تبیین نقش اجتماعی زنان در آثار داستانی بیژن نجدی
الموضوعات : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانمونا آرام فر 1 , اشرف چگینی 2 , محمد علی شفایی 3
1 - دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین
2 - استادیارگروه ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین-پیشوا. تهران، ایران.
3 - استایار گروه ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامین-پیشوا. تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: نقش اجتماعی زنان, نقش فرهنگی, نقش خانوادگی, نقش اقتصادی-اجتماعی, نقش ارزشی,
ملخص المقالة :
زنان، به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه جامعه دارند. زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه ی درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان و ... می باشد.با توجه به اهمیت نقش اجتماعی زنان هدف اصلی این پژوهش تبیین نقش اجتماعی زنان در آثار داستانی بیژن نجدی بوده است.تحقیق حاضر با رویکرد کیفی است. چرا که در فاز طراحی مدل مفهومی از رویکرد کیفی بهره برده شده است.همچنین، این تحقیق یک مطالعه استقرایی و به شیوه اکتشافی و از بابت استراتژی تحقیق از نوع تحلیل مضمون میباشد.جامعه مورد پژوهش در این تحقیق شامل 10 اثر مطرح داستانی بیژن نجدی می باشد.در جهت احصا مولفه ها و زیر مولفه های نقش اجتماعی زنان در آثار داستانی مورد بررسی از طریق نرم افزار تحلیل متنی داده ها (مکس کودا) استفاده شد. در مجموع این چهار مولفه اصلی با 31 زیر مولفه با 148 مرتبه تکرار بدست آمد.در ضمن بیشترین فراوانی مربوط به زیر مولفه نقش خانوادگی زن در داستانها با فراوانی 65 بار و جایگاه دوم مربوط به زیر مولفه نقش ارزشی زنان در داستانها با فراوانی 42 بار و در جایگاه سوم نقش اقتصادی- اجتماعی با فراوانی 23 بار و در نهایت در جایگاه چهارم و نهایی زیر مولفه نقش فرهنگی زنان با فراوانی 18 بار قرار دارد.
_||_
تبيين نقش اجتماعي زنان در آثار داستاني بيژن نجدي
مونا آرام فر 1، اشرف چگيني2 ،محمد علي شفايي3
چكيده:
زنان، به عنوان نیمی از جمعیت، تاثیر مستقیمی در توسعه جامعه دارند. زیرا هدف هر جامعه ای، به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است و رفاه اجتماعی تابعی از درآمد سرانه، توزیع عادلانه درآمد، بهبود سطح امکانات آموزشی، بهداشتی، رفاهی و میزان مشارکت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مردان و زنان و ... می باشد. با توجه به اهميت نقش اجتماعي زنان هدف اصلي اين پژوهش تبيين نقش اجتماعي زنان در آثار داستاني بيژن نجدي بوده است.تحقیق حاضر با رویکرد کیفی است. چرا که در فاز طراحی مدل مفهومی از رویکرد کیفی بهره برده شده است.همچنین، با توجه به اينكه نمونه مورد پژوهش كتب داستاني است لذا این تحقیق یک مطالعه استقرایی و به شیوه اکتشافی و از بابت استراتژی تحقیق از نوع تحليل مضمون میباشد. مضامين موجود در داستانها مورد بررسي و استخراج قرار مي گيرند. جامعه مورد پژوهش در اين تحقيق شامل 10 اثر مطرح داستاني بيژن نجدي مي باشد.در جهت احصا مولفه ها و زير مولفه هاي نقش اجتماعي زنان در آثار داستاني مورد بررسي از طريق نرم افزار تحليل متني داده ها (مكس كودا) استفاده شده كه مضامين طي سه مرحله كدگذاري توصيفي، كد كذاري تفسيري و يكپارچه سازي دسته بندي و الگوي نهايي احصاء شده است. به تبعیت از فلینت و همکاران (2002)، برای ارزیابی قابل اتکا بودن دادهها و تفسیرها، ترکیبی از معیارهای مورد استفاده در ارزیابی تحقیقات تفسیری و تحقیقات مبتنی بر روششناسی نظریه برخاسته از دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این خصوص، معیارهای تحقیقات تفسیری شامل اعتماد پذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری، تصدیقپذیری، و راستی و معیارهای نظریه برخاسته از دادهها شامل تطابق، فهمپذیری، عمومیت و کنترل پذیری ملاك تاييد بوده اند.
نتايج حاصل از تحلیل مضامین شکل گرفته در متون داستاني تحت مضامین فراگیر و شبکه مضامین نشان داد که ابعاد چهارگانه نقش خانوادگي ،نقش فرهنگي ،نقش ارزشي و نقش اقتصادي-اجتماعي به عنوان مولفه هاي اصلي نقش اجتماعي زنان در داستانهاي مورد بررسي شناسايي شد. در مجموع اين چهار مولفه اصلي با 31 زير مولفه با 148 مرتبه تكرار بدست آمد.در ضمن بيشترين فراواني مربوط به زير مولفه نقش خانوادگي زن در داستانها با فراواني 65 بار و جايگاه دوم مربوط به زير مولفه نقش ارزشي زنان در داستانها با فراواني 42 بار و در جايگاه سوم نقش اقتصادي- اجتماعي با فراواني 23 بار و در نهايت در جايگاه چهارم و نهايي زير مولفه نقش فرهنگي زنان با فراواني 18 بار قرار دارد.
كليد واژه ها: نقش اجتماعي زنان، داستان ، بيژن نجدي
مقدمه
با بررسی پیکره تاریخ، می توان دستاوردهای متعددی را در حوزه مبانی جامعه شناختی تحول افکار و اندیشه های زنان بدست آورد .یکی از مهمترین عناصری که همواره در طی سالهای متمادی شاهد رشد و رونق روز افزون آن بودیم، تحول اندیشه های زنان به لحاظ غنای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. زنان به عنوان اصلی ترین عناصر جامعه در کنار مردان در ایجاد روابط و مناسبات گوناگون شغلی بسیار اثر بخش بودند .با عنایت به این امر ، پژوهش حاضر بر آن شدکه به تبیین روابط و مناسبات اصلی نقش اجتماعي زنان در آثار بیژن نجدی به عنوان یکی از نویسندگان معاصر پرداخته تا دریابد که وی برای ساماندهی و نظم داستان های خویش از چه شاکله قانونمندی بهره جسته و در تنظیم عناصر داستانی خویش با حضور نقش اصلی زنان از چه مضامین ارزشی و مناسباتی استفاده کرده است.
طبق بررسی هایی که از سوی پژوهشگر به عمل آمده است، تاکنون در مورد زن و جایگاه وی در ادبیات فارسی، کتب و مقالات متعددی به رشته تحریر در آمده است، که در ذيل به ذكر چند مورد از آنها پرداخته شده است. جعفری و متوسلی در پژوهشي با عنوان سیمای زن در ادبیات معاصر (بوف کور و نیلوفر کبود)، فرجی در پژوهشي با عنوان زن در آثار شاملو، مهذب در تحقيقي با عنوان زن در آیینه (نگاهی به نقش زن در ادبیات فارسی) ، فلاح رستگار در تحقيقي با عنوان زن در آثار هدایت، رضوانیان، بازنمایی هویت زن در آثار داستان نویسان زن دهه هشتاد.
در تمامي پژوهش هاي مورد اشاره به نقش هاي متفاوت از زن پرداخته شد. در اين ميان برخي از نقش هاي سنتي زنان(يعني نقش مادري و همسري) بيش از ساير نقش ها اشاره شده است و برخي از نقش ها همانند نقش سياسي و مدني كمتر اشاره شده است. در مجموع در پژوهش حاضر با توجه به وجود چنين نقش هاي متفاوت سعي شد تا برآيندي از نقش هاي مورد اشاره در تحقيقات متعدد در آثار داستاني بيزن نجدي(از نويسندگان مطرح معصر) مورد بررسي و مداقه قرار گيرد.
