تحلیل تعاملات همافزای بازیگران شبکه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال
الموضوعات : Public Policy In Administrationمهدی قدمی 1 , مرتضی موسی خانی 2 , سیدمهدی الوانی 3 , حمیدرضا یزدانی 4
1 - گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم وتحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
4 - استادیار، گروه مدیریت منابع انسانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشکدگان فارابی دانشگاه تهران، قم ایران
الکلمات المفتاحية: خطمشیگذاری عمومی, شبکه&lrm, خطمشی, بانکداری دیجیتال, بازیگران شبکه خطمشیگذاری, نظام بانکداری ایران,
ملخص المقالة :
زمینه: دنیای امروزه، دنیای تغییرات مستمر است و مسائلی که بشر با آنها مواجه است، چندبعدی و پیچیده هستند. شبکهها، ابزاری هستند که از طریق آنها میتوان مشارکت بازیگران ذینفع را در فرآیند خطمشیگذاری، جلب و چنین مسائلی را حل کرد. از طرفی، دیجیتالیشدن اقتصاد بهویژه در صنعت بانکداری، یکی از پدیدههای عصر حاضر است که کشورها میبایست نسبت به خطمشیگذاری علمی در این حوزه مبادرت نمایند. هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی بازیگران و تعاملات همافزای فیمابین آنها در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال ایران میباشد. روش تحقیق: در این پژوهش، با رویکرد استقرائی از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شده است، بهطوریکه در بخش کیفی تحقیق، از تحلیل مضمون، بهمنظور شناسایی بازیگران و روابط همافزای بین آنها و در بخش کمّی، از تحلیل عاملی تأییدی و نرمافزار PLS بهمنظور اعتبارسنجی یافتههای بخش کیفی پژوهش بهرهگیری شده است. جامعه پژوهش، خبرگان خطمشیگذاری اقتصادی و بانکی کشور و ابزارهای گردآوری دادهها، مصاحبه و پرسشنامه بودهاند. یافتهها: در این مطالعه، بازیگران ذیمدخل در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال و نیز روابط و تعاملات بین آنها در جهت همافزایی حداکثری، در بستر مدیریت دولتی ایران شناسایی گردیده است. نتیجهگیری: بهمنظور حصول اطمینان از موفقیت در فرآیند خطمشیگذاری، بذلتوجه به نقش بیبدیل شبکه بازیگران و جلب مشارکت آنها در تدوین و پیادهسازی خطمشیها ضروری میباشد.
تحلیل تعاملات همافزای بازیگران شبکه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال
مهدی قدمی1 – مرتضی موسیخانی*2 – سیدمهدی الوانی3 – حمیدرضا یزدانی4
چکیده
زمینه: دنیای امروزه، دنیای تغییرات مستمر است و مسائلی که بشر با آنها مواجه است، چندبعدی و پیچیده هستند. شبکهها، ابزاری هستند که از طریق آنها میتوان مشارکت بازیگران ذینفع را در فرآیند خطمشیگذاری، جلب و چنین مسائلی را حل کرد. از طرفی، دیجیتالیشدن اقتصاد بهویژه در صنعت بانکداری، یکی از پدیدههای عصر حاضر است که کشورها میبایست نسبت به خطمشیگذاری علمی در این حوزه مبادرت نمایند.
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی بازیگران و تبيين تعاملات همافزای فیمابین آنها در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال در ایران میباشد.
روش تحقیق: در اين پژوهش، با رویکرد استقرائی از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شده، بهطوریکه در بخش کیفی تحقیق، از تحليل مضمون، بهمنظور شناسایی بازیگران و روابط همافزای بین آنها و در بخش کمّی، از تحلیل عاملی تأییدی و نرمافزار PLS بهمنظور اعتبارسنجی یافتههای بخش کیفی پژوهش بهرهگیری شده است. جامعه پژوهش، خبرگان خطمشیگذاري اقتصادي و بانكی كشور و ابزارهای گردآوری دادهها، مصاحبه و پرسشنامه بودهاند.
یافتهها: در اين مطالعه، بازیگران ذیمدخل در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، بهتفكيك هر مرحله از فرآيند خطمشيگذاري (تدوین، اجراء و ارزیابی) شناسایی و نیز روابط فيمابین آنها در جهت همافزايي، در قالب دو گروه اصلی تعاملات پویای فیمابین بازیگران مراحل مختلف خطمشیگذاری و تعاملات پویای درونی هر مرحله، بههمراه ارائه راهکارهای بهبود اين تعاملات، در بستر مدیریت دولتی ایران تبيين گردیده است.
نتیجهگیری: در اين پژوهش، شبکه بازيگران خطمشيگذاري بانكداري ديجيتال بر روي فرآيند سه مرحلهاي چرخه خطمشي، ترسيم گردیده و بر ضرورت همكاري همافزاي بازيگران با محوريت مهمترين بازيگر، يعني بانك مركزي تأكيد شده است. بنابراين، بهمنظور حصول اطمینان از موفقیت در خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال، بذلتوجه به نقش بیبدیل شبکه بازیگران و جلب مشارکت آنها در تدوین و پیادهسازی خطمشیها ضروری میباشد.
واژگان کلیدی: خطمشیگذاری عمومی، شبکه خطمشی، بانکداری دیجیتال، بازیگران شبکه خطمشیگذاری، نظام بانکداری ایران.
[1] دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
[2] استاد مدیریت دولتی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (*نویسنده مسئول).
[3] استاد مدیریت دولتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
[4] استادیار گروه مدیریت بازرگانی و کسب و کار، دانشکدگان فارابی، دانشگاه تهران، قم، ایران.
