تبیین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی با رویکرد توانمندسازی شغلی (مطالعه موردی: مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران)
الموضوعات : مطالعات توسعه اجتماعی ایران
1 - دکترا، رشته مدیریت، پژوهشکده مهندسی بحرانهای طبیعی شاخص پژوه، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: توانمندی, توسعه, کارآفرینی, آموزش, توسعه پایدار,
ملخص المقالة :
پژوهش حاضر به ارائه الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی در بین مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) پرداخته است، که با استفاده از روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و بهره گیری از نرم افزار لیزرل، الگوی فوق مورد برازش قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از بین نخبگان (به منظور تدوین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی) و همچنین 384 نفر از مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) (به منظور ارزیابی نهایی الگوی ارائه شده) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند و روایی پرسشنامه نیز با استفاده از اعتبار صوری (نظر اساتید متخصص) مورد ارزیابی قرار گرفت و همچنین به دلیل اینکه میزان آلفای بدست آمده بالای 7/0 بوده است، اعتبار پرسشنامه مورد تائید بوده و نتایج تحقیق حاکی از آن است که تمام متغیرهای سازمانی و فردی تاثیرگذار (به عنوان ورودی) و همچنین متغیرهای چهارگانه تعدیل کنندهی تحقیق و در نهایت متغیرهای خروجی، عوامل تعیین کننده الگوی آموزش توسعه ای کارآفرینی تلقی شده است و اولویتهای هر کدام از این متغیرها بر اساس آزمونهای آماری بدست آمده است.
_||_
تبیین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی با رویکرد توانمندسازی شغلی
(مطالعه موردی: مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران)
ماشاالله ولیخانی1 - *محسن ولیئی2
چکیده
پژوهش حاضر به ارائه الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی در بین مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) پرداخته است، که با استفاده از روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه و بهره گیری از نرم افزار لیزرل، الگوی فوق مورد برازش قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 20 نفر از بین نخبگان (به منظور تدوین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی) و همچنین 384 نفر از مددجویان کمیته امداد امام خمینی(ره) (به منظور ارزیابی نهایی الگوی ارائه شده) به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند و روایی پرسشنامه نیز با استفاده از اعتبار صوری (نظر اساتید متخصص) مورد ارزیابی قرار گرفت و همچنین به دلیل اینکه میزان آلفای بدست آمده بالای 7/0 بوده است، اعتبار پرسشنامه مورد تائید بوده و نتایج تحقیق حاکی از آن است که گرایش به ریسک پذیری مددجویان و نیاز به استقلال و موفقیت و انگیزه طلبی آنها(متغیرهای فردی ) و همچنین نیازسنجی فعالیتهای کارآفرینی و هدفمندی نیازها و حمایت مدیریت و فرهنگ کارآفرینی ( متغیرهای سازمانی) به عنوان مهمترین عوامل اثرگذار مورد تایید قرار گرفتند و علاوه بر آن : حمایت مراکز آموزشی و صنعتگران از مددجویان کارآفرین و توانایی غلبه بر موانع موجود و قابلیت دسترسی مددجویان به منابع مورد نیاز در این مدل به عنوان متغیرهای تعدیل کننده شناسایی شده و در نهایت منجربه : توانمندسازی شغلی و رضایتمندی مددجویان ( متغیرهای فردی ) و رشد خدمات و بهبود فرآیند کسب و کار و ترویج فرهنگ خوداتکایی (متغیرهای سازمانی ) در این مدل گردیده است .
کلید واژهها: کارآفرینی، آموزش، تحول، توسعه ، توسعه پایدار، توانمندی
مقدمه
موضوع توسعه يكی از موضوعاتی است که نه تنها در حوزة جامعه شناسی توسعه، بلكه در بسیاری از حوزه های جامعه شناسی، به طور اخص و علوم اجتماعی، به طور اعم، مورد بحث قرار می گیرد. جامعه شناسان توسعه، مقولة توسعه ر ا در برابر مقولة رشد قرار می دهند. مفهوم رشد به پیشرفت و ترقی جامعه در ابعاد مادی و عینی، به ويژه تولید اقتصادی، اشاره دارد، در حالی که مفهوم توسعه دربردارندة پیشرفت و ترقی جامعه در تمامی ابعاد زندگی است. از اين رو، در ادبیات مربوط به توسعه از توسعة اقتصادی، توسعة سیاسی، توسعة اجتماعی، توسعة فرهنگی و توسعة انسانی سخن به میان می آيد. صاحب نظران کلاسیك علوم اجتماعی چنین تصور می کردند که پیشرفت جامعة انسانی در گرو رشد و توسعة اقتصادی است، اما بعد ا ملاحظه کردند که در کنار رشد و توسعة اقتصادی، جامعه نیازمند برخی ضروريات ديگر، از جمله توزيع عادلانة درآمدها، شكوفايی استعدادهای گوناگون و شخصیت انسانی، سلامت جسمانی و روانی، افزايش امید به زندگی، برقراری برابری های اجتماعی، تحقق آزادی، برقراری ارتباطات انسانی اجتماعی به دور از انواع سلطه، و به طور کلی، تحقق يك جامعة مدنی و انسانی است. از اين رو، امروزه گفته می شود تمامی انواع توسعه وسايلی هستند برای تحقق يك جامعة مدنی و انسانی. چنین جامعه ای را می توان يك جامعة توسعه يافته در معنای واقعی آن به شمار آورد. مهم ترين نكاتی که در تعريف توسعه بايد مد نظر داشت عبارتند از اين که، او لا بايد توسعه را يك مقولة ارزشی به شمار بیاوريم، ثانی ا بايد آن را جريانی چند بعدی و پیچیده بدانیم، و، ثالثا، بايد به ارتباط و نزديكی آن با مفهوم بهبود توجه داشته باشیم (ازکیا و غفاری ،1395) .
