پایان باز داستانی و خوانش پسامدرنی از آن در داستانهای فارسی و عربی (مورد پژوهانه؛ «رسالهای در مورد نادر فارابی» نوشته "مصطفی مستور" و «پروانه آبی» نوشته "نور خاطر")
الموضوعات :
1 - عضو هیأت علمی دانشگاه محقق اردبیلی
الکلمات المفتاحية: مقالهای درباره نادر فارابی», پروانه آبی», پسامدرنیسم, پایان باز, «, , «,
ملخص المقالة :
پایان باز یکی از اصطلاحات ادبیات داستانی است که با ظهور جریان نوین داستاننویسی مورد توجه قرار گرفته است. منظور از آن، به اتمام رساندن داستان بهگونهای است که خواننده احساس میکند که هیچ چیز تمام نشده است. در این الگوی پایانبندی، نویسنده با کاربست تکنیکهای مختلفی چون: ایجاد فضای مبهم، چندگانه و تأویلپذیر، روایت داستانی را ناتمام رها کرده و فضایی را برای تعلیق و تفکّر در ذهن خواننده ایجاد میکند تا وی متناسب با دریافت خود تأویلهای مختلفی برای پایان داستان رقم زده و در نهایت در مقام عاملی کنش-گر همراه با نویسنده در پایانبندی داستان مشارکت داشته باشد. بهطور کلی پایان باز به سه شکل: پایان مبهم و نامعلوم، پایان نانوشته و پایان متکثّر و چندگانه نمود مییابد. مقاله حاضر با اتّخاذ رویکرد توصیفی – تحلیلی و در چارچوب پژوهشی تطبیقی مقوله پایان باز را در داستان فارسی رسالهای درباره نادر فارابی نوشته مصطفی مستور و داستان عربی پروانه آبی نوشته نور خاطر بررسی میکند. در نهایت نتایج پژوهش نشان میدهد که این الگوی پایانی بهشکل متفاوتتری در دو داستان نمود مییابد. مصطفی مستور الگویی ترکیبی متشکّل از فرجامهای متکثّر – در قالب فرضیههای متعدد - و فرجام مبهم – در قالب گزارههای استفهامی - را بهکار بسته است. در حالی که نور خاطر بدین منظور صرفاً از الگوی فرجام مبهم و نامفهوم – در قالب گزارههای استفهامی و عدم تکامل فرآیند روایت - بهره برده است. علاوه بر آن، نور خاطر بر خلاف مصطفی مستور بهصراحت از فرجامپذیری و بستن بخش پایانی داستان خود امتناع میورزد.