نقش میانجی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در رابطه بین اهمالکاری تحصیلی و عواطف مثبت و منفی در دانشآموزان دبیرستانی
الموضوعات :محبوبه پربرتاوشی 1 , احمد برجعلی 2 , علیرضا کیامنش 3
1 - دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشیار، گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه علامه طباطبایی ، تهران، ایران
3 - استادیار، گروه آمار، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: راهبردهای یادگیری, عواطف مثبت و منفی, اهمالکاری تحصیلی,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در رابطه اهمالکاری تحصیلی و عواطف مثبت و منفی در دانشآموزان دبیرستانی انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه دانشآموزان دختر دوره متوسطه مناطق 2، 4 و 8 شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بودند. نمونه پژوهش 400 دانشآموز بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامههای اهمالکاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984)، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دیگروت، 1990) و عواطف مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) بهترتیب با پایایی 802/0، 821/0، 742/0 و 709/0 بودند. دادهها با روش معادلات ساختاری از نوع تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که عواطف مثبت بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تاثیر مستقیم مثبت و بر اهمالکاری تحصیلی تاثیر مستقیم منفی، عواطف منفی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی تاثیر مستقیم منفی و بر اهمالکاری تحصیلی تاثیر مستقیم مثبت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر اهمالکاری تحصیلی تاثیر مستقیم منفی داشت. عواطف مثبت با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر اهمالکاری تحصیلی تاثیر غیرمستقیم منفی و عواطف منفی با میانجیگری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر اهمالکاری تحصیلی تاثیر غیرمستقیم مثبت داشت (01/0>P). برای کاهش اهمالکاری تحصیلی میتوان عواطف منفی را کاهش و عواطف مثبت و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بهبود بخشید.