تحولات سريع عصر ارتباطات و اطلاعات، تغييرات فناوري و روشهای توليد، جهاني شدن سياستهای تعديل، الگوهاي جديد اشتغال و دگرگونيهای محيطي، رعايت اصول استانداردهای كار را با رويكردهای نويني مواجه ساخته است .از اين رو شاهد مهمترین علت توجه به آموزش، افزايش نقش دانش ومهارت در فعاليتهای اقتصادي و نيز تغيير و ارتقاء دائمي آنهاست، توسعه پایداربه معنی تلفیق اهداف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی برای حداکثر سازی رفاه انسان حال بدون آسیب به توانایی های نسل های آتی برای برآوردن نیازهایشان می باشد.توسعه پایدار خود جنبه های زیادی دارد همچون توسعه پایدار اقتصادی، توسعه پایدار اجتماعی،و توسعه پایدار شهری می باشد. كشورهاي جهان اعم از توسعه يافته و يا در حال توسعه، در برهه اي از زمان با پديده افزايش جمعيت شهرنشيني مواجه بـوده و يا خواهند بود .كشورهاي درحال توسعه كه غالبا در دهه هاي اخير با اين پديده روبروشـده انـد، بـا مشـكلات بيشـتري در ايـن عرصه مواجه هستند.همگام با افزايش جمعيت ، شهرنشيني و تمركز صنايع ، سرمايه ها ، امكانات و خدمات شهري رشد كرده و شهرهاي بزرگ به كلان شهرهاي كنوني تبديل شده و مشكلات جبران ناپذيري براي بشر پديـد آمـده اسـت .چراكه از يك سو نرخ شهرنشيني درآنها بيشتر از نرخ شهرنشيني كشورهاي توسـعه يافتـه - در دوران اوج شهر نشيني- است واز سويي ديگر اكثر قريب به اتفاق چنين كشورهايي باكمبود شديد منابع مالي مواجه اند .اين امر با توجه بـه هزينه بر بودن طرح هاي معمول توسعه شهري- نظيرپروژه هاي نوسازي و بهسازي بافت هاي فرسوده- اين كشورها را بـا معضـل اساسي مواجه كرده است .از مهمترين پيامدهاي چنين روند شهرنشيني دركنار عدم تامين زيرساخت هاي مناسـب شـهري بـراي ساكنين و مهاجرين شهرها، بوجود آمدن بافت ها ي نامنظم و فرسوده درون شهري است كه معضلات متعدد اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي را به دنبال داشته است. ايران به عنوان يك كشور در حال توسعه كه از اوايل قرن بيستم به صورت سازمان يافته در معرض پديده هاي نوسـازي غـرب قـرار گرفته است، طي دهه هاي گذشته به شدت متأثر از روند شهرنشيني بوده و به نوعي عدم تعادل در حوزه هاي جمعيتي و اقتصادي را دچار شده است(فتحی و نوابخش، 1393).در گذشته، سطح دانش وسرعت تحولات در مهارت چنان بود كه آموزشهای سينه به سينه و استاد شاگردي (همان طور كه هنوز در زمينههای هنري وجه غالب است) براي رفع نيازها كفايت میكرد بنابراين روش و توسعه فعاليتهای آموزشي ضروري است ناشي از افزايش حجم و تغيير دانش و مهارت مورد نياز براي انجام فعاليتها، تبديل هر چه بيشتر دانش ضمني به دانش صريح و توسعه فناوري آموزشي و اطلاعات و ارتباطات.آموزش، فرايند توانا سازي نيروي انساني است، نيروي انساني كه موتور محركه توسعه است .هر مجموعه آموزشي بسان يك نظام، از مجموعه مولفههای متعاملي شكل گرفته است كه اگر آموزش گران با نگرش صحيح در فرايند آموزش و يادگيري به آن وارد نشوند، دانش آموختگان با تمامي آموختهها، مهارتها، روحيات و نگرشهايشان، به عنوان خروجي نظام آموزشي از كيفيت لازم برخوردار نخواهند بود(حاجی میر رحیمی و مخبر ، 1389). با توجه به اینکه آموزش كار آفريني مقوله مهمي است كه كشورهاي پيشرفته در فرايند توسعه اقتصادي – اجتماعي نسبت به آن توجه جدي مبذول داشتهاند و پرورش كار آفرينان را در اولويت برنامههای توسعه خود قرار داده اند. مطالعات نشان میدهد كه برنامههای پرورش كار آفرينان در كشورهاي مختلف با سياست گذاري و پشتيبانيهای اجرايي دولتها به سرانجام رسيده است. بررسي تجربيات بسياري از كار آفرينان نشان میدهد كه بسياري از افراد كار آفرين كه پيشينه آموزش خاصي نداشتهاند لزوما بعد از چندين بار سعي و خطا و شكست، آن را رها كرده و تنها تعدادي از آنها قادر به ادامه فعاليت بوده اند. در صورتي كه با آموزش صحيح مهارتهای لازم به اين افراد، میتوان ريسك و خطر موجود در اين زمينه را كاهش داد. به گونهای كه موفقيت آنها به ميزان زيادي افزايش يابد و از اين طريق امكان دست يابي به اهداف و فوايد مورد نظر فراهم گردد. از طرفي با ورود جامعه شناسان و روان شناسان به عرصه مطالعات و تحقيقات پيرامون كار آفريني و كار آفرينان و نتايجي كه از اين تحقيقات حاصل شده ضرورت كار آفريني و توسعه آن (به ويژه آموزش كار آفريني) بيش از پيش مشهود گرديد. همين امر موجب افزايش تلاشها براي توسعه كار آفريني و آموزش آن در دو دهه گذشته شده است (کوجو ، 2003).از سويي ديگر با مراجعه به اطلاعات موجود در خصوص برنامههای درسي دانشگاهي در زمينه كار آفريني در كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي در حال توسعه، اهميت نظام آموزشي و پژوهشي در توسعه كار آفريني و تربيت كار آفرينان بيشتر مشخص میشود. (يدالهي و ميرعرب رضي، 1388) هر روزه در سراسر جهان مفهوم كار آفريني محبوبيت بيشتري پيدا میكند و هم زمان علاقه فراواني به رشتههای دانشگاهي هم در زمينه تحقيقاتي و هم كاربردي به وجود آمده است. بنابراين برنامهی آموزش كارآفريني يك فرايند پيچيده است كه طيف وسيعي از اهداف را شامل میشود، از جمله: ارايه دانش بيشتر و بهتر به افراد براي خلق، مديريت و رشد كسب و كارهاي كار آفرينانهی مخاطره پذير، ارايهی آگاهي بيشتر در مورد كار آفريني، افزايش قابليت افراد براي عملكرد كار آفرينانه در