طراحی یک مدل تحلیلی نگرش گردشگری کودکان در جهت توسعه اجتماعی از طریق سرمایههای ناملموس
الموضوعات : مطالعات توسعه اجتماعی ایرانمهدی کروبی 1 , محمود ضیایی 2 , زهره محمدی 3
1 - گروه مدیریت جهانگردی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
2 - گروه جهانگردی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی
3 - گروه جهانگردی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی
الکلمات المفتاحية: نقاشی کودکان, مطالعات کودک, نگرش کودکان به گردشگری, منافع سفر و گردشگری,
ملخص المقالة :
این مطالعه با برداشتن گامهای کیفی از یک ایده اولیه به نتایج نهایی و طراحی مدل رسیده است. این مطالعه به دنبال کشف انگیزههای ادارک شده سفر و گردشگری کودکان از طریق منافع ادراک شده آنها در سفرهای گذشته انها بوده است. روش جمع اوری دادهها ترکیبی از نقاشی موضوعی کودکان و مصاحبه کوتاه در مورد توصیف نقاشی از زبان خود کودکان میباشد. نقاشیها و متن مصاحبهها مورد تحلیل تماتیک قرار گرفتند. کودکان 9 تا 12 ساله دبستانهای دولتی و غیردولتی دخترانه و پسرانه چهار منطقه 1و3و4و12 شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند و در مجموع 107 نقاشی مورد تحلیل قرار گرفت. مدل تحلیلی نقاشی کودکان در 1 فاز توصیفی و 3 فاز تحلیلی طراحی و به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل نقاشیهای کودکان، بینشی به ادراک و جهت گیری آنها نسبت به گردشگری ارائه مینماید و شروعی نوآورانه برای تحقیق "با" کودکان است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که کودکان عناصر اجتماعی فعالی در توسعه گردشگری خواهند بود.
_||_
این مطالعه با برداشتن گامهای کیفی از یک ایده اولیه به نتایج نهایی و طراحی مدل رسیده است. این مطالعه به دنبال کشف انگیزههای ادارک شده سفر و گردشگری کودکان از طریق منافع ادراک شده آنها در سفرهای گذشته انها بوده است. روش جمع اوری دادهها ترکیبی از نقاشی موضوعی کودکان و مصاحبه کوتاه در مورد توصیف نقاشی از زبان خود کودکان میباشد. نقاشیها و متن مصاحبهها مورد تحلیل تماتیک قرار گرفتند. کودکان 9 تا 12 ساله دبستانهای دولتی و غیردولتی دخترانه و پسرانه چهار منطقه 1و3و4و12 شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند و در مجموع 107 نقاشی مورد تحلیل قرار گرفت. مدل تحلیلی نقاشی کودکان در 1 فاز توصیفی و 3 فاز تحلیلی طراحی و به کار گرفته شد. تجزیه و تحلیل نقاشیهای کودکان، بینشی به ادراک و جهت گیری آنها نسبت به گردشگری ارائه مینماید و شروعی نوآورانه برای تحقیق "با" کودکان است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که کودکان عناصر اجتماعی فعالی در توسعه گردشگری خواهند بود.
کلیدواژه: مطالعات کودک، نقاشی کودکان، منافع سفر و گردشگری، نگرش کودکان به گردشگری
1. مقدمه
این مقاله میتواند به بحث در مورد تحقیقات کیفی در آموزش و پرورش درزمینه گردشگری نقش مفیدی ایفا کند. در چند سال اخیر شیوهای متفاوت از تفکر توسعه یافته است، که با جنبههای توسعه روانی و اجتماعی روبرو است. این به این معنی است که مدرسه بر روی یادگیری و به ویژه یادگیری اجتماعی تاکید دارد. در سالهای اخیر صحبت از ارائه واحد درسی فراغت و گردشگری در دبستانهای کشور مطرح شد که سوال این است آیا کودکان دبستانی قابلیت تفکر و تشخیص دارند و ارزش سرمایه گذاری بر روی انها چقدر میباشد.
نقاشی یک فعالیت بازی طبیعی برای کودکان است و به طور طبیعی مورد توجه اکثر کودکان است. آثار نقاشی کودکان، تجربیات زندگی آنها را تفسیر میکند و نقاشیها به عنوان بازنمودهای استعاری از تجربه حسی و اجتماعی کودکان از جهان در نظر گرفته میشوند. مالچیودی (1998) در گزارش خود نقاشی را به عنوان یکی از مهم ترین راههایی که کودکان خود را بیان میکنند، شناخته و به بیان شخصیت و احساسات مرتبط نموده است.
در سالهای اخیر، تغییری از تمرکز روانشناختی بر روی نقاشی کودکان صورت گرفته و به سمت افزایش علاقه به درک معنا از طریق نقاشی و تمرکز بر ابعاد فرهنگی-اجتماعی زمینههای نقاشی پیش رفته است (انینگ1، 2003؛ لوییس2، 2005).هاوکینگز (2002) نقاشی را یک زبان بصری میداند که کودکان دنیا را با آن تجربه میکنند و اغلب منعکس کننده غریزی آنهاست و زمانی که کودکان بزرگتر میشوند نقاشی را به عنوان یک وسایل ارتباطی و نماینده دنیای بصری استفاده میکنند. از این رو، این مطالعه به دنبال طراحی مدلی برای تحلیل کیفی نقاشی کودکان برای کشف و دستیابی به نگرش آنها به گردشگری میباشد.
