بررسی و واکاوی مسئولیت های اجتماعی رسانه
الموضوعات :
1 - استادیار گروه کشف جرایم دانشگاه علوم انتظامی امین
الکلمات المفتاحية: رسانه, مسئولیت اجتماعی, سرآمدی,
ملخص المقالة :
مسئولیت اجتماعی، یک رویکردی متعالی است که تحت تأثیر اجتماعی افراد یا سازمان نسبت به محیط پیرامونی خود می باشد و هدف اصلی آن، ایجاد حرکتی مثبت هرچند کوچک بر جامعه است. زیرا امروز سازمانها علاوه بر خدمات اصلی و جانبی بخشی از زمان و منابع خود را نیز به فعالیتهای عام المنفعه اختصاص دهند. مسئولیت اجتماعی از جمله مقولاتی است که سالهاست توسط صاحبنظران مسایل ارتباطی و یونسکو در حوزه مطبوعات و رسانه ها با تا کید بر اخبار توسعه مطرح شده است. بر این اساس رسانهها حق دارند ازسازمانهای مختلف انتقاد کنند و آنها را به چالش بکشند اما خود نیز در برابر منافع و نیازهای جامعه مسئولن و باید پاسخگو باشند، چرا که با اشتباه آنها افکارعمومی نیز مرتکب خطا میشود. رسانه به عنوان تاثیرگذارترین نهاد فرهنگی میتواند در رواج قانون گرایی و مبارزه با قانون گریزی به طور موثر و موفق وارد عمل شود. وجود رسانه در دنیای امروز نشانه آزادی بیان و اندیشه و سنگری محکم برای دفاع از حقوق مردم و شهروندان است و احساس مسئولیت آن موجب بیداری جامعه و پاسخگویی سازمانها و دولت خواهد شد. در این مقاله نگارندگان تلاش دارند ابعاد مخلتف مسئولیتهای اجتماعی رسانه را مورد واکاوی قرار دهند.در صورتی که رسانهای از چارچوب قانون خارج شد، قانونگذار پیشبینی نحوه برخورد قانونی با آن را مشخص کرده است، اما فشار غیرقانونی به رسانهها و نامساعدکردن فضای فعالیت رسانهای، به نفع جامعه و نظام نیست و باعث خودسانسوری و نقصان در اطلاعرسانی عمومی میشود.
_||_
بررسی و واکاوی مسئولیتهای اجتماعی رسانه
چکیده
مسئولیت اجتماعی1 ، یک رویکردی متعالی است که تحت تأثیر اجتماعی افراد یا سازمان نسبت به محیط پیرامونی خود میباشد و هدف اصلی آن، ایجاد حرکتی مثبت هرچند کوچک بر جامعه است. زیرا امروز سازمانها علاوه بر خدمات اصلی و جانبی بخشی از زمان و منابع خود را نیز به فعالیتهای عام المنفعه اختصاص دهند. مسئولیت اجتماعی از جمله مقولاتی است که سالهاست توسط صاحبنظران مسایل ارتباطی و یونسکو در حوزه مطبوعات و رسانه ها با تا کید بر اخبار توسعه مطرح شده است. بر این اساس رسانهها حق دارند ازسازمانهای مختلف انتقاد کنند و آنها را به چالش بکشند اما خود نیز در برابر منافع و نیازهای جامعه مسئولند و باید پاسخگو باشند، چرا که با اشتباه آنها افکارعمومی نیز مرتکب خطا میشود. رسانه به عنوان تاثیرگذارترین نهاد فرهنگی میتواند در رواج قانونگرایی و مبارزه با قانون گریزی به طور موثر و موفق وارد عمل شود. وجود رسانه در دنیای امروز نشانه آزادی بیان و اندیشه و سنگری محکم برای دفاع از حقوق مردم و شهروندان است و احساس مسئولیت آن موجب بیداری جامعه و پاسخگویی سازمانها و دولت خواهد شد. در این مقاله نگارندگان تلاش دارند ابعاد مخلتف مسئولیتهای اجتماعی رسانه را مورد واکاوی قرار دهند.
واژگان کلیدی: رسانه، مسئولیت اجتماعی، سرآمدی
مقدمه
در دنیای امروز هر فرد یا سازمان نسبت به خود و محیط پیرامونی وظایفی دارد اما وظایف رسانه نسبت به بقیه سازمانها چشمگیرتر است. زیرا رسانه چشم و گوش جامعه محسوب می شود و خطای آن ممکن است یک جامعه را دچار تنش و آرامش را از جامعه بگیرد. و از طرفی یکی از وظایف رسانه اطلاع رسانی است اما گاهی مواقع رسانه تابع مصلحت جامعه است و ممکن است اطلاع رسانی از یک واقعه جامعه را به آشوب بکشاند. لذا بر این اساس ضرورت دارد رسانه علارغم آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بایستی هوشیارانه با برخی معضلات و بدون تحلیل به مسایل روبه رو نشود و صرفا برای اطلاع باری به دوش جامعه تحمیل نکند. اما به طور کلی مسئولیت اجتماعی عبارت است از رفتارها و تصمیمات مبتنی بر ارزش های پذیرفته شده اجتماعی (آنچه که باید شود) که یک فرد گروه یا جامعه بر مبنای آنها عمل می کند. در این تعریف عناصر چندی وجود دارد: مسئولیت اجتماعی یک تعهد است که موسسات باید در قبال آن پاسخگو باشند. موسسات مسئولند که از آلوده کردن محیط زیست اعمال تبعیض در امور استخدامی بی توجهی به تامین نیاز های کارکنان تولید محصولات زیان آور و نظایر آن که به سلامت جامعه لطمه می زند، بپرهیزد و سرانجام سازمان ها باید با اختصاص منابع مالی در بهبود رفاه اجتماعی مورد قبول اکثریت جامعه بکوشند. اقدامات عبارتند از: کمک به فرهنگ کشور و موسسات فرهنگی و بهبود کیفیت زندگی به طور کلی مسئولیت اجتماعی ممکن است نسبت به چگونگی عمل سازمان در امور گوناگونی همانند آلودگی محیط زیست، تبعیض ،فقر، بیکاری ، تورم و مانند اینها اعمال شود. بر این اساس سازمانی که با عملکردش به بیکاری، تورم، افزایش فقر و نظایر آن دامن می زند مسئولیت اجتماعی خود را رعایت نکرده است. یک کارخانه سازنده خودروهای فاقد کمربند ایمنی ای دارای، ترمز معیوب و نامطمئن یک موسسه سازنده داروهای بی اثر و ضعیف یک شرکت تولید کننده مواد خوراکی غیر بهداشتی و فاقد خاصیت غذایی سازمانی که کالا خود را بر خلاف ضوابط به قیمت گران می فروشد و یک موسسه تولید کننده وسایل خانگی غیر استاندارد همه و همه نمونه های از سازمان های غیر مسئول هستند(طاهری گودرزی و همکاران،1394: 121). زیرا امروز سازمانهای سرآمد دریافتهاندکه در دنیای امروز، که تغییرات و تقاضاها به شدت متغیرند. موفقیت آنها ممکن است به مشارکتهایی وابسته باشد که ایجاد مینمایند. آنها به دنبال ایجاد و توسعه مشارکت با دیگر سازمانها هستند. چنین مشارکتهایی موجب میشود که این سازمانها با بهینه کردن شایستگیهای محوری ارزش بیشتری برای ذینفعان خود به ارمغان آورند. ممکن است این مشارکتها با مشتریان، جامعه، تامین کنندگان و حتی برخی رقبا و با حفظ شفاف منابع و دانش یکدیگر و ایجاد یک رابطه پایدار مبتنی بر اعتماد، احترام و صداقت متقابل با یکدیگر کار میکنند(نجمی و حسینی،1387: 32). در این مقاله تلاش میشود ابعاد مسئولیتهای اجتماعی رسانه مورد کنکاش قرار گیرد.
بیان مسئله
مسئولیت اجتماعی، مفهوم تقریبا جدیدی در ادبیات سازمانهای خدماتی، اقتصادی و رسانهای شکل گرفته است. و از دهه 80 به بعد آثار آن را میتوان در سازمانهای دولتی و خصوصی مشاهده کرد؛ اما تنها سازمانی که بیشترین تاثیر را در حوزه مسئولیت اجتماعی ایفاء نموده است، رسانهها بودهاند. زیرا رسانهها حلقه ارتباط بین جامعه و سازمانها و یا مردم با مردم میباشند. امروزه سازمانها برای ارائه خدمات بهتر به مشتریان و سازمانهای رسانهای برای جذب بیشتر مخاطب در حوزه مسئولیت اجتماعی برنامهریزی مینمایند. همه سازمانها هم در برابر کارکنان خود و هم در برابر جامعه، مسئولیت دارند. مسئولیت اجتماعی، مفهومی فراتر از قانون است و به نقشی مربوط میشود که سازمانها در بهتر شدن جامعه انجام میدهند. رسانهها با نظارتهای غیر مستقیم، مدل پاسخگویی را در سازمانها نهادینه نموده و این مدل زمینه مطالبه را فراهم میسازد. این روش، یعنی تسریع فرآیندها در فعالیتها را فراهم میآورد. حال سازمانهایی که نوگرا باشند از این طرح استقبال مینمایند(بیابانی و عصار،1395). و سازمانهایی که در گذشته سیر میکنند پاسخگو نیستند. و رسانهها را در مقابل خود میبینند. نمونههای آن را گهگاهی در شبکه خبر مشاهده میکنید. برای اینکه رسانه، چشم و گوش جامعه عمل میکنند و خدمات آن، به جز، آنچه را که امنیت ملی را خدشهدار نکند و حرکت در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه؛ بایستی از همه سازمانها، نظارت نماید. رسانه تنها ابزاری است. در کنار سازمانها و نهادهای جامعه، که چنانچه سازمانها و نهادهایی به وظیفه خود عمل ننمایند، میتوانند موضوعات آنها را گوشزد نمایند. و آنها را در بعضی موضوعات با خبر نمایند.
