بررسی تأثیر سرمایه فکری، با نقش میانجی مدیریت دانش و سرمایه فرهنگی بر عملکرد سازمان از منظر مدل BSC (مورد مطالعه: شرکت گاز استان اصفهان)
الموضوعات : حسابداری مدیریتسیدمحسن علامه 1 , علی شیخ ابومسعودی 2
1 - عضو هیئت علمی گروه مدیریت، دانشگاه اصفهان ،
2 - عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لنجان ، گروه مهندسی صنایع
الکلمات المفتاحية: سرمایه فکری, سرمایه فرهنگی, مدیریت دانش, عملکرد سازمان, کارت امتیازی متوازن (BSC),
ملخص المقالة :
امروزه اساس فعالیت های سازمان های موفق از تولید محوری به سمت دانش محوری تغییر یافته است .در اقتصاد دانشی برخلاف اقتصاد صنعتی، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی ها بر کسب مزیت رقابتی و پیشبرد اهداف سازمانی نقش بسزایی ایفا کند . دلایل متعددی مبنی بر اهمیت و ضرورت مطالعه سرمایه فکری ،وجود دارد : اول آن که توجه استراتژیک بخش غیرانتفاعی به سوی منابع ذهنی معطوف می شود و توان پذیرش چالش های تحمیل شده از سوی محیط های بیرونی فزونی می یابد. دوم آن که سرمایه فکری محرک پیش برنده کلیدی در بهبود عملکرد و رقابت سازمانی است. علاوه براین، به جای استفاده از مقیاس های سنتی، سرمایه فکری به نقطه اتصال دانشگاهها و سازمان ها براساس یک زبان مشترک قدرت می بخشد که این جالب ترین دلیل برای اندازه گیری سرمایه فکری است. دلیل آخر آنکه سرمایه فکری نقش کلیدی در مدیریت استراتژیک منابع انسانی ایفا خواهد کرد . از سوی دیگرامروزه مدیران در جستجوی دستیابی به یک راه حل جامع، قابل اعتماد و انعطاف پذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان بوده، که به همین منظور از مدل کارت امتیازی متوازن استفاده می گردد .در این راستا مقاله حاضر به بررسی و تحلیل تأثیر سرمایه فکری بر سرمایه فرهنگی، اقدامات مدیریت دانش، و عملکرد سازمانی کارکنان شرکت گاز استان اصفهان پرداخته است .جمع آوری اطلاعات به روش میدانی و از طریق پرسشنامه ای استاندارد که از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بود، صورت گرفته است. همچنین پرسشنامه مذکور بین 30 نفر از مدیران میانی و عالی شرکت که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شده اند، توزیع شد و داده ها به کمک تکنیک معادلات ساختاری (PLS[i]) مورد تحلیل قرار گرفت . نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مدل اصلی پژوهش، از برازش مناسبی برخوردار بوده است . در این مدل سرمایه انسانی و ساختاری، هریک به طور مستقیم بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت داشته و از سوی دیگر این اجزا به طور غیرمستقیم با نقش میانجی گری سرمایه فرهنگی و نیز اقدامات KM بر عملکرد سازمان تأثیر مثبت دارد . بنابراین تمامی فرضیات تحقیق، تأیید گردید.