تاثیر رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک بر مدیریت دانش در شرکت ساپکو
الموضوعات : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتعباس قائدامینی هارونی 1 , مهرداد صادقی ده چشمه 2 , میثم بابایی فارسانی 3 , مجید ماهرانی برزانی 4
1 - دانشجوی دکتری مدیریت فرهنگی، دانشکده مدیریت ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران
2 - استادیار ،دانشکده مدیریت ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) ، اصفهان، ایران
3 - دانش آموخته دکتری مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه نور هدایت شهرکرد، شهرکرد، ایران
4 - دانشجوی دکتری مدیریت فرهنگی، دانشکده مدیریت ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) ، اصفهان، ایران
الکلمات المفتاحية: رهبری استراتژیک, تفکر استراتژیک, مدیریت دانش,
ملخص المقالة :
هدف: هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک بر مدیریت دانش در شرکت ساپکو است روش: روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران در شرکت نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه 100 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 130ساپکو به تعداد ،)2011 گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک سرات و همکاران ( )بود که 200۳( )و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون 1998( پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژیک لیدتکا روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد تائید قرار گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل ) و از SEM( بر ضریب همبستگی پیرسون، روش مدل سازی معادلات ساختاری wrap وSPS طریق نرمافزارهای lsp اجرا شد یافته ها: بر مدیریت دانش بود و با توجه به مقدار معنی 0/72 نتایج نشان داد که رهبری استراتژیک دارای ضریب تاثیر بوده و با توجه به 0/55 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی تفکر استراتژیک 0/05داری کمتر از این تاثیر معنادار است. 0/05مقدار معنی داری کمتر از نتیجه گیری :هر چه میزان رهبری استراتژیک افزایش می یابد مدیریت دانش نیز تقویت می شود و این مسئله توسط تفکر استراتژیک تعدیل می شود
رحیم نیا، فریبرز. پویا علی رضا. الهامی، سولماز (1394) تأثیر رهبری نوآورانه و اشتراک دانش بر عملکرد سازمان به واسطه هماهنگی استراتژیک (مورد مطالعه: شرکتهای تابعه و زیرمجموعه توانیر) پژوهشهای مدیریت راهبردی، سال 21، شماره 59، ص117-139.
سعادتی، امیدرضا؛ صیادی، سعید؛آهنگری، شورش (1392) بررسی رابطه بین انواع سبکهای رهبری با میزان تفکر استراتژیک در مدیران سازمانهای دولتی شهر کرمان، فصل نامه مدیریت بهره وری، سال7، شماره26، ص61-99.
سلیمی، غلامرضا. طهماسبی آقبلاغی، داریوش. شعبانی، مسعود (1398) بررسی رابطه بین مدیریت دانش و استراتژیهای کسب و کار)مطالعه موردی شرکت بهسازان کاوش (. فصلنامه مدیریت کسب و کار، شماره 44، ص257-281.
شریفی، سید مهدی. تابان، محمد. شرفی، وحید (1393) عنوان بررسی رابطه بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان)مورد مطالعه: کارکنان کتابخانههای دانشگاه دولتی استان ایلام). فصل نامه تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی. دورة 48، شمارة 3. ص371-389.
عزیزی، میترا. جعفری، مهرنوش. حسینی، سید مجتبی (1397). رابطه بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی مدیران میانی و ارشد سازمان بیمه سلامت ایران. فصلنامه مدیریت بهداشت و درمان. سال9. شماره2. ص41-48.
عسگرانی، مرتضی. اصغری، مرتضی (1396) بررسی رابطه بین سبکهای رهبری و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی در کارکنان شهرداری منطقه 4. پنجمین کنفرانس بین اللملی رویکردهای پژوهشی در علوم انسانی و مدیریت.
فریدونی، مسعود. جلالی فراهانی، مجید (1395) در پژوهشی با عنوان ارائه مدل تبیین رابطه فرایندهای مدیریت دانش با تفکر استراتژیک. فصل نامه مدیریت ورزشی. دوره8شماره6، ص861-874.
فیض، داود. زارعی، عظیم. محسن زاده، یگانه (1397) بررسی رابطه مدیریت دانش و شکل گیری تفکر استراتژیک با. تبیین نقش میانجی سرمایه فکری در شرکتهای دانش بنیان. پژوهشهای مدیریت راهبردی، سال 24، شماره 70، ص15-44.
کریمی، جواد. زردشتیان، شیرین. حسینی، مریم (1397) تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و تفکر استراتژیک بر پیادهسازی مدیریت دانش در ادارات کل ورزش و جوانان غرب ایران. مدیریت ارتباطات در رسانه ورزشی، دوره 6، شماره 21، ص:43-52.
کریمی، جواد. عباسی، همایون (1396) تبیین رابطه یادگیری سازمانی و مدیریت دانش با تفکر استراتژیک در کارشناسان وزارت ورزش و جوانان ایران. مطالعات مدیریت رفتار سازمانی در ورزش، دوره 4، شماره 14، ص:21-28.
گل محمدی، عماد. کفچه، پرویز. سلطان پناه، هیرش (1392) سبکهای رهبری و تفکر استراتژیک در سطح سازمانی. فصل نامه مدیریت راهبردی. شماره15. ص93-114.
یارمحمدی، شیرین (1394) بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکت)مورد مطالعه: شرکتهای تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (فصل نامه فرهنگ سازمانی. دوره13، شماره4. ص1065-1090.
یعقوبی، نورمحمد. شکوهی، جواد. رئیسی شهرویی، حفصه. سیدی، فرزانه (1394). بررسی تأثیر سبکهای رهبری بر عملکرد سازمانی با میانجیگرهای یادگیری و نوآوری سازمانی. فصل نامه. پژوهش نامه مدیریت تحول، سال 7، شماره 14. ص32-56.
_||_Abzari, M. , Ranjbarian, B. ; Fathi, S. , & Ghorbani, H. (2009). The effect ofinternal marketing on market organizational and organizational performance in hotel industry. Journal of Business Management Perspective, 8 (31), 25-42.
Aharony, N. , 2011, ‘Librarians’ attitudes towards knowledge management’, College & Research Libraries 72 (2), 111–126
Amos, T. (2007). “Strategic Leadership: Key Driver for strategic implementation”. Management Today, 23 (4), 38-41.
Bontis, N. ; Fitz-enz, J. (2002). “Intellectual capital ROI: A current map of human
capital antecedents and consequent”. Journal of Intellectual Capital, 223-247.
Bowersox, N. (2012). The effects of technology acceptance as a mediating variable between leadership style and knowledge managment. Trident University, Cypress publication, California, USA.
Chiok Foong Loke J. (2001). Leadership behaviours: effects on job satisfaction, productivity and organizational commitment. J Nurs Manag, 9 (4): 191-204.
Collins Doris B, Lowe Janis S, Arnett Carson R). 2000 (. High-Performance Leadership at the rganization Level. Advances inDeveloping Human Resources, 2 (18): 19-46
Crawford, C. B. (2010). EXPLORING THE RELATIONSHIP BETWEEN KNOWLEDGE MANAGEMENT AND TRANSFORMATIONAL LEADERSHIP. Journal of Management Development 16 (4):262-273.
Crossan, Mary; Vera, Dusya; Nanjad, Len (2008). “Transcendent leadership: Strategic leadership in dynamic environments”. The Leadership Quarterly, 19, 569-581.
Ferraresi A. A. , Quandt C. O. , Dos Santos S. A. , Frega J. R. (2012)"Knowledge management and strategic orientation: leveraging innovativeness and performance", Journal of Knowledge Management, 16 (5), pp. 688-701.
Ford, D. (2003). Trust and Knowledge Management: The Seeds of Success. Heidelberg,
Germany, Springer-Verlag.
Franklin, J. (2006). Successful implementation of technology projects in the steel
industry: the effect of technology acceptance, organizational culture and leadership.
Doctoral Dissertation. St. Ambrose University
Ghorbani Azar, Mohammad. Karimi, Sajjad. Mohammadi, Saeid (2013). The role and position of organizational culture in knowledge management in government-owned banks of Gilan Province. Journal of Natural and Social, vol. 2, No. 3 (s), pp. 839-846.
Graetz, F. (2002). Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities. Management decision, 40 (5),456-462.
Gun- Sang Lee , Trimi -Silvana , Changsoo Kim (2014)," The impact of cultural differences on. 08 technology adoption", journal of word business 48,pp. 20-29.
Karamat, A U. , (2013), Impact of Leadership on Organizational Performance. A Case Study of D&R Cambric Communication. Business Economics and Tourism. university of applied sciences, 1-63.
Kaufman, R, Oakley-Browne, H, Watkins, R, & Leigh, D. (2003). Strategic planning for success: Aligning people, performance, and payoffs.
kazmi, Syeda Asiya Zenab, MarjaNaarananoja, and Juha Kytola Wartsila (2016)"Integrating strategic thinking andtransformationalleadership for NPD idea support process. " 5th International Conference
Khalil, O. ; Claudio, A. ; Selim, A. (2006). “Knowledge Management: The case of the
Acushnet company”. SAM Advanced Management Journal, 71 (3), 34-44.
Kim, Y-M. & Abbas, J. , 2010, ‘Adoption of library 2. 0 functionalities by academic libraries and users: A knowledge management perspective’, The Journal of Library and Information Studies, 36 (3), 211–218.
Kok, J. A. , 2012, ‘Knowledge management @ DoTPW’, paper presented to the International Knowledge Conference at the University of Stellenbosch Business School, Stellenbosch, 16–18 January, viewed 19 July 2012.
Korte, R. and Chermack, T. (2007). Changing organizational culture with scenario planning, Journal of Futures, 39, 645- 656.
Lear, Lorraine Wendy (2012). The relationship between strategic Leadership and strategic alignment in light-performing companies in south Africa”. Ph. D thesis, Graduate school of business leadership, University of south Africa.
lnihewi, I. ; Fadzil, F. H. , & Mohamed, R. (2014). The effect of institutional factors on the organizational performance through performance measures ofcommercial banks in Libya. Procedia - Social and Behavioral Sciences,International Conference on Accounting Studies, 164, 635–640.
Martinez, E. A. , Beaulieu, N. , Gibbons, R. , Pronovost, P. , & Wang, T. (2015). Organizational Culture and Performance. The American Economic Review, 105)5 (, 331-335.
Monnavarian, A, Farmani, G, & Yajam, H. (2011). Strategic thinking in Benetton. Business strategy series, 12 (2), 63-72.
Moshabaki A, Khazaii) 2008 (A. Modeldesigning of strategic thinking Elements in Iranian organizations. Business Management1 (1): 105-118.
Narayanan, V. K. ; Zane, Lee J. (2009). “Inventing a future for strategic leadership: Phenomenal variety and epistemic opportunities”. Journal of strategy and management, 2 (4), 380-404.