از دهه 80 به بعد آثار آن را میتوان در سازمانهای دولتی و خصوصی مشاهده کرد؛ اما تنها سازمانی که بیشترین تاثیر را در حوزه مسئولیت اجتماعی ایفاء نموده است، رسانهها بودهاند. از دید رسانهای پایبندی به مسئولیتهای اجتماعی فراتر رفتن از چارچوب حداقل الزامات قانونی است که سازمان در آن فعالیت میکند و در حقیقت تلاشی است که به منظور درک و پاسخگویی به انتظارات ذی نفعان در جامعه صورت میگیرد. در چند سال اخیر جهش تازهای در خصوص تمایل به مسئولیت اجتماعی و عملکرد اخلاقی در میان جوامع انواع سازمانهای تجاری دولتی و غیر دولتی به وجود آمده است گسترش حجم مطالعات نظری و کاربردی با موضوع مسئولیت اجتماعی و اهمیت این موضوع به قدری افزایش یافته است که برخی صاحبنظران مدعی شدهاند الگوی جدیدی در مدیریت در حال ظهور است که محور اصلی آن مسئولیت اجتماعی سازمانها در قبال جامعه است( ر.ک مشبکی و بختیاری ، 1390: 180). رسانه به عنوان تاثیرگذارترین نهاد فرهنگی میتواند در رواج قانونگرایی و مبارزه با قانون گریزی به طور موثر و موفق وارد عمل شود. زیرا به عقیده بسیاری از صاحبنظران این رسانه بر باورها، ارزشها و رفتار بینندگان خود تاثیر میگذارد و به لحاظ کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای قوی و موثر محسوب میشود؛ همچنین میتواند بر سایر نهادهای جامعهپذیری تاثیرات مستقلی داشته باشد، یعنی هر چند خانواده بر فرد تاثیر دارد، وجود تلویزیون در خانواده ممکن است نگرش کل اعضای خانواده را درباره پدیدههای زندگی پیرامونشان تغییر دهد از این رو رسانه ملی با توجه به کارکردهایش میتواند در مسئله قانون گرایی نقش موثری ایفا کند، بالا بردن سطح آگاهی و دانش جامعه و پاسخگوی به نیازهای تفریحی و بارور ساختن اوقات فراغت عمومی از جمله اهداف کلان و مسئولیت های رسانه ملی است(مشبکی و بختیاری ، 1390: 186).
وجود رسانه در دنیای امروز نشانه آزادی بیان و اندیشه و سنگری محکم برای دفاع از حقوق مردم و شهروندان است و احساس مسئولیت آن موجب بیداری جامعه و پاسخگویی سازمانها و دولت خواهد شد. در جامعهایی که رسانه در حاکمیت گروه خاصی باشد و افراد به آن دسترسی نداشته باشند؛ بازار شایعه همیشه داغ خواهد بود. اما برعکس در جامعه چند صدایی رسانه حاکم باشد نه تنها بازار شایعه بلکه چاپ و انتشار کتاب و مقاله در خارج از کشور حذف خواهد شد. هر چند این با دشواریهایی مواجه خواهد شد. دولت موظف است بسترهای رفع موانع آزادی و مسئولیتهای اجتماعی را فراهم آورد و فقط قانون حکمفرما باشد و این فضا ایجاد نخواهد شد مگر با کمک رسانهها؛ نظر به فراگیری پوشش رسانهای و تاثیر گذاری بسیار زیاد آن در آموزش و افزایش شناخت مردم کشور رسانههای جمعی به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای موثر در پیشگیری از جرم مطرح هستند با توجه به اهمیت امر پیشگیری از جرم و بحرانهای اجتماعی و با توجه به اینکه در شرایط حاضر وسایل ارتباط جمعی چون صدا و سیما در دسترس اکثر ایرانیان قرار دارد و از سوی نظام سیاسی به صورت انحصاری مدیریت میشود نخبگان کشور باید از طریق رسانههای احتمالی بروز و ظهور چنین بحرانهایی را از پیش شناسایی کنند(منصور نژاد،1387: 109). در نخستین تلاشها برای تعیین و ارزیابی کارکردهای رسانهها، لاسول(1948) سه کارکرد را برای رسانهها معرفی کرد: نظارت بر محیط، ایجاد همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط و انتقال میراث فرهنگی. رسانهها به واسطه برخورداری از کارکرد نظارت بر محیط و همچنین تفسیر میتوانند بحرانهای بالقوه و در حال شکل گیری را در محیط ملی شناسایی و به مسئولان و کارگزاران گوشزد کنند. رایت(1960)کارکرد تفریح و سرگرمی را به منزله چهارمین کارکرد عمده رسانه به آنها افزود. دنیس مک کوائیل کارکرد پنجمی با نام بسیج رسانهها به کارکردهای مذکور اضافه کرد. او معتقد است که همه جا از رسانههای جمعی توقع میرود که منافع ملی را به پیش ببرند و بعضی ارزشها و الگوهای رفتاری کلیدی را تبلیغ و ترویج نمایند(رشیدی و همکاران،1393: 18).
مسئولیت اجتماعی چیست؟
از نظر اجتماعی مسئول بودن بدین معنی است که اشخاص با حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کنند. این عمل به افراد، سازمانها و دولت کمک میکند تاثیری مثبت بر پیشرفت، کار و جامعه داشته باشند. مسئولیت اجتماعی فردی اساس مسئولیت اجتماعی گروهی است زیرا یک اجتماع از افراد تشکیل شده است و درنتیجه فرهنگ مسئولیت اجتماعی را مشخص میکند. این رابطه آمیخته بین مسئولیت اجتماعی گروهی و مسئولیت اجتماعی فردی است. افراد از نظر اجتماعی مسئولیتپذیرتر شده و در واکنش به این اجتماع ها باید برای برآوردن نیازهای افراد مسئولیتپذیری اجتماعی بیشتری پیدا کنند. سازمان بینالمللی استاندارد (ISO) عنوان میکند: «در پی افزایش جهانی شدن، ما نه تنها نسبت به آنچه میخریم هوشیارتر شدهایم، بلکه نسبت به نحوه تولید محصولات و خدماتی که دریافت میکنیم نیز آگاهی بیشتری پیدا کردهایم. محصولاتی که از نظر محیطی مضر هستند، کار کودکان، محیطهای خطرناک کاری و سایر شرایط غیرانسانی نمونههایی از مسائل و مشکلاتی هستند که مطرح میشوند. همه سازمانها و شرکتها که به دنبال سود و اعتبار طولانیمدت هستند کمکم متوجه میشوند که باید مطابق با هنجارهای درست عمل کنند2.»
سازمان ملل و اتحادیه اروپا، استانداردهایی را در این زمینه ارائه کردهاند. همچنین بنیاد مدیریت کیفیت اروپا EFQM که بنیادی وابسته به اتحادیه اروپاست، در مدل الگوی تعالی خود برای سازمانها، مسئولیت اجتماعی شرکتها را به عنوان یکی از ارزشهای هشتگانه خود معرفی کرده است. همچنین، یکی از معیارهای نهگانه خود را برای ارزیابی شرکتها، به این امر اختصاص داده و هشت درصد از امتیار کل ارزیابی یک سازمان را برای این معیار قائل است. توجه مدل EFQM به مسئولیت اجتماعی شرکتها و عدم توجه مدل مالکوم بالدریج اروپا و مدل دمینگ ژاپن به این امر، حاکی از حساسیتهای جامعه اروپایی نسبت به مسئولیت اجتماعی شرکتهاست3.
تعریف مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان باید در جهت حفظ و کمک به جامعه ای انجام دهد که در آن فعالیت می پردازد. براین اساس مسئولیت اجتماعی نزد متفکران معانی مختلفی دارد: مونیکا و همکارانش مسئولیت اجتماعی را ارایه روش هایی می پردازد که سازمانها در فضاهای کسب و کار خود به آن عمل می کنند و پاسخگوی توقعات جامعه، انتظارات قانونی، اخلاقی و اجتماعی، اقتصادی و محیطی کارکنان، سهامداران، مشتریان، دولت، تامین کنندگان و تمامی ذینفعان هستند( مونیکا و همکاران، 2014). مالین بکر مسئولیت اجتماعی را پاسخگو بودن یک شرکت به افراد ذینفع (کسانی هستند که چه در سطح محای و چه در سطوح بین المللی از فعالیت های شرکت تاثیر می پذیرند) آن شرکت در برابر کارها و تصمیمات صورت گرفته توسط آن شرکت می دانند( سی دسروم، 2013). والرولانیس(2009) مسئولیت اجتماعی را به عنوان اخلاقیات فراسازمانی یاد می کند و معتقد است که مفهوم مسئولیت اجتماعی را می توان از بیشتر نظریه های اخلاق استنباط و استخراج کرد. سرتو و گراف، مسئولیت اجتماعی را این طور تعریف کرده اند: « تعهد و تکلیف مدیریت به انجام کارهایی که حافظ و ارتقا دهنده رفاه جامعه و علایق بنگاه باشد.» کنت هاتن و ماری هاتن مسئولیت اجتماعی را از منظر ذینفعان تعریف کرده اند: « بحث مسئولیت های اجتماعی وقتی مطرح می شود که در مدیریت ذینفعان خللی وارد شده باشد. بی توجهی بنگاه به ذینفع خارجی، سبب بروز پیامدهای ناگوار برای مصرف کننده کالای آن بنگاه می شود و به این ترتیب حریم و مرز جامعه شکسته می شود... پس مسئولیت اجتماعی، مسئولیت مدیر آینده نگر است.» (طاهری گودرزی و همکاران،1394: 143).
مسئولیت اجتماعی هدایت فعالیت های اقتصادی موسسه است بدون آنکه به منافع هیچ یک از طرف ها مربوط به آن ( سهامداران، کارکنان، مصرف کنندگان و در نهایت تمامی جامعه ) خدشه یا ضروری وارد شود.
مسئولیت اجتماعی بیان و دنبال کردن یک استراتژی کاری مناسب با شرایط اقتصادی واجتماعی ، اخلاق کاری ، انتظارات فرد و گروه های درون و برون سازمانی موسسه است.
موسسات همزمان با تحقیق اهداف خویش از طرفی باید با از میان بر داشتن فعالیت هایی که برای جامعه مضرات و یا تاثیرات منفی بر جا خواهد گذاشت تعادل اجتماعی را حفظ کرده و از طرف دیگر با پیدا کردن فعالیتهایی که به رفاه و سلامت جامعه خدمت کند فایده اجتماعی را فزونی بخشند. وقتی از مسئولیت اجتماعی بحث می شود این گرایش وجود دارد که آن را به سازمان ها مربوط بدانیم و زمانی که از اخلاق صبحت به میان می آید آن را مدیران نسبت می دهیم. اینگونه تفکر صحیح به نظر نمی رسد . در تحلیل نهایی تصمیمات به وسیله افراد اتخاذ می شوند و لذا مدیران باید در هر رده ای مسئولیت را اعم از اخلاقی و اجتماعی برای تصمیمات سازمان بپذیرند(طاهری گودرزی و همکاران،1394: 122).
مسئولیت اجتماعی فردی
مسئولیت اجتماعی فردی درمقایسه با مسئولیت اجتماعی گروهی مفهومی جدید است. اما مسئولیت اجتماعی فردی را اینطور تعریف میشود: «مسئولیت اجتماعی فردی شامل شرکت هر فرد در اجتماعی که در آن زندگی میکند میباشد که میتوان آن را به علاقهمندی از اتفاقاتی که در جامعه میافتد و شرکت فعال برای حل برخی از مشکلات محلی تعریف کرد. هر جامعه زندگی خود را دارد که همیشه در حال تغییر است. و هر کدام از ما میتوانیم به طرق مختلف در این تغییر شرکت داشته باشیم، مثلاً با شرکت در تمیز کردن خیابانی که در آن زندگی میکنیم، با شرکت در برگزاری مراسمها. مسئولیت اجتماعی فردی را میتوان با کارهای خیریه برای مشکلات و مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی و محیطی تعریف کرد.» برای مسئول بودن از نظر اجتماعی نه تنها لازم است در فعالیتهای اجتماعی شرکت داشته باشیم، بلکه باید آن را به شکل یک سبک زندگی درآوریم. فقط با وارد کردن مسئولیتپذیری اجتماعی به ارزشها و سیستم اعتقادی شخصی خود میتوانیم واقعاً از نظر اجتماعی مسئول باشیم. به طور کلی همه مسئولیتهای اجتماعی چه فردی و چه شرکتی کاملاً داوطلبانه است و بر این ایده استوار است که به جای منفعل بودن نسبت به مشکلات اجتماعی، اقدامی فعال به آن داشته باشیم. مسئولیت اجتماعی یعنی رفتارهای مضر، مخرب و غیرمسئولانه که ممکن است به جامعه، افرادی که در آن زندگی میکنند و محیط آن ضرر بزند را از بین ببریم4.
