زمان اندیشی دورنی از دیدگاه هوسرل
الموضوعات :
1 - ندارد
الکلمات المفتاحية: پدیدارشناسی, هوسرل, زمان ابژکتیو و سوبژکتیو, آگاهی از زمان درونی, نوئسیس, نوئما, روی آورندگی(حیث التفاتی), دادگی,
ملخص المقالة :
پدیدارشناسی زمان می کوشد تا تبیین کند که چگونه زمان آگاهی درونی ساخته م یشود. درحقیقت پدیدارشناسی آگاهی از زمان ساختار ماهوی آگاهی را بررسی می کند. ساختاری که به مااجازه م یدهد تا عین زما نمند را در لحظات گوناگو ناش یکسان و واحد درک کنیم. در رویکردپدیدارشناسانه، زمان دیگر مقدار حرکت، یا خصلت های روان شناسانه نفس و حتی پیش فرض هایاستعلائی شناخت نیست. در واقع هوسرل بر اساس دیدگاه پدیدارشناختی خود سه سطح از زمان رابررسی می کند. 1. زمان کیهانی یا زمان عینی 2. زمان ذهنی و شخصی 3. آگاهی از زمان درونی.. تجربه ی ما درباره ی اعیان زمان مند ساختاری سه وجهی دارد که عبارتند از: 1. پیش یازی 2نگهداشت و 3. انطباع اولیه. پیش یازی فرآیندی است که به وسیل هی آن انتظارات شکل م یگیرند درحالی که این انتظارت بی درنگ با آن چیزی که در انطباع اولیه ی تجربه م یشود ارتباط پیدامی کنند. نگهداشت فرآیندی است که به وسیله ی آن چیزی که به عنوان اکنون تجربه م یشود درآگاهی باقی م یماند و به عقب فروکش م یکند. انطباع اولیه ی سازه آگاهی است که معطوف بهمرحله ی کنونی عین است. انطباع اولیه را نم یتوان مستقل از افق زمانی آن در نظر گرفت. بنابراینطبق پدیدارشناسی هر تجربه ای متضمن یک افق زمانی است که آگاهی ما درباره ی اعیان در بستراین افق ها تحقق می یابد. این مقاله سعی می کند دیدگاه هوسرل دربار هی زمان آگاهی را بیان کند.