ادبيات تحقيق
نجدی از جمله نویسندگان برجستة معاصر ایرانی است که از پدر و مادری گیلانی در خاش زاهدان متولد شد. از زندگی خصوصی او مطلب زیادی در دست نیست، جز این که در سال ۱۳۶۲ در رشتة ریاضیات از دانشسرای عالی تهران فارغالتحصیل شد. نجدی دبیر ریاضیات بود و بعضی از شاعرانهترین داستانهای روزگار ما را نوشت، بی آن که با استفاده از واژگان مألوف و قراردادی نثر شاعرانه، زبانش «ادبی» شود. او برای آفرینش حس و حالی نامتعارف، با وهم ورؤیا، چنان پرتویی بر عادیترین اشیاء و فعال کردن آنها از طریق برقراری ارتباط بین آنها و احساس و عمل شخصیتها خواننده را به درکی دیگرگون از واقعیت میرساند. سه مجموعه داستان به نامهای «یوزپلنگانی که با من دویدهاند» (۱۳۷۳). «دوباره از همان خیابانها»(۱۳۷۹) و «داستانهای ناتمام» (۱۳۸۰) از او منتشر شده است. (میرعابدینی، ۱۳۹۰.۲۹۳). نجدی با استفاده از نمادها به شکلی پیچیده و چند لایه به کار خود هویت منحصر به فردی بخشیده است. مجموعة داستان «یوزپلنگانی که با من دویده اند یکی از بهترین آثار به جا مانده از نجدی است که در سال ۱۳۷۶ جایزة قلم زرین را به خود اختصاص داد. داستانهای این کتاب نمونة گویایی از «داستان - شاعرانه»اند. که زبان شاعرانة آنها و استفاده از صناعات مختلف ادبیشان کاملاً مشخص است. نجدی با نگاه دقیق و نو به اشیاء و فضای داستان، حس و عاطفه را به گونهای که برای خوانندهاش تازگی دارد به نمایش میگذارد. نجدی در این مجموعه داستان با استفاده از زاویهدیدهای متفاوت و آمیختن تکنیکهای متفاوت روایت چون جریان سیال ذهن، خودگویی وجانبخشی به اشیاء بیجان، علاوه بر آفرینش تصاویر زنده و جاندار نمایشی و داستانی، خواننده را وادار به حضور در داستان میکند و چالشهاي فکری و احساسی جدیدی را پیش روی مخاطب قرار میدهد. از مطالب جالب توجه عنوان آن است که بر خلاف دیگر کتابها که عنوانشان از یکی از داستانهای درون کتابی میشود، رد پای این عنوان نه بهطور مشخص و نه مخفی در کتاب دیده نمیشود و ظاهراً عنوان کار برگرفته از یکی از اشعار نجدی به نام «وصیت» است که در آغاز کتاب ذکر شده.
از صدای سه تار من سبز، سبز، پارههای موسیقی که ریختهام در شیشههای گلاب و گذاشتهام روی رف یک سهم به مثنوی مولانا دو سهم به نی بدهید و میبخشم به پرندگان رنگها، کاشیها، گنبدها به یوزپلنگانی که با من دویدهاند، غار و قندیلهای آهک و تنهایی و بوی باغچه را به فصلهایی که میآیند بعد از من ...شاید بتوان گفت که مقصود نجدی از یوزپلنگان، تجارب، مصائب، دردها، رنجها و همدردهایی است که پا به پای او در زندگی پیش آمدهاند و در این بیشة حیات با او دویدهاند. (فیضی، 1391.89).
به اعتقاد مرادی «نجدی با کلامی نو، زیر ساخت روشمند و حرکت هوشمندانة زبان و با آشنایی با ساختمان داستان کوتاه و مردمشناسی شخصیتها به داستانپردازی پرداخته و سعی در نزدیکی مجموع بافت کلام به شعر و شعروارگی دارد. تکنیک کار او ضمن بهرهگیری از ریتمی نسبتاً تند و ایجازی تمام و کمال یافته، روایتی با حضور همیشگی دانای کل است و محور اصلی اندیشههای نجدی انسانمداری است که زیبایی و افسون متعادل کلام را میشناسد و این کتاب بر بستر یک جریان زیبای اندیشه و کلام، در عین برخورداری از شخصیتپردازی متناسب، فضاسازی اصولی و معماری چشمنواز طرح و پیرنگ، با پیشروترین شکل قصة امروز فرم گرفته است. نگاه نجدی به مسائل روشن و امروزی است با صمیمیتهای مردمش کنار آمده و با رنجهایشان هم ( مرادی، ۱۳۹۷. 19).
دوباره از همان خیابانها ، داستانی پر از آفرینشگری با بازگفتی حزنآمیز و تلخ از جان گرفتن شخصیت قصه که مرتکب قتل همسر پیرش شده است تا بازخوانی رویدادهای رخ داده شده پس از جان گرفتن شخصیت و زنده شدن شخصیت پیرمرد در پایان داستان شاید اشاره به از دست رفتن قوای پنداری نجدی در قامت پیرمرد و پیدایش کورسوی امید در پایان داستان به گونهای میتوان برداشت کرد شاید هم مرگ شخصیت زن برای رهایی از منجلاب بیهویتی و غرق شدن در بدبختی و نابود شدن در سرنوشت ناهنجاز توشته شده هنر متن در جایی است که فرا داستان آغاز میشود و شخصیت نویسنده که خود را در اندام خدا گمان میکرده است با راستینههای دیگری روبهرو شده و به همین انگیزه هر آن بیشتر ناتوان و درمانده میشود و بازنده بودن پیرمرد، فرجام سرنوشت نوشتار او برای زوج داستان به گونه دیگری نمایش داده میشود(نجدی، ۱۳۷۹).
چالش های پیش روی حضور زنان در جامعه، زمانی که موضوع معرفی وزیر زن مطرح شد، به خوبی نمایان گشت. یکی از مسائل مهم که هنوز حل نشده باقی مانده است بعد فرهنگی و وجود کلیشه های جنسیتی است که به این زودی ها پاک نخواهد شد. رفع نگاه جنسیتی به حضور زنان در عرصه های اجتماعی و فرهنگی نیازمند آموزش از مقطع مهد کودک و دبستان است چرا که کلیشه های جنسیتی باید از نگاه کودکان پسری که در آینده مردان جامعه خواهند شد و در عرصه های مدیریتی حضور خواهند یافت، زدوده شود. این، تنها راه ترمیم و از بین بردن موانع فعالیت های زنان در جامعه ایران خواهد بود. از بین بردن موانع فرهنگی، زمان بر خواهد بود اما می توان با اهرم فشار از بالا و مسائلی چون اعتماد مدیران به زنان، حضور این قشر را در بخش های اجرایی افزایش داد. غلبه نگاه مردسالارانه و نگرش ها به ظرفیت های زنان باعث شده تا زنان متخصص، توانمند و تحصیلکرده اغلب در پست هایی مانند کارشناسی باقی بمانند. مدیران کشور باید این واقعیت را باور کنند که بیش از 60 درصد از موقعیت های تحصیلات عالی از آنِ زنان است و در هر پست و مقامی توانمندی های خود را به اثبات رسانده اند. حضور زنان در حوزه های علمیه نیز گواه تمایل زنان حتی از قشرهای مذهبی کشور برای تحصیل و فعالیت در اجتماع است. اگرچه عده ای تلاش می کنند تا با بیان کلماتی از شرع مانع حضور پررنگ تر زنان در اجتماع شوند اما در برابر، مواردی حتی در شرع وجود دارد که بر برابری فرصت های اجتماعی برای زنان و مردان تاکید می کند. نباید مذهب و فرهنگ دستاویزی برای ممانعت حضور زنان در اجتماع شود. تاکیدات امام (ره) پایه ای برای شروع تغییرات از پایین شد. اکنون کیفیت و کمیت حضور زنان نشان می دهد که زنان باید به سطوح عالی تر راه یابند.