سرآمدی و مسئولیت اجتماعی
سرآمدی، یعنی فراتر رفتن از چارچوب الزاماتی قانونی که سازمان براساس آنها فعالیت کرده و برای درک و برآوردهسازی انتظارات ذینفعان سازمان در جامعه، تلاش میکنند. سرآمدی یعنی توسعه و حفظ مشارکت هایی که برای سازمان ارزش افزوده ایجاد می کند(نجمی و حسینی،1387: 32). به طور کلی سازمانهای سرآمد به عنوان سازمانهایی پاسخگو، برای شفافیت و پاسخگویی به ذینفعان خود در قبال عملکردشان، روشی بسیار اخلاقی در پیش میگیرند. این سازمانها حساسیت و توجهی ویژه به پاسخگویی اجتماعی و حفظ ثبات زیست بوم سازمان در حال و آینده دارند و این دیدگاه را ترویج میکنند. مسئولیت اجتماعی در ارزشهای این سازمانها بیان شده است. آنها از طریق مراوده باز با ذینفعان، انتظارات و مقررات محلی و جهانی را درک و رعایت کرده و از آن فراتر میروند(نجمی و حسینی،1387: 33-32). این سازمانها ضمن توجه به مدیریت ریسک، در پی فرصتهایی برای تعریف پروژههایی با جامعه هستند که منافع دوسویه داشته و برانگیزنده و نگهبان اعتماد ذینفعان به سازمان باشد. آنها به تاثیرات حال و آینده سازمان بر جامعه آگاهی دارند و سعی بر این دارند که تاثیرات نامطلوب سازمان بر جامعه را به حداقل برسانند.
احساس مسئولیت اجتماعی
مسئولیت اجتماعی را به صورت های مختلف تعریف کرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود. مسئولیت اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان بایستی در جهت حفظ و مراقبت و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد.
مسئولیت اجتماعی یکی از وظایف و تعهدات سازمان در جهت منتفع ساختن جامعه است به نحوی که هدف اولیه سازمان یعنی حداکثر کردن سود را صورتی متعالی ببخشد. همانگونه که در این تعاریف ملاحظه می شود در رابطه میان شهروندان و سازمان ها مسئولیت اجتماعی تعهدی است که نشانگر لزوم انجام وظیفه سازمان ها نسبت به اعضا و افراد جامعه است و اگر مدیران در انجام این وظیفه بکوشند نقش خود را در اعتمادسازی میان مردم به درستی ایفا کرده و سرمایه اجتماعی را توسعه می بخشند(طاهری گودرزی و همکاران ،109:1393).
گاهی مواقع احساس مسئولیت با حرفه گرایی گره می خورد و آن در فرهنگ لغت آکسفورد عبارت است از شغلی که در آن دانش حرفهای به عنوان قسمتی از بخش آموزش برای کاربرد حرفه خاص به کار می رود یا کوششی جمعی که بر اساس آن کار هنری بنا نهاده شده است. حرفه گرایی به این صورت هم تعریف می شود: کیفیت، ویژگی، روش و رفتار حرفه ای؛ به عنوان یک شغل خاص به بیانی ساده تر حرفه گرایی میتواند به صورت رفتاری تعریف شود که توسط مردم به نمایش گذاشته می شود؛ مردمی که خدمات و توصیههایی فراهم می کنند که نیاز به تخصص دارد و تحت استانداردهای رفتاری پذیرفته شده یا از پیش تعیین شده هستند(آرمسترانگ، 1395: 176-175).
الگوی مسئولیت اجتماعی5
نظریه مسئولیت اخلاقی ریشه در اندیشههای آمریکایی دارد. بر اساس تصمیم کمیسیون آزادی مطبوعات فعالیت رسانهها در جامعه باید با مسئولیت اجتماعی همراه باشد. این نظریه بر این نکته تاکید دارد که رسانههای همگانی در حالی که امور اطلاع رسانی تفریحی و آموزشی را به عهده دارند مسئولیت انعکاس بیدخل و تصرف همه رخدادها کشمکشها و نظریات طرح شده در جامعه و گفت و گو درباره آنها را نیز به عهده دارند. در این الگو گفته میشود که اگر رسانهها به تعهدات خود عمل نکنند یا اصل بیطرفی را رعایت نکنند آنها را باید وادار به رعایت این مسئولیتها کرد. در الگوی مسئولیت اجتماعی سعی میشود بین سه اصل «آزادی فردی»، «آزادی رسانهها» و «تعهدات رسانهها» نسبت به جامعه نوعی هماهنگی به وجود آید این نظریه بحثهای فراوانی را درباره این که چه کسی باید میزان عمل به مسئولیت اجتماعی رسانهها را تشخیص دهد برانگیخته است(شهامیپور،1381: 106).
تنوع مسئولیت اجتماعی
دیوید توماس و رابین الی در مطالعه طولی خود از یک گروه سازمانهایی که برنامههای تنوع را اجرا کرده بودند. سه مرحله توسعه را شناسایی کردند که با طی کردن آنها سازمانها میآموزند که چگونه تنوع بیشتری را در سازمان ایجاد کنند. توماس و الی مرحله نخست را دغدغه سازمانی برای تبعیض و انصاف نامیدند. کانون تمرکز مدیران اجرایی در طی این مرحله، تبعیت از مقررات دولتی حاکم بر فرصتهای برابری در استخدام و برخورد منصفانه با کارکنان بود. برای مثال در این مرحله نوعا سیستم های خود ارزیابی را با استفاده از معیارهای توصیههای برای استخدام و حفظ (نگهداری) اعضاء گروه های هویتی مختلف بر پا می کنند. اگر چه این رویکرد معمولا منجر به تنوع بخشی بیشتر کارکنان می شود ولی ضرورتا تاثیری بر ماهیت کاری که سازمان انجام می دهد ندارد و در نتیجه سازمان اگر از فشارهای خارجی برای افزایش تنوع کارکنان تبعیت کند چیز اندکی عایدش می شود. توماس و الی متذکر شدند که ترس از تغییر فرهنگ سازمانی به خاطر تنوع بخشی نیروی کار غالبا نوعی مقاومت در برابر عبور از این مرحله ایجاد می کند و برخی از شرکت ها هرگز از این مرحله فراتر نخواهند رفت.
مرحله دوم: دسترسی و مشروعیت نامیده می شود. در پی بهره برداری از صفحات مشخصه و منحصر به فرد کارکنان متنوع هستند و غالبا این کار را به شیوه های آشکاری انجام می دهند نظیر داشتن کارکنان در طبقه های نژادی و جنسیتی مختلف که به طور مشابهی به گروه های ذینفع بخش شده خدمت می کنند. برای مثال در این شرکتها ممکن است به کارکنانی در کشورهای آمریکای لاتین وظیفه فروش به مشتریان شرکت یا خدمت به مشتریان آن منطقه واگذار شود. در نتیجه کارکنان متنوع به فرصت های شغلی بیشتری و بهتری درون سازمان دسترسی پیدا می کنند. اگر چه کارکنان شرکت ها در مرحله دسترسی و مشروعیت از فرصت بیشتری برای پیشرفت درون سازمان برخوردار بودند ولی سازمان در مرحله دسترسی و مشروعیت تفاوتهایی که در تنوع سازمان می انجامید را به طور کامل درک نمی کردند. آنها در اصطلاح مارچ فقط از این تفاوت ها بهره برداری می کردند ولی آنها را کاوش نمی کردند. توماس و الی الگوی تفکر مرحله دوم شرکت را چنین به تصور کشیدند: «ما در یک کشور به شدت چند فرهنگی زندگی می کنیم و گروه های نژادی جدید به سرعت در حال کسب قدرت مصرف کنندگی هستند. شرکت ما به نیروی کار متنوع تری از حیث جمعیت شناسی نیاز دارد تا به ما کمک کند به این بخش های متمایز دسترسی پیدا کنیم. ما به کارکنانی با مهارت های چندزبانه نیاز داریم تا مصرف کنندگان خود را بفهمیم و به آنها خدمت کنیم تا با آنها مشروعیت کسب کنیم. تنوع صرفا انصاف نیست، تنوع به کسب و کار معنا می بخشد.»
به گفته توماس و الی مرحله سوم(که تا به امروز بسیاری از شرکت ها به آن دست نیافته اند) زمانی محقق می شود که سازمان می آموزد تا از مزایایی که تنوع با خود به سازمان می آورد نهایت بهره را ببرد. شرکت ها زمانی وارد مرحله یادگیری و اثربخشی می شوند که بازارها، محصولات، راهبردها، اعمال کسب و کار و فرهنگ های سازمانی را در واکنش به پذیرش تاثیر تنوع بر سازمان باز تعریف کنند. به عبارت دیگر، سازمانها در مرحله سوم بر اساس یادگیری که از طریق درونی کردن تفاوت های کارکنان و انطباق با آنها رخ می دهد، متحول می شوند. چنین شرکتهایی به طور طبیعی از ره آوردهای بهتر به کارگیری و نگهداری نیروی انسانی بهره می جویند. اما مهمتر از همه فرصت هایی هستند که هرگز قبل از آن تصور نمی کردند نظیر ایده های محصول جدید، مبنای جدیدی مصرف کنند و کسب کار جدید است(هچ و کانلیف،1394: 611-609).
جایگاه مسئولیت اجتماعی
مفهوم مسئولیت اجتماعی یعنی مسئولیت در برابر اجتماع و محیط اجتماعی را جزیی از راهبرد خود میبینند. این مفهوم، موضوعی است که هم اکنون در کشورهای توسعه یافته و کشورهایی با اقتصاد باز به شدت از سوی تمامی بازیگران چون، حکومتها، شرکتها، جامعه مدنی، سازمانهای بینالمللی و مراکز علمی دنیا میگردد.
1. حکومتها به مسئولیت اجتماعی شرکتها از منتظر تقسیم وظایف و مسئولیتها و حرکت در جهت توسعه پایدار نگاه میکنند.
2. شرکتها مسئولیت اجتماعی شرکتی را نوعی راهبرد تجاری میبینند که باعث میگردد در فضای به شدت رقابتی بر اعتبارشان افزوده گردد و سهمشان در بازار فزونی گیرد.
3. جامعه مدنی و سازمانهای غیردولتی، مسئولیتهای اجتماعی را از شرکتها میخواهند چون که به رسواییهای مالی و فجایع حاصل از عملکرد شرکتها آگاهی و اشراف دارند.
