بررسی مدلی به منظور ارزیابی کیفیت اصول اخلاقی در ارتباطات اقناعی
الموضوعات :نسترن پاشنک 1 , مسعود تارانتاش 2
1 - دانشجوی دکتری مدیریت رسانه، گروه مدیریت رسانه، دانشکدة اقتصاد و مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی
واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
عهده دار مکاتبات
2 - دانشجوی دکتری برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
الکلمات المفتاحية: ارتباطات اقناعی, اصول اخلاقی, اخلاق حرفهای, اقناع, مدل TARES, ارتباطات عمومی,
ملخص المقالة :
دعاوی اصول حرفه ای[1] در برابر اصول اخلاقی[2] در عمل اقناع[3] پیشینه ای به اندازة کشمکش های میان سوفیست ها و ارسطو[4] دارد. هر چند اصول حرفه ای و اخلاقی هر دو ناظر بر صحیح و ناصحیح[5] (درست و غلط) هستند، اما منشا ارزشی متفاوتی دارند. اصول حرفه ای از منابع قراردادی و بیرونی از قبیل اصول کسب و کار تغذیه می شوند، در حالی که اصول اخلاقی به منویات درونی انسانی مراجعه می کند. اگر اقناع فرایندی تعریف شود که در آن اقناع کننده[6] با توسل به تعقل و احساس در قالب مهارتهای کلامی و غیرکلامی، ذهنیّت اقناع شونده[7] را غالباً جهت تغییر رفتار و وادار کردن او به عمل معینی، تحت تأثیر قرار میدهد[8]؛ آنگاه فهم این دعاوی (حرفه ای در برابر اخلاقی) برای تعیین اهداف و اولویت های عاملین اقناع، از جمله رسانه های ارتباط جمعی، موضوعی اجتناب ناپذیر است. تجارب مختلفی در زمینة ساختن و بکارگیری مدل های ارزیابی کیفیت اصول اخلاقی در اقناع وجود دارد. از جمله مدل های سنتی اخلاق همچون مدل اخلاق وظیفه گرا[9]، مدل حجاب جهل[10] و مدل نسبیت اخلاق[11] و همچنین مدل [12]TARES. این مدل ها کیفیت اصول حرفه ای و اخلاقی از جمله کیفیت صداقت پیامی که منتقل می شود، اصالت اقناع کننده، احترام به اقناع شونده، برابری و مسئولیت پذیری اجتماعی، را ارزیابی می کنند. نتایج این ارزیابی ها می تواند راهنمای توقف، تغییر یا ادامة رویه های اتخاذ شده توسط عاملین و نهادهای متولی ارتباطات عمومی باشد. مشکل مطرح در مقالة حاضر، ماهیت کمتر شناخته شدة چنین مدل هایی در علوم رسانه و ارتباطات در کشور ایران است. با توجه به ماهیت وارداتی بودن چنین فنونی، شناخت دقیق عناصر و کارکردهای آن، مرور نظریه ها و دانش زیر کار، و تجارب مرتبط با کاربست آن؛ به منظور درک بهتر و مناسب سازی این مدل برای استفاده در شرایط خاص زمینه ای ارتباطات عمومی در کشور ایران ضروری است. از این رو دستاورد اصلی مقالة حاضر شناسایی و تبیین ماهیت و عناصر کارکردی این مدل ها، با تاکید ویژه بر مدل TARES، خواهد بود.