طراحی مدل به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکتکنندگان فرهنگ در صنایع دستی
الموضوعات : مدیریت فرهنگیابراهیم یزدی 1 , علی رشیدپور 2 , ایرج سلطانی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان (خوراسگان)، ایران،
2 - دانشیار، گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، ایران.
3 - استادیار گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان (خوراسگان)، ایران.
الکلمات المفتاحية: فرهنگ, مصرفکنندگان فرهنگ, مشارکتکنندگان فرهنگ, صنایع دستی,
ملخص المقالة :
مقدمه و هدف پژوهش: عوامل زیادی بر رفتار مصرف کننده تأثیر میگذارند و موجب اولویت او برای خرید محصول میشود. در ضمن مصرف کننده میتواند به عنوان یک مشارکت کننده نیز عمل کند که باعث افزایش مشارکت او در ارائه خدمات و محصولات نیز گردد بنابراین مشارکت به عنوان یک عامل مهم برای توسعه و تکامل موفق محصولات نیز شناخته میشود. از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ درصنایع دستی انجام گردیده است.
روش پژوهش: این پژوهش با روش نظریه داده بنیاد انجام گردیده است.ابزارگردآوری دادهها مصاحبه عمیق بوده و با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی اعضای جامعه خبرگانی انتخاب شدهاند و با 17 نفر اشباع حاصل گردید. دادههای گردآوری شده با نرمافزار مکس کیودا (2018) تحلیل شد و در نهایت مولفهها استخراج، کدگذاری و سپس مدل نهایی ارائه گردید.
يافتهها: پس از تحلیل دادهها و انجام کدگذاریهای چندگانه؛ مدلی به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکتکنندگان فرهنگ شامل شرایط علی با 3 مولفه، شرایط زمینهای با 8 مولفه، شرایط مداخلهگر با 2 مولفه، پیامدها با 2 نوع پیامد و 4 راهبرد طراحی گردید.
نتيجهگيري: بررسی حاضر و بررسیهای مشابه نشان میدهد که حرکت از سمت مصرف کننده به سمت مشارکت کننده نه تنها شدنی است بلکه یک الزام است. حوزه صنایع دستی نیز که هم از جنبه اقتصادی و هم از جنبه معنوی برای جوامع بسیار حائز اهمیت است از این امر مستثنی نمیباشد و از طریق راهبردهایی همانند برندسازی، افزایش کیفیت محصولات، قیمتگذاری مناسب میتوان زمینه تحقق مشارکت کننده فرهنگی را فراهم آورد. این اقدامات توسعه صنایع دستی، غنای فرهنگی، بهرهمندی از آثار اقتصادی و ... را در پی دارد.
تاریخ دریافت: 24/08/1402 تاریخ پذیرش: 30/09/1402 | مجله مدیریت فرهنگی سال هفدهم/ شماره 62/ زمستان 1402 |
طراحی مدل به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکتکنندگان فرهنگ در صنایع دستی
ابراهیم یزدی
دانشجوی دکتری، گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان (خوراسگان)، ایران.
علی رشیدپور
دانشیار، گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان)، ایران. (نویسنده مسئول).
ایرج سلطانی
استادیار گروه مدیریت فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان (خوراسگان)، ایران.
چكيده
مقدمه و هدف پژوهش: عوامل زیادی بر رفتار مصرف کننده تأثیر میگذارند و موجب اولویت او برای خرید محصول میشود. در ضمن مصرف کننده میتواند به عنوان یک مشارکت کننده نیز عمل کند که باعث افزایش مشارکت او در ارائه خدمات و محصولات نیز گردد بنابراین مشارکت به عنوان یک عامل مهم برای توسعه و تکامل موفق محصولات نیز شناخته میشود. از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ درصنایع دستی انجام گردیده است.
روش پژوهش: این پژوهش با روش نظریه داده بنیاد انجام گردیده است.ابزارگردآوری دادهها مصاحبه عمیق بوده و با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی اعضای جامعه خبرگانی انتخاب شدهاند و با 17 نفر اشباع حاصل گردید. دادههای گردآوری شده با نرمافزار مکس کیودا (2018) تحلیل شد و در نهایت مولفهها استخراج، کدگذاری و سپس مدل نهایی ارائه گردید.
يافتهها: پس از تحلیل دادهها و انجام کدگذاریهای چندگانه؛ مدلی به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکتکنندگان فرهنگ شامل شرایط علی با 3 مولفه، شرایط زمینهای با 8 مولفه، شرایط مداخلهگر با 2 مولفه، پیامدها با 2 نوع پیامد و 4 راهبرد طراحی گردید.
نتيجهگيري: بررسی حاضر و بررسیهای مشابه نشان میدهد که حرکت از سمت مصرف کننده به سمت مشارکت کننده نه تنها شدنی است بلکه یک الزام است. حوزه صنایع دستی نیز که هم از جنبه اقتصادی و هم از جنبه معنوی برای جوامع بسیار حائز اهمیت است از این امر مستثنی نمیباشد و از طریق راهبردهایی همانند برندسازی، افزایش کیفیت محصولات، قیمتگذاری مناسب میتوان زمینه تحقق مشارکت کننده فرهنگی را فراهم آورد. این اقدامات توسعه صنایع دستی، غنای فرهنگی، بهرهمندی از آثار اقتصادی و ... را در پی دارد.
کلید واژهها: مشارکت کننده فرهنگی، مصرف فرهنگی، مصرف کننده فرهنگی، صنایع دستی.
مقدمه
يكي از خصيصههاي بنيادين انسان، نيازمند بودن و برهمين اساس مصرف كننده بودن اوست. انسان، براي تداوم حيات خويش، نيازمند مصرف كالاها و خدماتي است كه نيازهاي اولية او را برآورده كند؛ بنابراين، نياز و مصرف همراهان هميشگي انسان در طول تاريخ بشر بودهاند. اما امروزه مصرف و نياز از هم فاصله گرفتهاند و شكافي بين آنها پديد آمده است؛ به نحوي كه ديگر مصرف انساني مطابق با نيازهاي انساني نيست، بلكه چيزي بيش از آن است (یان1، 2018). مصرفکننده کسی است که برای مصرف کالا یا خدمات تولید شده پول پرداخت میکند، از این رو مصرف کنندگان نقش اساسی در نظام اقتصادی ملتها دارند (کومار و همکاران2، 2009). در این میان عوامل متعددی بر رفتار مصرف کننده تأثیر میگذارند و باعث ترجیح او برای خرید محصول میشود که عبارتند از: عامل فرهنگی: عواملی مانند فرهنگ، خرده فرهنگ و طبقه اجتماعی، عامل اجتماعی: عواملی همچون گروه مرجع، گروه مرجع ثانویه و خانواده، عامل شخصی: عواملی مانند سن، جنس، شیوه زندگی، شغل و وضعیت مالی، عوامل روانشناختی: عواملی مثل انگیزش، ادراک، باور و نگرش که هر یک بر مصرف و استفاده از هر محصول در بازار تأثیر میگذارد (وجداینکسی و همکاران3، 2016). مصرف کننده میتواند به عنوان یک مشارکت کننده نیز عمل کند که میتواند باعث افزایش درگیری و مشارکت او در ارائه خدمات و محصولات نیز گردد (رویست و همکاران4، 2012). بنابراین [سطح مشارکت] به عنوان یک عامل مهم برای توسعه موفق محصولات نیز شناخته میشود (شعبانی و همکاران، 1395). لازم به ذکر است که میزان و نوع مشارکت مصرف کنندگان در حیطه کالاها و خدمات فرهنگی بسیار متنوع میباشد و از مشارکت حداقلی تا مشارکت حداکثری گسترش مییابد. اما نکتهی قابل تامل این است که روند مشارکت به دلیل ایجاد منافع زیاد برای هر دو طرف یعنی عرضه کنندگان و مصرف کنندگان در همه حوزهها شروع شده و بطور مداوم در حال افزایش میباشد. از سوی دیگر مشارکت موثر بدون چارچوب دقیق و علمی خیلی کم اتفاق میافتد اذا در این پژوهش سعی شده است که ملی برای شروع مشارکت در حیطه صنایع دستی ارائه گردد.