4. سازمانهای بینالمللی نیز با توجه به اینکه تأثیرگذاری شرکتها در دنیای امروز بسیار بیشتر از حکومتها میباشد حل چالشهای جهانی را بدون مشارکت شرکتها غیرممکن میدانند، زیرا بسیاری از سیاستمداران، به نوعی مدیران شرکتها نیز هستند، مسئولیت اجتماعی را از شرکتها خواهانند.
5. مراکز علمی و دانشگاهیان نیز مسئولیت اجتماعی شرکتها، از زاویه نقش شرکتها در توسعه یک کشور و حتی توسعه دموکراسی، تداخل وظایف، مسئولیتهای یک شرکت با حکومت و همپوشانیهای حاصل از آن مینگرند. به همین دلیل است که امروزه در جهان رقابت، موضوع مسئولیت اجتماعی شرکتها به پارادایمی غالب در حوزه اداره شرکتها تبدیل شده است ( حسینی ،1391).
مسئولیت اجتماعی سازمانها
مسئولیت اجتماعی سازمان ها6 یا به اختصار CRS مبحثی است که اذعان دارد یک شرکت یا سازمان، به همان اندازه که بایستی نسبت به محصول، خدمات و سود خود توجه کند، نگران جامعه و محیط زیست نیز باشد. پذیرش مسئولیت اجتماعی به معنی پذیرش این مسئله است که شرکت نه تنها در قبال صاحبان و سهامداران خود مسئولیت دارد، که نسبت به اجتماع و نیز محیط زیست پیرامون خود نیز بایستی مسئولیت پذیر باشد. به طور اجمالی می توان گفت که مسئولیت اجتماعی شرکتی یعنی « شرکت ها چگونه کسب درآمد می کنند؟ و نه اینکه چگونه درآمد خود را در امور خیریه خرج می کنند». موضوع حایز اهمیت نحوه کسب درآمد شرکت ها و کیفیت سودآوری آنهاست. باید هر شرکتی در ابتدا توضیح دهد که در آمد خود را از چه راهی و به چه شیوه ای تحصیل نموده است. چگونگی خرج کردن در موارد خیریه و عام المنفعه از اهمیت به مراتب کمتری برخوردار است. در راستای پدیده جهانی شدن، بنگاه های چند ملیتی، بسیار بزرگتر از قبل و درآمد آنها گاهی از درآمد برخی کشورهای جهان بیشتر شده و تعداد کارکنان آنها نیز به صدها هزار نفر رسیده است. بنابراین تأثیر گذاری شرکت های بزرگ و چند ملیتی در توسعه جهانی، ملی و محلی و توجه به مسئولیت اجتماعی آنها بسیار حایز اهمیت است(گلپایگانی 40:1395).
در خصوص مسئولیت اجتماعی، تئوری ها و تعاریف متعددی ارائه شده است که یکی از پذیرفته شده ترین این تعریف ها توسط کرول در سال 1979 ارائه شد که مسئولیت اجتماعی (SR7) در یک کسب و کار را با چهار الزام تعریف کرد: اقتصادی، قانونی، اخلاقی و اختیاری/داوطلبانه. در سال 1991 کارول مدلی جامع تر را با یک هرم چهار مرحله ای ارائه داد. در پایین ترین قسمت هرم مسئولیت اقتصادی وجود دارد که شرکت را ملزم به کمک به ایجاد ثروت در جامعه در حالی که این ثروت به شکل مشروع بدست آید می کند. جنبه اقتصادی، به گفته کارول باید با رعایت احترام به قانون( مسئولیت حقوقی) باشد که در مرحله دوم هرم قرار دارد. مسئولیت اخلاقی در جایگاه سوم هرم است و در نهایت در نوک هرم فعالیت های داوطلبانه و اختیاری برای رفاه جامعه قرار دارد.
شکل1 : هرم مسئولیت اجتماعی
این که چرا باید مسئولیت اجتماعی را در سازمان خود داشته باشیم بدلیل مزایایی است که همراه خود به سازمان می آورد؛ این مزایا شامل مدیریت ریسک، صرفه جویی در هزینه، دسترسی به سرمایه، ارتباط با مشتری، مدیریت منابع انسانی و ظرفیت نوآوری است. در طی سالین تعاریف متعددی از مسئولیت اجتماعی ارائه شده است که اگر آنها را مطالعه کنیم متوجه می شویم که در هر کدام بخشی از مسئولیت اجتماعی شرکتی دیده می شود. کمیسیون اتحادیه اروپا در سال 2011 مسئولیت اجتماعی شرکتی را "مسئولیت جامعه در مقابل تاثیر آن روی جامعه" بیان می کند. بنا به تعریفی از سازمان ملل متحد مسئولیت اجتماعی شرکتی "بررسی نقش کسب و کار در جامعه و به حداکثر رساندن تاثیرات مثبت اجتماعی کسب و کار" است. دالشرود در مقاله ای در سال 2006، 37 تعریف از مسئولیت اجتماعی شرکتی را از 27 مرجع مختلف بین سال های 1980 تا 2003 جمع آوری کرد و ابعاد مختلف این تعاریف را بررسی کرد. دالشرود 5 بعد مختلف را در تمامی تعاریف پیدا کرد:
و به برخی از این تعاریف در ادامه اشاره می شود
که همچنین 4 سطح از سیاست گذاری را برای شرکت ها تعریف می کند. که یعنی با بالا رفتن از هر مرحله مسئولیت اجتماعی شرکت نیز توسعه یافته است.
مرحله اول: در سطح اول هیچ سیاستی توسط مدیریت اتخاذ نشده است و مسائل اجتماعی توسط شرکت نادیده گرفته می شود مگر اینکه هزینه این غفلت برای شرکت زیاد باشد و یا قانون شرکت را مجبور به رعایت برخی مسایل کند.
مرحله دوم یک خط و مشی متعارف است. سازمان از دستور العملهای اجتماعی قانون پیروی می کند و تنها مسائلی که توسط قانون اجباری می شوند به سیاست های شرکت راه پیدا می کند.
مرحله سوم: این مرحله سیاست های برنامه ریزی شده سازمان هستند. که در آن علاوه بر اجبار قانونی در برخی مسایل به برخی مسایل دیگر اجتماع نیز توجه می شود. اما درک عمیقی از مسائل اجتماعی در کل سازمان وجود ندارد و تنها بخش هایی که به اجتماع نزدیک تر هستند در تصمیم گیری ها مشارکت می کنند.
مرحله چهارم: این مرحله مربوط به سیاست های بررسی و ارزیابی است. در این سطح نه تنها مسائل قانونی توسط شرکت پیگیری می شود، بلکه درک عمیقی از روابط شرکت و اجتماع وجود دارد و تمام بخش های شرکت در تصمیم گیری های اجتماعی شرکت مشارکت دارند و اولویت ها و تمامی مسائل این مشارکت اجتماعی بررسی می شوند.
همچنین ذینفعان گروه مهمی هستند که لازم است در معادلات مسئولیت اجتماعی لحاظ شوند. ذینفعان افراد با گروه هایی هستند که اهداف و منافع خود را دارند. ذینفعان شرکت ها را می توان به دو دسته ی اصلی و فرعی تقسیم بندی کرد. که ذینفعان اصلی منافع مستقیم می برند و ذینفعان فرعی به شکل غیر مستقیم منافع خود را در شرکت جویا هستند.
همچنین کستکا و دیگران در سال 2004 عنوان کردند اصلی ترین تلاشی که برای اجرایی کردن مسئولیت اجتماعی لازم است تا انجام گیرد ایجاد یک تعادل بین نیاز به مسئولیت اجتماعی شرکتی و سود حاصل از اجرای آن است. آنها همچنین عنوان کردند که بهترین راه برای رسیدن به این تعادل صحبت کردن و مذاکره با ذینفعان است تا انتظارات آنها را در برنامه ریزی و نقضه ی CRS لحاظ کنیم.
شکل 2: تعادل کلیدی مسئولیت اجتماعی شرکتی
در تحقیقات انجام گرفته نشان داده شده که اجرای مسئولیت اجتماعی شرکتی به توسعه پایدار کسب و کار کمک خواهد کرد.
استاندارد مسئوليت اجتماعي(ايزو 26000)
در سال 2010، استاندارد بين المللي جديدي با نام ايزو 26000 معرفي شد. اين استاندارد مربوط به مسئوليت اجتماعي و پايداري است و اصول راهنماي وظايف و رفتار مسئولانه اجتماعي را پيشنهاد مي دهد. اين استاندارد الزام قانوني و گواهينامه نيز ندارد و در نتيجه با استانداردهاي سيستم مديريت كيفيت ايزو متفاوت است. اگر چه اين استاندارد با مفهوم جاري خود مجموعه اي از مقررات و اصول توافقي جهاني است كه از قبل وجود دارند، اما اميد است كه اين جريان و حركت رو به جلو در پياده سازي بين المللي اين استاندارد ادامه پيدا كند. در اين سند تاكيد شده است كه حاكميت موثر بايد بر اساس اشتراك گذاري اصول مسئوليت اجتماعي باشد. يعني اصولي همچون مسئوليت پذيري، شفافيت، رفتار اخلاقي، احترام به منافع ذي نفع، احترام به نقش قانون، احترام به معيارهاي بين المللي، اخلاق حرفه اي و احترام به حقوق بشر را در تصميم گيري ها و پياده سازهاي خود مورد توجه قرار دهند.
استاندارد ايزو 26000 براي هدايت تمام سازمانها فارغ از نوع اندازه و محل آنهاست در مسائل زير است:
1. مفاهيم تعاريف و اصطلاحات مربوط به مسئوليت اجتماعي؛
2. پس زمينه روند و ويژگيهاي مسئوليت اجتماعي؛
3. اصول و شيوههاي مربوط به مسئوليت اجتماعي؛
4. موضوعات و مسائل اصلي مربوط به مسئوليت اجتماعي؛
5. يكپارچهسازي اجرا و ترويج رفتار مسئوليت اجتماعي در سازمان و در سياستگذاريها و اقدامات و در تمام حوزه هايي كه نفوذ دارد؛
6. شناسايي و تعامل با ذينفعان؛
7. ايجاد ارتباط با الزاماد و كارايي و ديگر اطلاعات مربوط به مسئوليت اجتماعي؛
اين استاندارد با آنچه كه از قبل در مورد مقررات و اصول حاكميت مانند مدل آنگلوساكسون كاملا متفاوت است. در مدل آنگلوساكسون انگيزه اصلي كسب سود و منافع از بازار آزاد تجارت است و استفاده از قدرت يك فرد براي هدف كسب يا رسيدن به هدف را ترويج مي كند. در واقع سبك منفعت طلبي در اين مدل باعث از دست دادن حس مسئوليت در خصوص جامعه و نيز از بين رفتن حس مسئوليت اجتماعي در كسب و كار مي شود. بر اساس استاندارد مسئوليت اجتماعي حاكميت سازمانها بايد فرايندها سيستمها ساختارها يا مكانيزمهاي ديگري پياده كنند تا بتوانند اصول و تجربيات مسئوليت اجتماعي را بكار بگيرند. برطبق ايزو 26000 سازمان در روندهاي تصميم گيري و زير ساخت ها بايد قادر به انجام موارد زير باشد :
· توسعه راهبردها و اهدافي كه تعهد به مسئوليت اجتماعي را نشان دهد.