2. ادبیات و پیشینه تحقیق
با مرور ادبیات گردشگری مرتبط با کودکان فعالیتهای فیزیکی حایز اهمیت است (ویگاند، 1991؛ لارسن..2004، جانز و گیموتی، 2003). فعالیتهایی چون اهمیت آب و هوا و غذای خوب (ویگاند، 1991) بازدید از مناطق حفاظت شده (تورنتون و همکاران، 1997) و ساحل دریا (تورنتون1997 وسیتون و تاک 1995؛ کالینفورد 1995، ویگاند1991)، خاکشویی و سواری دلیجان و ماهیگیری (نیکرسون،2001)، هیجان (جانز و گیموتی، 2003، لارسن و جنسن، 2004)، تعاملات و ارتباطات و فعالیتهای اجتماعی (لارسن، 2004؛ فرنبرگ، 2010؛ جانز و گیموتی، 2003)، آزادی و رهایی از مشغلههای روزمره (جانز و گیموتی، 2003؛ شاو 2008؛ آبرادور، 2012) و نوجویی (نیکرسون و ژوروسکی، 2001). برخلاف ویگاند (1991) که نقش یادگیری و آگاهی فرهنگی کودکان در سفر را کمرنگ در نظر گرفته است، یادگیری بخش جدایی ناپذیر از بازی و سرگرمیکودکان میباشد (ریان، 1992،کالینفورد، 1995؛ پوریا، 2005). با مرور مطالعات انجام شده در 30 سال کذشته پیرامون منافع ادراکی کودکان از سفر میتوان روند تغییرات این منافع را به طور ملموس در بین کودکان مشاهد کرد. بیشترین منافع مشاهده شده در مطالعات سالهای قبل از 2000 تاکید و تمرکز کودکان بیشتر بر فعالیتهای فیزیکی و ساحل و دریا و خوش گذرانی بوده است اما در سالهای اخیر ارتباط و تعاملات اجتماعی و آزادی و رهایی نقش پر رنگ تری به خود گرفته اند.
برخی از مطالعات در این حوزه به فعالیتهای مورد اهمیت در مورد والدین و کودکان پرداخته اند. ریان (1992) خاطر نشان کرد که اهمیت تفریح و سرگرمی در کودکان و بزرگسالان مشترک است در حالی که جانز و گیموتی (2003) بین فعالیتهای والدین و کودکان تبعیض قایل شدند و اهمیت سرگرمی و یادگیری را در والدین و فعالیتهای فیزیکی پرهیجان را برای کودکان شناسایی کردند. تورنتون و شاو ( 1997) بر این عقیده بودن که با افزایش سن علاقه به فعالیتهای فیزیکی کم خواهد شد که بر خلاف نتیجه تحقیقات سیتون و تاگ (1995) و بلیچفت (2010 ) بود. شانزل و اسمیت (2014) به کارکرد مثبت سفرهای خانوادگی از جمله کاهش فشارهای روحی، افزایش همکاری و تعاون و گرم شدن کانون خانواده پرداختند در حالیکه این نوع سفرها همواره نتایج مثبتی در پی ندارند چرا که گاهی به دلیل مشاجرههای والدین در سفر و یا قرار گرفتن کودکان در وضعیت اجبار و اطاعت، کودکان این نوع سفرها را کسالت آور دانسته و لذت نمیبرند (شاو 2008؛ باکر و اسمیت، 2013، شانزن و اسمیت 2014، تیموتی و پوریا 2014).
در گذشته کودکان، موجوداتی بی کفایت، غیر قابل اعتماد و ناقص در نظر گرفته میشدند (بارکر و ولر، 2003)3. اما با ظهور مطالعههای اجتماعی جدید در مورد دوران کودکی و مباحث مناسب در مورد کودکان، کودکان بازیگران اجتماعی تلقی میشوند که در زندگی خودشان ماهر و کارشناس هستند (کلت و دینگ، 2004)4. این رویکرد جدید به تغییر روش شناختی منجر گردیده است. پیدایش روشهای پژوهش مشارکتی جدید، تغییر روشهای قدیمی و سنتیتر مانند مشاهده و پرسشنامه (پانچ، 2002)5 و رشد و توسعه رویکردهای چند روشی مانند روش موزاییکی که توسط کلارک و موس (2001) ارائه شده را در بر میگیرد. علاوه بر این در سالهای اخیر کودکان در مراحل مختلف فرایند پژوهش مانند تنظیم پرسشهای پژوهشی، برنامه ریزی روش کار، جمع آوری و یا تحلیل دادهها، تهیه و جمع آوری پیشنهادات و توصیهها و انتشار یافتهها مداخله مییابند.
اما دخالت دادن کودکان در پژوهشها خالی از چالش و تنش نیست. تاکید فزاینده بر دخالت کودکان در پژوهشها نیاز به بررسی چالشهای روششناختی و اخلاقی تجربه شده توسط پژوهشگران را مطرح میسازد. ملاحظات روش شناختی و اخلاقی شناخته شده در پژوهشهای با کودکان از جمله روابط و تعامل بین پژوهشگر و کودک (پانچ،2002؛ هیل، 2005)، میزان دسترسی و کسب رضایت و موافقت کودکان (فارل6،2005؛ فارگاس، مک شری، لارکین و رابینسون، 2010) 7، محرمانه بودن و مسائل مربوط به مراقبت از کودک (فارگاس و همکاران ، 2010) تاثیر مشارکت کودکان (هیل8،2006؛ کلارک،2005)، موقعیت فیزیکی انجام پژوهش و جایگاه اجتماعی کودکان (موس و پتریه9،2002؛ داکت، اینارس دوتیر و پری، 2009؛ فارگاس و همکاران، 2010) و جمع آوری دادهها و چارچوب تفسیری مورد استفاده در تحلیل دادهها (گراور، 2004؛ کلارک، 2005؛ فارگاس و همکاران، 2010)10 میباشد.
