مقایسه تطبیقی مؤلفههای غنای حسی دوره گذار باغ به پارک در تهران(مطالعه موردی: باغ ایرانی و پارک نیاوران)
الموضوعات :صدف سرمدی 1 , آزاده شاهچراغی 2 , لیلا کریمی فرد 3
1 - د انش آموخته کتری معماری، گروه معماری، واحد تهران جنوب، د انشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - دانشیار دانشکده هنر و معماری، واحد علوم و تحقیقات تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 - استادیار دانشکده هنر و معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
الکلمات المفتاحية: دوره گذار, غنای حسی, منظر, باغ, پارک,
ملخص المقالة :
شناخت و تجربه انسان از حضور در منظر از طریق دریافت های حسی متعدد مانند، بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لمسی و حواس وابسته به ذهن صورت می گیرد. تنوع تجربیات حسی کیفیتی را ایجاد می نماید که غنای حسی نامیده می شود. این پژوهش سعی در متناسب ساختن رابطه محیط کالبدی پارک های معاصر با نیاز و رفتار کاربران و افزایش غنای حسی آن از طریق شناسایی و اولویت بندی دریافت های حسی متنوع در منظر دارد. پژوهش حاضر با ماهیت آمیخته و هدف کاربردی به روش مقایسه تطبیقی بوده و پس از گردآوری اطلاعات پیشینه به روش کتابخانه ای، روش گردآوری و تحلیل اطلاعات در مطالعه میدانی، ترکیبی از دو روش، پیاده روی حسی و یادداشت برداری حسی است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که غنای حسی در باغ ایرانی بیشتر از پارک نیاوران بوده و در هر دو نمونه به ترتیب حس بینایی و شنوایی بالاترین تحریک حسی و حس چشایی کمترین تحریک را داشته است.
- اسپیرن، آن ویستون. (1395). زبان منظر. (حسین بحرینی و بهناز امینزاده، مترجمان). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلی، 1998).
- ایرانی بهبهانی، هما؛ و سلطانی، حسن. (1382). شاخصها و ویژگیهای باغسازی دوران قاجار در تهران. محیطشناسی، 29(30)، 99-81.
- ایروانی، محمود؛ و خداپناهی، محمد کریم. (1395). روانشناسی احساس و ادراک. چاپ بیستم. تهران: سمت.
- باچ، شیما؛ درستکار، احسان؛ و بل، سایمون. (1396). تولید نقشه منظرصوتی شهر (Sonotop) با بهرهگیری از روش گراندد تئوری و نرمافزار Nvivo (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران). محیطشناسی، 43(2)، 284-267.
- پلاسما، یوهانی. (1394). چشمان پوست. (علیرضا فخرکننده، مترجم). تهران: چشمه. (نشر اثر اصلی، 1996).
- حبیب، فرح؛ اعتصام، ایرج؛ و قدوسیفر، سید هادی. (1392). تبارشناسی پارکهای شهری دوره پهلوی اول، نمونه موردی: باغ ملی تهران. معماری و شهرسازی، 6 (11)، 73-61.
- شاهچراغی، آزاده. (1388). تحلیل فرآیند ادراک محیط باغ ایرانی بر اساس نظریه روانشناسی بومشناختی. هویت شهر، 3(5)، 84-71.
- شاهچراغی، آزاده؛ و بندرآباد، علیرضا. (1394). محاط در محیط. تهران: جهاد دانشگاهی.
- صالحی نیا، مجید؛ و نیرومند شیشوان، مهدیه. (1397). تبیین نقش مؤلفههای منظر حسی مبتنی بر حواس در کیفیت ادراک حسی محیطی گذر ارگ جدید تبریز. مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 8(31)، 31-19.
- صداقت، زهرا. (1396). سنجش غنای حسی فضاهای شهری: معرفی یک چارچوب تحلیلی. صفه، 27(76)، 88-73.
- کارمونا، متیو؛ هیت، تیم؛ تیسدال، استیون؛ و تتراک. (1394). مکانهای عمومی فضاهای شهری ابعاد گوناگون طراحی شهری. (فریبا قرائی؛ مهشید شکوهی؛ زهرا اهری؛ و اسماعیل صالحی، مترجمان). تهران: دانشگاه هنر. (نشر اثر اصلی، 2003).
- لطفی، افسانه؛ و زمانی، بهادر. (1393). نقش مؤلفههای منظر حسی در کیفیت محورهای مجهز محلی (مطالعه موردی: محور علیقلی آقا در اصفهان). مطالعات شهری، 4(13)، 43-56.
- مرلوپونتی، موریس. (1397). جهان ادراک. (فرزاد جابرالانصار، مترجم). تهران: ققنوس. (نشر اثر اصلی، 2004).
- منصوری، سید امیر. (1383). درآمدی بر شناخت معماری منظر. باغ نظر، 1(2)، 78-69.
- هال، ادوارد. (1393). بعد پنهان. (منوچهر طبیبیان، مترجم). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلی، 1966).
- Aletta, F., & Xiao, J. (2018). Handbook of Research on Perception-Driven Approaches to Urban Assessment and design. Pennsylvania: IGI Global.
- 17.Van den Brink, A., Bruns, D., Tobi, H., & Bell, S. (2016). Research in landscape architecture: methods and methodology. London: Routledge.
- Craig, T., Conniff, A., & Galan-Diaz, C. (2012). The Influences of Actual and Perceived Familiarity on Environmental Preferences for the Design of a Proposed Urban Square. Urban Studies Research, 2012, 1-9.
- Corbin, A. (2014). Urban Sensations: The Shifting Sensescape of the City. London: Bloomsbury.
- Degen, M. M. (2008). Sensing Cities: Regenerating Public Life in Barcelona and Manchester. London: Routledge.
- El-Khoury, R. (2006). See through Ledoux: architecture, theatre, & the first pursuit of transparency. New York: ORO editions.
- Erwine, B. (2016). Creating Sensory Spaces: The Architecture of the Invisible. New York: Routledge.
- European Landscape Convention. (2000). Text of the European Landscape Convention. Council of Europe. Retrieved Jul 2, 2019, from http://conventions.coe.int/Treaty/en/Treaties/Html/176.htm.
- Hami, A., & Tarashkar, M. (2018). Assessment of women’s familiarity perceptions and preferences in terms of plants origins in the urban parks of Tabriz, Iran. Urban Forestry & Urban Greening, 32, 168-176.
- Herssens, J., & Heylighen, A. (2012). Haptic design research: A blind sense of place. Proceedings of the 7th International Conference on Architectural Research. June 23-26, (pp.1-9). Washington DC: Architectural Research Centers Consortium.
- Henshaw, V., Adams, M., & Cox, T.J. (2009). Researching Urban Olfactory Environments and Place through Sensewalking. PhD Colloquium on ‘Understanding Places, The University of Westminster.
- Howes, D. (2005). Architecture of the Senses. Sense of the city: An alternate approach to urbanism, 322-331.
- Landry, C. (2006). The Art of City Making. London: Earthscan.
- Le Poidevin, R. (2019). The Experience and Perception of Time. The Stanford Encyclopedia of Philosophy. Retrieved May 10, 2019, from https://plato.stanford.edu/entries/time-experience/.
- Lucas, R. (2009). Designing a Notation for the Senses. Architectural Theory Review, 14(2), 173-192.
- Lucas, R., & Romice, O. (2010). Assessing the Multi-Sensory Qualities of Urban Space: A methodological approach and notational system for recording and designing the multi-sensory experience of urban space. Psyecology, 1(2), 263-276.
- McGlynn, S., Smith, G., Alcock, A., & Murrain, P. (2013). Responsive environments. London: Routledge.
- Naghizade, M., & Ostadi, M. (2014). The Application of Tactile Experience in Urban Perception. International journal of architecture and urban development, 4(1), 53-62.
- Picker, J. M. (2003). Victorian Soundscapes. Oxford: Oxford university press.
- Rodaway, P. (2002). Sensuous Geographies: Body, Sense, and Place. London: Routledge.
- Schafer, R. M. (1994). The Soundscape: Our Sonic Environment and the Tuning of the World. Rochester, VT.: Destiny Books.
- Schultz, H. (2014). Designing large-scale landscapes through walking. Journal on Landscape Architecture, 9(2), 6-15.
- Wunderlich, F. M. (2013). Place-Temporality and Urban Place-Rhythms in Urban Analysis and Design: An Aesthetic Akin to Music. Journal of Urban Design, 18(3), 383-408.