انديشمندان بسياري اظهار داشته اند که تحقیقات مرد محورانه غالبا داده ها را تفسیر کرده و فرضیاتی را بنا نهاده اند که با عقاید پیشین ایشان درباره رفتار سیاسی زنان جور در بیاید. نکته دیگر مورد اشاره آنها وجود اصل بی چون و چرایی است که رفتار پخته سیاسی را رفتاری می داند که مردان دارند، یعنی نگرش ها و گزینه ها و شیوه مشارکتی که خاص مردان است(Adams & others,2015. P79) رفتار زنان اگر با این اصل تفاوت کند، ناپخته شمرده می شود. نیز تصور می شود علا یق سیاسی زنان در چارچوب نقش مادری آنها جای می گیرد و در نتیجه توان سیاسی آنها را محدود می دانند(Aguilera & others, 2007.p 844).به نظر می رسد، فرهنگ مردسالار یا مرد محور نه تنها مانع حضور زنان در عرصه سیاسی در طول تاریخ گردیده است ، که زبان سیاست را به گونه ای ترجمه کرده است که بیانگر خواستها و علایق مردان است به نحوی که پرداختن زنان به موضوعات خود تا مدتها و نیز تا به امروز با نوساناتی همراه بوده است، چرا که مردان معتقد بوده اند که علائق زنان، علائق خانوادگی و اخلاقی است(Bhattacharya, Sen & Korschun, 2008.p 39). در بعد فرهنگي بايد ذكر گردد، فرهنگ از دو جهت برای ورود زنان به عرصه سیاسی یا به عبارتی مشارکت سیاسی زنان مانع ایجاد کرده است:1)فرهنگ مردسالا ری حاکم، فرصت و امکان فعالیت و ورود زنان را به عرصه سیاسی - اجتماعی با انگاره های خود از قبیل: ناتوانمند بودن، مدیر و مدبر نبودن، ضعیف بودن ... مهیا نمی سازد، یا اگر مهیا می سازد شرایط ورود به آن سخت و ارزشی است.2)عرصه برای مشارکت سیاسی بگونه ای تصویر شده است که تنها براساس علائق مردانه شکل می گیرد و در آن پرداختن به حوزه مسائل زنان، زنانه!! تلقی می گردد. به عبارتی هنگامی که زنان در عرصه سیاسی مباحث زنان را مطرح نمایند، بی اهمیت جلوه می کند چرا که توانمندی را در بحث و چانه زنی پیرامون سیاست به آن معنایی که ذهنیت تاریخی خودشان وجود دارد و به منصه ظهور رسانده اند، می دانند.(Hausmann, Tyson & Zahidi,2012.p251)
سیاست در معنای آرمانی خود یعنی انتظام زندگی انسان بر پایه اصول مطلوب و معقول به نحوی که تصور اعمال قدرت بر دیگران یکسره از میان برداشته شود، اما باید اقرار کرد که این چیزی نیست که امروزه به نام سیاست می شناسیم. امروزه سیاست به معنای شیوه های مملکت داری یا حکومت است و تمامی ساختارهای اقتدار و ترتیباتی را که یک گروه برای کنترل گروه دیگر به کار می برد در بر می گیرد. از آن جا که در جوامع مردسالار، مردان تمامی نهادهای قدرت - اعم از صنعت و فن آوری و علم و مناصب سیاسی و ارتشی و به ویژه پلیس - را در اختیار دارند مناسبات میان زنان و مردان نیز نظیر مناسبات میان نژادها و طبقات براساس سلطه گری و سلطه پذیری است و جنبه سیاسی دارد، یعنی مثلا علت تحقیر یا هتک حرمت زنان را فقط با توسل به سیاست ورزی جنسی می توان توضیح داد( Joecks, Pull & Vetter,2013.p 65).
مطالعه مشاركت اجتماعي و نيز موضوع حضور زنان در عرصه هاي گوناگون اجتماعي از منظرهاي متفاتي قابل انجام است. با اين حال بررسي ديدگاه هاي نظري موجود در اين باره گوياي اين نكته مهم است كه با توجه به تاثيرگذاري عوامل متعدد بر مشاركت اجتماعي زنان نظريه اي كلي كه به صورت ساده همه يا بيشتر متغيرهاي مربوط به مشاركت اجتماعي را در داشته باشد مطرح نگرديده است. ازاين رو به نظر مي رسد مشاركت، پديده پيچييده اي است كه به تعداد بسيار فراواني از متغيرهاي گوناگون وابستگي دارد. البته اين به آن معنا نيست كه هيچ الگوي ادراكي نمي توان براي تبيين مشاركت مطرح نموده دستكم مي توان گروهي از متغيرهاي مستقل متعاملي را كه در اصل دروني هستند (روانشناختي) و آنهايي كه از محيطبيرئني (اجتماعي) فرد ناشي مي شوند، در نظر گرفت(شاد قزوینی و ناظمزاده نراقی،1398 : 252).
مجموعه مطالعات موجود و پيشينه هاي تجربي مورد بررسي نشان مي دهد، مهمترين مولفه هاي مشاركت اجتماعي زنان شامل نقش خانوادگي4 ، نقش فرهنگي5 ، نقش ارزشي6 و نقش اقتصادي- اجتماعي7 مي باشد. در مجموع مولفه هاي اصلي نقش اجتماعي زنان به شرح نمودار زير مي باشد:
نمودار شماره 1) مدل مفهومي اوليه(برگرفته از ادبيات تحقيق)
پيشينه هاي تجربي
پيشينه تحقيق خارجي
لي8(2020) در پژوهشي به بررسي "زنان مبارز: بازتولید روایت پدرسالارانه هوآ مولان9 در گروه جدا شده زنان سرخ در سال 1972" پرداخته است.حین انقلاب فرهنگی چین ، حزب كمونسيت چين رسما ادعا کرد که زنان چینی به عنوان مردان به مقام مساوی دست یافتند و خانواده پدرسالار کنفوسیوس از بین رفت. این مقاله با بررسی تصویر جنگجویان زن در فیلم اپرای انقلابی ، "جداشدن سرخ زنان" (1972) که در طول انقلاب فرهنگی ساخته و رواج یافته است ، اکتشاف مستمر گفتمان جنسیتی مائوئیست است. این مقاله نشان می دهد که گفتمان جنسیتی مائوئیستی نتوانسته است مردسالاری کنفوسیوس را تجزیه کند. تصویر رزمندگان زن در فیلمهای اپرا انقلابی بازتولید روایت پدرسالارانه هوآ مولان بود که در گفتمان میهن پرستی کنفوسیوس به عنوان یک نماد اخلاقی وفاداری و دختر وفادار خدمت می کرد. شبیه به مولان ، تصویر مردانه از رزمندگان زن در فیلمهای اپرا انقلابی را نمی توان به عنوان یک بازنمایی فمینیستی ، اما یک سمبل فرهنگی و اخلاقی از دختر وفادار دانست که منجر به مطیع بودن زنان از نیازهای مردان می شود.در مجموع مي توان در بازخواني فيلم چنين برداشت كرد مضامين منتقل شده در اين فيلم در راستاي نمايشي زني است با مسئوليت هاي زنانه با افزودن نقشي ديگر به عنوان سرباز. به بيان روشنتر زن در مقام همسر، مادر ، نيروي كار و منبع درآمدي براي خانواده و در جايگاه جديد به عنوان حافظ سرزمين معرفي مي گردد.
باندز10(2020) در پژوهشي به بررسي"نژاد و قومیت دوم: زنان سفید پوست و جغرافیای قدرتمند برتری سفید" پرداخته است.اين پژوهش مطالعه كيفي مبتني بر تحليل محتواي كتب و مجلات علمي مي باشد. در این مقاله در مورد تحقیق در مورد نژاد و قومیت در جغرافیا ، از افزایش علاقه علمی به جغرافیای برتری سفید برای در نظر گرفتن نقش اصلی زنان سفید پوست در تولید و نگهداری از برتری سفید در ایالات متحده پرداخته است. نتايج مطالعات نشان داد متاسفانه نوعي تبعيض بين زنان و مردان در دانشگاههاي آمريكا وجود دارد و براي زنان سياه پوست اين تبعيض به مراتبط بيشتر مي باشد. در واقع در صورت برگزيده شدن زنان در فعاليت ها اولويت انتخاب با زنان سفيد پوست مي باشد. مجموع مطالعات كتابخانه اي و منابع چاپي و الكترونيكي نشان مي دهد اين تبعيض در نقش و كاركرد اجتماعي زنان سياه پوست به مراتب ضعيف تر از زنان سفيد مي باشد.نتايج تحليل محتواي متون نشان داد بيشترين فراواني كليد واژه هاي بكار رفته در متون مربوط به زنان سفيد بوده است.
كروز و همكاران11(2018) با عنوان "چه موقع زنان جدول بهتري می سازند؟ بررسی تأثیر مدیران زنان بر عملکرد اجتماعی شرکتهای خانوادگي" به بررسي نقش هاي اجتماعي زنان در شركتهاي خانوادگي پرداخته اند. از سال 2010 به بعد در اروپا(به ويژه آلمان) تاكيد بسياري بر مشاركت زنان در شركت ها و سازمانها شده است. در اين ميان امتيازها و مشوق هاي متعددي جهت بكارگماري زنان در پست هاي مديريتي ارائه شده است. متاسفانه با وجود توسعه و پيشرفت چشمگير در وضعيت زنان شاغل در جامعه همچنان فاصله بسياري با وضعيت مطلوب وجود دارد. نتايج پژوهش هاي متعدد نشان مي دهد بيشترين انتظار از عملكرد اجتماعي زنان در بعد حضور در خانه و فرزند پروري خلاصه شده است. بر همين مبنا اين مقاله درصدد درک بیشتر تأثیر تنوع هیئت مدیره جنسیتی بر عملکرد اجتماعی شرکتها در زمینه شرکتهای خانوادگی است. با استناد به ادبيات موجود در زمينه مدیریت شرکت و ادبیات شرکت هاي خانوادگي، نويسندگان استدلال كردند که تأثیر مدیران زن در ارائه خدمات اجتماعي به قدرت و مشروعیت نسبی آنها در هیئت مديره شركت منوط خواهد بود و چنین پویایی در مجالس شرکتهای خانوادگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نتایج تجربی اين پژوهش نشان دادکه افزایش ميزان خدمات اجتماعي شركتها با افزايش حضور زنان در هيات مديره و مديران عالي شركتها افزايش مي يابد. نتايج اين پژوهش گوياي ايجاد زمينه هاي جديد مرتبط با نقش زنان در ساير فعاليت هاي اجتماعي(فراتر از نقش هاي سنتي زنان)مي باشد.