اعتقاد بر این است که پژوهشگران باید به طور جدی درباره روشها و رویکردهایی که برای پژوهش با کودکان استفاده میکنند فکر کنند (بارکر و والر، 2003). روش انتخاب شده باید با پرسشهای پژوهش سازگار باشد، به محدودیتهای زمان و منابع توجه شود، حساس و تابع اصول اخلاقی باشد و خصوصیات و نیازهای کودکان و نیز موقعیت فرهنگی و فیزیکی انجام پژوهش را در نظر بگیرد (پانچ، 2002). کشیدن نقاشی روش رایجی در پژوهش با کودکان میباشد و برای جمع آوری اطلاعات در مورد موقعیتهای مهم برای کودکان، بررسی، برداشت و استنباط از این موقعیتها مورد استفاده قرار گرفته است (دابشایر و همکاران،2005؛ لئونارد،2007؛ مورو،2001؛ بارکر و والر،2003؛ لئونارد11،2006؛ مورگان و همکاران12، 2002؛ ساترین و همکاران13، 2000). همچنین پژوهشگران در مطالعه کودکان، به روشهای گوناگون عکاسی را به کار گرفته اند (ساموئلز، 2004؛ نیومن و همکاران14، 2006). استفاده از عکس علاه بر اینکه به کودکان این امکان را میدهد تا جنبههای زندگی شان را به طریقی منحصر به فرد بیان نمایند، عکس میتواند به مصاحبه سازمان بدهد، تمرکز ایجاد کند و به عنوان عامل یادآوری عمل نمایند (نیومن و همکاران، 2006:301). همچنین کودکان به طرق مختلف تشویق میشوند تا داستان زندگی خود را بیان کنند مثل دفتر یادداشت خاطرهها و یا بیان خاطرات و داستانهای زندگی. روایت خاطرات به خصوص برای کندوکاو و بررسی نحوه استفاده و استنباط از زمان برای کودکان بسیار مفید است (بارکر و والر،2003).
پانچ (2002) سه رویکرد متفاوت را در مورد پژوهش با کودکان مطرح ساخته است:
· رویکرد اول، کودکان عملاً مثل بزرگسالان در نظر گرفته میشوند و همان روشها در مورد آنان مورد استفاده قرار میگیرد.
· رویکرد دوم، کودکان را کاملا از بزرگسالان متفاوت در نظر میگیرد و برای بررسی دنیای کودکان از قوم نگاری (مشاهده شرکت کننده) استفاده میکند.
· رویکرد سوم، کودکان را مانند بزرگسالان اما با قابلیتهای متفاوت در نظر میگیرد و رویکردی است که تکنیکهای نوآورانه زیادی را ارائه کرده است.
3. توسعه روش تحقیق
برای جمع اوری داده از کودکان خواسته شد تا بهترین سفر خود را به تصویر بکشند. برای شروع این کار کمی با کودکان در مورد سفرهایی که میروند و میزان علاقه آنها به سفر صحبت شد. برای آنکه ذهنیتی برای آنها ایجاد نشود، هیچ نقاشی پیشنهادی به آنها نشان داده نشد و از آنها خواسته شد بهترین سفری که رفته اند را هر آنچه از آن به یاد میآورندو برای آنها جذاب بوده است را نقاشی کنند. به کودکان برگههای سفید در سایز A4 به همراه مداد و پاک کن و مداد رنگی داده شد. محدودیتی برای کشیدن نقاشی لحاظ نشد و آنها مجاز بودند نقاشی خود را رنگ آمیزی کنند و یا بدون رنگ تحویل دهند و همچنین انتخاب افقی یا عمودی بودن به خود آنها واگذار شد تا از هر لحاظ آزادانه فقط افکار خود را روی کاغذ بیاورند. محدودیت زمانی نیز برای آنها وجود نداشت و به آنها گفته شد هر اندازه زمان نیاز دارند میتوانند صرف نقاشی خود نمایند. در طول نقاشی پژوهشگر پس از اطمینان از اینکه کودکان سوال و یا ابهامی ندارند کودکان را تنها گذاشت تا در آرامش و بدون اثرگذاری نقش وی به کار خود ادامه دهند و فقط به سوالهای آنها پاسخ داده شد.
پس از پایان کار هر یک از کودکان به نوبت در کنار پژوهشگر قرار میگرفتند و در مورد نقاشی آنها صحبت میشد. شروع هر مصاحبه با یک "سوال ایجاد روایت آغازین" (گلیکا، 1998:132)15، مانند: "نقاشی بسیار زیبایی کشیده ای، این سفر خوب چگونه گذشت؟" و از این طریق "داستان اصلی" (گلیکا، 1998:140) شکل گرفت. مصاحبه کننده خود را به عنوان یک شنونده علاقه مند محدود میکند و تلاش میکند تا از داستان با بیانات کلامی کوتاه و حرکات غیر کلامی (لمنک، 1995:71)16 حمایت کند. پس از هر داستان اصلی، مصاحبه کننده سؤالهای بیشتری را مطرح میکند که "پتانسیل روایت اضافی" (گلیکا، 1998:141) یا محتویات بیشتری از نقاشی به دست آورد.
مصاحبه با مجموعه ای از سوالات پشتیبانی میشود. این شامل مباحث باز است که برای تحریک مکالمه در مورد جنبههای دیگر ترتیب داده شده است. این به این معنی است که مصاحبه کننده مجبور نیست که دقیقا دستورالعمل را دنبال کند. سوالات صرفا به عنوان یک چارچوب خدمت میکنند. موضوعات تکمیلی نیز شامل محرک روایت هستند تا کودکان در مورد عقاید ذهنی خود با بیان مثالهای خاص و تجربیات صحبت کنند. به طور کلی به عنوان یک اصل پیروی بچهها نسبت به " سوالات چرا " پاسخ نمیدهند (هینزل، 1997:407) و در مورد چگونگی رویدادها سوال میشود. زیرا کودکان به چرایی کارها خیلی آگاهی ندارند. درنهایت بعد از هر بحث تصویری، مصاحبه کننده یک سوال دیگر، از قبیل: "خب، آیا میتوانی چیز دیگری درباره بهترین سفر خود به من بگویی؟" برای اطمینان از اینکه کودک تمام آنچه به خاطر آورده و دوست داشته است را به اشتراک گذاشته است. مصاحبهها بر اساس ساختار مصاحبه با کودکان توصیه شده توسط لمنک (1995) و گلیکا (1998) صورت گرفته است. مکالمات همه با اجازه کودکان و مسئولین مدارس ضبط و به طور کامل پیاده سازی شدند.