تمامي مسيرهاي زندگي (با ارايه مجموعهای از نگرشها و ارزشها به آنها براي استقبال از تغييرات و خود اتكايي). هدف سوم را میتوان در مراحل اوليهی فرايند آموزش (آموزش مقاطع ابتدايي و متوسطه) محقق كرد، اما اهداف اول و دوم احتمالاً بيشتر در آموزش دانشگاهي مد نظر قرار میگيرند. موسسات آكادميك و برنامههای آنها بايد تاثير بيشتري بر توسعه و انگيزش مهارتها، دانش و نگرشهای كارآفرينانه داشته باشند(کاتز،2003) . شكي نيست كه آموزش كار آفريني در پي ايجاد دانش و مهارت در افراد است تا از اين طريق، احتمال موفقيت كار آفرينانه آنها را افزايش دهد. از آن جا كه اين موفقيت وابسته به محيط است، دانش و مهارتهای مربوط به آن نيز بايد آموخته. توسعه کارآفرینی نقش شایستهای برای حضور فعال در بازارهای جهانی، رقبا، اشتغال زایی پایدار، توسعه عدالت، کاهش فقر و حل مشکلات جامعه، دولت و بخش عمومی دارد. پس از روشن شدن اهمیت کارآفرینی، ضرورت توجه و تربیت افراد غیرکارآفرین و آموزش کارآفرینی به آنان از اهمیت ویژهای برخوردار میگردد. از این رو فعالیتهای آموزشی برای تربیت کارآفرینان در دستور کار بسیاری از مراکز آموزش کارآفرینی در ایران قرار گرفته، چرا که لازمه توسعه کارآفرینی، آموزش آن است. همچنین با توجه به تاکید دولت در برنامه پنجم توسعه کشور مبنی بر توانمندسازی و خروج سالانه 10 درصد از افراد دارای قابلیت بازتوانی از چرخه حمایت، میبایست آموزش کارآفرینی به افراد محروم و فقیر جامعه، جهت اجرای عدالت و کاهش فقر مورد توجه روز افزون دولتمردان قرار گیرد.از مهّم ترین ویژگیهای جهان امروز، تغییرات گسترده، افزایش پیچیدگیها و رقابتهاست. سازمانهای امروزی در محیطی پیچیده و در عین حال پویا فعالیت میکنند. تحولات عظیم و مستمر از خصوصیات این محیط و فضای کسب و کار است که لزوم توجه به هماهنگی با محیط را پررنگ میکند (ورسینگتون، 2006). فقر و ناتوانی نتیجه بیکاری و محرومیت فرد از داشتن درآمد کافی برای معاش و زندگی آبرومندانه در جامعه است (فروزنده، 1377). فقرا عموماً از استعداد و توانمندیهای بالقوه خوبی برخوردارند که زیر خاکستر فقر پنهان ماندهاند. این افراد کسانی هستند که به دلایل مختلف به فقر ناخواسته گرفتار شدهاند. بنابرین فراهم نمودن بستر راهاندازی کسبوکار بهعنوان بازوی توانمند مبارزه با فقر موجب خرید و فروش کالا، تولید یا عرضه خدمات به منظور به دست آوردن سود خواهد شد (سعدي و مازار، 1385). برخلاف باور عمومی تنها هدف ایجاد کسبوکار به دست آوردن سود اقتصادی نیست، بلکه خود وسیلهای برای ساختن انسان است و مراحلی از کمال انسان محسوب میشود. آموزشهای کارآفرینی اهداف مهمی را در پی دارد: آموزش و ارتقاء سطح آگاهیهای افراد نیازمند از طریق افزایش توان فکری، مهارتهای زندگی، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای کسب و کار آنها، افزایش توان اقتصادی افراد و خانوادههای مستعد تا مرز خودکفایی کامل به نحوی که آثار فقر و محرومیت از زندگی فردی و خانوادگی ایشان محو گردد، اشاعه فرهنگ کارآفرینی در جامعه (جعفري مهتاش، 1385). مشتمل بر فرآيندي پنج سطحي ميداند که شامل سطوح زير ميباشد: آموزش با تاکيد بر بهبود خود اتکايي جامعه هدف، تسهيلگري با تاکيد بر فراهمسازي راهنماييهاي عمومي و سوق دهي اعضاي جامعه هدف به سمت شناخت و اولويتبندي مشکلاتشان،حمايت با تاکيد بر ايفاي نقش حمايتي وابستگان و دستاندرکاران دولتي از پيشنهادات توسعهاي افراد محلي، آشکارسازي با تاکيد بر آگاهسازي، روشنگري و ايجاد انگيزه در ميان اعضاي جامعه هدف براي همراهي با ديگر عوامل برنامه، آزادسازي با تاکيد بر فرصتسازي خودخواسته و رهايي فرد از قيدهاي گذشته. مفهوم کارآفرینی به عنوان راهکاری برای توانمندسازی افرادی که بنا به دلایل مختلف از چرخه اقتصادی به دور افتاده اند، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. از این رو مدیران به طور روزافزون تلاش میکنند تا دریابند برای توانمندسازی افراد نیازمند، چه دورههای آموزشی را بایست ترتیب دهند تا این افراد را کارآفرین و خلاق سازند تا بتوانند باعـث رشد و پیشـرفت این افراد شوند. از طرفـی کارآفرینی به دسـت نیـروی انسـانی خـلاق صورت میگیرد. به همین جهت فرآیند کارآفرینی نیازمند افرادی است که بتواند بهترین استفاده از تکنولوژی پیشرفته را ارائه داده و نوآوری را بیابد و بتواند برای جامعه مفید و سودمند باشد. یکی از راهکارهای تحقق این امر، توانمندسازی افراد نیازمند و مددجو میباشد که میتوانند ابزاری بسیار کارآمد بر پایه نگرش تحول ساز در روند توسعه باشد به گونهای که با بکارگیری آن، مسئولین امداد میتوانند گامهای بسیار بلند و سریعی را در مسیر توسعه و رشد و کاهش فقر برداند. توانمندسازی افراد مددجو میتواند به آنها برای توسعه مهارتهای مختلف و ارتقای سطح آگاهی کمک کرده و تعهد آنها را نسبت به جامعه خویش افزایش داده و فرصتهای شغلی آنها را گسترش دهد. کمیته امداد امام خمینی(ره) بهعنوان مهمترین نهاد حمایتی در جهت مبارزه با ابعاد مختلف فقر در جامعه نقش موثری دارد. این نهاد در چهارچوب وظایف تعیین شده در اساسنامه و ماموریتهای محوله دولت اقشار مختلفی را تحت حمایت خود قرار داده است که این ویژگی یکی از بارزترین فرصتهائی است که در اختیار این نهاد قرار دارد (قائدی، 1385). تجارب عملی بدست آمده در این نهاد در راستای کارآفرینی