بیان مساله
ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی یک جامعه، همواره به عنوان یکی از مجموعه مفاهیم کلیدي یاد شده، دلالت بر جنبههای گوناگون و به هم پیوسته عرصه زندگی فرهنگی میکند که مشارکت کنندگان در این جنبهها و ابعاد گوناگون به طور داوطلبانه، ارادي و آگاهانه به مشارکت فرهنگی میپردازند (آوریده و علمی، 1389). مشارکت فرهنگی عبارت است از نوعی مشارکت که مردم در تولید فرهنگ و ارتقاي آن میان گروههاي اجتماعی دخالت میکنند (سعیدي، 1382). همچنین مشارکت فرهنگي، بهرهمندي و بهرهگيري عموم مردم از منابع فرهنگي نیز تعريف میشود؛ منظور از منابع فرهنگي، در معناي وسيع کلمه، مجموع کالا و اشياي در دسترس است که انجام فعاليتهاي فرهنگي را ممکن يا تسهيل ميکند (رجبزاده، 1376). در این راستا منابع فرهنگي به عنوان شاخصهاي مشارکت فرهنگي در بسياري از مطالعات مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ براي نمونه در مطالعه مشارکت فرهنگي و ساخت اجتماعي در فنلاند و لهستان کتابخواني و تماشاي تلويزيون به عنوان دو جنبه از فرهنگ جهت ارزيابي وضع کنوني مشارکت فرهنگي دراين دو کشور تلقي شدهاند (هاران و سیسینسکی5، 1979).
البته مشارکت فرهنگي تنها در ميزان استفاده از کتاب، مجله و تلويزيون خلاصه نميشود و ابعاد ديگري هم دارد، مجموعه شاخصهاي مرتبط با خلق، توليد، مشاهده، حفظ، حمايت، توزيع، مصرف و مبادله محصولات و خدمات فرهنگي و هنري مورد توجه در بخش مشارکت فرهنگي ميباشد (ايماني جاجرمي، 1379).
اگر در تعريف مشارکت فرهنگي مصرف و توليد محصولات فرهنگي را توأمان جزو فعاليتهاي مشارکتي فرض کنيم در اين صورت توسعه فرهنگي به معناي فراهم آوردن امکانات و موجبات مشارکت مردم در فعاليتهاي فرهنگي خواهد بود. يعني هم در بعد مصرف فرآوردههاي فرهنگي و هم در بعد توليدات فرهنگي بايد فرصتهاي مساوي در اختيار همگان قرار گيرد (تورن6، 2003).
لذا همانطور که از تعریف مشارکت کننده پیداست او در فرایندهای مختلف در کسب و کارها میتواند نقشآفرینی نماید و به نوعی از مصرف کنندهای که نقشی در فرایندهای ارائه خدمات ندارد به فردی موثر در فرایند ارائه خدمات تبدیل گردد که این امر باعث خواهد شد تا مصرف کنندگان به صورت مستقیم خواستههای خود را مطرح نموده و جهت اجرایی نمودن هر یک نیز اقدامات مشارکت آمیزانهای را داشته باشند (باتنر و همکاران7، 1997).
بنابراین مشارکت کنندگان میتوانند به کسب و کارها نسبت به مصرف کننده نزدیکتر شده و رضایت بیشتری را از مصرف خدمات و یا محصولات داشته باشند چرا که در ارائه خدمات و یا محصولات خودشان نیز درگیر بودهاند و به نوعی بخشی از یک سیستم خدماتی و یا تولیدی هستند (ون دوم و همکاران8، 2010).
بررسیها در کشور ایران نشاندهنده گسترش عرضه و مصرف محصولات فرهنگی خارجی توأم با مضامین و پیامهای نامناسب در جامعه است و این وضعیت از سویی بیانگر تغییرات اجتماعی و فرهنگی و از سوی دیگر، نشاندهنده ضعفها و عملکرد نامناسب در سیاستگذاری و ساماندهی فضای خلق، تولید، مصرف محصولات فرهنگی است که نشان دهنده وجود مسائل متعددی در حوزه محصولات فرهنگی کشور میباشد که در صورت بیتوجهی به آن میتوان انتظار داشت که مصرف کنندگان فرهنگ، مشارکت یا مصرف خود از کالاها و خدماتی فرهنگی به بیگانگان معطوف نموده و باعث افزایش چالشهای جدید در حوزه محصولات فرهنگی گردد. علاوه بر مورد فوق که یک چالش بسیار جدی میباشد نبود مدل بومی برای تسهیل حرکت از سمت مصرف کننده صرف و منفعل صنایع دستی به سمت مشارکت کننده فعال نیز قابل تامل میباشد. زیرا اغلب تحقیقاتی که در سالهای اخیر در حوزه صنایع دستی در کشور انجام گردیدهاند بیشتر مبتنی بر کارهای کمی به منظور ارائه گزارشهایی در زمینه میزان مصرف هر کدام از صنایع دستی، میزان صادرات آنها، یا سایر موارد تحت تاثیر دیدگاه پوزیتیویسمیحاکم بر تحقیقات اقتصادی و بازاریابی انجام گردیدهاند. بنابراین پژوهش حاضر با یک رویکرد بنیادین و تفسیری به دنبال ارائه مدلی به منظور تبدیل مصرف کنندگان کالای فرهنگی به مشارکت کنندگان فرهنگی در حوزه صنایع دستی میباشد. که در صدد پاسخگویی به این سوال میباشد که مدل تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی دارای چه ویژگیهایی میباشد؟
اهمیت و اهداف پژوهش
بررسي جايگاه محصولات و كالاهاي فرهنگي و رفتار مصرف کننده، بـه لحاظ نظري و عملي از ضرورت و اهميت ويژهاي برخورداراست. به نحوی که سازمانهای فرهنگی میتوانند از بخشبندی براساس سطح و میزان مشارکت برای افزایش میزان مخاطبان خود یا برای یافتن بخشهای جدید مخاطب استفاده کنند. در ضمن با توجه به مواردی همانند تاکید اسناد بالادستي كشور بر اهمیت مقولة فرهنگ و عوامل تأثيرگذار بر آن، توجه خاص به فرهنگ بومي جامعة ايراني در سالیان اخیر و ضرورت توسعة و تمرکز بر مطالعات فرهنگي و رفتار مصرف کننده از یک طرف و خلاء تحقیقاتی در خصوص چگونگی حرکت از مصرف کننده فرهنگی به سمت مشارکت کننده فرهنگی انجام تحقیقی که منجر به ارائه مدلی برای تبدیل مصرف کننده فرهنگ به مشارکت کننده گردد ضروری به نظر میرسد. که نتایج آن برای فعالان حوزه فرهنگی اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی و سیاست گذار در حوزه صنایع دستی و علاقه مندان به این هنرکه قصد سرمایه گذاری در این حوزه را دارند بسیار راهگشاست. لذا تحقیق حاضر با اهداف زیر طراحی و انجام گردیده است.
هدف اصلی
طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
اهداف فرعی:
- شناسایی عوامل علی موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
- شناسایی عوامل زمینهای موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
- شناسایی عوامل مداخلهگر موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
- شناسایی راهبردهای موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
- شناسایی پیامدهای حاصل از تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی.
