مضامین اخلاقی - تربیتی در سرودههای لطیف هلمَت (لهتیف ههلمهت) شاعر کُردستان عراق
الموضوعات :سید کیهان شهدائی 1 , شیرین گرگانی 2
1 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ايران
2 - زبان وادبیات فارسی،دانشکده علوم انسانی،دانشگاه آزاداسلامی واحدسنندج،سنندج، ایران
الکلمات المفتاحية: شعر کودک , لطیف هلمت , خیال , اخلاق, تربیت,
ملخص المقالة :
چکیده:
لطیف هلمت از شاعران نوسرای کُردستان عراق که از پیشگامان شعر کودک در ایران و عراق به شمار میرود و در زمینهی زبان، شعر هلمت سبک ویژهی خود را داراست. زبانی که به دور از استعاره و ایهام در کمال سادگی سعی دارد با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. هلمت از دریچهی چشم کودکان به مسائل نگاه میکند و کودکان را همنشین ابر و همکلام باد میداند. خودش را جای کودکان میگذارد و در اشعاری که میسراید مضامین اخلاقی و تربیتی را خلاقانه به کودک میآموزد. اما نکتهی جالب توجه مهارت عجیب و ذاتی هلمت در شعر کودک است؛ چرا که شعر کودک مهارت و روحیهی خاص خود را میطلبد و باید روحی کودکانه و خالص داشته باشد تا بتواند در این قشر آینده ساز جامعه نفوذ کند و اثر بگذارد. هلمت هم با توجه به نیازهای فکری و درک محدود کودک، نگاه کودکانه را در اشعارش برمیگزیند و به جای نصیحت مستقیم به کودکان به صورت غیرمستقیم آنها را به دنیای خیال و رویا میبرد.
مقاله حاضر در پی آن است که به شیوهی توصیفی-تحلیلی مضامین اخلاقی و تربیتی را در شعر هلمت از دو منظر ساختار و محتوا مورد بحث و بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که لطیف هلمت برخلاف دیگر شاعران کُرد به گوهر گرانبهای اخلاق و تربیت در اشعار کودکان اشاره کرده و در این زمینه گام نهاده و برای کودکان به خوبی شعر سروده است.
واژگان کلیدی: شعر کودک ، لطیف هلمت ، خیال ، اخلاق ، تربیت
- هه لمه ت)هلمَت ، لطیف .(1393). دیوان اشعار مندالان ، کرج، انتشارات مانگ#
2- شکری پور، مختار (مترجم). (1395). گورستان گلها، تهران، نشر ثالث#
3- کریم مجاور، رضا (مترجم).(1395). گیسوانت سیه چادر گرمسیر و سردسیر من است، تهران، نشر چشمه#
4- گرمارودی، مصطفی. (1382). شعر کودک از آغاز تا امروز، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ#
5- شرفکندی، عبدالرحمن(ههژار) .(1396).فرهنگ کُردی- فارسی، تهران، انتشارات سروش#
دو فصلنامه مطالعات زبان و ادبيات کردي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج دوره ١، شماره 1، پیاپی ١، بهار و تابستان 140٤ |
| |
مضامین اخلاقی - تربیتی در سرودههای لطیف هلمَت (لهتیف ههلمهت) شاعر کُردستان عراق
دکتر سیدکیهان شهدائی (نويسندۀ مسئول)
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ايران.
شیرین گرگانی
دانشجوي دکتراي زبان و ادبیات فارسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ايران.
DOI:
| ||
تاريخ دریافت: 5/1/1404 تاريخ پذیرش:1/ 6/1404 | صفحات: 155-188 | بەرواری وەرگرتن: 25/3/2025 بەرواری قبووڵ: 23/8/2025 |
لطیف هلمت از شاعران نوسرای کُردستان عراق که از پیشگامان شعر کودک در ایران و عراق به شمار میرود و در زمینهی زبان، شعر هلمت سبک ویژهی خود را داراست. زبانی که به دور از استعاره و ایهام در کمال سادگی سعی دارد با مخاطب خود ارتباط برقرار کند. هلمت از دریچهی چشم کودکان به مسائل نگاه میکند و کودکان را همنشین ابر و همکلام باد میداند. خودش را جای کودکان میگذارد و در اشعاری که میسراید مضامین اخلاقی و تربیتی را خلاقانه به کودک میآموزد. اما نکتهی جالب توجه مهارت عجیب و ذاتی هلمت در شعر کودک است؛ چرا که شعر کودک مهارت و روحیهی خاص خود را میطلبد و باید روحی کودکانه و خالص داشته باشد تا بتواند در این قشر آینده ساز جامعه نفوذ کند و اثر بگذارد. هلمت هم با توجه به نیازهای فکری و درک محدود کودک، نگاه کودکانه را در اشعارش برمیگزیند و به جای نصیحت مستقیم به کودکان به صورت غیرمستقیم آنها را به دنیای خیال و رویا میبرد.
مقاله حاضر در پی آن است که به شیوهی توصیفی-تحلیلی مضامین اخلاقی و تربیتی را در شعر هلمت از دو منظر ساختار و محتوا مورد بحث و بررسی قرار دهد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که لطیف هلمت برخلاف دیگر شاعران کُرد به گوهر گرانبهای اخلاق و تربیت در اشعار کودکان اشاره کرده و در این زمینه گام نهاده و برای کودکان به خوبی شعر سروده است.
واژگان کلیدی: شعر کودک، لطیف هلمت، خیال، اخلاق، تربیت
تەوەری ئەخلاقی و پەروەردەیی لە شیعرەکانی لەتیف هەڵمەت (لەتیف هەڵمەت)، شاعیرێکی کوردستانی عێراق
سەید کەیهان شۆههدایی (نوسەری پەیوەندیدار)
پرۆفیسۆری یاریدەدەر، بەشی زمان و ئەدەبی فارسی، لقی سنە، زانکۆی ئازادی ئیسلامی، سنە، ئێران.