· تعهد و پاسخ گوي رهبري سازمان را نشان دهد
· محيط فرهنگي مناسبي را در سازمان ايجا كند ه در آن اصول مسئوليت اجتماعي به اجرا گذاشته شوند.
· يك سيستم مشوق هاي مالي و غير مالي در خصوص مسئوليت پذيري افراد ايجاد كند
· از منابع مالي طبيعي و انساني به طور مفيد و بهره ور استفاده نمايد
· فرصت برابر براي تمام زير گروه هاي سازماني و اقليت ها مانند زنان گروه هاي مذهبي و قومي ايجاد كند با بتوانند پست ها و مشاغل مديريتي را در سازمان به دست آوردند.
· بين نيازهاي حال و نيازهاي نسل آينده و ذي نفعان سازمان توازن ايجاد كند.
· ارتباط دوسويه با ذي نفعان ايجاد كند و حوزه هاي توافق و عدم توافق يا نارضايتي ها را شناسايي كرده تا از طريق مذاكره تضادهاي موجود حل شوند.
· براي مشاركت موثر همه سطوح كارمندان سازمان در فعاليت هاي مسئوليت اجتماعي انگيزه ايجاد كند.
· سطح قدرت حاكميت مسئوليت و ظرفيت افراد را متعادل كند كه به نفع سازمان تصميم گيري كنند.
· در مورد اجراي برنامه هاي شركت طوري تصميم گيري كند كه مطمئن شود اين تصميمات مسئوليت اجتماعي را حمايت مي كنند و تعيين كند چه كسي پاسخ گوي نتايج تصميمات و فعاليت هاي سازمان است چه نتايج مثبت باشند و چه منفي.
· در دوره هاي زماني مختلف فرايندهاي حاكميت سازمان را ارزيابي و بازنگزي كرده و سپس فرايندها را بر اساس نتيجه بازنگري ها و تغييرات سازماني به روز كند.
پاسخ گويي در استاندارد ايزو 26000 چنين بيان مي شود كه يك سازمان براي تصميمات و فعاليت ها به اعضاي حاكم سازمان مقامات قانوني و در سطح وسيع تر به ذي نفعانش پاسخ گو بوده و جواب قابل قبولي داشته باشد. براي اين كه مساله روشنتر شود، پاسخگو بودن را ارايه گزارشها يا آنچه كه در مورد آن مسئوليت داريم معني مي كنيم. پاسخگويي چنين توضيح داده مي شود كه يك شركت به جاي اين كه فقط دربرابر صاحبان سازمان يا سهام داران شركت مسئول باشد ، به صورت مجزا و جداگانه نسبت به همه افراد آن شبكه مسئوليتهايي دارد.
يك شركت بايد در مورد نتايج فعاليت هاي خود نيز پاسخگو باشد و براي تكرار نشدن هر نوع فعاليت منفي راه هاي جلوگيري ارائه دهد. بنابراين پاسخگويي از اصل شفافيت پيروي مي كند. در مورد شفافيت شركت بايد اطلاعات مربوطه را به ذي نفعان آشكار را نشان دهد و پاسخگويي مفهومش اين است كه چنين اطلاعاتي را آشكار نمايد.
به طور كلي يك نظر جمعي براي چگونگي برخورد با چنين نيازي وجود نداشته است آيا هميشه اين امكان وجود دارد كه فقط به گزارش هاي خود شركت متكي بود؟ آيا بايد گروه سومي وجود داشته باشد تا به نفع همه ذي نفعان موشكافي و بررسي دقيق انجام دهد؟ مخالفت بعضي از كشورها در صنايع ملي آنها و تلاش هايي براي مقابله كردن بر عليه استاندارد بين المللي تاثير نامطلوبي روي اجراي موثر ان خواهد گذاشت. اين حقيقت در بخش هاي مختلف ايزو26000 قابل مشاهده است.
رفتار شركتي براي موفقيت شركت هم در زمينه مالي و هم درارتباط بين شركت و منافع مرتبط با ذي نفعان اهميت دارد. رفتار شركتي را جداي از اخلاق و اصول مسئوليت اجتماعي شركتي نمي توان تعريف كرد. رفتار شركتي داراي مولفه هايي همچون قوانين مقررات اخلاقي و اصول مسئوليت اجتماعي شركتي است. به عبارت ديگر رفتار سازماني براساس همه اين مولفه ها يعني قوانين مربوطه اخلاق و مسئوليت اجتماعي شركتي است. اين موضوع كه رفتار بايد اخلاقي باشد يا حداقل اخلاقي در نظر گرفته شود، اهميت فراواني دارد. بنابراين برداشت ها و استنباط ها بسيار مهم هستند.
رفتار شركتي نه تنها بر ذي نفعان و شركا بلكه بر كل اقتصاد جامعه تاثير مي گذارد. زماني كه يك شركت اخلاقي عمل كرده و از نظر اجتماعي نيز در مورد تصميمات تجاري خود مسئولانه عمل كند و برنامه راهبردي داشته باشد آن شركت بسيار پايدار خواهد بود. چنان كه مشاهده مي شود، رفتار شركتي مسئولانه به طور روزافزون مورد توجه است و يك ضرورت اساسي براي بقاي شركت ها در برنامه بلند مدت آن ها است.
در واقع رفتار شركتي نسبت به ذي نفعان مهم ترين مفهوم در موضوع حاكميت شركتي است. رفتار شركتي مفهوم مهمي است زيرا سازمان ها ذي نفعان و جامعه بايد رفتاري اخلاقي قانوني و مسئولانه داشته باشند. اين جنبه از رفتار شركتي منافع بيشتري براي جامعه دارد و به اين دليل است كه با اخلاقيات مسئوليت اجتماعي شركتي و همچنين با حاكميت شركتي ارتباط زيادي پيدا مي كند. براي داشتن شركتي با رفتار مسئولانه بايد شركت را فراتر از يك شخص اخلاق و قانوني در نظر گرفت. آراس و كراوتر مي گويند:مسئوليت اجتماعي شركتي هميشه يك الزام قانوني نيست و به طور روز افزون به يك وظيفه و تعهد تبديل شده است. يعني هر شركتي بايد از نظر اجتماعي مسئول باشد، حتي اگر يك الزام قانوني وجود نداشته باشد. اين نكته يكي از مهم ترين ويژگي هاي مسئوليت اجتماعي شركتي است كه اصول مسئوليت اجتماعي بر پايه آن ساخته شده است. ايزو 26000براي كمك به سازمان ها براي توسعه پايدار است. هدف آن تشويق كردن شركت ها به اجراي چيزي فراتر از درخواست قانون و ايجاد اين درك كه عمل كردن به قانون يك وظيفه اساسي و تنها بخشي از مسئوليت اجتماعي يك شركت است. اين استاندارد براي ترويج آگاهي در ارتباط با مسئوليت تدوين شده است و براي تكميل ديگر ابزارها و ابتكارات در حوزه مسئوليت اجتماعيست و نه جايگزيني براي آنها. در اجراي ايزو 26000 توصيه مي شود سازمان تفاوت هاي زيست محيطي اجتماعي فرهنگي سياسي سازماني و همچنين اختلافات اقتصادي را در نظر بگيرد. ايزو 26000 يك استاندارد در سيستم مديريتي نيست بلكه اين يك استانداردي براي رانمايي مسئوليت اجتماعي سازمان ها در نظر گرفته شده است و مي تواند به عنوان بخشي از سياست گذاري هاي عمومي لحاظ شود(گلپايگاني 52:1395-49).
سنجش میزان مسئولیت پذیری
قبل از پرداختن به پاسخ این سوال باید تعریف شود .استاندارد به معنایی نظم و قانون است و چنین تعریف می شود: تعیین و تدوین ویژگی های لازم در تولید یک محصول (کالا) و یا انجام یک خدمت مثلا استاندارد زمانی یک معاینه پزشکی عمومی 15 دقیقه است. در واقع حد یا حدود قابل قبول از شاخص و به عبارت دیگر استاندارد خط قرمز شاخص می باشد. شاخص index نشان می دهد که وضعیت چیست؟ استاندارد نشان می دهد که آیا وضعیت مطلوب است یا نه؟ و آیا اهداف و سیاست های تحقق یافته اند یا نه؟ معیار metric نکات قابل اندازه گیری برای تشخیص درجه نزدیکی به اهداف است و با واژه ارزش تفاوت دارد. مقادیر قابل اندازه گیری مجموعه مقادیر به دست امده طی یک بررسی مانند اعداد و ارقام ، نسبت ها و درصدهای مربوط به یک سازمان است. در تعیین معیارها ، رکوردها و شاخص هایی که دیگر سازمان ها به آن رسیده اند مورد استفاده قرار می گیرند. سه مفهوم شاخص استاندارد و معیار نیز اگر چه با هم متفاوتند لکن سنجش هر یک برای پیشرفت و سنجش موفقیت کارها ضروری می باشند. اخلاق حرفه ای می گوید استانداردها و معیارهای هر تخصصی در همهی فرایندهای کاری آن باید رعایت شود.
با تبین این مفاهیم باید عرض شود که ما باید عملکرد واقعی را با ملاک ها . معیارهای درست به سوی تحقق اهداف مسئولیت اجتماعی سوق دهیم تا استانداردها تحقق پیدا کند. در این ارتباط باید شاخص های اقتصادی مانند مشارکت عادلانه خانوارها شاخص های قانونی مانند میزان برابری افراد در برابر دستورالعمل ها و شاخص های اخلاقی و رفتاری در حوزه های مختلف مانند میزان انتفاع و یا خسارتی که جامعه و یا سازمان از نحوه و سبک مدیریت مدیران می برد، مورد سنجش قرار گیرد. البته در این ارتباط ده ها شاخص دیگر وجود دارند که میزان آن ها باید اندازه گیری شود. آنجه مسلم است ارتقائ مسئولیت پذیری اجتماعی بدون سنجش این موارد بی معنی است(علی محمدزاده،1393: 33-30).
سیستم های حاکمیتی و مسئولیت اجتماعی
اکثر مردم معتقدند که مسئولیت اجتماعی مفهومی آنگلوساکسون است که ابتدا در انگلستان و سپس در آمریکا توسعه داده شد. اما منتقدان بر این عقیدهاند که این مدل فقط بر اساس حاکمیت آنگلوساکسون بود که تا به حال مورد نیاز مسئولیت اجتماعی شرکتی بوده است. آنها همچنین بیان می کنند که روش توسعه یافته آنگلوساکسون است که به نظریه بازار آزاد منجر می شود و به عنوان یک سازور کار میانجی گر و پذیرای قدرت در خاتمه بخشیدن به مالکیت و منافع فردی به شمار می رود. این دلیل باعث شده تا احساس مسئولیت جمعی از میان رفته و احساس مسئولیت اجتماعی از تجارت دور شده و از بین برود. بنابراین در این روش ، مانند همان اتفاقی که برای توسعه مقررات حاکمیت شرکتی، رخ داد، باید تجدید نظر و نوآوری صورت گیرد تا مسئولیت اجتماعی شرکتی نیز ضرورت پیدا کرده و شکل بگیرد (کراوتر و سیفی،1391: 27).