_||_مقایسه تطبیقی مولفههای غنای حسی دوره گذار باغ به پارک در تهران
(مطالعه موردی: باغ ایرانی و پارک نیاوران1)
صدف سرمدی2، آزاده شاهچراغی3، لیلا کریمی فرد4
چکیده
شناخت و تجربه انسان از حضور در منظر از طریق دریافتهای حسی متعدد مانند، بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لمسی و حواس وابسته به ذهن صورت میگیرد. تنوع تجربیات حسی کیفیتی را ایجاد مینماید که «غنای حسی» نامیده میشود. این پژوهش سعی در متناسب ساختن رابطه محیط کالبدی پارکهای معاصر با نیاز و رفتار کاربران و افزایش غنای حسی آن از طریق شناسایی و اولویتبندی دریافتهای حسی متنوع در منظر دارد. پژوهش حاضر با ماهیت آمیخته و هدف کاربردی به روش مقایسه تطبیقی بوده و پس از گردآوری اطلاعات پیشینه به روش کتابخانهای، روش گردآوری و تحلیل اطلاعات در مطالعه میدانی، ترکیبی از دو روش، «پیادهروی حسی» و «یادداشتبرداری حسی» میباشد. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که غنای حسی در باغ ایرانی بیشتر از پارک نیاوران بوده و در هر دو نمونه به ترتیب حس بینایی و شنوایی بالاترین تحریک حسی و حس چشایی کمترین تحریک را داشته است.
واژههای کلیدی
غنای حسی، منظر، باغ، پارک، دوره گذار
مقدمه
با توجه به ماده 1A در کنوانسیون منظر اروپا، «منظر» به معنای ناحیهای است که توسط انسان ادراک میگردد و کاراکتر آن محصول کنش و بر هم کنش عوامل انسانی و/یا طبیعی است (European Landscape Convention, 2000). مردم، با ادراک، استفاده و تغییر منظر، هم به صورت فیزیکی و هم در ذهنشان، نقشی سازنده در آن ایفا میکنند. بر اساس این تعریف، منظر تنها موجودیتی فیزیکی نیست که با اندازیگیری و مشاهده، تحلیل شود؛ مطالعه منظر مستلزم توجه به ناظر و فرآیند ادراک اوست. در فرآیند ادراک محیط بخش زیادی از شناخت به وسیله اندامهای حسی حاصل میشود و تجربههای حسی-عاطفی متنوعی شکل میگیرند. این در حالی است که بیشتر به توصیف « عینی و فنی» منظر به دور از صفات « حسی» آن پرداخته شده است و به نظر میرسد انسان در یک منظر ذهنی- ادراکی فقیر زندگی میکند که تنها لایهای سطحی از تجربیات را ثبت مینماید (Landry, 2006, 39).
تنوع تجربیات حسی کیفیتی را برای منظر ایجاد میکند که با عنوان « غنای حسی» شناخته میشود. در واقع غنای حسی موجب شکلگیری تجربیات حسی متنوع فضا و در نتیجه پاسخدهندگی بیشتر فضا میگردد (McGlynn et al., 2013, 9). بهکارگیری حواس در منظر، موجب برقرای ارتباط غیربصری انسان، درک زیباییشناسی، معنای محیط و تقویت خاطره ذهنی میشود و حواس به عنوان عناصر محرک بر رفتار انسان و روحیه فضا تأثیر میگذارند. تحقیقات (El-Khoury, 2006)، نشان میدهد که پس از فراگیر شدن دوران مدرن، به حس بینایی و ادراک بر مبنی آن بیش از سایر حواس توجه شده است. این در حالی است که دیگر حواس موجب درک عمیقتری از فضا میشوند. در واقع میتوان گفت در این دوران محرکهای حسی هویتمند، خاطره انگیز، منحصر به فرد و در عین حال هماهنگ با یکدیگر جای خود را به سرو صدا، بوی دود و مصالح استاندارد شده بیهویت دادند. در این میان حلقه مفقوده میان محیط منظر و غنای حسی اهمیت توجه به تمامی حواس انسان است که در پارکهای معاصر نادیده گرفته شده است.
به نظر ميرسد غناي حسي که در باغهای ایرانی به خوبی تامین میشد در سیر تحول باغ به پارک ادامه نیافته و بیشتر به دریافتهای ناظر از حس بینایی توجه شده است. از این رو این پژوهش سعی دارد از طریق شناسایی و اولویتبندی دریافتهای حسی متنوع در منظر، موجب متناسب ساختن رابطه میان محیط کالبدی پارکهای معاصر با نیاز و رفتار کاربران و افزایش غنای حسی آن گردد. از آنجا که تاکنون تحقیق جامعی در زمینه غنای حسی منظر و بالاخص دوره گذار ارائه نشده، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال میباشد که، غناي حسي در دوره گذار باغ به پارک در تهران دستخوش چه تحولاتی شده است؟ در راستای پاسخ به این پرسش، پاسخگویی به این سوالات، اولویت دریافتهای حسی متنوع در باغ چگونه بوده است؟ اولویت دریافتهای حسی متنوع در پارک چگونه است؟ مورد نیاز میباشد. درنتیجه بدون استفاده از روشی مناسب که پاسخگوی ثبت دقیق محرکهای حسی بوده و بتواند سطح غنای حسی منظر را به درستی ثبت و تحلیل کند، دستیابی به هدف پژوهش و پاسخ به سوالات امکانپذیر نخواهد بود. لذا در این پژوهش ابتدا با مطالعات کتابخانهای ابعاد مختلف غنای حسی منظر، عوامل ایجاد آنها، دوره زمانی پژوهش و نیز روشهای برداشت محرکهای حسی محیط معرفی شده است. سپس با ترکیب دو روش برداشت و مبانی نظری، مدلی مفهومی تهیه شده که با استفاده از آن در حوزه مطالعات میدانی، به شناسایی و اولویتبندی دریافتهای حسی دو نمونه موردی پرداخته و در نهایت به مقایسه تطبیقی غنای حسی آنها پرداخته شده است.
پیشینه پژوهش
در طول تاریخ همواره صاحبنظران بسیاری بر لزوم توجه به تجارب حسی در منظر تاکید کرده و تسلط بیش از حد حس بینایی را به چالش کشیده و به آسیب شناسی آن پرداختهاند. یان بنتلی1 در کتاب محیطهای پاسخده نقش حواس را در کیفیت غنای حسی محیط معرفی کرده و لزوم پرداختن به حواس غیر بصری را تاکید مینماید. رد تسلط بینایی و در نظر گرفتن کلیه حواس به صورت واحد یکی از اصول مورد توجه پدیدارشناسانی همچون موریس مرلوپونتی2 بوده است. یوهانی پلاسما3 نیز، تحت تاثیر نگاه مرلوپونتی، درباره نظام تمرکز حواس عقیده دارد که: بینایی مارا از جهان جدا میکند، حال آن که حواس دیگر، ما را با آن پیوند میدهند و با آن یکی میکنند (پلاسما، 1394، 36). مونیکا دگان4 در باب همبستگی حواس انسان و حضور همزمان تجارب حسی متعدد در منظر از عبارت «منظر حسی5» استفاده میکند که این عبارت برگرفته از عبارت «منظر بویایی6» بوده که نخستین بار پورتوس7 به آن اشاره کرد. پاول روداوی8 نیز که از متخصصین جغرافیای انسانی است با معرفی مفهوم «جغرافیای حسی9»، از ساختار بدن انسان به عنوان یک سیستم موقعیتیابی عمومی یاد کرده که متکی بر چهار گروه حسی: بینایی، شنوایی، بویایی و لامسه میباشد.
در میان پژوهشهای صورت گرفته در حوزه منظر علاوه بر دستهبندی کلاسیک حواس پنجگانه که برای نخستین بار توسط ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ ق.م) طبقهبندی شدند، نظریهپردازان مختلفی در حوزه نظری به سه حس دیگر نیز اشاره نمودهاند. این حواس شامل: حس جهتیابی، حس آشنایی و حس زمان میباشد. به عنوان مثال کوین لینچ10 در کتاب سیمای شهر خود تاکید خاصی بر حس جهتیابی فضایی داشته است و تونی کریگ11 نیز به اهمیت دادن اولویت به موارد آشنا در برخورد با منظر تاکید دارند. اندیشمندانی همچون واندرلیچ12 و پویدوین13منظر را واجد چهار بعد دانستهاند؛ بعد چهارم زمان است. چراکه معتقدند با گذشت زمان، فضاها تبدیل به مکانهایی میشوند که جریان زندگی در آنها برقرار است. این فضاها توسط کیفیتهای وابسته به زمان، معنای بیشتری مییابند. از این رو حس زمان درکنار سایر حواس قابل درک توسط انسان در چارچوب غنای حسی منظر موضوعیت مییابد. به این ترتیب به موضوع ادراکات حسی در محیط از دیدگاههای گوناگون توجه شده است؛ اما آنچه حائز اهمیت است لزوم توجه یکپارچه به همه حواس، اعم از بصری و غیر بصری، در محیط است، که با عنوان کیفیت غنای حسی شناخته شده و پدیدآوردن آن در محیط، میتواند قابلیت و کیفیت دعوت کنندگی در محیط را پدیدآورده و فرد را به تامل، خوسنجی، خود ارزیابی و خود شکوفایی دعوت نماید (شاهچراغی، 1388).
