تحلیل تعادل منطقهای بر مبنای شاخصهای ترکیبی نظریه مرکز-پیرامون و گردشگری پایدار(مطالعه موردی: استان خراسان رضوی)
الموضوعات :زینب میرسندسی 1 , بهناز امین زاده 2
1 - کارشناس ارشد برنامهریزی منطقهای، پردیس هنرهاى زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2 - استاد دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران
الکلمات المفتاحية: گردشگری پایدار, تحلیل خوشهای, تعادلبخشی منطقهای, تحلیل عاملی, استان خراسان رضوی,
ملخص المقالة :
یکی از مسائل مهم منطقهای، عدم توجه به توانهای درونی منطقه و درنتیجه وابستگی آنها به مناطق همجوار است، درحالیکه خود دارای توان و ظرفیتهای محیطی برای فعالیتهایی مانند گردشگری میباشند. گردشگری پایدار ابزاری قوی برای توسعه مناطق و تعادلبخشی آنها محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از پتانسیلهای گردشگری پایدار منطقه در ترکیب با نظریه برنامهریزی مرکز-پیرامون برای سنجش و ایجاد تعادل منطقهای است. بدین منظور با استفاده از روش فرا تحلیل، مدل مفهومی پژوهش و شاخصها تدوین گردیده و در ادامه با استفاده از دو روش تحلیل عاملی و تحلیلنمایی شهرستانهای خراسان رضوی سطحبندی شده و تعادل منطقهای بر مبنای توان گردشگری پایدار سنجیده شده است و با استفاده از نرمافزار GIS بر روی نقشه استان نمایش دادهشده است. نتایج تحقیق شامل ارائه مدل مفهومی در سنجش تعادل منطقه یا توجه به توان گردشگری پایدار است. یافتههای پژوهش در نمونه مطالعه نشان میدهد که استان خراسان رضوی از تعادل منطقهای در استفاده از پتانسیلهای پایدار گردشگری برخوردار نیست.
اکبریسامانی، ناهید؛ بدری، سیدعلی؛ و سلمانی، محمد. (1392). ارزیابی گردشگری پایدار روستایی موردشناسی:بخش سامان-شهرستان شهرکرد. جغرافیاو آمایششهری – منطقهای، 9، 48-30.
افتخاری، عبدالرضا رکنالدین؛ مهدوی، داوود؛ و پورطاهری، مهدی. (1390). ارزیابی پایداری گردشگری در روستاهای تاریخی فرهنگی ایران با تأکید بر پارادایم توسعه پایدار گردشگری. فصلنامةمطالعاتگردشگری، 14، 13-3.
امان پور، سعید؛ صالحی، رضا؛ و حمیدی، غلامحسین. (1393). بررسی میزان تعادل در نظام شهری استان خوزستان 1365 تا 1385. دوفصلنامه پژوهشهای بومشناسی شهری، 1(9)، 52-33.
تبریزی، جلال؛ قاسمی، اکرم.؛ و مؤذن، سهراب. (1392). ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل ﻓﻀﺎﻳﻲ ﺧﺪﻣﺎت اﻗﺘﺼﺎدی، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎی اﺳﺘﺎن زﻧﺠﺎن. ﻣﺠﻠﻪ ﭘﮋوﻫﺶ و برنامهریزی ﺷﻬﺮی، 4(13)، 34-19.
تقوایی، مسعود؛ و کنعانی، محمدرضا. (1393). بررسی وضعیت تعادلفضایی نظام شهری ایران در سطوح ملیمنطقهای طی60 سال اخیر. مجله علمی-پژوهشی برنامهریزی فضایی(جغرافیا)، 1(12)، 200-169.
زبردست، اسفندیار؛ و حقروستا، سمیه.(1394). تحلیل تطبیقی نابرابریهای منطقهای بین استانهای همجوار بررسی موردی: استانهای همدان و مرکزی. نامۀ معماری و شهرسازی دوفصلنامة دانشگاه هنر، 15، 137-113.
زبردست، اسفندیار؛ و رحمانی، جواد. (1395). تحلیل الگوی سطحبندی نظامشهری استان زنجان و ارائه الگوی بهینه نظام شهری. فصلنامه علمی-پژوهشی جغرافیا (برنامهریزی منطقهای)، 1(7)، 161- 143.
مرکز ملی آمار ایران. (1397). سالنامه آماری استان خراسان رضوی در سالهای 1390 و 1391، در بخش سامانه سالنامه آماری در درگاه اینترنتی مرکز ملی آمار ایران به نشانی https://nnt.sci.org.ir /yearbook/.
سرائی، محمدحسین؛ مویدفر، سعیده؛ و بیرانوندزاده، مریم. (1389). صنعت گردشگری گامی نوین در جهت توسعه منطقهای. مجموعه مقالات چهارمین کنگره بینالمللی جغرافیدانان جهان اسلام، کنفرانس بینالمللی جغرافیدانان جهان اسلام. فروردین 25-28، (ص 34-20). زاهدان: دانشگاه سیستان و بلوچستان.
ضیاءآبادی، مریم؛ زارع مهرجردی، محمدرضا؛ جلایی، سید عبدالمجید؛ و مهرابی بشرآبادی، حسین. (1395). سنجش گردشگری پایدار با استفاده از شاخص ترکیبی پایداری و مدل برنامهریزی ریاضی. فصلنامه نظریههای کاربردی اقتصاد، 3(2)، 100-77.
Bohlin, M., Brandt, D., & Elbe, J. (2016). Tourism as a vehicle for regional development in peripheral areas–myth or reality? A longitudinal case study of Swedish regions. European Planning Studies, 24(10), 1788-1805.
Friedmann, J. (1967). A GENERAL THEORY OF POLARIZED DEVELOPMENT. Santo Domingo, 504(81), 1-78.
Ivanna, H. (2015). Methods for determination of synthetic indicators of the assessment of the regional tourism development. Austrian Journal of Humanities and Social Sciences, (1-2), 204-206.
Kauppila, P., Saarinen, J., & Leinonen, R. (2009). Sustainable tourism planning and regional development in peripheries: A Nordic view. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism, 9(4), 424-435.
Kwat, N. (2017). Balanced Regional Development: Meaning and Considerations. Journal of Tourism, 27(1), 33-43.
Pedersen, A. (2016). Frameworks for Tourism as a Development Strategy In McCool, S., & Bosak, k. (Eds.) Reframing Sustainable Tourism. (Vol.2, pp. 53-73). Netherlands: springer.
Miller, G. (2001). The development of indicators for sustainable tourism: results of a Delphi survey of tourism researchers. Tourism management, 22(4), 351-362.
Moore, T. (1994). Core-Periphery Models, Regional Planning Theory, and Appalachian Development. Blackwell Publishers, 46(3), 316-331.
Nabi, N., Rashidi, E., Hesari, A., Jeddi, M., & Fatallahzadeh, F. (2016). Strategic Planning of Regional Tourism with Sustainable Development Approach. Journal of Civil Engineering and Urbanism, (6)1, 7-15.
Nared, J. (2017). Local Self-government Reforms in Slovenia, Discourse on Centrality and Peripherality. Nature, Tourism and Ethnicity as Drivers of Marginalization. Perspectives on Geographical Marginality, (4)1, 243-256.
Neamtu., A., & Neamtu, L., (2012). Sustainable Development of Regional Tourism. Economy Series, (2)1, 56-76.
Rogerson, M. (2015). Tourism and regional development: The case of South Africa’s distressed areas. Development Southern Africa (Routledge), (32)3, 277–291.
Sharpley, R. (2002). Tourism: A Vehicle for Development? In Sharpely, R., Telfer D. J. (Eds.) Tourism and Development: Concepts and Issues. (Vol.2, pp. 11-34) Clevedon, England: Channel View Publications.
Swarbrooke, J. (1999). Sustainable Tourism Management. New York: CABI.
Teha L., & Cabanban, A. S. (2007). Planning for sustainable tourism in southern Pulau Banggi: an assessment of biophysical conditions and their implications for future tourism development. Journal of environmental management, 85(4), 999-1008.
Telfer, D. J. (2002). Tourism and Regional Development Issues. In Sharpely, R., Telfer D. J. (Eds.) Tourism and Development: Concepts and Issues. (Vol.2, pp. 112-148) Clevedon, England: Channel View Publications.
