کاربست نظریه تضاد منافع در تبیین نقش مالکبت دولتی در رابطه بین معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی
کاربست نظریه تضاد منافع در تبیین نقش مالکیت دولتی در رابطه بین معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی
الموضوعات : حسابداری مدیریت
سید مهدی حسینی هرندی 1 , محسن صادقی 2 , میثم فروغی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
2 - استادیار، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران(نویسنده مسئول).
3 - استادیار، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: معاملات با اشخاص وابسته, معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته, اجتناب مالیاتی, مالکیت دولتی,
ملخص المقالة :
در اقتصادهای مدرن، مالیات مهمترین منبع درآمد دولت است. از طرفی مالیات کاهنده ارزش شرکتها و شرکتها همواره در پی یافتن راههایی هستند تا از پرداخت مالیات سرباز زنند. ازجمله این راهها میتوان به معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و قیمتگذاری انتقالی بین اینگونه معاملات اشاره کرد. در این میان شرکتهای با مالکان عمده دولتی بهواسطه حافظ منافع دولت میتوانند بهعنوان مکانیسم حاکمیت شرکتی مؤثری در برابر اقدامات مدیریت مانند معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بهقصد پرهیز از پرداخت مالیات عمل نمایند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری مالکیت دولتی است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- همبستگی است. پژوهشگر با استفاده از دادههای ترکیبی 283 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سالهای 1389 تا 1400 و به کمک رگرسیون خطی چندگانه دریافت که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی با استفاده از شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی رابطه مثبت و معنادار دارد درصورتیکه با استفاده از شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی رابطه معناداری ندارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم پژوهش نشان داد مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد. بااینحال، نتایج این مطالعه نشان میدهد که چارچوب نظارتی باید برای در نظر گرفتن معامله بر اشخاص وابسته برای محافظت از منافع سهامداران اقلیت شرکتهای با مالکیت غیردولتی تجدیدنظر شود.
سید مهدی حسینی هرندی1
محسن صادقی* 2
میثم فروغی ابری3
تاريخ دريافت: 11/09/1402 تاريخ پذيرش: 20/10/1402
چکيده
در اقتصادهای مدرن، مالیات مهمترین منبع درآمد دولت است. از طرفی مالیات کاهنده ارزش شرکتها و شرکتها همواره در پی یافتن راههایی هستند تا از پرداخت مالیات سرباز زنند. ازجمله این راهها میتوان به معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و قیمتگذاری انتقالی بین اینگونه معاملات اشاره کرد. در این میان شرکتهای با مالکان عمده دولتی بهواسطه حافظ منافع دولت میتوانند بهعنوان مکانیسم حاکمیت شرکتی مؤثری در برابر اقدامات مدیریت مانند معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته بهقصد پرهیز از پرداخت مالیات عمل نمایند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری مالکیت دولتی است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- همبستگی است. پژوهشگر با استفاده از دادههای ترکیبی 283 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طی سالهای 1389 تا 1400 و به کمک رگرسیون خطی چندگانه دریافت که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی با استفاده از شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی رابطه مثبت و معنادار دارد درصورتیکه با استفاده از شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی رابطه معناداری ندارد. همچنین، نتایج فرضیه دوم پژوهش نشان داد مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد. بااینحال، نتایج این مطالعه نشان میدهد که چارچوب نظارتی باید برای در نظر گرفتن معامله بر اشخاص وابسته برای محافظت از منافع سهامداران اقلیت شرکتهای با مالکیت غیردولتی تجدیدنظر شود.
واژههای کلیدی: معاملات با اشخاص وابسته، معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته، اجتناب مالیاتی، مالکیت دولتی
[1] دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران. Hosseini.harandi@mau.ac.ir
[2] استادیار، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران(نویسنده مسئول). Mohsen_ms_sadeghi@yahoo.com
[3] استادیار، گروه حسابداری، واحد مبارکه، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران. Meysam.forooghi@mau.ac.ir
1-مقدمه
در اقتصادهای مدرن، مالیات مهمترین منبع درآمد دولت است که نقش کلیدی در ایجاد رشد پایدار و عادلانه دارد (هاریانتو و دیستاساری1، 2023). در ایران نیز پس از نفت، مالیات مهمترین منبع درآمد دولت است (نیاوند، 1400). بااینحال، با توجه به اینکه پرداخت مالیات باعث انتقال ثروت از سهامداران به دولت میگردد، اغلب شرکتها تلاش میکنند برنامهریزی داتشه باشند تا بتوانند پرداخت مالیات را کاهش دهند (بوبکر، درویچ و نگویان2، 2022)، از معمولترین برنامهریزیها، اجتناب مالیاتی است (سریتاران، صلواتی و چئوک3، 2021).
در سالهای اخیر، گزارشهای خبری متعدد نشان دادهاند که شرکتها و بخصوص شرکتهای چندملیتی چقدر درگیر اجتناب مالیاتی هستند. این استراتژیهای بهینهسازی مالیاتی توسط قانون منع نشدهاند، اما بر بهرهبرداری از طیف گستردهای از خلأهای قانونی متکی هستند (فوئست، اسپینگل، نایک، حکیمیر و نوسر4، 2013).
اجتناب مالیاتی اقدامی است که توسط مالیاتدهندگان برای اجتناب یا کاهش تعهدات مالیاتی انجام میشود اما در عمل قانون مالیات را نقض نمیکند (هانلون و هیتزمن5، 2010).
پژوهشگران اثر عوامل مختلفی مانند رقابت در بازار محصول (خدامیپور و برزایی، 1394)، تخصص مالی مدیران (هوانگ و ژانگ6، 2019؛ رجاییزاده هرندی 1400)، توانایی مدیریتی (پارک، یولکو، جانگ7، 2016)، نقش و انگیزه هیئتمدیره (خواجوی، ولی پور وکاویانی فرد، 1397) بر اجتناب از پرداخت مالیات شرکتها موردبررسی قرار دادهاند. تاکنون پژوهشگران اندکی بخصوص در ایران به بررسی اثر معاملات غیرعادی شرکتها با اشخاص وابسته بر اجتناب مالیاتی پرداختهاند.
رشد اقتصادی بهویژه در کشورهای درحالتوسعه باعث ایجاد معامله با اشخاص وابسته شده است. معاملات با اشخاص وابسته امکان تبادل منابع، خدمات و یا تعهدات باشخصیتهایی مانند سهامداران عمده، شرکتهای وابسته و واحدهای فرعی را فراهم میسازد (هوانگ و لیو8، 2010). منافع این معاملات را میتوان پایین بودن هزینه معاملات و افزایش ارزش شرکت (یانگ و وانگ9، 2013)، کوتاهسازی فرایند مذاکرات بین طرفین و تنظیم مجدد و بهینهتر فعالیتهای عملیاتی شرکت خواهد بود (حبیب، محمدی و جیانگ10، 2017).
معاملات فرصتطلبانه با اشخاص وابسته، نقشی اساسی در رسواییهای مالی داشته است. این امر محققین را به بررسی عوامل تعیینکننده پدیده معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود سوق داده است (گاوانا، گوترادو و مویسلو11، 2022). بررسیها نشان میدهد که نرخهای مالیاتی بالا باعث میشود، شرکت برای جلوگیری از افزایش پرداخت هزینههای مالیاتی، از طریق فروش با قیمتهای پایین به افراد وابسته تلاش میکند تا سود شرکت را دستکاری و میزان مالیات پرداختی به دولت را مدیریت نمایند (نوریتومو و همکاران، 2018).
بر اساس نظریه تضاد منافع، معاملات با اشخاص وابسته به طور فرصت طلبانهای توسط مدیران یا سایر سهامداران در جهت کسب منافع شخصی استفاده شده و میتواند نتایج عملیات شرکت را گمراه ساخته و اثر نامساعدی بر ثروت سهامداران اقلیت بگذارد.