شیرین گورگانی
خوێندکاری دکتۆرا، زمان و ئەدەبی فارسی، لقی سنە، زانکۆی ئازادی ئیسلامی، سنە، ئێران.
لەتیف هەڵمەت شاعیرێکی خەڵکی شاری نووسەرای کوردستانی عێراقە و بە یەکێک لە پێشەنگەکانی شیعری منداڵان لە ئێران و عێراق دادەنرێت. لە ڕووی زمانەوە شیعری هێلمات خاوەنی ستایلێکی تایبەتی خۆیەتی. زمانێک کە دوورە لە مێتافۆر و ئاماژە، و هەوڵ دەدات بە سادەیی تەواو لەگەڵ بینەرەکەیدا پەیوەندی بکات. هێلمات لە چاوی منداڵانەوە سەیری پرسەکان دەکات و منداڵان بە هاوەڵی هەور و قسەکەری با دەزانێت. خۆی دەخاتە پێڵاوی منداڵان و بە شێوەیەکی داهێنەرانە لە شیعرەکانیدا فێری تەوەری ئەخلاقی و پەروەردەیی منداڵان دەکات. بەڵام خاڵی سەرنجڕاکێش، لێهاتوویی نامۆ و سروشتیی هێلماتە لە شیعری منداڵان؛ چونکە شیعری منداڵان پێویستی بە لێهاتوویی و ڕۆحی خۆی هەیە و دەبێت ڕۆحێکی منداڵانە و پاکی هەبێت بۆ ئەوەی بتوانێت بچێتە ناو ئەم چینە ئایندەسازییەی کۆمەڵگاوە و کاریگەری دروست بکات. هه ڕوه ها هه ڵمه ت له شیعره کانیدا دیدێکی منداڵانه هه ڵده بژێرێت، به له به ڕچاوگرتنی پێداویستییه فیکری و تێگه یشتنه سنوورداره کانی منداڵان و له جیاتی ئامۆژگاری ڕاسته وخۆی منداڵان، به ناڕاسته وخۆ ده یانباته دونیای خه یاڵ و خه ونه کان.
ئەم نووسینەی ئێستا هەوڵدەدات لە ڕوانگەی پێکهاتە و ناوەڕۆکەوە، بە شێوەیەکی وەسفیی-شیکاریی، تەوەری ئەخلاقی و پەروەردەیی لە شیعری هێلماتدا تاوتوێ بکات و لێی بکۆڵێتەوە. ئەو ئەنجامانەی بەدەست هاتوون دەریدەخەن کە لەتیف هەڵمەت بە پێچەوانەی شاعیرانی دیکەی کوردەوە ئاماژەی بە جەوهەری بەنرخی ئەخلاق و پەروەردە لە شیعری منداڵاندا کردووە و هەنگاوێکی لەو بوارەدا ناوە و شیعری بۆ منداڵان بە باشی ئامادە کردووە.
وشەی سەرەکی: شیعری منداڵان، لەتیف هەڵمەت، خەیاڵ، ئەخلاق، پەروەردە
مقدمه
نگاهی کوتاه به زندگی لطیف هلمت
لطیف هلمت شاعر، مترجم، نویسنده و روزنامهنگار کُرد از شاعران مطرح و نوسرایی است که دارای بیش از بیست مجموعه شعر می باشد. در سال 1947 در خانوادهی دینی در شهرکفری کرکوک به دنیا آمد. پدرش شاعر بود و نخستین کتاب غیر درسی را که خوانده ، از جملهی کتابهایِ کتابخانهی شخصی پدرش بوده است. اولین شعر را در سال 1963 سرود ه است. اگر چه در ایران هلمت را بیشتر به عنوان شاعر می شناسند اما می توان او را یکی از پایه گذاران ادبیات نوین کودک و نوجوان کردی به شمار آورد که آثار زیادی در این زمینه خلق کرده است.
برای شناخت افکار و اندیشههای شاعرانهاش بهتر است به مصاحبهای که با ایشان در تهران انجام داده رجوع کنیم . وی در آن سال به عنوان یکی از مهمانهای دعوت شده به همایش شاعران ایران و جهان به تهران آمده .بود. تحت تأثیر شاعرانی چون تی.اس.الیوت، پوشکین، رمبو و... که به عربی ترجمه شده بودن به شعر نو علاقهمند شد و به قول خودش خواندن همین شعرها باعث تحول دیدگاهش به شعر شد. تفکّر هلمت بیشتر تفکّری سوسیالیستی است و شاید تحت تأثیر افکار همین شاعران و نویسندگانی که آثارشان به عربی ترجمه شده بود قرار گرفت(شکریپور،1391: 13).
در سال 1963 در حالیکه نوجوانی 15-16 ساله بود به همراه فرهاد پیربال و احمد شاکلی تصمیم گرفت گروهی را تشکیل دهند که نوپردازی کنند. هدف آنها از این نوگرایی در شعر کُردی رها کردن شعر از قواعد کلاسیک بود. چون احساس میکردند که شعر کُردی به وزن و قافیه محدود شده و مرتب دارد تکرار میشود . در سال 1970 اولین مجموعه شعرش به نام« خدا در شهر کوچک ما » بر اساس همین تفکر منتشر شد. مخالفتهای زیادی با انتشار این کتاب شد. امّا بعد از یک سال این کتاب به سبب استقبال زیاد در بازار نایاب شد. وی شیرکو بیکهس را شاعری نوپرداز و محافظه کار میداند و با این دلیل که او هنوز به قافیه و وزن پایبند است و شعر بیوزن و قافیه را قبول ندارد و شعرهای بی وزن و قافیه را شعر منثور میداند.