اقشار نیازمند این امکان را بهوجود میآورد که این نهاد نسبت به کشف، خلق یا ارزیابی الگوهای مناسب کارآفرینی اقدامات موثری را مخصوصاً در زمینه اشتغال از خود بروز دهد و با سهولت بیشتری آنها را در بین افراد نیازمند جامعه جهت تولید کالاها و خدمات نوین در پرتو ارزشهای جامعه ترویج نماید. در این راستا هدایت اقشار مختلف به سمت استفاده از تمامی توانهای موجود جهت طراحی ساختار ناحیه محوری و افزایش اختیارات در مقیاس کوچک در نظام پیچیده اجتماعی یکی از راهکارهای ارزنده مدیریتی میباشد (قائدی، 1387). با توجه به اینکه اکثر مددجویان تحت حمایت امداد از دهکهای پایین درآمد قرار دارند، شکاف فقر در بین این اقشار به حداکثر رسیده و کمک نهادهای حمایتی هم درحدی نیست که پاسخگوی نیاز ضروری خانوادههای تحت پوشش باشد، بسیاری از افراد در این قشر بیکار و هیچ درآمد دیگری ندارند. برخی هم برای رهایی از این تنگنا شرایط ناگواری را میپذیرد و به کارهایی تن میدهند که سلامت جامعه را به خطر میاندازد این رویدادها ممکن است منجر به ناهنجارهای دیگری شود که رفع آن مستلزم صرف هزینههای بسیاری خواهد بود. برای رهایی از این شکل بهترین راهکار ایجاد زمینه مناسب جهت فعالیتهای اقتصادی با رویکرد اشتغال برای اعضای خانوار میباشد. لذا کمیته امداد امام خمینی (ره) نیز این راهکار را در سرلوحه برنامههای خود قرار داده و مصمم میباشد تا کمبود مخارج مددجویان را از طریق شناسایی استعدادهای نهفته آنان و تلاش در جهت ترویج و توسعه فرهنگ کارآفرینی و در نتیجه تأمین مخارج آنان بواسطه کار و تلاش خودشان انجام دهد (معاونت اشتغال و خودکفایی،1390). طبق گفتههای محققین و اندیشمندان، روحیه انسان برای توفیق در دوران کودکی شکل میگیرد، ولی در عین حال میتوان با یک برنامه صحیح آموزشی روحیه خلاق و رسالت کاری را در افراد به وجود آورد. امروزه کارآفرینی به عنوان یک علم میان رشتهای شناخته میشود که اهمیت آموزش در آن به منظور دستیابی به نقطه آغازی در بهبود و انگیزش گرایشهای افراد، همچون تمایل به استقلال، فرصت جویی، ابتکار، تمایل خطر پذیری، تعهد به کار و لذت بردن از عدم قطعیت و ابهام، بر هیچ کسی پوشیده نیست. برای این منظور برنامههای صحیح تعلیم و تعلم در جوامع مترقی به نحوی عملیاتی میشود که در جامعه کوشش برای بهبود معیشت یا اخلاق کار نهادینه گردد. برای این منظور آموزش دادن مهارتهای زندگی به عنوان کاربردی ترین روش آموزش در اولویت برنامههای آموزشی قرار داده میشود، مهارتهای زندگی محتمل بر مجموعهای از برنامههای ابزاری مناسب و در دسترس برای پرورش جنبهها و استعدادهای مورد نیاز جوامع مخصوصا زنان جهت حفظ حرمت و شأن اجتماعی خویش مهم در نظر گرفته میشود. نوع و نحوه ارائه اثر بخش موضوعات آموزشی به نحوی باید انتخاب شود که نه تنها باعث اتلاف وقت نگردد بلکه مقدمات تربیت افرادی توانمند جهت تحقق اهداف کلان کشور را فراهم نماید. با بررسی مزایا و ابعاد مختلف ایجاد اشتغال در بین نیازمندان جامعه، ایجاد فضای مناسب برای انجام فعالیتهای مختلف کسب و کار در توانمندسازی افراد نقش بسزایی ایفاء مینماید و در همین راستا آموزش و ارتقاء سطح آگاهیهای افراد نیازمند از طریق افزایش توان فکری، مهارتهای زندگی، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای کسب و کار آنها. افزایش توان اقتصادی افراد و خانوادههای مستعد تا مرز خودکفائی آنها به نحوی که آثار فقر و محرومیت از زندگی فردی و خانوادگی زنانی که سایه سرپرست بر سر خویش ندارند و بایست تکفل چندین نفر را نیز بر دوش خویش بگیرند و همین شاید باعث ترویج فرهنگ کارآفرینی و در نتیجه رفع سایه محرومیت و در نهایت استقلال و زندگی مناسب زنان سرپرست خانواده شود. از الزامات و ضرورت انجام تحقیق میتوان به این مهم اشاره نمود که با توجه به اینکه جامعه هدف نهاد کمیته امداد امام خمینی(ره)، افرادی هستند که بر خلاف سازمانهای همسویی مثل سازمان بهزیستی، افراد سالم و بالقوه توانمندی هستند، لذا قابلیت پذیرش و کاربرد آموزشها در جهت بهبود وضعیت معیشت خویش را دارند. در همین راستا مواردی مورد مطالعه و بررسی قرار خواهد گرفت که در تحقیقات پیشین به آنها پرداخته نشده است، از جمله: نوع و میزان آموزش و تاثیر شرایطی مثل شرایط اجتماعی- فرهنگی، اقلیم و آب و هوا و ... و دلیل دیگر نو بودن و ارزشمند بودن تحقیق حاضر این است که با توجه به تدابیر مختلف، نتیجه تحقیق حاضر به حتم به صورت جدی در این نهاد به کار گرفته خواهد شد که همین بحث، ضرروت کار را دو چندان مینماید. کمیته امداد امام خمینی(ره) بهعنوان یکی از بزرگترین نهادههای حمایتی کشور بیش از پنج میلیون نفر از اقشار نیازمند را تحت پوشش خدمات متنوع خود قرار داده و تلاش دارد با برنامههای آموزشهای کارآفرینی امکان خودکفایی و استقلال آنها در زمينههاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و غيره را فراهم نماید.
لذا اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر در این است که تبیین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی در بین مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران را مورد بررسی قرار دهد، تا بر این اساس بتوان راهکارهای در جهت افزايش توانمندسازی مددجویان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) استان تهران را فراهم نماید.