در بررسی عوامل تعیینکننده اجتناب مالیاتی، مالکیت دولت بهعنوان تعیینکننده مهم اجتناب از مالیات شناختهشده است (لای و تانیا12، 2013). اگرچه معاملات با اشخاص وابسته باهدف اجتناب از پرداخت مالیات باعث انتقال ارزش از دولت به سرمایهگذاران میشود، اما نتیجه این انتقال کاهش منابع در اختیار دولت خواهد بود که باعث میگردد تا شرکتهای با مالکیت دولتی انگیزه کمتری برای مشارکت در فعالیتهای برنامهریزی برای اجتناب مالیاتی داشته باشند (رضائی پیته نویی و غلامرضاپور، 1399؛ برادشاو، لیائو و ما13، 2018).
توجه به نقش بااهمیت درآمدهای مالیاتی در برنامه پنجساله توسعه اقتصادی و همچنین نبود پژوهشهای کافی، باعث ایجاد انگیزه در پژوهش حاضر شد تا رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیات شرکت با توجه به نقش تعدیلگری مالکیت دولتی بهعنوان مطالعه پژوهشی در نظر گرفته شود. انتظار میرود نتایج حاصل از پژوهش حاضر موجب گسترش مبانی نظری در این حوزه گردد. همچنین، نتایج پژوهش حاضر نشان خواهد داد تا چه اندازه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته میتواند بر اجتناب از پرداخت مالیات در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران اثرگذار باشد و آیا مالکیت دولتی میتواند شدت و جهت این رابطه را تحت تأثیر قرار دهد که این موضوع میتواند اطلاعات ارزشمندی در اختیار قانونگذاران بازار سرمایه، تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری و دیگر ذینفعان مانند دولت قرار دهد. یافتههای این مقاله ادبیات مربوط به مفاهیم معامله با اشخاص وابسته، عوامل تعیینکننده مالیات بر درآمد شرکتها و نقش مالکیت دولتی بهعنوان سازوکار حاکمیت شرکتی را گسترش میدهد. همچنین شواهدی تشریح میشود که وضعیت کشور را با محیط قانونی برخی کشورها مانند کره و چین بتوان مقایسه کرد و قوانینی محدودکننده (ازجمله قانون فروش بیشازحد و ممنوعیت وام به مدیرعاملان یا سهامداران کنترلکننده) برای شرکتهای با مالکیت غیردولتی وضع کرد. همچنین باعث ایجاد ایدههای نو در زمینه بررسی روابط موجود بین مالکیت دولتی و حداکثر کردن ثروت سهامداران میشود.
2-مبانی نظری و پیشینه پژوهش
رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی
معاملات با اشخاص وابسته به هرگونه معاملات وابسته با روند عملیاتی شرکت شامل افزایش سرمایه، خرید مواد اولیه تولید، فروش شرکت، استخدام کارگران، اجاره داراییها، خرید و واگذاری داراییها و امضای حق امتیاز قراردادها بهقصد انتقال منابع، خدمات و یا تعهدات به اشخاص وابسته صرفنظر از مطالبه یا عدم مطالبه بهای آن میگویند (هوانگ و لیو14، 2010).
دو نظریه مختلف و متضاد تئوری نمایندگی و نظریه معامله کارآمد در زمینه، معاملات با اشخاص وابسته مطرح است. براساس نظریه تضاد منافع معاملات با اشخاص وابسته ثبتشده؛ دلالت بر خطر اخلاقی و سو استفاده مدیران از ثروت و منابع سهامداران در راستای منافع شخصی دارد (گوردون، هنری و پالیا15، 2004).
بر اساس تئوری نمایندگی، معاملات با اشخاص وابسته راهکار مدیریتی و یا مالکیت قدرتمند برای انتقال داراییها و ثروت شرکت به خود و اجتناب از پرداخت مالیات بشمار میرود. بر اساس این دیدگاه استدلال میشود که مدیران مقدار زیادی از مزایا را به افراد وابسته منتقل خواهند کرد و از طریق این رخداد که کاهنده منافع و ثروت سهامداران و میزان سودآوری واحد اقتصادی است، میزان مالیات پرداختنی به دولت را کاهش میدهند (هاریانتو و دیتاساری، 2023). با توجه به رابطه مثبت در مورد ارتباط بین مالکیت دولتی و اجتناب مالیاتی، مالکیت دولتی بیشتر منجر به اجتناب مالیاتی بیشتر میشود چون مالکان دولتی به خاطر نزدیکی با دولت در مورد راهبردهای مالیاتی خود، نظارت کمتری دارند (نگویان، 2020). از طرفی بر اساس نظریه معاملات کارآمد، معاملات با اشخاص وابسته را بخشی از فعالیتهای معمول و قانونی معاملاتی شرکتها بشمار میآورد و استدلال میکند که اینگونه معاملات نهتنها برای منافع سهامداران مضر نیستند بلکه برای ذینفعان مفید هستند. بر اساس این دیدگاه معامله با اشخاص وابسته نوعی روش بهینهسازی تخصیص منابع داخلی، کاهش هزینههای مبادله، تسهیل در برآورده شدن حقوق مالکیت و قراردادهای ضروری برای شرکت به شمار میرود (رینگارت و توماس16، 2012). این دیدگاه معاملات با اشخاص وابسته را بهعنوان یک مبادله تجاری سالم که میتواند نیازهای اقتصادی شرکتها را برآورده نماید، در نظر میگیرد که میتواند تأثیر قابلتوجهی بر معاملات تجاری داشته باشد (پنگ، وی و یانگ17، 2011) بر اساس این دیدگاه، دو طرف نسبت به آنچه در هنگام انجام معاملات بین شرکتها و اشخاص ثالث رخ میدهد، نفع میبرند (کای، لیو،ژیان و یو18، 2015). با توجه به این دیدگاه منفی و کاربست نظریه تضاد منافع در مورد ارتباط بین مالکیت دولتی و اجتناب مالیاتی، مالکیت دولتی بیشتر منجر به اجتناب مالیاتی کمتری میشود. چون صاحبان مؤسسات نگران عواقب بلندمدت راهبردهای مالیاتی هستند و از راهبرهای جسورانه کمتری استفاده میکنند؛ بنابراین، مدیران شرکتهای دولتی به دلیل ارتباط با مقامات دولتی و انتظار ارتقاء در آینده، اجتناب مالیاتی کمتری دارند (نگویان، 2020)؛ بنابراین، معاملات با اشخاص وابسته در بهبود اقتصاد بازار ضروری است و نسبت مستقیم با بهبود عملکرد و سودآوری شرکت و افزایش میزان مالیات پرداختی به دولت دارد (هاریانتو و دیستاساری، 2023).