بايرن12(2016) در پژوهشي با رويكرد متاآناليز به بررسي" نقش زنان در هیئت مدیره و عملکرد اجتماعی شرکتها" پرداخته است.در اين تحقيق به دنبال پاسخي براي اين سوال اصلي بوده، اینکه آیا و چگونه زنان کارگردان درگیر مشارکت بنگاهها در شیوه های مشاغل اجتماعی و شهرت اجتماعی در بین ذینفعان داراي تنوع لازم هستند؟ كه به دلیل شواهد متضاد تجربی ، عدم وجود یک تئوری منسجم پیوند این متغیرها ، و عدم توجه به زمینه های ملی که در آن روابط ایجاد می شود ، مشخص نیست. نتایج حاصل از متاآنالیز 87 نمونه مستقل حاکی از آن است که ، اگرچه به طور کلی سطح مشاركت زنان مثبت است ، روابط هیئت مدیره زن - عملکرد عملکرد اجتماعی حتی در زمینه های ملی نیز مثبت تر است اما نياز بازبيني در جهت تقويت وضع موجود مي باشد. (به عنوان مثال ، در بین شرکتهایی که در کشورهایی با حمایت از سهامداران قوی تر فعالیت می کنند) و در زمینه هایی که توزیع انرژي درون هیئت مدیره ممکن است متعادل تر باشد (به عنوان مثال ، در کشورهایی که برابری جنسیت بالاتری دارند.مطالعات آینده باید با دقت بیشتری بررسی کنند که چارچوبهای نهادی شرکتها رابطه بین نمایندگی زنان در تابلوها و عملکرد اجتماعی شرکت را تقویت یا کاهش می دهد. یافته های ما همچنین نیاز به درک کاملی از دانش ، دیدگاه ها و ارزش های مرتبط با عملکرد اجتماعی را که زنان و مردان برای تابلوهای ارائه می دهند ، برجسته می کند. نتایج ما نشان می دهد ، برای تقویت هرگونه مزیت تنوع برای عملکرد اجتماعی شرکتها ، تلاش می شود هیئت مدیره پاسخگوتر نسبت به ذینفعان متنوع و بهبود وضعیت زنان در جامعه و در نیروی کار محقق شود.
پيشينه تحقيق داخلي
خوارزمی و سلطاني (1399) در پژوهشي به "بررسی نقش و جایگاه زنان در افسانههای عامیانه کرمان(براساس رویکرد فمینیسم اگزستنسیالیسم و کمونیسم)" پرداختند.پرداختن به زنان و مسائل مربوط به آنها، همواره یکی از مهمترین موضوعاتِ بررسیشده در جوامع بشری بهشمار میرود. فرهنگ عامّۀ هر ملّت، بهویژه قصّهها و افسانهها، یکی از بهترین بسترهایی است که میتوان در آن ردّ پایی از باورها، آداب و رسوم و بنیان فکری مردم جوامع کنونی را مشاهدهکرد و بهواسطۀ آن میتوان تفکّرات سنّتی مردسالارانه را در جوامع قدیم نسبت به زنان ریشهیابی نمود؛ از این رو، در تحقیق حاضر، نقش و جایگاه زنان در افسانههای عامۀ کرمان، در چهار کتاب (افسانههای مردم کرمان، افسانههای مردم سیرجان، قصّهها و افسانههای زرند و فرهنگ مردم کرمان) مورد بررسی قرار گرفتهاست. این پژوهش بر اساس رویکرد فمینیسم اگزیستانسیالیستی و فمینیسم مارکسیستی به شیوۀ توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده است.
غیاثیان، زهرا و شاپوری، سعید(1398)در پژوهشي به "تحلیل شخصیت پردازی زن در سه درام مدرن ( اتوبوسی به نام هوس، جن زدگان و آن ها زنده اند) از نظر سیمون دوبوار" پرداختند. سیمون دوبوار در کتاب مشهورش، جنس دوم، مفاهیم خاص فمنیسم اگزیستانسیالیستی را برای اولینبار ارائه میدهد. مطابق همین مضامین، وی تمایزهای بین مشخصههای زیستشناسی و ساختار اجتماعی و تاریخی یک جنسیت و کلیشههای مرتبط با آن را توضیح میدهد و موفق میشود منبع اصلیای که زنان را در این ساختارها در مقام دیگری معرفی میکند اصلاح کند. با تکیه بر این الگوهای مطرحشده از سوی دوبوار، میتوان شخصیت زن را در نقشهای خاص زنانه، مثل زن شوهردار و زن عاشق و زن نارسیست، توضیح داد. او با توصیف زنان در موقعیتهای متفاوت، سعی در به تصویر کشیدن مواردی دارد که چگونه زنان با زیر فشار گذاشتن خود در شرایط خاصشان زمینه را فراهم میکنند تا جنس دوم باشند. در این تحقیق سعی شده شخصیتهای زن سه درام مدرن اتوبوسی به نام هوس از تنسی ویلیامز، جنزدگان از هنریک ایبسن و آنها زندهاند از آثول فوگارد براساس این رویکرد سیمون دوبوار توضیح داده شوند. پژوهش حاضر نشان میدهد که چگونه کاربرد این نظریه در خوانش یک متن نمایشی میتواند درک رایج را، که ساختة نظام مردسالارانه است، تغییر دهد و جایگزین آن شود.
شاد قزوینی و ناظمزاده نراقی(1398) در پژوهشي به "بازخوانی هویت زنانه و اصل مادینۀ هستی در آثار هنرمند خودآموخته، پروین جلالی، برمبنای نظریۀ قطعه و تناقض لیندا ناکلین " پرداختند. کاربرد مضامین و محتوای زنانه در آثار هنرمندان زن امری بدیهی و متداول است و از این طریق هنرمند به بازیابی لایههای پنهان درون و هویت فردی خود و جامعه زنان دست مییابد. زنان هنرمند خودآموخته نیز در این میان توجهی ویژه به این امر از خود نشان میدهند. مام زمین و مادینگی هستی، که در همة ادوار تاریخ تمدن بشر مورداحترام بوده، در آثار هنرمند خودآموخته، پروین جلالی، نیز با تلفیق فرمها، تجلی زنانة آن به ظهور نشسته است. آثار این هنرمند در حال حاضر جایگاهی بینالمللی یافته و قابلیت رقابت با هنرمندان خودآموختة جهانی را دارد. این مقاله با بازخوانی هویت زنانه در آثار جلالی در نظر دارد به تحلیل صوری و محتوایی آثار او از منظر دو مفهوم قطعه و تناقض از آرای لیندا ناکلین بپردازد. یافتههای حاصل از مطالعه و تحلیل آثار این نقاش نشان میدهد که هنرمند بهمنظور نشاندادن هویت زنانه و جایگاه اجتماعی زن، تصویری فراواقعگرایانه از تلفیق فرمهای انسانی و گیاهی ارائه میدهد. در این آثار، مفهوم قطعه از طریق پیوندِ صفاتِ زنانه با مام طبیعت تصویر شده و مبحثِ تناقض نیز با نشانههایی چون: تقابلهای دوگانه، نمایش روایتگونه، آشفته و پرالتهاب از جهانِ معلقِ امروز و تأکید بر اصل مادینة هستی در ارتباط است. روش تحقیق این مقاله تحلیلیـ توصیفی است که براساس منابع کتابخانهای و مستندات تصویری و مصاحبه با هنرمند به نگارش درآمده است.
