نسبت مفهومی «معنویت» و «دین»
الموضوعات :
1 - عضو هیات علمی دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: معنویت, عرفان, «ماتقدم», «ماتأخر», جهت گیری وجودی,
ملخص المقالة :
معنویت[1] در دوران معاصر، هم در میان توده مردم و هم در میان اندیشمندان بسیار مورد توجه واقع شده و به مفهومی کارآمد بدل گشته است. با رجوع به ارتکاز عرفی که از معنای این واژه وجود دارد و تعاریفی که اندیشمندان از آن به دست دادهاند میتوان به تعریفی گویا از آن دست یافت. معنویت، مفهومی مستقل جدا از مفهوم دین، عرفان، اخلاق و مفاهیمی از این دست است، هرچند به لحاظ مصداقی و تحقق خارجی، با آنها ارتباط وثیقی دارد. به عنوان مثال، در تفاوت دین و معنویت میتوان گفت دین به امر قدسی در قالب تشکیلاتی نهادی نظر دارد در حالی که معنویت به عناصری همچون معنا و تعالی معطوف است، عناصری که به صورت فردی باید به تجربه درآیند. در یک جمعبندی، باید گفت مفهوم معنویت، چرخش قطب نمای فکری، احساسی و جسمانی انسان است به سوی امر فرامادی، متعالی و قدسی. این چرخش بنیادین، همه ابعاد وجودی انسان را اعم از بُعد روانی- تنی، بُعد شناختی، بُعد شهودی و بُعد رفتاری تحت الشعاع قرار میدهد و به زندگی و جهان معنا میبخشد. [1]. spirituality
_||_