Vojtko, V. (2015). Tourism & Hospitality - sustainability and responsibility. Profess Consulting s. r. o., (33)7, 128-160.
Weaver, D. (2006). Sustainable tourism:Theory and Practice. Burlington: Elsevier.
Wray, M., Dredge, D., Cox, C., Buultjens, J., Hollick, M., Lee, D., Pearlman, M., & Lacroix, C. (2017). Sustainable Regional Tourism Destinations: Best Practice for Management, Development and Marketing. Australia: CRC for Sustainable Tourism Pty Ltd, (21)4, 33-100.
Wu, C. (2017). Periphery, borders and regional development In Rangan,H., Kam,M. N. (Eds.) Insurgencies and Revolutions: Reflections on John Friedmann’s Contributions to Planning Theory and Practice. New York: Routledge (Vol.23, pp. 73-84).
_||_تحلیل تعادل منطقهای بر مبنای شاخصهای ترکیبی نظریه مرکز-پیرامون و گردشگری پایدار (مورد مطالعه استان خراسان رضوی)*
مهندس زینب میرسندسی**، دکتر بهناز امینزاده ***
چکيده
یکی از مسائل مهم منطقهاي، عدم توجه به توانهای درونی منطقه و در نتیجه وابستگی آنها به مناطق همجوار است، درحالی که خود دارای توان و ظرفیتهای محیطی برای فعالیتهایی مانند گردشگری میباشند. گردشگری پایدار ابزاری قوی برای توسعه مناطق و تعادلبخشی آنها محسوب میشود. هدف این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از پتانسیلهای گردشگری پایدار منطقه در ترکیب با نظریه برنامهریزی مرکز-پیرامون برای سنجش و ایجاد تعادل منطقهای است. بدینمنظور با استفاده از روش فراتحلیل، مدل مفهومی پژوهش و شاخصها تدوینگردیده و در ادامه با استفاده از دو روش تحلیلعاملی و تحلیلخوشهای شهرستانهای خراسانرضوی سطحبندیشده و تعادلمنطقهای برمبنای توان گردشگری پایدار سنجیدهشدهاست و با استفاده از نرمافزارGIS بر روی نقشه استان نمایش دادهشدهاست. نتایج تحقیق شامل ارائه مدل مفهومی در سنجش تعادل منطقه یا توجه به توان گردشگری پایدار است. یافتههای پژوهش در نمونه مطالعه نشانمیدهد که استان خراسانرضوی از تعادل منطقهای در استفاده از پتانسیلهای پایدار گردشگری برخوردار نیست.
واژه های کلیدی
تعادلبخشی منطقهای، گردشگری پایدار، تحلیل عاملی، تحلیل خوشهای، استان خراسان رضوی.
* مقاله حاضر مستخرج از پايان نامه كارشناسى ارشد زینب میرسندسی با عنوان «تعادلبخشی به توسعههای منطقهای با استفاده از توانهای گردشگری پایدار(مورد مطالعاتی: استان خراسان رضوی)» به راهنمايى سرکار خانم دكتر بهناز امینزاده در دانشگاه تهران مى باشد.
** کارشناس ارشد برنامه ریزی منطقه ای، پردیس هنرهاى زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
Email: z.mirsondosi@yahoo.com
** استاد دانشکده شهرسازی، پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران. (مسئول مکاتبات)
Email: Bgohar@ut.ac.ir
مقدمه
تحقیقات انجامشده در خصوص تعادل منطقهای در ایران و روند آن نشاندهنده سیر نزولی تعادلها در سالهای اخیر است. ایران تا قبل از قرن حاضر از نظامشهري نسبتاً متعادلی برخوردار بودهاست، اما در شش دهه اخیر توسعه سرمایهداري در چارچوب اقتصادي متکی بر نفت باعث عدمتعادل فضایی نظامشهري کشور گردیدهاست. از طرف دیگر تعادل فضایی نظام شهري در سطح ملی در گروه تعادل فضایی در سطح منطقهاي است (تقوائی، کنعانی، 1393، 169). برای مواجهه با این مشکل اولین گام سنجش میزان تعادل بر اساس یک مبنای کاربردی در هر منطقه با توجه به ویژگیهای آن است. عدمتعادل ميان مراكز شهري در زمينههاي مختلف توسعه، موجب برهمخوردن نظم فضايي سكونتگاهها از يك سو و رشد شتابان و بيرويه بعضي از شهرهاي درجه اول گرديدهاست (تبریزی و همکاران ، 1392، 19). عدم تعادل فضایی در استانهای مختلف کشور نظیر استان هرمزگان، استان بوشهر (تقوائی و کنعانی، 1393، 172)، استان اردبیل، استان فارس (امانپور و همکاران، 1393، 49) و وجود تسلط نخستشهری در نظام شهری استان خوزستان و گرایش شهر اهواز به تمرکز و برتری در سطح منطقه (امانپور و همکاران ، 1393، 54) نیز گواه وجود عدم تعادل منطقهای در مناطق مختلف کشور است. تلاش برای شناخت عدم تعادلهای موجود و ریشه آن اولین گام در جهت رفع آنها است. ریشه ایجاد عدمتعادل در هر منطقه میتواند متفاوت از مناطق دیگر باشد. یکی از راهکارهای مناسب عنوانشده توجه به ظرفیتهای درونی منطقه، از جمله توان گردشگری است. گردشگری در یک منطقه قطبی قوی برای جذب سرمایههای لازم برای توسعه را فراهم میکند اما با این حال اگر تمام امکانات در یک نقطه متمرکز شود موجب ایجاد عدمتعادل خواهد بود. از این روی میتوان با سنجش میزان بهرهگیری از ظرفیتهای گردشگری در مناطق مستعد و با ارزیابی صحیح به میزان و کیفیت تاثیر گردشگری در ایجاد تعادل منطقهای پیبرد.
در رابطه با موضوع گردشگری و توسعه و تعادل منطقه ای پژوهشهای انجامشده را میتوان در سه گروه مورد بررسی قرارداد. گروه اول، که بیشترین فراوانی را نیز داراست، شامل پژوهشهایی است که در زمینه تعادل منطقهای صورت گرفته و کمترین ارتباط را با گردشگری پایدار دارند. در این زمینه تقوائی و کنعانی(1393) وضعیت تعادل فضایی نظام شهري را بررسی نمودهاند. تبریزی و همکاران (1392) تحليل عدم تعادل فضايي و ارائه اولویتهای توسعه و تعادلبخشی را مطالعه کرده اند. کوات1 تعادل در توسعه منطقهای را مورد تحلیل قرار دادهاست (Kwat, 2017) . و نیز راجرسون2 اولویتهای تعادلبخشی در مناطق را بررسیکردهاست( (Rogerson, 2015.
دسته دوم شامل پژوهشهایی است که در زمینه گردشگری پایدار و گردشگری منطقهای کار کرده و به توسعه نیز توجه داشتهاند. به طور مثال ابراهیمزاده و همکاران (1390) بر روی ساز وکار برنامهریزی برای گردشگری تحقیقکردهاند. وتو3 به چگونگی بهرهگیری از دیدگاههای جدید در گردشگری پایدار پرداخته است (Vojtko, 2015). نیز در مطالعه ای استراتژی بلندمدت گردشگری پایدار در ارتباط با توسعه یکپارچه منطقه استفادهشدهاست Neamtu&Neamtu, 2012) ( . در این دسته، سرائی و همکاران (1389) نیز به موضوع توسعه منطقهای با استفاده از گردشگری پایدار پرداخته و آن را در استان سیستان و بلوچستان مورد ارزیابی قرار دادهاند. ایشان معتقدند که منطقهای کردن گردشگری با توجه به ظرفیتهای هر منطقه میتواند به توسعه مناطق منجرشود. در همین زمینه کوپیلا4 نیز به بررسی و بحث در مورد چگونگی توسعه صنعت گردشگری برای ایجاد توسعه منطقهای پرداختهاند . آنها با پیشنهاد مدل فضایی-عملکردی برای افزایش توسعه منطقهای مثبت در سطح محلی، بر یک همکاری پایدار کارکردی بین صنایع در چارچوب مرکز-پیرامون تاکید نموده اند (Kauppila et al., 2009). نبی5 نیز با موضوع برنامهریزی راهبردی گردشگری منطقهای، به بررسی و تحلیل پتانسیلها و کمبودهای گردشگری منطقهای پایدار و همچنین ارائه برنامه توسعه گردشگری منطقهای پرداخته و در نهایت برنامه مورد نظر برای گردشگری منطقهای را ارائه نمودهاند (Nabi et al., 2016).