Nazarpoori, Amirhoshang. fahimzadeh, hadi. Chakoshian, mohammad (2014),"updating the. 02 dimensions of Iran according to hofsted model", international journal of management and humanity sciences,3 (8),pp. 2895-2900.
Nicolaides. Carole. 2007. Knowledge Management and Strategy. MBA, the President of Progressive Leadership
Nonaka, I. (1994). “A dynamic theory of organizational knowledge creation”.
Organization Science, 14–37.
Oliver, J. (2008). “Knowledge management practices to support continuous
improvement”. Journal of Knowledge Management Practice, 9 (4). 55-87.
Özer, F. , & Tınaztepe, C. , (2014), Effect of Strategic Leadership Styles on Firm Performance: A study in a Turkish SME. 10th International Strategic Management Conference. Procedia - Social and Behavioral Sciences 150. Available online at www. sciencedirect. com. pp. 778 – 784.
Pandey ,Sharadindu. Sharma, RRK (2009). Organizational Factors for Exploration and Exploitation, J. Technol. Manag. Innov, Volume 4.
Pasmore, W. , (2014), Developing A Leadership Strategy. A Critical Ingredient for Organizational Success. Center for Creative Leadership, pp. 1-28.
Ribiere, V. M. ; Sitar, A. S. (2003). “Critical role of leadership in nurturing a knowledge
supporting culture”. Knowledge Management Research & Practice, 39-48.
Rowe, G. ; Nejad, M. H. (2009). “Strategic leadership: short-term stability and long- term viability”. Ivey Business Journal, 73 (5), 6–11.
Rus, C. L; Ranas, G. , & Baban, A. (2012). Ananalysis of environmental changes, resources and performance: an internal police organization perspective. Procedia-Social and Behavioral, 33, 727-731.
Sanghani P (2009). Knowledge management implementation: holistic framework based on Indian study. Pacific Asia Conference on Information Systems
Sarwat, Nosheen; Khansa, Hayat; Javeria, Ashfaq Qureshi; Mehwish, Ali (2011). “Impact of Strategic Leadership on Organizational Performance, in the Context of Job Satisfaction and Organizational Commitment, Evidence form Educational Institutions of Pakistan”. Interdisciplinary Journal Of Contemporary Rersearch In Business, 3 (4), 658-375.
Serfontein, Jacob Jacobus (2010). The impact of strategic leadership on the operational strategy and performance of business organizations in south Africa, ph. D thesis, University of Stellenbosch.
Shalley, G. E. & Gilson L. L. (2004). What leaders need to know: A review of social and contextual factors that can foster or creativity. The Leadership Quarterly, 15,33-53.
Sibel Karğın, Rabia Aktaş. Strategic Thinking Skills of Accountants During Adoption of IFRS and the New Turkish Commercial Code: A Survey from Turkey Original Research Article Procedia - Social and Behavioral Sciences, Volume 58, 12 October 2012, Pages 128-137
Stacey, R. D. (2005). Strategic Thinking and the Management of Change: International Perspectives on Organisational Dynamics, (M. Ja'fary, & M. Kazemi Movahed, Trans.) Tehran, Iran: Rasa (In Persian).
Thanomwan Prasertcharoensuk , Keow Ngang Tang (2018). The effect of strategic leadership factors of administrators on school effectiveness under the Office of Maha Sarakham Primary Educational Service Area 3. Kasetsart Journal of Social Sciences. No,38. P316-323.
Tutar, Hasan; Altinoz, Mehmet; Cakiroglo, Demet (2011). “Is ethical Leadership and strategic leadership a dilemma? A descriptive survey”. 7th international strategic management conference. Procedia social and Behavioral Sciences, 24, 1378–1388.
Wendy Lear, L. , (2012), The relationship between strategic leadership and strategic alignment in high-performing companies in South Africa. submitted in accordance with the requirements for the degree of Doctor of Business Leadership at the University of South Africa Graduate School of Business Leadership, pp. 1-250.
Shao, Zhen (2019) Interaction effect of strategic leadership behaviors and organizational culture on IS-Business strategic alignment and Enterprise Systems assimilation. International Journal of Information Management.
Volume 44, Pages 96-108.
Sousa, Maria José. Rocha, Álvaro (2019) Strategic Knowledge Management in the Digital Age: JBR Special Issue Editorial. Journal of Business Research. Volume 94, January 2019, Pages 223-226.
Hwanga ,Yujong. Hui ,Lin. Donghee ,Shin (2019). Knowledge system commitment and knowledge sharing intention: The role of personal information management motivation. Journal: International Journal of Information Management, Volume 39, April 2018, Pages 220-227.
تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك برمدیریت دانش در شرکت ساپکو
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر مدیریت دانش در شرکت ساپکو است
روش: روش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران در شرکت ساپکو به تعداد 130 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 100 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبري استراتژیک سرات و همکاران(2011)، پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژيك لیدتکا ( 1998) و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون (۲۰۰۳ (بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد تائید قرار گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون ، روش مدل سازی معادلات ساختاري (SEM ) و از طریق نرمافزارهای «SPSS » و « wrap pls » اجرا شد
نتایج: نتایج نشان داد که رهبري استراتژیک دارای ضریب تاثیر72/0 بر مدیریت دانش بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی تفكر استراتژيك 55/0 بوده و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است.
نتیجه گیری :هر چه میزان رهبري استراتژیک افزایش می یابد مدیریت دانش نیز تقویت می شود و این مسئله توسط تفكر استراتژيك تعدیل می شود.
واژگان کلیدی : رهبري استراتژیک ، تفکر استراتژيك ، مدیریت دانش
مقدمه
اقتصاد جهانی دورنمای رقابتی جدیدی را به وجود آورده است که در آن رویدادها به طور مداوم و پیش بینی نشده تغییر می کند. تغییرات شتابان در محیط بیرونی باعث افزایش نیاز به نگریستن به استراتژی و رهبری به عنوان دو روی یک سکه شده است . الزامات محیطی، نیاز به رهبری استراتژیک را، به منظور تفسیر محیط، خلق استراتژی و ایجاد سازمانی که بتواند در چنین بافتی دوام بیاورد، القا می کند (کراسن و همکاران1،2008: 575 ) در شرایط محیطی پویا و بی ثبات، توانایی رهبری استراتژیک به یک ضرورت تبدیل شده است. به عبارت دیگر، رهبری در دوره هایی که در آن، تغییراتِ سریع و رقابتِ شدید در حال تجربه شدن است، باید به صورت رهبری استراتژیک باشد(توتار و همکاران2،2011 :1380). محققان اذعان می کنند رهبری استراتژیک یک شایستگی پیچیده و چندبعدی است که ریزه کاری های فراوانی دارد و به همیه دلیل مدون کردن آن دشوار است. دلیل ایه دشواری تا اندازة زیادی به حوزة گستردة رهبری استراتژیک، که ساختار سازمان و متغیرهای محیطی را دربرمی گیرد، مربوط می شود. این امر به دیدگاهی همه جانبه تر و کامل تری در مقایسه با آنچه معمولاً در نظریه های رهبر- پیرو یا سرپرستیِ حوزة رهبری )مثل مسیر- هدف، اقتضایی )یافت می شود، نیازمند است( لیر3،2012: 48 ).موضوع "تفکر استراتژیک" در بیش از یک دهه گذشته در حوزه مدیریت استراتژیک بسیار مورد توجه بوده و در تحقیقات بسیاری به اهمیت دار بودن قابلیت تفکر به عنوان یکی از دو قابلیت اصلی رهبران دارای عملکرد برجسته برشمرده شده است(کالینز و لاو4،2000 : 25) از دیدگاه مینزبرگ، تقویت، تفکراستراتژیک، به تدوین استراتژی های بهتر منجر می شود. او معتقد است مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند. آنها سازمان را آن گونه که باید باشد می بینند نه آن گونه که هست(مشبکی و حسنی،2008: 110) در حال حاضر سازمان ها مجبورند در کنار سبک های رهبری ،تفکر استراتژیک را نیز سرلوحه کار خود قرار دهند و از طرف دیگر جهت اجرای آن، فرایندهای مدیریت استراتژیک را جایگزین شیوه قبلی و معمولی مدیریت نمایند تا بهتر بتوانند سازمان را سرپا نگاه دارند، برنامه ریزی استراتژیک و حتی پیاده نمودن آن کار زیاد دشواری نیست آنچه در این راستا دشوار به نظر می رسد دوام و پایداری برنامه ریزی استراتژیک درسازمان است. (گل محمدي و همكاران، 1392: 97).
در اکثر مواقع سازمان های امروز با دو شکاف عمده روبه رو هستند. شکاف استراتژی و شکاف دانش. این دوشکاف رابطه متقابل با هم داشته و کارکرد یکی بر دیگری اثر میگذارد. شکل 1-1 روابط متقابل دو شکاف شکاف استراتژی و شکاف دانش را در سازمان نشان میدهد. از سوی دیگر تحقیقات قبلی نشان داده است که در مواقعی که در یک سازمان، مدیریت دانش به نحوی شایسته انجام نشود و استفاده از دانش تصریح شده در هر زمان، به صورت مناسبی انجام پذیر نباشد (شکاف دانش)، این سازمان در تحقق اهداف بلند مدت خود که در تفکر استراتژیک سازمانی آنها را تدوین کرده است، به مشکل بر خواهد خورد (شکاف استراتژیک). بدین معنی که کارکردهای سازمان به تحقق اهداف سازمان منجر نخواهد شد. زیرا محیط ایده آل برنامه ریزی استراتژیک نیز، یک محیط پایدار، در تعادل و قابل فهم است به گونه ای که بدون پیاده سازی مدیریت دانش سازمانی، تفکر استراتژیک ابزار لازم برای پیاده سازی برنامه های کلان سازمان را نخواهد داشت. ارزیابی سازمان های زیادی ( اعم از عمومی و خصوصی) نشان داده است که منشاء اصلی عدم موفقیت اهداف استراتژیک سازمانی، فقدان دانش کافی مدیران و کارکنان، در مورد مدیریت دانش است. زیرا مدیریت دانش باعث اولويت بندي موضوعاتي مي گردد كه برنامه مي بايست به نوعي راه حلي براي آن بيابد( آهارونی5،2011: 115).
این پژوهش با فرض می کند که یکی از قوي ترین و بنیادي ترین ؛اتکا بر مطالعه اولیه ادبیات عوامل مؤثر در این رابطه تفکر استراتژیک است. مطالعات فوق نشان می دهند تفکر استراتژیک می تواند تمامی ابعاد و متغیرهاي سازمانی را تحت تأثیر قرار دهد. پس می توان فرض کرد که تفکر استراتژیک بر دستاوردهاي مدیریت دانش نیز مؤثر است. تفکر استراتژیک سازمان می تواند مشخص کند که مدیریت دانش به سمت خروجی هاي محافظه کارانه اي همچون کارایی و کاهش هزینه و ریسک حرکت کند یا اینکه چالش هایی چون تمایز و نوآوري را تعقیب نماید (فراری6 و همکاران،2012 :690).