در مورد ارتباط بازبان فارسی و شاعران ایرانی چنین میگوید:« شاملو را به فارسی خواندهام و وقتی به عربی ترجمه شد خیلی بهتر درکش کردم. فروغ و سهراب راهم به فارسی خواندهام. شعر حافظ را هم به فارسی و هم به عربی خواندهام و این شاعران را دوست دارم . وقتی بچه بودیم پدرم بوستان و گلستان سعدی و منطقالطّیر عطار را به فارسی برایمان میخواند و ترجمه میکرد».
( هه لمه ت)هلمَت از سال 1975 در زمینهی ادبیات کودکان نیز به فعالیت پرداخت و آثار شایستهای شامل شعر و داستان (دیوان مندالان) که این کتاب ها در سال 2000 جایزهی «ای پیک» سوئد را برای ( هه لمه ت)هلمَت به ارمغان آورد.
انتخاب این موضوع به چند دلیل اصلی بازمیگردد: اول اینکه اهتمام تمام مکاتب بشری و متفکران هر مکتب به بحث درونی کردن ارزشها و فرهنگسازی اخلاق و تربیت نشان از اهمیت این بحث دارد و اهمیت این مسئله آنجا افزایش مییابد که هلمت با خردها و دلهای دست نخورده و پاک سر و کار دارد، یعنی همان کودکان.
علت دوم آن به لطیف ( هه لمه ت)هلمَت برمیگردد؛ که با ذهن خلاق، تخیل غنی و زبان هموار و انعطاف پذیر خود بیانگر تازه ترین یافته ها و الهامات شعری دراین زمینه است.
مقاله حاضر بیشتر به بررسی و تحلیل مضامین اخلاقی-تربیتی در دیوان مندالان(کودکان) شاعر پرداخته شده است و در پی پاسخ دادن به سوالهای زیر هستیم:
1. مضامین اخلاقی و تربیتی در اشعار کودکانه لطیف هلمت چگونه است؟
2. کدام مضامین اخلاقی-تربیتی در دیوان مندالان لطیف هلمت بیشتر نمایان است؟
پیشینه و روش تحقیق:
جامعه آماری ما در این مقاله کتاب دیوان مندالان (کودکان) لطیف هلمت است که دربرگیرنده همه اشعار کودکانه این شاعر است و از جمله پژوهشهایی که به اشعار لطیف ( هه لمه ت)هلمَت پرداختهاند: مجله گلستانه(رضا کریم مجاور) و گزیده اشعار لطیف ( هه لمه ت)هلمَت( مریوان هلبجهای ) و گورستان گلها ( مختار شکری پور)
و از آنجایی که لطیف ( هه لمه ت)هلمَت شاعری کرکوکی است آثارش در ایران کمتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و زمینه تازگی تحقیق در مقاله حاضر بررسی مضامین اخلاقی-تربیتی در شعر وی میباشد که در هیچ پژوهشی به آن پرداخته نشده است.
مضامین اخلاقی - تربیتی
همهی آثار ادبیّات کودک به یک معنی میتواند تربیتی ـ اخلاقی باشد، اما مقصود از مفاهیم تربیتی ـ اخلاقی در این تحقیق معنای خاص این ترکیب است. برخی از گزارههای اخلاقی مختص دین یا مذهب خاصی نیستند، بلکه جزء اخلاقیات بشری به شمار میآیند.
اهمیّت دادن به ادبیّات کودک، اهمیت دادن و ارزش بخشیدن به یک آینده روشن برای بشریت است؛ زیرا ادبیات کودک زیر بنای تحولات ذهنی، فکری، اجتماعی و علمی آیندهسازان جامعه است. به همین سبب توجه به ادبیات کودک از جهات زیر درخور اهمیت است:
- پدید آوردن میل و نیروی کنجکاوی در کودکان برای اندوختن تجارب و معلومات نوین در مورد موضوعات گوناگون؛
- کمک به آموزش و یادگیری زبان؛
- تقویت، تربیت قدرت اندیشه توسط خواندن و بیان نمودن قصهها و داستانهای گوناگون؛
- آشنا ساختن غیر مستقیم کودک به دنیا و محل زندگیاش؛
- تقویت تمایلات کودکان؛
- تقویت علاقهی او به زندگی اجتماعی و همکاری صادقانه و صمیمانه با دیگران؛
- ایجاد اعتماد به نفس و استقلال بخشیدن به شخصیت او؛
- برآورده ساختن برخی از ضرورتهای ذهنی و عاطفی؛
- سوق دادن عادت او به کتابخوانی در دوران کودکی (گرمارودی، 1383: 140).
شعر کودک یکی از حساسترین و پیچیدهترین نوع ادبی است که با تمام حساسیت و پیچیدگی مستلزم اوزانی کوتاه و زبانی بسیار ساده و در حد فهم کودکان است.
براستی نوشتن در باب «ادبیات کودک» کاری ساده نیست و نیاز به تحقیق و تفحص زیادی دارد. از آنجا که ادبیّات کودک با «گرایش به زبان کُردی» مقولهای است کاملاً هدفمند و اساسی و ریشه در پرورش افراد کارآمد با گرایشات ادبی ـ ملّی دارد، سختتر به نظر میرسد؛ تا جایی که در یکی دو دههی اخیر، در ادبیات کُردی اصلاً شاعر شعر کودک به معنای واقعی آن نداشتهایم و اگر آثاری در این زمینه در دست است، سرودهی شاعران شعر بزرگسال است که گاهی برای تفنن برای کودکان نیز شعری سرودهاند. در اغلب این اشعار روی خطاب با نوجوانان است نه کودکان و تنها وجه تمایز این اشعار با شعرهای دیگر، خطاب قراردادن کودک است؛ اما لطیف هلمت این شاعر مطرح و نوسرا یکی از پایهگذاران ادبیات نوین کودک و نوجوان به زبان کُردی به شمار میرود که آثار زیادی در این زمینه خلق کرده است. زبده آثار کودکانه او در دیوان مندالان جمع آوری شده است و در این پژوهش سعی بر آن است تا با بررسی اشعار و داستانهای دیوان مندالان(کودکان) هلمت ابعاد و نکتههای اخلاقی تربیتی در این دیوان نمایان شود.