نمودار1: الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی (برگرفته از چارچوب نظری و پیشینه ی تحقیق)
|
|
|
روش شناسی تحقیق :
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی – تحلیلی و از نظر روش اسنادی – پیمایشی میباشد. در این راستا برای تعیین معرفهای توانمندسازی شغلی و عوامل تبیین کننده این متغیر علاوه بر مراجعه به پیشینه پژوهش از طرح مطالعات کیفی و با استفاده از روش مصاحبه غیر ساخت یافته استفاده میشود. طی این روش مشخص میشود که معرفهای تعیین شده برای توانمندسازی شغلی تا چه اندازه روایی دارند. برای ساخت و تبیین مدل تحقیق از روش تصمیم گیری گروهی و تکنیک دلفی که جامعه پژوهشی شامل نخبگان است، استفاده شده است . تکنیک دلفی رویکرد یا روشی سیستماتیک در تحقیق برای استخراج نظرات از یک گروه متخصصان در مورد یک موضوع یا یک سوال است تکیه اصلی این تحقیق برای جمعآوری دادهها جهت تجزیه و تحلیل آماری پرسشنامه میباشد. جهت تدوین پرسشنامه و بررسی روایی و پایایی تحقیق از مصاحبه و مشاهده نیز استفاده شده است. براي بررسی اعتبار پرسش نامه تحقیق از روش اعتبار سازه استفاده شده است. در این شیوه، ارزیابی در اعتبار سازه، سنجش بر حسب مطابقت آن با انتظارات نظري صورت گرفته است (دواس، 1383). همچنین در این تحقیق از اعتبار صوري نیز استفاده شده است. محقق در این تحقیق نظر متخصصان و اساتید خبره را در نظر گرفته و در فرآیند تحقیق از نظرات متخصصان این رشته و همچنین افرادي که در این زمینه کار کرده اند، بهره گرفته است. برای سنجش روایی محقق حدود 20 پرسشنامه را در اختیار متخصصان و نخبگان قرار داد و سپس با اعمال نظر آنها پرسشنامه نهایی تنظیم شد. بمنظور پایایی ابزار تحقیق، پرسشنامه بین 30 نفر از افراد جامعه آماري پیش آزمون شد و میزان آلفای 920/. بدست آمد.
مراحل انجام اين پژوهش را میتوان به طور خلاصه در موارد زير خلاصه كرد: طرح تحقيق و تبيين و تعريف مساله، بررسي نظريهها و الگوهاي مرتبط با آموزشهای کارآفرینی، تدوين چارچوب نظري و مفهومي تحقيق براساس مرحله دوم، تدوين روش تحقيق براي پاسخگويي به صورت مساله و تهيه و تدوين و آزمون فرضيات مربوطه، طراحي و تدوين ابزار گردآوري دادههاي كمي، اصلاح و تكميل پرسشنامه و تعيين روايي و پايايي نهايي، انجام عمليات ميداني براي جمع آوري اطلاعات از منابع دست اول، كدگذاري و دادهپردازي و تجزيه و تحليل دادههاي كمي و تبيين الگو پس از تجزيه و تحليل پاسخها با استفاده از روش تحليل عاملي تاییدی، مؤلفههاي استخراج شدة الگوي پيشنهادي ارزيابي میشود. با روش تحليل معادلات ساختاری میزان تاثیرگذار هرکدام از مولفهها مشخص میگردد.
نمودار2: طرح مدل تحقیق
یافتههای تحقیق:
برای تجزیه و تحلیل سوال این پژوهش: مدل سیستمی آموزش کارآفرینی در کمیته امداد امام خمینی(ره) دارای چه ویژگیهایی است؟
با توجه به مدل ارائه شده در رابطه با تاثیر عاملهای مدل بر یکدیگر از معادلات ساختاری استفاده شده است. متغیرهایی که در مدل تعریف میشوند در یک معادله متغیر مستقل هستند و در معادلههای دیگر وابسته میباشند و این مطلب یک به هم پیوسـتگی در شـکل معـادلات به وجـود آورده است. از این رو میبایستی تمام این معاد لات با هم به طور همزمان در نظر گرفته شوند. در پژوهش حاضر پس از رسم مدل بر اساس دادهها اندازه پارامترهای مدل با استفاده از نرم افزار لیزرل به دست آمده است. بنابراین با استفاده از ضرایب گاما و استفاده از تست t روابط میان متغیرها مورد آزمون قرار گرفته اند. در ادامه با استفاده از نمودار ضرایب استاندارد مدل ساختاری و اندازه گیری و نمودار آماره تی برای ضرایب مدل روابط بین متغیرها نمایش داده شده است.
نمودار3: ضرایب استاندارد مدل ساختاری و اندازه گیری
نمودار4: نمودار آماره تی برای ضرایب مدل
جدول 1: خلاصه نتایج روابط بین متغیرها
مسیر | ضرایب گاما | آماره | مقایسه با مقدار بحرانی | معنی داری رابطه |
ویژگیهای سازمانی حمایت مراکز آموزشی | 094/0 | 818/2 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای سازمانی حمایت صنعتگران | 235/0 | 356/2 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای سازمانی قابلیت دسترسی به منابع | 144/0 | 974/1 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای سازمانی توانایی غلبه بر موانع | 070/0 | 487/2 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای فردی حمایت مراکز آموزشی | 144/0 | 496/4 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای فردی حمایت صنعتگران | 448/0 | 918/4 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای فردی قابلیت دسترسی به منابع | 437/0 | 284/4 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
ویژگیهای فردی توانایی غلبه بر موانع | 456/0 | 151/4 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
حمایت مراکز آموزشی متغیرهای خروجی | 045/0 | 517/2 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
حمایت صنعتگران متغیرهای خروجی | 396/0 | 791/3 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
قابلیت دسترسی به منابع متغیرهای خروجی | 110/0 | 301/2 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
توانایی غلبه بر منابع متغیرهای خروجی | 346/0 | 989/3 | بزرگتر از 96/1 | معنی دار |
نتایج ناشی از روابط متغیرهای موجود در تحقیق نشان می دهد که بین وِیژگیهای سازمانی (نیازسنجی، هدفمندی، حمایت مدیریت و فرهنگ کارآفرینی) و ویژگیهای فردی (گرایش به ریسک پذیری، نیاز به استقلال، نیاز به موفقیت، انگیزه طلبی) با متغیرهای تعدیلگر رابطه معناداری وجود دارد. بدین معنی که هر یک ازاین متغیرها افزایش یابند به اندازه ضریب گامای متعلق به همان رابطه، حمایت مراکز آموزشی، توانایی غلبه بر موانع، حمایت صنعتگران و قابلیت دسترسی به منابع بیشتر خواهد شد.