کامیابی گل ،عطيه، شريفي،شهلا و اكبرپور،حامد(1398)در پژوهشي به بررسي" جنسیتزدگی و شناخت نسبتِ جنس دستوری با مقولههای فرهنگی در زبانهای آلمانی و روسی از دیدگاه زبانشناسی فرهنگی"پرداختند. هدف از نگارش این مقاله شناخت و تحلیل اثر مقولههای فرهنگی بهعنوان یک عامل مؤثر در بسط و تعیّن جنس دستوری در زبانهای دارای جنس دستوری است. مقولۀ بررسیشده در این پژوهش مقولۀ ابزارآلات بهعنوان مقولهای با قدمت بسیار بالا در تاریخ بشر است. برای این منظور 330 ابزار رایج در زبان آلمانی و روسی به لحاظ جنس دستوری بررسی شد که در این مورد خاص، آزمون کایدو، اختلاف بسامد جنس مؤنث در ابزارهای بین دو زبان را معنادار (با آمارۀ برابر با 332/9 و سطح معناداری 002/0) نشان داد. درنتیجه، براساس چارچوب نظری به کار گرفته شده در این پژوهش، یعنی زبانشناسی فرهنگی، مشخص شد شناخت فرهنگی آلمانیزبانان به «زن»، صرفاً از این جهت، شناختی جنسیتزدهتر و ابزاریتر در مقایسه با روسیزبانان است. این پژوهش رویکرد درزمانی نداشته و همة تحلیلها در فضایی همزمانی ارائه شده است.
حقانی صرمی، زرگری نژاد و فروزش، سینا(1398) در پژوهشي به "بررسی نقش هویت یابی زنانه در عملکرد نمایندگان زن در مجلس پنجم شورای اسلامی" پرداختند.مهمترین عرصهی مشارکتِ سیاسی زنان ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی، قوه قانونگذاری به ویژه در مجلس پنجم بوده است؛ دورهی پنجم مجلس شورای اسلامی شاهد حضور بیشترین تعداد زنان در مقام نمایندگی مجلس بود. در این دوره زنان نماینده موفق به تصویب قوانین مهمی در جهت بهبود وضعیت زنان در جامعهی ایران شدند. پرسش اصلی در این مقاله این است که چه عواملی باعث موفقیت نمایندگان زن در تصویب قوانین مربوط به زنان در مجلس پنجم شدند؟ این پژوهش با مراجعه به مشروح مذاکرات مجلس پنجم، کتابخانهی مجلس و نشریّات صورت گرفته و مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش، ضمن بیان پیشینهی مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، با بررسی مصوّبات مجلس پنجم شورای اسلامی در خصوص زنان، به تبیین نقش و عملکرد نمایندگان زن پرداخته شده است. یافتههای پژوهش نشانگرِ آن هستند که افزایش سطح مشارکت سیاسی زنان در جامعهی ایران و در پی آن، افزایش تعداد نمایندگان، تحصیلات بالاترِ نمایندگان زن نسبت به دورههای پیشین، روی کار آمدن دولتِ همسو با رویکرد توجه به حقوق زنان، تغییرات فرهنگی-اجتماعی در جامعه و تأثیر رسانهها در افزایش آگاهی زنان، از عوامل موثر در موفقیت نمایندگان زن در مجلس پنجم به شمار میآیند. ضمناً با در نظر گرفتن نقش عامل "هویّت"در فرایند تصویب قوانین مربوط به مطالبات زنان، گفتمانهای هویّتیِ موجود در حوزههای سیاسی-اجتماعی و جایگاه زنان در انقلاب اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی از عوامل تعیین کننده در تصویب قوانین به شمار میروند.
فتاحی ، حقیقتیان و هاشمیانفر(1398) در پژوهشي به "بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با سبک زندگی سلامت محور جوانان شهر اصفهان" پرداختند.پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با سبک زندگی سلامت محور جوانان شهر اصفهان انجام شد. چارچوب نظری و مدل تحلیلی با استفاده از نظریه نظریهپردازانی همچون بوردیو و کاکرهام ارائه شد. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شد و در جهت ارتقا روایی سنجههای پرسشنامه از اعتبار صوری استفاده شد و قابلیت اعتماد نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کلیه متغیر ها بالاتر از 70/0 به دست آمد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه جوانان 15 تا 29 ساله شهر اصفهان بودند که طبق سرشماری سال 1395 برابر با 227628 نفر (سایت مرکز آمار) بودند که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 600 نفر به روش نمونهگیری خوشه ای چند مرحله ای بهعنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از دو شیوه آمار توصیفی و استنباطی و با بهرهگیری از نرمافزار spss، پس از تهیه جدول ماتریس، اطلاعات در قالب جداول یکبعدی و دوبعدی تنظیم شد. یافتههای پژوهش نشانگر این بودند که بین متغیرهای مستقل: سرمایه اجتماعی (237/0=r)، سرمایه اقتصادی(157/0=r)، سرمایه فرهنگی(303/0=r)، شبکه های اجتماعی مجازی(108/0=r)، رضایت از زندگی(392/0=r)، مهارت های اجتماعی(399/0=r)، ارائه خدمات فرهنگی، هنری و ورزشی (146/0=r)، و ارائه خدمات اوقات فراغت و گردشگری (127/0=r)، با متغیر وابسته سبک زندگی سلامت محور رابطه معنی داری وجود دارد.
واعظ،سعيد و آلبوغبيش(1392)در پژوهشي به بررسي" بوطیقای روایت در داستان یک سرخپوست در آستارا از بیژن نجدی"پرداختند.در بوطیقای ارسطو، هنر و ادبیّات، محاکات و تقلیدی از واقعیّت تلقّی میشد و تمام اجزای اثر ادبی، بازنمودی عینی در عالم واقع داشت و عناصر شکلدهندة داستان، همانهایی بود که هر روزه با آنها در تعامل هستیم. با تئوریپردازیهای فردینان و سوسور و رومن یاکوبسن و شکلگیری رهیافتهای جدید ـ مانند ساختارگرایی ـ بوطیقایی پدید آمد که ادبیّات را نه تقلید از واقعیّت، بلکه برساختن دنیایی متفاوت با عالم واقع معرّفی میکند که در آن اجزا بهگونهای کنشگرانه در ارتباطی دیالکتیک با همدیگر، کلّیّت متن ادبی را شکل میدهند. نگارندگان این مقاله کوشیدهاند با تکیه بر شالودههای نظری زبانشناختی و رهیافت ساختارگرایی، تمایز میان بوطیقای ارسطویی و بوطیقای جدید در معنای سوسوری آن را در داستان یک سرخپوست در آستارا از مجموعة داستانیِ دوباره از همان خیابانها از بیژن نجدی بکاوند و این نکته را تبیین کنند که چگونه بوطیقای جدید، میتواند متنی ادبی را همواره متعلّق به اکنون ـ و نه به تاریخ پیوسته ـ نشان دهد.
تحقیق حاضر با رویکرد کیفی است. چرا که در فاز طراحی مدل مفهومی از رویکرد کیفی بهره برده شده است. همچنین، این تحقیق یک مطالعه استقرایی و به شیوه اکتشافی و از بابت استراتژی تحقیق از نوع تحليل مضمون میباشد. تحليل مضمون، روشي براي شناخت، تحليل و گزارش الگوهاي موجود در دادههاي كيفي است. اين روش، فرايندي براي تحليل دادههاي متني است و دادههاي پراكنده و متنوع را به دادههايي غني و تفصيلي تبديل ميكند. تحليل مضمون، صرفاً روش كيفي خاصي نيست بلكه فرايندي است كه ميتواند در اكثر روشهاي كيفي به كار رود. چرا که به دنبال ارائه مدلی کیفی جدید مرتبط با آثار داستاني يكي از نويسندگان مطرح كشور است. به طور كلي، تحليل مضمون، روشي است براي:
الف- ديدن متن؛
ب- برداشت و درك مناسب از اطلاعات ظاهراً نامرتبط؛
ج- تحليل اطلاعات كيفي؛
د- مشاهده نظام مند شخص، تعامل، گروه، موقعيت، سازمان و يا فرهنگ؛
هـ- تبديل دادههاي كيفي به دادههاي كم(عابدي جعفري و همكاران؛1390.ص 153).