تعداد اشعاری که دربردارنده مضامین اخلاقی-تربیتی هستند در اشعار هلمت بسیار فراوان است از نظر روانشناختی شاعر به کار نبردن واژگان و عبارتهای منفی را مدنظر داشته است تا ذهن بکر و زیبای کودک با این عبارتها مواجه نشود مثلا به جای دروغ نگفتن، راستگو بودن و به جای بی ادب بودن، با ادب بودن را به کار میبرد و گاهی اوقات هم مفاهیم اخلاقی را مستقیم و معمولا با فعل امر باید و نباید و مفاهیم غیرمسقیم را با وجه خبری به کار میبرد که در این صورت تاثیرشان بیشتر از زمانی است که شاعر مستقیم به کودک پیام میدهد.
حال به بررسی این اشعار میپردازیم:
در شعر دایکم (مادرم) پند و اندرز با زبان شیرین کودکانه و به گونهای غیرمستقیم به کار رفته است و هلمت نصیحتهای اخلاقی و تربیتی را مانند پاکدلی، دوست خوب بودن، به نرمی با دیگران رفتار کردن، راستگویی و... را آموزش میدهد:
دایکم
دایکم گلارهی چـــاومه |
هێزی دڵ و هــهناومــــه |
فێـــرم ده کا دڵ پــاک بم |
سهلار و هاوڕێ چــاک بم |
وانــهکانـــــم بخــوێنــم |
به نهرمی خـهڵک بدوێنــم |
له قوتابخـــانه و له مــــاڵ |
شهڕ نهکم له گهڵ منــــاڵ |
راستگو بم ڕهوشت جوان بم |
دڵسۆزی کـوردستان بـــم |
(21 دیوان مندالان)
ترجمه: مادرم نور چشمم و قوت قلبم است. به من یاد میدهد که پاکدل،کدبانو و دوستی خوب باشم. درسهایم را خوب بخوانم و با نرمی با مردم رفتار کنم. در مدرسه و خانه با هیچ بچهای دعوا نکنم و راستگو و خوش رفتار باشم.
راوه کهل (شکار بُز کوهی)
ترجمه داستانی است از زبان روسی که لطیف هلمت آن را به صورت قصهای منظوم درآورده است و از همان آغاز عبارت (ههبوو نهبوو روژانی زوو) که همان یکی بود و یکی نبود قصههای ادبیات فارسی است در زبان کُردی اینگونه شروع میشود. وزن آن آمیختهای از سرودههای 5 و 10 هجایی است. محتوای آن داستان شکارچی بد ذاتی است که خود را در لباس بز کوهی قرار میدهد و به شکار میرود عاقبت به خاطر همین نقشهی شوم خود، توسط شکارچی دیگری که فکر میکند بز کوهی را دیده و به سویش شلیک میکند؛ غافل از اینکه بز کوهی نبوده و شکارچی بوده که در پوستین بز کوهی پنهان گشته است؛ شکار میشود و این داستان مصداق آن ضرب المثل فارسی است که میگوید: «چاه کن در بیخ چاه است.»
ههبوو نهبوو روژانی زوو
راوچییهک بوو
لهم ههرد له و گرد
روژی کهلیکی راو کرد
خهیالی پووچ کهوته سهری
کهولی کهلی کرده بهری
له ملی کرد رهزن و تفهنگ
له دولیکدا مات بوو بیدهنگ
راوچییهکی تر لهولاوه
بی ئاگا لهم بهند و باوه
تهق دوو گوللهی له دلی دا
راوچی بری چهند شیو و کهل
چووه سهری به پهله پهل
روانی کهل نیه پیاوه
لهو کهوله دا خوی مات داوه
***
ئهوهی پیستی خوی بگوری
ئهوی له خوی بتوری
بهد و نابووت و زوله
ئاخری ههر گوللهی توله
دل و میشکی دهپرژینی
له ناو خوین دهیگهوزینی
بژی مروی پاک نیاز
بمری مروفی فیلباز...
(27 دیوان مندالان)
بووکهشووشه (عروسک)
ساختار این شعر هفت هجایی، طول مصراعها برابرند و وحدت موضوع دارد. در توصیف عروسک زیبای دختر بچهای است که این عروسک در کمال زیبایی ویژگیهای اخلاقی نیکویی نیز دارد؛ من جمله هرگز بهانه نمیگیرد، حرف زشت نمیزند، پاکدل، راستگو و بیکینه است.
بووکهشووشه کهم شهنگه |
شهڕ ناکات و بێ دهنگه |
قــژی زهردێکی کاڵــه |
ههر دوو ڕوومهتی ئاڵه |
چاوهکانی ڕهش ڕهشـــه |
دهمی پڕ خهندهی گهشه |
جلهکانی ڕهنگ ڕهنگـــه |
ملوانکهکهی قهشهنگــه
|
ههر گیز بیانووم پی ناگری
زور دلپاک و راستگویه
بی کینه و بی درویه
وهریناگری و نایهوی
ماندوو بووه.. ئهخهوی..!
(دیوان مندالان43)
باخچهی فیرگه(باغچه مدرسه)
شعری است 8 هجایی با مصراعهای برابر که در مورد مدرسه و مطالب آموزشی که در مدرسه به دانشآموزان ارائه میشود، صحبت میکندکه معلم به دانشآموزان یاد میدهد که از تلاش و کوشش غافل نباشند تا بتوانند شاد زندگی کنند و در این شعر آرایهی تشبیه بکار رفته است(شهپولی بونی خوشی گول) که بوی خوش گل را به موج تشیبه کرده است و (ئیمهش وهکو میشهنگین) که دانشآموز به زنبور عسل تشبیه شده است؛ چونکه علم و هنر را در آموزشگاه فرا میگیرد.