اثر تعدیل گری مالکیت دولتی بر رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی
اگرچه منابع حاصل از اجتناب از پرداخت مالیات را میتوان مجدداً سرمایهگذاری کرد و ارزشافزوده حاصلشده را به سهامداران بازگرداند، اما غالباً منابع حاصل از اجتناب مالیاتی در راستای اهداف و منافع بخش خاصی از مدیریت و مالکیت عمده شرکت بکار گرفته میشود و سایر سهامداران جز از آن منتفع نمیشوند (حسن و لوبو و ژیو19، 2021). بالا بودن هزینههای مالیاتی باعث شده است تا تلاشهای مختلفی مانند معاملات با اشخاص وابسته توسط شرکتها برای کاهش مالیات و هزینههایی که باید به دولت بپردازند، انجام گردد. بااینحال، بر اساس تئوری نمایندگی معاملات با اشخاص وابسته بهعنوان یکی از راههای بهرهبرداری از ثروت سهامداران خرد در جهت منافع سهامداران عمده بشمار میرود (نوریتومو و همکاران، 2018). انتظار میرود مالکیت دولتی، بهعنوان یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی بتواند با سلب تواناییهای منفعت طلبانه مدیریت و سایر سهامداران عمده شرکت، با به حداقل رساندن معاملات با اشخاص وابسته از منافع سهامداران خرد محافظت نموده و هزینههای نمایندگی را کاهش دهد (بادآور نهندی و همکاران، 1393). از طرفی، با واقعی نمودن سودآوری شرکتها میزان مالیات پرداختی به دولت نیز واقعی و مخارج سرمایه در گردش دولت را تأمین میکند که باعث توزیع عادلانه ثروت و درآمد در بین اعضای جامعه میگردد. بهطورکلی، اگرچه معاملات با اشخاص وابسته بهقصد فعالیتهای اجتناب از پرداخت مالیات باعث انتقال ارزش از دولت به سرمایهگذاران میشود، اما نتیجه این انتقال کاهش منابع در اختیار دولت خواهد بود که باعث میگردد تا شرکتهای با مالکیت دولتی انگیزه کمتری برای مشارکت در فعالیتهای برنامهریزی برای اجتناب مالیاتی داشته باشند (برادشاو و همکاران، 2018).
3-پیشینه پژوهش
چن20 (2023) در پژوهشی به بررسی "تأثیر روابط اجتماعی بین مدیرعامل/ مدیر مالی و اعضای مستقل هیئتمدیره بر معاملات با اشخاص وابسته پرداخت. یافتهها نشان داد علاوه بر مقررات سختگیرانه چین در مورد معامله با اشخاص وابسته، تأثیر مثبت روابط اجتماعی بر معاملات با اشخاص وابسته، برای شرکتهای دولتی بارزتر است.
آردیلاه و وانسا21 (2022) در پژوهشی به بررسی "تأثیر ساختارهای حاکمیت شرکتی، ارتباطات سیاسی و قیمتگذاری انتقالی بر اجتناب مالیاتی" پرداختند. نتایج مطالعه نشان داد که هیئتمدیره مستقل تأثیر مثبتی بر اجتناب مالیاتی دارد، ارتباطات سیاسی تأثیری بر اجتناب مالیاتی ندارد.
سوپاتمی و همکاران22 (2021) در پژوهشی به بررسی معاملات غیرعادی اشخاص وابسته، ارتباطات سیاسی و ارزش شرکت در کشور اندونزی پرداختند. نتایج آزمون نشان داد که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته، ارزش شرکت را کاهش میدهد. همچنین ارتباطات سیاسی رابطه بین معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و ارزش شرکت را تشدید میکند و نظریه نمایندگی بهتر تأثیر ارتباطات سیاسی را توضیح میدهد.
نگویان (2020) در پژوهشی به بررسی "تأثیر معاملات با اشخاص بر اجتناب مالیاتی در ویتنام پرداخت. بر اساس نتایج آزمون، مشخص شد که شرکتهای دارای مالکیت دولتی نرخ مؤثر مالیاتی بیشتری دارند. همچنین مالکیت دولتی ارتباط بین اجتناب مالیاتی و معامله با اشخاص وابسته را کمتر تقویت میکند. همچنین ارتباط بین معامله با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی در شرکتهایی که سهامداران دولتی دارند، کمتر از همتایان مالکیت غیردولتی است.
دارما23 (2019) در پژوهشی به بررسی "تأثیر معاملات با اشخاص وابسته و سرمایهگذاری ناچیز بر راهبردهای اجتناب از مالیات در کشور اندونزی" پرداخت. یافتهها نشان داد که معامله خریدوفروش با اشخاص وابسته بر نرخ مالیات مؤثر تأثیری ندارد؛ اما متغیرهای سرمایهگذاری اندک، اندازه شرکت و سودآوری بر نرخ مؤثر مالیات تأثیر مثبت و معنادار دارند.
نوریتومو و همکاران24 (2018) در پژوهشی به بررسی "رابطه معاملات با اشخاص وابسته و اجتناب مالیات با در نظر گرفتن اثر تعدیلگری حاکمیت شرکتی" پرداختند. نتایج نشان داد معامله با اشخاص خارجی وابسته بهعنوان استراتژی اجتناب مالیاتی و روشی برای کسب مزایای مالیاتی بشمار میرود. همچنین، حاکمیت شرکتی کارآمد موجب تضعیف رابطه میان معاملات با اشخاص وابسته و اجتناب مالیات شرکتها میگردد.
خواجوی و همکاران (1401) به بررسی "رابطه بین اجتناب مالیاتی و ضعف کنترلهای داخلی" پرداختند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین ضعف کنترلهای داخلی و اجتناب مالیاتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، پایین بودن میزان نرخ مؤثر مالیاتی در شرکتهای دارای ضعف بالا در کنترلهای داخلی است اما این مورد در خصوص تفاوت دفتری مالیات مصداق پیدا نمیکند.
جلالی و همکاران (1399) در پژوهشی به "بررسی ارتباط بین عدم اطمینان محیطی، مالکیت نهادی و اجتناب مالیاتی " پرداختند. نتایج تجربی نشان داد که عدم اطمینان محیطی دارای تأثیر مستقیم و معناداری بر اجتناب مالیاتی و متغیر مالکیت نهادی دارای تأثیر منفی بر اجتناب مالیاتی است.
بندریان و همکاران (1399) در پژوهشی با عنوان رابطه ارتباطات سیاسی، اجتناب مالیاتی و معاملات با اشخاص وابسته با ارزش شرکت: آزمون نظریه اقتصاد سیاسی در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. بر اساس نتایج مشخص شد شرکتهایی که مدیران آن علاوه بر داشتن ارتباطات سیاسی به دنبال اهداف اجتناب مالیاتی نیز هستند، ارزش شرکت کاهش مییابد. به عبارتی ارتباطات سیاسی بر رابطه بین معامله با اشخاص وابسته و ارزش شرکت و همچنین بر رابطه بین اجتناب مالیاتی و ارزش شرکت تأثیر معناداری دارد.
4-فرضیههای پژوهش
فرضیه اول پژوهش: معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی رابطه معنادار دارد.
فرضیه دوم پژوهش: مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد.
5- روش پژوهش
پژوهش حاضر با شناخت و بررسي آثار مستقیم و غیرمستقیم رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن اثر تعدیلگری مالکیت دولتی، مبانی کاربردی برای سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل و غیره فراهم خواهد نمود؛ بنابراین در دسته پژوهشهای کاربردی قرار میگیرد و از لحاظ ماهیت مالی- رفتاری است.
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. قلمرو زمانی پژوهش از سال 1389 تا 1400 است. جهت انتخاب نمونه پژوهش از روش حذف سامانمند استفاده شده است. بدینصورت که شرکتهای تحت بررسی جز شرکتهای سرمایهگذاری، هلدینگ و واسطهگری مالی نباشند. کلیه دادههای موردنیاز پژوهش برای شرکتهای موردبررسی؛ موجود باشد. شرکت طی دوره مورد بررسی تغییر سال مالی نداده باشد. معاملات سهام شرکت بهطور مداوم در بورس اوراق بهادار تهران صورت گرفته باشد و توقف معاملاتی بیش از سه ماه در مورد سهام یادشده اتفاق نیفتاده باشد. با توجه به شرايط و محدوديتهاي فوق، از بین شرکتهای پذيرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، درمجموع 283 شركت بهعنوان جامعه آماری نهایی پژوهش انتخاب گردید.