3-1. انتخاب و توصیف نمونه
برای انتخاب نمونه مورد نظر از جامعه کودکان 9 تا 12 ساله شهر تهران، با توجه به بهترین مکان برای دسترسی، مدارس انتخاب شدند. برای نمونه گیری از مدارس و مناطق شهر تهران، از روش نمونه گیری خوشه ای بهره گرفته شد. با توجه به مناطق 22 گانه شهر تهران برای انتخاب مناطق با توجه ماهیت مطالعه کیفی، به طور قضاوتی مناطق بهره مند و نیمه بهره مند مورد مطالعه قرار گرفتند. برای شناسایی مناطق، اطلاعات حاصل از 8 مطالعه با شاخصهای مختلفی برای شناسایی بهره مندی مناطق مورد بررسی و تجمیع نتایج حاصل از آن در جدول 1 قابل رویت است. براساس این جدول از بین مناطق بهره مند، دو منطقه و از بین مناطق نیمه بهره مند نیز دو منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. در هر منطقه چهار دبستان دوره دوم، یک دبستان دخترانه دولتی، یک دبستان پسرانه دولتی، یک دبستان دخترانه غیردولتی ویک دبستان پسرانه غیر دولتی به صورت تصادفی انتخاب شدند.
جدول 1- طبقه بندی مناطق 22 گانه شهر تهران بر اساس شاخصهای توسعه یافتگی | |||||||||
نتیجه مقایسه | مطالعه 8 | مطالعه 4 | مطالعه 7 | مطالعه 6 | مطالعه 5 | مطالعه 3 | مطالعه 2 | مطالعه1 | منطقه |
برخوردار | + | + | + | + | + | + | + | + | منطقه 1 |
برخوردار | + | + | + | + | + | + | + | + | منطقه 2 |
برخوردار | + | + | + |
| + | + | + | + | منطقه 3 |
نیمه برخوردار | + | + |
| + | + |
|
|
| منطقه 4 |
نیمه برخوردار |
| + |
|
| + |
| + |
| منطقه 5 |
برخوردار | + | + | + |
| + | + | + | + | منطقه 6 |
برخوردار | + | + | + |
|
| + | + | + | منطقه 7 |
نیمه برخوردار |
| + |
| - | - | - |
|
| منطقه 8 |
محروم | - |
| - | - | - | - |
|
| منطقه 9 |
نیمه برخوردار |
| - |
| - | - | - |
|
| منطقه10 |
نیمه برخوردار | + | + | + | + |
|
|
|
| منطقه 11 |
نیمه برخوردار | + | + | + | + |
| - |
|
| منطقه12 |
نیمه برخوردار |
| + |
|
|
|
|
|
| منطقه 13 |
نیمه برخوردار |
| + |
|
|
| - |
|
| منطقه 14 |
نیمه برخوردار |
|
|
| + |
| - | - |
| منطقه 15 |
محروم | - | - | - | - | - | - |
|
| منطقه 16 |
محروم |
| - | - |
| - | - | - |
| منطقه 17 |
محروم | - | - | - |
| - | - | - |
| منطقه 18 |
محروم | - |
| - | - |
| - | - |
| منطقه 19 |
نیمه برخوردار |
|
|
| + |
| - |
|
| منطقه 20 |
محروم | - |
| - | - | - | - |
| - | منطقه 21 |
محروم | - | - | - | - | - | - |
| - | منطقه22 |
مناطق برخوردار | 1و2و3و6و7 |
منطق نیمه برخوردار | 4 و5و 8 و10 و 11 و 12 و 13و 14 و15 و 20 |
مناطق محروم | 9و 16و 17 و 18 و19 و 21 و 22 |
برای بخش مصاحبه انتخاب از میان کودکانی که نقاشی کشیده بودند انجام شد. انتخاب بر اساس جزییات موجود در نقاشیها، تمایل آنها به توصیف نقاشی و مشارکت و صحبت با پژوهشگر و توانایی در انتقال مفاهیم انجام گرفت. دو معیار تنوع و کیفیت نقاشی مورد توجه قرار گرفت. معیار تنوع، نشان دهنده تعداد فعالیتهای مختلف نشان داده شده در تصویر است. انتظار میرفت كه كودكانی كه فعاليتهاي بيشتر و متفاوتی طراحی نموده اند، تصورات بيشتري در مورد سفر و گردشگری و انتظارات و منافع سفر دارند به نسبت كودكانی كه تنها يك فعالیت را نقاشی کرده اند. معیار کیفیت شامل تواناییهای کودک از تصویر برداری با تنظیم عناصر طراحی با استفاده از رنگ و جزئیات نقاشی است (ریچر، 1997:78-91). انتظار بر این است که کودکانی که تصاویری کاملا دقیق کشیده اند، یک نگاه طولانی تر، دقیق تر و شدیدتری به کارکرد نقاشی داشته باشند و در این زمان سطح بالایی از بازتاب و پتانسیل ارتباطی کلامی از موقعیت کشیده شده را توسعه دهند.
3-2. توسعه استراتژی تحقیق
کل فرایند جمع آوری داده توسط یکی از محققین انجام شد. حسن جمع آوری داده توسط یه محقق منجر به یکسان سازی شرایط جمع اوری دادهها شد. بر اساس لنمک (1995:65-68) مصاحبه کننده باید دارای شایستگی فکری و ارتباطی، شخصیت الهام بخش، همدرد و دارای اعتماد به نفس، علاقه به جمعیت مورد بررسی، انگیزه ذاتی برای تحقیقات تجربی و کیفی باشد که محقق با توجه به دغدغههای آکادمیک خود این ویژگیها را دارا بود. در طول جلسات نقاشی، کودکان با محقق آشنا شده و به دلیل نقش جنسیتی وی که مونث است به راحتی ارتباط برقرار کرده و کار برای گام بعدی مصاحبه هموار گشت. قبل از شروع کار، محققین تلاش نمود نگاهی دقیق به چارچوب نظری و روش شناسی تحقیق در ادبیات کودکان داشته باشد.