باخچهی فیرگه فراوانه
پر له گولی گهش و جوانه
شهپولی بونی خوشی گول
شادی دهبهخشی به دل
میشهنگی شابال زیرین
ئهمژی گولی دهم شیرین
شیله دهکا به ههنگوین
ئیمهش وهکو میشهنگین
بههره و هونهر و زانین
له فیرگهمان..وهردهگرین
ماموستا فیرمان دهکات
چون ههموو کات له دوای کات
ههمیشه گشت تیکوشین
بو بهختیاری و خوشی ژین
ههر کهسی تینه کوشی
ههرگیز خوشی نانوشی..!
(دیوان مندالان 53)
چل ولاتی گوله(شاخه میهن گل است)
این شعر از نظر ساختار شعری 7 هجایی با طول مصراعهای برابر میباشد و آرایهی تشخیص در آن مشهود است(ئهو گوله شوخ و رهنده/ نه جوانی ما نه خهنده) و ( قورگی پر بوو له گریان / هون هون فرمیسکی رژان) و در محتوای شعر به این نکته اشاره میکند که گل دوست دارد روی شاخه باشد زیرا شاخه و ساقه منزل گل است و این نکته اخلاقی را به کودک آموزش میدهد که در بوستانها گل را از شاخه نچیند.
روژی دایکی خهلات خان
گولهباخی گهورهی چان
بون و بهرامهی گولهباخ
خوشی دهدا به دهماخ
گولهباخی روومهت ئال
پیئهکهنی وهک منال
که با ئهیخسته یاری
موسیقای لی ئهباری
ریکهوت روژی له روژان
خهلات گولیکی قرتان
شیرین و شهوبو و بهیان
رووناک و شلیر و ریزان
که له فیرگه هاتنهوه
سهر و گولیان کردهوه
ئهو گوله شوخ و رهنده
نه جوانی ما نه خهنده
قورگی پربوو له گریان
هون هون فرمیسکی رژان
خهلات خان لهو ساتهوه
گول له دار ناکاتهوه
ئهلی گولیش گیانداره
حهزی له پوپهی داره
ئهو ههموو لق و چله
مال و ههواری گوله
که دهس دهبهی بو گولیک
بیکهیتهوه له چلیک
هاوار دهکا: ههفالم
هاوریی جوان و منالم
مهمکهرهوه له دارم
من له گولدان بیزارم
من کهی جیگام گولدانه
جیگام پوپهی چلانه
(دیوان مندالان 66)
گول (گل)
شعری کوتاه( 5 بیتی ) و با مصراعهای برابر 8 هجایی میباشد و به نوعی میتواند جزو ادبیات تعلیمی محسوب شود؛ چرا که در محتوای شعر به این میپردازد که گل چون رنگ و بوی زیبایی دارد مرا به سوی خود میکشاند اما من (کودک) از دود و سیاهی و چیزهای ناپاک و کثیف دوری میکنم. هرجا گل را ببینم آبیاریاش میکنم اما از خار بدم میآید و آن را از ریشه در میآورم و در پایان به این نکته مهم میپردازد که دوست خوب و پاک مثل گل است و همیشه جایش در دل است. بیت آخر هم تشبیه دارد (هاوریی پاک وهکو گوله / جیی ههمیشهی ناو دله).
گول که خوشه رنگ و بوی
رامدهکیشی بو لای خوی
بهلام ههرچی دووکهله
لیی رادهکهم چهپهله
له ههر کوی گولی بروی
ئاوی دهدهم دهسبهجی
که درکیکیش بهدی کهم
ئهبی له بن دهری کهم
هاوریی پاک وهکو گوله
جیی ههمیشهی ناو دله
(دیوان مندالان 81)
داری بهردار(درخت ثمر دار)
شعری کوتاه، 6 بیتی و 7 هجایی با مصراعهای برابر که تکرار در آن زیاد است مخصوصا تکرار ترکیب وصفی «داری بهر دار«. ترجمه: درخت میوهدار را نشکن. ثمرهاش را بر زمین مریز. همیشه آبیاریش کن، چون میوههای خوبی را به تو میدهد. درخت میوهدار مثل دوستی است که به شهر و روستا زیبایی میبخشد و در حکم برادر توست؛ دستانش پر از سوغات است. درخت میوهدار زیباست. شکستنش جرم بزرگی است.
داری بهردار مهشکێنه |
بهر و بووی مهوهرێنــه |
ئاوی بده گشت کاتـــێ |
میوهی خۆشت دهداتێ |
داری بهردار هاورێیــه |
جوانی شار و لادێیـــه |
داری بهر دار براتـــه |
دهستی پڕ له خهڵاتـه |
داری بهردار زۆر جوانه |
بڕینـــــهوهی تاوانـــه |
(دیوان مندالان 83)
ئاشتی بالداران( آشتی پرندگان)
شعری است به صورت داستانی منظوم و تمثیلی که از نظر ساختار 7 هجایی میباشد. از نظر محتوایی به اختلاف بین پرندگان جنگل بر سر اینکه نوک کدامیک زیباتر است میپردازد. در این میان روباهی حیلهگر قصد داشت به اختلاف آنان دامن بزند و با تفرقه افکنی آنان را یکی یکی بخورد. در این میان عقاب دانا و پیری، دیگر پرندگان را از نقشهی شوم روباه آگاه میکند و میگوید اختلاف ما بر سر نوک است که کار اشتباهی است زیرا هر پرندهای نوکش برای خودش زیبا و متناسب است.پیام اصلی داستان این است که باید همه اختلافها را کنار بگذاریم و با هم متحد باشیم و اجازه ندهیم دشمن از اختلاف ما سوءاستفاده کند.
بالندهی ناو دارستان
روژی بوو به ههرایان
کهوتبوونه بههانه
دهنووکی کامیان جوانه..!