مقدمه
خطمشی عمومی1 به تصمیمی گفته میشود که توسط دولتها، با توجه به هدفی که تعریف کردهاند و ابزاری که برای رسیدن به هدف مشخص نمودهاند، اتخاذ میگردد. در راستا، باید گفت تصمیمات و سیاستهایی که توسط مراجع مختلف عمومی مثل قوهقضائیه و مجلس، گرفته میشوند هم جز خطمشیها میباشند (الوانی و همکاران، 1390). در پی گسترش مسئولیت دولتها، آنها اجرای خطمشیهای عمومی را دشوار میبینند و شروع به تقسیم اختیارات خود با سایر بازیگران در بخش غیردولتی مینمایند. درنتیجه، خطمشیگذاری، بیشتر به همکاری مبتنی بر مدلهای کثرتگرایانه و مشارکتی تمرکز میکند. در رابطه با این تغییرات، اصطلاح عمومی «شبکه خطمشی2» یا «رویکرد شبکه خطمشی» ظهور کرده است (تامپسون و پفور3، 2005). رویکردهای مبتنی بر شبکه از جمله خلق مشترک ارزش عمومی با شهروندان از مرحله شکلگیری خطمشی تا اجراء و ارزیابی (ووربرگ4 و همکاران، 2015؛ آزبورن5، 2018)، خلق مشترک ارزش عمومی با مشارکت سطوح چندگانه دولت، خلق ارزش عمومی چند بازیگری حکمرانی مشترک، شبکههای فرادولتی و فراشبکهها (اوتول6، 2015؛ برایسون7و همکاران، 2017) قصد دارند انتقاد مربوط به بالا به پایین بودن، تک کانونه بودن و اقتدارگرایانه بودن خطمشیگذاری متمرکز و بالا به پایین را پوشش دهند. از دیرباز مبحث جامعه مشارکتی بخشی از گفتمان خطمشی عمومی بوده است و دانشمندانی همچون فیشر8 (1989)، درایزک9 (1996)، لاسول10 (1951) و پیدلون11 (1992)، همواره خواهان مشارکت مدنی فزاینـدهای در تمامی سطوح قلمرو سازمانهای دولتی بودهاند. بعضی از آنها روشهایی را نیز برای مطالـعه این پدیده شنـاسایی کرده و ابزارهایی را برای توانمندکردن شهروندان و... جهت مشارکت در فرآیندهای سازمانی و سیاسی معرفی کردهاند، اما برخی دیگر (سنتگرایان) معتقدند که ساختارهای سلسلهمراتبی همچنان باید در بدنه ساختار سازمان به کار گرفته شوند. در این چارچوب، ایـجاد و بهکارگیری شبکههای خطمشی بهعنوان واکـنش مناسب نسبت به افزایش تقاضای مشارکت در تصمیمگیریها و خطمشیگذاریهای مربوط به بخشهای مختلف جامعه توصیه شده است. با این نگاه، در حقیقت ضمن اینکه عدول از بهکارگیری مدلهای تصمیمگیری سنتی ترغیب میشود، استفاده از مدلهای شبکهای در خطمشیگذاریهای مشترک بین سازمانهای اجتماعی نیز به امری ضروری و حیاتی مبدل شده است؛ چراکه استفاده از شبکهها موجب حل مناسب و مطلوبتر مشکلات و مسائل سازمانها میگردد (کاملی، 1388). بهعبارت دیگر، کارآیی و اثربخشی بالای رویکرد خطمشیگذاری شبکهای در دستیابی به اهداف از جمله دلایل اصلی انحراف سازمان از روشهای سنتی تصمیمگیری و خطمشیگذاری سلسلهمراتبی و گرایش به خطمشیگذاری شبکهای است (دانشفرد و همکاران، 2014). وجود ذینفعان گوناگون با منافع و اهداف متفاوت و در مواردی متعارض، تغییرات شتابان در بسترهای تأثیرگذارِ فراملّی، ملّی و خاصِ قلمروی خطمشی بر شبکههای خطمشی، گوناگونی توزیع قدرت در نهادهای خطمشیگذار و چالشهای تعاملات آنان با یکدیگر، ضرورت ارائه الگویی در این رابطه را بیان میکند (احمدیاندیوکتی و همکاران، 1397).
از طرف دیگر، امروزه اقتصاد دیجیتال، به عنوان جایگزین اقتصاد اطلاعات در دهه 1970، اقتصاد دانش و اقتصاد الکترونیک در 1980، اقتصاد نوین در دهه 1990 و اقتصاد شبکه و اقتصاد اینترنت در دهه اول هزاره 2000 مطرح شده است (سوسویو12، 2011). اقتصاد دیجیتال، کاربرد فراگیر فناوري اطلاعات (نرمافزار، سختافزار، کاربردها و ارتباطات) در تمامی ابعاد اقتصادي است که شامل کارکرد درونی سازمانها (کسب وکار، دولت و بخش عامالمنفعه)، مبادلات میان سازمانها و مبادلات میان افرادی است که به عنوان شهروند، مصرفکننده و سازمان ایفاي نقش میکنند (اتکینسون و مکكي13، 2007). همچون سایر اجزای اقتصاد، سیستم بانکداری نیز باید خود را بازسازی کند و این بازسازی مجدد، سبب ایجاد سیستم بانکداری دیجیتال گردیده است (خسروانجم و همکاران، 1399). بنابراین، نگاه بانکداری دیجیتال مانند یک پروژه نیست، بلکه این مفهوم، یک فرهنگ و مفهوم سراسری است. در واقع، بانک دیجیتال از طریق مهندسی مجدد سیستمهای موجود با محوریت مشتری و انطباق با نیازهای وی به وجود میآید (اسکینر، 2014). در اين راستا، بسیاری از بانکها در سراسر جهان اقدام به دیجیتالی کردن فعالیتهای خود کرده و استراتژیها و راهبردهای متناسب با آن را تدوین نمودهاند (آنگوس و نانسی14، 2018). به عقیده پژوهشگران حوزه بانکی كشور، فقدان خطمشیهای مناسب و شفاف و یکپارچه، در هر دوره آسیبهای زیادی به این نظام وارد کرده است. به عقیده آنها، ریشه بسیاری از مسائل این نظام، فقدان الگوی مشخص در این زمینهها میباشد، چراکه این نظام نمیتواند عدم قطعیتهای موجود و آتی را پایش و کنترل کند و همچنین نمیتواند اقدامات و راهحلهای تجویزی در این زمینهها ارائه دهد و اقداماتی هم که صورت میگیرد، بیشتر حالت قهرآمیز داشته و بدون در نظر گرفتن دیدگاه بازیگران مختلف است (منوریان و همکاران، 1398). با نگاهی به فرآیند مرحلهای چرخه خطمشی عمومی15 میتوان رویکردی گامبهگام، متوالی و منظم را شناسایی کرد که دارای مرزبندی مشخصی میباشد و بهصورت کلی، دارای مراحل تدوین خطمشی16، اجرای خطمشی17 و ارزیابی18 آن میباشد (اسکندرینیا و همکاران، 1399). اگرچه انتقاداتی بر رویکرد مرحلهای خطمشیگذاری وارد است ولیکن بهنظر میرسد شبکهسازی و جلب مشارکت بازیگران در مراحل سهگانه یادشده میتواند موجب حصول موفقیت در پیادهسازی مطلوب خطمشیها گردد. با توجه به اینکه دیجیتالیشدن در حوزه اقتصاد بهویژه در صنعت بانکداری، یکی از پدیدههای عصر حاضر است، ضروری میباشد که در نظام بانکی کشور نیز همگام با سایر کشورهای دنیا، ضمن ریلگذاری مناسب در این مسیر، نسبت به تدوین، اجراء و ارزیابی خطمشیهای مربوطه با بهرهگیری از ظرفیت شبکهها و درگیرسازی بازیگران و در چارچوب الگویی علمی و منسجم مبادرت نمود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی بازیگران و تعاملات همافزای فیمابین آنها در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال ایران میباشد. بهعبارت دیگر، در این مطالعه، به این سئوالات تحقیق پاسخ داده میشود که «بازیگران شبكه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال (به تفكيك مراحل سهگانه تدوین، اجراء و ارزیابی در چرخه خطمشي) کدامند؟» و «تعاملات بازيگران خطمشیگذاری شبکهای بانكداري ديجيتال در جهت همافزايي چگونه بايد باشد؟». بنابراين، در اين تحقيق، با استفاده از روششناسی مناسب و علمی، بازیگران ذیمدخل در شبكه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال در مراحل مختلف فرآیند خطمشیگذاری، در بستر مديريت دولتي ايران شناسایی و اعتبارسنجی گردیده و به تحليل تعاملات و روابط فيمابين آنها در جهت همافزايي پرداخته میشود.