با گسترش نقش رهبران استراتژيك نياز به فهم اين موضوع وجود دارد كه چگونه رهبران بيشترين تأثير مثبت را روي مدیریت دانش دارند. با توجه به توضیحات بالا و از آن جا که مدیران در هر سازمان به عنوان یک عنصر اصلی در هدایت امور به شمار می روند و اگر رهبرانی موفق برای پیروان خود در سازمان باشند بدون شک آن سازمان به نتایج مورد قبولی دست پیدا خواهد کرد و همانطور که می دانیم اگر کارکنانی که در این سازمان می باشند به رهبران خود اعتماد کافی را داشته باشتد بنابراین نتیجه موردنظر بهتر از پیش خواهد شد. مدیران با مشکلات بسیار زیادی مواجه هستند و اگر نتوانند از رهبری استراتژیک مناسبی برای برخورد در شرایط مختلف استفاده نمایند ضربات جبران ناپذیی را متحمل خواهند شد. بنابراین اگر رهبری استراتژیک که مدیران برای هدایت کارکنان در سازمان به کار گیرند مناسب باشد و کارکنان نیز این موضوع را بپذیرند که رهبران آن ها بهترین تصمیم ها در مورد سازمان و آن ها اتخاذ می کنند قطعاً باعث ایجاد پیاده سازی مدیریت دانش بالا در سازمان خواهد شد. اما دراین بین داشتن یک تفکر استراتژیک سازنده توسط کارکنان می تواند ضمن اثر پذیری از سبک رهبری استراتژیک مدیران بر مدیریت دانش شرکت های تولیدی نیز اثر بگذارد و بدین شکل نتیجه مثبت رابه دنبال داشته باشد. داشتن نگاهی راهبردی در هر سازمانی می تواند نتایج خوبی را به دنبال داشته باشد و از هرج و مرج در تصمیم گیری و شکست در رسیدن به اهداف جلوگیری نماید و اگر کارکنان در یک سازمان دارای دیدی راهبردی باشند می توانند بر بسیاری از مشکلات فائق آیند و بدین شکل این طرز فکر را به عنوان عملکرد مثبت در سازمان خود نهادینه کنند. بنابرا ین با توجه به مطالب یادشده اهمیت رهبری استراتژیک به روشنی اثبات شده است، اما ارتباط آن با مدیریت دانش با نقش میانجی تفکر استراتژیک کمتر تشریح شده اند و پژوهشهاي گوناگون داخلي و خارجي اندكي به بررسي رابطه رهبري استراتژیک با مدیریت دانش با نقش میانجی تفكر استراتژيك پرداخته اند . در چندين مورد از پژوهش هاي خارجي كه به بررسي اين رابطه پرداخته اند، رهبري استراتژيك از عوامل مهم و مؤثر در ارتقاي مدیریت دانش بوده است. با توجه به تغييرات شتابان عصر حاضر، نقش رهبري استراتژيك در مدیریت دانش جلوه بيشتري پيدا مي كند. عصر حاضر به رهبراني نياز دارد كه بتوانند نيازهاي كاركنان خود را به خوبي تشخيص دهند و سازمان را در جهت رسيدن به اهداف راهبردي هدايت كنند و بتوانند با سازمانهاي ديگر وارد رقابت سالم شوند. كه اين امر نيازمند كسب مزيت رقابتي از طريق به كارگيري رهبري استراتژيك در سازمان است. بنابراین.دنیای تکنولوژی محور امروزی، راه هایی کاملاً جدید را برای مدیران ارشد جهت تدوین استراتژی، تسهیل کار و روابط کاری و بهبود عملکرد به وجود آورده است . شرکت های تکنولوژی محور شرکت هایی اند که گرایش زیادی به تحقیق و توسعه دارند و بر نوآوری و کارآفرینی تأکید کرده اند و الگوی خاصی از روابط کاری را حفظ می کنند و از این جهت جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت ساپکو انتخاب شد زیرا در صورتی که رهبران این شرکت بر فعالیت های روزانه متمرکز شده و اقدامات بلندمدت و استراتژیک غافل شوند، دست یابی به مدیریت دانش مطلوب ممکن نخواهد بود .بنابراین، هدف اصلی این پژوهش تعیین میزان تاثیر رهبري استراتژیک از طریق تفكر استراتژيك بر مدیریت دانش در شرکت ساپکو است.
مبانی نظری پژوهش
رهبری استراتژیک
تعریف رهبری استراتژیک به دلیل گسترده و پیچیده بودن حوزة آن باعث ایجاد چالش شده است. در اینجا برخی تعریف های بیان شده برای رهبری استراتژیک مرور شده است. رهبری استراتژیک عبارت است از توانایی نفوذ در دیگران برای اتخاذ داوطلبانه تصمیم های روزانه ای که دوام بلندمدت سازمان ها را افزایش می دهد، در حالی که همزمان موفقیت مالی کوتاه مدت آن ها را نیز حفظ می کند. رهبری استراتژیک به معنی توانایی پیش بینی وتجسم آینده، حفظ انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک و پی ریزی تغییراتی است که باعث ایجاد مزیت رقابتی برای سازمان در آینده خواهد شد ( لیر،2012: 27 ). رهبری استراتژیک عبارت است از خلق استراتژی از طریق تحلیل مناسب محیط درونی و بیرونی سازمان، پیاده سا ی استراتژی مناسب در زمان مناسب، ارزیابی و اتخاذ رفتار مناسبی که مقتضای محیط فعلی است(توتار و همکاران،2011 :1379). رهبری استراتژیک را توانایی رهبران در بیان دلیل و برهان برای تداوم وجود سازمان تعریف می کند.رهبری استراتژیک را توانایی شخصی جهت پیش بینی کردن، تجسم کردن، حفظ انعطاف پذیری، تفکر استراتژیک، و کار کردن با دیگران به منظور ایجاد تغییراتی که آیندة نویدبخشی را برای سازمان رقم می ند. رهبری استراتژیک عبارت است ا توانایی درک کلیتِ سازمان و محیطی که سازمان در آن فعالیت می کند و به کارگیری این شناخت و درک به منظور ایجاد تغییر استراتژیک از طریق سایر افراد سازمان برای تثبیت جایگاه آن در محیط در کوتاه مدت و بلندمدت (شاو7،2019: 100)
تفکر استراتژیک
بر اساس نظر بسیاري از پژوهشگران این حوزه، تعریف مشخص و همه پذیري براي تفکر استراتژیک وجود ندارد( مونواریار8،2011: 67)و هر یک از صاحب نظران آن را از بعدي خاص مورد توجه قرار می دهند و تعریف می کنند؛ بنابراین شاید شناخت آن به دلیل ابعاد گوناگون و مفاهیم عمیق، با تعریف نظري، کاري کم ثمر باشد (حسینی و همکاران،1395).تفکر استراتژیک تصویر نتایج مورد نظر آینده و رویایی عملی براي خلق آینده اي مطلوب با نتایج تعیین شده و دست یافتنی ، است که موجب افزایش ارزش می شود(کافمن و همکاران9،2003 : 33).تفکر استراتژیک قابلیت( معماري استراتژیک ( است و فرایندي براي شناسایی استراتژي هاي بقا و یا مدل هاي کسب و کاري است که به خلق ارزش براي مشتري منجر شوند(ابراهیم،2005)تفکر استراتژیک استفاده از چارچوب هاي ذهنی مختلف براي بررسی ، تحلیل و در نهایت تصمیم گیري موقعیت هاي استراتژیک است(استیسی10، 2005: 25). تا مدیران ارشد تفکر اجرایی بتوانند برتر از فرایندها و بحران هاي روزانه ظاهر شوند. تفکر استراتژیک راهی است براي حل مسائل استراتژیک که شیوه ي منطقی و همگرا را با فرایندهاي تفکر خلاق و واگرا ترکیب می کند تا رخدادها، بهتر درك شده و امکان افزایش کارایی و بقاي سازمانی فراهم گردد. از مهم ترین ویژگی هاي تفکر استراتژیک نگرش کلی نگر آن به فضاي کسب و کار است و به جاي این که سیستم کسب و کار را در قالب الگوهاي تحلیلی ساده شده خلاصه کند، تصویري کلی از کسب و کار در ذهن ایجاد می کند. سنگه این را تفکر سیستمی و لیدتکا آن را الگوي ذهنی کامل از نظام خلق ارزش براي مشتري می نامند. اصلی ترین کارکرد تفکر استراتژیک، خلق چشم انداز است که باعث مشخص شدن سمت و سوي مطلوب سازمان می شود، حرکت سازمان را جهت می بخشد و به صورت یک آرمان مشترك، سازمان را یک پارچه و هم انگیزه می کند )کظمی11 و همکاران ،2016: 33 ) تفکر استراتژیک بر ترکیب و به کارگیري شهود و خلاقیت براي خلق چشم اندازي یکپارچه تأکید دارد. از سوي دیگر رفتار حاصل از تفکر استراتژیک، سازمان را تمایزگرا و دنباله روي از دیگران را از مجموعه ارزش هاي آن خارج می کند(گریتس12 ،2002: 458).