سئوال اصلی
مدل تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی دارای چه ویژگیهایی میباشد؟
سئوالهای فرعی:
- عوامل علی موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی کدامند؟
- عوامل زمینهای موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی کدامند؟
- عوامل مداخلهگر موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی کدامند؟
- راهبردهای موثر بر تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی کدامند؟
- پیامدهای حاصل از تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ در صنایع دستی کدامند؟
ادبیات پژوهش
موضوع بررسي مصرف كالاها فرهنگي برای اولين بار توجه يونسكو را به خود جلب نمود. در نوزدهمين اجلاس يونسكو در نايروبي (1979) توجه به توسعه فرهنگي به صورت توصيه به مشاركت گسترده مردم در زندگي فرهنگي مطرح شد. با بالارفتن سطح زندگي و رفاه، نيازها تفريحي و فرهنگي برای گذران اوقات فراغت پديدار شد تا جايي كه كم كم دولتها نيز كه در آغاز، مداخله و مشاركت در امور فرهنگي و تفريحي را از وظايف خود نميدانستند بدنبال مداخله در امور اقتصاد به سياست گذار در امور فرهنگي راغب شدند. مجموعه نمايشگاهها كتاب، جشنواره فيلم، نمايش، موسيقي، مطبوعات و نظاير آن از يك طرف نشان دهنده ميزان تمايل دولت به دخالت در مصرف كالاها فرهنگي است (توسلی و خادميان، 1386). کالاهای فرهنگی در کشورهای قدرتمند و پیشرفته جهان، تقریباً جایگاه اول را از نظر اقتصادی در اختیار دارد یا به زودی چنین خواهد شد. در حالی که سهم کشورهای درحال توسعه که اغلب بیشترین سابقه فرهنگی و تاریخی را دارند، حدود یک درصد از کل تولید ناخالص جهان گزارش شده است (فلاح و همکاران، 1391). آمریکا، آلمان، چین، انگلیس، کانادا، استرالیا، ایتالیا و ... از جمله کشورهای پیشرو در صنایع فرهنگی میباشند بطور مثال در آمریکا از سال 2007، صنعت فرهنگ از چهار صنعت پیشرو یعنی صنایع نظامی، کشاورزی، هوا فضا و خودرو پیشی گرفت. این بخش مهم از سال 2000 به بعد سالیانه 7 درصد در جهان رشد داشته است (ناظمیاردکانی و صیادی، 1393).
مفهوم «صنایع فرهنگی» نخستینبار طی جنگ جهانی دوم و در مکتب فلسفیِ فرانکفورت برای توصیف صنعت قدرتمند فیلمسازی امریکا به کار رفت (احمدی، 1380). از نظر یونسکو، صنایع فرهنگی به صنایعی گفته میشود که به «خلق، تولید و تجاریسازی مضامین نامشهود و دارای طبیعت فرهنگی میپردازند؛ این مضامین نوعاً از طریق کپی رایت حمایت میشوند و میتوانند شکل کالا یا خدمات را به خود بگیرند». در تعریف دیگری صنایع فرهنگی شامل گسترهای از فعالیتهای اقتصادی است که کارکردهای خلق ایده و مضمون در حوزه فرهنگی را با کارکردهای صنعتی همچون تولید و تجاری سازی انبوه کالاهای فرهنگی یکپارچه میکند (آنکتاد9، 2008). صنایع فرهنگی نتیجۀ عوامل محسوس و نامحسوس است که خلاقیت مردم از طریق آنها متجلی میشود (امیری صفت، 1383). صنایع فرهنگی سهم چشمگیری در دسترسی افراد به اطلاعات، آموزش، فرهنگ و نیز اشتغالزایی داشته و در ارائه تصویر فرهنگی یک کشور یا ملت و ایجاد جایگاه مناسب در اقتصاد بینالمللی موثر است (خزایی، 1387).
صنایع دستی یکی از برجستهترین و قدیمیترین حوزهها در قلمرو صنایع فرهنگی است. تولید صنایع دستی فرصت توسعه اقتصادی برای بسیاری از کشورها را فراهم کرده است و به عنوان ابزاری در بهبود وضعیت زندگی افراد فعال در این بخش به کار میرود. همچنین این بخش سهم مهمی در صادرات کشورهای در حال توسعه دارد. با توجه به ماهیت صنایع دستی میتوان اهمیت این بخش را در زمینه فرهنگی و اقتصادی جستجو کرد. صنایع دستی یک کشور نشان دهنده سنتها و فرهنگ هر کشور و منطقه است و بخش مهمی از هویت فرهنگی را تشکیل میدهد (ضرغام و عطر سایی، 1385). صنایع دستی مفهومی مدرن و متعلق به دنیای معاصر است. دوران مدرنیته همزمان با انقلاب صنعتی در حدود سال 1800 میلادی در اروپا آغاز گردید. پیش از اين دوران مفهومی به عنوان صنايع دستی وجود نداشت زيرا آنچه که امروزه از آن بعنوان صنايع دستی اطلاق میشود، در گذشته جزو امورات و فعالیتهای مرسوم آن زمان بوده و صنعتی ديگر جز آن وجود نداشته است لذا شکلگیری مفهوم صنايع دستی با پیدایش صنايع جديد و تکنولوژی ماشینی پديدار میشود (کاظمینژادی، 1399). در تعریفی جدید و جامع؛ صنایع دستی اینچنین تعریف شده است: «صنايع دستی هنرصنعتی است که در آن با استفاده از مواد اولیه بومی و انجام کار اساسی به کمک دست و یا ابزار دستی محصولاتی ساخته میشود که در آنها ذوق هنری و خلاقیت فکری هنرمند صنعتگر بگونهای تجلی يافته و همین ویژگی مهم عامل تمايز آن از صنايع ماشینی مانند: منبت کاری، قالی بافی، زری بافی و نظاير آن است» (هوشیار، 1401). صنايع دستی با ايفای نقشی پر رنگ در تقويت روحیه ابتکار در افراد، امکان بهرهگیری از خلاقیتهای فردی که در عین حال منعکس کننده ويژگیهای فرهنگی جوامع است را فراهم میآورد (احمدی شورغین، 1396). کشورهایی همچون کانادا و استرالیا صنایع دستی را محصولاتی میدانند که حتماً دارای مشخصات کشور و منطقهای باشند که در آن تولید میشوند (اوه، 2007). از ویژگیهای صنایع دستی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:انجام قسمتی از مراحل اساسی تولید توسط دست و ابزار و وسایل دستی- برای تولید هر یک از آثار هنرهای صناعی، مراحل متعددی طی میشود ولی انجام کلیه این مراحل به وسیله دست، ابزار و وسایل دستی الزامینبوده و چنانچه تنها قسمتی از مراحل اساسی تولید به این طریق انجام شود، محصول تولید شده با توجه به مواردی که در تعریف ذکر شده، صنایع دستی محسوب میشود (یاوری، 1392).