گروه سوم که بیشترین ارتباط را با موضوع پژوهش حاضر دارند، شامل پژوهشهایی هستند که در زمینه گردشگری پایدار منطقه به دنبال ایجاد تعادل و یا سنجش تعادل در منطقه بودهاند. «بولین»6 و همکاران ذیل موضوع توسعه منطقهای بوسیله گردشگری، تغییرات فضایی گردشگری در سوئد را تحلیل کردهاند و به این سوال پرداختهاند که آیا سیاست های گردشگری میتواند به کاهش اختلاف بین مناطق کمککند (Bohlin et al., 2016). در مطالعه ای دیگر مناطق از نظر ایجاد تعادل از طریق گردشگری مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام از ۲۱ منطقه مورد مطالعه مجموعهای از اصول و استراتژیها ارائه شده است (Wray et al., 2017).
با توجه به مروری بر ادبیات موضوع هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان تعادل منطقهای بر اساس توسعه گردشگری در منطقه است. پرسش اصلی پژوهش آن است که چگونه میتوان از رویکرد گردشگری پایدار در تلفیق با نظریه مرکز-پیرامون بهره برد تا با کمک آن بتوان تعادل منطقهای را ارزیابی نمود.
اطلاعات مندرج در سالنامه مرکز آمار ایران در بهار سال 1396 تعداد کل سفرهای ایران در حدود 100 میلیون سفر بودهاست، و در این میان استان خراسان رضوی بیش از 8 میلیون سفر را پذیرا بوده است که این رقم هشت درصد کل سفرهای کشور است. این تعداد سفر شامل نزدیک به 23 میلیون نفر، مسافر میشود مرکز آمار ایران و این مقدار از تعداد سفر 7 میلیونی پایتخت نیز بیشتر است. این آمار به خوبی نشان از پتانسیل بالای گردشگری و جذب مسافر در این استان است. با این وجود علیرغم تعداد بالای سفرها به این استان بیش از نیمی از این سفرها تنها به مرکز استان یعنی شهر مشهد جذب میشوند و سرمایهها و امکانات نیز به سمت مرکز سوقپیداکرده و میتواند موجب ایجاد عدم تعادل در استان گردد. لذا سنجش و تحلیل عدمتعادلها میتواند روشنگر وضعیت برخورداری شهرستانها و نیز تعیینکننده مسیر برنامهریزی صحیح برای استان باشد.
استان خراسان رضوی که سالیانه پذیرای میلیونها نفر گردشگر میباشد به عنوان نمونه مطالعه این پژوهش در نظر گرفته شده است. ظرفیت زیاد استان برای گردشگری در صورت بهرهگیری صحیح میتواند امکانات وسیعی در جهت تعادل بخشی در توسعه استان بهدست دهد. این در حالی است که فشار شدید بر کلانشهر مشهد و عدم استفاده از سایر نقاط مستعد استان سبب شده تا گردشگری به مثابه عامل مهمی در از بین رفتن تعادل منطقه ای عمل کند.
مبنای نظری
تعادلبخشی منطقهای و برنامهریزی برای آن
نظریههای موجود در زمینه نظام شهری و بررسی تعادل منطقهای دارای طیف گسترده زمانی و مکانی هستند از جمله ﻧﻈﺮﻳﻪ ﻧﺌﻮﻛﻴﻨﺰي ﻳﺎ ﭘﺎﻳﻪ اﻗﺘﺼﺎدي، نظریه ﻗﻄـﺐ رﺷـﺪ ، نظریه مرکز پیرامون و نظریه استراتژی شبکه منطقهای. اما در این میان نظریهای که شاید بهتر بتواند در راستای تعادلبخشی با بهرهگیری از توانهای درون منطقه از عنصری مانند گردشگری به عنوان ابزاری برای متعادلکردن مناطق بهرهگیرد نظریه مرکز-پیرامون7 فریدمن8 است. فریدمن با تقسیم نظام فضایی یک محدوده به دو قسم، مراکز عمده تغییرات را مناطق اصلی و «مرکز» نام مینهد و در مقابل همه مناطق دیگر سیستم فضایی را حواشی آن تعریفمیکند و آن را «پیرامون» مینامد. وی سپس عنوان میکند که این محیط به وسیله ارتباط آن با وابستگی به مرکز تعریف میشود و محدوده به طور کلی یک سیستم مکانی فضایی است که در آن رابطه بر مبنای وابستگی بوده و مرکز بر پیرامون سلطهگر و متمرکز است. فریدمن معتقد است که توسعه تمایل به گسترش در خارج از مراکز و به مناطقی که در آن احتمال تعامل بالقوه پایین است را دارد (Friedmann, 1967). نظریه فریدمن از این جهت که در آن جذب سرمایه به مناطق پیرامونی و ایجاد روابط ساختاری دوسویه میان مرکز و پیرامون و ایجاد نظام بالغ اقتصادی مورد تاکیداست در بحث تعادلبخشی از اهمیت بالایی برخوردار است. روابط ساختاری که در مدل مرکز-پیرامون تعریف شده به آن توانایی مطرحشدن به عنوان رویکردی قوی را بخشیدهاست. بر این اساس در این نوشتار تمرکز اصلی بر این نظریه خواهدبود. این نظریه اینگونه بیان میشود که "سازمان اقتصادی هر فضای ملی در جریان حرکت خویش از حالت پیش صنعتی به حالت بلوغ تحول مییابد که در این حالت توسعه به اطراف شروع میگردد" (زبردست، رحمانی، 1395، 146). فریدمن اشاره میکند که مناطق مرکزی تمایل دارند که بر تصمیمگیریهای مراکز پیرامونی تاثیرگذار باشند ( به نقل از Wu, 2017). او سازمان اقتصادی فضایی را متشکل از دو عنصر، یک منطقه اصلی مرکزی و یک حاشیه تعریف می کند. این دو عنصر در مورد ویژگیهای منطقهای بودند که در آن مناطق اصلی به عنوان اقتصادهای شهری با پتانسیل بالا برای نوآوری و رشد شکلگرفتند؛ از سویدیگر، مناطق پیرامونی با رشد اقتصادی یا رکود روبرو شدهاند و با گذشت زمان بر رشد تأثیر میگذارند که عمدتا به دلیل تقاضای منابع اصلی منطقه است (Moore, 1994). لذا مولفههای ویژگیهای جمعیتی، زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی، قابلیتهای زیستمحیطی و برنامه زیستمحیطی در این نظریه آشکار هستند. این دیدگاه تاثیر زیادی بر ادبیات تعادل منطقهای داشته و در واقع رفع عدمتعادل منطقهای و تعادلبخشی نیز تا حد زیادی به معنای تقویت مناطق پیرامونی و جذب سرمایهها به آن به جای مرکز در نظر گرفتهشدهاست.