مدیریت دانش
مدیریت دانش به این شرح تعریف می شود: »مدیریت فرایندهای سازمانی است که دانش سازمانی را خلق، انتقال، ذخیره و تکرار می کند (خلیل13،2006) لی و چیو14مدیریت دانش را پدیده ای چندوجهی و میان عملکردی معرفی می کنند. سازمان ها در صورتی می توانند در مدیریت دانش مؤثر عمل کنند که نگرش آنها به دانش سازمانی، نگرشی فرایندی باشد (بونتیس و فیتزینز15،2002))فرایند مدیریت دانش سازمانی شامل کسب، ایجاد، مستندسازی، انتقال و کاربرد دانش است که در حال تبدیل شدن به یک وظیفة کاملا ً تجاری است اولین مرحله از مدیریت دانش، کسب دانش است. دانش می تواند از طریق خلق دانش در داخل محدودة سازمان تولید شود، یا از طریق یک منبع خارجی بدست آید و به داخل سازمان آورده شود (فورد16،2003). خلق دانش بعد دوم مدیریت دانش است، که به این مفهوم اشاره دارد که چگونه دانش توسط افراد در داخل سازمان ایجاد می شود. نوناکا و تاکشی عقیده دارند افراد ازاجزای مهم خلق دانش در داخل سازمان اند (فرانکلین17،2006).طبق نظر نوناکو دانش از طریق یک سری تغییرات مداوم بین دانش ضمنی و صریح از طریق اجتماعی سازی، ترکیب، درون سازی و برون سازی، ایجاد می شودانتقال دانش به فعالیت هایی اشاره می کند که دانش را به بیرون انتشار می دهند ( هوانگا و همکاران18،2019: 225).الیور معتقد است رویکرد بهبود مداوم فعالیت های تجاری، سازمان را قادر می کند تا موقعیت رقابتی خود را از طریق افزایش درآمدهای مالی، از راه روابط بهبودیافته با مشتریان ، یا از طریق بهبود هزینه ها از راه بهبود فرایندها توسعه بخشد. این بدان معنا است که سازمان باید فرهنگ یادگیری داشته باشد که در آن کارمندان برای کسب، مستندکردن، ایجاد، انتقال و کاربرد اطلاعات جدید برای کمک به فعالیت های سازمانی تشویق شوند. یک برنامة مدیریت دانش قوی به کارکنان اجازه خواهد داد تا یاد بگیرند و رشد کنند و به دارایی های قوی شرکت ها تبدیل شوند (الیور19،2008).تدوین راهبردهای مدیریت دانشِ مناسب برای بسیاری از سازمان ها با توجه به اهمیت آن برای رسیدن به نتایج سازمانی ضروری است(سوسا و روچا20،2019: 225).در این پژوهش فرایندهای مدیریت دانش دارای پنج مولفه خلق دانش،اکتساب دانش ،سازمان دهی دانش ،انتشار دانش و کاربرد دانش است که از مدل مدیریت دانش لاسون21(2003) اقتباس شده است.1-خلق دانش :خلق دانش، اولین مرحله از مراحل وسیع فرآیند دانش است؛دانش در سازمان در دو چرخه متمایز شخصی و گروهی خلق می شود.دانش شخصی وقتی در بافت سازمانی به کار می رود دانش جدیدی خلق شده که می توان آن را دانش سازمانی نامید.دانش از تجربیات و مهارت های کارکنان ناشی می شود.دانش توسط افراد با مشخص کردن شیوه های جدید انجام کارها یا توسعه علم،خلق می شود.گاهی اوقات چنانچه دانش در سازمانی وجود نداشته باشد دانش بیرونی وارد سازمان می شود.همه سازمان ها در قالب عملکردها و فعالیت های سازمانی ،دانش را خلق و از آن استفاده می کنند.ایجاد دانش به توانایی سازمان ها در بسط ایده ها و راه حل های نوین و مفید اشاره دارد.هر سازمانی با توسعه و تجدید ساختار دانش قبلی و فعلی با روش های مختلف به خلق واقعیت و معناهای جدید می پردازد(بوس22،2004).2-اکتساب دانش: کسب دانش برای پاسخ گویی به نیازهای فعلی و قابل پیش بینی آینده و تحقق اثر بخش اهداف ضروری است.دانش را می توان از مکانیزم های مختلفی کسب کرد .به منظور شناسایی مکانیزم اکتساب دانش می توان آن را در دو طبقه قرار داد:منبع درون سازمان و منبع بیرون سازمان.منبع درونی اکتساب دانش،ذهن کارکنان(دانش تلویحی و مستتر)یا پایگاه داده سازمان که به شکل اطلاعات کد گذاری شده است.منبع بیرونی اکتساب دانش الگوبرداری و همکاری بین سازمانی است.اکتساب دانش شامل به دست آوردن دانش برای استفاده داخل سازمان،از طریق دانش برون سازمانی است که در دسترس دیگران قرار دارد(گابریل و ناوارو23،2015).به عقیده یانگ 24و همکاران(2010)،کسب دانش به معنای به دست آوردن دانش جدید از منابع مختلف به ویژه شرکای خارجی بوده و در بسیاری از سازمان ها به مثابه یک اهرم رقابتی به شمار می رود..کسب دانش عبارت است از فرایند بازیابی دانش صریح25 و هم دانش نهان26 است(فدیا و کمل27،2014).3-سازمان دهی دانش: دانشی که ایجاد شده باید به شکل اولیه اش در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره شود.بسیاری از سازمان ها از انواع مختلف منابع،جهت ضبط و نگهداری دانش استفاده می کنند(بوس،2004).در این فرایند،سازمان مجموعه عظیم دانش را بعد از ورود به پایگاه دانش ،برای کاربرد باید ذخیره و سازماندهی کند.هدف نهایی این مرحله،کمک به اعضای سازمان جهت دسترسی به دانش لازم در فرایندهای اخذ تصمیم است.فرآیند سازماندهی در هر کجای سازمان ممکن است صورت گیرد مانند:الف-حافظه سازمانی و حافظه افراد،ب-فرهنگ سازمانی،ج-روش های یادگیری،درک،تفکر،احساس،سهیم سازی و انتقال بین اعضای سازمان، د-فرآیند و رویه ها،ر-محل های فیزیکی،ز-بایگانی(دیجیتالی و کاغذی)( زید 28و همکاران،2012).4-انتشار دانش: دانش باید در دسترس هر کسی در سازمان قرار گیرد تا در هر زمان و مکانی که نیاز است آن را مورد استفاده قرار دهد.فناوری های جدید مانند کارهای گروهی،اینترنت و دیگر فناوری ها به انتشار دانش کمک می کند.انتشار دانش ،مستلزم برداشتن دو گام است:ارسال،فرستادن یا عرضه دانش به گیرنده ای بالقوه و جذب آن توسط شخص.منظور از انتشار دانش،افزایش توانایی سازمان در انجام کارها و در نهایت بالا بردن ارزش آن هاست.فقط ایجاد تغییر در رفتار می تواند گویای انتقال موثر دانش باشد.صرف در دسترس بودن دانش به معنای انتشار آن نیست( لوپز-نیکولاس و مر نو29 ،2011).5-کاربد دانش:از دیدگاه اکثر پژوهشگران مهمترین فرآیند مدیریت دانش است.آن ها بیان می کنند،مزیت رقابتی متعلق به سازمان هایی که بهترین دارایی های دانش را دارند نیست،بلکه متعلق به سازمان هایی است که به بهترین صورت از دانش خود در عمل استفاده می نمایند.اگر دانش تبدیل به عمل نشود و فعالیت های سازمانی بر اساس دانش سازمان نباشد همه فعالیت ها و فرآیندهای مدیریت دانش ،عقیم بی اثر است.به کارگیری دانش شامل فعالیت هایی است که از دانش در فرایندهای کسب و کار استفاده می کنند0 به منظور توسعه کاربرد دانش در مجموعه های دولتی می توان در ساختار سازمانی رسمی سازمان ،جایگاهی را برای مدیریت دانش در نظر گرفت که به صورت کاملاً تخصصی ،فعالیت تسهیم و استفاده از دانش را رهبری کرده و پایه های فکری افراد را در زمینه اصلاح کرد (بوس،2004).کاربد دانش فرایندی است که تضمین می کند،سازمان دانش به دست آمده را به درستی استفاده می کند.از منظر دیگر کاربرد دانش بیانگر جمع آوری دستورالعمل ها و فرایند های حل مسئله است که در تصمیم گیری ها به کار می رود(گابریل و ناوارو،2015).کاربد دانش عبارت است از فرایند استفاده از دانش برای حل مسائل کسب و کار و اخذ تصمیمات کاری که شامل بازیابی و به کارگیری دانش است(فدیا و کمل،2014).
پیشینه پژوهش
در زیر خلاصة نتایج برخی پژوهش های انجام گرفته دربارة رابطة رهبری استراتژیک و تفکر استراتژیک ومدیریت دانش بیان شده است.رحیم نیا و همکاران (1394) در پژوهشی با عنوان تأثير رهبري نوآورانه و اشتراك دانش بر عملكرد سازمان به واسطه هماهنگي استراتژيك (مورد مطالعه: شركت هاي تابعه و زيرمجموعه توانير) که با روش توصیفی از نوع همبستگی با نمونه آماری 58 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که در شرايط متلاطم محيطي حاكم بر شركت هاي جامعه آماري در سال هاي اخير، اشتراك دانش و رهبري نوآورانه با عملكرد سازمان رابطه مثبت و مستقيم داشت و هر دو مي توانند تطابق و سازگاري سازمان به محيط بيروني را افزايش داده و منجر به هماهنگي استراتژيك شوند، اما هماهنگي استراتژيك بر عملكرد تأثيري نداشت.فریدونی و جلالی فراهانی(1395) در پژوهشی با عنوان ارائۀ مدل تبیین رابطۀ فرايندهای مديريت دانش با تفکر استراتژيک که در کارکنان ستادی ادارۀ کل ورزش و جوانان استان البرز و با روش توصیفی از نوع همبستگی با نمونه آماری 127 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین فرایندهای مدیریت دانش، شامل تولید دانش، تسهیم دانش، بکارگیری و ذخیرۀ دانش، با تفکار اساتراتژیک ارتباط وجود داشت.عسگرانی و اصغری(1396) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین سبک های رهبری و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی در کارکنان شهرداری منطقه 4 که با روش توصیفی از نوع پیمایشی با نمونه آماری 285 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که سبک های رهبری و مدیریت دانش بر عملکرد شغلی کارکنان تاثیر مثبت داشت.کریمی و عباسی(1396) در پژوهشی با عنوان تبيين رابطه یادگيري سازمانی و مدیریت دانش با تفکر استراتژیک در کارشناسان وزارت ورزش و جوانان ایران که با روش توصیفی از نوع پیمایشی با نمونه آماری 196 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین یادگیری سازمانی و مدیریت دانش با تفکر استراتژیک رابطه معناداری وجود داشت.کریمی و همکاران(1397) در پژوهشی با عنوان تأثیر فناوري اطلاعات و ارتباطات و تفکر استراتژیک بر پیادهسازي مدیریت دانش در ادارات کل ورزش و جوانان غرب ایران که با روش توصیفی از نوع پیمایشی با نمونه آماری 175 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین دو متغیر فناوري اطلاعات و ارتباطات و پیاده سازي مدیریت دانش برابر با 52/0 بود. و بین دو متغیر تفکر استراتژیک و پیاده سازي مدیریت دانش برابر 37/0بود پس می توان نتیجه گرفت که فناوري اطلاعات و ارتباطات و تفکراستراتژیک بر پیادهسازي مدیریت دانش تأثیر داشت.فیض و همکاران(1397) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه مدیریت دانش و شکل گيري تفکر استراتژیک با.تبيين نقش ميانجی سرمایه فکري در شرکت هاي دانش بنيان که با روش توصیفی از نوع همبستگی با نمونه آماری 73 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین مدیریت دانش و شکل گیری تفکر استراتژیک رابطه معناداری برقرار بود. بدین معنا که مدیریت دانش در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک فناوری پردیس منجر به شکل گیری تفکر استراتژیک شد. نتایج همچنین نشان داد که سرمایه فکری در رابطه میان مدیریت دانش و تفکر استراتژیک نقش میانجی داشت.