بازدارنده های اجتماعی دستیابی زنان به مدیریت سیاسی کلان کشور بعد از انقلاب اسلامی ایران
الموضوعات : مطالعات توسعه اجتماعی ایراننرگس متقی 1 , زهرا حضرتی صومعه 2 , زهرا قاسمی 3
1 - دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی، واحد تهران مرکزی ، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران ، ایران
2 - دانشیار جامعه شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - استادیار جامعه شناسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: جامعه پذیری سیاسی, نابرابری جنسیتی, رسانه های جمعی, تقابل نقش های سنتی و مدرن زنان, مدیریت سیاسی,
ملخص المقالة :
مشارکت زنان در سطوح بالای مدیریت سیاسی کشور از جمله شاخص های مهم توسعه انسانی در فرایند توسعه پایدار است ، اما مسئله این است که زنان ایرانی به عنوان نیمی از جامعه، از سهم متناسبی در ساختار قدرت سیاسی برخوردار نشده اند و در تصمیم گیری ها و مناصب قدرت در مدیریت سیاسی کلان کشور حضوری کمرنگ دارند . مقاله حاضر با هدف بررسی بازدارنده های اجتماعی دستیابی زنان به مدیریت سیاسی کلان کشور بعد از انقلاب اسلامی ایران انجام شد. روش پژوهش پیمایشی و از نوع تبیینی است. جامعه آماری اعضای هیات علمی دانشگاه های شهر تهران که حجم نمونه بدست آمده 382 نفر و از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و متناسب با حجم استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته که دارای اعتبار محتوایی صوری و اعتماد (آلفای کرونباخ 0.78) است. یافته های پژوهش نشانگر آن است که جامعه پذیری سیاسی، پایگاه اقتصادی اجتماعی و میزان استفاده از شبکه ها ی اجتماعی با متغیر وابسته همبستگی معناداری با شدت رابطه قوی دارند. همچنین متغیر نابرابری جنسیتی و تقابل نقش های سنتی و مدرن زنان و دستیابی آنان به مدیریت سیاسی کلان همبستگی معکوس با شدت رابطه قوی دارند به این معنی که هر چه نابرابری جنسیتی و تقابل نقش های سنتی و مدرن زنان در جامعه افزایش یابد دستیابی زنان به پست های مدیریت سیاسی کاهش می یابد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای تحقیق توانستهاند حدود 44 درصد از کل تغییرات متغیر وابسته (دستیابی زنان به مدیریت سیاسی کلان کشور) را پیشبینی کنند.
_||_