چارچوب نظری تحقیق
غنای حسی منظر
در تعریف منظر آمده، «منظر» مهمترین وجه محیط زیست است که با انسان در ارتباط غیرمادی به سر میبرد (منصوری، ۱۳۸۳). انسانها، منظر را لمس کرده، دیده، شنیده، بو کرده، چشیده و در آن زندگی میکنند؛ منظر، مکان و مردم را به هم پیوند میدهد (اسپیرن، 1395، 22). منظر قلمروی فرصتهای حسی است که با توجه به زمان، فضا و فرهنگ تغییر میکند و در آن فرد با زمینهای که مکان خود را در آن تعریف میکند، تعامل دارد (Picker, 2003, 15). اگرچه مردم در شرایط سنی، جنسی و فرهنگی مختلف محیط را به لحاظ حسی به روشهای مختلفی درک و ارزشگذاری میکنند، توافق گستردهای بر اهمیت حواس وجود دارد (لطفی و زمانی، 1393). به دلیل پیچیدگی و ارتباط حواس با یکدیگر کیفیت هر حس بر ادراک سایر حواس تأثیر دارد. این گونه تعامل چند حسی با منظر توسط برخی صاحبنظران (Rodaway, 2002; Degen, 2008; Schafer, 1994; Corbin, 2014) تشریح شده است.
فضاها را میتوان ترکیبی از علائم و نشانههای حسی قابل درک و استفاده برای جهتیابی در نظر گرفت. حواس پس از برقراری ارتباط بین مغز و محرکها باعث ادراک میشوند (صالحی نیا و نیرومند شیشوان، 1397). در نتیجه، در ادراک فضا هر چه اندام های حسی بیشتری تحریک شوند، تأثیرگذاری فضا بیشتر و درک از فضا کاملتر و عمیقتر صورت خواهد گرفت و احتمال جذابیت، نقشانگیزی و خاطره انگیزی فضا افزایش خواهد یافت. بنا به نظر بنتلی کیفیت غنای حسی تنوع تجربیات حسی را که موجب لذت استفاده کنندگان هستند، افزایش میدهد. غنای حسی صرفاً یک موضوع ناب بصری نبوده بلکه تجربه حسی گسترده و عمیق ناشی از حواس دیگر چون شنوایی، بویایی، چشایی، لمسی، جهتیابی، آشنایی و زمان است و از این رو طراحی باید به گونه ای باشد که زمینه انتخاب گزینههای حسی متنوع در مسیر تأمین غنای حسی فراهم گردد (McGlynn et al., 2013, 9). بنابراین میتوان گفت غنای حسی منظر و میزان به کارگیری حواس مختلف انسان یکی از معیارهای کیفی سنجش فضاست. در جدول 1 ابتدا به معرفی حواس مختلف انسان، حواس زیرمجموعه و گیرندههای حسی آنها پرداخته و در ادامه به توضیح غنای حسی هر یک از این حواس در محیط منظر پرداخته خواهد شد.
جدول 1. سیستمهای حسی انسان و حواس زیرمجموعه
سیستم حسی | حواس زیرمجموعه | اطلاعات دریافتی | گیرنده حسی | |
بینایی | رنگ، روشنایی | تشخیص رنگ و نور | سلولهای مخروطی و پیام به مغز | |
شنوایی | خوشایند، سروصدا | نوع، جهت، فاصله، منبع | تحریک گیرندههای شنوایی و پیام به مغز | |
شیمیایی | چشایی | شیرینی، شوری، تلخی، ترشی | طعم و مزه | تحریک حسگرهای چشایی و پیام به مغز |
بویایی | مصالح، شیمیایی، هوای آزاد، میوه، نامطبوع، سبزی | جهت و کیفیت بو | تحریک مخاط بینی و پیام به مغز | |
لامسه | فشار، لرزش، تماس، خارش، حرارت بیرونی، تعادل | کیفیت سطوح، مصالح، بافت | سطح پوست تمام بدن، مفاصل، عضلات و مغز | |
جهت یابی | جهتیابی | قیاس بصری، حرکت | تحریک گیرندههای مغز | |
زمان | زمان | گذر زمان، سن، رشد، فصل | تحریک گیرندههای مغز | |
آشنایی | آشنایی | حافظه، یادآوری، خاطره | تحریک گیرندههای مغز |
غنای حس بینایی در منظر : بینایی حسی است که توانایی درک و تفسیر محیط اطراف با استفاده از نور مرئی منعکس شده از اجسام را دارد. انسان به طور معمول ۷۸٪ از اطلاعات محیطی را از راه حس بینایی کسب میکند (شاهچراغی و بندرآباد، 1394، ۲۹). از میان حواس مختلف انسان، این حس، بیشترین ارتباط با محیط را به عهده دارد، زیرا انسان به واسطه چشم قادر به درک فرم، رنگ و بافتهای متفاوت در محیط خواهد بود. بنتلی غنای حس بینایی را وابسته به حضور تضادهای بصری دانسته و معتقد است با افزایش تعداد عناصر شاخص یک سطح تا حدی معین، غنای حس بینایی آن افزایش مییابد ولی این نکته را باید متذکر شد که در ایجاد غنای حس بینایی باید بسیار محتاطانه عمل نمود و تضاد عناصر بصری نباید به حدی باشد که منجر به ایجاد اغتشاش گردد.
غنای حس شنوایی در منظر : در حس شنوایی از انرژی امواج صوتی استفاده شده و درک ما از آن به صورت صدا یا الگوهای مشخصی از زیر و بمی، ریتم، ضربآهنگ و طنین است و میتواند الگوی منحصر به فرد داشته باشد (باچ و همکاران، 1396). این الگوی منحصر به فرد، میتواند هویت صوتی خاصی به محیط داده و در این رابطه ایده « منظر شنیداری14» توسط شافر15 در 1960 مطرح شد. به اعتقاد کارمونا16، شنوایی به لحاظ احساسی غنی بوده و بعد از بینایی بیشترین اطلاعات را از فضا دریافت میکند (کارمونا و همکاران، 1394، 169). در این حس از یک سو، صداهای با فرکانس بالا با پوشش دادن سایر اصوات محیط، از غنای حس شنوایی کاسته و از سویی دیگر صداهای آرامتر در تجربه انسان محو میشوند (Degen, 2008, 44). از راه شنوایی میتوان، جهت، فاصله، سکون/حرکت منبع، خواص سطح، اندازه فضا و پر و خالی بودن آن را تشخیص داد (هال، 1393، 59). بنابراین، صداهای اطراف انسان، بخش عظیمی از شناخت او از محیط پیرامون را شکل میدهند.
غنای حس بویایی در منظر : حس بویایی از ابتداییترین حواس انسان است که با حرکت در محیط هدایت میشود. این حس بر میزان تعاملات انسانها با هم در محیط، مکانیابی اشخاص در فضا و دریافت میزان بهداشت محیط تاثیر دارد (هال، 1393، 70). ادراک بو در داخل و یا مجاور یک فضا و با شدتهای مختلف که برای مدتی دوام داشته و سپس محو میشود و تفاوت یک بو با بوی دیگر و همپیوندی بوها با اشیا، ارگانیزمها، موقعیتها و احساسات خاص همگی به حس مکان و کاراکتر مکان کمک میکنند و کیفیت غنای حس بویایی را در محیط ارتقا میدهند (Rodaway, 2002, 68). در این رابطه ایده «منظر بویایی» توسط آلن کربن17 در 1988 مطرح شد. از نظر او شهرهای مدرن محکوم به بی بو شدن هستند. حس بویایی در برانگیختن خاطرات خاص مکانها نیز بسیار مهم است که این امر عمدتا ناشی از بوی اشیای خاص در مکانهای خاص میباشد. درنتیجه میتوان غنای حس بویایی را عاملی مهم در ایجاد حس تعلق یک مکان دانست.