سلیمی و همکاران(1398) در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه بین مدیریت دانش و استراتژیهای کسب و کار )مطالعه موردی شرکت بهسازان کاوش) که با روش توصیفی از نوع همبستگی با نمونه آماری 120 نفر انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین مدیریت دانش)مولفه های کسب، انتقال، بکارگیری و ثبت و ضبط دانش( با استراتژیهای کسب و کار)مولفه های رهبری هزینه و تمایز( ارتباط معناداری وجود داشت0نیکولایدس30 (2007) در پژوهشی با عنوان مدیریت دانش و استراتژی به این نتیجه رسید که در فرایند تفکر استراتژیک، مدیران راهبردی تصمیمات بهتری می گرفتند.سنقانی31 (2009) در پژوهشی با عنوان به کارگیری مدیریت دانش بر اساس چهارچوب استراتژیک در هند به این نتیجه رسیدند که روش پیاده سازی مدیریت دانش را در ساختار سیستمی لازم بود و بر ضرورت مبادله پیوسته دانش بر تفکر مدریت های کلان تاکید می ورزد. او مدل عملی و کاربردی مدیریت دانش را بر پایه تفکر استراتژیک عمده سازمان های کشورهای جهان سوم (با الگو برداری از کشور هند) توضیح داد .سیبل32 (2012) در پژوهشی با عنوان مهارت های تفکر استراتژی در زمان سازگاری با IFRS به این نتیجه رسیدند که دانش به از دوقسمت اطلاعات و دیدگاه تشکیل شده بود که دومی را دانش ضمنی33 مینامند. او بیان میکند که دانش ضمنی در کمیت و کیفیت تفکر استراتژیک و فرایند تصمیم گیری دارد ولی شناخت و ارزیابی این دانش بسیار سخت تر و پرهزینه تر بود. او بیان کرد که مدیرت دانش کاربردی هنوز در مراحل ابتدایی تکامل خود م یباشد و مهمترین روش های جمع اوری و انتقال دانش ضمنی، ناشناخته هستند و برپایه انتخاب کارمندان نقش دارند. بنابراین او نتیجه میگیرد که بزرگترین چالش تفکر استراتژی، ارائه روش های برای جمع آوری و انتقال و تسهیم دانش ضمنی می باشد.تزابار34 و همکاران (2013) در پژوهشی با عنوان منابع خارجی دانش و ادغام دانشی به این نتیجه رسیدند که هرچه افراد بیشتری در سازمان قادر باشند با استفاده از مدیریت دانش، تفکر استراتژیک خود را پیاده کنند، احتمال دست یابی به نوآوری در سازمان افزایش مییابد. بدین منظور کسانی که حق تصمیم گیری در سازمان را دارند، باید دسترسی بهتری نیز به دانش داشته باشند. او با بررسی خود به این نتیجه رسید که در سال های اخیر، با افزایش تمرکز زدایی در سازمان ها، کیفیت دسترسی دانش نیز افزایش یافته است و تفکر استراتژیک در کارمندان متوسطه نیز بهبود یافته بود. این امر در تطابق کامل با نیازهای متنوع دنیای سازمانی امروز است. از دید این محقق معمولا استراتژی های سازمانی در دهه گذشته، در تضاد با افزایش سرعت انتقال دانش در شبکه تفکر سیستمی خود بوده اند. این دانشمندان همچنین بحث می کرد که ساختارها و اصول تفکر جدید سیستمیک، لزوما به معنای افزایش بهبود در دسترسی اطلاعت در لایه های میانی مدیران نبود.کظمی35 و همکاران (2016) در پژوهشی با عنوان یکپارچه سازی تفکر استراتژیک و رهبری تحول گرا در جهت فرآیند حمایت ایده توسعه محصول جدید در شرکت های بین المللی که روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که بین تفکر استراتژیک و رهبری تحول گرا در جهت حمایت از پتانسیل تولید ایده محصول جدید در شرکت های بین المللی صنعتی رابطه معناداری وجود داشت.پرازرتچارو و گانگ تانگ36 (2018) در پژوهشی با عنوان تأثیر عوامل رهبری استراتژیک مدیران بر اثربخشی مدرسه تحت اداره منطقه خدمات آموزشی ابتدایی مها سرخام با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مدیران تأثیر زیادی بر تعیین جهت مدرسه ،اجرای عملیات استراتژیک و آگاهی بالای کنترل و ارزیابی استراتژیک داشتند.همانطور که مطالعات پیشین نشان می دهد در زمینه ارتباط بین سه متغیر رهبری استراتژیک ، مدیریت دانش و تفکر استراتژیک خلا نظری و پژوهشی هست که این پژوهش به دنبال رفع آن است و پژوهش های مختلف روابط و جوانب متفاوتی را درنظر گرفته است. این خلا در ایران و بویژه در در شرکت ساپکو پررنگتر است و پژوهش های بسیار محدودی به روابط متغیرهای مورد نظر در این پژوهش پرداخته است؛ لذا این پژوهش هم به لحاظ قلمرو موضوعی و هم به لحاظ قلمرو زمانی و مکانی از جنبه نوآوری و جدید بودن برخوردار است.
الگوي نظري و مفهومی پژوهش
با توجه به این مطالب در این پژوهش، متغیر رهبری استراتژِک به عنوان متغیر مستقل، تفکر استراتژِک به عنوان متغیر میانجی و مدیریت دانش به عنوان متغیر وابسته درنظر گرفته، و الگوی مفهومی ذیل ارائه شد:
شکل شماره1 :الگوي نظري و مفهومی پژوهش
با توجه به الگوی پژوهش، فرضیات پژوهش به این شرح طراحی شد:
فرضيه های تحقيق
فرضیه اصلی
رهبری استراتژیک بر مدیریت دانشتاثیر می گذارد و تفکر استراتژیک در شرکت ساپکو این رابطه را تعدیل می کند.
فرضيه هاي فرعي:
1- بین ابعاد رهبری استراتژیک (استراتژي تعهدي،استراتژي بازدهی، استراتژي فرمانبرداري،استراتژي مشارکتی) با مدیریت دانش در شرکت ساپکو رابطه معنادار وجود دارد
2- بین ابعاد تفکر استراتژیک (تمرکز بر هدف، چشم انداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان ) با مدیریت دانش در شرکت ساپکو رابطه معنادار وجود دارد
روش شناسی پژوهش
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصيفي از نوع همبستگي(مدل سازي معادله ساختاري( می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل کلیه مدیران در شرکت ساپکو به تعداد 130نفر در سال 1398است که با احتساب حجم نمونه از فرمول کوکران،100نفر برآورد شده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. چون تعداد افرادی که در جامعه آماری این پژوهش یعنی مدیران شرکت ساپکو تعداد مشخصی داشته اند و چارچوب نمونه گیری وجود داشته است محقق سعی کرده تا با روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول اعداد تصادفی نمونه استخراج گردد. جهت گرد آوری داده ها در این تحقیق براي رهبری استراتژیک از پرسشنامه استاندارد رهبري استراتژیک سرات و همکاران(2011)، این پرسش نامه شامل23سوال میباشدکه مبتنی بر ابعاد(قابلیت های فردی، قابلیت های سازمانی و قابلیت های محیطی)بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بودسنجیده شد و پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژيك لیدتکا ( 1998) ، این پرسش نامه شامل29سوال میباشدکه مبتنی بر ابعاد(تمرکز بر هدف، چشمانداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان )بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بود و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش، لاوسون (۲۰۰۳)، این پرسش نامه شامل20سوال میباشدکه مبتنی ابعاد (خلق دانش،اکتساب دانش ،سازمان دهی دانش ،انتشار دانش و کاربرد دانش) را مورد سنجش قرار می دهد. بود. مقیـاس پاسـخگویی ایـن پرسشنامه در این پژوهش پنج درجه اي لیکرت بودسنجیده شد.روایی پرسش نامه ها:الف :روایی محتوا:بدين منظور محقق پس از ساخت پرسشنامه آن را در اختيار 10 نفر از صاحبنظران و اساتيد حوزه مدیریت وسازمان قرار داد و مورد تایید قرار گرفتب :روایی صوری:روایی در اصل به صحت و درستی اندازهگیری محقق برمیگردد. برای افزایش روایی پرسشنامه، ابتدا 30 پرسشنامه بین تعدادی از مخاطبان در جامعه آماری توزیع و کلیهی ابهامات افراد جامعه آماری در رابطه با سئوالات مشخص شد. بدین ترتیب تعدادی از سئوالات، حذف و تعداد دیگری جایگزین آن شد و در نهایت پس از شفاف شدن نقاط ضعف و قوت سئوالات، پرسشنامه نهایی و توزیع گردید.ج :روایی سازهاعتبار عاملي پرسشنامه برای بررسی اعتبار عاملی پرسشنامه های بکار رفته از دو روش تحلیل عاملی تائیدی و اکتشافی در تحقیق حاضر استفاده گردید.پایایی پرسش نامه ها:بدين منظور يک نمونه اوليه شامل 30 پرسشنامه پيش آزمون گرديد و سپس با استفاده از دادههاي به دست آمده از اين پرسشنامهها و به کمک نرمافزار 22 SPSS ميزان ضريب اعتماد با روش آلفاي کرونباخ محاسبه شد که عدد بدست آمده برای هر ابزار بدین شرح می باشد.
جدول(1) ضریب قابلیت اعتماد پرسش نامه های بکار رفته
|
به منظور تأیید یا رد فرضیات از روش الگویابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار PLS Smart استفاده شده است که از روش حداقل مربعات جزئی استفاده می شود. حداقل مربعات جزئی برای مقابله با مشکلات داده های خاص مانند حجم اندک داده ها، وجود داده های گم شده، عادی نبودن داده ها و همخطی بین متغیرها طراحی شده است؛ لذا از آنجا که در پژوهش با توجه به وجود متغیر میانجی، احتمال خطای همخطی بین متغیر مستقل و میانجی زیاد بود، این روش مورد استفاده قرار گرفت
یافته ها پژوهش
در اين بخش محقق به بررسی فرضیات تحقیق می پردازد.
ارزیابی الگوی ساختاری پس از بررسی الگوی اندازه گیری به بررسی و برازش الگوی ساختاری پرداخته می شود. شکل 2 ،الگوی معادلات ساختاری برای آزمون الگوی مفهومی پژوهش را نشان می دهد.
رهبری استراتژیک بر مدیریت دانش تاثیر می گذارد و تفکر استراتژیک در شرکت ساپکو این رابطه را تعدیل می کند.به منظور بررسی فرضیه فوق از نرم افزار وارپ پی ال اس37 استفاده شده است که خروجی آن در شکل (2) نشان داده شده است.
شکل(2) مدل روابط متغیرهای فرضیه اصلی
همان طور که در شکل(2) نشان داده شده است رهبری استراتژیک دارای ضریب تاثیر72/0 بر مدیریت دانش بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی تفکر استراتژیک 55/0 بوده و با توجه به مقدار کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است ،. جدول(2) این اثرات را نشان می دهد.
جدول(2) اثرات غیر مستقیم و کل متغیرهای غیر مکنون فرضیه اصلی
اثرات غیر مستقیم و کل | ||||
اثرات کل | ||||
| رهبری استراتژیک | تفکر استراتژیک | مدیریت دانش | رهبری استراتژیک * تفکر استراتژیک |
مدیریت دانش | 72/0 |
|
| 55/0 |
حال یک سوال اساسی مطرح می شود و آن این است که آیا شاخصهای برازش مدل معنادار است؟ بدین منظور شاخصهای مناسب بودن برازش مدل را مورد بررسی قرار می دهیم که در جدول(5) خلاصه شده است.