گردشگری پایدار ابزاری برای تعادلبخشی منطقهای
گردشگری به عنوان ابزار موثر انتقال ثروت و سرمایهگذاری از بخش ثروتمند و توسعهیافته به مناطق کمترتوسعهیافته و فقیرتر دیده میشود. گردشگری از جنبههای گوناگونی میتواند در این زمینه موثر باشد، چرا که گردشگری دارای اثرات اجتماعی، طبیعی و اقتصادی مختلفی است (Sharpley,2002). گردشگری میتواند به گونهای عملکند که ثروت از مناطق غنی به مناطق فقیر بازپخشگردد. یکی از عوامل اصلی موفقیت در استفاده از گردشگری برای اهداف توسعه منطقهای این است که مزایای گردشگری در سراسر منطقه اطراف گسترش یابد (Telfer,2002). علاوهبراین، گردشگری همچنین میتواند منجر به مدرنسازی در مناطق پیرامونی شود، اما به منظور انجام این کار، منطقه به طور کلی باید از اقتصاد گردشگری بهرهمند شود (Rogerson,2015, 281). گردشگری زمانی پایدار است که دارای اقتصاد بادوام و مترقی باشد و منابعی که آینده گردشگری بدان وابسته است، به ویژه محیط فیزیکی و بافت اجتماعی جامعه میزبان را تخریب نکند (Swarbrooke,1999 به نقل از: Vojtko,2015, 3). هدف مورد نظر توسعه منطقهای لزوما با نتایج صنعت گردشگری به عنوان یک فعالیت اقتصادی مشابه نیست، زیرا در بسیاری موارد بر اولویتهای غیرمحلی استوار است(Rogerson,2015, 281). نکته دیگر سنجیدن ارتباط میان برنامهریزی گردشگری با مقیاسهای توسعه است. نظریات گوناگونی در خصوص لزوم و یا عدم لزوم تبعیت برنامه گردشگری از برنامهریزی توسعه منطقهای وجود دارد که برخی معتقدند گردشگری بخشی مجزاست اما اغلب تاکید دارند که گردشگری باید به عنوان جزئی از برنامه توسعه منطقه مد نظر قرارگیرد. به طور مثال نامتو میگوید «رسیدن به یک طرح گردشگری پایدار باید از برنامه ملی توسعه اقتصادی و اجتماعی تبعیت کند. اقدامات میتواند شامل اقتصاد (رشد درآمد، تنوع و ادغام فعالیتها و منطقهبندی توسعه)، اجتماعی (بهبود درآمد نابرابری توزیع، حفاظت اجتماعی و فرهنگی از میراث بومی و مشارکت جوامع محلی) و یا زیستمحیطی (حفاظت از اکوسیستمها، حفاظت و استفاده پایدار از تنوعزیستی) باشد» (Neamtu&Neamtu,2012, 185).
ارتباط میان گردشگری و توسعه مناطق رابطهای قوی است. بنابراین گردشگری میتواند در تعادل منطقهای نقشی پررنگ داشته باشد. در گردشگری پایدار تمرکز باید بر رشد اقتصادی در کنار توجه ویژه به حفظ منابع و محافظت از محیط باشد. از طرف دیگر بر اساس نظریه مرکز-پیرامون با تغییر رابطه مرکز و پیرامون و ایجاد رابطه دوسویه مد نظر فریدمن، سرمایه از مرکز به مناطق پیرامونی جریان مییابد و در نتیجه، میتواند به رشد آنها کمککند و عمده این جریان سرمایهای نیز بر پایه اقتصاد مناطق قراردارد. از اینرو، گردشگری به عنوان یک ابزار اقتصادی قوی در جذب سرمایه میتواند بهترین کارکرد را برای تقویت پیرامون و تعادل بخشی به پیرامون داشتهباشد. شکل ۱ نشان میدهد که ابعاد گردشگری اجتماعی و اقتصادی و زیستمحیطی پایدار چگونه با شاخصهای مولفههای نظریه مرکز-پیرامون ترکیب میشوند. مولفههای نظریه مرکز-پیرامون که از مبانی نظری بدست آمدهاند شامل ساختار اقتصاد، پتانسیلهای اقتصادی، ویژگیهای جمعیتی، زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی، قابلیتهای زیستمحیطی و برنامه زیستمحیطی هستند که این مولفهها شکلدهنده شاخصهای بدستآمده از نظریه خواهندبود. بنابراین در شکل زیر با تشریح ابعاد گردشگری پایدار منطقهای، مولفههای نظریه مرکز-پیرامون ذیل این ابعاد قرار گرفته اند. لذا شکل 1 که شامل مدل مفهومی پژوهش است، بیانگر چگونگی تلفیق گردشگری پایدار منطقهای با نظریه مرکز-پیرامون است.
شکل 1. مدل مفهومی پژوهش
مدل مفهومی فوق نیازمند استخراج شاخصهایی است که برای تشخیص تعادل منطقهای مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به مدل مفهومی پژوهش و بر اساس ادبیات نظری و مطالعات تجربی تحقیق، شاخصهای گردشگری پایدار منطقهای با تاکید بر نظریه مرکز-پیرامون در جدول 1 ارائهشده است.
جدول 1. شاخصهای گردشگری پایدار منطقه ای با تاکید بر نظریه مرکز-پیرامون
ابعاد | حوزه | شاخصها | پیشینه پژوهشی |
اقتصادی | ساختار اشتغال | نرخ اشتغال یا بیکاری نسبت شاغلان بخش خدمات به كل شاغلان نسبت شاغلان بخش صنعت به كل شاغلان نسبت شاغلان بخش کشاورزی به كل شاغلان | زبردست، حقروستا (1394) (Moore,1994) (Ivanna, 2015)
|
جذابیت سرمایه گذاری | وضعیت بخش خدمات زیرساخت تأمین مالی منطقه | زبردست، حقروستا (1394) (Ivanna, 2015) | |
پتانسیل گردشگری | زبردست، حقروستا (1394) (Rogerson, 2015) (Nabi et al., 2016) (Ivanna, 2015) افتخاری وهمکاران (1390)؛ ضیاء آبادی و همکاران (1395)؛ اکبری سامانی و همکاران (1392)؛ (Teha&Cabanban,2007) (Miller, 2001) (Sharpley, 2002) (Telfer, 2002) | ||
مجموع سفرهای گردشگری گرایش مدیران به ایجاد شغل از توسعه گردشگری | |||
عدالت و رفاه اقتصادي و كاهش آسيب پذيري اقتصادي | توزيع درآمد مدت اقامت كاهش فقر و فقر زدايي جذب شاغلان ماهر و صلاحيت دار در گردشگري افزايش حمايت از سرمايه گذاران كوچك محلی | ||
اجتماعی-فرهنگی
| ويژگيهاي جمعيتي | تعداد كل جمعيت تراكم جمعيت تعداد مهاجران واردشده منهاي تعداد مهاجران خارج شده به ازاي هر هزار نفر | زبردست ، حقروستا (1394)؛ تبریزی و همکاران (1392)؛ تقوایی، کنعانی (1393)؛ (Nabi et al., 2016) (Telfer, 2002) (Nared ,2017) |
| زيرساخت اجتماعي و فرهنگي | نرخ باسوادي تعداد صندليهاي سينما به ازاي هر هزار نفر | زبردست وحقروستا (1394)؛ تبریزی و همکاران (1392) |
وضعيت بهداشتي | تعداد تختهاي بيمارستاني به ازاي هر هزار نفر تعداد پزشك به ازاي هر هزار نفر | زبردست، حقروستا (1394)؛ تبریزی و همکاران (1392) | |
ارزش های گردشگری | تعداد نمایشگاه ها و رویدادها در طول سال جاذبه های گردشگری رضایت گردشگران | (Ivanna, 2015) سرائی و همکاران(1389) (Vojtko,2015) | |
خدمات زیرساختی | تعداد فروشگاهها تا 10 هزار نفر تعداد بانکها و دفاتر مبادله تا 10 هزار. | (Ivanna, 2015) زبردست، حقروستا (1394) | |
تعامل اجتماعی | فرهنگ محلی غنی و صنایع دستی متنوع و جذاب مشاركت مردم در اجراي برنامههايگردشگري رعايت احترام به ميهمان | (Nabi et al., 2016) اکبری سامانی و همکاران (1392) افتخاری و همکاران (1390) | |
رضايت جامعة محلي و رفاه اجتماعی | ماندگاري افراد محلي ناشي از اشتغالزايي گردشگري رضايت ساكنان محلي از ورود خدمات و زيرساختهاي جديد ناشي از گردشگري | اکبری سامانی و همکاران (1392) (Teha & Cabanban,2007) (weaver, 2006) (McCool&Bosak, 2016) | |
زیست محیطی
| شرایط محیطی و ملاحظات زیست محیطی | سرانه فضاي سبز مساحت پارکهاي عمومي تنوع محیطهای طبیعی و مناظر جغرافیایی | زبردست و حقروستا (1394) (Nabi et al., 2016) (Ivanna, 2015) (Sharpley, 2002) (Telfer, 2002) |
برنامهريزي زيستمحيطي و جاذبه محيطي | توليد و مديريت مواد زايد مديريت سيستم فاضلاب تقويت آگاهيهاي زيست محيطي | افتخاری و همکاران (1390)؛ ضیاء آبادی و همکاران (1395)؛ (Teha & Cabanban,2007) |
روش و ابزار تحقیق
برای ترکیب و تلفیق شاخصهای تعادلبخشی منطقهای و گردشگری پایدار جهت تحلیل منطقه و همچنین کاهش تعداد متغیرها از روش تحلیلعاملی استفاده شده است بنابراین با استفاده از روش تحلیل ثانویه، ابتدا شاخصهای مورد نیاز سنجش با روش تحلیلعاملی و بر اساس دادههای نمونه مطالعاتی بومیسازی شده و سپس با روش تحلیل خوشهای، شهرستانهای استان خراسان رضوی بر اساس میزان تعادلمنطقهای بر مبنای اثر گردشگری پایدار بر آنها سطحبندی میشوند. در نتیجه استفاده از این مدلها، تحلیل منطقه بر اساس نتایج آن صورتپذیرفته و نتایج حاصله، وضعیت منطقه را روشن میکند.