در طول مطالعه مقدماتی آزمایشی روی کودکان یکی از مدارس، به سوالهایی چون: چگونه بچهها به کشیدن نقاشی سفر واکنش نشان می دهند؟ آیا راهی برای انتخاب کودکان برای مصاحبهها به دست میآید، به این معنا که آیا واقعا کودکانی پیدا میشوند که زیاد صحبت کنند؟ چگونه کودکان در شرایط مصاحبه در رابطه با نقاشیهای خود عمل میکنند؟ آیا روش تحقیق این مطالعه به دادههایی که مربوط به سوال تحقیق هست میپردازد؟ در نهایت ارزیابی مطالعه آزمایشی منجر به نتایج زیر شده است: کارکرد طراحی با کودکان بسیار خوب بود. بعضی از آنها میخواستند بلافاصله و یا در طول نقاشی خاطرات و تجریبات خود را بیان کنند. وجود برگه و مداد رنگی یک محیط انگیزشی برای نقاشی کودکان مهیا کرد. همه بچهها در کمتر از یک ساعت نقاشیهای خود را تحویل دادند. راه انتخاب کودکان برای مصاحبه موفق بود و کودکانی حضور داشتند که داستانهای گسترده و مفصلی را تعریف کردند. روش "مصاحبه با نقاشی" روش مناسبی برای مصاحبه با کودکان بود. نقاشیها به کودکان یک جهت گیری داد و به مصاحبه کننده کمک کرد تا وارد بازی پرسش و پاسخ نشود. ارزیابی تصاویر و مصاحبهها به تمام سوالات پاسخ داد. به طور خلاصه مطالعه آزمایشی، روش شناسی را تایید کرده و به تعدادی از اصلاحات مربوط به محتوای مطالعه منجر شد.
3-3. توسعه مدل ارزیابی
تجزیه و تحلیل کیفی نقاشی کودکان میتواند با استفاده از روشهای مختلف انجام شود. اگر چه، ما باید در مورد برخی از مشکلات اساسی که با ارزیابی نقاشیهای کودکان است بپردازیم (شناز و کروز17، 1992: 265).
· در رابطه با نقاشی، کودکان با استعدادهای متفاوتی هستند. هدف این تحقیق در مورد توانایی کودکان در نمایش نمادین نیست. میتوان فرض نمود که درک کار نقاشی موضوعی و انتقال آن به مطالب اساسا به استعداد نقاشی بستگی ندارد.
· محتویات نقاشیها به شرایط زندگی موقتی، اجتماعی و محیطی کودک بستگی دارد. این وابستگی نه تنها پذیرفته شده است، بلکه کودکان از مناطق مختلف تهران انتخاب شدند تا این تغییرات مشاهده و بررسی شوند.
· ارزیابی کنندگان بزرگسال برای تفسیر نقاشی کودکان با مشکلاتی روبرو هستند. از یک سو در توصیف عناصر نقاشی شده و از سوی دیگر سازههای پنهان به عنوان مثال فعالیت مورد نظر که به طور انحصاری از عناصر طراحی عینی تفسیر شده است. تفسیر بدون نگاه روانشناختی انجام شد، البته تصاویر به طور معقول قابل تفسیر هستند (ریچر، 1997:177).
با آگاهی از چنین مشکلاتی همچنان میتوان با طراحی مدل تحلیلی بر بیشتر مشکلات غلبه نمود. بنابراین لازم است روشی پیدا کرد که سرنخهایی را برای ساختن و تحلیل مواد ارائه کند. برای این کار مطالعات شوپ (1991) و شناز و کروز (1992) مورد مطالعه قرار گرفتند. شوپ طرحهایی را ایجاد میکند که بین انگیزه، متن، افراد، حرکت / فعالیت و تعامل، تمایز قایل میشود. شناز و کروز (1992) در دو دسته ساختار (فعالیتهای افراد) و دسته اولیه (اشیا و افراد) طرحها رو شناسایی کردند. اولا این دستهها را به صورت کیفی مشخص میکنند و در نهایت آنها را کمی میکند. روش ارزیابی این مطالعه برای تصاویر بر توصیف و تفسیر عناصر تمرکز دارد. این تحلیل 4 مرحله دارد.
اولین مرحله ارزیابی توصیفی است که عناصر طراحی مشخص میشوند. در این مرحله افراد (کودک، خانواده، گروه)، محیط زیست (مانند چمن، خورشید، ...)، اشیا (مانند وسیله بازی، وسیله نقلیه، ...)، متن (مانند عنوان، برچسب) و نماد (مثلا شکل قلب یا خنده) شناسایی میشوند که از طریق این شناسایی عناصر میتوان راه ارتباطی را در سطح توصیفی پیدا کرد: ارتباط با عناصر کشیده و متن، فقط با عناصر طراحی شده و یا تنها با عناصر متنی.
در مرحله دوم ارزیابی تفسیری ، با رویکرد سیستمی گردشگری عناصر مکان (یوری، 2002؛ کلارک، 2005)، روابط اجتماعی، فعالیتها (جنکینز، 1980؛ میل و موریسون، 1985) و محصولات و خدمات (گان، 1988؛ لیپر، 1989؛ کلارک، 2005) بررسی میشوند. مکان همان فضایی است که محصولات و خدمات گردشگری را ارائه مینماید و مجموعه ای از فعالیتها و روابط اجتماعی در این فضا بین ارایه دهندگان محصولات و دریافت کنندگان رخ میدهد.