کردیان بهشهره دهنووک
لیکیان رنی پهر و تووک
ریوییه پیر پهیدا بوو
مری لی خوش کردن زوو
وتی: دهنووکی ههلو
ریک و تیژه وهک چهقو
ههلوی گورج و داناو ژیر
تیگهیشت که ریوی پیر
دهیهوی به هاشه هاش
ههلو بکات به مقاش
بالدارانی پی قر کا
تا خوی ورگی لی پرکا
ههلو گوتی: براینه
ریوی ههردهم دوژمنه
کهس گوی نهگری له رازی
به ئاگا بن له گازی
شهرمان له سهر دهنووکه
دهنووک...زل... یا بچووکه...
ههر مهلیک دهنووکی خوی
ریک و پیک و جوانه بوی
گهر ناکوک بین سا به خوا
ریوی دوا یهکمان دهخوا
بالداران ههموو تیکرا
ئاشت بوونهوه وهک برا
ریوییه پیر ئهمه ی دی
وهکو پفیلک تهقی...!
(دیوان مندالان 90)
قوتابخانه(کتابخانه)
شعری است در وصف مدرسه که از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول بیشتر تربیتی است و محافظت از فضای مدرسه، مواظبت از باغچه، در و پنجره و تمیز نگه داشتن آن را از زبان کودک بازگو میکند و بخش دوم دیگر فواید مدرسه را از قبیل روشنایی بخشی آموزش و مقاومت در برابر دشمن را نهادینه میکند. در بیت( فیرمان دهکات وشه و دهنگ / بخهینه کار وهک تفهنگ ) کلمه و صدا را به تفنگ تشبیه کرده است.
قوتابخانه زور خوشه
مهلبهندی بیر و هوشه
ئهپاریزم باخچهکهی
دهرگا و شووشهی پهنجهرهی
بهرد ناهاوم بو داری
پر له گول و ههناری
کاغهز و تویکی قهلهم
له حهوشهیدا تور نادهم
***
قوتابخانه گشت ساتی
رووناکیمان دهداتی
فیرمان دهکات وریا بین
بو تهنگانه ئازا بین
فیرمان دهکات وشه و دهنگ
بخهینه کار وهک تفهنگ
بوهستین دژی زوردار
دژی دوژمن و بهدکار
دژی ئهوهی دهیهوی
ئهم ولاته دوا کهوی
به کوششی ههموومان
پیش دهکهوی نیشتمان
قوتابخانه زور خوشه
مهلبهندی بیر و هوشه
(دیوان مندالان 120)
گهرانهوی مهل(بازگشت پرنده)
داستانی است از معین بسیسو که از این قرار است که گنجشکها بعد از آنکه چینهدانشان پر از گندم شد به لانههایشان بازگشتند، در بین راه تندباد شدیدی وزیدن گرفت. یکی از گنجشکها را در خود پیچاند و همه پرهایش را از او گرفت. پرنده بیچاره در میان هیزم و شاخههای خشک شدهای افتاد. ناگهان پرندهای گوشتخوار قصد خوردنش را کرد. گنجشک بی پر و بال با هزار زحمت از خود دفاع کرد تا اینکه دوستانش فرا رسیدند و پرنده گوشتخوار را فراری دادند و بعد هر یک پری از پرهایشان را به او دادند؛ پرندهی بی پر و بال، پر و بال تازهای پیدا و دوباره به اوج آسمان پرواز کرد و دیگر پرندگان نیز به دنبال او پرواز کردند.
گهرانهوی مهل
چیروکی «معین بسیسو»
ههموو چولهکهکان دوای ئهوهی جیلکلدانهکانیان پر له گهنم کرد بهرهو لانهکانیان گهرانهوه. لهناکاودا رهشهبایهک ههلیکرد و ههوره سپییهکان رهش ههلگهران و رهشهبا توندهکه مهلیکی لوول کرد و ههموو پهر و تووکهکانی ههلوهراند. مهلهکه کهوته ناو بری دارهوه و پهری چیه به سنگ و بالییهوه نهما. ههندی بالندهی گوشتخور دهوریان تهنی و ئهوهندهی نهمابوو به دهنوک دایپاچن. ئهویش به باله رووتاوهکانی ههر بهرگری له خوی دهکرد... مهله هاوریکانی ها لیره ها لهوی ههر به دوایدا دهگهران و بالداریکی گوشتخور و فریای کهوتن... روانییان وه له بن داریکدا به تهنیا بهرگری له خوی دهکات... ههموویان روویان له مهله رووتهکه کرد و بالداره گوشتخوره کهیان راو نا و ههریهکه به دهنووکی خوی پهریکی له بن بالی خوی کردهوه و یهکه یهکه به دهنووکهکانیان ئهو پهرانهیان له سینگ و بالی مهله رووتهکهدا چهقاند و مهلی رووتهله که پهر و بالی به لهشی خویهوه دی دای له شهقهی بال و لهگهل ههموو مهله هاوریکانیدا کهوتهوه فرین..
(دیوان مندالان 140)
باوک و دایک(پدر و مادر)
شعری است کوتاه و 6 بیتی و از نظر وزن 7 هجایی که از نظر محتوایی از این قرار است که کودک میگوید پدر و مادرم را دوست دارم چون فقط آنان غم را از دل من میزدایند.
لطیف هلمت همچنین در شعر «باوک و دایک» (پدر و مادر) به دوست داشتن آنها و آرزوی خوشبختی و شادی برایشان اشاره کرده است. موضوع دیگری که در این شعر به آنها توجه شده، اختلاف و درگیری خانوادگی پدر و مادر است. که دغدغه درونی و عاطفی هر کودکی است.