جهت گردآوری منابع نظری و ادبیات موضوعی از منابع کتابخانهای، پایاننامهها، نشریات معتبر بینالمللی که بهصورت آنلاین در پایگاههای اینترنتی موجود است و سایر پایگاههای علمی معتبر استفاده شد. جهت گردآوری متغیرهای پژوهش از نرمافزار رهآورد نوین استفاده شد و برای محاسبه متغیر معاملات با اشخاص وابسته از پَروَنجا یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی (دانلود از طریق سایت کدال) استفادهشده است.
6- مدل و متغیرهای پژوهش
در این پژوهش برای آزمون فرضیه اول از مدل (1) استفاده میگردد (نگویان،2020) و برای محاسبه متغیر اجتناب مالیاتی از دو شاخصه نرخ مؤثر مالیات نقدی و نرخ مؤثر مالیات تعهدی استفاده شد. بر این اساس، جهت بررسی فرضیههای پژوهش هرکدام از مدلهای (2) و (3) دومرتبه برآورد گردیده است که در هر مرتبه یکی از این دو شاخصه در جایگاه متغیر اجتناب مالیاتی (متغیر وابسته) قرارگرفته است.
مدل (1):
=+ + + + + + + + + ++ ε
: نرخ مؤثر مالیات نقدی،: نرخ مؤثر مالیات تعهدی،: معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته،: اندازه شرکت،: اهرم مالی،: بازده داراییها،: رشد فروش،: ارزش بازار حقوق صاحبان سهام: داراییهای ثابت،: موجودی کالا،: سال،: صنعت.
جهت پذیرش فرضیه اول پژوهش، پس از تخمین مدل (1) و درصورتیکه ضریب مثبت و معنادار باشد، فرضیه اول پژوهش تائید و حاکی از آن است که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات نقدی) رابطه مثبت و معنادار دارد. در ادامه جهت آزمون فرضیه دوم پژوهش از مدل (2) استفاده میگردد.
مدل (2)
=+ + + + + + + + + + + ++ ε
که در این مدل: مالکیت دولتی و : اثر تعدیل گری مالکیت دولتی و معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته است. برای پذیرش فرضیه دوم، پس از برآورد مدل (2) و درصورتیکه ضریب منفی و معنادار باشد، فرضیه دوم پژوهش تائید و حاکی از آن است که مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد.
روش گردآوری متغیرهای پژوهش در این قسمت ارائهشده است:
الف) متغیر وابسته: اجتناب مالیاتی است که از دو شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی و نرخ مؤثر مالیات تعهدی برای محاسبهاش استفاده شده است.
نرخ مؤثر مالیات نقدی: برای محاسبه این متغیر از نسبت مالیات نقدی پرداختی (تأدیه شده) شرکت i در سال t بر سود عملیاتی شرکت i در سال t محاسبه میشود (آقایی، حسنی و باقری، 1397؛ نگویان، 2020).
نرخ مؤثر مالیات تعهدی: برای محاسبه این متغیر از نسبت مالیات (تأدیه شده) شرکت i در سال t بر درآمد قبل از مالیات شرکت i در سال t محاسبه میشود (نگویان، 2020).
ب) متغیر مستقل: در این پژوهش معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته است. ماده 129 اصلاحیه قانون تجارت درباره شرکتهای سهامی الزام مینماید که هیئتمدیره شرکتها، در ارتباط با معامله با اشخاص وابسته، گزارشی به اولین مجمع عمومی صاحبان سهام ارائه نماید که در یادداشت توضیحی بهصورت پیوست صورتهای مالی افشا میشود. در این پژوهش برای محاسبه متغیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته ابتدا میزان معاملات با اشخاص وابسته از طریق نسبت مجموع معاملات خریدوفروش با اشخاص وابسته بهکل داراییهای شرکت محاسبه میشود (حبیب و همکاران25، 2017).
در ادامه به پیروی از جیان و وانگ (2010) و یه، شو و سو26 (2012) از متغیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته استفاده میشود. معاملات با اشخاص وابسته ممکن است برای برآوردن نیازهای اقتصادی شرکتها در یک گروه تجاری بزرگ و یا بهرهبرداری و سوءاستفاده از ثروت سهامداران به نفع عدهای خاص و فعالیتهای استثماری شرکتها را نشان دهد (یه و همکاران،2012).
مدل (3)
که در آن:
: معاملات با اشخاص وابسته شرکت i در سال t. : اندازه شرکت i در سال t. : اهرم مالی شرکت i در سال t. : رشد فروش شرکت i در سال t. : نسبت ارزش بازار به دفتری شرکت i در سال t. ونیز متغیرهای سال و صنعت هستند که در مدل لحاظ شدهاند و: جز خطای مدل است که بهعنوان متغیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته در نظر گرفته میشود (نگویان27، 2020).
ج) متغیر تعدیلگر: در این پژوهش مالکیت دولتی است و بهصورت یک متغیر مجازی محاسبهشده است. بدینصورت که اگر دولت بهواسطه یک سازمان دولتی (مانند شهرداریها، بنیاد مستضعفین و...) یا مالکیت عمده یا کنترل داشته باشد بهعنوان یک شرکت با مالکیت دولتی در نظر گرفته میشود و به آن عدد یک و در غیر این صورت به آن عدد صفر اختصاص داده میشود (نگویان، 2020).
چ) متغیرهای کنترلی: به شرح زیر است:
اندازه شرکت: لگاریتم طبیعی کل داراییهای شرکت i در سال t. اهرم مالی: نسبت کل بدهیها بهکل داراییهای شرکت i در سال t. نرخ بازده داراییها: نسبت سود بعد از مالیات بهکل داراییهای شرکت i در سال t.
رشد فروش شرکت: فروش سال جاری منهای فروش سال قبل تقسیمبر فروش سال قبل شرکت i در سال t. ارزش بازار حقوق صاحبان سهام: نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت i در سال t. داراییهای ثابت: نسبت داراییهای ثابت بعد از استهلاک (اموال، ماشینآلات و تجهیزات) بهکل داراییها شرکت i در سال t محاسبه میگردد. موجودی کالا: نسبت موجودی کالا بهکل داراییها شرکت i در سال t محاسبه میگردد.
7- یافتههای پژوهش
[1] . Haryanto & Ditasari
[2] . Boubaker, Derouiche & Nguyen
[3] . Sritharan, Salawati & Cheuk
[4] . Fuest, Spengel, Finke, Heckemeyer & Nusser
[5] . Hanlon & Heitzman
[6] . Huang & Zhang
[7] . Park, Youl Ko, Jung
[8] . Huang & Liu
[9] . Yiang &Wong
[10] . Habib, Muhammadi & Jiang
[11] . Gavana, Gottardo & Moisello
[12] . Chan, Phyllis, Lai & Tanya
[13] . Bradshaw, Liao & Ma
[14] . Huang & Liu
[15] . Gordon, Henry & Palia
[16] . Ryngaert and Thomas
[17] . Peng, Wei & Yang
[18] . Cai, Liu, Qian & Yu
[19] . Hasan, Lobo. & Qiu
[20] chen.
[21] . Ardillah & Vanesa
[22] Supatmi et al.
[23] . Darma
[24] . Nuritomo et al.
[25] . Habib et al.