شکل1- رویکرد سیستمی به گردشگری
مرحله سوم مرحله ارزیابی موضوعی است. با استفاده از مدل ارکستر تجربه گردشگر (پیرس، 2011) تجربههای افراد مورد مطالعه بر اساس 5 سطح تجربی حسی، عاطفی، شناختی، رفتاری و ارتباطی طبقه بندی میگردد.
مرحله چهارم این مدل براساس نظریه الگوی انگیزشی سفر پیرس و لی (2005) شکل گرفته است. از مجموع 14 انگیزه شناسایی شده 12 انگیزه بومی سازی شده با مقضیات کودکان انتخاب شد. در نهایت مدل طراحی شده در 4 فاز در شکل شماره 2 ارائه شده است.
شکل 2- مدل تحلیل ابداعی محققان جهت تحلیل نقاشیهای کودکان |
با اقدامات زیر سعی شد تا اطمینان از کفایت موضوع و روشها و همچنین روایی نتایج را فراهم شود:
• اصول روش شناسی و روش جمع آوری دادهها برای یافتن راه بهینه برای پاسخ به سوال پژوهش،
• ارزیابی دادهها را بر اساس یک سیستم بر اساس نظریههای موجود و در عین حال با جنبههای جدید،
• ایجاد اعتبار برای توصیف و تفسیر عناصر نقاشی کودکان با استفاده از ارزیابی تعدادی از نقاشیها به طور مستقل توسط یک دستیار دوم.
یافتهها
شکل 3- فاز یک تحلیل: تحلیل توصیفی عناصر موجود در نقاشیهای کودکان |
به طور اعجاب انگیزی کودکان نیز نگاه سیستماتیک به گردشگری دارند. آنها در نقاشیهای خود به عناصر فضا، فعالیت، محصول و روابط اجتماعی به طور دقیق و شایسته ای توجه داشته اند. با توجه به رده سنی کودکان تحت مطالعه آنها تمایلی به مکانهای خیلی باز ندارند که نتایج این مطالعه نیز موید همین موضوع است. در میان دختران کمتر از 1% و پسران نزدیک به 17% به فضاهایی با مقیاس وسیع توجه داشته اند. از منظر سفرهای شهری یا روستایی با توجه به محل زندگی کودکان که شهر توسعه یافته تهران میباشد تمایزی در تمایل به سفرهای روستایی با توجه به آنچه در ادبیات بیان شده است دیده نشد. کودکان تمایل به گذراندن زمان نسبتا طولانی در فضاهای گردشگری دارند. هر دو گروه جنسیتی به طور مشخصی فعالیتهایی را به عنوان بهترین فعالیتها نشان داده اند که توانسته بودند مدت زمان زیادی را در آن فضا سپری نمایند. نگاه کودکان به محصولات و خدمات گردشگری به ترتیب اولویت معطوف به جاذبههای گردشگری و آب و هوای مقصد بود. اولویت بعدی مربوط به اقامتگاه بود که تنها مورد توجه پسران بوده و دختران تقریبا در نقاشیهای خود به محل اقامت خود توجه ای نداشته اند. همچنین 13% از دختران به حمل و نقل و 21% از آنها به غذا و سوغات توجه نشان داده اند که فراوانی هر دو در مورد پسران نزدیک به صفر بوده است. میزان توجه دختران به روابط فردی و خانوادگی تقریبا برابر بوده است ولی درمورد پسران تمایل به روابط خانوادگی 10% بیشتر از تمایل به روابط فردی بوده است. هر دو گروه تمایل کمتری به سفرهای گروهی به نسبت سفرهای خانوادگی نشان داده اند (شکل-4).
شکل 4- فاز دوم تحلیل: تحلیل نگاه سیستماتیک کودکان به گردشگری
کودکان نیز مانند بزرگسالان در تجربههای سفرهای خود مجموعه ای از تجربههای مختلف را به نمایش گذاشته اند. همان طور که انتظار میرفت کودکان تجربه حسی خود را که شامل تجربه از طریق حواس پنجگانه است را بیشتر از دیگر تجربههای خود به اشتراک گذاشته اند. تجربه عاطفی، شناختی و رفتاری کودکان مورد مطالعه تقریبا برابر بوده است. این میزان از رویت تجربه شناختی در کودکان موید آن است که گروه مورد مطالعه در سنی هستند که قدرت ادراک و انتخاب دارند و انتخاب آنها صرفا وابسته به والدین نیست و کودکان امروز خودشان برای سفر میتوانند تصمیم بگیرند در صورتی که به بزرگسالان عرصه را برای آنها فراهم آوردند (شکل-5).
شکل 5- فاز سوم تحلیل: تحلیل تجربههای گردشگری کودکان
خروجی تحلیل سه فاز قبلی به استخراج انگیزهها و منافع ادراک شده گردشگری کودکان انجامید (شکل-6). بیشترین انگیزه ادراک شده کودکان، انگیزه طبیعت گرایی است که با اختلاف فاحشی از سایر انگیزهها در حدود 90% در میان کودکان مشاهده شده است. رتبه دوم مربوط به انگیزه نوگرایی است با فراوانی حدودا 60% و رتبه سوم متعلق به انگیزه تنهایی و روابط اجتماعی است که هر دو مورد در دختران بیشتر دیده شده است. انگیزه مورد توجه بعدی میل به استقلال میباشد که کودکان در این سنین به دنبال رشد تواناییهای جدید در خود هستند که انگیزه خود افزایی 24% در پسران و 16% در دختران دیده شده است. انگیزه نوستالژی، عشق و خود شکوفایی تقریبا مورد توجه کودکان واقع نشده است.