غنای حس چشایی در منظر : برخی از پژوهشگران حس چشایی را در ادراک محیط موثر نمیدانند اما نظریه اکولوژیک ادراک، با معرفی نظام چشایی-بویایی به عنوان نظامهای مرتبط به هم و حتی متحد چگونگی تاثیر حس چشایی در ادراک محیط را روشن میکند. به اعتقاد دگان، بو با مزه در ارتباط است و این دو با هم تجربه میشوند، در بسیاری از مواقع مواد بودار میتوانند علاوه بر گیرندههای بویایی، گیرندههای چشایی را نیز تحریک کنند و درنتیجه این حس، احساسی مرکب است (ایروانی و خداپناهی، 1395، 118). حس چشایی میتواند کدهای دارای معنی را به مغز ما ارسال کند. گاهی حتی در مکانی دیگر یادآور خاطره و تصویر ذهنی از جای دیگر باشد (شاهچراغی و بندرآباد، 1394، 161). در نتیجه، از یک سو، محرکهای حس بویایی چنانچه مربوط به بوی غذا و خوراکیها باشند عاملی در جهت ارتقای کیفیت غنای حس چشایی محیط هستند و از سوی دیگر، حس چشایی از ابعاد مهم غنای حسی منظر بوده و فضاها به وسیله آن مورد شناسایی قرار میگیرند.
غنای حس لمسی در منظر : به اعتقاد دگان، لامسه نخستین حسی است که با آن با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکنیم. این حس به نوعی مادر حواس دیگر است و نخستین حسی بوده که انسان بسیار به آن نیاز داشته و در همه اعضای بدن مشاهده میشود (Naghizade & Ostadi, 2014). متمایز با دیگر حواس، لامسه، ما را قادر به تغییر و دستکاری محیط پیرامون میسازد (Howes, 2005). این تعامل قوی نشانگر اهمیت لامسه در تجربه محیط از طریق معنای حرکت است که میتواند به فضا داده شود (Herssens & Heylighen, 2012). غنای حس لامسه در منظر به دو طریق صورت میگیرد: پوست و چشم. لمس با پوست شامل لمس مستقیم و تماس با یک جسم بوده و لمس با چشمها، لامسهای غیرمستقیم میباشد. به عنوان مثال: تحریک حس لامسه با نگاه به دیواری کاهگلی (صداقت، 1396).
غنای حس جهتیابی در منظر : حس جهتیابی هم حسی مستقل و هم وابسته است. جهتیابی امری ذهنی بوده و وابسته به تصاویر ذهنی است که در مرحله شناخت در ذهن خود ثبت کردهایم. اما احساس آن در مرحله احساس شکل میگیرد. برای جهتیابی انسان به دو سیستم مختلف ادراکی قیاس بصری و حس جنبشی متکی هستیم. اما این حس مستقل نیز هست زیرا در هر شرایطی، بالا، پایین؛ جلو، عقب؛ چپ، راست را تشخیص میدهیم (شاهچراغی و بندرآباد، 1394، 161) از آنجا که انسان در منظر حرکت میکند، مناظر یکی پس از دیگری دیده میشوند و غنای حسی حاصل از این حرکت با زمانی که بیننده صرفا از یک نقطه ثابت به منظر نگاه میکند کاملا متفاوت است. بنابراین، توجه به اهمیت جهت، هدایت در فضا و جدا کردن اشیاء متحرک از سایر اجزاء، حس جهتیابی را در فرد تحریک نموده و منجر به غنای حسی منظر میگردد.
غنای حس زمان در منظر :حس زمان با مفاهيمى هم چون ادراك يا تجربه زمان مرتبط است. حس زمان يك فرد، يك حس و تجربه درونى است و زمان اندازهگيرى شده (ساعت)، چارچوبی بيرونى براى ارتباطات و فعالیت است (لطفی و زمانی، 1393). اگرچه زمان از مفاهیم غیرقابل تعریف بوده، گذر زمان، از طریق تغییر، توالی رویدادها (مقاطع سنی انسان) و حرکت، درک شده و هرگونه آگاهی و ادراک زمان با این جنبه ارتباط پیدا میکند (Le Poidevin, 2019). از نظر ادراک ذهنی، درک از زمان پدیدهای وابسته به ویژگیهای فردی و شرایط محیطی است. تا آنجا که مطالعات انجام شده، عوامل غیر زمانی چندی را مؤثر بر حس زمان شناسایی کرده اند؛ تعداد وقایع رخ داده در واحد زمان، میزان پیچیدگی وقایع، تنوع وقایع، بزرگی و شدت وقایع و حالات احساسی و عاطفی فرد و رویدادهای زندگی و تجربیات حسی و واکنشهای شناختی در فضا. از این رو غنای حس زمان در کنار سایر حواس قابل درک توسط انسان در چارچوب غنای حسی منظر، موضوعیت مییابد.
غنای حس آشنایی در منظر : آشنایی به عنوان دانش فرد یا احساس راحتی و نزدیکی با کسی یا چیزی تعریف میشود. این حس نتیجه مواجهه مکرر با یک محرک یا یک محیط خاص میباشد (Hami & Tarashkar, 2018). حافظه بازشناسی گاهی اوقات توسط دانشمندان علوم انسانی به دو عملکرد تقسیم می شود: آشنایی و یادآوری. آشنایی میتواند بدون هیچ یادآوری رخ دهد. در منظر زمانی که انسان در معرض موضوعی قرار میگیرد که موجب تحریک او در یادآوری خاطرات گذشته میگردد، این حس موجب تحریک حس آشنایی در انسان شده و منجر به غنای حس انسان در منظر میگردد.
دوران گذار از باغ به پارک
در فرهنگ ایرانیان اگرچه ایجاد فضای سبز به معنای خاص آن به صورت «باغ» پیشینه بسیار کهنی دارد و به دوره هخامنشیان باز میگردد، اما از زمان ناصرالدین شاه (1275-1227 ه.ش) به دنبال افزایش مراودات با غرب، شاهد تاثیرپذیری سبک باغسازی ایران از سبکهای غربی میباشیم. از جمله عوامل خارجی موثر بر نفوذ باغسازی غرب در ایران میتوان به مواردی همچون: مسافرتهای متعدد ناصرالدین شاه و رجال به غرب و توصیف پارکها و باغهای غربی در سفرنامهها، به کار گرفتن باغبانها و معماران غربی و محصلین بازگشته از فرنگ و دگرگونی در ساختار شهر و پیروی از شهرسازی غربی اشاره نمود. گرچه موارد فوق متأثر از آشنایی ایرانیان با شیوههای باغسازی غربی است، ولی عاملی درونی نیز وجود داشت که دارای نقش مهمی در شکلگیری پارکها در ایران است و آن احساس نیاز شهروندان عادی به فضاهای سبز عمومی برای گذران اوقات فراغت است. در واقع در دوره قاجار، فضاهای سبزی نیز وجود داشتند که توسط مردم عادی و به صورت عمومی استفاده میشدند. مهمترین این فضاها، باغهای وقفی و امامزادهها بودند (حبیب و همکاران، 1392).
پس از دوران حکومت ناصرالدین شاه و در اواخر دوره قاجار به دلیل مشکلات و درگیریهای سیاسی، فرصتی برای اقدامات عمرانی نبود، این نابسامانی بر باغسازی هم تاثیر گذاشته، چنانچه ویتاسکویل وست که در سال ۱۳۰۴ از ایران و تهران بازدید کرده مینویسد که گلکاری باغها در هم و بر هم به خشکی و کم آبی در گیاهان مشهود بود (ایرانی بهبهانی و سلطانی، 1382). در ۲۰ سال دوره پهلوی اول نیز، بیشتر توان ساخت و ساز کشور صرف نوسازی ابنیه و طرحهای شهرسازی جدید گشته و توجه چندانی به بحث فضای سبز نشد. (همانند اروپا) در این دوره برخی از باغات به جای مانده از قبل با تغییر کاربری مواجه شدند. پس از آن در در دهه اول پهلوی دوم با وجود شروع اقدامات، جهت ایجاد پارک و باغ، توسط حکومت و برخی از باغسازیهای شخصی در شمال شهر، روال سالهای قبل همچنان برقرار بود. روند ایجاد پارکهای شهری پس از رکود بلند مدت در سال ۱۳۲۸ با احداث پارک شهر در مرکز شهر تهران حرکت کندی را آغاز کرده و در اواخر دهه ۳۰ و به خصوص طی دهه ۴۰ شمسی رونق یافت. طی این دوره تا اواسط دهه ۵۰ با توجه به نیازهای اجتماعی و جو نوگرایی و رویکرد حکومت در ایجاد فضاهای سبز و با توجه به وجود منابع مالی، پارکهای متعدی در تهران احداث گشت.