دایک و باوکم خۆش دهوێن |
ههر ئهوانن خـــهم ڕهوێن |
کــه له یــهک تـــوڕه دهبن |
تاریـــک دادێ ژینـــی من |
کاتێک که پێ دهکــــــهنن |
دڵم دهکـــــا شنــهشـن |
منی منداڵ حــهز دهکـــــهم |
ڕوویان خۆش بێ ههموو دهم |
شــــادی ئــــهوان بدونــــێ |
منیش خــــهمم نامێنــــــێ |
بابـه گیان و دایـــــه گیــــان |
ههر دلشـــاد بن ههر دوکتان |
(دیوان مندالان 171)
ئاشتی(آشتی)
شعر کوتاه 8 بیتی که بیت آخر آن هم تکرار است. وزن شعر 8 هجایی (مصراع دوم بیت اول 7 هجایی) میباشد. از نظر محتوایی به این میپردازد که ای پرندگان از این به بعد با آزادی پرواز کنید، لانه بسازید و روی شاخهها بخوابید که ما کودکان کُردستان قول میدهیم که دیگر به سوی پرندگان سنگ نندازیم و آنها را آزار ندهیم. نکته اخلاقی این شعر دوستی با پرندگان و آزار نرساندن به آنان میباشد.
ئهی بالنده و کوتر له کوین
بفرن گورانی بلین
چینه بکهن له گولزاردا
بنوون لهسهر لقی داردا
له گوی چهمی سهما بکهن
یاری له گهل بادا بکهن
هیلانهی تازه ساز بکهن
گهردوون پر له ئاواز بکهن
ئیمهی مندالانی کورد
نیر و می... درشت و ورد
وا بریارمان داوه ئیتر
بهرد نهگرین له مهل و کوتر
چی دار لاستیکه بیشکینین
له نهوروزدا بیسوتینین
ئهی بالنده و کوتر له کوین
به ئازادی بهسته بلین
(دیوان مندالان 177)
وهلام(جواب)
بازآفرینی حکایتی است که هلمت مضمون این داستان را به شیوهای دیگر برگرفته است و محتوای حکایت از این قرار است که شاخهها و ساقههای درختی با هم نزاع کرند که کدامیک محکمتر و یا بلندتر هستند. تنه درخت میگوید من از همه شما محکمتر هستم. ریشه به سخن میآید و میگوید زمین از همهی ما مهمتر و محکمتر است؛ اگر زمین نباشد و من ریشهام را در آن استوار نکنم همه ما از بین میرویم.
لق و چل و بالای داریک بوو به مشت و مریان و لقه دریژهکان گوتیان: ئیمه دریژ و جوانین...
لقه کورتهکان گوتیان: ئیمه پتهوین و دهستی کهسمان ناگاتی..
لقه ئهستوورهکان گوتیان: ئیمه بههیزین و رهشهبا ناتوانی بمانشکینی..
بالای دارهکه گوتی: ئهم ههراههرایه چییه..! ئهگهر بالای بهرزی من نهبی ئیوه له ژیر پیی ئهم و ئهدا دهپلیشینهوه.. له پر رهگی دارهکه هاته قسه و گوتی: لهخوبایی بوون کاریکی باش نیه... بو ئیوه جوان نیه وا له رووی یهکتردا خوتان ئاوا ههلده کیشن... ئیوه ههمووتان به منهوه بهستراون و منیش به زهوییهوه بهستراوم.. ئهگهر زهوی نهبی نه من دهبم و نه ئیوهش دهبن..!
تیبینی: بیروکهی ئهم چیروکهم وهرگرتووه و به شیوهیهکی دی.. دامرشتهوه.
(دیوان مندالان 201)
هاوری(دوست)
شعری کوتاه، 5 بیتی و 7 هجایی که واجآرایی حرف ک و پ در بیت دوم به چشم میخورد. از نظر محتوایی به این میپردازد که کودک میگوید خواهرم را دوست دارم او هم بدون من آرام نمیگیرد. با هم میخندیم و برای همدیگر هدیه میخریم. به مادرمان کمک میکنیم و از پدر هم تشکر میکنیم و با دیدنشان آرام میگیریم. به یک اندازه دوستشان داریم. دو کودک زیرک هستیم که برای یکدیگر مانند دوست شفیقی هستیم.
خوشکهکهمم خوشدهوی
ئهویش بی من ناسرهوی
پیکهوه پیده کهنین
دیاری بو یهک دهکرین
یارمهتی دایکه دهدهین
سوپاسی باوکه دهکهین
دوو مندالی زیرهکین
هاوریی دلسوزی یهکین
(دیوان مندالان 226)
بهچکه چولهکه(جوجه گنجشک)
شعری 5 بندی که هر بند 3 مصرع همقافیه دارد. همه مصراعها 7 هجایی اما مصراع دوم بند اول 8 هجایی میباشد. از لحاظ محتوایی به این گونه است که دیروز هنگام غروب بچه گنجشکی از لانهاش که روی درخت بود؛ به زمین افتاد،احساس درد کرد وگریه و جیک جیک کرد. منم(کودک یا شاعر) گفتم ای بی پر و بال گریه نکن به تو قول میدهم هر لحظه مراقبت باشم و آب و دانهات را را بدهم. وقتی مادر بچه گنجشک برگشت و من را کنار بچهاش دید در اطرافم چرخید و گفت ای دوستم هزاربار از تو تشکر میکنم که از بچهام مواظبت کردی.