پس از تولید و عرضه هرگونه کالا و خدمتی نوبت به مصرف آن و فعالیتهایی میرسد که فرد در زمان مصرف آن از خود بروز میدهد.هر فرد برای آنکه به حیات فکری و اجتماعی خود ادامه دهد، لازم است که در حوزههای گوناگون زندگی مقداری از تولیدات بشری را مصرف کند. مصرف ابعاد گوناگونی را در بر میگیرد و تمامیمظاهر مادی و معنوی تولیدات بشری را در برمیگیرد (خواجه نوری و همکاران، 1391). درك رفتار مصرف كننده پيش نياز درك نحوه تحريك يا تشويق رفتار مصرف كننده است. آرزوها و خواستهها، نرمهای اجتماعي و چارچوبهاي ساختاري، ايجاد و بازسازي هويت فردي در نحوه مصرف افراد تأثيرگذار هستند (یو و پارک10، 2016). از سوي ديگر، نقش سمبوليك و حياتي كالاهاي مصرفي در زندگي افراد بر ارتباط مصرف و هويت مبتني است. جكسون (2005) معتقد است « افراد كالاها را نه بخاطر آنچه میتوانند انجام دهند، بلكه براي آنچه كه به ديگران نشان ميدهند (درباره افراد و زندگي آنها، عشقشان، خواستهها، روابط، موفقيتها و شكستها) ارج مينهند» (دوس11، 2014). رفتار مصرف کننده به معنای مطالعه فرایندهای مربوط به انتخاب، خرید، استفاده و یا دور انداختن (کنار گذاشتن12) محصولات، خدمات، افکار، و یا تجارب از سوی افراد برای برطرف کردن نیازها و امیال13 است (مورفی و دی وک14، 2016). در مجموع، مصرف کننده به عنان فردی تصور میشود که نیاز یا میلی دارد، همچنین مصرف کننده میتواند به صورت سازمان یا گروه باشد. یک نوع مهم سازمان، خانواده است که در آن اعضا نقشهای محوری در تصمیمگیریهای خرید بر عهده دارند (دی مویج15، 2019).
مصرف کننده کالاها و خدمات فرهنگی بدون شک دارای وجوه اشتراک زیادی با مصرف کننده سایر کالاها و خدمات دارد اما به دلیل ماهیت فرهنگ تمایزاتی هم دارد.همین تمایزات باعث میشود که رفتار متفاوتی از خود بروز دهد و به نوعی تمایل به فراتر رفتن از حد یک مصرف کننده صرف؛ یعنی میل به سمت مشارکت کننده را داشته باشد. اگر فرهنگ را مجموعهای از معانی، باورها و رسوم مشترک بدانیم که بر شیوه تعامل افراد با محیط خود تأثیر میگذارد (تریاندیس16، 2018). یا فرهنگ باعث میشود افرادی که به یک جامعه یا گروه تعلق دارند ارزشهای مشترکی داشته باشند. این ارزشها به درک مشابهی از وقایع منجر شده و باعث میشود افراد بر مبنای مفروضات مشترک، با یکدیگر تعامل نماید (آغاز و دهقان سلماسی، 1402). شوارتز17 (2003) فرهنگ را مجموعهای غنی و غالب از باورها، عملها، نمادها، هنجارها و ارزشهای مردم یک جامعه میداند. فرهنگ به عنوان «کلی پیچیده» نظامیمتشکل از عناصر به هم وابسته است (چان و همکاران18، 2020).
مشارکت فرهنگی یعنی شرکت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه افراد، گروهها و سازمانهاي تشکیل دهنده یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه به منظور گسترش توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه زندگی فرهنگی (سعیدي، 1382). از آنجا که کالبد شکافی مفاهیم کلیدي مندرج در این تعریف، شناخت بیشتري از مفهوم مشارکت فرهنگی به دست میدهد، بهتر است مروري بر این مفاهیم کلیدي داشته باشیم. بر حسب تعریف ارائه شده از مشارکت فرهنگی، میتوان به مفاهیم کلیدي در 4 مجموعه به شرح زیر اشاره کرد: 1- شرکت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه 2- افراد، گروهها و سازمانهاي تشکیل دهنده یک جامعه 3- در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه 4- به منظور گسترش توسعه پایدار، متوازن و همه جانبه زندگی فرهنگی جامعه. شرکت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه، به این معنا است که حضور در عرصه مشارکت فرهنگی، حضوري است فعالانه، با انگیزه، فارغ از الزامات و تعیینهاي تحمیلی، در واقع حضوري است مبتنی بر تصمیمگیری عاقلانه و آگاهانه با اتکا به شناخت برون دادهها و تأثیرات مشارکت فرهنگی. بنابرین مقید نمودن تعریف مشارکت فرهنگی به ویژگی شرکت داوطلبانه، ارادي و آگاهانه، این فعالیتها را از سایر فعالیتهاي معمولی و روزمره زندگی، که ممکن است بناي آن بر پیروي غافلانه و کورکورانه از قیود، سنتها و تعیینهاي اجتماعی، سیاسی واقتصادي و حتی فرهنگی باشد، جدا میکند (خبازي راوندي و همکاران، 1392).وجود و ضرورت مشارکت فرهنگی به طور داوطلبانه، ارادي و آگاهانه-افراد، گروهها و سازمانهاي تشکیل دهنده یک جامعه به نحوي حکایت از تنوع مشارکت کنندگان و همچنین جمعی بودن امر مشارکت فرهنگی میکند و گستره پهن دامنه مشارکت فرهنگی را نشان میدهد (آوریده و علمی، 1389).
پیشینه پژوهش
هرچند که در زمینه گذار از مصرف کننده فرهنگی به مشارکت کننده فرهنگی تحقیق چندانی انجام نشده است اما در زیر به برخی از تحقیقات مرتبط اشاره میشود:
حسنی کبوترخانی (1400)، در پژوهشی به بررسی نقش فرهنگ و رفتار مصرف کننده در بازاریابی پدریافت که رابطه بین فرهنگ و مصرف دو طرفه است، زیرا مصرف نیز میتواند بر فرهنگ تأثیر بگذارد و فرهنگ مهمترین عامل تعیین کننده خواستهها و نیازهای فرد است، که شامل ارزشها و تصورات فرد میباشد. مژدکانلو (1399)، نیز در تحقیقی به بررسی فرهنگ و ارزشهای آن در مدل رفتاری خرید مصرف کنندگان دریافتند که ارتقای شخصی، رابطه مثبت معناداری با بعد عاطفی و شناختی خرید آنی دارد و با کاهش سطح محافظه کاری، بعد عاطفی و شناختی خرید آنی افزایش مییابد و با بهبود گشودگی در برابر تغییرات، بعد شناختی خرید آنی افزایش مییابد. جلالی و خدابنده (1394)، در پژوهشی با عنوان خرده فروشی جهانی: میل مصرف کنندگان به خرید اینترنتی محصولات فرهنگی نشان دادند که عقاید مصرف کنندگان در مورد وب سایتها علیالخصوص با توجه به روال تجارت همه به صورت مستقیم و نیز غیرمستقیم بر روی هدف خرید اینترنتی محصولات فرهنگی در آینده تأثیر گذار است و مصرف کنندگانی که محصولات فرهنگی را از طریق اینترنت خریداری میکنند، دارای ارزشهای خرید سودگرایانه و لذت جویانه میباشند. حاجیزاده و رضوی (1394)، نیز در پژوهشی به عوامل موثر بر مصرف کالاهای فرهنگی پرداختند و پی بردند که میان سن و تحصیلات جوانان و مصرف کالاهای فرهنگی رابطه وجود دارد.یان و لی19 )2023)، در پژوهشی با عنوان شیوه نوآوری فرهنگی پایدار: آموزش میراث در دانشگاهها و میراث خلاق صنایع دستی میراث فرهنگی ناملموس دریافتند که مدیریت علمیو حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس را نمیتوان از نوآوری مستمر و مشارکت فعال مردم جدا کرد. خیر20(2021)، در پژوهشی تحت عنوان کارآفرینی از طریق طراحی: ساخت معانی و بازار برای کالاهای صنایع دستی فرهنگی بیان میکند که طراحی یک جلوه مادی حیاتی از داستان سرایی کارآفرینان فرهنگی است و کارآفرینان فرهنگی را قادر میسازد تا بازارهای جدیدی را از طریق معناسازی و ارزشسازی ایجاد کنند. هرباس و فرانک21 (2017)، در تحقیقی به نقش شخصیت و نگرش مصرف کننده در خصوص استفاده از محصولات فرهنگی در کشور هلند نشان داد که مشتریان جهت خرید و استفاده از محصولات فرهنگی سعی دارند با توجه به نوع نگرش خود به محصول در خصوص خرید و یا عدم خرید محصولات اقدام نمایند. شارون و هوین22 (2017)، نیز در پژوهشی در کشور بلژیک دریافتند که رفتار مصرف کنندگان تابعی از شخصیت و نگرش فرهنگی افراد است و بر روی تصمیمگیری رفتار خرید آنها تأثیر مستقیم و غیرمستقیمیدارد. جرد لاپزسينتاس و ارکيلا گارسيا الوارز23 (2002)، در پژوهشی در اسپانيا نشان دادند که محصولات فرهنگي دارا ويژگيها نمادين هستند. بالاترين طبقات اجتماعي که با تحصيلات دانشگاهي شناخته ميشوند، موقعيت اجتماعي برترشان را با مصرف محصولات فرهنگي بالا و مدرن به نمايش میگذارند. اونا و مالینا24 (2013)، در تحقیقی در کشور نروژ به این نتیجه رسیدند که بین رفتار مصرف کننده و نوع محصولات مصرفی بین مشتریان رابطه معناداری وجود دارد که این امر بر روی تصمیمگیری خرید آنها تأثیر گذار میباشد و باعث افزایش تقاضا برای محصولات فرهنگی میگردد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر براساس مدل نظریه داده بنیاد استراوس و کوربین25 برنامهریزی و اجرا شد. نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) برای شناسایی فرایندها در بستر اجتماعیشان و تجزیه و تحلیل و تفسیر عوامل و وضعیتهای مرتبط با فرایندها مناسب است و از سوی دیگر به شناسایی، توصیف، و توضیح فرایندهای تعاملی بین افراد و گروهها در یک بستر اجتماعی میپردازد (پولیت وهانگلر26، 2006). در این پژوهش بصورت هدفمند17 مصاحبه به شیوه عمیق از خبرگان و صاحبنظران آشنا با حوزه صنایع دستی و متخصصین و خبرگان و تولیدکنندگان صنایع دستی طی سال 1401 انجام شد.