یافتههای تحقیق: تدوین شاخصهای ترکیبی
از میان شاخصهای متعدد موجود، شاخصهای مورد استفاده با توجه به میزان دردسترس بودن دادههای مورد نیاز با استفاده از سالنامه آماری استان در سال 1391 و 1390 انتخاب شدهاند. همانطور که پیش از این ذکر شد برای انجام مدل تحلیل عاملی از نرمافزار Excel و SPSS استفادهشدهاست. در جدول 2، فهرست شاخصها و واحد اندازهگیری آنها آمدهاست. دادههای هر شاخص برای شهرستانها در ماتریس دادهها جمع آوری شده و سپس مورد سنجش قرار میگیرند.
جدول2- شاخصهای استفاده شده برای تدوین شاخصهای ترکیبی
شاخص | واحد |
نرخ اشتغال - جمعیت شاغل به فعال | درصد |
نسبت شاغلان بخش خدمات به كل شاغلان | درصد |
نسبت شاغلان بخش صنعت به كل شاغلان | درصد |
نسبت شاغلان بخش کشاورزی به كل شاغلان | درصد |
تعداد كل جمعيت | نفر |
تراكم جمعيت | تعداد در کیلومتر مربع |
تعداد مهاجران واردشده طی 5 سال گذشته | نفر |
نسبت منطقه جنگلی در کل منطقه | درصد |
تعداد نمایشگاه ها و رویدادها در طول سال در منطقه | تعداد |
درصد مساحت مناطق جنگلي | درصد |
وسعت فضای سبز | هکتار |
سرانه فضاي سبز | درصد |
تعداد پارکهاي عمومي | تعداد |
مساحت پارکهاي عمومي | مترمربع |
تعداد اقامتگاه های عمومی و کارگاههای صرف غذا و نوشیدنی | تعداد |
تعداد سینماها | تعداد |
تعداد جاذبه های گردشگری | تعداد |
برای سنجش مناسببودن تعداد دادهها و کفایت نمونهگیری، از شاخص KMO و آزمونبارتلت استفاده شده است. شاخص KMO مشخص میکند کهآیا واریانس متغیرهای تحقیق تحت تأثیر واریانس مشترک برخی عاملهای پنهانی و اساسی است یا خیر. مقدار عددی این شاخص بین صفر و یک نوسان دارد. آزمونبارتلت کمک میکند تا پس از فراهم بودن امکان تقلیل دادهها به یک سری عاملهای پنهانی، بتوان ساختار جدیدی را براساس همبستگی بین متغیرها و عاملها و معنای آنها کشف نمود. در جدول ۳، نتیجه آزمون بارتلت و شاخص KMO نشان دادهشدهاست.
جدول3- نتیجه آزمون بارتلت و KMO
KMO and Bartlett's Test | |
.721 | Kaiser-Meyer-Olkin Measure of Sampling Adequacy. |
.000 | Bartlett's Test of Sphericity |
sig. |
در ادامه برای تعیین تعداد عوامل استخراج شده باید توجه کرد که بر اساس متون نظری، آن تعداد از عوامل مورد قبولاست که مقدار ویژه آنها بزرگتر از یک باشد، حداقل 60 درصد تغییرات دادهها را تبیین کند و هرکدام به تنهایی نیز حداقل بتواند 10 درصد تغییرات را تبیین نماید (زبردست، 1395). چنانچه در جدول زیر مشاهده میشود، 5 عامل قابل استخراج است که مقدار ویژه بالاتر از 1 داشته و سایر شرایط را نیز پوشش دهند. درصد تبیین تغییرات دادهها در جدول 4 آمده است.
جدول 4- تعیین تعداد عوامل بر اساس مقدار ویژه و درصد واریانس توصیف شده به وسیله هر عامل
| Total Variance Explained | ||
Component | Initial Eigenvalues | ||
Total | % of Variance | Cumulative % | |
1 | 9.299 | 54.702 | 54.702 |
2 | 2.781 | 16.359 | 71.062 |
3 | 2.035 | 11.973 | 83.035 |
4 | 1.298 | 7.635 | 90.670 |
5 | .605 | 3.558 | 94.228 |
در جدول 5 ماتریس عاملی دوران یافته و امتیاز بار عاملی مربوط به هر متغیر برای هریک از عوامل که بالای 0. 5 بودهاست، ارائهگردیدهاست. براساس نتایج حاصل از روند فوق، عوامل بدستآمده نهایی در ادامه نامگذاری شده و اساس شروع تحلیل خوشهای برای سطحبندی شهرستانها را تشکیلمیدهند.
جدول 5- ماتریس عاملی دوران یافته
Rotated Component Matrix | |||||
| Component | ||||
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | |
تعداد اقامتگاه های عمومی و ... | .996 |
|
|
|
|
تعداد كل جمعيت | .994 |
|
|
|
|
تعداد پارکهاي عمومي | .991 |
|
|
|
|
تعداد سینماها | .990 |
|
|
|
|
تعداد مهاجران واردشده طی 5 سال گذشته | .989 |
|
|
|
|
تراكم جمعيت | .973 |
|
|
|
|
تعداد نمایشگاه ها و رویدادها در طول سال در منطقه | .947 |
|
|
|
|
وسعت فضای سبز | .945 |
|
|
|
|
مساحت پارکهاي عمومي | .916 |
|
|
|
|
نسبت شاغلان بخش خدمات به كل شاغلان |
| .977 |
|
|
|
نسبت شاغلان بخش صنعت به كل شاغلان |
| .973 |
|
|
|
نسبت شاغلان بخش کشاورزی به كل شاغلان |
| 0.95 |
|
|
|
نسبت منطقه جنگلی در کل منطقه |
|
| .967 |
|
|
درصد مساحت مناطق جنگلي |
|
| .948 |
|
|
سرانه فضاي سبز |
|
|
| .932 |
|
تعداد جاذبه های گردشگری |
|
|
| .738 |
|
نرخ اشتغال |
|
|
|
| .842 |
تحلیل یافته ها
عامل نخست: این عامل 54. 7 درصد از کل واریانس را توضیح میدهد و بیشتری سهم را در تبیین واریانس دارد. با ملاحظه ماتریس عاملی دوران یافته ملاحظه میگردد که این عامل دارای ارتباط بالا و معناداری با این متغیرهاست: تعداد اقامتگاههای عمومی و کارگاههای صرف غذا و نوشیدنی، تعداد كل جمعيت، تعداد پارکهاي عمومي، تعداد سینماها، تعداد مهاجران واردشده طی 5 سال گذشته ، تراكم جمعيت، تعداد نمایشگاه ها و رویدادها در طول سال در منطقه، وسعت فضای سبز، مساحت پارکهاي عمومي. تنوع متغیرهای توصیفکننده این عامل بسیار زیاد است و تمامی آنها نیز ارتباط نزدیکی با آن دارند. از این رو این عامل با عنوان «عامل وضعیت مقصد گردشگری» نامگذاری و تفسیر میشود.
عامل دوم: این عامل 16. 35 درصد از کل واریانس را توضیح میدهد. با ملاحظه ماتریس عاملی دوران یافته ملاحظه میشود که این عامل دارای ارتباط بالا و معناداری با این متغیرهاست: نسبت شاغلان بخش خدمات به كل شاغلان، نسبت شاغلان بخش صنعت به كل شاغلان ، نسبت شاغلان بخش کشاورزی به كل شاغلان. بنابر این این عامل را میتوان به منزله عامل اشتغال و تقسیمبندیهای شغلی درنظر گرفت و آن را «عامل اشتغال» نام نهاد.