اما مدل لاتین حاکمیت با مفهوم خانواده و جامعه محلی پایه گذاری شده که نتیجه آن تضاد با مدل آنگلو ساکسون است. مدل حاکمیت لاتین به جای آن که روش سلسله مراتبی و از بالا به پایین باشد، به طور بنیادی فلسفهاش از پایین به بالاست. در نتیجه این مدل بر اساس حقیقتی است که با گسترش خانواده ها انسجام یافته و بالطبع همه افراد خانواده نسبت به این مدل احساس التزام و تعهد می کنند. در چنین مدل حاکمیتی مسئولیت اجتماعی قدرتمند باقی می ماند و برای شرکت ها به کار می رود، درست به همان اندازه که توسط افراد به کار گرفته می شود .این چنین احساسی از مسئولیت اجتماعی هرگز به طور واقعی از بین نمی رود و بنابراین نیازی برای نوسازی دوباره آن وجود ندارد(کراوتر و سیفی،1391: 28).
البته سیستم حاکمیت آنگلو ساکسون مدل حاکم در سراسر جهان است و در نتیجه رابطه آن با مسئولیت اجتماعی شرکتی و دیگر سیستم های حاکمیت بیشتر توسعه داده شده است. بنابراین منطقی است که آن را بررسی کنیم زیرا مفهوم آن در حال حاضر به تمام مدل های تجاری و همه سیستم های حاکمیت نفوذ کرده و سوابق و ضرورت ان اهمیت چندانی ندارد. در نهایت ما با سوق دادن چشم اندازهای جهانی به این پدیده ها و نتیجه های حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکتی می پردازیم، بدون آن که از مورد توجه بودن این موضوع به عنوان یک مفهوم اجتماعی انگلوساکسون واهمه ای داشته باشیم(کرواتر و سیفی،1391: 28).
مسئولیتهای اجتماعی رسانه
ابراهیم العواجی(1998) استاد دانشگاه نایف عربستان در خصوص مسئولیتهای اجتماعی رسانه معتقد است: به ناچار باید از چهار منظر به وسایل ارتباط جمعی نگریست:
1. مسئولیت میهنی اجتماعی: این مسئولیت، برگرفته از متن ها نیست، بلکه سیاست تبلیغاتی (رسانهها) به صورت واضح مشخص شده است: به عنوان مثال مسئولیتی مشخص که در حفظ جامعه و ارزشهای دینی و اجتماعی آن نمود پیدا میکند. اکنون این سوال مطرح است آیا دستگاههای رسانهای (ارتباط جمعی ) میتواند بگوید: ما مسئول امنیت و پیشگیری از جرم نیستیم و نهادهای امنیتی، آموزشی یا خانواده مسئول امنیت می باشند؟
2. قدرت اثرگذاری: تا چه اندازه، دستگاههای اطلاع رسانی، از توانایی انجام نقش و ایفای مسئولیتهای محوله را دارد؟ با این فرض که این دستگاهها به مسئولیتهای خود واقف هستند، آیا از ابزارهای اثربخش برخوردار میباشند؟ آیا از قدرت اثرگذاری بهرهمند میباشند؟ در حقیقت، قدرت را نه با معیارهای مادی بلکه میزان احترام جامعه به آن میسنجند؛ هنگامی که وسایل مختلف ارتباط جمعی از احترام جامعه بهرهمند باشند از اینجا، حرکت آن به سوی اثرگذاری و توانمندی در این خصوص آغاز میگردد. هر چند امکاناتی اندک داشته باشد، باز هم اثربخش است، و اگر مادهای که به واسطه آن این توانمندیها به کار گرفته میشود، مثبت و در مسیر حل مسائل جامعه باشد، یقینا، از تاثیر بیشتری برخوردار است، و اگر منفی باشد، در برخی موارد، و به صورت ناخواسته، خلاء ایجاد میکند و در نتیجه جامعه را به رویکردهایی سوق میدهد که با رویکردهای سیاسی آن در تعارض است. بنابراین، رهیافت بنیادین، توانمندی آن جلب احترام جامعه و ارج نهادن به آن است.
3. آگاهی: در حقیقت، حتی با وجود مسئولیت و توانمندیها و توانایی جلب احترام ، ناچار باید دانست تا چه میزان، وسایل ارتباطی و اهالی رسانه نسبت به وظیفه و نقش امنیتی، آگاهی کسب نموده است؟ و آیا ممکن است هزار نفر از اهل رسانه، روزنامهنگار، مجری، نویسنده و کارگردان را گرد هم آورده و از آنان بپرسیم: آیا شما مسئولین امنیتی هستید. آیا ممکن است پیش از اینکه به صورت دقیق بیندیشید، پاسخ بله بگویند؟ گمان میکنم ، همین که بگویند: خیر، چه بسا ما غافلگیر شویم. بنابراین به ناچار باید ابتدا یک وضعیت آگاهی بخشی نزد آنان ایجاد کنیم، ولی چگونه آگاهی بخشی صورت می گیرد؟ (ر.ک العواجی، 1998: 20). در واقع، هوشیاری در خانواده، سپس مدرسه و جامعه شکل میگیرد و آیا نهادهای امنیتی در کشور اقدام به ایفای نقش خود در رشد این هوشیاری و جستجوی آن و آشنایی با آن نزد وسایل ارتباطی (رسانه) و توسعه و سوق دادن آن به سمتی میشود که کاملا هوشمند، مثبت و اثربخش باشد؟ بدین خاطر که ما نمیخواهیم تنها وسایل اطلاع رسانی (رسانه) را مذمت کنیم، بلکه میگوییم، باید رشد آگاهی نسبت به مسئولیت میهنی در برابر امنیت، از طریق خانواده و مدرسه شکل گیرد، و نهادهای امنیتی نقشی کاملا جدی در تبلور این نقش و تامین ابزارها و ملزومات مختلف آن اعم از اطلاعات در برابر وسایل اطلاع رسانی و اهالی رسانه دارند تا بتوانند اثرگذار باشند. پس اگر از اطلاعات بیبهره باشند، حضور آنان بیفایده خواهد بود، چرا که هیچ عمل یا حضوری که بر اساس، اطلاعات صحیح نباشد، نتایجی نادرست در پی خواهد داشت، پس به ناچار نقش نهادهای امنیتی به میان میآید که اطلاعاتی در اختیار دارد، آگاهی نمیتواند پیش از فراهم شدن اطلاعات برای جامعه از طریق وسایل اطلاع رسانی (رسانه) شکل گیرد(ر.ک العواجی، 1998: 21).
4. تلاش علمی: آخرین رکن این موضوع است، بنابراین مسئولیت، توانمندی و آگاهی، در صورتی که تلاش علمی، نقش خود را ایفا نکند، به تنهایی کافی نیست، این تلاش، زمینه ساز سه عنصر دیگر است. این تلاش چگونه باید باشد؟ در اینجاست که نقش اهل رسانه، پیش از نقش نیروی امنیتی در خصوص مسئولیت مبارزه با جرم در جامعه در طول مراحل نخستین شکل گیری انسان مطرح می گردد. چرا که تاثیر رسانه در مرحله آگاهی بروز می نماید، انسان میتواند برنامهای را مشاهده کند، ببیند یا بخواند و آن را فراگیرد و در اینجا نقش دستگاه های رسانه نه در سخن گفتن از جرم، بلکه در رشد انسان صالح جلوه گر میشود. بنابراین مسئولیتهای ما این است که این تاثیر را دریابیم و در جستجوی حد وسط این خط مستقیم مابین آرمانگرایی که در آرزوی تحقق آن هستیم و همچنین شرایطی که امکان وقوع آن در جوامع ما وجود دارد، به طوری که شرایطی بدتر از اوضاع آنان نداشته بلکه از شرایط پیشرفت علمی و تکنولوژی بهتر برخوردار باشیم، چرا که ما بسیاری از موانع ذاتی را پشت سر نهاده و به سادگی در معرض عوامل اثرگذار خارجی قرار گرفتهایم. نقش رسانه در اینجا و در نتیجه شخصیت ملی و ساختار آن مطرح و از طریق تمامی ابزارها و لوازم رسانهای در دسترس و بدون به کارگیری واژه امنیت یا جرم مطرح میگردد. و تنها هدف، ساخت یک انسان سالم. هنگامی که رویکرد ما دائما در مسیر تحقق ارزشها و سوق دادن جامعه به پایبندی به ارزشهای بنیادین ما باشد، به باور من، مشکل اساسی را حل کردهایم، با توجه به این مساله که این موضوع ، آنچنان که مد نظر است رخ میدهد و ضمن خوشبینی و پایبندی به ارزشها و توان و نیروی خود، نباید فریب خورده و تصور کنیم که از هرگونه تاثیر خارجی به دور هستیم چرا که ما در گذشته جوامعی بسته بوده و اکنون به واسطه ابزارهای اثرگذاری و اطلاعات و کثرت جابجایی و سفر و تماس با دنیای خارج، بخشی از دنیا گشتهایم. به طوری که عوامل اثرگذار خارج از اراده ما شده است. بنابراین ما در رقابت با نیروهایی توانمندتر از خود هستیم، چرا که تاثیرات آنها مرتبط با اموری است که از جذابیت و اثرگذاری بیشتر برخوردار است. بنابراین، دستگاههای رسانه، مسئولیت بزرگی بر دوش دارد که همان مبارزه با این تاثیرات است و اگر در انجام این امر موفق باشد، توانسته است نوعی تعادل برقرار کند، به طوری که نیروهای اجتماعی دیگر، مسئولیتهای خود را به صورت بیطرف انجام میدهند و مهم این است که نیروهایی قدرتمندتر از عوامل ثابت در جامعه پدید نیاید، این همان نقش مستقیم رسانه یعنی آشنایی با پدیدههای مجرمانه به صورت مداوم و در سطح وسیع و مقابله با آن از طریق به کارگیری ابزارهای دسترس رسانه است، ولی همراه با تداوم، چرا که نقش رسانه مبارزه با جرم است و می توان گفت: نزد اهالی رسانه آگاهی کافی از مسئولیت امنیتی و پدیدههای مجرمانه و چگونگی توسعه و شکلگیری آن وجود ندارد(ر.ک بیابانی و همکاران،1394).
"لویز هودجیز" مسئولیت های مطبوعات را به سه بخش الزامی، مشارکتی و درونی تقسیم می کند:
الف- مسئولیت الزامی: در مطبوعات هنگامی است که دولتها مسئولیتهای مطبوعات را مشخص میکنند آنگونه که برای یک ناظر خارجی ساختار رسانه رخ میدهد. مسئولیتهایی از این دست در مطبوعات ایالاتمتحده اندک هستند. چرا که دولت، الزامات منفی مانند پرهیز از انجام رفتارهایی مشخص مانند افترا و ترور شخصیت را مشخص میکند اما الزامات مثبت مانند "هررفتاری" را تعیین نمیکند مانند انتشار سخنرانی رئیس جمهور یا حاکم ایالات بنابراین روزنامهنگاران به صورت کاملا فهرستوار عمل میکنند نماینده برای پوشش اخبار و حوادث معین انتخاب میگردد تحریرگر مسئولیتهای منفی و مثبت دارد.