جامعه مورد پژوهش در اين تحقيق شامل 10 اثر مطرح داستاني بيژن نجدي شامل:1)يك سرخپوست در آستارا 2) نگاه يك مرغابي3)دوباره از همان خيابان ها 4)بيمارستان نه،قطار 5)تن ابي،تنابي 6)تاقچه هاي پر از دندان 7)يك حادثه كوچك 8)مانيكور 9)هتل نادري و 10)بيگناهان مي باشد. نمونه مورد پژوهش بررسي متني كليه 10 اثر اشاره شده در بالا مي باشد. گفتنی است که در تحقیق پیشرو، ابزارهای اصلی تحقیق بر اساس فازهای مختلف، به صورت زیر می باشند:
جدول شماره 1) ابزارهای گردآوری اطلاعات به تفکیک هر فاز
فاز | ابزار اصلی جمعآوری داده |
مطالعه ادبیات و پیشینه تحقیق | بانکهای اطلاعاتی و فیشبرداری |
دستیابی به مدل اولیه تحقیق بر اساس روش تحليل محتواي (رویکرد کیفی) | منابع گردآوری شده(نرم افزار maxqda12) |
گردآوری دادهها در روشهای کیفی میتواند از منابع متعددی همچون مصاحبه با افراد، مقالات منتشر شده در مجلات علمی، مستندات منتشر شده دولتی، مقالات ارائه شده در سمینارها و کنفرانسها و سخنرانیهای علمی ،گزارشهای رسانهای و نیز کتابهای تألیف شده صورت پذیرد. در این پژوهش در مرحله اول مولفههای اوليه از طريق پيشينه هاي تجربي (مقالات مرتبط در زمينه نقش اجتماعي زنان) استخراج شد و سپس با روش تحليل مضمون مورد بررسی قرار گرفت. طراحی روششناسی و طرح تحقیق این پژوهش به نحوی است که بتواند دادهها و تفسیرهایی مناسب و موثق13 را برای ارائه الگوي تحليل مضمون را ارائه دهد. به تبعیت از فلینت و همکاران (2002)، برای ارزیابی قابل اتکا بودن دادهها و تفسیرها، ترکیبی از معیارهای مورد استفاده در ارزیابی تحقیقات تفسیری14 و تحقیقات مبتنی بر روششناسی نظریه برخاسته از دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این خصوص، معیارهای تحقیقات تفسیری شامل اعتماد پذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری، تصدیقپذیری، و راستی و معیارهای نظریه برخاسته از دادهها شامل تطابق، فهمپذیری، عمومیت و کنترل پذیری (استرواس و کوربین،1998) است(عابدي جعفري و همكاران؛1390.ص 156).
توانایی در انجام نظریه داده بنیاد از نکات بسیار مهم در اطمینان پذیری دادههای حاصل از روش تحقیق داده کیفی است، لذا مضامین اخذ شده مکرر مورد بررسی قرار گرفته است.
يافته هاي تحقيق:
دادههای حاصل از بررسي متون داستاني نجدي در این تحقیق با بهرهگیری از ساز و کار تحلیل مضمون طی سه مرحله کدگذاری توصیفی،کدگذاری تفسیری و یکپارچهسازی از طریق مضامین فراگیر تحلیل گردیدند. برای تحلیل دادههای حاصل از بررسي متون داستاني از نرم افزار تحلیل کیفیMAXQDA12 استفاده گردید. در کدگذاری توصیفی مصاحبههای پیاده شده در قالب RFT وارد نرمافزار MAXQDA شده و سپس با مطالعه خط به خط آنها کدهای توصیفی به بخش بخش مصاحبهها نسبت داده شد. آنگاه با مقایسه مستمر مضامین توصیفی مضامین مشترک در ذیل مضامین تفسیری تجمیع شده و به همین ترتیب مضامین تولید شده از مصاحبههای بعدی نیز در ذیل مضامین قبلی و با مضامین جدید جای گرفتند. بدین ترتیب مراحل کدگذاری تا دستیابی مدل انسجام و عدم افزوده شدن ارزش بیشتر به مضامین و مدل ادامه یافت.
کدگذاری توصیفی:در مرحله اول محقق به کدگذاری توصیفی متون داستاني پرداخت. در این مرحله ابتدا متون داستاني به ترتیب مطالعه و توسط پژوهشگر ( با توجه به اينكه آثار داستاني مورد بررسي بخشي از رساله دكتري محقق بوده) با دقت بسيار و وسواس پیاده سازی گردید. پس از پیادهسازی مفاهيم اصلي داستانها متن پیاده شده به نرم افزارMAXQDA وارد شده و مورد تحلیل قرار گرفت. در واقع با مطالعه دقیق خط به خط جملات داستانها مضامین توصیفی توسط محقق به هر قطعه از جملات نسبت داده شد و البته گاهی جملات از منظر مختلف کدهای مختلف را به خود پذیرفت. حاصل این مرحله تولید ۴ کد توصیفی اصلی و 31 کد توصیفی فرعی که از 148 ارجاع از متون احصاء گرديد.
کد گذاری تفسیری: در مرحله دوم از فرایند تحلیل مضمونی پیاده شده در این تحقیق، با مقایسه مستمر و چندین بارهی کدهای توصیفی تولید شده در مرحله قبل کدهای تفسیری ایجاد گشتند. برای تولید کدهای تفسیری چندین کد توصیفی در ذیل چتر یک کد تفسیری جمع شده و آن را تشکیل دادهاند. همانگونه که در فصل سوم نیز بیان شد کدهای تفسیری گاه از ترکیب چند کد توصیفی و گاه از آوردن چند کد توصیفی در ذیل یک کد توصیفی موجود و گاه از جمع چند کد توصیفی در ذیل یک کد تفسیری تولید شده توسط محقق به وجود میآید. شایان ذکر است مصاحبهها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. اشباع نظری از طریق عدم تولید ارزش افزوده جدید در چند مصاحبه متعدد انتهایی و عدم تولید مضمون جدید و به انسجام رسیدن مدل و روابط درونی اجزاء آن تشخیص داده شد.
جدول شماره 2)کدهای تفسیری و کدهای توصیفی در ذیل آنها
نقش اجتماعي زنان | |
نقش فرهنگي | نقش خانوادگي |
فعاليت انقلابي فعاليت مذهبي و ديني مشاركت سياسي مشاركت مدني ترويج عدالت جمع گرايي استقامت | همسري مادري تربيتي خانه داري پايبندي تصميم گيري انسجام خانوادگي نظم |
نقش اقتصادي -اجتماعي | نقش ارزشي |
مديريت هزينه كسب درآمد كسب تحصيلات آگاهي رساني الهام بخشي نقش مشاوره اي نوپذيري | اعتماد احساس امنيت تقيد مذهبي الگوي اسلامي الگوي صبر الگوي وفاداري كمال گرايي الگوي مهرباني عدالت جويي |
در جدول بالا کدهای تفسیری ارایه شده است.البته لازم به ذکر است که کدهای تفسیری بعد از تمامی کدهای توصیفی تولید نمیشوند. بلکه به صورت موازی و در یک فرایند متداخل مقایسهی مستمر، تولید و بازتولید میگردند.
كدكذاري يكپارچه سازي:
در اين مرحله در پاسخ به سوالات تحقيق فرآيند يكپارچه سازي مضامين صورت پذريفته و در نهايت شبكه مضامين طراحي و ارائه شده است.
ابعاد و شاخصهای نقش اجتماعي زنان در بعد خانوادگي کدامند؟
جدول شماره 3)شاخصهای بعد خانوادگي
بعد | شاخص | فراوانی |
نقش خانوادگي | همسري | 17 |
مادري | 14 | |
تربيتي | 8 | |
خانه داري | 11 | |
پايبندي | 3 | |
تصميم گيري | 2 | |
انسجام خانوادگي | 4 | |
نظم | 6 | |
مجموع | 65 |
با توجه به يافته هاي جدول بالا مي توان مشاهده نمود بالاترين ميزان فراواني مربوط به زير مولفه همسري با فراواني 17 بار و جايگاه دوم نقش مادري با فراواني 14 بار و در جايگاه سوم نقش خانه داري با فراواني 11 بار و زير مولفه نظم با فراواني 9 بار قرار دارد.
ابعاد و شاخصهای نقش اجتماعي زنان در بعد فرهنگي کدامند؟
جدول شماره 4) شاخصهای بعد فرهنگي
بعد | شاخص | فراوانی |
نقش فرهنگي | فعاليت انقلابي | 2 |
فعاليت مذهبي و ديني | 4 | |
مشاركت سياسي | 1 | |
مشاركت مدني | 2 | |
ترويج عدالت | 1 | |
جمع گرايي | 3 | |
استقامت | 5 | |
مجموع | 18 |
با توجه به يافته هاي جدول بالا مي توان مشاهده نمود بالاترين ميزان فراواني در زير مولفه فرهنگي مربوط به زير مولفه استقامت با فراواني 5 بار ، زير مولفه فعاليت مذهبي و ديني با فراواني 4 بار و زير مولفه جمع گرايي با فراواني 3 بار در رتبه سوم قرار دارد.