روش پژوهش
روششناسی این پژوهش براساس مدل پیاز پژوهش (داناییفرد و همکاران، 1383) بررسی شده است. در این راستا، این پژوهش از منظر فلسفی، یک پژوهش تفسیری است. به لحاظ جهتگیری، یک پژوهش توسعهای-کاربردی است و از لحاظ رویکرد پژوهشی، یک پژوهش استقرایی ميباشد. هدف این پژوهش، توصیفی- اکتشافی بوده و روش گردآوري دادهها، میدانی-کتابخانهای و ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبههای نیمهساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه بوده است. در این مطالعه، تلاش گردیده است براساس اطلاعات جمعآوری شده و با استفاده از روش آمیخته اکتشافی (ترکیبی از روشهای تجزیهوتحلیل کیفی و کمّی)، به تحلیل دادهها پرداخته شده و بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال کشور و نیز تعاملات همافزای بین آنها، شناسایی و اعتبارسنجي گردند. بدین منظور، در بخش کیفی تحقیق، از روش تحليل مضمون در رابطه با مصاحبههای صورتگرفته با خبرگان، استفاده شده و در بخش کمّی تحقیق نیز از روش تحلیل عاملی تأییدی و نرمافزار Smart PLS3 در رابطه با دادههاي مستخرج از پرسشنامهها بهرهگیری شده است. بهعبارت دیگر، برای شناسایی بازیگران و تعاملات بین آنها از روشهای کیفی و برای اعتبارسنجی یافتههای بخش کیفی، از روشهای کمّی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، در بخش کیفی، خبرگان و متخصصان دخیل در برنامهریزی و خطمشیگذاری اقتصادی و بانکی کشور به ویژه بانکداری دیجیتال هستند. در مرحله کمّی پژوهش نیز نظر مدیران و کارشناسان بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادي و دارایی و نيز بانکهای دولتی و خصوصی در حوزه خطمشیگذاری و بانکداری دیجیتال، با درنظرگیری میزان تجربه کاری آنها در حوزه تحقیق، مبنا قرار گرفته است. در اين پژوهش، در بخش کیفی، تلفيقي از روشهاي نمونهگيري هدفمند و گلوله برفي مورد استفاده قرار گرفته است. کفایت نمونهگیری در این بخش، طبق قاعده اشباع نظری مشخص شده است، بهطوريكه اشباع دادهها با انجام 13 مصاحبه مشاهده گردید. روش نمونهگیری در بخش کمّی، اتفاقی بوده است. در اين نمونهگيري، برخلاف نمونهگيري احتمالي، هدف، استنباط آماري نبوده، بلكه هدف آن است كه مناسبترين نمونهها براي دستيابي به هدف تحقيق استفاده شوند. همچنین، براساس قواعد نمونهگیری آماری، حجم نمونه 100 تعیین گردید. بنابراین، 120 پرسشنامه توزیع شد که در نهایت، 100پرسشنامه حاوی اطلاعات قابلقبول جمعآوری گردید.
درخصوص روایی19 و پایایی20 ابزار سنجش، اگرچه در بخش کیفی بهسان روشهای کمّی، آزمونهای خاصی در اختیار نیست، ولیکن بهجهت حصول حداكثر اطمينان، از راهبرد زاویهبندی و روش زاويهبندي پژوهشگر استفاده شده است، بهنحویکه در این رابطه از نقطهنظرات دو عضو هیئت علمی و چهار خبره بانکی بهرهگیری شده و روایی تأیید گردید. در رابطه با پایایی، از روش بازآزمون (لک و همکاران، 1395) استفاده شد که نتیجه محاسبات مربوطه، مبین 86درصد توافق درونموضوعی بوده است که بهمفهوم قابل اعتمادبودن کدگذاریها میباشد (قدمی و همکاران، 1401). برای سنجش روایی در بخش کمّی، در کنار تأیید روایی محتوا و روایی صوری از سوی اساتید و خبرگان، از روش روایی همگرا به کمک نرمافزار PLS3 بهرهگیری شد و برای بررسی پایایی در این بخش نیز از روشهای پایایی مرکب و آلفای کرونباخ به کمک نرمافزار مذکور استفاده شد. در نهایت، بهمنظور برازش یافتههای بخش کیفی، در بخش کمّی، در کنار سنجش روایی و پایایی، از ضریب تعیین R2 بهرهگیری شده که در رابطه با این شاخص، مقادیر 33 و 67 درصد بهترتیب بهعنوان مقادیر متوسط و قوی درنظر گرفته میشوند (چين21، 1998). محاسبات مربوط به این ضریب نیز توسط نرمافزار PLS3 انجام پذیرفته است. نتایج حاصل از محاسبات مربوط به روایی، پایایی و ضریب R2 در بخش کمّی این پژوهش که توسط نرمافزار یادشده انجام شده است، در جداول (3) و (5) نمایش داده شدهاند.
یافتهها
یافتههای بخش کیفی:
در بخش کیفی این مطالعه، بهمنظور شناسایی بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال ایران (در مراحل تدوین، اجراء و ارزیابی) و نیز تعاملات و روابط فیمابین آنها، ضمن بهرهگیری از روش تحلیل مضمون، دادههای حاصل از مصاحبه با خبرگان، پیادهسازی و کدگذاری شدند و در ادامه، به دستهبندی کدهای اولیه مبادرت گردید. پس از تعدیلهایی که صورت پذیرفت، اقدام به استخراج کدهای ثانویه شد و سپس، با توجه به مفاهیم استخراج شده از كدهاي ثانويه، در گام بعدي مسير تحقيق و با توجه به سؤالات پژوهش، دستهبندی و شمای کلی نهایی کدها در قالب مقوله اصلی، مقوله فرعی، مفهوم و کد ثانويه ترسيم گردید که نتایج حاصله در قالب جدول (1) ارائه شده است.
