شعر به عنوان پدیدهای فازی در مقابله با منطق ارسطویی بررسی نقش ایهام، ابهام و استعاره در فازینمودن شعر
الموضوعات :
1 - مدیر گروه وعضو هیات علمی واحد ایلام
الکلمات المفتاحية: منطق فازی, ایهام, ابهام, استعاره, شعر,
ملخص المقالة :
منطق فازی به نوعی از روزگاران کهن وجود داشته است اما بررسی روشمند آن به سال 1965 بر میگردد، زمانی که پرفسور لطفیزاده مقالة مجموعههای فازی را ارائه نمود. منطق فازی در تقابل با منطق ارسطویی، پدیدههای جهان را به دوگانههای متضاد تقسیم نمیکند بلکه هر چیزی را به صورت حوزهای بر روی یک طیف میبیند که از کمترین درجه آغاز و به بیشترین درجه ختم میشود. هر عضو میتواند همزمان به چند مجموعه تعلق داشته باشد و حاصل جمع عضویتها لزوماً برابر صد نیست. در رابطه با منطق فازی و ادبیات و بویژه شعر در ایران کار چندانی صورت نگرفته است و اگرچه این مقاله نخستین گام نیست، اما میکوشد تا بخش کوچکی از خلأ موجود را پر نماید. پرسشهای اصلی این نوشتار عبارتند از اینکه: آیا ادبیات پدیدهای فازی است؟ آیا شعر را میتوان با منطق فازی بررسی نمود؟ اجزاء تشکیلدهندة یک اثر ادبی مفروض، چگونه به آن هویتی فازی میدهند؟ آیا ایهام، ابهام و استعاره، خود پدیدههایی فازی هستند؟ چگونه؟ آیا میتوان مرزی میان شعر، نظم، نثر و محاورات روزمره قائل شد؟ مقاله حاضر به صورت گذرا منطق فازی را بررسی مینماید و سپس پیامدهای تفکر و منطق فازی را در حوزة شعر و ادبیات با تکیه بر ایهام و استعاره به بررسی مینشیند.
_||_