[26] . Yeh, Shu & Su
[27] . Nguyen
جدول 1- آمار توصیفی متغیرهای کمی پژوهش
نام متغیر | میانگین | میانه | بیشینه | کمینه | انحراف معیار | چولگی | کشیدگی |
اجتناب مالیاتی (شاخص نرخ مؤثر مالیاتی نقدی) | 140/0 | 143/0 | 348/0 | 000/0 | 092/0 | 331/0 | 408/2 |
اجتناب مالیاتی (شاخص نرخ مؤثر مالیاتی تعهدی) | 079/0 | 057/0 | 228/0 | 000/0 | 082/0 | 450/0 | 659/1 |
معاملات عادی با اشخاص وابسته | 432/0 | 453/0 | 860/0 | 037/0 | 163/0 | 320/0- | 166/2 |
معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته | 044/0 | 000/0 | 349/0 | 000/0 | 096/0 | 256/2 | 809/6 |
اندازه شرکت | 226/14 | 185/14 | 583/17 | 241/11 | 655/1 | 137/0 | 460/2 |
اهرم مالی | 563/0 | 570/0 | 950/0 | 104/0 | 246/0 | 003/0 | 456/2 |
نرخ بازده داراییها | 135/0 | 103/0 | 429/0 | 000/0 | 127/0 | 839/0 | 713/2 |
رشد فروش شرکت | 213/1 | 194/1 | 378/2 | 000/0 | 561/0 | 097/0- | 174/3 |
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام | 136/1 | 059/1 | 520/2 | 005/0 | 561/0 | 338/0 | 911/3 |
داراییهای ثابت | 204/0 | 156/0 | 611/0 | 002/0 | 171/0 | 912/0 | 910/2 |
موجودی کالا | 218/0 | 200/0 | 553/0 | 000/0 | 152/0 | 516/0 | 565/2 |
جدول 2- شاخصهای توصیفکننده متغیرهای مجازی پژوهش
نام متغیر | تعداد | اندازهگیری | درصد |
مالکیت دولتی | 3396 | شرکتهای دولتی | 1/9 |
شرکتهای خصوصی | 9/90 |
طبق جدول (1)؛ ميانگين و میانه متغیر اجتناب مالیاتی با استفاده از شاخصههای نرخ مؤثر مالیات نقدی و تعهدی به ترتیب (140/0) و (079/0) است. همچنین حداکثر متغیر اجتناب مالیاتی با استفاده از شاخصهای نرخ مؤثر مالیات نقدی و تعهدی به ترتیب اعداد (348/0) و (228/0) است. در بین متغیرهای پژوهش متغیر انحراف معیار اجتناب مالیاتی (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) دارای کمترین میزان پراکندگی و متغیر اندازه شرکت بیشترین میزان پراکندگی را دارد. بررسی ميزان كشيدگي متغیرهای اجتناب مالیاتی كه بايستي بین 0 تا 3 باشد تا متغير داراي توزيع نرمال باشد، به ترتیب اعداد (408/2)؛ (659/1) را نشان ميدهند و بیانگر این مطلب است كه اين متغيرها داراي توزيع نرمال است.
چون احتمال آماره اف در مدلهای اصلی پژوهش (000/0) و کمتر از 05/0 میباشد، بنابراین، روش دادههای تابلویی برای تخمین مدلهای پژوهش پذیرفته میشود.
جدول 3- نتيجه آزمون اف ليمر
نوع آزمون | مقدار آماره t | مقدار احتمال | نتيجه |
آزمون اف ليمر مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 925/2 | 000/0 | مدل پانل (داراي اثرات ثابت) است |
آزمون اف ليمر مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 154/11 | 000/0 | مدل پانل (داراي اثرات ثابت) است |
آزمون اف ليمر مدل سوم (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 898/2 | 000/0 | مدل پانل (داراي اثرات ثابت) است |
آزمون اف ليمر مدل چهارم (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 158/11 | 000/0 | مدل پانل (داراي اثرات ثابت) است |
چون مدل پانل است از آزمون هاسمن برای تعیین نوع دادههای تابلویی استفاده میشود. سطح معناداری حاصل از آزمون هاسمن برای مدل مربوط به فرضیه اول و مدل مربوط به فرضیه دوم کمتر از سطح 05/0 است؛ بنابراین، از روش اثرات ثابت برای تخمین مدل مربوط به شاخص اول اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات نقدی) فرضیه اول رگرسیونی استفاده میگردد. از طرفی، سطح معناداری مدل (2) برای شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی (573/0) و بیشتر از 05/0 است که بیانگر این است که شاخص دوم مدل (2) باید به روش اثرات تصادفی برآورد گردد. همچنین، سطح معناداری حاصل از آزمون هاسمن برای مدل (3) و هر دو شاخص اجتناب مالیاتی کمتر از سطح 05/0 است و بیانگر آن است که از روش اثرات ثابت برای تخمین مدل دوم پژوهش استفاده میگردد.
جدول 4- نتيجه آزمون هاسمن
نوع آزمون | مقدار آماره کاي اسکوئر | مقدار احتمال | نتيجه |
آزمون هاسمن مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 929/26 | 002/0 | مدل داراي اثرات ثابت است |
آزمون هاسمن مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 564/8 | 573/0 | مدل داراي اثرات تصادفي است |
آزمون هاسمن مدل دوم (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 230/28 | 005/0 | مدل داراي اثرات ثابت است |
آزمون هاسمن مدل دوم (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 203/9 | 685/0 | مدل داراي اثرات تصادفی است |
آزمون بررسی ثابت بودن واریانس و خودهمبستگی جمله خطا: نتايج آزمون آرچ1 برای مدلهای رگرسیونی شماره (2) و (3) نشان ميدهد که سطح معناداري محاسبهشده براي شاخصهای این مدلها کمتر از 5 درصد است (000/0)، ازاینرو، فرضيه صفر آزمون مبني بر همساني واريانس رد ميشود. لذا مشکل ناهمساني واريانس در مدلها وجود دارد که در مدل نهایی رفع میشود و این کار با استفاده از روش وزن دهی حداقل مربعات تعمیمیافته (GLS) با استفاده از نرمافزار ایویوز انجام میشود. همچنین، سطح معناداری آزمون بروش گودفری2 برای بررسی خودهمبستگی سریالی جز خطای مدل کمتر از 05/0 و نشاندهنده وجود خودهمبستگی سریالی مرتبه دوم در مدلهای پژوهشی است.
[1] . Arch test
[2] . Breusch-Godfrey Serial Correlation LM Test
جدول 5- نتيجه آزمون ناهمسانی واریانس و خودهمبستگی اجزای اخلال
مدل | آزمون ناهمسانی واریانس آماره سطح معناداری | آزمون خودهمبستگی آماره سطح معناداری | ||
مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 091/327 | 000/0 | 494/235 | 000/0 |
مدل اول (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 174/1036 | 000/0 | 220/1332 | 000/0 |
مدل دوم (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | 368/336 | 000/0 | 653/233 | 000/0 |
مدل دوم (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | 120/1037 | 000/0 | 636/1326 | 000/0 |
8- نتایج آزمون فرضیههای پژوهش
نتايج آزمون فرضیه اول: همانطور که در جدول (6) مشاهده ميشود مقدار سطح معناداري اف در مدل (2) جهت تحلیل فرضیه اول (نرخ مؤثر مالیات نقدی)، برابر با 000/0 است. چون اين مقادير کمتر از سطح خطاي 5% است، بنابراين فرض صفر در سطح اطمينان 95% رد ميشود، يعني مدل معنادار و دارای اعتبار است. هدف فرضیه اول بررسی رابطه معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی است. لذا، سطح معناداری متغیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته (447/0) است که نشان میدهد رابطه این دو متغیر در سطح اطمینان 95% بهصورت معنادار نیست؛ بنابراین، برمبنای سطح معناداری برآورد شده میتوان عنوان نمود معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی رابطه معنادار ندارد؛ اما از طرفی طبق جدول (6)، سطح معناداری متغیر معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته در مدلی که با شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی برآورد شده است برابر با 029/0 است، که نشان میدهد رابطه این متغیر در سطح اطمینان 95% معنادار است و ضریب این متغیر نیز عدد (014/0) را نشان میدهد؛ بنابراین، برمبنای ضرایب برآورد شده میتوان عنوان نمود معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات تعهدی) رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین، ضريب تعيين تعدیلشده در مدل نيز 478/0 درصد است، اين ضريب بيانگر اين است که متغيرهاي مستقل و کنترلي در اين مدل توانايي توجيه بيش از 47% از تغييرات سطوح متغير وابسته را دارا ميباشند.