جدول (1): دستهبندی نهایی کدها در راستای پاسخ به سؤالات پژوهش
مقوله اصلی | مقوله فرعی | مفهوم | کد ثانویه |
|---|---|---|---|
بازیگران | بازیگران مرحله تدوین | بازیگران دولتی و حاکمیتی | بانک مرکزی |
وزارت امور اقتصادي و دارایی | |||
وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات | |||
بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی | |||
دانشگاهها و مراکز پژوهشی | |||
نهادهای امنیت دادهها | |||
وزارت صنعت، معدن و تجارت | |||
معاونت علمي و فنآوری ریاست جمهوری | |||
شورای عالی فضای مجازی | |||
قوه قضائیه | |||
سازمان ثبت احوال | |||
مجلس و کمیسیون اقتصادی آن | |||
شورای پول و اعتبار | |||
شورای هماهنگی بانکها | |||
شورای فقهی | |||
بازیگران بخش خصوصی | شرکتهای فنآوری | ||
مراکز نوآوری | |||
بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری بخش خصوصی | |||
مجمع عمومي بانکهای خصوصی | |||
فینتکها (مانند آپ و...) | |||
بازیگران جامعه مدنی | تشکلهای صنفی | ||
افراد مستقل صاحبنظر | |||
سازمانهای مردمنهاد | |||
کانون بانکهای غیردولتی | |||
اتاق اصناف | |||
رسانهها | |||
اتاق بازرگانی | |||
بازیگران مرحله اجراء | بازیگران دولتی و حاکمیتی | بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی | |
سازمان ثبت احوال | |||
نهادهای اقتصادی غیربانكي (بورس، بیمه و...) | |||
گمرک | |||
سازمان امور مالیاتی | |||
شبکههای تبادل اطلاعات | |||
وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات | |||
وزارت صنعت، معدن و تجارت | |||
بازیگران بخش خصوصی | بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری بخش خصوصی | ||
تأمینکنندگان تکنولوژی | |||
مجموعههای دانشبنیان | |||
شرکتهای بیمه | |||
فینتکها (مانند آپ و ... ) | |||
بازیگران جامعه مدنی | سازمان نظام صنفی | ||
نهادهای خودانتظام (مثل سندیکای نظام صنفی رایانهای) | |||
رسانهها | |||
بازیگران مرحله ارزیابی | بازیگران دولتی و حاکمیتی | نظام خودارزیابی بانکهای دولتی | |
بانک مرکزی | |||
وزارت امور اقتصادي و دارایی | |||
مجمع عمومي بانکهاي دولتي | |||
قوه قضائیه | |||
بازیگران بخش خصوصی | نظام خودارزیابی بانکهای خصوصی | ||
بازیگران جامعه مدنی | تشکلهای صنفی | ||
مردم و مشتریان | |||
تعاملات همافزا بین بازیگران | تعامل پویا بین بازیگران مراحل مختلف خطمشیگذاری | تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و اجراء | سازوکار ارتباط مؤثر بین بازیگران تدوین و اجراء |
سازوکار بازخوردهای شبکهای | |||
تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی | سازوکار ارتباط سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی | ||
برگزاری رویدادهای همایشی | |||
تعامل سازنده بین بازیگران اجراء و ارزیابی | فراهم بودن زمینه تعامل بین بازیگران ارزیابی و اجراء | ||
برگزاری جشنوارهها برای تبادل اطلاعات | |||
تعامل درونی پویاي بازیگران در هر مرحله خطمشیگذاری | تعامل سازنده بازیگران تدوین | تعامل درونی سازنده بین بازیگران تدوین | |
همگرایی و هماهنگی بازیگران تدوین | |||
تعامل سازنده بازیگران اجراء | تدارک تعامل درونی بین بازیگران اجراء | ||
سازوکار تبادل تجارب و اطلاعات بازیگران اجراء | |||
تعامل سازنده بازیگران ارزیابی | سازوکار تعاملات درونی بین بازیگران ارزیابی | ||
برگزاری جلسات مشترک نهادهای ارزیاب |
یافتههای بخش کمّی:
در این بخش، پرسشنامهای به منظور اعتبارسنجی یافتههای بخش کیفی طراحی گردید. سؤالات این پرسشنامه برمبنای پیشینه و نظرات تخصصی خبرگان تدوین شده است. برمبنای دادههای مستخرج از پرسشنامهها و اجرای روش تحلیل عاملی تأییدی، بار عاملی هریک از متغیرها به دست میآید و چنانچه بار عاملی هر متغیر بیشتر از 4/0 باشد، حفظ خواهد شد.
بازیگران:
با توجه به مطالب پیشین، چنانچه بار عاملی هر بازیگر از مجموعه بازیگرانی که در بخش کیفی تحقیق شناسایی شدهاند، کمتر از 4/0 شود، بازیگر موردبحث حذف میشود. همچنین، با توجه به اینکه در حکمرانی خوب22، به نقش مشترک سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی تأکید میگردد، در این مطالعه، بازیگران هر مرحله از فرآیند خطمشیگذاری در سه بخش متناظر دستهبندی شدهاند. در ادامه، تحلیل انجامشده بهمنظور اعتبارسنجی بازیگران مرحله تدوین خطمشی بهصورت کامل ارائه میشود و در رابطه با بازیگران مراحل اجراء و ارزیابی، به ارائه نتایج اعتبارسنجی که به همین ترتیب حاصل گردیدهاند، اکتفاء میگردد.
بازیگران مرحله تدوین: در این بخش، بار عاملی بازیگران تدوین محاسبه گردیده و در قالب شکل (1) نمایش داده شده است.
شکل (1): نتایج تحلیل عاملی اولیه بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
با توجه به اینکه درخصوص متغیرهایی که وزن آنها کمتر از 4/0 است، بایستی تصمیمگیری صورت گیرد، نقش وزارت صنعت، معدن و تجارت، معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری، شورای هماهنگی بانکهای دولتی، قوه قضائیه، شرکتهای فنآوری، کانون بانکهای غیردولتی، اتاق بازرگانی و افراد مستقل صاحبنظر در بخش بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، حذف شده و بار دیگر، اوزان هریک از متغیرها با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی بررسی میشود که نتایج حاصله، مبین تأیید نقش تمامی بازیگران باقیمانده در این مرحله میباشد. با توجه به این مهم، در نهایت خروجی شکل (2) حاصل شده است.
شکل (2): نتایج تحلیل عاملی ثانویه بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
در این چارچوب، نتایج حاصل از تحلیل عاملی ثانویه بازیگران مرحله تدوین مبتنی بر دادههای شکل (2)، در قالب جدول (2) ارائه شده است.