عامل سوم: این عامل 11. 97 درصد از کل واریانس را توضیح میدهد. با ملاحظه ماتریس عاملی دورانیافته ملاحظه میگردد که این عامل دارای ارتباط بالا و معناداری با این متغیرهاست: نسبت منطقه جنگلی در کل منطقه و درصد مساحت مناطق جنگلي. بر این اساس این عامل بیانگر «وضعیت محدودههای جنگلی» در منطقه است.
عامل چهارم: این عامل 7. 63 درصد از کل واریانس را توضیح میدهد. با ملاحظه ماتریس عاملی دوران یافته میتوان دریافت که این عامل دارای ارتباط بالا و معناداری با این متغیرهاست: سرانه فضاي سبز و تعداد جاذبههای گردشگری. بنابراین میتوان از آن به عنوان «عامل جذب گردشگر» نام برد.
عامل پنجم: این عامل 3. 55 درصد از کل واریانس را توضیح میدهد. با ملاحظه ماتریس عاملی دوران یافته ملاحظه میگردد که این عامل تنها دارای ارتباط با متغیر«نرخ اشتغال» است و درصد بسیار کمی از واریانس را نیز توصیف میکند.
برای سطحبندی شهرستانها ازمدل تحلیل خوشهای و با استفاده از عوامل استخراج شده از تحلیل عاملی که حاصل شاخصهای موضوع پژوهش بودند بهره گرفتهشدهاست. تحلیل خوشهای نیز با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. در پروسه اجرای آن، ابتدا بوسیله مدل Hierarchical تعداد خوشهها 4 عدد بدستآمد. اما در واردکردن آن در مرحله بعد در مدل K-Means با تعداد 4 خوشه، شاخص Sig. مورد نظر برای سنجش اعتبار تعداد شاخصها، بالای 0. 05 بوده و لذا خوشهبندی آن معنیدار نیست. لذا تعداد خوشهها 5 درنظر گرفتهشد و در مراحل بعدی با تعداد 5 خوشه اعتبار لازم برای شاخص Sig زیر عدد 0. 05 نیز تایید شد. بنابراین با ترکیب مدل Hierarchical و K-Means در تحلیل خوشهای، 5 خوشه حاصل شد. جدول آزمون ANOVA نشاندهنده معنیدار بودن تعداد خوشهها است که در آن باید شاخص Sig. کمتر از 0. 05 باشد تا 95 درصد اطمینان آزمون حاصلشود؛ که در جدول 6 ارائهگردیدهاست.
جدول6 – جدول آزمون ANOVA برای تایید تعداد خوشهها
ANOVA | |||
REGR factor score | Cluster | Sig. | |
Mean Square | df | ||
۱ | 5.284 | 5 | .000 |
۲ | 5.267 | 5 | .000 |
۳ | 4.478 | 5 | .000 |
۴ | 4.203 | 5 | .000 |
۵ | 3.506 | 5 | .000 |
بر اساس نتیجه تحلیل خوشهای فوق، نتیجه سطحبندی شهرستانها به صورت زیر در جدول 7 بدست آمد. در این سطحبندی شهرستانهایی که از لحاظ توسعه گردشگری پایدار منطقهای مشابهاند در یک سطح قرارگرفته و در یک خوشه کنار هم واقع شدهاند.
جدول 7- سطحبندی شهرستانها بر اساس میزان توسعه در گردشگری منطقهای
شهرستان | سطح توسعه | |
مشهد | سطح 1 | توسعه یافته |
بینالود، گناباد، نیشابور | سطح 2 | نسبتا توسعه یافته |
بجستان، بردسکن، خواف، درگز، رشتخوار، سبزوار | سطح 3 | کمتر توسعه یافته |
باخرز، تایباد، تربت جام، تربت حیدریه، جغتای، جوین، چناران، خلیل آباد، خوشاب، زاوه، سرخس، فریمان، فیروزه، قوچان، کاشمر، کلات، مه ولات | سطح 4 | نسبتا توسعه نیافته |
داورزن | سطح 5 | توسعه نیافته |
برایناساس ملاحظه میشود که رتبه اول توسعه گردشگری در استان خراسان رضوی به شهرستان مشهد تعلق دارد. شهرستان مشهد با وجود قویترین جاذبه گردشگری در سطح اول توسعه گردشگری استان قرارگرفته است و در نتیجه بیشترین توسعه را نیز به خود جذب میکند و لذا به صورت یکتا در رتبه نخست قرارگرفته است و این موضوع نشاندهنده عدم تعادل در منطقه و جذب نامتعادل و ناعادلانه منابع به مرکز استان و در نتیجه تجدید بزرگسری در آن است. پس از مشهد در رتبه دوم سطحبندی بینالود، گناباد و نیشابور قرار گرفتهاند. شهرستان بینالود که شامل شهرهای شاندیز و طرقبه است با قرارگیری در فاصله بسیار کمی از مرکز استان یعنی مشهد از مواهب توسعه در آن بهرهگرفته است و شهرستان نیشابور نیز به عنوان دومین شهر استان در رتبه دوم قرار گرفته و توسعه نسبتا بیشتری از سایر شهرستانها از لحاظ گردشگری یافته است. در رتبه سوم سطحبندی نیز شهرستانهای بجستان، بردسکن، خواف، درگز، رشتخوار و سبزوار قراردارند که درجه توسعه کمتری نسبت به مرکز دارند. در رتبه چهارم شهرستانهای باخرز، تایباد، تربت جام، تربت حیدریه، جغتای، جوین، چناران، خلیل آباد، خوشاب، زاوه، سرخس، فریمان، فیروزه، قوچان، کاشمر، کلات و مه ولات قرار گرفتهاند. تعداد زیاد موارد موجود در سطح چهارم به خوبی نشانگر عدم تعادلهای موجود در استان و توسعهنیافتگی ناموزون گردشگری منطقهای در آن است. و نهایتا در سطح پنجم نیز داورزن به تنهایی قرار دارد که از این حیث توسعهنیافته محسوب میگردد و نیازمند توجه و رسیدگی بیشتری است. برای درک بهتر وضعیت توصیف شده، توزیع فضایی سطحبندی گردشگری منطقهای در نقشه زیر مشخصشدهاست. توزیع فضایی سطحبندی نشان میدهد که شهرستانهای نزدیک مرکز استان توسعهیافتگی بیشتری دارند اما شهرستانهای دورتر از مواهب توسعه کمتر برخوردار شدهاند. در عینحال شهرستانهای نزدیک به مرز استان وضعیت بهتری نسبت به سایرین پیدا کردهاند. چگونگی ارتباط میان نزدیکبودن به مرز استان و توسعه گردشگری نیازمند مطالعات بیشتری است. این نقشه نشانمیدهد که با وجود توسعه مرکز استان، شهرستانهای چسبیده به آن دارای وضعیت متفاوتی هستند. مقایسه وضعیت شهرستانهای اطراف مشهد در شکل 2 نشان داده شده و در نمودار شکل 3 مقایسهشدهاست.
شکل2- نقشه سطحبندی شهرستانهای استان بر اساس گردشگری منطقهای پایدار
شکل3. وضعیت شهرستانهای اطراف مرکز
این مقایسه نمایانگر آن است که شهرستانهای بینالود و نیشابور به سطح دوم توسعهیافتگی ارتقاء یافتهاند اما سایر شهرستانها نظیر چناران، سرخس فریمان یا کلات از توسعه مرکز بهرهای نبردهاند. این نابرابری در بهرهمندی از توسعه نشانمیدهد که توسعه گردشگری از مرکز به شهرستانهای پیرامونی با توجه به توسعه بینالود و نیشابور قابلیت تاثیر رو به پایین را دارد. با این وجود نمیتواند به تنهایی عامل توسعه گردشگری در پیرامون شود و نیازمند عامل خارجی در تحریک و هدایت توسعه به مناطق کمترتوسعه یافته است. این عامل خارجی قطعا میتواند تاکید بر نقش موثر برنامهریزان و مدیران منطقهای در امر توسعه در ایران باشد. بنابراین با توجه به رویکرد پژوهش حاضر، نظریه مرکز-پیرامون در صورتی میتواند در ارتقا توسعه گردشگری در مناطق پیرامونی و در نتیجه حرکت به سمت تعادل در منطقه را فراهم نماید که برنامه لازم برای آن اجرا شود و در غیر این صورت به خودی خود و به تنهایی نمیتواند در این منطقه بهکارگرفته شود.