روش پژوهش
روش تحقیق در پژوهش پیش رو از نوع ماهیت آمیخته و با هدف کاربردی میباشد. در ابتدا به جهت دستیابی به ابعاد گوناگون غنای حسی منظر و عوامل ایجاد آنها در بازه زمانی مورد نظر پژوهش، پیشینه پژوهش و چارچوب نظری به روش جمعآوری اطلاعات کتابخانهای بررسی و تدوین گشت. در ادامه پس از شناسایی دو روش موجود، به منظور برداشت دریافتهای حسی منظر و معرفی مزیت هر یک از روشها در پیشبرد پژوهش، به تحلیل یافتهها پرداخته شد و مدلی مفهومی برای سنجش غنای حسی منظر تهیه شده که در ادامه در بخش تحلیل بر روی نمونههای موردی سنجیده شده است. دو نمونه موردی در نظر گرفته شده باغ ایرانی تهران و پارک نیاوران میباشند. علت انتخاب این دو نمونه به دو دلیل عمده میباشد. اولا به سبب دوره تاریخی مدنظر پژوهش که همان دوره گذار از باغ به پارک (ناصرالدین شاه قاجار تا پهلوی دوم) میباشد، هر دو نمونه در این بازه زمانی قرار دارند و از سویی دیگر به جهت مقایسه تطبیقی دو الگوی منظر که همان باغ و پارک میباشد، نمونه اول باغ ایرانی تهران (خیابان شیخبهایی در محله قدیمی ده ونک) باقیمانده باغ بزرگ مستوفی الممالک بوده و مربوط به اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول میباشد و با حفظ المانهای باغ، هنوز کارکرد و روح باغ ایرانی در آن وجود دارد. نمونه دوم، پارک نیاوران نیز در سال ۱۳۴۸ به دستور محمدرضا پهلوی و با نقشه طراحان انگلیسی و معماری مهندس سردار افخمی ساخته شد و نمونه بسیار خوبی از پارکهایی میباشد که در گذشته باغ بوده ولی پس از آشنایی ایرانیان با مقوله پارک، به پارک تغییر نموده است. در نتیجه در پژوهش پیرامون غنای حسی منظر در دوره گذار باغ به پارک، دو نمونه مذکور واجد شرایط میباشند.
در حوزه مطالعات میدانی به منظور شناسایی و اولویتبندی دریافتهای حسی در هر نمونه موردی از دو روش استفاده شده است. در جدول 2 به معرفی و مقایسه دو روش پژوهش در باب برداشت تجارب حسی پرداخته شده است. این پژوهش به جهت وجود مزیت در هر یک از روشها به شیوه ترکیبی از آنها در خلال مطالعات میدانی استفاده نموده است. از آنجا که روش «پیادهروی حسی18» بر تمامی حواس و تجربیات حسی تاکید داشته، میتواند منجر به شناخت نقاطی شاخص در منظر گردد که بیشترین تنوع حسی را داشته و سطح غنای حسی آن بالاتر از دیگر فضاها بوده، در نتیجه شناسایی این نقاط میتواند پایه و اساس محکمی برای پژوهش به روش «یادداشت برداری حسی19» بوده تا نقاط شاخص حسی با امکان مقایسه، در سه حوزه اولویت، تاکید و دوام یادداشت برداری حسی شوند. در پایان پس از مشخص شدن ابعاد کیفیت دریافتهای حسی در هر نمونه به مقایسه تطبیقی کیفی و کمی غنای حسی دو نمونه پرداخته شده است.
جدول 2. مقایسه تطبیقی دو روش برداشت تجارب حسی منظر (ماخذ: نگارندگان)
پیادهروی حسی | |
معرفی | - پیادهروی از معمولترین و آشکارکنندهترین راههای کشف منظر است و برای برداشت تجربیات حسی مکان استفاده میگردد. - اولین بار در دهه ۱۹۶۰ به عنوان ابزاری برای ارزیابی جنبههای کالبدی و شناختی فضا مطرح شد و ریشه آن به رویکردهایی برای شناخت واکنش روزمره انسان باز میگردد. پیادهروی در منظر و درگیر شدن با آن، منجر به ادراک کامل منظر میگردد (Brink et al., 2016, 182). |
پروژهها | پروژه تحقیقاتی شولتز در سال 2014 در منظر شهری هامبورگ آلمان. در این پروژه او به همراه 7 شرکتکننده (متخصصان رشتههای معماری، منظر و شهرسازی) حضور داشت. زیرا افراد باید از قبل با دستورالعملها و اهداف پژوهش آشنا باشند (Schultz, 2014). |
مزیتها | - بر تمام حواس و تجربیات حسی یک محیط برای شناخت غنای حسی منظر تمرکز دارد (Henshaw et al., 2009, 5). - منجر به شناسایی نقاط شاخصی در منظر میگردد که به لحاظ حسی بیشترین تحریکات حسی را دارند. |
یادداشتبرداری حسی | |
معرفی | این روش در سال 2008 توسط لوکاس و رومیس به منظور درک چگونگی همپوشانی تجربیات حسی مختلف انسان در محیطهای ساخته شده ابداع شد. در روش یادداشتبرداری حسی از دیاگرامهای راداری به منظور ثبت تجارب حسی در فضا و زمان مورد نظر پژوهش استفاده میگردد (Erwine, 2016, 208). مراحل این روش پژوهش شامل: 1. مرحله علامت گذاری موقعیت نقاط شاخص حسی روی نقشه. 2. مرحله ترسیم دیاگرامی متشکل از دوایر هم مرکز و خطوط متقاطع. (تعداد خطوط و دوایر برابر تعداد حواس مدنظر محقق) 3. مرحله اولویتبندی حواس، داخلیترین دایره کمترین نمره و بیرونیترین دایره بیشترین نمره را دارد (Lucas, 2009). (امتیاز دادن به معنای کیفیت مطلوب یا نامطلوب نبوده و صرفا به معنای غلبه بیشتر یک حس بر دیگر حواس است). 4. در مرحله تاکید حواسی که بر هم تاثیر میگذارند با خطچین منحنی وصل میشوند. (مثال تحریک لامسه با دیدن بافت) 5. در این مرحله کیفیت و دوام حواس به کمک نشانههایی بر روی دیاگرام ثبت میگردد. (Lucas, 2009)
6. مرحله نتیجهگیری و تحلیل به دو شیوه. کیفی با روی هم قرار دادن دیاگرامهای نقاط، هرچه سطح حاصل از اتصال نقاط وسیعتر باشد، غنای حسی بیشتر بوده و بلعکس. در ارزیابی کمی نیز، میتوان نمرههای داده شده به هر یک از ابعاد غنای حسی نقاط را با هم جمع نمود. هرچه عدد بدست آمده بزرگتر باشد، غنای حسی آن حس، بیشتر از سایر حواس است. |
پروژهها | پروژه تحقیقاتی در منظر شهر توکیو (Lucas, 2009). پروژه تحقیقاتی در منظر روم (Lucas & Romice, 2010) پروژه تحقیقاتی منظر انگلستان (Aletta & Xiao, 2018, 197). پروژه تحقیقاتی در خیابان گلشهر کرج (صداقت، 1396). |
مزیتها | در این روش امکان مقایسه بین محرکهای حسی گوناگون و یا یک حس در مکانهای گوناگون فراهم میگردد. |
در نتیجه مدل مفهومی این پژوهش در شکل 1 نشان داده شده است.