جدول(3) نمای ضرایب متغیرهای مکنون فرضیه اصلی
| مقدار استاندارد | رهبری استراتژیک | تفکر استراتژیک | مدیریت دانش | رهبری استراتژیک * تفکر استراتژیک |
ضریب تعدیل |
|
|
| 188/0 |
|
ضریب تعدیل شده |
|
|
| 177/0 |
|
قابلیت اعتماد مرکب | 7/0≥ | 871/0 | 704/0 | 769/0 | 837/0 |
آلفای کرونباخ | 7/0≥ | 933/0 | 922/0 | 944/0 | 923/0 |
میانگین واریانس استخراج شده | 5/0≥ | 888/0 | 666/0 | 5/0 | 622/0 |
میزان VIF برای هم خطی | 5≤ | 255/1 | 171/1 | 236/1 | 004/1 |
شاخص ارتباط پیش بین(Q2) | 15/0≥ |
|
| 179/0 |
|
شاخص برازش کلی مدل (GOF) | 25/0≥ |
|
| 255/0 |
|
کلیه شاخصهای مذکور معنادار بوده و نشان دهنده برازش مناسب مدل است. علاوه بر این بایستی روایی واگرای مدل مذکور نیز مورد بررسی قرارگیرد که این موضوع در جدول(6)نشان داده شده است.
جدول(4) روایی واگرا مربوط به مدل فرضیه اصلی
| رهبری استراتژیک | تفکر استراتژیک | مدیریت دانش | اثر تعدیلی تفکر استراتژیک * رهبری استراتژیک |
رهبری استراتژیک | (744/0) |
|
|
|
تفکر استراتژیک | 328/0 | (680/0) |
|
|
مدیریت دانش | 394/0 | 308/0 | (633/0) |
|
اثر تعدیلی تفکر استراتژیک * مدیریت دانش | 244/0 | 331/0 | 255/0 | (622/0) |
با توجه به آنکه جذر واریانس استخراج شده که در پرانتز و بر روی قطر اصلی ماتریس است، بزرگتر از بارهای عاملی هر یک از متغیر های مکنون در هر ستون است لذا مدل فرضیه اصلی پژوهش از روایی واگرای مناسب برخوردار می باشد. با توجه به موارد مطرح شده فوق، فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر رهبری استراتژیک بر مدیریت دانش تاثیر می گذارد و تفکر استراتژیک در شرکت ساپکو این رابطه را تعدیل می کند.، تایید می شود. همان طور که نشان داده شده است هر چه میزان رهبری استراتژیک بهبود می یابد ، مدیریت دانش نیز تقویت می شود و این مسئله توسط تفکر استراتژیک تعدیل می شود. یعنی زمانی که تفکر استراتژيك بهبود می یابد باعث تقویت مدیریت دانش میگردد.
آزمون فرضيه فرعي شماره يک: بین رهبری استراتژیک (استراتژي تعهدي،استراتژي بازدهی، استراتژي فرمان برداري،استراتژي مشارکتی) با مدیریت دانش در شرکت ساپکو رابطه معنادار وجود دارد.
مقادیر عدد معناداري مشاهده شده کمتر از01/0 و نزديک به صفر(01/0>Sig) ميباشد، که از سطح معناداري استاندارد (5% =a) کمتر است. لذا فرضيه تأييد ميشود. يعني بین ابعاد رهبری استراتژیک (استراتژي تعهدي،استراتژي بازدهی، استراتژي فرمان برداري،استراتژي مشارکتی) با مدیریت دانش رابطه معنادار وجود دارد با توجه به اين که ضريب همبستگي بين اين متغيرها به غیر از استراتژي فرمانبرداري منفی است و بقیه متغيرها با مدیریت دانش رابطه معنادار مثبت وجود دارد .
جدول (5)جدول آزمون همبستگي پيرسون ميان ابعاد رهبری استراتژیک و مدیریت دانش
ابعاد رهبری استراتژیک | ضريب همبستگي | عدد معناداري(sig) | نتايج |
استراتژي تعهدي | 444/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
استراتژي بازدهی | 485/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
استراتژي فرمانبرداري | 346/0- | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
استراتژي مشارکتی | 585/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
بین ابعاد تفکر استراتژیک (تمرکز بر هدف، چشم انداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان ) با مدیریت دانش در شرکت ساپکو رابطه معنادار وجود دارد.
مقادیر عدد معناداري مشاهده شده کمتر از01/0 و نزديک به صفر(01/0>Sig) ميباشد، که از سطح معناداري استاندارد (5% =a) کمتر است. لذا فرضيه ميشود. يعني بین ابعاد تفکر استراتژیک (تمرکز بر هدف، چشم انداز سیستمی، فرصت طلبی هوشمندانه، فرضیه محور بودن، تفکر در طول زمان ) با مدیریت دانش رابطه معنادار وجود دارد با توجه به اين که ضريب همبستگي بين اين متغيرها با مدیریت دانش رابطه معنادار مثبت وجود دارد .
جدول (6)جدول آزمون همبستگي پيرسون ميان ابعاد تفکر استراتژیک و مدیریت دانش
ابعاد تفکر استراتژیک | ضريب همبستگي | عدد معناداري(sig) | نتايج |
تمرکز بر هدف | 499/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
چشم انداز سیستمی | 465/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
فرصت طلبی هوشمندانه | 485/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
فرضیه محور بودن | 422/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
تفکر در طول زمان | 444/0 | کمتر از 01/0 | رابطه معنادار وجود دارد |
بحث و نتیجه گیری
یافته های پژوهش در خصوص فرضیه اصلی نشان داد که رهبري استراتژیک دارای ضریب تاثیر72/0 بر مدیریت دانش مدیران بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی تفكر استراتژيك 55/0 بوده و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. نتایج این فرضیه با پژوهش های فریدونی و جلالی فراهانی(1395) مبنی بر این که بین فرایندهای مدیریت دانش، شامل تولید دانش، تسهیم دانش، بکارگیری و ذخیرۀ دانش، با تفکار اساتراتژیک ارتباط وجود داشت و عسگرانی و اصغری(1396) مبنی بر این که سبک های رهبری و مدیریت دانش بر عملکرد شغلی کارکنان تاثیر مثبت داشت و فیض و همکاران(1397) مبنی بر این که بین مدیریت دانش و شکل گیری تفکر استراتژیک رابطه معناداری برقرار بود و نیکولایدس38 (2007) مبنی بر این که در فرایند تفکر استراتژیک، مدیران راهبردی تصمیمات بهتری می گرفتندکظمی39 و همکاران (2016) مبنی بر این که بین تفکر استراتژیک و رهبری تحول گرا در جهت حمایت از پتانسیل تولید ایده محصول جدید در شرکت های بین المللی صنعتی رابطه معناداری وجود داشت و پرازرتچارو و گانگ تانگ40 (2018) مبنی بر این که مدیران تأثیر زیادی بر تعیین جهت مدرسه ،اجرای عملیات استراتژیک و آگاهی بالای کنترل و ارزیابی استراتژیک داشتند.هم راستایی مسقیم دارد.
در تفسیر این فرضیه باید گفت که رهبري استراتژيك از عوامل مهم و مؤثر درمدیریت دانش بوده است. با توجه به تغييرات شتابان عصر حاضر، نقش رهبري استراتژيك در مدیریت دانشجلوه بيشتري پيدا مي كند. عصر حاضر به رهبراني نياز دارد كه بتوانند نيازهاي كاركنان خود را به خوبي تشخيص دهند وسازمان را در جهت رسيدن به اهداف راهبردي هدايت كنند و بتوانند با سازمانهاي ديگر وارد رقابت سالم شوند. كه اين امر نيازمند كسب مزيت رقابتي از طريق به كارگيري رهبري استراتژيك در سازمان است.شركت ساپکو نيز از جمله سازمان هايي است كه با توجه به ماهيت و گستردگي وظايف، نيازمند به كارگيري رهبري استراتژيك توسط مديران است. با توجه به اهميت هر سه مقوله رهبري،تفکر و عملكرد در سازمان و تاثیر مستقيم و تنگاتنگ آنها مورد توجه است.رهبري استراتژيك را، توانايي شخص براي پيش بيني، انعطاف پذيري پايدار، تفكر استراتژيك و كار با ديگران براي شروع تغييرات كه آينده مطمئني را براي سازمان ايجاد خواهد كرد، تعريف كرده اند رهبري استراتژيك توانايي تأثيرگذاري داوطلبانه بر ديگران با تصميم گيري روزانه است كه موجب بقاي سازمان وبهبود مدیریت دانشدر دراز مدت می شود. زمينه رهبری استراتژيك به طور فزاينده با تأثير مديران سطح بالا در تدوين استراتژي و مدیریت دانش ازماني مورد بررسي قرار گرفته است و سازمان هاي رهبري شده به وسيله رهبران استراتژيك در يادگيري در هردو سطح فردي و گروهي موفق تر هستند. مطالعات نشان داده اند هر دو جنبه رهبری و تفکر استراتژيك مدير براي موفقيت گسترده سازمان در بهبود مدیریت دانشضروري هستند. همانگونه كه بيان شد يك رهبري استراتژيك به تفکر استراتژيك يك سازمان كمك مي كند، و همین رويكرد مديريتي رهبر نيز درگسترش و تقويت مدیریت دانش مؤثراست.