ب- مسئولیت های مشارکتی: مطبوعات در ایالات متحده از طریق یک منشور و نه بر اساس یک قرارداد رسمی مکتوب به مسئولیت خود در قبال جامعه میپردازد ولی این موضوع از واقعگرایی و نفوذ وی نمیکاهد بلکه جامعه به مطبوعات، آزادی عمل میبخشد با این فرض که نیاز وی به اطلاعات و نظرات را بر آورده میکند. این موضوع از منظر قالب به یک عقد ازدواج شبیه است بنابراین الزامات اختصاصی به دقت مشخص نیست و نهادهای رسانه به نیاز مردم اهتمام میورزد و در انتخاب محصولات این نهاد آزاد است.
پ- مسئولیت درونی (خود مسئولیتی): به طوری که اهالی مطبوعات در ذهن خود احساس به تلاشی ارزشمند را تقویت کرده، و به محض اراده، خود را ملزم به جستجوی مبانی و خدمت به دیگران میدانند اینان به تصمیم خود اینگونه مینگرند که به عنوان اهالی مطبوعات فعالیت کنند چرا که رسالتی شریف است. بیش از این که فعالیت در یک روزنامه باشد. یا بنا به گفته "لوثر کینگ" یک ندای درونی وقوی در وجود آنهاست تا متمایز بوده و الزامات ویژه داشته باشند.
به بیان دقیقتر "میرل" معتقد است سه نظریه برای مسئولیت مطبوعات وجود دارد:
نخست: این که قانونی را تعیین و به توسط دولت اجرا میکند.
دوم: این که به عنوان یک حرفه مشخص میشود و توسط رسانه اجرا میشود.
سوم: این که به عنوان گروهی (از روزنامهنگاران و گروههای اجتماعی کلان) مشخص میشود و روزنامهنگاران شخصا آن را اجرا میکنند.
(الیوت) انواع مسئولیتهای مطبوعات را به تبع هیئت و مقام مسئول معرفی میکند:
الف- مسئولیت رسانه در برابر جامعه، رسانهها الزاماتی را امدادرسانی به مردم به واسطه اطلاعات و تلاش برای عدم سوء رفتار با افراد بر عهده دارند.
ب- مسئولیت رسانهها در برابر جامعه داخل، با تعیین سیاست حاکم بر رفتار، به منظور اطلاع رسانی به طرف مسئول و مردم نسبت به آنچه انتظار دارند.
پ- مسئولیت در برابر خود، چرا که روزنامهنگاران بیش از بازیگران رسانهها، مسئولیت اخلاقی رفتارهای خود را هر چند خطاب به دیگران باشد، بر عهده دارند عبارتهایی مانند" مسئول تحریریه" به من این دستور را داد. یا " تمامی روزنامهنگاران" این گونه عمل میکنند به عنوان توجیه پسندیده نیست اما نقد ذاتی برای سلامت اخلاقی هر حرفه لازم است. نویسنده در مفهوم رسانهها دارای سه سطح از مسئولیت است، هم عقیده است:
1. سطح وظایفی که بدان میپردازد و نقشهایی که ایفا میکند.
2. سطح معیارهایی که مطبوعات را در انجام وظایف خود تعالی میبخشد.
3. سطح فعالیتهای که باید یا نباید توسط اهالی مطبوعات انتخاب شوند. اگر بخواهید به این معیارها پایبند باشید(ر.ک محمد،2003: 68-63).
نظریههای مسئولیت اجتماعی
مهم ترین نظریههای بیانگر پذیرش مسئولیت اجتماعی از سوی نهادها است:
این محور نظریههای مختلف بیانگر مسئولیت اجتماعی نهادها را بررسی میکند چه بسا بارزترین آنها نظریه اقتصاد سیاسی مشروعیت و اصحاب منافع است این رابطه به شکل زیر مطرح میگردد:
1. نظریه اقتصاد سیاسی8: نظریه اقتصاد سیاسی به یاری پژوهشگران در تغییر عملیات اجتماعی از ساختار اقتصادی سیاسی و اجتماعی شتافته است. میتوان نگرش نوگرایانه نظریه اقتصاد سیاسی را فعالیت نهادها در مسئولیت اجتماعی تغییر کرد. به طوری که این نوع نگرش بر تعامل مجموعهها با یک نگرش چندگانه و جدید متمرکز است به عنوان مثال نهادها و کاربران با مصرف کنندگان یا مجموعه فشار. در بسیاری از مطالعات الگوی نوگرایی نظریه اقتصاد سیاسی برای شرح فعالیتهای نهادها در خصوص مسئولیت اجتماعی مانند جوثری و بارکر در سال 1990و ویلیامز در سال 1999 به کار گرفته شده است (محمد و مصطفی، 2012: 5).
دراکر نخستین و مهم ترین مسئولیت اجتماعی هر مؤسسه را عملکرد، وظیفه و کار آن می داند و می گوید اگر بنگاهی نتواند کار اصلی خود را به خوبی انجام دهد، توان هیچ کار دیگر ندارد. به زعم او کسب و کار ورشکسته، نه کارفرمای خوبی است، نه همسایه خوب، نه عضو خوب جامعه و نه می تواند برای گسترش کار خود سرمایه کافی فراهم کند، لذا نمی تواند شمار بیشتری را مشغول به کار کند. بنابراین از نظر دراکر نخستین « قید» مسئولیت اجتماعی بنگاه، بالا بودن حجم و میزان مسئولیت آن در انجام موفقیت آمیز رسالت خود است. این حرف بسیار شبیه نظر فریدمن است که مسئولیت اقتصادی سازمانها را مسئولیت اصلی اجتماعی آن می داند. دومین قید مسئولیت از نظر دراکر قید شایستگی و اهلیت است. او می گوید پذیرفتن مسئولیت هایی که شایستگی انجام آن را نداریم« عین مسئولیت نشناسی » است زیرا هم سطح توقع را بالا می برد و هم در نهایت سبب سرخوردگی و یأس متوقعان می گردد. سازمانها باید شایستگی، مهارت و اهلیت لازم برای ایفای رسالت اصلی خود راکسب کنند. موارد اهلیت بنگاه ها، عینی و مشهود است و بنگاه ها در غیر از این موارد اهلیت ندارند. قوت هر بنگاه باید در سنجش پذیری، نقدپذیری و پاسخگو بودن آن باشد (مثل بهره وری، سودآوری، کیفیت و غیره). اگر سازمانها به این اصول بی توجه باشد ضعیف و بیمار است. همچنین اگر در موارد ناملموس- مثل سیاست، امور عاطفی و حسی، تصدیق و تکذیب اجتماعی، ایجاد ساختارهای مربوط به روابط و مناسبات قدرت- دخالت کند و نیرو و توان خود را در این امور صرف کند، احساس راحتی و آسایش نخواهد کرد.
از نظر دراکر مهمترین قید مسئولیت اجتماعی، قید مشروعیت و اقتدار است. از آنجا که مسئولیت بدون اقتدار معنا ندارد، لذا مسئولیت همواره با اقتدار همراه است؛ به همین سبب هرکس دعوی مسئولیت می کند، در واقع دعوی اقتدار دارد و برعکس هرکس اقتدار دارد، مسئول است. او به طنز می گوید فقط نظام های خودکامه و شهامت خواه هستند که در عین اقتدار کامل، خود را در برابر هیچکس و هیچ چیزمسئول نمی دانند! بنابراین از نظر دراکر وقتی از سازمانی خواسته می شود که مسئولیت حل و رفع یکی از گرفتاری ها و ابتلائات جامعه را بپذیرد، باید به دقت بیاندیشد و ببیند آیا اقتدار مستتر در این مسئولیت مشروع است یا خیر. اگر این اقتدار مشروع نباشد، پذیرش مسئولیت، در واقع غصب مسئولیت است. پس معلوم می شود حتی اگر سازمان یا بنگاه اقتدار انجام کاری را داشته باشد، باید در منشأ آن اقتدار دقت کند و از مشروعیت آن اطمینان یابد. با توجه به این قیود و محدودیت ها، براستی سازمانها چه مسئولیت هایی دارند؟ به نظر دراکر، مسئولیت های اجتماعی سازمانها به قرار زیر است:
1. پرداختن تمام و کمال به مسئولیت، وظیفه و رسالت اصلی سازمانها: یعنی مثلاً اگر وظیفه و رسالت آن تولید خودرو است این کار را به بهترین وجه ممکن انجام دهد و در مسیر تکامل و بهبود مستمر آن بکوشد.
2. مسئولیت فرآورده ها و خدمات: سازمانها و مدیران آن در برابر پیامدها و عوارض محصولات خود مسئولند و باید در برابر آن پیامدها مسئول نگاه داشته شوند.
3. مسئولیت فرآیندها: سازمانها و مدیران آن نسبت به فرآیندهای تولید مسئول هستند. فرآیندهای تولید نباید هزینه های اجتماعی ایجاد کنند و چنانچه به ضرورت چنین وضعی رخ دهد، میزان آن هزینه ها باید در کمترین حد ممکن باشد. برای روشن تر شدن مطلب مثالی می زنیم. چنانچه سازمانها موردنظر تولید کننده انواع نئوپان باشد، نظر به اینکه ماده اولیه آن از جنگل تأمین می شود اینکار نباید با ویران ساختن منابع جنگلی همراه باشد. بهره برداری از جنگل باید به شیوه ای باشد که به آن آسیب نرساند. از طرف دیگر در فرآیند تولید باید دقت شود به طوری که ضایعات آن(به ویژه چسب و مواد شیمیایی)محیط زیست را آلوده نکند، ذرات معلق و غبار را مهار کند و در موارد ناگزیر (مثل آلودگی صوتی) آسیب را به کمترین میزان ممکن برساند.
4. مسئولیت اخلاقی: سازمانها و مدیران آن باید در داد و ستد و کسب و کار به اصول اخلاقی متعارف جامعه به دیده احترام نگاه کرده، خود را به آن اصول پایبند بدانند(طاهری گودرزی و همکاران،1394: 158).
