ارزیابی تفسیرگرایانهی محورهای اثرگذار در ارزشیابی سهام باصرفه در بازار سرمایه
الموضوعات : دانش مالی تحلیل اوراق بهادارزهرا جعفری 1 , زهرا مرادی 2 , شهره یزدانی 3
1 - دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران
2 - استادیار، گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران
3 - استادیار، گروه حسابداری، واحد دماوند، دانشگاه آزاد اسلامی، دماوند، ایران
الکلمات المفتاحية: ارزشیابی سهام باصرفه, تعیین حد بهینه سهام, فرآیند رتبه بندی تفسیری,
ملخص المقالة :
با رشدِ سطح تحلیلی در تصمیم گیری های مالی، ارزشيابي سهامِ با صرفه به عنوان یکی از کارکردهای واکاوی در بازده و ریسک های سرمایه گذاری مالی محسوب می شود که اثرِ رفتاري سرمايه گذاری و فرآیندهای تحلیلی در بازار را متوازن می نماید و باعث می گردد تا شکاف بین ارزش های فعلی با ارزش های بازار سهامِ شرکت ها به عنوان سیگنالی در تصمیم گیری های مالی باعث افزایش بازده و کنترل ریسک در تصمیم گیری های سرمایه گذاران شود. هدف این پژوهش ارزیابی تفسیری ابعادِ ارزشیابی سهام باصرفه در بازار سرمایه می باشد. روش شناسی این پژوهش ترکیبی بود، به طوریکه در بخش کیفی ابتدا ابعادِ ارزشیابی سهام باصرفه به عنوان مبنای تحلیل مشخص شد و سپس براساس تحلیل دلفی، حدِ اجماع نظری تعیین شد تا چارچوب نظری پژوهش ارائه گردد. در بخش کمی نیز از تحلیل رتبه بندی تفسیری استفاده شد. در این تحلیل هدف تعیین مهمترین بُعدِ تحلیلی ارزشیابی سهام باصرفه جهتِ دستیابی به نقطه بهینه در سرمایه گذاری در بازار سرمایه بود. نتایج پژوهش از وجودِ ۷ معیار ِ تحلیلی برای ارزشیابی سهام باصرفه از طریق تحلیل فراترکیب حکایت داشت که طی دو راند دلفی، این مولفه ها تأیید شدند. نتایج در بخش کمی نشان داد، درصدِ تاثیرگذاری مولفهی ارزیابی خالص ارزش داراییها نسبت به بقیه مولفههای ارزشیابی سهام باصرفه نقش موثرتری در تعیین سطح بهینه سرمایه گذاری دارد، که به معنای آن است که ارزش خالص دارایی ها در ارزشیابی سهام به سرمایه گذاران کمک می کند تا از طریق نسبت تفاوت بین ارزش روز دارایی ها با ارزش روز بدهی ها با تعداد سهام شرکت ها، نسبت به اتخاذِ تصمیم سرمایه گذاری مناسب اقدام نمایند و بازده ناشی از سرمایه گذاری خود را در زمان حال تاحدی ارزیابی نمایند.