تفکر استراتژیک به توسعه و ایجاد استراتژی کمک می کنند که می تواند به رهبران سازمانی امکان ایجاد ایده هایی را بدهد که بتوانند سازمان را به مزیت رقابتی پایدار برسانند. متفکران استراتژیک که استراتژی را اجرا می کنند احتمال بیشتری برای اجرای موفقیت آمیز استراتژی و بهبود عملکرد سازمانی دارند.مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند سایرکارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان تشویق کنند.با تکیه بر این نظر و با توجه به اینکه ایران در زمره کشورهای در حال توسعه ( با شتاب کم البته با توجه به تحریم های خارجی) می باشد که به تازگی نیز به طور جدی پا به عرصه خصوصی سازی گذاشته ،می توان گفت سیستم مدیریت مشارکتی و اساساً روحیه مشارکتی در سطح پایینی قراردارد و در نتیجه گزینه ترغیب و تشویق کارکنان به یافتن راه حلهای خلاقانه (به عنوان یکی از موارد اصلی مدیریت مشارکتی) بسیار کم رنگ می باشد زیرا مدیران هنوز برای بقاء شخص خود ( توجه به اهداف فردی ) می جنگند و رشد و بالندگی سازمانی در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد،در نتیجه روحیه اطاعات پذیری و تفکر تقلیدی بدون خلاقیت حرف اول را می زند زیرا ایشان سازمان را آنگونه که باید باشد نمی بینند بلکه آنگونه که هست و یا مدیریت عالی می خواهد می بینند مدیرانی که مجهز به قابلیت تفكر استراتژیك هستند قادرند،سایر کارکنان را به یافتن راهکارهای خلاقانه برای موفقیت سازمان ترغیب کنند.آنها سازمان را به گونه ای که باید باشد می نگرند و نه به گونه ای که هست. به این ترتیب می توان تفكر استراتژیك را پیش درآمدی بر طراحی آینده سازمان دانست. توانایی تفكر استراتژیك ایجاد بهبود در مدیریت دانش است.دانش امروزه مهمترین منبع قدرت در هر سازمانی می باشد. اسنایمن ( 2004 )با مطالعهي كشورهاي توسعهيافته و كشورهاي در حال توسعه و مقايسهي آنها دریافته است که يكي از رموز اصلي سازمان ها در كشورهاي توسعه یافته، وجود انواع مستندات و مكتوبات قابل اعتنا و معتبر در زمينههاي مختلف و در دسترس بودن آنها براي عموم مردم است. مدیریت دانش یک متودولوژی جدید برای حفظ، تولید، و بهره برداری از تمام اطلاعت و امکانات نرم افزاری سازمان و مجموعه عظیمی از دانش است که هر سازمانی امروزه میتواند در فعالیت های خود از آنها سود جوید و یا مدیریت دانش فردی که ویژگی ها و کفایت هایی که برای فرد و سازمان لازم است را توصیف کند که به سود فرد است و سازمان است. فازسی ( 2012 ) بهبود کیفیت و کارایی سازمانی و نیز کاهش هزینه ها را مزایای مدیریت دانش در سازمان های دولتی ذکر کرده اند. از سوی دیگر با توجه سند چشم انداز راهبردی جمهوری اسلامی و تاکید دولت در برنامه پنجم توسعه مبنی بر دانشی نمودن سازمان ها در یک راهبرد استراتژیک، رابطه متقابل تفکر استراتژیک و مدیریت دانش به سازمان دولتی این امکان را میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث میشود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیتهایش به گونهای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنشها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد تا بتوان اهداف موجود در سند چشم انداز پنجم را محقق نمود. ارتباط میان مولفه های تفکر استراتژیک و مديريت دانش کاربردی پیش از این به هرگز در شرکت های حاضر در گروه فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران بررسی نشده است. شرکت های حاضر در گروه فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یکی از عوامل اصلی جهت گیری های اقتصادی کشور و متصدی طرح های کلان اقتصادی کشور، برای سازگاری با اقتصاد به سرعت پیش روند جهانی باید بتواند تلفیقی از مدیریت دانش و تفکر استراتژیک را در ساختار سازمانی خود پیاده کنند. بدین ترتیب، شناخت و تعریف دقیق مولفه های دانش و مولفه های تفکر استراتژیک و پیاده سازی آنها، اولین قدم و اساسی ترین مسله شرکت ساپکو محسوب می گردد. بنابراین راه را برای درک صحیح ارتباط بين مدیریت دانش کاربردی و تفکر استراتژیک هموار کرده و کمک نماید که میزان بهروه وری دانشی این شرکت افزایش پیدا کند.
در این پژوهش مهمترین محدودیت های تحقیق به شرح زیر می باشد
1-این پژوهش در شرکت ساپکو صورت گرفته است و در تعمیم آن به سایر شرکت های خصوصی و دولتی باید احتیاط صورت گیرد.2-در این پژوهش نقش تفکر استراتژیک به عنوان متغییر تعدیل کننده در نظر گرفته شده است حال آنکه متغیر متعدد دیگری نیز نقش متغییرهای تعدیل کننده و یا حتی واسط را ایفا می کنند که در این پژوهش مد نظر قرار نگرفته اند که از آن جمله به فرهنگ سازمانی و متغیر های مانند نوآوری سازمانی ، یادگیری سازمانی و سرمایه فکری و جو سازمانی و غیره می توان اشاره کرد که در این پژوهش مد نظر قرار نگرفته اند و ممکن است نتایج این پژوهش را تحت تاثیر قرار دهند.3-این تحقیق در بازه زمانی سال 1398 انجام گرفته است و ممکن در تعمیم به سال های بعد نتایج متفاوتی بدست آید و لذا در تعمیم نتایج به سال های بعد باید احتیاط صورت گیرد.4-این پژوهش با روش کمی انجام شده است و ممکن دچار محدودیت های روش پژوهش کمی باشد لذا بهتر است این تحقیق با رویکرد آمیخته انجام پذیرفته و نتایج آن در قالب یک مدل پیگیری مورد تحلیل قرار گیرد.
به منظور انجام پژوهش های آتی برای سایر پژوهشگران پیشنهادات زیر مد نظر قرار گیرد
1-همین پژوهش در سایر شرکت های دولتی و خصوصی انجام شود و نتایج آن با نتایج پژوهش مذکور مقایسه گردد.2-به نظر می رسد که متغییرهای فرهنگ سازمانی و متغیر های مانند نوآوری سازمانی ، یادگیری سازمانی و سرمایه فکری و جو سازمانی نیز در نقش تعدیل کننده کلیدی در رابطه رهبری استراتژیک با مدیریت دانش دارد به همین دلیل توصیه می گردد تا این متغییرها به عنوان متغییر تعدیل کننده در مدل مذکور وارد شده و اثرات آن مورد بررسی قرار گیرد.3-پیشنهاد می گردد که مطالعه کیفی در حوزه مدیریت دانش و تفکر استراتژِک آنان انجام گیرد و مشخص شود که رابطه بین تفکر استراتژِک و مدیریت دانش بر مبنای الگوهای مدیریت دانش چگونه است.4-این پژوهش با روش کمی انجام شده است لذا پیشنهاد می شود این پژوهش با رویکرد آمیخته انجام پذیرفته و الگویی جدیدی ارائه نمایند
فهرست منابع
رحیم نیا،فریبرز.پویا علی رضا.الهامی،سولماز(1394) تأثير رهبري نوآورانه و اشتراك دانش بر عملكرد سازمان به واسطه هماهنگي استراتژيك (مورد مطالعه: شركت هاي تابعه و زيرمجموعه توانير) پژوهش هاي مديريت راهبردي، سال 21، شماره 59 ،ص117-139.
سعادتي،امیدرضا؛ صيادي، سعید؛آهنگري، شورش( 1392 ) بررسي رابطه بين انواع سبكهاي رهبري با ميزان تفكر استراتژيك در مديران سازمانهاي دولتي شهر كرمان،فصل نامه مدیریت بهره وری،سال7،شماره26،ص61-99.
سلیمی،غلامرضا.طهماسبی آقبلاغی،داریوش.شعبانی،مسعود(1398) بررسی رابطه بین مدیریت دانش و استراتژیهای کسب و کار )مطالعه موردی شرکت بهسازان کاوش(.فصلنامه مدیریت کسب و کار، شماره 44 ،ص257-281.
شریفی، سید مهدی.تابان، محمد.شرفی، وحید(1393) عنوان بررسی رابطۀ بین تفکر راهبردی و عملکرد کارکنان )مورد مطالعه: کارکنان کتابخانه های دانشگاه دولتی استان ایلام).فصل نامه تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی. دورة 48 ، شمارة 3.ص371-389.
عزیزی، میترا.جعفری، مهرنوش.حسینی، سید مجتبی(1397). رابطه بین تفکر استراتژیک و عملکرد سازمانی مدیران میانی و ارشد سازمان بیمه سلامت ایران.فصلنامه مدیریت بهداشت و درمان.سال9.شماره2.ص41-48.
عسگرانی، مرتضی.اصغری، مرتضی(1396) بررسی رابطه بین سبک های رهبری و مدیریت دانش با عملکرد سازمانی در کارکنان شهرداری منطقه 4.پنجمین کنفرانس بین اللملی رویکرد های پژوهشی در علوم انسانی و مدیریت.
فریدونی، مسعود. جلالی فراهانی، مجید(1395) در پژوهشی با عنوان ارائۀ مدل تبیین رابطۀ فرايندهای مديريت دانش با تفکر استراتژيک.فصل نامه مدیریت ورزشی .دوره8شماره6،ص861-874.
فیض ، داود.زارعی، عظیم.محسن زاده، یگانه(1397) بررسی رابطه مدیریت دانش و شکل گيري تفکر استراتژیک با.تبيين نقش ميانجی سرمایه فکري در شرکت هاي دانش بنيان .پژوهش هاي مديريت راهبردي، سال 24، شماره 70 ،ص15-44.
کریمی، جواد.زردشتیان، شیرین.حسینی، مریم(1397) تأثیر فناوري اطلاعات و ارتباطات و تفکر استراتژیک بر پیادهسازي مدیریت دانش در ادارات کل ورزش و جوانان ایران. مدیریت ارتباطات در رسانه ورزشی ، دوره 6، شماره 21 ، ص:43-52.
کریمی، جواد.عباسی، همایون(1396) تبيين رابطه یادگيري سازمانی و مدیریت دانش با تفکر استراتژیک در کارشناسان وزارت ورزش و جوانان ایران . مطالعات مدیریت رفتار سازمانی در ورزش ، دوره 4، شماره 14 ، ص:21-28.
گل محمدی، عماد.کفچه، پرویز. سلطان پناه، هیرش(1392) سبک هاي رهبري و تفکر استراتژيک در سطح سازمانی. فصل نامه مدیریت راهبردی.شماره15.ص93-114.
یارمحمدی، شیرین(1394) بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکت )مورد مطالعه: شرکت های تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(فصل نامه فرهنگ سازمانی.دوره13،شماره4.ص1065-1090.
یعقوبی، نورمحمد.شکوهی، جواد.رئیسی شهرویی، حفصه.سیدی، فرزانه(1394). بررسی تأثیر سبکهاي رهبري بر عملکرد سازمانی با میانجیگرهاي یادگیري و نوآوري سازمانی.فصل نامه . پژوهش نامه مدیریت تحول، سال 7، شماره 14.ص32-56.
Abzari, M., Ranjbarian, B.; Fathi, S., & Ghorbani, H. (2009). The effect ofinternal marketing on market organizational and organizational performance in hotel industry. Journal of Business Management Perspective, 8(31), 25-42.
Aharony, N., 2011, ‘Librarians’ attitudes towards knowledge management’, College & Research Libraries 72(2), 111–126
Amos, T. (2007). “Strategic Leadership: Key Driver for strategic implementation”. Management Today, 23(4), 38-41.
Bontis, N.; Fitz-enz, J. (2002). “Intellectual capital ROI: A current map of human
capital antecedents and consequent”. Journal of Intellectual Capital, 223-247.
Bowersox, N. (2012). The effects of technology acceptance as a mediating variable between leadership style and knowledge managment. Trident University, Cypress publication, California, USA.
