مفهوم جامعه از دیدگاه کنفوسیوس
الموضوعات :
1 - ندارد
الکلمات المفتاحية: آسمان, فرزند آسمان, خاقانهای باستانی, خانواده, سلسله مراتب اجتماعی, اصلاح عناوین, جن, لی, دِ, دائو, داتونگ, سعادت,
ملخص المقالة :
جامعه دوران کنفوسیوس مشحون از درگیریها وجنگهای ایالات چین باستان با یکدیگر، آشفتگی و نابسامانی روابط خانوادگی، ناامنی، رقابت، ستمکاری، ضعف حکومت و فساد اخلاقی بود. کنفوسیوس برای اصلاح این وضع، جامعة سر مشقی را مطرح کرد که خاقانهای باستانی (واسطورهای) یائو، شون و یو درهزاره سوم قبل از میلاد ایجاد کرده بودند و یکبار دیگر در اوایل سلسله چو توسط شاه ون و فرزندش وو در تاریخ چین باستان محقق شده بود. جامعة مورد نظر او در واقع خانوادهای بزرگ است که بر ساختاری سلسله مراتبی، مشتمل بر روابط پنجگانة پدر با فرزند، شوهر با زن، برادر بزرگتر با برادر کوچکتر، دوست با دوست و شاه با وزیر مبتنی است. در این جامعه انسانها به یکدیگر احترام میگذارند و نسبت به همدیگر عشق می ورزند. ریشة چنین جامعهای از خانوادة آسمانی و کیهانی- آسمان به منزلة پدر، زمین مادر و حاکم فرزند - شروع میشود و سپس در سایة تقوای فرزندیِ حاکم، به مراتب پایینتر جامعه و حتی به حوزة ارواح نیاکان در آسمان نیز گسترش مییابد. از دیدگاه کنفوسیوس، جامعه از آن حیث که بستر و مرکز ظهور ارادة آسمان (tien ) و به تعبیر دقیقتر خانوادة آسمان است، مقدس و رمز حیات میباشد؛ به طوری که درجامعه با انجام آداب و مناسک اجتماعی (li )، انسانیت (jen) به وجود میآید و آن نیز به نوبة خود باعث هماهنگی و رشد آسمان، زمین و انسان میگردد و از نزول هر گونه بلایای آسمانی بر جامعه جلوگیری میکند و درنتیجه، آرامش، سعادت و خوشبختی را نصیب انسانها میسازد.