فرهنگ و توسعه در کشورهای جهان سوم
الموضوعات :
1 - ندارد
الکلمات المفتاحية: فرهنگ, توسعه, توسعۀ اقتصادی, نوگرایی, خودیاری, خودتوسعه ای, فن آوری,
ملخص المقالة :
با گذشت بیش از شصت سال از جنگ بی نالمللی دوم، هنوز بسیاری از کشورهای جهان سوم ازتوسعۀ لازم برخوردار نشده و کیفیتزندگی مردم این کشورها واقعا بهبود نیافته است. این امر در درجۀ اول معلول استفاده و بکارگیری روش و دیدگاهی بوده که در نظامتوسعه در کشورهای غربی کاربرد داشته، نه درکشورهای جهان سوم. بعلاوه کم توجهی به نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی دربرنامه های توسعۀ اقتصادی این کشورها نیز موجب گردیده تا عملا توسعه که بازسازی تمامی نهادهای یک جامعه را دربرمی گیرد (براساس یک اندیشه و شناخت محوری جدید بهبود و تغییر سازنده مورد نظر) حاصل نگردد. از طرفی، توجه به عوامل فرهنگی و نوگراییو رابطۀ تنگاتنگ و به هم مرتبط این دو، می تواند در موفقیت برنامه های توسعه نقش اساسی ایفا کند، و اگر توسعه از بستر و زمینۀانسانی خود جدا شود، چیزی بیش از رشد بی جان نیست. بنابراین، توسعۀ اقتصادی در اوج شکوفائی خود، بخش جدایی ناپذیری ازفرهنگ مردم است.توسعه و پیشرفت به ایجاد زیرساخت لازم نیازمند است، ولی اکثر کشورهای جهان سوم در ابتدای حرکت به سمت توسعه، بر رویصنایع سنگین سرمایه گذاری کرده که با زیرساخت لازم همسو نبوده است. از اینرو، توسعۀ موفقیت آمیز، به یکپارچگی نظام موجود(سنتی) با نظام جدید نیاز دارد و استفاده از فن آوری مناسب، نه جدا شدن از آنچه در گذشته برقرار شده و جایگزینی آن بادیدگاه های نو و جدید. رخدادهای ناموفق در طرح های توسعه نشان داده که یکپارچگی فرهنگ و توسعه اقدامی ضروری است تا موجبقطع ارتباط مردم با گذشته، صنعت، هویت فرهنگی و ریشه های تاریخی خود نشود. تحقیقات در زمینۀ توسعه نشان می دهند که یکیاز اقدامات بسیار اساسی، ایجاد توانایی در خودیاری و خود توسعه ای است تا مردم بومی در بلندمدت بتوانند امور جامعه را با موفقیت واتکاء به خود انجام دهند