نتیجهگیری
گردشگری پایدار بستر مناسبی برای نظریه مرکز-پیرامون ایجاد میکند تا بتواند در حوزههای اصلی مورد نظر پایداری، به تحلیل میزان تعادل در منطقه و ایجاد آن کمک نماید. شاخصهای نظریه مرکز-پیرامون که تاکید اصلی آن بر انتقال سرمایهها و پتانسیلهای مرکز به مناطق پیرامونی در تلفیق با گردشگری پایدار شاخصهای ترکیبی را بوجود می آورد که در آن گردشگری عنصر اصلی بالقوه مرکز در توسعه پیرامون است و از طریق این شاخص های ترکیبی می توان پی برد که مناطق پیرامونی تا چه اندازه به دلیل گردشگری مرکز توسعه پیدا کردهاند.
نتایج حاصل از این پژوهش قابلیت تعمیم برای سایر پژوهشهای مشابه را داراست. اما باید به این نکته توجهکرد که شاخصهای ترکیبی بدست آمده، بر اساس موقعیت ویژه استان خراسان رضوی در گردشگری زیارتی بومیشدهاند؛ لذا در اجرای روش تحلیل عاملی و انتخاب ترکیب شاخصها باید شرایط و بستر منطقه مورد مطالعه مد نظر قرارگیرد. تحلیلهای صورتگرفته در استان خراسان رضوی نشانداد که تعادل منطقهای در این استان بر اساس گردشگری پایدار سطح بسیار پایینی را داراست. سطوح پنجگانه بدستآمده از تحلیل خوشهای با وجود فاصله بسیار میان هر سطح با سطح بعدی و ایجاد مرکزیت مطلق برای شهرستان مشهد نیز گواه این ادعاست. قرار گرفتن شهرستان مشهد بدون رقیب در جايگاه اول نشانگر عدم تعادل در توسعه گردشگري در منطقه است. علاوه بر آن، تعداد 12 شهرستان در سطح چهارم و 1 شهرستان در سطح پنجم که پايینترين سطح توسعه گردشگري پايدار منطقهاي در استان است نیز نشانگر وضعیت نامطلوب تعادل منطقه است. در نتیجه برای ارتقا وضعیت تعادل گردشگری در استان پیشنهاد میشود که اولا سرمایههایی که از طریق گردشگری وارد استان میشوند به صورت متعادل تقسیمشوند و این یعنی در نظریه مرکز-پیرامون این سرمایهها به صورت کنترلشده با برنامهریزی میان شهرستانها توزیع شود تا متعاقبا با ایجاد پتانسیل توانهای گردشگری را ارتقاء و جذب گردشگران را افزایش دهد. نکته دوم آنکه نشت توسعه در نظریه مرکز-پیرامون به تنهایی در اینجا کفایت نمیکند و نیازمند دخالت برنامهریزان است که در اینصورت برنامهریزان میتوانند با دخالت و برنامهریزی صحیح همین امر یعنی انتقال عواید گردشگری از مرکز را به درستی به پیرامون منتقلکنند تا توسعه گردشگری در کل استان متعادل شود. لذا نقشه سطحبندی میتواند راهنمای ارزشمندی برای شناسایی چگونگی نیاز استانها باشد که نشاندهد کدام مناطق نیازمند رسیدگی فوریتر هستند و یا کدام مناطق بهخودیخود مستعدترند و با رسیدگی مختصری شکوفا میشوند. بر اين اساس پیشنهاد میگردد تا برنامهريزي دقیقی براي گردشگري منطقهاي استان با هدف نیل به تعادل منطقهای در استان تدوين و اجرا گردد. همچنین بر مبنای نتایح بدست آمده، پیشنهادهایی در راستای ارتقاء تعادل منطقهای بر پایه گردشگری پایدار در منطقه در سطور زیر ارائه میگردد:
ایجاد مسیرها و پهنههای طبیعی و تاریخی مشخص در شهرستانهای استان بر اساس ظرفیتها و جاذبههای موجود در جهت هدایت گردشگران به بازدید از سایر شهرستانهای استان در کنار گردشگری زیارتی در مرکز استان و همچنین ارتقا مراکز خدمات رفاهی گردشگری شامل زیرساخت ها، شبکه های ارتباطی و حمل و نقل و مراکز اقامتی و تفریحی. تشویق به تامین ملزومات مورد نیاز مرکز استان برای گردشگران از درون خود استان و شهرستانهای آن از طریق تقویت کشاورزی و صنایع مورد نیاز این هدف در آنها؛ و در نتیجه پخش عواید حاصل از گردشگری زیارتی در مشهد در تمام سطح استان به وسیله افزاش تبادلات و معاملات با سایر شهرهای استان.
تحقیقات آتی
با وجود پژوهشها و مطالعات صورت گرفته در زمینه تعادل منطقه ای تاکنون، خلاهای زیادی در زمینه توسعه گردشگری پایدار در پیوند با ارتقا تعادل منطقهای وجود دارد. غالب تحقیقات انجام شده به صورت مجزا به موضوع تعادل منطقهای و یا گردشگری پایدار پرداخته اند و علاوه بر این در عمل نیز مشکلات عدم تعادل منطقه ای در ایران و خصوصا در استان خراسان رضوی رو به افزایش است. از این رو پیشنهاد میگردد که اولا در زمینه تعادل منطقه ای و بهره گیری از پتانسیل بالای گردشگری استان خراسان رضوی در جهت نیل به آن تحقیقات آتی بیشتر مد نظر محققان قرار گیرد و علاوه بر آن می توان توصیه کرد که این پژوهشها در زمینههایی چون مطالعه در سایر نظریه های تعادل بخشی که بتواند در ترکیب با گردشگری موجب ارتقا سطح تعادل در منطقه و پوشش بهتر جوانب موضوع شود، پژوهش در پتانسیل ها و توانهای هر سطح از منطقه به صورت مجزا که بتواند ارائه دهنده راهکار منحصر به فرد برای همان سطح باشد، استعدادیابی گردشگری مناطق کمتر توسعهیافته و واپسمانده، شناسایی راهکارهای گسترش فعالیتهای گردشگری در مناطق توسعه نیافته، و شناسایی راهکارهای پخش سرریز گردشگری به سطوح مختلف منطقه انجام شوند.
1- Kwat
2- Rogerson
3- Vojtko
4- Kauppila
5- Nabi
6- Bohlin
7-Core- Periphery Theory
8- Friedmann
فهرست مراجع
1. اكبريساماني، ناهيد؛ بدري، سيدعلي؛ و سلماني، محمد. (1392). ارزيابي گردشگري پايدار روستايي موردشناسي:بخش سامان-شهرستان شهركرد. جغرافيا وآمايش شهري – منطقهاي، 9، 48-30.
2. افتخاری، عبدالرضارکنالدین؛ مهدوی، داوود؛ و پورطاهری، مهدی. (1390). ارزيابي پايداري گردشگري در روستاهاي تاريخيفرهنگي ايران با تأكيد بر پارادايم توسعهپايدار گردشگري. فصلنامة مطالعات گردشگري ، 14، 13-3.
3. امان پور، سعید؛ صالحی، رضا؛ و حمیدی، غلام حسین. (1393). بررسی میزان تعادل در نظام شهری استان خوزستان 1365 تا 1385. دوفصلنامه پژوهشهای بومشناسی شهری، 1(9)، 52-33.
4. تبریزی، جلال؛ قاسمی، اکرم.؛ و موذن،سهراب. (1392). ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل ﻓﻀﺎﻳﻲ ﺧﺪﻣﺎت اﻗﺘﺼﺎدي، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎنﻫﺎي اﺳﺘﺎن زﻧﺠﺎن. ﻣﺠﻠﻪ ﭘﮋوﻫﺶ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰي ﺷﻬﺮي، 4(13) ، 34-19.
5. تقوایی، مسعود. و کنعانی، محمدرض. (1393). بررسی وضعیت تعادلفضایی نظام شهري ایران در سطوح ملیمنطقهاي طی60 سال اخیر. مجله علمی-پژوهشی برنامهریزي فضایی(جغرافیا)، 1(12) ، 200-169.