نتایج حاصل از این تحقیق بر اساس جدول فوق بیانگر آن است که با افزایش یک واحد در مقدار متغیر ویژگی های سازمانی بترتیب 094/0 مقدار متغیر حمایت مراکز آموزشی ، 235/0 متغیر حمایت صنعتگران ، 144/0 متغیر قابلیت دسترسی و 07/0 متغیر توانائی غلبه بر موانع افزایش می یابد . همچنین نتایج نشان می دهد با افزایش یک احد در مقدار متغیر ویژگی های فردی ، 144/0حمایت مراکز آموزشی ، 448/0 متغیر حمایت صنعتگران ، 437/0 قابلیت دسترسی به منابع و 456/0 متغیر توانایی غلبه بر موانع افزایش می یابد .
در نهایت با افزایش یک واحد تغییر در هر کدام از متغیرهای تعدیل گر بترتیب 045/0 ، 396/ 0 ، 110/0 ، 346/0 تغییر در متغیرهای خروجی تحقیق صورت می گیرد .
نتیجه گیری :
يكي از مسائل مهم در برپايي دوره هاي آموزشي کارآفرینی آن است كه به چه كساني آموزش داده شود؟ در واقع نیازسنجی صورت گیرد، و مشخص گردد اهداف موردنظر هر دوره ويژه چه گروهي از افراد است؟ در يك تقسيم بندي كلي ميتوان گروههاي چهارگانه اي را براي شركت در انواع دوره هاي آموزشي به شرح زير برشمرد:
- دانش آموزان و دانشجويان كه در مجموعه دروس رسمي، اجباري و يا اختياري خود واحدهاي درسي خاص را براي افزايش آگاهي و ايجاد و پرورش انگيزه و تمايل به كارآفرين شدن با اساتيد و مربيان خبره پشت سر مي گذارند.
- اعضاي هيئت علمي و مدرسان، گروه ديگري هستند كه از بين صنعتگران، استادان، دست اندركاران و صاحب نظران كارآفريني انتخاب شده و تحت آموزشهاي ويژه اي قرار ميگيرند تا ضمن آشنايي با اهداف، سرفصل ها، روشها، محتوي و فنون آموزش در دوره ها و مقاطع مختلف تحصيلي، توانايي و مهارت تدريس در دوره ها و كلاسهاي آموزش كارآفريني را كسب نمايند و به عنوان حاميان كارآفريني از كارآفرينان حمايت نموده و به گسترش فرهنگ كارآفريني بپردازند.
- كارآفرينان بالفعل و بالقوه گروهي هستند كه با مفاهيم و اصول اوليه كارآفريني آشنا شده و از طريق تجارب فردي دست به انجام فعاليتهاي كارآفرينانه زده اند و يا به منظور تكميل و تقويت توانايي هاي عملي خود براي گسترش حيطه فعاليت و يا راه اندازي فعاليت جديد و يا در سطح وسيع در دوره هاي آموزشي ويژه شركت ميكنند تا با اصول مديريت، حسابداري،بازاريابي و... آشنا شوند و يا از حمايت و پشتيباني هاي مالي، علمي، فني، فرهنگي و زيربنايي بهره مند گردند؛ مانند دوره اي كه توسط سازمان بين المللي كار براي آموزش و مشاوره مديران كارآفرين و كساني كه ايده اي نو براي راه اندازي كسب و كار دارند را با اصول و مفاهيم و روشهاي اداره بنگاه در واحدهاي كوچك توليدي و خدماتي آشنا ميكند.
- اقشار و گروه هاي در سطح جامعه: اين گروه شامل قشر خاصي در جامعه و يا سازمان است كه براي مثال ميتواند كاركنان يك سازمان و يا گروه ويژه اي در جامعه نظير زنان سرپرست خانوار،بازنشستگان و... رادربرگيرد و حتي به منظورگسترش فرهنگ وروحيه كارآفريني درسطح وسيع با ارائه برنامه هاي تلويزيوني وراديويي ميتوان مردم رابا مفهوم كارآفريني ونقش واهميت آن درابعاد فردي،منطقه اي،ملي وحتي بين المللي آشنا نمود تا درصورت تمايل به مخاطره پذيري وتوانايي راه اندازي كسب وكارجديد دردوره هاي تكميلي وتخصصي به عنوان كارآفرينان بالقوه شركت نمايند.
يكي ازمهمترين و مقدم ترين عوامل درطراحي و اجراي یك دوره آموزشي،توجه به اهداف آن است. درتدوين اهداف يك دوره آموزش كارآفريني نيز ابتدا بايد هدف ازبرگزاري آنرا مشخص نمود. دوره هاي آموزش كارآفريني نيزهمانندكليه دوره هاي آموزشي براساس اهداف متفاوتي طراحي ميگردند. باوجود اين درمجموع فارغ از اهداف ويژه خود سه تغييراساسي درفراگيران ايجاد مي نمايد. اين سه تغيير شامل تغيير در دانش ومعلومات واطلاعات،تغييردرنگرش وبينش وطرزتلقي افراد نسبت به موضوعات و مسائل ويژه ودرنهايت تغيير در مهارتها و توانايي هاي عملي افراد است. باگسترش حيطه فعاليت هاي آموزشي درحوزه كارآفريني نيزميتوان اهداف دوره هاي آموزشي دراين زمينه را به شرح زيرطبقه بندي نمود:
- دوره هاي آموزشي با هدف آگاه نمودن وترويج فرهنگ وروحيه كارآفريني دربين كليه اقشارجامعه.اين دوره ها با تاثيردربينش افرادنسبت به كارآفريني به عنوان يك انتخاب شغلي ومعرفي كارآفرينان موفق ونحوه دست يابي آنان به اين توفيقات،گروه هاي مختلف اعم ازجوانان ،اقليتها،بيكاران،زنان سرپرست خانوار و... رانسبت به اين امرحساس وبا انگيزه مينمايند تا تمايل به كارآفرين شدن درآنان افزايش يابد وايده هاي نو را تا دست يابي به كمال ونتيجه دنبال نمايند.