بار عاملی | زیرمؤلفه | مؤلفه | بار عاملی | زیرمؤلفه | مؤلفه | بار عاملی | زیرمؤلفه | مؤلفه |
770/0 | فینتکها (آپ و ...) | بازیگران بخش خصوصی | 527/0 | سازمان ثبت احوال | بازیگران دولتی و حاکمیتی | 855/0 | بانک مرکزی | بازیگران دولتی و حاکمیتی |
854/0 | تشکلهای صنفی | بازیگران جامعه مدنی | 619/0 | مجلس و کمیسیون اقتصادی آن | 628/0 | وزارت امور اقتصادي و دارایی | ||
663/0 | سازمانهای مردمنهاد | 744/0 | شورای پول و اعتبار | 601/0 | وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات | |||
638/0 | اتاق اصناف | 524/0 | شورای فقهی | 624/0 | بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی | |||
560/0 | رسانهها | 659/0 | مراکز نوآوری | بازیگران بخش خصوصی | 583/0 | دانشگاهها و مراکز پژوهشی | ||
- | - | - | 678/0 | بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری بخش خصوصی | 532/0 | نهادهای امنیت دادهها | ||
- | - | - | 951/0 | مجمع عمومي بانکهای خصوصی | 562/0 | شورای عالی فضای مجازی |
جدول (2): بارهای عاملی زیرمؤلفههای بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
با توجه به بارهای عاملی حسب محاسبات مذکور در جدول (2)، نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی درخصوص بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال به قرار ذیل، مورد تأیید میباشند:
· بازیگران دولتی و حاکمیتی تدوین: بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار، وزارت امور اقتصادي و دارایی، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی، مجلس و کمیسیون اقتصادی آن، وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، دانشگاهها و مراکز پژوهشی، شورای عالی فضای مجازی، نهادهای امنیت دادهها، سازمان ثبت احوال و شورای فقهی.
· بازیگران بخش خصوصی تدوین: مجمع عمومي بانکهای خصوصی، فینتکها، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری خصوصی و نیز مراکز نوآوری.
· بازیگران جامعه مدنی تدوین: تشکلهای صنفی، سازمانهای مردم نهاد، اتاق اصناف و رسانهها.
جدول (3): نتایج برازش مبتنی بر تحلیل عاملی بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
سازگاری درونی (آلفای کرونباخ) (>0.7)α | ضریب تعیین R2 (33/0 و 67/0 درصد به عنوان مقادیر متوسط و قوی) | پایایی مرکب CR (>0.7) | روایی همگرا (متوسط واریانس استخراجی) AVE (>0.5) |
|
|---|---|---|---|---|
777/0 | - | 713/0 | 681/0 | بازیگران مرحله تدوین شبکه خطمشیگذاری |
792/0 | 859/0 | 723/0 | 564/0 | بازیگران دولتی و حاکمیتی مرحله تدوین |
713/0 | 383/0 | 700/0 | 503/0 | بازیگران بخش خصوصی مرحله تدوین |
749/0 | 445/0 | 743/0 | 514/0 | بازیگران جامعه مدنی مرحله تدوین |
بازیگران مرحله اجراء: در این بخش مشابه محاسبات انجامشده و تحلیل بهعملآمده در بخش قبلی، نقش بازیگران مرحله اجراء مورد تحلیل قرار میگیرد. با توجه به اینکه درخصوص متغیرهایی که بار عاملی آنها کمتر از 4/0 است، بایستی تصمیمگیری صورت گیرد، نقش وزارت صنعت، معدن و تجارت، گمرک، مجموعههای دانشبنیان و نهادهای خودانتظام در بخش بازیگران مرحله اجراء حذف میشوند. در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی درخصوص بازیگران اجراء شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال به قرار ذیل، مورد تأیید میباشند:
· بازیگران بخش خصوصی اجراء: بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری خصوصی، تأمینکنندگان تکنولوژی، فینتکها و شرکتهای بیمه.
· بازیگران جامعه مدنی اجراء: سازمان نظام صنفی و رسانهها.
بازیگران مرحله ارزیابی: در این بخش نیز مشابه محاسبات انجامشده و تحلیل بهعملآمده در بخشهای قبلی، نقش بازیگران مرحله ارزیابی مورد تحلیل قرار میگیرد. با توجه به اینکه حسب نتایج تحلیل عاملی تأییدی، بار عاملی تمامی بازیگران مرحله ارزیابی شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال بیشتر از 4/0 است، نقشآفرینی بازیگران مرحله ارزیابی به قرار ذیل، مورد تأیید میباشد:
· بازیگران دولتی و حاکمیتی ارزیابی: بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادي و دارايي، قوه قضاییه، نظام خودارزیابی بانکهای دولتی و مجمع عمومی بانکهای دولتی.
· بازیگران بخش خصوصی ارزیابی: نظام خودارزیابی بانکهای خصوصی.
· بازیگران جامعه مدنی ارزیابی: مردم و مشتریان و نیز تشکلهای صنفی.
تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال
اگرچه بازیگران نقش بیبدیلی در توفیق شبکهها ایفاء میکنند، ولیکن چنانچه روابط فیمابین آنها سازنده نباشد، نمیتوان به تدوین خطمشیهای جامع و کارآ و در ادامه، به پیادهسازی موفق آنها امیدوار بود. در بسیاری از مواقع، تعاملات بین بازیگران نهتنها موجب همافزایی نمیگردد، بلکه حتی خنثی هم نیست و موجب تخریب و آسیب اساسی به خطمشیها میشود. بنابراین، در شبکهسازی نباید از نقش زیربنایی تعاملات بین بازیگران ذینفع و ذیمدخل در شبکه خطمشیگذاری غافل شد. در این مطالعه، در بخش کیفی به این مهم پرداخته شده و تعاملات بازیگران حوزه بانکداری دیجیتال در جهت همافزایی مورد توجه قرار گرفته و در دو دسته تعاملات پویا بین بازیگران مراحل متفاوت خطمشیگذاری و تعاملات درونی بازیگران هر مرحله با یکدیگر احصاء گردیده است. در بخش کمّی هم این روابط مورد بررسی و اعتبارسنجی واقع گردیدهاند، بهطوریکه مشابه تحلیل بهعملآمده در قسمتهای پیشین، در این قسمت نیز تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، مورد تحلیل قرار میگیرند. در این راستا، نمودار بار عاملی تعاملات یادشده، در قالب شکل (3) نمایش داده شده است.
شکل (3): نتایج تحلیل عاملی تأییدی تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
همانطوریکه در شکل (3) مشاهده میشود بار عاملی تمامی زیرمؤلفههای تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال که از تحلیل بخش کیفی استخراج شدهاند، بیشتر از 4/0 است. این نتایج در جدول (4) خلاصه شدهاند.
جدول (4): بارهای عاملی زیرمؤلفههای تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
بار عاملی | زیرمؤلفه | مؤلفه | بار عاملی | زیرمؤلفه | مؤلفه |
823/0 | تعامل سازنده بازیگران تدوین | تعامل درونی پویا بازیگران | 472/0 | تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و اجراء | تعامل پویا بین بازیگران مراحل مختلف خطمشیگذاری |
820/0 | تعامل سازنده بازیگران اجراء | 771/0 | تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی | ||
739/0 | تعامل سازنده بازیگران ارزیابی | 927/0 | تعامل سازنده بین بازیگران ارزیابی و اجراء |
با توجه به مقدار بارهای عاملی حسب محاسبات مذکور در جدول (4)، تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال به قرار ذیل، مورد تأیید میباشند.