6. زبردست، اسفندیار. (1395). درسنامه نظریههای برنامهریزی منطقهای، دانشگاه تهران.
7. زبردست، اسفندیار؛ و حقروستا، سمیه .(1394). تحلیل تطبیقی نابرابریهای منطقهای بین استانهای همجوار بررسی موردی: استانهای همدان و مرکزی. نامۀ معماری و شهرسازی شهرسازی دوفصلنامة دانشگاه هنر ، 15 ، 137-113.
8. زبردست، اسفندیار؛ و رحمانی، جواد. (1395). تحلیل الگوی سطحبندی نظامشهری استان زنجان و ارائه الگوی بهینه نظام شهری. فصلنامه علمی-پژوهشی جغرافیا(برنامهریزی منطقهای)، 1(7) ، 161- 143.
9. مرکز ملی آمار ایران. (1397). سالنامه آماری استان خراسان رضوی در سالهای 1390 و 1391، در بخش سامانه سالنامه آماری در درگاه اینترنتی مرکز ملی آمار ایران به نشانی https://nnt.sci.org.ir /yearbook/.
10. سرائی، محمد حسین؛ مویدفر، سعیده؛ و بیرانوندزاده، مریم. (1389). صنعت گردشگری گامی نوین در جهت توسعه منطقهای. مجموعه مقالات چهارمین کنگره بین المللی جغرافیدانان جهان اسلام، 34-20.
11. ضیاءآبادی،مریم؛ زارع مهرجردی،محمدرضا؛ جلایی،سید عبدالمجید؛ و مهرابی بشرآبادی، حسین. (1395). سنجش گردشگری پایدار با استفاده از شاخص ترکیبی پایداری و مدل برنامه ریزی ریاضی. فصلنامه نظریههای کاربردی اقتصاد، 3(2)، 100-77 .
12. Bohlin, M., Brandt, D., & Elbe, J. (2016). Tourism as a vehicle for regional development in peripheral areas–myth or reality? A longitudinal case study of Swedish regions. European Planning Studies, 24(10), 1788-1805.
13. Friedmann, J. (1967). A GENERAL THEORY OF POLARIZED DEVELOPMENT. Santo Domingo, 1-78.
14. Ivanna, H. (2015). Methods for determination of synthetic indicators of the assessment of the regional tourism development. Austrian Journal of Humanities and Social Sciences, (1-2), 204-206.
15. Kauppila, P., Saarinen, J., & Leinonen, R. (2009). Sustainable tourism planning and regional development in peripheries: A Nordic view. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism, 9(4), 424-435.
16. Kwat, N. (2017). Balanced Regional Development: Meaning and Considerations. Journal of Tourism, 27(1), 33-43.
17. McCool, S., & Bosak, k. (Eds.) (2016). Reframing Sustainable Tourism. (Vol.2, pp. 53-73). Netherlands: springer.
18. Miller, G. (2001). The development of indicators for sustainable tourism: results of a Delphi survey of tourism researchers. Tourism management, 22(4), 351-362.
19. Moore, T. (1994). Core-Periphery Models, Regional Planning Theory, and Appalachian Development. Blackwell Publishers, 46(3), 316-331.
20. Nabi, N., Rashidi, E., Hesari, A., Jeddi, M., & Fatallahzadeh, F. (2016). Strategic Planning of Regional Tourism with Sustainable Development Approach. Journal of Civil Engineering and Urbanism, (6)1, 7-15.
21. Nared, J. (2017). Local Self-government Reforms in Slovenia, Discourse on Centrality and Peripherality. Nature, Tourism and Ethnicity as Drivers of Marginalization. Perspectives on Geographical Marginality, (4)1, 243-256.
22. Neamtu., A., & Neamtu , L., (2012). Sustainable Development of Regional Tourism. Economy Series, (2)1, 56-76.
23. Rogerson, M. (2015). Tourism and regional development: The case of South Africa’s distressed areas. Development Southern Africa (Routledge,) (32)3, 277–291.
24. Sharpley, R. (2002). Tourism: A Vehicle for Development?" In Tourism and Development: Concepts and Issues, by R. Sharpely and D. J Telfer (Eds.), Clevedon, England: Channel View Publications, 11-34.
25. Swarbrooke, J. (1999). Sustainable Tourism Management. CABI.
26. Teha L., & Cabanban, A. S. (2007). Planning for sustainable tourism in southern Pulau Banggi: an assessment of biophysical conditions and their implications for future tourism development. Journal of environmental management, 85(4), 999-1008.
27. Telfer, D. J. (2002). Tourism and Regional Development. Issues. In Tourism and Development: Concepts and Issues, by R. Sharpely and D. J Telfer (Eds.) Clevedon, England: Channel View Publications, 112-148.
28. Vojtko, V. (2015). Tourism & Hospitality - sustainability and responsibility. Profess Consulting s. r. o., (33)7, 128-160.
29. Weaver, D. (2006). Sustainable tourism: Theory and Practice. Burlington: Elsevier.
30. Wray, M., Dredge, D., Cox, C., Buultjens, J., Hollick, M., Lee, D., Pearlman, M., & Lacroix, C. (2017). Sustainable Regional Tourism Destinations: Best Practice for Management, Development and Marketing. Australia, northern New South Wales, (21)4, 33-100.
31. Wu, C. (2017). Periphery, borders and regional development, In Insurgencies and Revolutions: Reflections on John Friedmann’s Contributions to Planning Theory and Practice, by Haripriya Rangan, Mee NG Kam, Libby Porter and Jacque Chase, 73-84.
Regional Equilibrium Analysis Based on the Combined Indices of Core-Periphery Theory and Sustainable Tourism: A Case Study of Khorasan-e-Razavi Province
Zeinab Mirsondosi, M.A., Regional Planning, College of Fine Arts, University of Tehran.
Behnaz Aminzadeh*, Ph.D., Professor of Urban Planning, College of Fine Arts, Tehran University.
Abstract
One of the important issues in regional planning is the lack of attention to the inner strengths of the region and, therefore, its dependence on neighboring areas, while it itself has the power and capacity to be an environment for different activities such as tourism. Studies show little equilibrium in regional development in Iran in the last 50 years and this has created certain problems and issues for the spatial structure of cities and villages. The first step to face this problem is to evaluate a region according to its capacities and the way it benefits from them and then to provide a plan for enhancing or creating regional equilibrium, to help ordering the spatial structure of settlements in the region and to prevent some of the cities to grow unreasonably large. Sustainable tourism is a powerful tool for developing the regions and balancing them to an equilibrium point. Therefore, the purpose of this study is to examine how to use the sustainable tourism potential of a region in combination with the Core-Periphery planning theory for examining the region and, as a result, bringing it to a regional equilibrium. To this end, the conceptual model of this research and the indicators were developed using the meta-analysis method and then, they were rated using two methods of factor analysis and cluster analysis of Khorasan-e-Razavi province. The regional equilibrium is measured based on the sustainable tourism potential and is presented using the GIS software on the map of the province. The results of the research include providing a conceptual model for measuring regional equilibrium and paying attention to sustainable tourism potential. The research findings in the sample section show that Khorasan-e-Razavi Province does not have a sustainable balance for using the sustainable tourism potential of the province. Positioning Mashhad in the first place and 18 other cities at the lowest levels of tourism indicates an imbalance of the region which acts as a major factor in the collapse of the spatial order of the province on the one hand and causes the rapid and unpredictable growth of Mashhad on the other hand. In other words, tourism acts as an important factor in the collapse of the regional balance. Finally, in order to enhance tourism equilibrium in the province it is suggested that, first, all wealth gained for the province must be distributed in a balanced way, and second, development spread in the Core-Periphery theory is not sufficient on its own and the intervention of planners is also required. Therefore, through proper intervention and planning, planners can help to transfer tourism revenues from core to periphery to balance tourism development all over the province. So, the cities' rating and its spatial map provided in this paper are proper guides for finding the needs of the province by showing the parts in need of more consideration and those that are fertile and will flourish with a brief attention. Moreover, based on the results, some specific suggestions are put forward for enhancing the province equilibrium.
Keywords: Regional Balance, Sustainable Tourism, Factor Analysis, Cluster Analysis, Khorasan-e-Razavi Province
* Corresponding Author: Email: Bgohar@ut.ac.ir