شکل 6- فاز چهارم تحلیل: تحلیل انگیزههای گردشگری کودکان
4. نتیجه گیری
این مطالعه با توجه به اهمیت و ضرورت توجه به کودکان در برنامه ریزی و بازاریابی گردشگری، به ارایه الگویی برای مطالعه افکار کودکان از طریق مطالعه کیفی نقاشی آنها که یکی از بهترین ابزارهای مورد استفاده در علم جامعه شناسی و روانشناسی کودکان میباشد پرداخته است. با استفاده از رویکرد کیفی و استفاده از ابزارهای پژوهش کیفی این مطالعه تلاش نمود تا آنچه در ادبیات کودک و گردشگری وجود داشته را به چالش کشیده و روشی نوین برای ارزیابی و بررسی تفکرات کودکان ارئه دهد. الگوی پیشنهادی در چهار فاز طراحی و پیاده سازی شد. چهار فاز این الگو عبارتند از فاز تحلیل توصیفی عناصر، فاز تحلیلی رویکرد سیتماتیک به گردشگری، فاز تحلیلی تماتیک تجربههای گردشگری و در نهایت فاز خروجی منافع و انگیزههای گردشگری.
نتایج حاصل از این مدل تحلیل نشان داد کودکان خود را در بطن فعالیتهای گردشگری میبینند و برخلاف ادبیات کودک و گردشگری نقش فعالی را از خود نشان داده اند. آنها به دنبال استقلال وخود افزایی هستند و این باور را دارند که میتوانند به تنهایی تصمیم گیری و انتخاب نمایند. بیشترین انگیزه مورد توجه کودکان انگیزه طبیعت گرایی و پی آن انگیزه نوگرایی قرار دارد. کودکان نه تنها قدرت انتخاب تصمیم دارند بلکه میتوانند عاملان توسعه اجتماعی باشند و بر سرنوشت خود حاکمیت نمایند.
این مطالعه رویکرد کیفی به کار گرفته است و تعمیم پذیری این مدل میتواند از طریق مطالعات کمی در آینده بررسی شود. این مدل تحلیل برای تحلیل نقاشی کودکان طراحی شده است در حالیکه قابلیت کاربرد در تحلیلهای تماتیک محتوایی مصاحبه یا داستانهای کودکان را نیز به خوبی داراست.
منابع
⁻ Barker, J., & Weller, S. (2003). "Is it Fun?" Developing Child-Centred Research Methods. International Journal of Sociology and Social Policy, 23(1), 33-58.
⁻ Blichfeldt, B., Pedersen, B., Johansen, A., & L. Hansen. (2010). Tween tourists: children and decision-making. Journal of Tourism Consumption and Practice, 2(1), 1-24.
⁻ Clark, A., & Moss, P. (2001). Listening to young children: the Mosaic approach (London, National Children’s Bureau for the Joseph Rowntree Foundation).
⁻ Clark, A., (2005). Listening to and involving young children: a review of research and practice. Early Child Development and Care, 175(6), 489-505.
⁻ Cullingford, C. (1995). Children’s attitudes to holiday overseas. Tourism Management, 16, 121–127.
⁻ Darbyshire, P., Schiller, W., & MacDougall, C. (2005). Extending new paradigm childhood research: meeting the challenges of including younger children. Early Child Development and Care, 175(6), 467-472.
⁻ Dockett, S., Einarsdottir, J., & Perry, B. (2009). Researching with children: Ethical tensions. Journal of Early childhood research, 7(3), 283-298.
⁻ Fargas-Malet, M., McSherry, D., Larkin, E., & Robinson, C. (2010). Research with children: Methodological issues and innovative techniques. Journal of early childhood research, 8(2), 175-192.
⁻ Farrell, A. (2005). Ethics and research with children (pp. 1-14). Open University Press, McGraw-Hill.
⁻ Frandberg, L. (2010). Activities and activity patterns involving travel abroad while growing up: the case of young Swedes. Tourism Geographies, 12(1), 100-117.
⁻ Glinka, Hans-Jürgen (1998). Das narrative Interview. Eine Einführung für Sozialpädagogen. Weinheim, München: Juventa.
⁻ Grover, S. (2004). Why won’t they listen to us? On giving power and voice to children participating in social research. Childhood, 11(1), 81-93.
⁻ Gunn, C.A. (1988). Tourism Planning (2nd ed.). New York: Taylor and Francis.
⁻ Heinzel, Friederike (1997). Qualitative Interviews mit Kindern. In Barbara Friebertshäuser & Annedore Prengel (Eds.), Handbuch Qualitative Forschungsmethoden in der Erziehungswissenschaft (pp.396-413), Weinheim, München: Juventa.
⁻ Hill, M. (2005). Ethical considerations in researching children’s experiences. Researching children’s experience, 61-86.
⁻ Hill, M. (2006). Children’s voices on ways of having a voice: Children’s and young people’s perspectives on methods used in research and consultation. Childhood, 13(1), 69-89.
⁻ Jenkins, C.L. (1980). Tourism policies in developing countries: a critique. International journal of Tourism Management, 1(1), 36-48.
⁻ Johns, N., & Gyimothy. S. (2003). Postmodern family tourism in Legoland. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism, 3(1), 3-23.
⁻ Kellett, M., & Ding, S. (2004). Middle childhood., in S. Fraser, V. Lewis, S. Ding, M. Kellet and C. Robinson (eds) Doing Research with Children and Young People, pp. 161–74. London: The Open University.
⁻ Lamnek, Siegfried (1995b). Qualitative Sozialforschung. Band 2: Methoden und Techniken. Weinheim: PsychologieVerlagsUnion.
⁻ Larsen, S. & Jenssen, D. (2004). The school trip: travelling with, not to or from. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism, 4(1), 43-57.
⁻ Larsen, S. & Jenssen, D. (2004). The school trip: travelling with, not to or from. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism, 4(1), 43-57.
⁻ Leiper. (1989). Tourism and tourism systems. In Hall, C.M. (Ed.), Tourism planning: Policies, Process and Relationship (pp. 50). England: Pearson Hall.