· تعامل پویا بین بازیگران مراحل مختلف خطمشیگذاری: تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و اجراء، تعامل سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی، تعامل سازنده بین بازیگران ارزیابی و اجراء
· تعامل درونی پویای بازیگران: تعامل درونی سازنده بین بازیگران تدوین، تعامل درونی بین بازیگران اجراء، تعامل درونی بین بازیگران ارزیابی.
همچنین، نتایج اعتبارسنجی مذکور در جدول (5)، نشاندهنده معنادار بودن نتایج تحلیل عاملی تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، منطبق بر شکل (3) میباشد.
جدول (5): نتایج برازش مبتنی بر تحلیل عاملی تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال
سازگاری درونی (آلفای کرونباخ) (>0.7) α | ضریب تعیین R2 (33/0 و 67/0 به عنوان مقادیر متوسط و قوی) | پایایی مرکب CR (>0.7) | روایی همگرا (متوسط واریانس استخراجی) AVE (>0.5) |
|
|---|---|---|---|---|
859/0 | - | 819/0 | 597/0 | تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری |
792/0 | 748/0 | 788/0 | 559/0 | تعامل پویا بین بازیگران مراحل مختلف خطمشیگذاری |
745/0 | 612/0 | 733/0 | 614/0 | تعامل درونی پویای بازیگران هر مرحله |
در نهایت، با توجه به یافتههای این پژوهش در بخشهای کیفی و کمّی، شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، متضمن ترکیب نهایی بازیگران در مراحل سهگانه چرخه خطمشی و نیز تعاملات همافزای فیمابین آنها، بهصورت شماتیک تنظیم شده است که در قالب شکل (4) ارائه میگردد.
شکل (4): شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال (مبتنی بر ترکیب بازیگران و تعاملات همافزای فیمابین آنها)
بحث و نتیجهگیری
دنیای امروز، دنیای تغییرات است و سرعت و پیچیدگی بالای این تغییرات اقتضاء مینماید که دولتها و سازمانها به سازوکارهایی تجهیز شوند که بتوانند خود را با این تغییرات وفق داده و به اهداف خود نائل آیند. امروزه، الگوهای دستوری، از بالا به پایین و تجویزی، پاسخگوی نیازهای جوامع نمیباشند و لازم است طرحی نو در انداخته شود. بهکارگیری و استفاده گسترده از شبکههای خطمشیگذاری و اتخاذ تصمیمات با مشارکت شبکههای بازیگران و ذینفعان، فرآیندی است که جهت برونرفت از چالشهای گسترده جوامع و حل مسائل پیچیده کنونی توصیه میشود. چنین شبکههایی، کارآیی و اثربخشی بالای خود را بهواسطه بهمشارکت گرفتن بازیگران در تدوین خطمشیها و نیز جلب همراهی و اخذ مشروعیت از آنها در پیادهسازی و اجرای مطلوب خطمشیهایی که از ابتدا خود درگیر شکلدهی به آنها بودهاند، به اثبات رساندهاند. بنابراین، از این رهگذر است که میتوان اطمینان حاصل کرد که خطمشی موردنظر با توجه به بررسی جوانب مختلف مسأله و نیز با رویکردی مبتنی بر اطلاعات بهدستآمده از ذینفعان و مشاركت نظاممند آنها تدوین شده و از این رو، از ويژگي قابليت اجراء نيز برخوردار است.
حوزه بانکداری ديجيتال نیز به دلیل پيچيدگي ذاتي و ذیمدخل بودن نهادهای مختلف در آن، نیازمند اتخاذ رویکردی شبکهای برای مشروعیتبخشی به خطمشی در دستورکار، در مرحله تدوين و نیز سهولت در مرحله پيادهسازي و اجراي قابلقبول آن ميباشد. اگرچه پژوهشهايي در زمینه خطمشیگذاری شبکهای در کشور در حوزههای محدودی مانند حمل و نقل انجام شده است، وليكن تاكنون در زمينه خطمشيگذاري در نظام بانكداري ديجيتال، اساساً هيچ مطالعهاي صورت نپذيرفته است. بهعبارت دیگر، مقوله بانکداری دیجیتال از چنان گستردگی و عمقی برخوردار است که تحقق آن بدون بسیج و همگرایی تمامی ظرفیتهای متکثر موجود در بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی، میسر نیست و استقرار رویکرد شبکهای در خطمشیگذاری در این عرصه، امکان ایجاد این همگرایی را تقویت میکند.
با توجه به موارد فوق و با عنایت به پیچیدگی مسائل و تنوع منافع ذینفعان در حوزه بانکداری دیجیتال در کشور، مناسب است تمامی بازیگران ذینفع در این حوزه شناسایی شوند و از طریق سازوکارهای قانونی در جریان فرآیند خطمشیگذاری قرار گرفته و مشارکت آنها جلب شود. بنابراین، در این مطالعه، تلاش شده است با روششناسی علمی مناسب، نسبت به شناسایی نظاممند بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال در کشور مبادرت گردیده و اعتبار آنها سنجش شود تا در نهایت، بازیگران ذیمدخل، درگیر فرآیند خطمشیگذاری گردند. در این مسیر، ضمن طبقهبندی بازیگران در سه دسته بازیگران دولتی و حاکمیتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی، بازیگران ذینفع به تفکیک در هر مرحله از فرآیند خطمشیگذاری یعنی تدوین، اجراء و ارزیابی احصاء گردیدهاند. در این تحقیق، شبکه بازیگران با تأکید بر رویکردی نهادی و سازمانی مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین معنی که بجای افراد حقیقی، نقش سازمانها، نهادها و مراجع ذیمدخل در عرصه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، از منظر شخصیت حقوقی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، بدیهی است که ارکان مدیریتی سازمانها و نهادهای موضوع این تحقیق، اعم از مدیران و متولیان مربوطه، عهدهدار نقشآفرینی در این عرصه خواهند بود. برمبنای یافتههای این پژوهش، بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال در ایران، بهترتیب اهمیت و میزان نقشآفرینی هریک در شبکه خطمشیگذاری موضوع این مطالعه که برمبنای نتایج تحلیل عاملی تأییدی بهدست آمده است، در مرحله تدوین و در گروه بازیگران دولتی و حاکمیتی، مشتمل بر بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار، وزارت امور اقتصادي و دارایی، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی، مجلس و کمیسیون اقتصادی آن، وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، دانشگاهها و مراکز پژوهشی، شورای عالی فضای مجازی، نهادهای امنیت دادهها، سازمان ثبت احوال و شورای فقهی؛ در گروه بخش خصوصی مشتمل بر مجمع عمومي بانکهای خصوصی، فینتکها، بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری خصوصی و مراکز نوآوری و در گروه جامعه مدنی مشتمل بر تشکلهای صنفی، سازمانهای مردم نهاد، اتاق اصناف و رسانهها میباشند. به همین ترتیب، در مرحله اجراء و در گروه بازیگران دولتی و حاکمیتی مشتمل بر بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری دولتی، وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات، نهادهای اقتصادی غیربانکی، شبکههای تبادل اطلاعات، سازمان ثبت احوال و سازمان امور مالیاتی؛ در گروه بخش خصوصی مشتمل بر بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری خصوصی، فینتکها، تأمینکنندگان تکنولوژی و شرکتهای بیمه و در گروه جامعه مدنی مشتمل بر سازمان نظام صنفی و رسانهها بوده و در نهایت، در مرحله ارزیابی و در گروه بازیگران دولتی و حاکمیتی مشتمل بر بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادي و دارايي، نظام خودارزیابی بانکهای دولتی، مجمع عمومی بانکهای دولتی و قوه قضاییه؛ در حوزه بخش خصوصی، عبارت از نظام خودارزیابی بانکهای خصوصی و در گروه جامعه مدنی مشتمل بر مردم و مشتریان و نیز تشکلهای صنفی میباشند. در این چارچوب، هریک از این بازیگران میبایست در مرحله متناظر، به مشارکت گرفته شوند تا انتظار موفقیت در اجرای کامل خطمشیهای حوزه بانکداری دیجیتال به وقوع بپیوندد.