- برنامه هاي آموزشي ويژه براي كارآفرينان بالقوه كه به افرادآموزش هايي ازقبيل خلاقيت،توانايي شناخت واستفاده صحيح ازفرصتها،تمايل به مخاطره پذيري،استقلال وتعهد نسبت به كار،تمايل به حل مشكلات،بهبودانگيزش وتمايلات فردي براي كارآفرين شدن را ارائه ميدهند و با الهام بخشيدن به آنان راه دست يابي به موفقيت راروشن مي نمايد.
- دوره هايي براي كارآفرينان بالفعل كه آنان راراهنمايي ميكندكه چگونه فعاليت خود را براي رشد بقاي فعالیت خود بهبود بخشند و با ارائه آموزش هاي لازم در زمينه مديريت نوآور و كارآفرين در بنگاه ،شيوه هاي بازاريابي ،تحليل امكان سنجي،حسابداري،ماليات،قوانين ومقررات شركتهاي نوپا،طراحي وتوسعه توليدات و... كارآفرينان را آماده مي نمايدكه فعاليتهاي خودراگسترش داده و يا بهبود بخشند.
- برنامه پشتيباني وحمايت همه جانبه ازكارآفرينان خصوصا زنان سرپرست خانوار اعم ازحمايتهاي مالي ومادي مانند معرفي بانكهاي دولتي وخصوصي وشيوه هاي مشاركت مالي سرمايه داران درپروژه هاي جديد خطرپذير،حمايتهاي علمي وفني همچون معرفي اساتيدوصاحبنظران دانشگاه وصنعت درحوزه مورد نظربه كارآفرين،حمايتهاي فرهنگي ومعنوي كه اغلب دولتها انجام مي دهند در زمينه مسائلي همچون صدورپروانه،حذف مقررات زائد،تسهيلات مالياتي و... ومعرفي شبكه هاي ارتباطي واطلاعاتي به عنوان زيرساخت فعاليتهاي اقتصادي نوين به كارآفرينان.
- درفرایند توسعه فرهنگ کارآفرینی درمخاطب ابتدالازم است تانگرش کارآفرینی درمخاطبان پدیدآید یا اگرنگرش نادرست به کارآفرینی دارند،تغییرنگرش صـورت گیـرد و سپس ارزشها و هنجارهاي کارآفرینی انتقال یابد .زمانیکه کارآفرینی به عنوان یـک شیوه زندگی توسط اکثریت افرادیک جامعه پذیرفته شود، آن جامعـه بسـیارسـریع توسـعه مـی یابـدو درایـن میـان اصلی ترین ومهمترین راه بـــراي بسـط وتـــرویج فرهنگ کـــارآفرینی،رســـانه هـاهســتند.
- دستیابی به توسعه علاوه برایجاد تغییرات سیاسی وانسانی درجامعه مستلزم پذیرفتن دگرگونیهایی است که بایـددرافرادرخ بدهد.این دگرگونیها باید زمینه پـذیرش فرهنـگ متناسـب بـاکـارآفرینی را در افـراد ایجـادکنـد . چـراکـه کارآفرینان معمولاً ازفرهنگ هایی می آیند که نگرش خصوصی به فعالیتهایی همچون رقابـت،وقـت ،کسـب وکـار، وضعیت اجتماعی و پول داشته اند. نوشته هاي مشهور درباره کارآفرینان حکایت از آن داردکه آنان به سبب پرورششـان آغازگر فعالیتهاي جدیدند. کارآفرینی ارثی نیست و بسیاري ازکارآفرینـان خـانواده یـا آشـنایان خـود «الگـوي نقـش کارآفرینانه»پذیرفته انـــدودرطـــول سالهـاي رشدشـــان همواره تحـت تأثیرآنان بوده اند.
- نحوه شکل گیري وثمربخشی کارآفرینی،روشهاوشیوه هاي خاصی را میطلبدکه برپایه باورها و ارزشهـاي ویـژه اي استوارشده است. مجموعه این روشها و باورها را میتوان یک فرهنگ تلقی نمـود . درواقـع کـارآفرینی دربطـن خـود فرهنگ خاصی را نهفته دارد. این فرهنگ را میتوان همان فرهنگ حـاکم بـرافـرادکـارآفرین و مؤسسـات کـارآفرینی دانست. درمجموع فرهنگ کارآفرینی مفهومی است که اعضاي فعال دریک فرایندکـارآفرینی پذیرفتـه انـد و ارزشهـا،باورهاوروشهاي مشترکی رابرفعالیتهاي خودحاکم مـی داننـد .فرهنـگ کـارآفرینی،خلاقیـت ونـوآوري مجموعـه ارزشها،نگرشها،هنجارهاورفتارهایی است که هویت افرادکارآفرین راتشکیل می دهد.
- برخی محققان فرهنگ کارآفرینانه را فقط درویژگیهاي فردي خلاصه کرده اندوبرخی ارزشها وشیوه زندگی آنـانرا نیزبرشمرده اند. فرهنگ کارآفرینی در سطح فردي در قالب ویژگیهاي شخصیتی یک فرد متبلـورمیشـود،امـابـرسـر ذاتی یا اکتسابی بودن ویژگی هاي کارآفرینان دربین صاحبنظران اختلاف نظـر وجـود دارد . دریـک دیـدگاه افراطـی،ولف معتقد است افرادي که داراي استعدادکارآفرینی اندکارآفرین میشوند وافرادي که داراي ایـنگونـه ویژگـیهـاي طبیعی وشخصیتی نباشند به هیچوجه کارآفرین نخواهند شد ( فتحی 38-32 :1379)
5-3. پيشنهادهای کاربردی حاصل از نتایج تحقیق
1) پيشنهادمی گردد نوع ، شيوه آموزشها، سطوح مختلف توانايي يادگيري شركت كنندگان،انگيزه وعلاقه آنها، سطح تحصيلات و تغيير رويكردهاي فعلي مورد تاكيد قرارگيرد .
2) وجود افراد مشاور شغلي تمام وقت درسطوح اداري سازمانهاي حمايتي به منظور برقراري ارتباط وهدايت نظام مند وكشف فرصتها توسط مددجويان ضروری می باشد.
3) قبل از ارائه آموزش هاي كارآفريني ، وضعيت مددجویان درخانواده و مشكلات آنان احصاء گردد و درجهت رفع يا كاهش آن گامهايي برداشته شود.
4) استفاده ازتوان بخش خصوصي و سازمان های مردم نهاد مي تواند گام بلندي در راستاي ارائه آموزشهاي موثركارآفريني به مددجویان باشد.