ابعاد و شاخصهای نقش اجتماعي زنان در بعد ارزشي کدامند؟
جدول شماره 5) شاخصهای بعد ارزشي
بعد | شاخص | فراوانی |
نقش ارزشي | اعتماد | 3 |
احساس امنيت | 2 | |
تقيد مذهبي | 5 | |
الگوي اسلامي | 4 | |
الگوي صبر | 7 | |
الگوي وفاداري | 5 | |
كمال گرايي | 4 | |
الگوي مهرباني | 9 | |
عدالت جويي | 3 | |
جمع كل | 42 |
با توجه به يافته هاي جدول بالا مي توان مشاهده نمود بالاترين ميزان فراواني در زير مولفه ارزشي مربوط به زير مولفه الگوي مهرباني با فراواني 9 بار ،در جايگاه دوم زير مولفه الگوي صبر با فراواني 7 بار و در جايگاه سوم فراواني مربوط به زير مولفه وفاداري مي باشد.
ابعاد و شاخصهای نقش اجتماعي زنان در بعد اقتصادي-اجتماعي کدامند؟
جدول شماره 6) شاخصهای بعد اقتصادي-اجتماعي
بعد | شاخص | فراوانی |
بعد اقتصادي - اجتماعي | مديريت هزينه | 2 |
كسب درآمد | 3 | |
كسب تحصيلات | 2 | |
آگاهي رساني | 2 | |
الهام بخشي | 8 | |
نقش مشاوره اي | 4 | |
نوپذيري | 2 | |
مجموع | 23 |
با توجه به يافته هاي جدول بالا مي توان مشاهده نمود بالاترين ميزان فراواني در زير مولفه اقتصادي- اجتماعي مربوط به زير مولفه الهام بخشي با فراواني 8 بار ،رتبه دوم فراواني مربوط به نقش مشاوره اي و در جايگاه سوم مربوط به مولفه كسب درآمد مي باشد.
یکپارچهسازی از طریق مضامین فراگیر
ابعاد و شاخصهای نقش اجتماعي زنان در داستان هاي مورد بررسي کدامند؟
در مرحله سوم از فرایند، تحلیل مضامین شکل گرفته در متون داستاني تحت مضامین فراگیر، یکپارچه گردیدند و شبکه مضامین، تحت ۴ عامل تشکیل گردید. این چهار عامل مستقیم بر نقش اجتماعي زنان تاثیر گذارند و عوامل و مولفههای آن محسوب میشود.
برای پاسخ به سوال اصلی بر اساس مضامين موجود در داستانهاي مورد بررسي در این زمینه نتایج نشان داد که ابعاد چهارگانه نقش خانوادگي ،نقش فرهنگي ،نقش ارزشي و نقش اقتصادي-اجتماعي مي باشد.در مجموع اين چهار مولفه اصلي با 31 زير مولفه با 148 مرتبه تكرار بدست آمد.در ضمن بيشترين فراواني مربوط به زير مولفه نقش خانوادگي زن در داستانها با فراواني 65 بار و جايگاه دوم مربوط به زير مولفه نقش ارزشي زنان در داستانها با فراواني 42 بار و در جايگاه سوم نقش اقتصادي- اجتماعي با فراواني 23 بار و در نهايت در جايگاه چهارم و نهايي زير مولفه نقش فرهنگي زنان با فراواني 18 بار قرار دارد. در نمودار زیر اثر همه متغیرهایی که به صورت مستقیم بر تدوین برنامه تاثیرگذارند به وسیلهی نرم افزار مكس كودا ارایه شده است.
نمودار شماره 2) یکپارچهسازی از طریق مولفهها
نتيجه گيري
برخی رویکردهای سیاسی در پاسخگویی به مطالبات زنان مانع حضور زنان در جامعه شده است. به عبارت بهتر، افزایش آمار حضور زنان در هیات دولت به ویژه مشاغل مدیریتی در واقع پاسخگویی به مطالبه سیاسی یک طیف یا جریان سیاسی است. این نوع نگاه به مشارکت اجتماعی زنان نادرست است که باید کمرنگ و تلطیف شود. اگرچه حضور زنان حتی در مشاغل رده بالا مانند نمایندگی مجلس و معاونت ریاست جمهوری اقدامی پسندیده و مطلوب است اما باعث رفع چالش های حضور زنان در جامعه نخواهد شد. در واقع افزایش نماینده زن در مجلس و هیات دولت تا اندازه زیادی به نفع زنان بوده اما ایجاد زمینه های رشد زنان تنها به این عرصه محدود نمی شود بلکه زنان در سطوح پایین تر اجتماعی و اقتصادی نیز نیازمند توجه هستند. در واقع، رشدی را رشد مناسب و پایدار می دانیم که از بطن و بدنه جامعه زنان آغاز شود. همانگونه که فعالان و مدافعان حقوق زنان تاکید می کنند، تا زمانی که نگاه کلیشه ای و فرهنگی موجود به زنان درباره فعالیت این قشر در اجتماع اصلاح نشود، نمی توان به بهره مندی کامل از ظرفیت و توانایی های زنان با هدف گسترش توسعه و پیشرفت دست یافت. از طرفی، اگرچه حضور زنان در پست های مهمی چون وزارت، معاونت و نمایندگی مجلس گام بزرگی به سمت رفع موانع فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی زنان خواهد بود اما تقویت حضور زنان از قشرهای گوناگون در سطوع پایین تر مدیریتی، ضمن اینکه افزایش فعالیت زنان را به دنبال خواهد شد، سنگینی نگاه های جنسیتی بر حضور زنان را نیز تعدیل و برطرف خواهد ساخت.
نتايج حاصل از ارائه مدل نهايي پژوهش نشان مي دهد، در داستانهاي بيژن نجدي با وجوديكه بر ابعاد گسترده اي از نقش هاي اجتماعي زنان اشاره شده است اما در مجموع در آثار داستاني اين نويسنده تاكيد بيشتر بر نقش سنتي زنان شده است. براي مثال مي بينيم در مدل نهايي احصاء شده كمترين نقش به زير مولفه نقش فرهنگي اشاره شده است. به بيان روشنتر در جامعه ايراني آنچه كه روشنفكران در انديشه اعتلا آن مي باشند در قامت حقيقت در نقش هاي موجود در زنان كمرنگ مي باشد. البته شايد يكي از دلايل عمده آن نپذيرفتن زنان در قرار گرفتن در چنين نقش هايي است و شايد دليل ديگرش اينكه جامعه مردانه ايراني چنين فرصتي براي زنان فراهم نكرده است. ازسوي ديگر در زير مولفه نقش خانوادگي شاهد تفاوت چشمگير در نقش هاي تعريف شده وجود دارد. براي مثال بيشترين فراواني مربوط به زير مولفه نقش همسري ،در جايگاه دوم نقش مادري و در جايگاه سوم نقش خانه داري است.
در ديگر سوي در زير مولفه نقش فرهنگي با كمترين فراواني در داستانهاي موجود مي بينيم نقش كمرنگي براي زير مولفه هاي مشاركت سياسي، مشاركت مدني و ترويج عدالت شاهد هستيم. گويا نويسنده مي داند زنان خود نيازمند بكارگيري و توسعه عدالت در جامعه مردسالارانه ايراني مي باشند و چگونه مي توان ترويج عدالت از سوي زنان را انتظار داشت.
در بعد نقش ارزشي بيشترين فراواني مربوط به نقش الگوي مهرباني و الگوي صبر بوده است و كمترين فراواني مربوط به زير مولفه هاي امنيت و اعتماد مي باشد.
در نهايت در زير مولفه اقتصادي- اجتماعي همانند بسيار ياز پژوهش هاي ارائه شده همچنان نقش هاي متعددي براي زنان تعريف شده است كه زير مولفه الهام بخشي و زن به عنوان يك مشاور داراي بيشترين فراواني بوده اند و از سوي ديگر زير مولفه هاي كسب تحصيلات و آگاهي رساني داراي كمترين فراواني مي باشند.
در نهايت مي توان به اين نكته قابل تامل دست يافت كه بررسي بخشي از آثار بيژن نجدي(تنها ده داستان از اين نويسنده)نشان مي دهد نويسنده به بيش از 31 نقش متفاوت از زنان اشاره كرده است كه اين خود گوياي درك درست نويسنده بر اهميت نقش اجتماعي زنان در جامعه ايراني است.
منابع و ماخذ:
1. جعفری، محمود و متوسلی نعیمه(1392)سیمای زن در ادبیات معاصر (بوف کور و نیلوفر کبود)، زن و فرهنگ، سال چهارم، شماره پانزدهم، بهار ۱۳۹۲.
2. حقانی صرمی، فاطمه ، زرگری نژاد، غلامحسین و فروزش، سینا(1398) بررسی نقش هویت یابی زنانه در عملکرد نمایندگان زن در مجلس پنجم شورای اسلامی،مطالعات توسعه اجتماعي ايران،دوره 12،شماره 1 (پیاپی 45)، صفحه 103-121.