در کنار شناخت و بهکارگیری بازیگران ذیمدخل در هر مرحله از فرآیند خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال، لازم است روابط بازیگران و تعاملات فیمابین آنها نیز شناسایی شده و در جهت همافزایی حداکثری تنظیم شوند. بنابراین، یکی از عوامل کلیدی در توفیق هر شبکهای، سازندگی و پویایی تعاملات بین بازیگران آن شبکه است. در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال نیز از طریق سازوکارهای خاصی میتوان به این مهم دست یافت. برمبنای یافتههای این پژوهش، دو دسته روابط و تعاملات بین بازیگران قابل شناسایی است که عبارت از تعاملات سازنده و پویای درونی فیمابین بازیگران هر مرحله از فرآیند خطمشیگذاری (تدوین، اجراء و ارزیابی) و نیز تعاملات سازنده بیرونی بین گروههای بازیگران در مراحل مختلف تدوین، اجراء و ارزیابی میباشند و میبایست سازوکارهای لازم برای تقویت این تعاملات و همافزایی متأثر از این روابط، تمهید و بهکارگیری شوند. در این راستا، براساس یافتههای این مطالعه، ایجاد سازوکار ارتباط مؤثر بین بازیگران تدوین و اجراء و نیز تمهید و بهکارگیری سازوکار بازخوردهای شبکهای بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده بین بازیگران تدوین و اجراء؛ تمهید سازوکار ارتباط سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی و برگزاری رویدادهای همایشی بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده بین بازیگران تدوین و ارزیابی و فراهم نمودن زمینه تعامل بین بازیگران ارزیابی و اجراء و برگزاری جشنوارهها برای تبادل اطلاعات بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده بین بازیگران اجراء و ارزیابی، موجب برقراری و تقویت تعاملات فیمابین بازیگران مراحل مختلف در شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال میگردد. به همین ترتیب، ایجاد سازوکار تعامل درونی سازنده بین بازیگران تدوین و نیز تقویت همگرایی و هماهنگی درونی این گروه از بازیگران، بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده درونی بین بازیگران تدوین؛ تدارک و بهکارگیری سازوکار تعامل درونی بین بازیگران اجراء و تمهید سازوکار تبادل تجارب و اطلاعات این گروه از بازیگران، بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده درونی بین بازیگران اجراء و ایجاد سازوکار تعاملات درونی بین بازیگران ارزیابی و برگزاری جلسات مشترک نهادهای ارزیاب، بهمنظور تقویت و توسعه تعاملات سازنده درونی بین بازیگران ارزیابی؛ منجر به برقراری و تقویت تعاملات و بهبود روابط درونی بازیگران در هر مرحله از فرآیند خطمشیگذاری خواهد شد. در نهایت، انتظار میرود که برآیند بهکارگیری اقدامات پیشگفته، موجب ایجاد و تقویت روابط سازنده و تعاملات همافزا بین بازیگران شبکه خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال در ایران گردد.
در خاتمه، لازم است بر این مهم تأکید گردد که یکی از ارکان تحول دیجیتال در نظام بانکی کشور، استقرار اکوسیستم بانکی متشکل از بازیگران ذیمدخل در این عرصه است. ازآنجاییکه در قالب این مطالعه، طیف وسیعی از بازیگران و نهادهای ذینفع در عرصه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال در کشور، شناسایی شدهاند و راهبری و هماهنگی فیمابین این بازیگران، نقشی محوری در به ثمر نشستن خطمشیها در این حوزه دارد و از طرفی، تقویت تعاملات و بهبود روابط فیمابین این بازیگران، بهمنظور حصول حداکثر همافزایی ضرورتی انکارناپذیر بهنظر میرسد، شایسته است مهمترین بازیگر شبکه خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال کشور که برمبنای یافتههای این تحقیق، بر آن تأکید شده است، یعنی بانک مرکزی که بهعنوان تنظیمگر و متولی عالی نظام بانکی کشور دارای اختیارات قانونی موردنیاز نیز میباشد، مسئولیت خطمشیگذاری شبکهای در حوزه بانکداری دیجیتال در کشور را عهدهدار شده و پروژه حرکت نظام بانکی بهسوی تحول دیجیتال را با رعایت اصول و موازین علمی عرصه خطمشیگذاری، بهویژه جلب مشارکت و درگیرسازی بازیگران ذینفع و ایجاد سازوکارهای توسعه روابط و تقویت تعاملات پویا و مناسب بین آنها راهبری نماید. در این رهگذر، با توجه به اینکه مدل حکمرانی در نظام بانکی ایران، یک مدل سیاسی مبتنی بر بازی قدرت است، تغییرات سیاست و قدرت این حوزه را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. نتیجه این امر آن است که گاهی کارآمدی و اثربخشی، قربانی مصلحت سیاسی و اقتضائات اداری میشود. از این رو، در صورتی که بانک مرکزی به عنوان نهاد متولی خطمشیگذاری در حوزه بانکداری دیجیتال کشور مدنظر قرار میگیرد، ضرورت استقلال این بازیگر کلیدی نظام بانکی، از این منظر نیز شایسته تأکید میباشد.
مراجع
احمدياندیوکتی، محمدمهدی، آقاجانی، حسنعلی، شیرخدایی، میثم و طهرانچیان، امیرمنصور. (1397). طراحی مدل خطمشیگذاری علم و فناوری مبتنی بر رویکرد پیچیدگی اقتصادی، خطمشیگذاری عمومی، 4(4)، 27-9.