با توجه به هدف پژوهش، از روش نمونهگیری گلوله برفی یا زنجیرهای برای مصاحبه استفاده شد. جمعآوری اطلاعات تا زمان به اشباع رسیدن دادهها ادامه پیدا کرد. به تدریج کدگذاری متن مصاحبهها و تجزیه و تحلیل دادهها منجر به جمعبندی و طبقهبندی دادهها شدند. تجزيه وتحليل دادهها از سه مرحله كدگذاري باز، محوري و انتخابي كه شيوه مورد استفاده در پژوهش گراندد تئوري است، استفاده شد. در مرحله كدگذاري باز، متن كليه مصاحبهها به صورت جداگانه و خط به خط مطالعه، مفاهيم و سپس مقولههاي آنها استخراج گشت. در مرحله كدگذاري محوري، مقولههاي استخراج شده از هر مصاحبه را باهم و با مقولههاي ساير مصاحبهها مقايسه و مقولهها را يكپارچه كرديم. براي مقولهها در صورت لزوم زير مقولهها، خصوصيات و ابعاد تعريف نموديم. در مرحله كدگذاري انتخابي، مقولهها و ابعاد آن، مقايسه و يكپارچه شده، طبقات نهايي به دست آمدند؛ كه گام اول براي استخراج مدل از دادهها است. براي اطمينان از روايي و پايايي پژوهش، پرسشهاي مصاحبه به تأييد چند متخصص رسانده شد. لينكلن و گوبا در ارزيابي مطالعات كيفي به معيارهاي اعتمادپذيري27، باورپذيري28، اطمينانپذيري29، انتقالپذيري30، و تصدیقپذیری31 اشاره نمود (نقل در فلیک، 1387). براي دستيابي به اين موارد، اقدامات زير انجام شد: پيادهسازي مصاحبهها و تحليل مداوم و همراه با گردآوري داده در طول انجام مصاحبهها، بررسي نحوه كدگذاري مصاحبهها توسط متخصصي ديگر براي اطمينان از درستي كدگذاري و سليقهاي نبودن درك محقق از مضمون مصاحبهها.
یافتههای پژوهش
در این پژوهش تعداد 17 مصاحبه شونده (خبره) شرکت داشتند که از منظر سطح تحصیلی همه افراد دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بودند و سابقه فعالیت آنها در حوزه صنایع دستی 21 تا 25 سال بود. روش پژوهش از نوع داده بنیاد و با رویکرد استراوس و کوربین میباشد. هر پدیده را در غالب شش مفهوم مورد بررسی قرار میدهد، به باور این نظریهپردازان هر پدیدهای دارای یک مقوله محوری، یکسری شرایط علّی، مجموعهای از شرایط زمینهای و مداخلهگر، تعدادی راهبرد برای تأثیرگذاری بر مقوله محوری و نهایتاً مجموعهای از پیامدهاست. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک مقایسه استراوس کوربین (1998) شامل سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است. پس از رسیدن به اشباع نظری مصاحبهها مطابق با جدول شماره 1، تحلیل دادهها به پایان رسید که نتایج زیر حاصل گردید:
شرایط علی، شامل: ایجاد ارزش، خلاقیت، سرمایهگذاری میباشد.
زمینهای شامل: ارتباط با مشتری و شناخت نیازهای مشتری، توسعه و پیشرفت صنایع دستی، حفظ، انتقال و تقویت هویت فرهنگی، آموزش هنر، برندسازی و تجاری سازی، توسعه گردشگری، حمایت از تولید کننده و فرصت اشتغال و اشتغالزایی است.
شرایط میانجی یا مداخلهگر: در کنار زمینهها یاد شده شرایط مداخلهگری نیز وجود دارد که همواره بر عملکرد عوامل زمینهای تأثیر میگذارد که شامل: موانع رشد وتوسعه صنایع فرهنگی و موانع سیاستگذاری میباشد.
راهبردها که تشدید یا تضعیف کننده زمینه هستند، شامل: افزایش کارکردهای صنایع فرهنگی، تدوین برنامه و استراتژی در حوزه صنایع دستی، توجه به صنایع دستی و فرهنگی و حمایت از مصرف کننده میباشد.
پیامدها شامل: توسعه ابعاد بازار صنایع فرهنگی و حمایت از صنایع فرهنگی میباشد.
در ضمن شرح مبسوط نتایج در جدول شماره 1 براساس مولفههای پنج گانه را ارائه گردیده است.