3. خوارزمی، حمیدرضا و سلطاني، نازنین (1399) بررسی نقش و جایگاه زنان در افسانههای عامیانه کرمان(براساس رویکرد فمینیسم اگزستنسیالیسم و کمونیسم)، پژوهشنامه زن،تابستان، دوره 11، شماره 32.
4. رضوانیان، قدسیه(1394)بازنمایی هویت زن در آثار داستان نویسان زن دهه هشتاد، ادب پژوهی، شماره سی و یک،شماره بهار.
5. شاد قزوینی ، پریسا و ناظمزاده نراقی،مینا (1398) بازخوانی هویت زنانه و اصل مادینۀ هستی در آثار هنرمند خودآموخته، پروین جلالی، برمبنای نظریۀ قطعه و تناقض لیندا ناکلین، زن در فرهنگ و هنر، دوره 11، شماره 2، شماره تابستان ،صفحه 269-251.
6. عابدي جعفري،حسن و همكاران(1390) تحليل مضمون و شبكه مضامين: روشي ساده و كارآمد براي تبيين الگوهاي موجود در دادههاي كيفي، انديشه مديريت راهبردي، سال پنجم، شماره دوم، پاييز و زمستان ،1390شماره پياپي ، صص 151-158.
7. غیاثیان، زهرا و شاپوری، سعید(1398) تحلیل شخصیت پردازی زن در سه درام مدرن ( اتوبوسی به نام هوس، جن زدگان و آن ها زنده اند) از نظر سیمون دوبوار، زن در فرهنگ و هنر، دوره 11، شماره 4، شماره زمستان ،صفحه 565-551.
8. فتاحی ،هدا ، حقیقتیان ، منصور و هاشمیانفر، سید علی (1398) بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مرتبط با سبک زندگی سلامت محور جوانان شهر اصفهان ، مطالعات توسعه اجتماعي ايران،دوره 12،شماره 1 (پیاپی 45)، صفحه 172-159.
9. فرجی، محسن(1384)زن در آثار شاملو، فصلنامه شعر، شماره نهم و دهم،شماره زمستان.
10. فلاح رستگار، گیتی(1392)زن در آثار هدایت، مجله دانشکده ادبیات مشهد، شماره سوم .
11. فیضی، هاجر، (۱۳۹۷)، رویای قرن دیگر، انتشارات تیرگان، چاپ اول، تهران.
12. کامیابی گل ،عطيه، شريفي،شهلا و اكبرپور،حامد(1398) جنسیتزدگی و شناخت نسبتِ جنس دستوری با مقولههای فرهنگی در زبانهای آلمانی و روسی از دیدگاه زبانشناسی فرهنگی،زن در فرهنگ و هنر، دوره 11، شماره 4، شماره زمستان ،صفحه 481-511.
13. مهذب، زهرا(1390) زن در آیینه (نگاهی به نقش زن در ادبیات فارسی)، ادبیات داستانی، شماره ۳۸ .
14. میرعابدینی، حسن، (1390)، هشتاد سال داستان کوتاه ایرانی، کتاب خورشید ،جلد دوم، چاپ چهارم، تهران.
15. نجدی، بیژن، (۱۳۷۹)، دوباره از همان خیابانها، تهران، نشر مرکز، چاپ اول.
16. نجدی، بیژن، (۱۳۹۶)، یوزپلنگانی که با من دویدهاند، تهران، نشر مرکز، چاپ سی و دوم.
17. واعظ،سعيد و آلبوغبيش،عبدالله(1392) بوطیقای روایت در داستان یک سرخپوست در آستارا از بیژن نجدی،فصلنامه ادب فارسي دانشگاه تهران، دوره 3، شماره 1، تابستان 1392، صفحه 1-20.
18. Adams, R. B., Haan, J., Terjesen, S. & Ees, H. (2015). Board diversity: Moving the field forward, Corporate Governance An International Review, 23: 77-82.
19. Aguilera, R. V., Rupp, D. E., Williams, C. A. & Ganapathi, J. (2007). Putting the S back in corporate social responsibility: A multilevel theory of social change in organizations, Academy of Management Review, 32: 836-863.
20. Bhattacharya, C. B., Sen, S. & Korschun, D. (2008). Using corporate social responsibility to win the war for talent, Sloan Management Review, 49: 37-44.
21. Bonds, Anne (2020) Race and ethnicity II: White women and the possessive geographies of white supremacy, Progress in Human Geography, Volume: 44 issue: 4, PP: 778-788.
22. Byron, Kris (2016) Women on Boards of Directors and Corporate Social Performance: A Meta-Analysis, Corporate Governance An International Review, 24(4), pp: 1-41.
23. Cruz, Cristina and other (2018) When Do Women Make a Better Table? Examining the Influence of Women Directors on Family Firm’s Corporate Social Performance, IAJU, Volume: 43 issue: 2, pp: 282-301.
24. Hausmann, R., Tyson, L. D. & Zahidi, S. (2012). The global gender gap report 2012. Geneva, Switzerland: World Economic Forum,pp:248-266.
25. Joecks, J., Pull, K. & Vetter, K. (2013). Gender diversity in the boardroom and firm performance: What exactly constitutes a “critical mass”? Journal of Business Ethics, 118: 61-72.
26. Li, Zhuying (2020) Female warriors: a reproduction of patriarchal narrative of Hua Mulan in The Red Detachment of Women (1972), Media International Australia, VOL: 176, ISSUE: 1, PP: 66-77.
Explain the social role of women in Bijan Najdi's fictional works
MONA ARAMFAR, ASHRAF CHEGINI, MOHAMMAD ALI SHAFAEE
1. PHD candidate, Department of Persian litrature, Islamic Azad University, VARAMIN-PISHVA branch, Tehran, Iran.
2. Assistant professor Department of Persian litrature, Islamic Azad University, VARAMIN-PISHVA branch, Tehran, Iran. (Corresponding author)
3. Assistant professor Department of Persian litrature, Islamic Azad University, VARAMIN-PISHVA branch, Tehran, Iran.
Abstract:
Women, as half of the population, have a direct impact on the development of society. Because the goal of any society is to maximize social welfare, and social welfare is a function of per capita income, fair distribution of income, improving the level of educational, health, welfare and social, economic, cultural, political participation of men and women, and so on. Be. Due to the importance of women's social role, the main purpose of this study was to explain the social role of women in Bijan Najdi's fictional works. The present study is with a qualitative approach. Because in the design phase of the conceptual model, a qualitative approach has been used. Also, considering that the sample under study is fiction, this research is an inductive and exploratory study of the research strategy of the content analysis type. The themes in the stories are explored and extracted. The study population in this study includes 10 prominent biographical works of Bijan Najdi. In order to calculate the components and sub-components of the social role of women in the fictional works studied through textual data analysis software (Max Code), the themes during Three stages of descriptive coding, interpretive coding, and categorization integration and the final pattern have been enumerated. Following Flint et al. (2002), a combination of criteria used to evaluate interpretive research and methodological research based on data-derived methodology was used to assess the reliability of the data and interpretations. In this regard, the criteria of interpretive research include reliability, transferability, reliability, verification, and truth, and the criteria of data theory include compliance, comprehensibility, generality, and controllability.
The results of the analysis of the themes formed in the narrative texts under the comprehensive themes and the network of themes showed that the four dimensions of family role, cultural role, value role and socio-economic role have been identified as the main components of women's social role in the studied stories. In total, these four main components were repeated with 31 sub-components with 148 repetitions. In addition, the highest frequency was related to the sub-component of the female family role in stories with a frequency of 65 times and the second position was related to the value role of women in stories with a frequency of 42 times. And in the third place, the socio-economic role with the frequency of 23 times, and finally in the fourth and final position under the component of the cultural role of women with the frequency of 18 times.
Keywords: Women's social role, Story, Bijan Najdi.
[1] . دانشجوی دکتری گروه ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامين-پيشوا. تهران، ایران.
[2] . استادیارگروه ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامين-پيشوا. تهران، ایران. (نویسنده مسئول).
[3] . استايار گروه ادبيات فارسي، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ورامين-پيشوا. تهران، ایران.
[4] . Family role
[5] . Cultural role
[6] . Valuable role
[7] . Socio- economic role
[8] . Li ,Zhuying
[9] . Hua Mulan
[10] . Bonds, Anne
[11] .Cristina Cruz, Rachida Justo, Martín Larraza-Kintana, Lucía Garcés-Galdeano
[12] . Byron , Kris
[13] - trustworthy
[14] - interpretive research