5) پيشنهاد مي شود در دوره هاي كارآفريني از افراد مستعد انتخاب شوند و حضور مددجويان در دوره ها بر اساس علاقه، استعداد و بازاركار مورد بازنگري قرارگيرد.
6) پيشنهاد مي شود جهت پايداري روحيه كارآفريني، ازطريق دوره هاي آموزشي کارآفرینی دررسانه هاي استاني و ملی دردستوركار قرار گيردو استفاده ازكارآفرينان برتروموفق جهت برگزاري دوره ها و حضور در اينگونه برنامه ها مورد توجه قرار گیرد .
7) اعطاي وام واعتبارات خرد وتقويت روحيه كارآفريني وتغيير نگرش به كاردردراز مدت به صورت همزمان پيشنهاد ميشود.
8) یکی از روش های آموزش کارآفرینی در بین مددجویان، آموزش از راه دور است که امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی اطلاعات (ویدئو ، اینترنت ،شبکه های مجازی سازمانی و..) ارائه این نوع آموزش منجر به توانمندسازی مددجویان می گردد.
9) مشاوره های مالی ، فنی و حقوقی از طریق راه اندازی واحد مشاوره که خدمات مشاوره ای لازم را به صورت تلفنی یا حضوری ارائه کنند ضروری می باشد.
10) اهدای پاداش های مادی و معنوی به شرکت کنندگانی که دوره های اموزشی را با موفقیت به پایان رسانیده اند
11) بررسی پیامد ها و نتایج آموزش های کارآفرینی در کسب و کار ها در عمل و ارائه نتایج آن برای بهبود و یا بازنگری دوره آموزشی می تواند اثربخش باشد.
12) با توجه به اینکه آموزشهای کارآفرینی بر افزایش نرخ راه اندازی و رشد بنگاههای اقتصادی اثر مستقیم دارد و باعث توسعه اقتصادی و کسب و کارهای جدید میشود پیشنهاد میگردد اینگونه آموزشها با تقویم زمانی منظم، مربیان مجرب و منابع مرتبط با شغلهای مناسب برای زنان سرپرست خانوار همگون و متناسب گردد.
13) ایجاد بستر فرهنگی لازم در راستای استفاده از پتانسیل و ظرفیتهای مددجویان کارآفرین از طریق برگزاری نمایشگاه ، نشستها و سمینارها و مسابقات رسانه ای می تواند در جهت خوداتکائی و توانمندسازی آنها مثمرثمر باشد .
منابع:
- ازکیا و غفاری ،(1395)جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی
- جعفري مهتاش، م.(1385). بررسي تأثير خدمات كميته امداد بر توانمندسازي زنان سرپرست خانوار. دانشگاه تهران. دانشكده علوم اجتماعي. گروه تعاون. پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعي، برنامهريزي اجتماعي.
- حاجی میر رحیمی و مخبر، (1389)، بررسی راهکارهای توسعة توانمندیهای کارآفرینانة دانشجویان دورههای علمی- کاربردی کشاورزی
- سعدي، و مازار، (1385) نقش اعتبارات خرد در توانمندسازي زنان روستايي، تجربه بانك كشاورزي. مجموعه مقالات اعتبارات خرد توسعه روستايي و فقر زدايي، مركز تحقيقات اقتصادي بانك كشاورزي.
- فتحی و نوابخش، (1393)، تاثیر سرمایه فرهنگی بر توسعه شهری با تاکید بر مشارکت شهروندان در نوسازی بافت های فرسوده
- فروزنده، .(1377). بررسي اثرات فرهنگي - اقتصادي طرحهای خودكفايي بر خانوادههای تحت پوشش كميته امداد امام خميني (ره) استان چهارمحال و بختيار
- قائدی، (1385). فقر و راهکارهای فقر زدایی، ناشر معاونت اشتغال و خودکفایی کمیته امداد امام خمینی (ره)، چاپ اول.
- قائدی، (1387). نظام اجرایی توانمندسازی اقتصادی محرومان، جلد اول، راهبردهای توانمندسازی اقتصادی با محوریت اشتغال، ناشر معاونت اشتغال و خودکفایی کمیته امداد امام خمینی (ره)، چاپ اول.
- کمیته امداد امام خمینی (ره). گزارش عملکردی طرحهای خودکفایی و اشتغالزایی. آنلاین: قابل دسترس در: http://www.emdad.ir/activities/m-kholase.asp
- معاونت اشتغال و خودکفائی، (1390)، گزارش سالانه اشتغال،
- موسوی ، باقری کشکولی ، (1391) ، کتاب روشهای تحلیل جمعیت در برنامهریزی شهری و منطقهای
- یدالهی فارسی ، میرعرب رضی (1388)، بررسی ارایهی برنامهی درسی آموزش کارآفرینی در رشتهی علوم تربیتی
- Carr, E. S. (2003). Rethinking empowerment theory using a feminist lens: the importance of process. Affilia- journal of women and social work. Vol. 18, no. I, pp. 8-20.
- Kojo, S., Artto, K., Aaltonen, P., Turkulainen, V. (2003). Business models in project-based firms – Towards a typolog of solution-specific business models. International Journal of Project Management, 28 (2): 96-106.
_ Worthigton, I & Britton, C., (2006), The Business Environment. Pearson Education Limited , pp3-4.
Entrepreneurship education system with The empowerment model to explain the job Case study: Patients Imam Khomeini Relief Committee (RA) in Tehran
Abstract
The present research has presented a model of entrepreneurship education system among the clients of Imam Khomeini Relief Committee, which has been fitted with a survey method and a questionnaire tool using LaserLead software. The statistical population of the study consisted of 20 elite students (in order to develop a model of entrepreneurship education system) as well as 384 clients of the Imam Khomeini Relief Committee (in order to finalize the proposed model) through simple random sampling. The validity of the questionnaire was also The use of formal validity (the opinion of the professors) was evaluated and also because the obtained alpha value was higher than 0.7, the validity of the questionnaire was confirmed and the results of the research indicated that all the organizational and individual variables (as inputs ) As well as the quadruple of the moderating variables and ultimately the variables.
Keywords:entrepreneurship,education,transformation,development, empowerment
[1] استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان، اصفهان، ایران. Valikhani_dehaghan.ac.ir
[2] *دانش آموخته مقطع دکترای رشته مدیریت گرایش کارآفرینی، پژوهشکده مهندسی بحرانهای طبیعی شاخص پژوه، تهران، ایران. Valee@ dehaghan.ac.ir