نظریه مسئولیت اجتماعی رسانهها در واقع واکنشی بود به نقدهای لیبرالیسم و خطر انحصار رسانهای. در سالهای منتهی به جنگ جهانی دوم و دوره موسوم به "سرمایه داری متاخر" در این دوره بیشتر رسانههای مهم امریکا در انحصار چند فرد خاص قرار گرفت که عمدتا قدرت اقتصادی، سیاسی و تقنینی کلانی را در اختیار گروههای محدودی قرار میداد. در دوره ریاست جمهوری روزولت، هنری لوک، از گردانندگان نشریه تایمز به رابرت هاچینز پیشنهاد تاسیس کمیسیونی برای بررسی موضوع و عملکرد رسانه ها داد. این کمیسیون مشهور به کمیسیون هاچینز در سال 1947 در دانشگاه شیکاگو تشکیل شد و به عنوان گام آغازین نظریه مسئولیت اجتماعی شناخته میشود(نرون، 1995: 80). که مهمترین مولفه مسئولیت اجتماعی رسانه، برخورداری از آزادی است. با این حال در این زمینه که آزادی رسانهای باید از جنس آزادی مثبت(ایجابی) باشد یا منفی(سلبی) اختلاف نظر است. آزادی مثبت این است که همه افراد و نهادها از جمله رسانهها نقش فعال و تعیین کنندهای در تصمیم گیری سیاسی و در ساختار سیاسی مشارکت داشته باشند. آزادی منفی به این معناست که اگرچه رسانه دخالت مستقیمی در تصمیم گیری سیاسی ندارد اما دولت نیز نباید در امور و فعالیت هایش مداخله کند. نظریه پردازان مسئولیت اجتماعی رسانه قائل به آزادی مثبت بودند(نرون، 1995: 85).
نظریه مسئولیت اجتماعی بسط و توسعه فلسفه برابری خواهی به عنوان قیدی بر لیبرالیسم است. بر این اساس، رسانه ها مسئولیت خود را برای هدایت افکار عمومی، حقوق خصوصی و منافع مهم اجتماعی میپذیرند. اصل و قاعده مهم این نظریه این است که رسانهها حق آزادی دارند و این آزادی، مسئولیت زاست. رسانهها در قبال عموم مسؤولند. راهبردهای موردنظر این نظریه عبارتند از:
· رسانه ها باید تعهدات خود در قبال اجتماع را بپذیرند
· انجام این تعهدات مستلزم ترسیم چارچوب، ضوابط و مقررات حرفه ای مشخصی از جمله صداقت، صحت، عینیت و توازن است
· رسانه ها باید تکثرگرا و بازتاب تنوعات موجود در اجتماع باشند، زمینه را برای بروز افکار مختلف فراهم کنند و حق پاسخگویی را نیز تامین کنند.
· رسانه ها باید از انتشار مطالب مضر که می تواند منشا جرم، بی نظمی و خشونت باشد اجتناب کنند
· اجتماع و عموم، نسبت به رسانه ها حقوقی دارند و در صورت تخطی رسانه از ضوابط حرفه ای حق مداخله و محدودیت رسانه را دارند.
· رسانه ها علاوه بر اجتماع، نسبت به کارکنان و زیرمجموعه خود نیز مسؤولیت دارند(ریوی، 2012: 307).
نتیجه گیری
رسانهها چیزی بیش از یک سازوکار ساده برای انتشار اطلاعات هستند. آنها در حقیقت سازمانهایی پیچیده و نهادهای مهم اجتماعی هستند که با مخاطب سازمانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، حوادث و اتفاقهای جامعه به طور وسیع و گسترده در تعامل هستند(جیوکس، 2004: 4). یکی از موضوعات بسیار مهمی که در رسانه و همین طور سازمانهای رسانه ای بسیار مهم و حایز اهمیت است، مسئولیت اجتماعی نام دارد. مسئولیت اجتماعی رسانه ها بدین معنی است که تولید کنندگان برنامه های رسانهای برای مخاطبان خود باید مسئول باشند و برنامه هایی در شان و احترام مخاطبان تولید کنند و نه اینکه برنامه ای تولید کنند که فقط به دنبال سود و درآمد خود باشند. مسولیت اجتماعی و تعهد فردی از شاخصه های بارز اهالی رسانه یا اهل مطبوعات می باشد که در فعالیت های کاری خویش آن را به صورت مداوم و مستمر مد نظر دارند و بر اساس9. یک رسانه به جز اطلاعرسانی درست، دقیق و به موقع که وظیفه ذاتی آن است، در قبال شهروندان مسئولیت اجتماعی دارد و مسئولیت اجتماعی رسانه، ماندن در کنار مردم و حمایت از امنیت اجتماعی و حیثیت عمومی شهروندان است. رسانهها در چارچوب قوانین و مقررات فعالیت میکنند و اطلاعرسانی از همه موضوعات موردعلاقه مخاطب، وظیفه آنهاست، اما یک نکته ظریف هم در اینجا وجود دارد و آن موضوع امکان جوسازی و بزرگنمایی رویدادها با هدف اثرگذاری بر تصمیمات و سیاستهاست. این اتهام را هر کسی میتواند به یک رسانه وارد کند، حتی در کشورهای غربی هم رسانهها را متهم میکنند که آنها بعضی وقایع کم اهمیت را با اهداف خاص و تحت تأثیر لابیهای قدرتها؛ مهم و بزرگ جلوه میدهند و از کنار بعضی رویدادهای مهم عبور میکنند(باستانی، 1393). به هرحال آنچه در همه جوامع از جمله کشور ما حاکم است، قوانین و مقررات است. همه باید در مقابل قانون خاضع باشند، اما کسی هم نباید فراتر از قانون، بخواهد برای اطلاعرسانی رسانهها محدودیت ایجاد کند. ما فرایند هیأت نظارت و هیأت منصفه و دادگاه مطبوعات را داریم. در صورتی که رسانهای از چارچوب قانون خارج شد، قانونگذار پیشبینی نحوه برخورد قانونی با آن را مشخص کرده است، اما فشار غیرقانونی به رسانهها و نامساعدکردن فضای فعالیت رسانهای، به نفع جامعه و نظام نیست و باعث خودسانسوری و نقصان در اطلاعرسانی عمومی میشود.
فهرست منابع
الف) منابع فارسی
1. آرمسترانگ، مایکل(1395) راهنمای جامع مدیریت و رهبری، ترجمه سید احمد طباطبایی – محمدرضا بابایی – مریم لقایی و حجت عزیزلو، انتشارات روناس؛
2. باستانی، قادر (1393) مسئولیت اجتماعی رسانه، ماندن در کنار مردم است، http://www.ilna.ir
3. بیابانی، غلامحسین (1394) بررسی مسئولیت های اجتماعی رسانه در پیشگیری و مقابله با جرایم سازمان یافته، رساله دکتری، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات؛
4. بیابانی، غلامحسین – سلطانی فر، محمد- مظفری، افسانه و هاشمی، شهناز(1394) بررسی کارکرد نظریه مسئولیت اجتماعی و رسانه، فصلنامه علمی پژوهشی توسعه اجتماعی؛
5. بیابانی، غلامحسین(1395) رسانه و مسئولیت های اجتماعی، انتشارات رهروان پویش؛
6. حسینی، مهدی (1391) مسئولیت اجتماعی شرکتی، http://www.shara.ir/view/486
7. رشیدی، احتشام – نوری، مهدی و نکویی(1393) شناسایی کارکردهای رسانههای جمعی در مدیریت بحران بلایای طبیعی بر اساس فرآیند تحلیل شبکهای، دو فصلنامه علمی – پژوهشی مدیریت بحران، شماره ششم،پاییز و زمستان، صفحات 15تا24؛
8. شهامیپور، مسعود(1381) تاثیر مسئولیت اجتماعی رسانهها، ماهنامه کتاب ماه کلیات، شماره مهر و آبان، شماره 58و 59 صفحات 104 تا 107؛
9. طاهری گودرزی، حجت - غیاثی فر، سودابه و رضوانی زاده، ایمان(1393) مدیریت سرمایه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی شرکتی، انتشارات نشر فوپوژان؛
10. علیمحمدزاده، خلیل(1393) اخلاق حرفهای، پرونده موضوعی شماره سیو یکم؛
11. کراوتر، دیوید و سیفی، شهلا(1391) حاکمیت شرکتی، پایداری و مسئولیت اجتماعی شرکتی، ترجمه مجید گلپایگانی و حمیدرضا سیفی، انتشارات مهر امیرالمومنین؛
12. کمالیپور، یحیی(1382) عینیگرایی، آزادی رسانهای و مسئولیت اجتماعی یک دیدگاه خاورمیانهای، ترجمه یونس شکرخواه، فصلنامه رسانه، سال چهاردهم، شماره 2 تابستان، صفحات 36 تا 41؛
13. گلپایگانی، مجید (1395) نقش مسئولیت اجتماعی در مدیریت انرژی، آب و پسماند در صنعت گردشگری پایدار، پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری
14. مشبکی، اصغر و بختیاری، حسین(1390) بررسی مسئولیت اجتماعی سازمانی در رسانه ملی، فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهشهای ارتباطی، تابستان، شماره 66، صفحات 177 تا 207؛
15. منصور نژاد، محمد(1378) نقد و بررسی نظریههای موجود در باره نقش رسانهها در مدیریت بحران با تاکید بر نظریه الوین تافلر، فصلنامه پژوهشهای ارتباطی، شماره 55، صفحات 99 تا 111؛
16. نجمی، منوچهر و حسینی، سیروس(1387) مدل سرآمدی EFQM از ایده تا عمل، چاپ هفتم، انتشارات سرآمد؛
17. هچ، ماری جو و کانلیف، ان ال(1394) نظریه سازمان، ترجمه حسن دانائی فرد، چاپ ششم، انتشارات موسسه کتاب مهربان نشر؛
18. ...............(1391) مسئولیت اجتماعی چیست؟ تعاریف و نکات، http://www.mardoman.net/life/socialresponsibility
ب) منابع عربی
19. البخاري، محمد (1997) مبادئ الصحافة الدولیة التبادل الإعلامي الدولي، طشقند؛
20. العواجي، إبراهیم (1998) إسهام الإعلام في جهود مکافحة الجریمة، جامعة نایف العربیة للعلوم الأمنیة، ضمن کتاب علاقة الإعلام بالمسائل الأمنیة في المجتمع العربي، جامعة نایف العربیة للعلوم الأمنیة، الریاض؛
21. محمد، براق و مصطفی، قمان (2012) أهم النظريات المفسرة للمسؤولية الاجتماعية للمؤسسات ورؤية الفكر الاقتصادي الإسلامي لها، الجزائر
پ)منابع انگلیسی
22. Jewkes, vonne (2004) Media& Crime, Key approaches to criminology, sage Publications.
23. Rendón, Jose Carlos Lozano(2012), Border News Media Coverage of Violence, Organized Crime, and the War on Drugs, and a Culture of Lawfulness, Puentes Consortium Project.
24. Nerone, J, Social responsibility Theory, Last Rights: Revisiting Four Theories of the Press, University of Illinois Press,1995
25. Monika K, Mahesh J,& Gurdip S(2014) Determinants of corporate social responsibility disclosures: Evidence from India. Advances in Accounting, incorporating Advances in International Accounting 30 (2014) 217–229
Review and analysis of the social responsibility of the media
[1] . Social responsibility
[2] . ر.ک http://www.mardoman.net/life/socialresponsibility
[3] . رک 276798http://vista.ir/article/
[4] . ر. ک http://www.mardoman.net/life/socialresponsibility
[5] . social responsibility model
[6] Corporate Social Responsibility
[7] Social responsibility
[8] . political economy theory
[9] . http://media-atu.blogfa.com/post/2