محدودیتهای توانمندسازی زنان شاغل در سازمانهای دولتی ایران
الموضوعات : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتشمس السادات زاهدی 1 , فریده دهقانیان 2
1 - ندارد
2 - مسئول مکاتبات
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
هدف اصلی این پژوهش شناخت محدودیتهای توانمندسازی زنان سازمانهای دولتی ایران بود. محدودیتها، بر اساس نظریههای مختلف از قبیل قدرت، سرمایه انسانی و تحلیل جنسیت و ... بررسی و طبق مدل سه شاخگی در سه بُعد زمینه، ساختار و رفتار طبقهبندی و مورد سنجش قرار گرفت و الگوهای مفهومی و تحلیلی پژوهش تنظیم و ارائه شده است. روش اجرای این پژوهش به لحاظ گردآوری دادهها توصیفی، پیمایشی بود. از جامعه آماری زنان شاغل در سازمانهای دولتی ایران، 385 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها و سنجش ابعاد محدودیتها، پرسشنامهای با قابلیت اعتماد 4/84% ساخته شد. به منظور اندازهگیری روایی آن از تکنیک دلفی استفاده شده است هم چنین جهت تعیین ویژگی های پاسخدهندگان از آمار توصیفی و به منظور بررسی تأثیر محدودیت ها و درجه اهمیت هر کدام از آنها در توانمندسازی زنان و ارائه الگو از آمار استنباطی استفاده شده است. شاخص برازش مدل حکایت از مناسب بودن مدل اندازهگیری ابعاد محدودیتها دارد نتایج پژوهش نشان داد هر سه دسته از محدودیت های شناسایی شده بر توانمندسازی زنان تأثیر داشته و از نظر درجه اهمیت محدودیت های فرهنگی و اجتماعی (با وزن 37/0) در رتبه اول، محدودیت های فردی و رفتاری (با وزن 33/0) در رتبه دوم و محدودیت های ساختاری و سازمانی (با وزن 28/0) در رتبه سوم قرار دارند. بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش، پیشنهاد میشود مدیران و سیاستگذاران برای توانمندسازی و ارتقاء زنان شاغل به پستهای مدیریتی در سازمان به محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی توجه خاص مبذول داشته و همچنین دیگر محدودیتها را مد نظر قرار دهند. مطالعاتی از این دست میتواند در جهت افزایش بهرهوری نیروی انسانی و در نهایت سازمان مورد استفاده قرار گیرد.