شکل 1. مدل مفهومی پژوهش مقایسه تطبیقی غنای حسی دوره گذار باغ به پارک در تهران
بحث و تحلیل
روند انجام پژوهش به شیوه میدانی به این صورت بوده که، در هر یک از نمونههای موردی، ابتدا مسیر مشخصی که شامل مسیرهای اصلی و فرعی بوده و المانهای شاخص حسی را شامل میگشته، برای پژوهش انتخاب شده است. در مرحله بعد، مطابق پژوهشهای پیشین (پروژه پیادهروی حسی هامبورگ آلمان)، گروهی متشکل از محقق و هفت شرکتکننده (دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته معماری و شهرسازی) تشکیل شد. گروه از قبل با هدف پیادهروی که همانا، تمرکز بر روی حواس تاثیرگذار بر غنای حسی منظر (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی، لمسی، جهتیابی، آشنایی و زمان) به منظور شناسایی شش نقطه حسی شاخص در مسیر حرکتی مشخص شده از قبل بود، آشنا بودند. در حین پیادهروی نیز با شرکتکنندگان مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام گرفت و محرکهای حسی که حواس این افراد را در هر نقطه تحریک میکرد، شناسایی شد که در جدول 1 و 2 نیز به آنها اشاره شده است. دستاورد این مرحله، انتخاب شش نقطه شاخص حسی در هر یک از نمونهها بود که با بحث و تبادل نظر گروهی بدست آمد و در شکل 2 این نقطهها مشخص شده است.
شکل 2. نقاط شاخص حسی باغ ایرانی (راست) و پارک نیاوران (چپ) حاصل از روش پیادهروی حسی
پس از مشخص شدن این 6 نقطه شاخص حسی به روش پیادهروی حسی و نام گذاری آنها به ترتیب در مسیر حرگتی، در مرحله بعد با استفاده از روش یاددادشت برداری حسی به تحلیل حسی دو نمونه موردی پرداخته شده است. در این مرحله پس از امتیاز دهی به هر حس در نقاط مذکور به شیوه یادداشتبرداری حسی، با اتصال نقاط روی هر دیاگرام به هم سطح طوسی رنگ حاصل شد که با مقایسه مساحت سطوح رنگ شده در این شش نقطه میتوان به لحاظ کیفی به سطح غنای حسی در هر نقطه پرداخت. در هر نمونه موردی ابتدا جدولی (جداول 3 و 4) ارائه میگردد که شامل یادداشت برداری حسی در این شش نقطه شاخص حسی بوده است. در این جداول دیاگرام حسی هر نقطه و محرکهای حسی برای هر حس معرفی شده است. در این پژوهش به دلیل وجود 8 حس، دوایر دیاگرام حسی، از 1 تا 8 نامگذاری شده و 8 خط که همان حواس بدست آمده از مبانی نظری بوده، این دوایر را قطع نمودهاند. در ادامه ابتدا به تحلیل غنای حسی هر یک از نمونهها پرداخته شده و در نهایت به مقایسه تطبیقی غنای حسی این دو نمونه و نتایج پرداخته خواهد شد.
باغ ایرانی
جدول 3. غنای حسی باغ ایرانی در تهران به روش یادداشت برداری حسی (ماخذ: نگارندگان)
نقاط | بینایی | شنوایی | چشایی | بویایی | لمسی | جهتیابی | زمان | آشنایی | دیاگرام حسی |
1 | محور آب تنوع رنگ دالان درخت اختلاف سطوح سایه روشن | صدای ماشین صدای پرنده صدای آب | طعم آب | بوی آب بوی خاک بوی سنگ | آجر سردر خنکای آب نرده تنه درخت | محور آب دالان درخت اختلاف سطح | قدمت سردر درخت کهن مصالح سردر | دیوار محور آب دالان درخت
|
|
| |||||||||
2 | وجود تقاطع تنوع رنگ دالان درخت سایه روشن | صدای پرنده صدای آب صدای باد | طعم آب خوراکی | بوی آب بوی خاک بوی سنگ | خنکای آب نیمکت تنه درخت کفسازی | تقاطع دالان درخت محور آب | درخت کهن المان ساعت | حوض محور آب تقاطع |
|
| |||||||||
3 | تنوع رنگ بازی بچهها سایه روشن
| بازی بچهها
| خوراکی | بوی خاک بوی بدن | وسایل بازی وسایل ورزش نیمکت | وسایل بازی وسایل ورزش نیمکت کفسازی | دوران کودکی
| زمین بازی وسایل ورزش |
|
| |||||||||
4 | تنوع رنگ کوشک محور آب اختلاف سطوح دالان درخت | صدای آب صدای پرنده صدای باد | طعم آب | بوی خاک بوی آب بوی آجر | آجر چارطاقی خنکای آب تنه درخت | محور آب کوشک کفسازی | بنای کوشک قدمت مصالح
| محور آب محور کوشک فرم چارطاقی |
|
| |||||||||
5 | آلاچیق پیکنیک تنوع مسیر سایه روشن | صدای پرنده صدای مردم
| خوراکی | بوی غذا بوی خاک | نرده | آلاچیق | نهار/شام گذران وقت | پیکنیک |
|
| |||||||||
6 | درخت میوه نیمکت تنوع مسیر | صدای ماشین صدای پرنده | درخت میوه | بوی خاک بوی میوه | تنه درخت میوه نیمکت کفسازی | درخت میوه محور حرکتی | فصل | چیدن میوه |
|
|
پارک نیاوران
جدول 4. غنای حسی پارک نیاوران به روش یادداشت برداری حسی (ماخذ: نگارندگان)
نقاط | بینایی | شنوایی | چشایی | بویایی | لمسی | جهتیابی | زمان | آشنایی | دیاگرام حسی |
1 | محور حرکتی اختلاف سطح سطح باز تنوع رنگی نور زیاد | عبور ماشین صدای پرنده | خوراکی | بوی دود | تنوع مصالح المان گوی اختلاف سطح | محور آب محور پله | درخت کهن | محور آب محور ورودی
|
|
| |||||||||
2 | المان مجسمه اختلاف سطح تنوع مصالح پله متقارن کوه | صدای پرنده صدای باد | خوراکی | بوی خاک بوی گل | اختلاف سطح نیمکت تنه درخت کفسازی | پله متقارن اختلاف سطح کوه | درخت کهن
| محور حرکتی کوه
|
|
| |||||||||
3 | تنوع رنگی جمعیت استخر تنوع مصالح | صدای مردم صدای فواره
| خوراکی طعم آب | بوی خاک بوی آب بوی غذا | تنوع مصالح نیمکت خنکی آب اختلاف سطح | محور آب پله متقارن حرکت مردم | نهار/شام گذر زندگی
| محور حرکتی محور آب |
|
| |||||||||
4 | تنوع مصالح تنوع رنگ المان پلکانی محور آب دالان درخت | صدای فواره صدای پرنده | طعم آب | بوی خاک بوی آب | تنوع مصالح المان پلکانی نیمکت | محور آب تقارن المان
| درخت کهن
| محور آب محور حرکتی |
|
| |||||||||
5 | المان ساعت مجسمه تنوع رنگ تنوع مصالح | صدای ماشین صدای مردم صدای پرنده
| خوراکی طعم آب | بوی آب بوی خاک بوی دود | نرده نیمکت تنوع مصالح | دالان درخت اختلاف سطح | المان ساعت | محور حرکتی
|
|
| |||||||||
6 | محور حرکتی سایه روشن ردیف درخت دیوار بنا | صدای باد صدای پرنده | خوراکی | بوی خاک بوی دود بوی گیاه | تنه درخت کفسازی مصالح بنا شمشاد | ردیف درخت محور حرکتی | فصل | محور حرکتی |
|
|
یافتههای پژوهش: مقایسه تطبیقی غنای حسی دوره گذار باغ به پارک در تهران
آنگونه که از یافتههای این پژوهش در بخش مبانی نظری بدست آمد، غنای حسی در مناظر حسی را میتوان در هشت سیستم حسی مختلف پیگیری نمود که شامل؛ حس بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی، لمسی، جهتیابی، زمان و آشنایی میباشد. در پژوهش میدانی نیز، در ابتدا نقاط شاخص حسی به روش پیادهروی حسی مشخص گردید و با مقایسه تطبیقی اطلاعات حسی به دست آمده به روش یادداشتبرداری حسی نتایج حاصل در جدول 5 آورده شده و نشانگر آن است که، حس بینایی در هر دو نمونه با بیشترین امتیاز اولویت اول را داشته و عمدتا محرک حسی آن محور آب، ردیف درختان و اختلاف سطوح متعدد بوده است. پس از بینایی، حس شنوایی نیز در هر دو نمونه، رتبه دوم را داشته که به صورت مداوم و یا تکرارشونده حس میشده است. محور آب و فوارههای موجود در این محور و صدای پرندگان، عمدتا محرک حس شنوایی بوده است. در این میان حس چشایی در هر دو نمونه به دلیل محدودیت در محرکهای این حس، اولویت آخر را داشته است. البته با مقایسه امتیاز دو نمونه مشخص میگردد این حس در باغ ایرانی به دلیل وجود درختان میوه بیشتر تحریک میگردد. در مورد پنج حس باقیمانده اولویت حواس در دو نمونه یکسان نبوده به عنوان مثال در باغ ایرانی پس از حس بینایی و شنوایی، به ترتیب از بیشترین اولویت به کمترین، حس زمان، جهتیابی، لمسی، آشنایی و بویایی میباشد. این درحالی است که در پارک نیاوران اولویت حواس پس از بینایی و شنوایی به ترتیب از بیشترین اولویت به کمترین، حس جهتیابی، لمسی، بویایی، زمان و آشنایی بوده است. اختلاف در میانگین امتیاز حواس در دو نمونه نیز معنادار بوده و به معنای غنای حسی بیشتر باغ نسبت به پارک میباشد.