جدول 2- ابعاد، مولفهها و شاخصهای نهایی برای تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ
بعد | مولفه | شاخص |
---|---|---|
پیامدها | توسعه ابعاد بازار صنایع فرهنگی | ایجاد نمایشگاه دایمی در حوزه صنایع فرهنگی |
ایجاد بازارهای داخلی و بینالمللی محصولات فرهنگی | ||
ایجاد بازارهای فصلی | ||
ایجاد بازارهای رقابتی | ||
تغییر شرایط بازار و سازوکار حاکم برآن | ||
شناخت فرصتهای اقتصادی و تأثیر آن بر درآمد سایر بخشها (حمل و نقل، رستوران، هتلها و مراکز خرید کالاهای فرهنگی و صنایع دستی) | ||
اتخاذ سیاستهای قیمتگذاری انعطافپذیر مطابق با قدرت خرید مشتریان | ||
افزایش صادرات و کاهش واردات با تولید | ||
ثبات و تقویت بازار | ||
حمایت از صنایع فرهنگی | توجه به ارتقاء جایگاه صنایع دستی به مثابه یک صنعت | |
رفع کاستیها و نارساییها در خصوص تامین نیازهای حوزه فرهنگی | ||
تسهیل در شرایط و جایگاه ویژه کالای فرهنگی در صادرات | ||
گسترش کارکرد و کاربردهای گوناگون صنایع دستی | ||
راهبردها | افزایش کارکردهای صنایع فرهنگی | ایجاد دلبستگی به گذشته و میهن |
افزایش نقش کارکردی صنایع فرهنگی و فرهنگ در روابط بینالملل | ||
تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر اقتصاد هنر و فرهنگ | ||
افزایش غنای فرهنگ و محصولات فرهنگی | ||
تدوین برنامه و استراتژی در حوزه صنایع دستی | ایجاد شرکتهای علمیو تحقیقاتی در حوزه صنایع دستی و سنتی | |
بهبود فضای کسب وکار فرهنگی | ||
حفظ میراث فرهنگی و پیشرفت در صنایع دستی | ||
تسهیلات مالیاتی (معافیتهای مالیاتی) | ||
توجه به صنایع دستی و فرهنگی | تایید و تقویت هویت فرهنگی | |
توجه به عوامل جغرافیایی و مذهبی | ||
ترغیب مشتریان بالقوه | ||
کمک دولت برای تولید آثار فرهنگ-هنری | ||
نظارت بر کیفیت و قیمت کالاهای صنایع دستی | ||
حمایت از مصرف کننده | توجه نیازها و سلایق فرهنگی مصرف کنندگان | |
حذف افراد سود جو و واسطهها | ||
سیاستگذاری بازاریابی صنایع دستی ایران )بازارهای صنایع دستی( | ||
شرایط زمینهای | ارتباط با مشتری و شناخت نیازهای مشتری | ایجاد تصویر ذهنی درست برای مصرف کننده |
سیاست برگشت محصول | ||
جذابیت و زیبایی کالاهای هنری و صنایع دستی | ||
نمایش موثر کالا و مزایای کالا برای مصرف کننده | ||
همکاری و تعامل بخش خصوصی و دولتی | ||
داشتن دانش فروش و بازاریابی | ||
ایجاد شبکههای مجازی و ارتباطی و معرفی کالاهای فرهنگی | ||
توسعه و پیشرفت صنایع دستی | در دسترس بودن مواد اولیه و تامین نیازهای تولید کننده | |
هزینه پایین راهاندازی مشاغل خانگی صنایع دستی | ||
در نظر گرفتن منافع متنوع مشتری و ترغیب مشتری | ||
کشف و بازآفرینی صنایع دستی | ||
گسترش مشارکت در بازاریابی فرهنگی | ||
حفظ، انتقال و تقویت هویت فرهنگی | القا و انتقال پیام به مصرف کننده کالا | |
تغییر روابط تولید کننده و مصرف کننده از حالت یک طرفه | ||
اهمیت دادن به صنایع دستی و فرهنگی | ||
توجه به ظاهر کالا اعم از بستهبندی، کیفیت، زیبایی، قیمت و تنوع در محصول براساس نیاز مصرف کننده با ایتمهای متفاوت و... | ||
جلب مشارکت در فعالیتهای فرهنگی | ||
هویت بخش بودن صنایع فرهنگی | ||
انگیزه آحاد جامعه در خصوص مصرف تولیدات فرهنگی | ||
اشاعه ارتباطات فرهنگی | ||
آموزش هنر | آگاهی از نقش پررنگ فرهنگ و هنر در توسعه | |
آموزش همگانی برای فراگیری تولید و کاربرد صنایع دستی | ||
برگزاری دوره آموزشی برای هنرمندان آشنایی با شیوههای بازاریابی | ||
افزایش علاقهمندی به یادگیری هنر صنایع دستی | ||
گنجاندن مطالب مرتبط با صنایع دستی درکتب درسی | ||
یادگیری مهارت فروش و بازاریابی | ||
برندسازی و تجاری سازی | تبلیغات توصیهای یا دهان به دهان | |
تبلیغ درست برای کاربردهای مختلف | ||
تجاری سازی و ارزآوری و توسعه صادرات | ||
ایجاد کانالهای ارتباطی برای فروش و توزیع | ||
توسعه گردشگری | توسعه صنعت گردشگری، جذب و حفظ سرمایهگذار بیشتر با تاکید بر صنایع دستی | |
درک توسعه فرهنگی و اهمیت آن در پیشرفت جامعه | ||
حمایت از تولید کننده | حمایت از حقوق صاحب اثر | |
شناخت مشتریان بالقوه | ||
معافیتهای مالیاتی و بیمهای | ||
پرداخت یارانه به فعالیتهای فرهنگی | ||
پرداخت تسهیلات بانکی به تولیدکنندگان فرهنگ | ||
فرصت اشتغال و اشتغالزایی | اشتغال در حوزه صنایع دستی | |
اعطای بیمههای حمایتی | ||
تنوع در تولید محصولات فرهنگی | ||
به کارگیری جمعیت جوان، علاقمند و با انگیزه | ||
شرایط علی | ایجاد ارزش | ارزش تاریخی |
ارزش زیبا شناختی | ||
ارزش اجتماعی - معنوی | ||
ارزش فرهنگی و سمبلیک بودن کالای فرهنگی | ||
خلاقیت | تولید آثار خلاقانه | |
نوآوری و تلاش برای موفقیت شغلی | ||
احساس در باطن کار هنری | ||
استفاده از ظرفیتهای سایرین برای خلاقیت و نوآوری در محصول | ||
افزایش روحیه خلاقانه | ||
نوآوری در عرصه تولیدات مطلوب و به صرفه از لحاظ قیمت | ||
وجود احساسات و تراوشهای ذهنی | ||
انعطافپذیری در مقابل ایدههای جدید | ||
سرمایهگذاری | افزایش تولید به طبع رونق چرخه اقتصادی | |
سرمایه و نقدینگی ومشارکت در تولید | ||
سیاستگذاری فرهنگی ومشارکت مردم و دولت | ||
سیاستهای حمایتی دولت | ||
سیاستهای مالی و بانکی دولت | ||
شرایط مداخلهگر | موانع رشد وتوسعه صنایع فرهنگی | وجود واسطهها و دلالها |
کاستیها و نارساییها در خصوص تامین نیازهای حوزه فرهنگی | ||
مشکل تولیدکنندگان در فروش و بازاریابی | ||
نداشتن دانش فروش و بازاریابی | ||
واردات کالای خارجی | ||
نبود شبکههای سالم توزیع و تولید کالای فرهنگی | ||
موانع سیاستگذاری | موانع اقتصادی، فرهنگی و حقوقی توسعه فرهنگی | |
عدم توجه به جایگاه صنایع دستی در اقتصاد فرهنگ | ||
همسو نبودن سیاستهای فرهنگی دولت | ||
نبود استراتژی پایدار در مورد واردات و صادرات محصولات فرهنگی | ||
وجود قوانین متعدد برای صادرات کالاهای فرهنگی |
سپس فرآیندها و تحلیل دادههای کیفی در نرم افزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA 2018 انجام گردید. خروجی نهایی ابعاد، مولفهها و شاخصهای استخراج شده طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکتکنندگان فرهنگ مطابق با شکل شماره 1 ارائه گردید.
شکل 1- خروجی نهایی تحلیل دادههای کیفی ابعاد، مولفهها و شاخصهای تحقیق برای طراحی مدل به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ
نتیجهگیری و پیشنهادات
هدف این پژوهش طراحی مدل به منظور تبدیل مصرفکنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ میباشد. ابعاد طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ شامل شرایط علی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، پیامدها و راهبردها میباشد.