Chiok Foong Loke J. (2001). Leadership behaviours: effects on job satisfaction, productivity and organizational commitment. J Nurs Manag, 9(4): 191-204.
Collins Doris B, Lowe Janis S, Arnett Carson R).2000(. High-Performance Leadership at the rganization Level. Advances inDeveloping Human Resources, 2(18): 19-46
Crawford, C. B.(2010). EXPLORING THE RELATIONSHIP BETWEEN KNOWLEDGE MANAGEMENT AND TRANSFORMATIONAL LEADERSHIP. Journal of Management Development 16(4):262-273.
Crossan, Mary; Vera, Dusya; Nanjad, Len (2008). “Transcendent leadership: Strategic leadership in dynamic environments”. The Leadership Quarterly, 19, 569-581.
Ferraresi A. A., Quandt C. O., Dos Santos S. A., Frega J. R. (2012)"Knowledge management and strategic orientation: leveraging innovativeness and performance", Journal of Knowledge Management, 16(5), pp. 688-701.
Ford, D. (2003). Trust and Knowledge Management: The Seeds of Success. Heidelberg,
Germany, Springer-Verlag.
Franklin, J. (2006). Successful implementation of technology projects in the steel
industry: the effect of technology acceptance, organizational culture and leadership.
Doctoral Dissertation. St. Ambrose University
Ghorbani Azar, Mohammad. Karimi, Sajjad. Mohammadi, Saeid (2013). The role and position of organizational culture in knowledge management in government-owned banks of Gilan Province. Journal of Natural and Social, .2 (3), 839-846.
Graetz, F. (2002). Strategic thinking versus strategic planning: towards understanding the complementarities. Management decision, 40(5),456-462.
Gun- Sang Lee , Trimi -Silvana , Changsoo Kim (2014)," The impact of cultural differences on .08 technology adoption", journal of word business12( 48),.20-29.
Karamat, A U. , (2013), Impact of Leadership on Organizational Performance. A Case Study of D&R Cambric Communication. Business Economics and Tourism. university of applied sciences, 1-63.
Kaufman, R, Oakley-Browne, H, Watkins, R, & Leigh, D. (2003).Strategic planning for success: Aligning people, performance, and payoffs.
kazmi, Syeda Asiya Zenab, MarjaNaarananoja, and Juha Kytola Wartsila(2016)"Integrating strategic thinking andtransformationalleadership for NPD idea support process. " 5th International Conference
Khalil, O.; Claudio, A.; Selim, A. (2006). “Knowledge Management: The case of the
Acushnet company”. SAM Advanced Management Journal, 71(3), 34-44.
Kim, Y-M. & Abbas, J., 2010, ‘Adoption of library 2.0 functionalities by academic libraries and users: A knowledge management perspective’, The Journal of Library and Information Studies, 36(3), 211–218.
Kok, J.A., 2012, ‘Knowledge management @ DoTPW’, paper presented to the International Knowledge Conference at the University of Stellenbosch Business School, Stellenbosch, 16–18 January, viewed Korte, R. and Chermack, T. (2007). Changing organizational culture with scenario planning, Journal of Futures, 39, 645- 656.
Lear, Lorraine Wendy (2012). The relationship between strategic Leadership and strategic alignment in light-performing companies in south Africa”. Ph.D thesis, Graduate school of business leadership, University of south Africa.
lnihewi, I.; Fadzil, F. H., & Mohamed, R. (2014). The effect of institutional factors on the organizational performance through performance measures ofcommercial banks in Libya. Procedia - Social and Behavioral Sciences,International Conference on Accounting Studies, 164, 635–640.
Martinez, E. A., Beaulieu, N., Gibbons, R., Pronovost, P., & Wang, T. (2015). Organizational Culture and Performance. The American Economic Review, 105)5(, 331-335.
Monnavarian, A, Farmani, G, & Yajam, H. (2011). Strategic thinking in Benetton. Business strategy series, 12(2), 63-72.
Moshabaki A, Khazaii ) 2008( A.Modeldesigning of strategic thinking Elements in Iranian organizations. Business Management1(1), 105-118.
Narayanan, V. K.; Zane, Lee J. (2009). “Inventing a future for strategic leadership: Phenomenal variety and epistemic opportunities”. Journal of strategy and management, 2(4), 380-404.
Nazarpoori, Amirhoshang . fahimzadeh, hadi. Chakoshian, mohammad (2014),"updating the .02 dimensions of Iran according to hofsted model", international journal of management and humanity sciences,3(8),pp. 2895-2900.
Nicolaides . Carole (.2007). Knowledge Management and Strategy. MBA, the President of Progressive Leadership
Oliver, J. (2008). “Knowledge management practices to support continuous
improvement”. Journal of Knowledge Management Practice, 9(4).55-87.
Özer, F., & Tınaztepe, C., (2014), Effect of Strategic Leadership Styles on Firm Performance: A study in a Turkish SME. 10th International Strategic Management Conference. Procedia - Social and Behavioral Sciences 150. Available online at www.sciencedirect.com.pp. 778 – 784.
Pandey ,Sharadindu. Sharma, RRK (2009). Organizational Factors for Exploration and Exploitation, J. Technol. Manag. Innov, Volume 4.
Pasmore, W., (2014), Developing A Leadership Strategy. A Critical Ingredient for Organizational Success. Center for Creative Leadership, 1-28.
Ribiere, V. M.; Sitar, A. S. (2003). “Critical role of leadership in nurturing a knowledge
supporting culture”. Knowledge Management Research & Practice, 39-48.
Rowe, G.; Nejad, M. H. (2009). “Strategic leadership: short-term stability and long- term viability”. Ivey Business Journal, 73(5), 6–11.
Rus, C. L; Ranas, G., & Baban, A. (2012). Ananalysis of environmental changes, resources and performance: an internal police organization perspective.Procedia-Social and Behavioral, 33, 727-731.
Sanghani P (2009). Knowledge management implementation: holistic framework based on Indian study. Pacific Asia Conference on Information Systems
Sarwat, Nosheen; Khansa, Hayat; Javeria, Ashfaq Qureshi; Mehwish, Ali (2011). “Impact of Strategic Leadership on Organizational Performance, in the Context of Job Satisfaction and Organizational Commitment, Evidence form Educational Institutions of Pakistan”. Interdisciplinary Journal Of Contemporary Rersearch In Business, 3(4), 658-375.
Serfontein, Jacob Jacobus (2010). The impact of strategic leadership on the operational strategy and performance of business organizations in south Africa, ph.D thesis, University of Stellenbosch.
Shalley, G.E. & Gilson L.L. (2004). What leaders need to know: A review of social and contextual factors that can foster or creativity. The Leadership Quarterly,4 (15),33-53.
Sibel Karğın, Rabia Aktaş. Strategic Thinking Skills of Accountants During Adoption of IFRS and the New Turkish Commercial Code: A Survey from Turkey Original Research Article Procedia - Social and Behavioral Sciences, 12( 58), 128-137
Stacey, R. D. (2005). Strategic Thinking and the Management of Change: International Perspectives on Organisational Dynamics, (M.Ja'fary, & M. Kazemi Movahed, Trans.) Tehran, Iran: Rasa (In Persian).
Thanomwan Prasertcharoensuk , Keow Ngang Tang)2018). The effect of strategic leadership factors of administrators on school effectiveness under the Office of Maha Sarakham Primary Educational Service Area 3. Kasetsart Journal of Social Sciences9(38) 316-323.
Tutar, Hasan; Altinoz, Mehmet; Cakiroglo, Demet (2011). “Is ethical Leadership and strategic leadership a dilemma? A descriptive survey”. 7th international strategic management conference. Procedia social and Behavioral Sciences, 24, 1378–1388.
Wendy Lear, L., (2012), The relationship between strategic leadership and strategic alignment in high-performing companies in South Africa. submitted in accordance with the requirements for the degree of Doctor of Business Leadership at the University of South Graduate School of Business Leadership, 1-250.
Shao, Zhen(2019) Interaction effect of strategic leadership behaviors and organizational culture on IS-Business strategic alignment and Enterprise Systems assimilation. International Journal of Information Management. (10) 44. 96-108.
Sousa, Maria José. Rocha, Álvaro(2019) Strategic Knowledge Management in the Digital Age: JBR Special Issue Editorial. Journal of Business Research.22( 94), 223-226.
Hwanga ,Yujong. Hui ,Lin. Donghee ,Shin(2019). Knowledge system commitment and knowledge sharing intention: The role of personal information management motivation.: International Journal of Information Management, 10 (39) 220-227.
The impact of strategic leadership through strategic thinking on knowledge management in Sapco
Abstract
Objective: The purpose of this study is to determine the impact of strategic leadership through strategic thinking on knowledge management in Sapco
Method: The research method is based on the applied purpose and in terms of how to collect descriptive data of correlation type based on structural equation modeling analysis. The statistical population of the present study consisted of 130 managers in Sapco Company who were selected as a sample through Cochran's formula of 100 people through simple random sampling method. Lidtka (1998) Strategic Thinking Standard and Lawson Knowledge Management Standard Questionnaire (2003) confirmed the validity and reliability of the questionnaires and analyzed the data at both descriptive and inferential levels including Pearson correlation coefficient, structural equation modeling method (SEM) and was implemented through "SPSS" and "wrap pls" software
Results: The results showed that strategic leadership had an impact factor of 0.72 on knowledge management and due to the significant value less than 0.05 this effect is significant. On the other hand, the value of the adjustment effect of strategic thinking is 0.55 and due to the significant value less than 0.05, this effect is significant.
Conclusion: As the level of strategic leadership increases, so does knowledge management, and this is moderated by strategic thinking.
Keywords: Strategic Leadership, Strategic Thinking, knowledge management
[1] - Crossan et al
[2] - Tutar et al
[3] - Lear
[4] - Collins & Lowe
[5] - Aharony
[6] - Ferraresi
[7] - Shao
[8] - Monnavarian
[9] - Kaufman & et al
[10] - Stacey
[11] - kazmi
[12] -Graetz
[13] - Khalil
[14] - Lee & Chio
[15] - Bontis&fitzenz
[16] - Ford
[17] - Franklin
[18] - Hwanga& et al
[19] - oliver
[20] -Sousa &Rocha
[21] -Lawson
[22] - Bose
[23] - Gabriel & Navarro
[24] - Yang
[25] -دانشی که از طریق کتاب ها،اسناد مشابه و فایل ها که افراد ممکن است از آن آگاه باشند،قابل دستیابی است.
[26] -دانشی که از طریق افراد،محصولات و اشخاص سازمان قابل قابل دستیابی است.
[27] - Fadia& Kamel
[28] - Zaied
[29] - Lope z& mer no
[30] - Nicolaides
[31] - Sanghani
[32] - Sibel
[33] - Tacit
[34] - Tzabbar
[35] - kazmi
[36] - Prasertcharoensuk , Keow Ngang Tang
[37] Warp PLS
[38] - Nicolaides
[39] - kazmi
[40] - Prasertcharoensuk , Keow Ngang Tang