جدول 5. مقایسه تطبیقی اولویت حواس در غنای حسی به روش یادداشت برداری حسی
میانگین | حواس | امتیاز | |||||||
آشنایی | زمان | جهتیابی | لمسی | بویایی | چشایی | شنوایی | بینایی | ||
75/29 | 24 | 34 | 28 | 26 | 23 | 22 | 38 | 43 | باغ ایرانی |
75/28 | 18 | 19 | 38 | 30 | 24 | 13 | 42 | 46 | پارک نیاوران |
با بررسی سطوح حاصل از اتصال نقاط روی هر دیاگرام به هم در این شش نقطه میتوان به مقایسه سطح غنای حسی نقاط پرداخت. با مقایسه مساحت سطوح رنگ شده نقاط همانطور که در جدول 6 آمده است، مشخص گردید به ترتیب از بیشترین مساحت رنگ شده به کمترین مساحت، نقاط در باغ ایرانی به این ترتیب خواهند بود: نقطه شماره 4، شماره 1، شماره 2، شماره 6، شماره 5، شماره 3. در نتیجه مشخص میگردد غنای حسی در نقطه شماره 4 به جهت وجود تقاطع دو محور عمود بر هم که منجر به تحریک حداکثری حس بینایی و جهتیابی شده، وجود عناصر شاخص معماری همچون کوشک و تحریک بیشتر حواسی همچون لامسه در مجاورت با آنها، بالاترین غنای حسی را داشته و نقطه شماره 3 به جهت نزدیکی با زمین بازی کودکان کمترین غنای حسی را دارد. در پارک نیاوران نیز به ترتیب، نقطه شماره 3، شماره 4، شماره 2، شماره 5، شماره 6، شماره 1 میباشد. در نتیجه مشخص میگردد غنای حسی در نقطه شماره 3 به جهت وجود استخر و محور حرکتی آب موجب تحریک حداکثری حس بینایی و جهتیابی شده و به دلیل حضور حداکثری مردم در این نقطه و تحریک بیشتر حس بویایی و لمسی، بالاترین غنای حسی را داشته و نقطه شماره 1 به جهت مجاورت با خیابان کمترین غنای حسی را دارد.
جدول 6. مقایسه تطبیقی سطح غنای حسی نقاط شاخص حسی به روش یادداشت برداری حسی
همپوشانی سطوح | نقاط | مساحت | |||||
6 | 5 | 4 | 3 | 2 | 1 | ||
3195 | 1671 | 1432 | 2077 | 1423 | 1865 | 1945 | باغ ایرانی |
2220 | 1564 | 1626 | 1785 | 1821 | 1724 | 1379 | پارک نیاوران |
از سوی دیگر با مقایسه همپوشانی سطوح رنگ شده هر شش نقطه در هر نمونه موردی، شکل 3 حاصل میگردد که همانطور که به صورت کیفی مشخص بوده و از مقایسه عدد کمی مساحت همپوشانی در جدول 5 نیز مشخص است، سطح رنگ شده در باغ ایرانی بسیار بزرگتر از پارک نیاوران میباشد و این امر مجددا به معنای این است که، غنای حسی در باغ ایرانی بسیار بیشتر از پارک نیاوران میباشد.
شکل 3. غنای حسی در باغ ایرانی(عکس راست) در مقایسه با پارک نیاوران (عکس چپ)
نتیجه گیری
به کارگیری حواس در منظر، موجب برقرای ارتباط غیر بصری انسان با فضا، درک زیباییشناسی، معنای محیط و تقویت خاطره ذهنی از محیط میشود و حواس به عنوان عناصر محرک بر روی رفتار فضایی انسان و روحیه فضا تأثیر میگذارند. وسعت و عمق تجارب حاصله کیفیتی را برای منظر ایجاد میکند که با عنوان «غنای حسی» شناخته میشود. غنای حسی با افزایش تنوع تجربیات حسی برای انسان به عنوان استفاده کننده از فضا موجب لذت بیشتر انسان و دلپذیرتر شدن محیط میگردد. با بررسی و مقایسه تطبیقی غنای حسی در باغ ایرانی تهران و پارک نیاوران نتایج حاصل از پژوهش بیانگر این امر میباشد که، غنای حسی که در باغ ایرانی تهران با الگوی باغ ایرانی، به خوبی تامین میشده است در پارکی همچون پارک نیاوران که از باغهای قدیمی تهران محسوب میشده ولی در دوران گذار باغ به پارک تغییر نموده و دیگر کارکرد باغ را ندارد، ادامه نیافته است. از سوی دیگر به دلیل سابقه پارک نیاوران و وجود ویژگیهایی از باغ ایرانی همچون محور آب و ردیف درختان، اولویت حواس بینایی و شنوایی در هر دو نمونه یکسان بوده در حالی که دیگر حواس اولویتهای متفاوتی داشتهاند. در نتیجه با الگو قرار دادن غنای حسی باغ ایرانی از طریق شناسایی و اولویت بندی دریافتهای حسی متنوع در منظر، میتوان موجب افزایش غنای حسی پارکهای معاصر و متناسب ساختن رابطه میان محیط کالبدی پارک با نیاز و رفتار کاربران شد. این پژوهش صرفا به غنای حسی و اولویتبندی حواس پرداخته است اما به جهت پیشنهاد برای پژوهشهای آتی میتوان به تاثیر حواس در کیفیات محیطی مناظر و میزان آن پرداخت.
فهرست مراجع
1. اسپیرن، آن ویستون. (1395). زبان منظر. (حسین بحرینی و بهناز امینزاده، مترجمان). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلی، 1998).
2. ایرانی بهبهانی، هما؛ و سلطانی، حسن. (1382). شاخصها و ويژگيهاي باغسازي دوران قاجار در تهران. محیطشناسی، 29(30)، 99-81.
3. ایروانی، محمود؛ و خداپناهی، محمد کریم. (1395). روانشناسی احساس و ادراک. چاپ بیستم. تهران: سمت.
4. باچ، شیما؛ درستکار، احسان؛ و بل، سایمون. (1396). تولید نقشه منظرصوتی شهر(Sonotop) با بهره گیری از روش گراندد تئوری و نرم افزار Nvivo (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران). محیط شناسی، 43(2)، 284-267.
5. پلاسما، یوهانی. (1394). چشمان پوست. (علیرضا فخرکننده، مترجم). تهران: چشمه. (نشر اثر اصلي، 1996).
6. حبیب، فرح؛ اعتصام، ایرج؛ و قدوسیفر، سید هادی. (1392). تبارشناسی پارک های شهری دوره پهلوی اول، نمونه موردی: باغ ملی تهران. معماری و شهرسازی، 6 (11)، 73-61.
7. شاهچراغی، آزاده. (1388). تحلیل فرآیند ادراک محیط باغ ایرانی بر اساس نظریه روانشناسی بوم شناختی. هویت شهر، 3(5)، 84-71.
8. شاهچراغی، آزاده؛ و بندرآباد، علیرضا. (1394). محاط در محیط. تهران: جهاد دانشگاهی.
9. صالحي نيا، مجيد؛ و نيرومند شيشوان، مهديه. (1397). تبيين نقش مولفه هاي منظر حسي مبتني بر حواس در کيفيت ادراک حسي محيطي گذر ارگ جديد تبريز. مطالعات شهر ايراني اسلامي، 8(31)، 31-19.
10. صداقت، زهرا. (1396). سنجش غناي حسي فضاهاي شهري: معرفي يک چارچوب تحليلي. صفه، 27(76)، 88-73.
11. کارمونا، متیو؛ هیت، تیم؛ تیسدال، استیون؛ و تتراک. (1394). مکانهای عمومی فضاهای شهری ابعاد گوناگون طراحی شهری. (فریبا قرائی؛ مهشید شکوهی؛ زهرا اهری؛ و اسماعیل صالحی، مترجمان). تهران: دانشگاه هنر. (نشر اثر اصلی، 2003).