مولفههای طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ شامل توسعه ابعاد بازار صنایع فرهنگی، حمایت از صنایع فرهنگی، افزایش کارکردهای صنایع فرهنگی، تدوین برنامه و استراتژی در حوزه صنایع دستی، توجه به صنایع دستی و فرهنگی، حمایت از مصرف کننده، ارتباط با مشتری و شناخت نیازهای مشتری، توسعه و پیشرفت صنایع دستی، حفظ، انتقال و تقویت هویت فرهنگی، آموزش هنر، برندسازی و تجاریسازی، توسعه گردشگری، حمایت از تولید کننده، فرصت اشتغال و اشتغالزایی، ایجاد ارزش، خلاقیت، سرمایهگذاری، موانع رشد وتوسعه صنایع فرهنگی، موانع سیاستگذاری میباشد. در این پژوهش علاوه بر استخراج ابعاد و مولفههای طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ با توجه به مصاحبه در خصوص شاخصهایی که بر طراحی مدل به منظور تبدیل مصرف کنندگان فرهنگ به مشارکت کنندگان فرهنگ تأثیرگذار است نیز سوال شد که شامل ایجاد نمایشگاه دایمیدرحوزه صنایع فرهنگی، ایجاد بازارهای داخلی و بینالمللی محصولات فرهنگی، ایجاد بازارهای فصلی، ایجاد بازارهای رقابتی، تغییر شرایط بازار و سازوکار حاکم برآن، شناخت فرصتهای اقتصادی و تأثیر آن بر درآمد سایر بخشها(حمل و نقل، رستوران، هتلها و مراکز خرید کالاهای فرهنگی و صنایع دستی)، اتخاذ سیاستهای قیمتگذاری انعطافپذیر مطابق با قدرت خرید مشتریان، افزایش صادرات و کاهش واردات با تولید، ثبات و تقویت بازار، توجه به ارتقاء جایگاه صنایع دستی به مثابه یک صنعت، رفع کاستیها و نارساییها در خصوص تامین نیازهای حوزه فرهنگی، تسهیل در شرایط و جایگاه ویژه کالای فرهنگی در صادرات، پرداخت یارانه به فعالیتهای فرهنگی، فرهنگی و حقوقی توسعه فرهنگی، عدم توجه به جایگاه صنایع دستی در اقتصاد فرهنگ، همسو نبودن سیاستهای فرهنگی دولت، نبود استراتژی پایدار در مورد واردات و صادرات محصولات فرهنگی، وجود قوانین متعدد برای صادرات کالاهای فرهنگی میباشد. نتایج این تحقیق با تحقیقات حسنی کبوترخانی (1400)، مژدکانلو (1399) تالي کات چر و واريل ساليوان (2018)، اونا و مالینا32 (2013)، تک وينگ چن و جان اچ گلدتروپ (2017)، لاهرودی و همکاران (1397)، رشیدپور (1397)، وحيدا و همکاران (1397) همسو و هماهنگ است.
با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود:
گفتمانسازی پیرامون جایگاه و ضرورت مشارکت فعال در حوزه فرهنگ و بالاخص صنایع دستی از طریق اطلاعرسانی، تبلیغ و اموزش رسانهها، گروههای مرجع و نفوذ نهادهای مرتبط جهت ترغیب مردم و مسئولین برای ورود و مشارکت فعال.
برگزاری نمایشگاه دایمی و یا فصلی درحوزه صنایع فرهنگی با در نظر گرفتن نیازها و سلایق فرهنگی مصرف کنندگان.
ایجاد شبکههای مجازی و ارتباطی و معرفی کالاهای فرهنگی با در نظر گرفتن منافع متنوع مشتری و خاستگاه فرهنگی، جغرافیایی و مذهبی آنها.
حمایت دولت از بخش خصوصی برای راهاندازی اندیشکدهها، پزوهشکدهها و واحدهای تحقیق و توسعه.
اتخاذ سیاستهای قیمتگذاری انعطافپذیر مطابق با قدرت خرید مشتریان از سوی دولت و ارگانهای مرتبط.
کمک دولت برای تشکیل اصناف و اتحادیهها و شبکه سازی سالم و غیردولتی درحوزه صنایع دستی در راستای مشارکت هر چه بیشتر مردم برای تسهیل در حمایت و فروش.
منابع
احمدی شورغین، محدثه و ساعد سمیعی، اصغر (1396). نقش اشاعه صنایع دستی بر توسعه پایداری اجتماعی، چهارمین کنفرانس ملّی معماری و شهرسازی (پایداری و تابآوری از آرمان تا واقعیت).
احمدی، حسن (۱۳۸۰). جنگ، اندیشه، هویت، مؤسسه توسعه دانش و پژوهش ایران.
اعتباریان خوراسگانی، اکبر و زمانزاده دربان، موسی (1394). سناریوهای محتمل و چارچوبهی مدلسازی شده برای آینده کسب و کار خدمات ارزش افزوده در محصولات و خدمات فرهنگی، کنگره بینالمللی مدیریت، اقتصاد و توسعه کسب و کار، تبریز، دبیرخانه دائمی کنگره.
امیری صفت، حمید (۱۳۸۳). شاهراهای اطلاعاتی، نشر ساقی.
آغاز، عسل و دهقان سلماسی، سروش (1402). ترس دانشجویان از ارتباطات کلامی در کلاسهای آنلاین: بررسی نقش ارزشهای فرهنگی و ویژگیهای شخصیتی. فصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران، 18(69).
آوریده، سولماز و علمی، محمود (1389). بررسی عوامل موثر بر مشارکت اجتماعی و فرهنگی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور «بررسی موردی پیام نور مرکز رشت»، زن و مطالعات خانواده، 9(3).
توسلی، غلامعباس و خادمیان، طلیعه (1386). نقش جنسیت در مصرف کالاهای فرهنگی، پژوهشهای جامعه شناختی، 1(4).
جلالی، فائزه و خدابنده بایگی، علی (1394). خرده فروشی جهانی: میل مصرف کنندگان به خرید اینترنتی محصولات فرهنگی، کنفرانس بین المللی مدیریت، فرهنگ و توسعه اقتصادی، مشهد، موسسه تحقیقاتی رایمند پژوه.
حاجیزاده، رویا و رضوی، ابتسام (1394). مصرف کالاهای فرهنگی و عوامل موثر بر آن، فصلنامه مطالعات جامعه شناسی، 8(29).
حسنی کبوترخانی، محمدامین (1400). بررسی نقش فرهنگ و رفتار مصرف کننده در بازاریابی، دهمین کنفرانس بینالمللی پژوهشهای نوین در مدیریت، اقتصاد و توسعه، https://civilica.com/doc/1269889.
خبازی راوندی، فاطمه؛ گنجی، محمد و تمنایی فر، محمدرضا (1392). رابطه بین هوش معنوی و شادکامیبا مشارکت فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه کاشان، پایاننامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی، دانشگاه گیلان.
خزایی، حسین (1398). صنایع فرهنگی و هویت ملی، ماهنامه زمانه.
خواجه نوری، بیژن؛ مساوات، سید ابراهیم و موذنی، مریم (1391). مذهب و رفتار مصرف كننده، فصلنامه زن و جامعه، 3(3).
رجبزاده، احمد (1376). جامعهشناسی توسعه: بررسی تطیقی تاریخی ایران و ژاپن، تهران: مرکز پژوهشهای بنیادی، معاونت پزوهشی اموزشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
رشیدپور، علی (1397). بررسی میزان مصرف کالاهای فرهنگی در بین دانش آموزان شاهد استان لرستان، مدیریت فرهنگی، 3(6).