اسکندرينیا، نیما، دانشفرد، کرماله و فقیهی، ابوالحسن. (1399). پالت خطمشیگذاری عمومی: مطالعه تلفیقی فراترکیب با فن دلفی. خطمشیگذاری عمومی در مدیریت، 11(4)، 14-1.
الوانی، مهدی، مقیمی، محمد، آذر، عادل و رحمتی، محمدحسین. (1390). خطمشیگذاری در نظام آموزش کارآفرینی در ایران. کار و جامعه، 140، 30-4.
خسروانجم، داود، کشانچی، بهزاد، پورقلی، امیر و عبدالهی، شوانه. (1399). ارزيابي شاخصهاي استراتژيك پيادهسازي بانكداري ديجيتال با استفاده از تركيب رويكردهاي مدلسازي ساختاري تفسيري و ديمتل فازي. فصلنامه مدیریت کسب و کار، 46، 148-125.
داناییفرد، حسن، الوانی، سیدمهدی و آذر، عادل. (1383). روششناسي پژوهش كمّي در مدیریت: رویکردی جامع. انتشارات صفار، اشراقی. تهران.
کاملی، محمدجواد، الوانی، سیدمهدی و صالحی صدقیانی، جمشید. (1388). تأثیر ساختار ارتباطات سلسلهمراتبی و شبکهای بر عملکرد خطمشیگذاری سازمانها (مطالعه در سازمان ناجا). پژوهشهای مدیریت انتظامی، 4(2)، 176-162.
لک، بهزاد، رضایینور، جلال، حسینی رضی، الهام و خسروی، سروش. (1395). شناسایی عوامل مؤثر بر انتخاب راهبرد مدیریت دانش در ناجا. فصلنامه مدیریت منابع در نیروی انتظامی، 4(3)، 30-11.
منوریان، عباس، دیواندری، علی، یعقوبی، سعید و سپانلو، هادی. (1399). توسعة چارچوب خطمشيگذاری در بانکداری الکترونیک. مديريت فرهنگ سازماني، 18(3)، 403-423.
قدمی، مهدی، موسی خانی، مرتضی، الوانی، سيدمهدی و یزدانی، حمیدرضا. (1401). طراحی الگوی خطمشیگذاری بانکداری دیجیتال مبتنی بر رویکرد شبکهای در ايران، سیاستگذاری عمومی، 8(1)، 132-117.
Moschitz, H., & Stolze, M. (2010). The influence of policy networks on policy output. A comparison of organic farming policy in the Czech Republic and Poland. Food Policy, (35)3, 247-255.
Angus, W. H., & Nancy M. P. (2018). Sustainable business model archetypes for the banking industry. Journal of Cleaner Production, 174(1), 150-169.
Atkinson, R., & McKay, A. (2007). What is the digital economy?. Government technology.
Bryson, John, Sancino, Alessandro, Benington, John, & Sorensen, Eva. (2017). Toward a Multi-Actor Theory of Public Value Co-Creation. Public Management Review, 19(3), 640-654.
Chin, W. W. (1998). Commentary: Issues and Opinion on Structural Equation Modelling. MIS Quarterly, 22(1), vii-xvi.
Ciocoiu, C. N. (2011). Integrating digital economy and green economy: opportunities for sustainable development. Theoretical and Empirical Researches in Urban Management, 6(1), 33-43.
Daneshfard, K., Rajaei, Z., & Baklu, S. S. (2014). Studying the effects of policy making networks on efficiency and effectiveness of policy. Advances in Environmental Biology, 1295-1301.
Osborne, S. P. (2018). From public service-dominant logic to public service logic: Are public service organizations capable of co-production and value cocreation?. Public Management Review, 20(2), 225-231.
O’Toole, Jr. Laurence. (2015). Networks and Networking: The Public Administrative Agendas, Public Administration Review, 75(3), 361-371.
Skinner, C. (2014). Digital Bank: Strategies to launch or become a digital bank. Published by Marshall Cavendish Business.
Thompson, G., & Pforr, C. (2005). Policy Networks and Good Governance: A Discussion. Working paper series: 2005, Curtin University of Technology, School of Management.
Voorberg, W. H., Bekkers, V. J. J. M., & Tummers, L. G. (2015). A Systematic Review of Co-Creation and Co-Production: Embarking on the Social Innovation Journey. Public Management Review, 17(9), 1333-1357.
[1] Public policy
[2] Policy network
[3] Thompson & Pforr
[4] Voorberg
[5] Osborne
[6] O’Toole
[7] Bryson
[8] Fisher
[9] Dreisak
[10] Laswell
[11] PDelon
[12] Ciocoiu
[13] Atkinson & McKay
[14] Angus & Nancy
[15] Policy cycle
[16] Policy formation
[17] Policy implementation
[18] Policy evaluation
[19] Validity
[20] Reliability
[21] Chin
[22] Good Governance
The Analysis of the Synergistic Interactions among the Actors in the Policy-Making Network of Digital Banking
Mehdi Ghadami1 - Morteza Mousa Khani2 - Sayyed Mehdi Alvani3 - Hamid Reza Yazdani4
Abstract
Background: The contemporary world is a continuous flux and issues which poses are multifaceted and complex. Networks are tools of enhancing stakeholders participation in policy-making process and solving this kind of issues. In the meantime, the digitalization of economy especially in banking industry is a recent phenomenon that countries should form policies in this field in a scientific framework.
Objective: The research objective is identification of actors and clarification of their synergistic interactions in policy-making network of Iran’s digital banking.
Methodology: In an inductive approach, this study uses mixed exploratory method which Thematic Analysis is used in its qualitative part to identify the actors and their synergistic relations and Confirmatory Factor Analysis and PLS software are applied in its quantitative part to validate the findings of research qualitative part. The research sample includes the country’s policy-making experts in economics and banking and interview and questionnaire are used as the tools of data collection.
Findings: In this study, the identification of actors involved in the policy-making network of digital banking, in each stage of policy-making process (formation, implementation and evaluation) and also, the clarification of their synergistic relations in two major types of dynamic outer interactions in different stages and dynamic inner interactions of each stage and the presentation of the solutions of the interactions promotion, in Iran’s public management context was done.
Conclusion: In this research, the network of policy-making actors in digital banking, on the context of three stages’ policy cycle has been developed and the necessity of actors synergistic cooperation with the key role of Central Bank, emphasized. Therefore, it is necessary to accentuate the outstanding role of actors’ network in policy-making formation and implementation, to make sure about the succession of policy-making process.
Keywords: Public Policy-Making, Policy Network, Digital Banking, Policy-Making Network Actors, Iran Banking System.
[1] PhD Candidate in Public Administration, Faculty of Management and Economics, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
[2] Professor of Public Administration, Faculty of Management and Economy, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran (Corresponding Author).
[3] Professor of Public administration, Faculty of Management and Accounting, Allameh Tabatabaee University, Tehran, Iran.
[4] Associate Professor of Business Administration, Faculty of Management and Accounting, Farabi Campus, University of Tehran, Qom, Iran.