جدول 6- نتايج حاصل از آزمون مدل فرضیه اول پژوهش
نام متغير | ضريب بتا (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | سطح معناداري (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | ضريب بتا (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | سطح معناداري (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | |
معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته | 007/0 | 447/0 | 014/0 | 029/0 | |
اندازه شرکت | 002/0- | 232/0 | 004/0 | 000/0 | |
اهرم مالی | 009/0 | 032/0 | 019/0- | 000/0 | |
نرخ بازده داراییها | 036/0- | 001/0 | 022/0 | 020/0 | |
رشد فروش شرکت | 000/0 | 800/0 | 003/0- | 134/0 | |
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام | 000/0- | 143/0 | 000/0 | 622/0 | |
داراییهای ثابت | 017/0 | 005/0 | 020/0 | 001/0 | |
موجودی کالا | 006/0- | 433/0 | 008/0- | 290/0 | |
وقفه اول جز خطای مدل | 174/0 | 000/0 | 569/0 | 000/0 | |
وقفه دوم جز خطای مدل | 055/0- | 007/0 | 146/0 | 000/0 | |
عرض از مبدأ | 526/0- | 563/0 | 586/0 | 312/0 | |
اثرات سال و صنعت | کنترل شد | ||||
آماره اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (488/7) | آزمون دوربين واتسون (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (082/2) | ||||
سطح معناداري اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی)(000/0) | ضريب تعيين تعدیلشده (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (403/0) | ||||
آماره اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی (762/216) | آزمون دوربين واتسون (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (930/1) | ||||
سطح معناداري اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی)(000/0) | ضريب تعيين تعدیلشده (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (478/0) |
نتايج آزمون فرضیه دوم:همانطور که در جدول (7) مشاهده ميشود سطح معناداري در مدل (3) جهت تحلیل فرضیه دوم (نرخ مؤثر مالیات نقدی)، برابر با 000/0 است. بنابراين فرض صفر در سطح اطمينان 95%رد ميشود، يعني مدل معنادار است.
همانطور که مشاهده میشود، سطح معناداری متغیر اثر تعدیلگری مالکیت دولتی و معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته (049/0) است که نشان میدهد رابطه این دو متغیر در سطح اطمینان 95%بهصورت معنادار است و ضریب این متغیر نیز عدد (001/0-) را نشان میدهد؛ بنابراین، بر مبنای سطح معناداری برآورد شده میتوان عنوان نمود مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات نقدی) تأثیر منفی و معنادار دارد. همچنین، ضريب تعيين تعدیلشده بيانگر اين است که متغيرهاي مستقل و کنترلي در اين مدل توانايي توجيه بيش از 41% از تغييرات سطوح متغير وابسته را دارا هستند. همچنین، با توجه به جدول (8)، سطح معناداری متغیر اثر تعدیلگری مالکیت دولتی و معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته در مدلی که با شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی برآورد شده است برابر با (004/0) است که نشان میدهد رابطه این متغیر در سطح اطمینان 95% معنادار است و ضریب این متغیر نیز عدد (045/0-) را نشان میدهد؛ بنابراین، برمبنای ضرایب برآورد شده میتوان عنوان نمود مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات تعهدی) تأثیر منفی و معنادار دارد. ضريب تعيين تعدیلشده بيانگر اين است که متغيرهاي مستقل و کنترلي در اين مدل توانايي توجيه بيش از 51% از تغييرات سطوح متغير وابسته را دارا ميباشند.
جدول 7- نتايج حاصل از آزمون مدل فرضیه دوم پژوهش
نام متغير | ضريب بتا (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | سطح معناداري (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) | ضريب بتا (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) | سطح معناداري (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) |
معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته | 006/0 | 012/0 | 000/0- | 895/0 |
مالکیت دولتی | 008/0 | 009/0 | 010/0- | 001/0 |
اثر تعدیل گری مالکیت دولتی و معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته | 001/0- | 000/0 | 045/0- | 004/0 |
اندازه شرکت | 002/0- | 001/0 | 003/0 | 000/0 |
اهرم مالی | 008/0 | 005/0 | 001/0 | 730/0 |
نرخ بازده داراییها | 034/0- | 017/0 | 015/0 | 145/0 |
رشد فروش شرکت | 001/0 | 002/0 | 000/0- | 769/0 |
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام | 001/0- | 001/0 | 001/0- | 580/0 |
داراییهای ثابت | 019/0 | 009/0 | 017/0 | 008/0 |
موجودی کالا | 004/0- | 012/0 | 012/0- | 105/0 |
وقفه اول جز خطای مدل | 180/0 | 098/0 | 614/0 | 000/0 |
وقفه دوم جز خطای مدل | 050/0- | 079/0 | 142/0 | 000/0 |
عرض از مبدأ | 275/0- | 088/1 | 316/1- | 019/0 |
اثرات سال و صنعت | کنترل شد | |||
آماره اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (676/7) | آزمون دوربين واتسون (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (082/2) | |||
سطح معناداري اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (000/0) | ضريب تعيين تعدیلشده (شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی) (411/0) | |||
آماره اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (186/216) | آزمون دوربين واتسون (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (975/1) | |||
سطح معناداري اف (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (000/0) | ضريب تعيين تعدیلشده (شاخص نرخ مؤثر مالیات تعهدی) (516/0) |
9- بحث و نتیجهگیری
بر اساس تعریف آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی1، اصطلاح مالیات به پرداختهای اجباری و بلاعوض افراد و شرکتها به دولت اطلاق میشود. از طرفی برآوردهای نهادهای بینالمللی حاکی از آن است که معمولاً درآمدهای دولتها متناسب با خدمات و مزایایی که به افراد، مشاغل و جوامع میدهند نیست (کرامارووا2، 2019). طبق آمار سازمان مذکور، برآورد محافظهکارانه از دست دادن درآمد مالیاتی ناشی از اجتناب مالیاتی مبتنی بر معاملات با اشخاص وابسته در کشورهای درحالتوسعه تقریباً 4/4% از کل درآمد مالیاتی در کل جهان در سال 2016 است (تسلیخ، کنیازیا، پوپکووا و دورفی3، 2016). در سالهای اخیر نوع جدیدی از اجتناب مالیاتی به وجود آمده است که در آن افراد و شرکتهای وابسته با یکدیگر همکاری مینمایند تا داراییها، درآمدها یا اطلاعات را از طریق معاملات با اشخاص وابسته و قیمتگذاری نادرست معاملات پنهان نمایند که به آن اجتناب مالیاتی مبتنی بر معاملات وابسته گویند (تیان، تیان، کائومینگ، گودوین، ژنگ4، 2016).
روابط تعاملی ناهمگون، پیچیده و پنهانی متنوع هستند و عمدتاً بهوسیله شرکتها و از طریق قیمتگذاری نادرست برای اجتناب از پرداخت مالیات استفاده میشوند (سانتوسا و سوزان5، 2018).
