تحوّل عشق انسانی به عشق ربّانی و نقش آن در تحقق توحید باطنی از دیدگاه روزبهان بقلی
الموضوعات :
زهرا کوشکی
1
(
دانشجوی دکتری ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران
)
انشاالله رحمتی
2
(
استاد گروه فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران
)
غلامعلی آریا
3
(
استاد گروه ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران
)
علیرضا ابراهیم
4
(
استادیار گروه ادیان و عرفان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال، تهران، ایران
)
الکلمات المفتاحية: روزبهان بقلی, عشقِ انسانی, عشقِ ربّانی, توحیدِ باطنی, عبهر العاشقین,
ملخص المقالة :
این مقاله جستاری پدیدارشناسانه دربارۀ معنای عشق و انواع آن در آثار روزبهان بقلی است. تلاش نگارندگان بر آن بوده است تا با مطالعة آراء این صوفی نامدار دربارة عشق انسانی و عشق ربّانی و دیگر اصطلاحات مورد تأکید وی نظیر اغانه، التباس و تجلّی، ضمن ارائة شناختی اجمالی از این چهرة سرشناس به سؤال از چگونگی نسبت میان عشق انسانی و عشق ربّانی پاسخ داده، مسیر متحقق شدن به مرتبه توحید باطنی در اندیشه روزبهان را مشخص نمایند. در این راستا مشخّص می گردد که برای روزبهان بقلی نسبت میان عشق انسانی و عشق ربّانی، نه از باب المجاز قنطرة الحقیقة بلکه از این منظر که عشق انسانی عفیف همان عشق به خداوند است، معنا می یابد. به این ترتیب دیدگاه روزبهان به ویژه با برجسته سازی مفهوم توحید باطنی در مقابل توحید ظاهری، تفاوت های بارزی با سه گروه هم عصرش یعنی اهل شریعت، صوفیان ظاهرگرا و غالب عارفان آن زمان پیدا می کند. وی در نهایت با تشریح مفهوم دو واژة اغانه و التباس، تنها راه درک زیبایی ازلیِ خداوند و چشیدن طعم عشقِ ربّانی و نیل به مرتبة توحید باطنی را از طریق توجه به تجلّیّات آن حقیقت سرمدی در صور مخلوقات، به ویژه انسان با تمام ابعاد وجودی اش اعم از جسمانیّت و روحانیّت، معرفی می کند.
- Philipson, M., Phenomenological Philosophy and Sociology, in p. filmer, M. Philipson, D. silverman and D. Walsh(eds), New Direction in sociological Theory, London, collier macmillan, 1972.
_||_