غیاب معنادار انسان برای بیان امر الهی در بحران کرونای 2019: تحلیلی بر اساس پدیدارشناسی روح هگل
الموضوعات :محبوبه اکبری ناصری 1 , بهروز الیاسی 2
1 - دانشجوی دکتری فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دکترای فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: ویروس کرونا, انسان, امر الهی, خدا, هنر, دین, فلسفه,
ملخص المقالة :
شیوع عالمگیر ویروس کرونا (2019)، در جهان، سبب بازاندیشی در بسیاری از مناسبات انسانی شد. علوم انسانی و بهویژه فلسفه نیز از این قاعده مستثنی نبود. در این پژوهش کوشش میشود غیاب انسانها برای پیشگیری از گسترش ویروس کرونا در مجامع عمومی و نسبتِ آن با بیان امر الهی (امر مطلق) در سه ساحت هنر، دین و فلسفه با توجه به متن پدیدارشناسیِ روح هگل، مورد بازاندیشی قرار گیرد. در اندیشهی هگل بیان امر الهی در سه ساحتِ یاد شده با حضور انسان و برای انسان امکانپذیر میشود. خالی شدن اماکن عمومی بهویژه پرستشگاهها از انسان، ما را با پرسش از چگونگی نسبت انسان و امر الهی در جهان معاصر روبهرو کرد. نتایج حاصل از این پژوهش، نشاندهندهی آن است که در جهان نیستانگار و سکولار مدرن، هنر و دین برای بیان امر الهی از وجههی نظر هگل ناکارآمد بودند، با اینحال ظواهر و تشریفات خاص هنرها و دین آشکار مسیحی هنوز آنها را کارآمد نشان میدادند که بحران کرونا از بحران بزرگتری پرده برداشت که به محاق رفتن امرالهی و معنویت است. در جهان معاصر تنها یک ساحت برای بیان امر الهی باقی مانده که آن هم فلسفه است. هگل مدعی است که دین و خدا از سنخ معقولاتند و روند صیرورتِ روح در جهان مادّی نیز معقول و واقعی بوده است، اما با ژرفنگری در تاریخ متافیزیک و بهویژه رویدادهای جهان مدرن و پسامدرن متوجه میشویم امر الهی معقول، هنوز نااندیشیده باقی مانده است و بحران شیوع کرونا فقدان خرد را آشکار کرد.
_||_