سعیدی، محمدرضا (1382). درآمدی بر مشارکت مردمیو سازمانهای غیردولتی، تهران: انتشارات سمت.
شعبانی، اکرم؛ منصوری محمدآبادی، سلیمان؛ میرفخرالدینی، سیدحیدر و صفری، خلیل (1395). تأثیر مشارکت مشتری بر توسعه محصول جدید: نقش میانجی پیامدهای بازار، فصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران، 11(44).
ضرغام، حمید و عطر سایی، بنفشه (1385). رابطه عوامل جمعیتشناختی و رفتار خرید صنایع دستی گردشگران اروپایی در اصفهان، مطالعات مدیریت گردشگری، 4(11،12).
فلاح، افشین؛ گودرزی، ابراهیم؛ حسینی، شیما؛ ذبیحی، مجید؛ چیستساز، زهره و جعفری، شیرین (1391). بررسی روشهای تولید و ساماندهی آمار صنایع فرهنگی، پژوهشکده آمار، گروه طرحهای پژوهشی، طرحهای فی وروشهای آماری.
کاظمینژادی، حبیباله و آویشی، نگار (1399). بررسی عوامل موثر بر بهبود وضعیت صنایع دستی ایران، اولین همایش ملی پژوهشهای کاربردی در هنر (آموزش تا کارآفرینی).
لاهرودی، سیدحسن شمس؛ رهجو، سمیه و چرب دست، محبوبه (1397). بررسی تأثیر هوش تجاری بر رفتارمصرف کنندگان محصولات فرهنگی- رسانهای، فصلنامه علمیتخصصی مدیریت، حسابداری و اقتصاد، 2(2).
مژدکانلو، داود (1399). تأثیرات فرهنگ و ارزشهای آن در مدل رفتاری خرید مصرف کنندگان، علوم اسلامیانسانی، 6(23).SID. https://sid.ir/paper/527569/fa
ناظمی اردکانی، مهدی و صیادی، محمد (1393). بررسی وضعیت مولفههای اقتصاد فرهنگ در ایران؛ مقایسه تطبیقی با کشورهای منتخب دنیا و ارائه راهکارهای بهبود وضعیت اقتصاد فرهنگ در کشور، فصلنامه راهبرد اجتماعی فرهنگی، 4(13).
وحیدا، فریدون؛ ربانی، رسول و ضیایی، مژگان (1397). رابطه پایگاه اقتصادی - اجتماعی و مصرف کالاهای فرهنگی، فرهنگ اصفهان، شماره 29.
هوشیار، مهران (1401). بازتعریف صنایع دستی معاصر ایران با رویکرد آیندهپژوهی، مجله هنرهای صناعی ایران، 5(1).
یاوری، حسین (1392). شناخت صنایع دستی ایران، تهران: مهکامه.
Bitner, M. J, Faranda, W. T, Hubbert, A. R & Zeithaml, V. A (1997). Customer contributions and roles in service delivery. International journal of service industry management, 8(3).
Chan, W. Y, Chestrr, K. M & Ching C. W (2020). Materialistic consumers who seek unique products: How does their need for status and their affective response facilitate the repurchase intention of luxury goods? Journal of Retailing and Consumer Services. 27.
Cheng, J, Ye, J, Xi, L & Xiao, W (2014). Research on the Cultural Product Design Based on Consumer Cognition. In HCI International 2014-Posters’ Extended Abstracts: International Conference, HCI International 2014, Heraklion, Crete, Greece, June 22-27, 2014. Proceedings, Part I. Springer International Publishing.
Dawes, . (2014). Cigarette brand loyalty and purchase patterns: an examination using US consumer panel data. Journal of Business Research, 67(9).
De Mooij, M (2019). Consumer behavior and culture: Consequences for global marketing and advertising. Consumer Behavior and Culture.
De Róiste, A, Kelly, C, Molcho, M, Gavin, A & Nic Gabhainn, S (2012). Is school participation good for children? Associations with health and wellbeing. Health education, 112(2).
Haranne, M & Siciński, A (1979). Some Typologies of Lifestyles in Finland and Poland. The Polish Sociological Bulletin, (47).
Herbas Torrico, B & Frank, B (2017). Consumer desire for personalisation of products and services: Cultural antecedents and consequences for customer evaluations. Total Quality Management & Business Excellence, 30(3-4).
Khaire, M (2021). Entrepreneurship by design: the construction of meanings and markets for cultural craft goods. In Culture, Innovation and Entrepreneurship. Routledge.
Kumar, A, Lee, H. J & Kim, Y. K (2009). Indian consumers' purchase intention toward a United States versus local brand. Journal of business research, 62(5).
Mansourian, Y (2006). Adoption of grounded theory in LIS research. New Library World, 107(9/10).
Miremadi, A, Toutouee, S. R & Mozaffari, R (2014). Cultural Dimensions on Consumer Buying Behavior and Attitude towards Fashion in various commodity of Products.
Murphy, M. C & Dweck, C. S (2016). Mindsets shape consumer behavior. Journal of Consumer Psychology, 26(1).
Oana, C. V & Madalina-Cristina, T. O. C. A. N (2013). Consumer Behavior And The Demand For Cultural Industry Products. Management Strategies Journal, 22(Special).
Polit, D. F & Beck, C. T (2006). Nursing research: Principles and methods. Lippincott Williams & Wilkins.
Schwartz, S. H. (2003). A proposal for measuring value orientations across nations. Questionnaire package of the european social survey, 259(290).
Shavitt, S & Cho, H (2017). Culture and consumer behavior: the role of horizontal and vertical cultural factors. Current opinion in psychology, 8.
Sintas, J. L & Álvarez, E. G (2002). The consumption of cultural products: an analysis of the Spanish social space. Journal of Cultural Economics, 26.
Strauss, A & Corbin, J (1998). Basics of qualitative research techniques.
Thorne, S. L. (2003). Artifacts and cultures-of-use in intercultural communication.
Triandis, H. C. (2018). Individualism and collectivism. Rotledge.
Van Doorn, J, Lemon, K. N, Mittal, V, Nass, S, Pick, D, Pirner, P & Verhoef, P. C (2010). Customer engagement behavior: Theoretical foundations and research directions. Journal of service research, 13(3).
Wojdynski, B. W & Evans, N. J (2016). Going native: Effects of disclosure position and language on the recognition and evaluation of online native advertising. Journal of Advertising, 45(2).
Yan, S (2018). Differences and Integration of Consumer Cultures between China and Western Countries and their Impact on the Recovery of Ethnic and Rural Areas. CLCWeb: Comparative Literature and Culture, 20(2).
Yan, W. J & Li, K. R (2023). Sustainable Cultural Innovation Practice: Heritage Education in Universities and Creative Inheritance of Intangible Cultural Heritage Craft. Sustainability, 15(2).
Yoo, J & Park, M (2016). The effects of e-mass customization on consumer perceived value, satisfaction, and loyalty toward luxury brands. Journal of business research, 69(12).
یادداشتها
[1] Yan
[2] Comar et al
[3] Vejdaynksi et al
[4] Roist et al
[5] Haranne & Siciński
[6] Thorne
[7] Tekza et al
[8] Ven et al
[9] UNCTAD
[10] Yoo and Park
[11] Dawes
[12] Dispositiion
[13] Desire
[14] Murphy & Dweck
[15] De Mooij
[16] Triandis
[17] Schwartz
[18] Chan et a
[19] Yan & Li
[20] Khaire, M
[21] Herbas& Frank
[22] Sharon& Hyewon
[23] Sintas & Álvarez
[24] Oana & Madalina
[25] Strauss & Corbin
[26] Polit & Hungler
[27] tustworthiness
[28] Credibility
[29] Dependability
[30] Transferability
[31] Confirmability
[32] Ona&mana