⁻ Leonard, M. (2006). Children's drawings as a methodological tool: reflections on the eleven plus system in Northern Ireland. Irish Journal of Sociology, 15(2), 52-66.
⁻ Mayall, B. (2000). Conversations with children: working with generational issues in P. Christensen and A. James (Eds) Research with children: perspectives and practices.
⁻ Mayring, Philipp (1990). Einführung in die qualitative Sozialforschung. München: Psychologie-Verlags-Union.
⁻ Mill, R. C.; Morrison, A. M. (2002). The tourism system. Kendall Hunt.
⁻ Morgan, M., Gibbs, S., Maxwell, K., & Britten, N. (2002). Hearing children's voices: methodological issues in conducting focus groups with children aged 7-11 years. Qualitative research, 2(1), 5-20.
⁻ Morrow, V. (2001). Using qualitative methods to elicit young people's perspectives on their environments: some ideas for community health initiatives. Health education research, 16(3), 255-268.
⁻ Moss, P., & Petrie, P. (2005). From children's services to children's spaces: Public policy, children and childhood. Routledge.
⁻ Newman, M., Woodcock, A., & Dunham, P. (2006). ‘Playtime in the borderlands’: children's representations of school, gender and bullying through photographs and interviews. Children's Geographies, 4(3), 289-302.
⁻ Nickerson, N., & Jurowski, C. (2001). The influence of children on vacation travel patterns. Journal of Vacation Marketing, 7(1), 19-30.
⁻ Pearce, P. L. (2011). Tourist behaviour and the contemporary world (Vol. 51). Channel view publications.
⁻ Poria, Y., & Timothy, D. J. (2014). Where are the children in tourism research?. Annals of Tourism Research, 47, 93-95.
⁻ Poria, Y., Atzaba-Poria, N., & Barrett, M. (2005). The relationship between children’s geographical knowledge and travel experience: An exploratory study. Tourism Geographies, 7(4), 387–397.
⁻ Punch, S. (2002). Research with children: The same of different from research with adults?. Childhood, 9(3), 321-341.
⁻ Richter, Hans-Günther (1997). Die Kinderzeichnung. Entwicklung – Interpretation – Ästhetik. Berlin: Cornelsen.
⁻ Ryan, C. (1992). The child as a visitor. World Travel and Tourism Review: Indicators trends and Issues, 2(2), 135-139.
⁻ Samuels, J. (2004). Breaking the ethnographer’s frames: Reflections on the use of photo elicitation in understanding Sri Lankan monastic culture. American behavioral scientist, 47(12), 1528-1550.
⁻ Sartain, S. A., Clarke, C. L., & Heyman, R. (2000). Hearing the voices of children with chronic illness. Journal of advanced nursing, 32(4), 913-921.
⁻ Schänzel, H. A., & Smith, K. A. (2014). The Socialization of Families Away from Home: Group Dynamics and Family Functioning on Holiday. Leisure Sciences, 36(2), 126-143.
⁻ Schoppe, Andreas (1991). Kinderzeichnung und Lebenswelt. Herne: Verlag für Wissenschaft und Kunst.
⁻ Seaton, A. V., & Tagg S. (1995). The family vacation in Europe: paedonomic aspects of choices and satisfaction. Journal of Travel and Tourism Marketing, 4(1), 1-21.
⁻ Shaw, S. M., Havitz, M. E., & Delemere, F. M. (2008). "I decided to invest in my kids' memories": Family vacations, memories, and the social construction of the family. Tourism, Culture and Communication, 8(1), 13-26.
⁻ Small, J. (2008). The absence of childhood in tourism studies. Annals of Tourism Research, 35(3), 772–789.
⁻ Thornton, P. R., Shaw, G., & Williams, A. M. (1997). Tourist group holiday decision-making and behaviour: the influence of children. Tourism Management, 18(5), 287-297.
⁻ Thornton, P., Shaw, G., & Williams, A. (1997). Tourist group holiday decision-making and behaviour: the influence of children. Tourism Management, 18(5), 287-297.
⁻ Tschanz, Manuela & Krause, Christina (1992). Wie Grundschüler die Reaktion ihrer Eltern auf Zensuren reflektieren – eine Längsschnittanalyse thematischer Kinderzeichnungen. Psychologie in Erziehung und Unterricht, 39 (4), 264-276.
⁻ Urry, J. (2002). The Tourist Gaze (2nd ed.). London: Sage.
⁻ Wiegand, P. (1991). Does travel broaden the mind?. Education 3-13, 19(1), 54-58.
Designing an analytical model of children's tourism attitude towards social development through intangible assets
ABSTRACT:
Taking qualitative steps from an early idea to the final results, this study reached a model design. The study sought to discover the perceived motivations of travel and tourism for children through their perceived interests and benefits in their past best travels. The data collection method is a combination of children's thematic painting and a short interview about describing the painting in their own language. The paintings and the text of the interviews were analyzed with thematic content analysis. Children aged 9-12 years old girls and boys were studied in four areas of 1, 3, 4, and 12 in Tehran. Also, the sample was distributed in public and private schools in each district. Totally, 107 paintings were analyzed. The analytical model of children's drawing was designed and applied in a descriptive phase and three analytical phases. The analysis of children's paintings provides an insight into their perception and orientation towards tourism and is an innovative start for research with children.
Keywords: Child Study, Children's Painting, Travel and Tourism Motivation, Children's Attitude to Tourism
[1] Anning
[2] Louis
[3] Barker and Weller
[4] Kellett and Din
[5] Punch
[6] Farrell
[7] Fargas-Malet, M., McSherry, D., Larkin, E., & Robinson, C.
[8] Hill
[9] Moss, P. and Petrie, P.
[10] Grover
[11] Leonard
[12] Morgan et al
[13] Sartain et al.
[14] Newman, M., Woodcock, A. and Dunham, P.
[15] GLINKA
[16] LAMNEK
[17] TSCHANZ & KRAUSE