشود. در کارکرد تجربی، زبان تجربیات دنیای بیرون خود را بیان میکند. محصول این کارکرد در جمله، گذرایی است که برای مشخص نمودن انواع متفاوت فرایندها در جمله -که در فعل نمود مییابد- به کار میرود. یکی از درون مایه های اصلی شعر معاصر و به ویژه شعر زنان، توجه به مسائل اجتماعی و بازنمایی آن به زبان شعر است. شاعری که مفاهیم اجتماعی را در شعر خود منعکس میکند، هدفش بالا بردن ادراک و بینش هنری و اجتماعی است. او میخواهد شعرش پیام انسانی داشته و مردم را با حوادث و رویدادهای زمان خویش آشنا کند. روح شاعران شعر اجتماعی با احساس مسئولیتهای اجتماعی سرشته شده و شاعر با مردم و در میان مردم زندگی میکند. در میان شاعران زن معاصر فروغ فرخزاد از جمله زنانی است که اندیشه های اجتماعی را در اشعارش انعکاس داده و مخاطب با مطالعۀ شعر او می تواند نسبت به دیدگاهی که در ارتباط با مسائل اجتماعی داشته آگاهی یابد. در میان زنان معاصر تاجیکستان نیز گلرخسار صفی آوا شاعری با دغدغه های اجتماعی قلمداد می شود. این پژوهش سعی دارد به شیوۀ توصیفی – تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ دهد که: فروغ فرخزاد و گل رخسار صفی آوا برای بیان دیدگاهها و دغدغه های اجتماعی عصر خود، از کدام یک از فرایندهای زبانی بهره گرفته اند؟ و این فرایندها در انتقال اندیشۀ اجتماعی این دو شاعر چه جایگاهی دارند؟
