برآورد و شبیه سازی تابع تقاضای نیروی کار در ایران
الموضوعات :
1 - ندارد
2 - ندارد
الکلمات المفتاحية:
ملخص المقالة :
ادبیات نظری و اشتغال و بی کاری در قالب دیدگاه های مختلف اقتصادی شامل دیدگاه های کلاسیک ها، کلاسیک های جدید، کینزی ها و کینزی های جدید در کنار نظریه های سیکل واقعی تجاری، جانشین بین دوره ای و نرخ طبیعی بی کاری، به عوامل مؤثر بر مؤلفه های بازر کار تأکید دارد. براساس دیدگاه کلاسیک ها و کلاسی های جدید، سطح دستمزدهای واقعی و بنا بر نظریه سیکل واقعی تجاری، عوامل طرف عرضه، مهم ترین عوامل مؤثر بر تقاضای نیروی کار به شمار می روند. کینزی ها و کینزی های جدید سیاست های مدیریت تقاضا را مطرح می نمایند. کینزی های جدید با استفاده از نظریات نظریات هزینه فرصت، دستمزد کارا و داخلی-خارجی چسبندگی های واقعی را مطرح و تشریح می نمایند. رابطه سطح دستمزدها و بی کاری در قالب منحنی فیلیپس، تحولات آن و نظریه NAIRU نیز در تلاش است تفاوت های نرخ بی کاری واقعی را از مقدار NAIRU و عوامل مؤثر بر آن را شناسایی نماید. این پژوهش ضمن ارئه نظریات فوق الذکر با مروری بر برخی مطالعات تجربی انجام شده درباره اشتغال و بی کاری در مورد سایر کشورها و ایران، از روش های بهینه یابی و مفهومی ویژه برای استخراج تابع تقاضای نیروی کار به صورت تک معادله و سیستم معادلات همزمان سود می جوید. آزمون های ایستایی، هم انباشتگی و اجزای اخلال نیز در خصوص مدل های تقاضای نیروی کار انجام شده و نتایج آنها مورد تجزیه وتحلیل قرار می گیرند. نتایج برآورد به روش های ols,2 sls, 3sls نشان می دهد که مهم ترین عامل مؤثر بر رشد اشتغال در کشور، "رشد اقتصادی" است و رابطه ای همزمان و دوسویه مثبت بین تقاضای نیروی کار و رشد GDPدر کشور وجود دارد. به عبارت دیگر در صورتی تعداد بی کاران و نرخ بی کاری در ایران کاهش خواهد یافت که زمینه و بستر مناسب برای رشد اقتصادی فراهم گردد. همچنین شبیه سازی تقاضای نیروی کار و مقایسه تطبیقی آن با مدل برنامه سوم توسعه طی سال های 83-1379 از یک سو و واقعیات عینی بازار کار از سوی دیگر، بر این امر دلالت دارد که در صورت ادامه روند فعلی عوامل تأثیرگذار بر بازار کار این بازار طی سال های مذکور با تعداد بی کاران و نرخ بی کاری فزاینده و قابل توجهی مواجه خواهد شد.