12. لطفي، افسانه؛ و زماني، بهادر. (1393). نقش مولفه هاي منظر حسي در کيفيت محورهاي مجهز محلي (مطالعه موردي: محور عليقلي آقا در اصفهان). مطالعات شهری، 4(13)، 43-56.
13. مرلوپونتی، موریس. (1397). جهان ادراک. (فرزاد جابرالانصار، مترجم). تهران: ققنوس. (نشر اثر اصلی، 2004).
14. منصوری، سید امیر. (1383). درآمدی بر شناخت معماری منظر. باغ نظر، 1(2)، 78-69.
15. هال، ادوارد. (1393). بعد پنهان. (منوچهر طبیبیان، مترجم). تهران: دانشگاه تهران. (نشر اثر اصلي، 1966).
16. Aletta, F., & Xiao, J. (2018). Handbook of Research on Perception-Driven Approaches to Urban Assessment and design. Pennsylvania: IGI Global.
17. Brink, A., Bruns, D., Tobi, H., & Bell, S. (2016). Research in landscape architecture: methods and methodology. London: Routledge.
18. Craig, T., Conniff, A., & Galan-Diaz, C. (2012). The Influences of Actual and Perceived Familiarity on Environmental Preferences for the Design of a Proposed Urban Square. Urban Studies Research, 2012, 1-9.
19. Corbin, A. (2014). Urban Sensations: The Shifting Sensescape of the City. London: Bloomsbury.
20. Degen, M. M. (2008). Sensing Cities: Regenerating Public Life in Barcelona and Manchester. London: Routledge.
21. El-Khoury, R. (2006). See through Ledoux: architecture, theatre, & the first pursuit of transparency. New York: ORO editions.
22. Erwine, B. (2016). Creating Sensory Spaces: The Architecture of the Invisible. New York: Routledge.
23. European Landscape Convention. (2000). Text of the European Landscape Convention. Council of Europe. Retrieved Jul 2, 2019, from http://conventions.coe.int/Treaty/en/Treaties/Html/176.htm.
24. Hami, A., & Tarashkar, M. (2018). Assessment of women’s familiarity perceptions and preferences in terms of plants origins in the urban parks of Tabriz, Iran. Urban Forestry & Urban Greening, 32, 168-176.
25. Herssens, J., & Heylighen, A. (2012). Haptic design research: A blind sense of place. Proceedings of the 7th International Conference on Architectural Research. June 23-26, (pp.1-9). Washington DC: Architectural Research Centers Consortium.
26. Henshaw, V., Adams, M., & Cox, T.J. (2009). Researching Urban Olfactory Environments and Place through Sensewalking. PhD Colloquium on ‘Understanding Places, The University of Westminster.
27. Howes, D. (2005). Architecture of the Senses. Sense of the city: An alternate approach to urbanism, 322-331.
28. Landry, C. (2006). The Art of City Making. London: Earthscan.
29. Le Poidevin, R. (2019). The Experience and Perception of Time. The Stanford Encyclopedia of Philosophy. Retrieved May 10, 2019, from https://plato.stanford.edu/entries/time-experience/.
30. Lucas, R. (2009). Designing a Notation for the Senses. Architectural Theory Review, 14(2), 173-192.
31. Lucas, R., & Romice, O. (2010). Assessing the Multi-Sensory Qualities of Urban Space: A methodological approach and notational system for recording and designing the multi-sensory experience of urban space. Psyecology, 1(2), 263-276.
32. McGlynn, S., Smith, G., Alcock, A., & Murrain, P. (2013). Responsive environments. London: Routledge.
33. Naghizade, M., & Ostadi, M. (2014). The Application of Tactile Experience in Urban Perception. International journal of architecture and urban development, 4(1), 53-62.
34. Picker, J. M. (2003). Victorian Soundscapes. Oxford: Oxford university press.
35. Rodaway, P. (2002). Sensuous Geographies: Body, Sense, and Place. London: Routledge.
36. Schafer, R. M. (1994). The Soundscape: Our Sonic Environment and the Tuning of the World. Rochester, VT.: Destiny Books.
37. Schultz, H. (2014). Designing large-scale landscapes through walking. Journal on Landscape Architecture, 9(2), 6-15.
38. Wunderlich, F. M. (2013). Place-Temporality and Urban Place-Rhythms in Urban Analysis and Design: An Aesthetic Akin to Music. Journal of Urban Design, 18(3), 383-408.
پینوشتها
[1] * این مقاله مستخرج از رساله دکتری «صدف سرمدی»، تحت عنوان « واکاوی منظر حسی و تاثیر آن بر سیر تحول باغ به پارک در ایران» است که به راهنمایی دکتر «آزاده شاهچراغی» و مشاوره «دکتر لیلا کریمی فرد» در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب در حال انجام است.
[2] ** گروه معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Email: sa.sarmadi87@gmail.com
[3] *** دانشیار گروه معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. (مسئول مکاتبات) Email: shahcheraghi@srbiau.ac.ir
[4] **** استادیار گروه معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Email: l_karimi@azad.ac.ir
[1] Ian bentley
[2] Maurice merleau-ponty
[3] Juhani pallasmaa
[4] Monica M. Degen
[5] Sensescape
[6] Smellscape
[7] J. Douglas Porteous, 1985
[8] Paul rodaway
[9] Sensuous Geographies
[10] Kevin A. Lynch
[11] Tony Craig
[12] Wunderlich
[13] Le Poidevin
[14] Soundscape
[15] R. Murray Schafer
[16] Matthew Carmona
[17] Alain Corbin
[18] Sensewalking
[19] Sensory Notation
The Comparative Study of the Factors of Sensory Richness in the garden’s transition to park in Tehran (Case Studies: Iranian Garden and Niavaran Park)
Sadaf Sarmadi, Department of Architecture, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Azadeh Shahcheraghi*, Associate Professor, Department of Architecture, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Leila Karimifard, Assistant Professor, Department of Architecture, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Abstract:
Human cognition and experience of being in the landscape are achieved through diverse sensory perceptions such as vision, hearing, smell, taste, touch, and mind-dependent senses. The importance of these senses in the landscape creates a non-intuitive connection with space, understanding aesthetics, the concept of the environment and empowering the human’s mind about the environment. Senses affect human spatial behavior and the spirit of space, due to their stimulus features. The extent and depth of the experience can create quality for the landscape, known as »sensory richness«. It not only can increase human enjoyment but also make the environment more enjoyable. This increases the variety of sensory experiences for humans as space users. This study refers to coordinate the relationship between the physical environment of contemporary parks regarding the needs and behaviors of users. This also leads to increase its sensory richness by identifying and prioritizing diverse sensory perceptions in the landscape. The present study is related to the mixed nature and the comparative method. After identifying the senses affecting the landscape through the library method, data collection and analysis method in field study will be a combination of two procedures called »Sensewalking« and »Sensory notation«. By Sensewalking method, in each case study, a specific pathway consisting of primary and secondary pathways, including sensory index elements, was selected for the study. Furthermore, according to previous research, the Hamburg Sensewalking Project by Schultz in 2014, a team of researchers and seven participants, who were masters of architecture and urban planning, were formed. The group was already familiar to walk to identify six index sensory points. Semi-structured interviews were conducted with participants during the walk, and the sensory stimuli that triggered people’s senses everywhere were identified.
After identifying six sensory index points, sensory notation was performed to analyze senses. This is followed by connecting the dots on each diagram, in which a gray surface was created. By comparing the area of the painted surfaces in these six points, the sensory richness levels of each spot are determined qualitatively and quantitatively. A comparative study of the sensory richness in the Persian Garden and Niavaran Park reveals that the sensory richness of the Iranian garden, which has an Iranian pattern was well supplied. However, Niavaran Park, which is one of the old gardens of Tehran, changed to the park during the garden transition. This leads to have less sensory richness. Although because of the features of the Iranian garden in Niavaran Park such as the water axis and the row of trees, the visual and auditory preference was the same, the other senses had different priorities. Consequently, modeling the sensory richness of the Iranian garden through identifying and prioritizing diverse sensory perceptions in the landscape can enhance the sensory richness of contemporary parks. This leads to tailor the relationship between the park's physical environment to user needs and behavior. For the sake of suggestion for future research, we can address the impact of senses on the environmental quality of landscapes and their extent.
Key words: Sensory richness, landscape, garden, park, transition period.