ممکن است شرکتها و مدیریت انگیزه داشته باشند تا از طریق معاملات با اشخاص وابسته و توسط عوامل عینی، بهعنوانمثال، استراتژی کسبوکار گروه تجاری بهعنوان یک کل تلاش نمایند تا موقعیت گروه را در بازار با توجه به شرایط اقتصادی بازار و معاملاتی که در آن صورت میگیرد، ارتقا دهند؛ اما در برخی موارد، چنین معاملاتی باانگیزه یک تلاش برای به حداقل رساندن بدهی مالیاتی و اجتناب از پرداخت مالیات و از طرفی کسب منافع شخصی ازاینگونه سودها صورت میگیرد (کارمارووا 2021؛ نگویان، 2020). در این میان مالکان دولتی بهعنوان بخشی از سهامداران شرکت و درعینحال دولت تمایلی به از دست رفتن منافع و مزایای خود و دولت ندارند؛ بنابراین، تلاش مینمایند تا با استفاده از نظارت مؤثر بر مدیریت اینگونه اقدامات فرصتطلبانه مدیریت را تا حد امکان مدیریت و تعدیل نمایند (نگویان، 2020). لذا، دو فرضيه به شرح زير با توجه به شرایط حاکم بر شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار تهران مطرح گرديد.
فرضیه اول: معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی رابطه معنادار دارد.
فرضیه دوم: مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد.
برمبنای نتايج بهدستآمده در فرضيه اول پژوهش که از شاخص نرخ مؤثر مالیات نقدی برای محاسبه متغیر اجتناب مالیاتی (متغیر وابسته) استفادهشده است، فرضیه رد شد و میتوان عنوان نمود که معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی (نرخ مؤثر مالیات نقدی) رابطه معنادار ندارد؛ اما نتایج همین فرضیه و مدل (فرضیه اول) که از نرخ مؤثر مالیات تعهدی برای محاسبه متغیر اجتناب مالیاتی (متغیر وابسته) استفادهشده بود در سطح معناداری 95% نشان داد معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته با اجتناب مالیاتی رابطه مثبت و معنادار دارد. در تفسیر نتایج این فرضیه بر اساس تئوری نمایندگی و تضاد منافع میان مالکیت و مدیریت؛ میتوان عنوان نمود تصمیمات و اقداماتی مانند اقلام تعهدی، مالیات معوق، قیمتگذاری انتقالی و اهرم که درمجموع بهعنوان اختیاری شناخته میشوند، تصمیمات مدیریتی هستند که هدف آنها کاهش سودآوری شرکت بهقصد کاهش تعهدات مالیاتی به دولت است، اما از طرفی مدیریت این منابع و وجوه آزاد که با استفاده از اقلام تعهدی به دولت نپرداخته است را در جهت منافع شخصی استفاده مینمایند. نتایج فرضیه حاضر با یافتههای پژوهشهای (نگویان، 2020) و هاریانتو و دیستاساری 2023) همسو و همجهت است.
نتیجه فرضیه دوم نشان داد که مالکیت دولتی بر رابطه میان معاملات غیرعادی با اشخاص وابسته و اجتناب مالیاتی تأثیر منفی و معنادار دارد. این نتایج نشان میدهد مالکیت دولتی بهواسطه حق نظارت و کنترل قابلتوجهی که در فرایند عملیاتی شرکتها دارد با به حداقل رساندن معاملات با اشخاص وابسته از منافع سهامداران خرد محافظت نموده و هزینههای نمایندگی را کاهش داده است. از طرفی، با واقعی نمودن سودآوری شرکتها میزان مالیات پرداختی به دولت نیز واقعی و مخارج سرمایه در گردش دولت را تأمین میکند که باعث توزیع عادلانه ثروت و درآمد در بین اعضای جامعه میگردد. نتایج فرضیه حاضر با یافتههای پژوهشهای (نگویان، 2020) و برادشاو و همکاران (2018) همسو و همجهت است. بهطورکلی مطابق نظریه تضاد منافع و تئوری نمایندگی، معاملات با اشخاص وابسته بهطور فرصتطلبانهای توسط مدیران جهت کسب منافع شخصی استفاده میشود و منجر به دستکاری سود و اجتناب مالیاتی بیشتری میشود و به دلیل نگرانی مدیران شرکتهای دولتی از فقدان ارتباط با دولت و انتظار ارتقاء مدیران دولتی در آینده به معامله با اشخاص وابسته فرصتطلبانه کمتری روی میآورند و درنتیجه اجتناب مالیاتی کمتری دارند. برای پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود از متغیرهای جایگزین برای متغیرهای اجتناب مالیاتی برای دورههای طولانی استفاده گردد. همچنین در بحث مالکیت استفاده از سایر متغیرهای مالکیت و در باب مالکیت دولتی تقسیمبندی آن به مالکیت دولتی مرکزی و مالکیت دولتی محلی به خاطر اعمال نظارت بیشتر بر شرکتهای با مالکیت دولتی مرکزی نسبت محلیها و در آخر پیشنهاد میگردد با توجه به ورود کرونا و قوانین محدودکننده و تغییر رفتار شرکتها به خاطر قرنطینه و ممنوعیت سفر و ... با توجه به رکود طولانیمدت تقاضای بازار احتمالاً باعث میشود بنگاههای اقتصادی که مقید به پول نقد هستند، بهمرور از بازار حذف شوند؛ بنابراین، سیاستگذاران در حوزه مالیاتی و قوانین مالیاتی بهسرعت در این خصوص دخالت نکنند، میتواند موجب بحران نقدینگی شود.
فهرست منابع
آقایی، محمدعلی؛ حسن حسنی؛ و حسن باقری. (1397). نقش توانایی مدیریتی در اجتناب مالیاتی شرکت: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران. مطالعات تجربی حسابداری مالی 15 (57): 24-47.
بادآور نهندی، یونس؛ برادران حسنزاده، رسول و غفور شریفزاده. (1393). بررسی تأثیر ساختارهای مدیریتی و مالکیتی حاکمیت شرکتی بر هزینههای نمایندگی. فصلنامه حسابداری مالی، 6 (24): 143-169.
بندریان، امیرعلی؛ علیرضا سامانیان و کورش مسیحی پور. (1399). بررسی رابطه بین ارتباطات سیاسی، اجتناب مالیاتی و معاملات با اشخاص وابسته با ارزش شرکت: آزمون نظریه اقتصاد سیاسی در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه چشمانداز حسابداری و مدیریت، 35 (4): 15-32.
جلالی، فاطمه؛ عباس هشی؛ وحید دانشی و هدی کامرانی. (1399). بررسی ارتباط بین عدم اطمینان محیطی، مالکیت نهادی و اجتناب مالیاتی. تحقیقات حسابداری و حسابرسی 12 (46): 133-146.
خدامی پور، احمد و یونس برزایی. (1394). تأثیر رقابت بازار محصول بر اجتناب از پرداخت مالیات در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهشنامه مالیات 25: 211-227.
خواجوی، شکراله؛ هاشم، ولی پور و هاشم کاویانی فرد. (1397). بررسی نقش و انگیزه هیئتمدیره در اجتناب از پرداخت مالیات شرکت. دانش حسابداری مالی 5 (2): 59-84.
خواجوی، شکراله؛ غلامرضا رضایی و لیلا فانی. (1401). رابطه بین اجتناب مالیاتی و ضعف کنترلهای داخلی. فصلنامه قضاوت و تصمیمگیری در حسابداری و حسابرسی، 1 (1): 47-66.
رجایی زاده هرندی، احسان و جابر عشوری. (1400). بررسی تأثیر تخصص مالی بر اجتناب از پرداخت مالیات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. فصلنامه رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری 5 (83): 1281-1295.
رضائی پیته نوئی، یاسر و محمد غلامرضاپور. (1399). واکاوی اجتناب مالیاتی در پرتو ساختار مالکیت با نقش تعدیلی کیفیت حسابرسی. فصلنامه حسابداری مالی، 12 (46): 22-48.
نیاوند، مجید. (1400). بررسی تحلیلی درآمدهای دولت ایران و تحقق درآمدهای مالیاتی. دانش حقوق مالیه 5 (18): 14-21.
Ardillah, K & Y. Vanesa. (2022). Effect of Corporate Governance Structures, Political Connections, and Transfer Pricing on Tax Aggressiveness. SRIWIJAYA INTERNATIONAL JOURNAL OF DYNAMIC ECONOMICS AND BUSINESS 6 (1): 51-72.
