بررسی اصطلاح «خلیفة الله» در متون عرفانی (قرن دوم تا یازدهم هجری قمری)
الموضوعات :
1 - عضو هیأت علمی
الکلمات المفتاحية: خلیفة الله, متون عرفانی, عارفان, تصوف, انسان کامل,
ملخص المقالة :
آموزه خلیفة الله در الهیات اسلامی بسیار حائز اهمیت است و مهمترین مبنای تفکر برتری انسان در هستی میباشد. با توجه به تأثیر عرفان اسلامی در شکلگیری الهیات اسلامی، این پژوهش به دنبال بررسی سیر کاربرد و تطور معانی و مصادیق این عبارت در متون عرفانی است.گردآوری دادههای این تحقیق به روش کتابخانهای و روش انجام آن، تحلیل محتوای توصیفیِ متون و آثار عرفانی نخستین تا آثار قرن یازدهم هجری میباشد. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که عبارت خلیفة الله در کل آثار قرون دوم و سوم هجری مجموعاً چهار بار به کار رفته است. بعد از آن در قرون چهارم و پنجم هجری بسامد این عبارت در متون عرفانی باز هم اندک است؛ ولی نسبت به گذشته تکرار آن افزایش یافته است. امّا از سده ششم و هفتم به بعد مخصوصاً در کتابهای با موضوع عرفان نظری این عبارت به تعداد فراوان به کار رفته است. در قرون بعد کاربرد خلیفة الله کاملا نهادینه شده است و مصداقهای آن تنوع یافته؛ ولی مهمترین مصداق آن، انسان کامل بوده است. امّا در تمام این قرون، همواره بسیاری از صوفیه به طور صریح و یا غیر مستقیم با کاربرد این عبارت مخالفت و از ذکر آن پرهیز نمودهاند.
_||_