Boubaker, S., I. Derouiche & H. Nguyen. (2022). Voluntary Disclosure, Tax Avoidance and Family Firms. Journal of Management and Governance 26 (1): 129-158.
Bradshaw, M, G. Liao & M. Ma. (2018). Ownership structure and tax avoidance: Evidence from agency costs of state ownership in China. Available at SSRN 2239837.
Cai, J., Y. Liu., Y. Qian & M. Yu. (2015). Information Asymmetry and Corporate Governance. Quarterly Journal of Finance 5 (03): 125-149.
Chen, G-Z. (2023). Social ties and related party transactins. Journal of Accounting, auditing & taxation 23(4): 1– 83.
Darma, S. S. (2019). The Effect of Related Party Transactions and Thin Capitalization on Tax Avoidance Strategies. Pamulang University Scientific Journal of Accounting P-ISSN 25(93): 2339-2350.
Fuest, C., C. Spengel., K. Finke., J. Heckemeyer & H. Nusser. (2013). Profit shifting and ‘aggressive’ tax planning by multinational firms: Issues and options for reform: ZEW. Centre for European Economic Research discussion paper 13: 132-156.
Gavana, G., P. Gottardo & A. M. Moisello. (2022). Related party transactions and earnings management in family firms: the moderating role of board characteristics. Journal of Family Business Management 15: 1-28.
Gordon, E. A., E. Henry & D. Palia. (2004a). Determinants of related party transactions and their impact on firm value. Paper read at American Accounting Association 2004 Annual Conference Paper.
Habib, A., A. H. Muhammadi & H. Jiang. (2017). Political connections, related party transactions, and auditor choice: Evidence from Indonesia. Journal of Contemporary Accounting & Economics 13(1): 1-19.
Hanlon, M & S. Heitzman. (2010). A Review of Tax Research. Journal of Accounting and Economics 50 (2-3): 127-178.
Hasan, M. M., G. J. Lobo & B. Qiu. (2021). Organizational Capital, Corporate Tax Avoidance, and Firm Value. Journal of Corporate Finance 70: 102-135.
Haryanto, S. D & R. A. Ditasari. (2023). Related Party Transactions, Tax Avoidance, and Firm Value: Emerging Market Indonesia. Asia Pacific Journal of Business Economics and Technology 3 (1): 127-143.
Huang, H & W. Zhang. (2019). Financial expertise and corporate tax avoidance. Asia-Pacific Journal of Accounting & Economics 27 (3): 1-15.
Huang, D.T & Z. C. Liu. (2010). A Study of The Relationship Between Related Party Transactions and Firm Values in High Technology Firms in Taiwan and China. African Journal of Business Management 4 (9): 1924–1931.
Jian, M & T. J. Wong. (2010). Propping through related party transactions. Review of Accounting Studies 15 (1):70-105.
Kramarova, K., V. Bartosova., L. Gajanova & A. Havelkova. (2019). Transfer Pricing and Controlled Transactions in Connection with Earnings Management and Tax Avoidance. Globalization and its Socio-Economic Consequences 92: 1-9.
Nguyen, T. T. M. (2020). Related Party Transactions, State Ownership, the Cost of Corporate Debt, and Corporate Tax Avoidance: Evidence from Vietnam. PHD thesis,
31)Nuritomo, A, S. Utama & A. A. Hermawan. (2018). Foreign Related Parties Transactions as Tax Avoidance Strategy in Indonesia: The Role of Corporate Governance. International Conference on Ethics of Business, Economics, and Social Science 305: 86-92.
Park, J., C. Youl Ko., H. Jung & Y. S. Yong-Seok Lee. (2016). Managerial Ability and Tax Avoidance: Evidence from Korea. Asia-Pacific Journal of Accounting & Economics 23(4): 449– 477.
Peng, W. Q., K. J. Wei & Z. Yang. (2011). Tunneling or Propping: Evidence from Connected Transactions in China. Journal of Corporate Finance 17 (2): 306-325.
Ryngaert, M. & Thomas. S. (2012) Not all related-party transactions are the same: ex_ante versus ex_post RPTs. Journal of accounting Research 50(3): 845–882.
Santosa, S. J. D & L. Suzan. (2018). Pengaruh pajak, tunneling incentive, dan mekanisme bonus terhadap transfer pricing. Kajian Akuntansi 19(2): 76-83.
Sritharan, N., S. Salawati & C-S. S. Cheuk. (2021). How Social Factor Determine Individual Taxpayers’ Tax Compliance Behaviour in Malaysia? International Journal of Business and Society 21(3): 1444–1463.
Supatima, S., S. Sutrisno, E. saraswati., B. Purnomosidhi. (2021) Abnormal related party transactions, political connection, and firm value: evidence from Indonesian firms. International journal of business and society 22(1): 461–478.
Tian, F., L. Tian, C. Kuo-Ming., N. Godwin., Q. Zheng., N. Shah & F. Zhang. (2016) Mining suspicious tax evasion groups in big data. IEEE Transactions on Knowledge and Data Engineering 28(10): 2651–2664.
Tselykh, A., M. Knyazeva., E. Popkova & A. Durfee. (2016). An attributed graph mining approach to detect transfer pricing fraud. In Proceedings of the 9th International Conference on Security of Information and Networks 42: 72–75.
Yeh, Y. H., P.G. Shu & Y. H. Su. (2012). Related-party transactions and corporate governance: The evidence from the Taiwan stock market. Pacific-Basin Finance Journal 20 (5): 755-776.
Ying, Q & L. Wang. (2013). Propping by controlling shareholders, wealth transfer and firm performance: Evidence from Chinese listed companies. China Journal ofAccounting Research 6: 133–147.
[1] . Organization for Economic Cooperation and Development
[2] . Kramarova
[3] . Tselykh, Knyazeva, Popkova & Durfee
[4] . Tian, Tian, Kuo-Ming, Godwin, Zhengg
[5] . Santosa and Suzan
The application of the theory of agency conflict in explaining the role of state ownership in the relationship between related party transactions and tax avoidance
Sayed Mahdi Hossaini Harandi1
Mohsen Sadeghi*2
Meysam Forooghi3
Abstract:
In modern economies, taxation is the most important source of government revenue. On the other hand, since taxes reduce the wealth and value of companies, companies are always looking for ways to avoid paying taxes. Among these ways, one can refer to related party transactions and transfer pricing. In this context, state-owned companies can act as an effective corporate governance mechanism against management actions such as related party transactions with the intention of tax avoidance due to their role in protecting government interests. Given the above, the aim of this research is to examine the relationship between related party transactions and tax avoidance considering the moderating effect of state ownership. This research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The researcher found that related party transactions and tax avoidance have a significant positive relationship using a sample of 283 accepted companies on the Tehran Stock Exchange during 2011-2022 and multiple linear regression, while there is no significant relationship using the cash effective tax rate index. Furthermore, the results showed that state ownership has a significant negative impact on the relationship between related party transactions and tax avoidance. However, this study's results indicate that regulatory framework should be reconsidered for considering related party transactions to protect minority shareholders' interests in non-state-owned companies.
Keywords: Related Party Transactions, Related Party Unusual Transactions, Tax Avoidance, State Ownership
[1] Ph. d candidated, Department of accounting, mobarakehbranch, islamicazad university, Isfahan, iran Hosseini.harandi@mau.ac.ir
[2] Assistant professor, Department of accounting, mobarakehbranch, islamicazad university, Isfahan, iran (corresponding. author). Mohsen_ms_sadeghi@yahoo.com
[3] Assistant professor, Department of accounting, mobarakehbranch, islamicazad university, Isfahan, iran Meysam.forooghi@mau.ac.ir