دوینی دهمهو ئیواری
بهچکه چولهکهی سهر داری
له لانه کهوته خواری
گریا و کهوته جوکهجوک
وتم چوله کهی بچووک
مهگری ئهی بی بال و تووک
من بهلینت دهدهمی
دهتپاریزم گشت ژهمی
دان و ئاوت دهدهمی
که دایکهکهی گهرایهوه
منی بینی له لایهوه
به دهورمدا سورایهوه
وتی سوپاست دهکم
ههزار سوپاس هاوریکهم
پاراستووته بهچکهکم
(دیوان مندالان 253)
کو و تاک(جمع و فرد)
شععری با مصراعهای 7 هجایی و 8 هجایی میباشد که لطیف هلمت این شعر را تحت تاثیر حکایتی به زبان آذری نوشته است و چنین داستانی به شیوهای متفاوت در کلیله و دمنه نیز آمده است. از نظر محتوایی به این میپردازد که دو گاو میخواستند به جنگل بروند و رفع خستگی کنند؛ شیری به آنان حمله کرد و هردو گاو فورا شاخهایشان را روبهروی شیر قرار دادند. شیر وقتی دید که آنها متحدند و از یکدیگر محافظت میکنند گفت باید حیلهای بسازم؛ رو به گاو بزرگ کرد و گفت ای گاو پهلوان چون که خیلی قدرتمند و شجاع هستی قسم میخورم که تو را سلطان جنگل کنم و تو از امروز به بعد سلطان جنگل هستی. گاو فریب خورد و به سمت شیر رفت. شیر وقتی دید که گاو دیگر تنها شده است فورا به او حمله کرد و او را تکه پاره نمود و بعد از مدتی دیگر گاو بعدی را نیز خورد.
دوو گا بو دارستان دهچوون
پشوو بدهن دوای ماندووبوون
شیریک بهرهوروویان هات
ویستی پهلاماریان بدات
ههردوو گاکه دهست و برد
شاخه تیژه کانیان رهپ کرد
شیرهکه بینی یهک هیزن
یهکتری دهپاریزن
وتی سهرناگری کارهکهم
وا باشه فیلیک بکهم
رووی کرده گا گهوره کهیان
وتی ئهی گای پالهوان
چونکه تو زور زور ئازای
له توانادا بی هاوتای
بریاره و سوینده و پهیمان
دهتکهم به شای دارستان
تو پاشای دارستان به
سهر گهورهی ئاژهلان به
گاکه ههلخهلهتا زوو
بهرهو لای شیرهکه چوو
شیرکه زانی تهنیایه
گورج پهلاماری دایه
نهراندی و شالاوی بو برد
گاکهی پارچه پارچه کرد
ئهنجا به چرنووک و ددان
گاکهی تریشی تیک شکان..
بنهرهتی ئهم شیعرهم له چیروکیکی ئازهرییهوه ههلینجاوه...
(دیوان مندالان 254 و 255)
بالنده(پرنده)
شعری کوتاه 7 بیتی و 7 هجایی (مصراع دوم بیت اول 8 هجایی میباشد) و تقریبا داستان منسجمی است که از نظر محتوا به این میپردازد که پرنده زیبایی داشتم در جایی بلند و در قفس نگهش داشتم. همه چیز را برایش فراهم کرده بودم. اما او غمگین بود؛ روزی از پرنده پرسیدم چه چیز را دوست داری، گفت: پرواز در آسمان. قفس برایم زندان است. پس در قفس را شکستم و پرنده زیبا پرواز کرد.
بالندهیهکم ههبوو
له جوانیدا وینهی نهبوو
له جییهکی زور بهرزدا
دامنابوو له قهفهزدا
چهن دانم بو روده کرد
شتی جوانم بو دهبرد
دهمدایی توپی زور جوان
بووکهشووشه و میزلدان
بهلام ئهو خهمبار بوو
لهگشت شتی بیزار بوو
روژی لیی کهوتمه پرسیار
وتم بالندهی نازدار
حهزت له چیه بلی
له چ میوه و چ گولی
وتی حهزم له ئاسمانه
قهفهز بو من زیندانه
دهرگای قهفهزم شکان
ههلفری بالندهی جوان
له دوور دهنگی هاته گویم
دهیگوت به گشتتان دهلیم
گهر ریزی بالدار دهگرن
ریی فرینی لی مهگرن
مالی بالدار ئاسمانه
ئاسمان بی بالدار کهی جوانه...!
(دیوان مندالان 306
جادو
داستان درباره دختری است به اسم شهلا که گنجشکی را گرفت و میخواست آن را در قفس بیاندازد. پرنده بو او گفت که اگر مرا آزاد کنی یکی از پرهایم را به تو میدهم. هر گاه نیازی داشتی با یک فوت زدن به پر من، آن را برایت فراهم میکنم. شهلا از خانوادهای فقیر و خیلی هم مهربان بود. پرنده را رها کرد. روز بعد که شهلا از مدرسه برگشت در خانه به مادرش گفت گرسنهام. مادرش گفت شهلا جان پدرت امروزمریض بوده و سرکار نرفته است. باید امروز نان و چای بخوری. شهلا زود به یاد پر افتاد و فورا آن را فوت کرد و پرنده حاضر شد و گفت شهلا جان در خدمتم، چه کاری برایت انجام دهم؟ شهلا گفت میخواهم خانه ما و همه خانههای همسایهها را با زر و زیور بیارایی و همچنین غذای خوشمزه را برایمان فراهم کنی. پرنده زود خواسته شهلا را به جا آورد و اهالی محل هم که از این کار آگاه شدندبرای تشکر از شهلا پیش او آمدند و محله را هم شهلا نام گذاشتند؛ زیرا شهلا دختری خودپرست و خودخواه نبود و در فکر خوشبختی و آسودگی همسایهها نیز بود. مصداق این ضرب المثل میباشد که میگوید :آنچه را که برای خود میپسندی ،برای دیگران هم بپسند.
شالا چولهکهیهکی گرت و ویستی بیخاته رکیکهوه...
چولهکهکه گوتی: شالا خان ئهگهر بهرهلام بکهی پهریکی بن بالی خومت دهدهمی ههرچهند پیویستت به شتیک بوو فوویهک له پهرهکه بکه و من گورج ئاماده دهبم و داواکاریهکه ت جیبهجی دهکم...
شالا کچیکی میهرهبان و بهبهزهیی بوو له خیزانیکی ههژار و له گهرهکیکی ههژار دا دهژیا... پهری بن بالی چولهکه ی خسته گیرفانی و چولهکهکهی بهرهلا کرد...
ئیتر خور ئاوابوو دوای نانی شیوان شالا ئهرکهکانی قوتابخانهی بهجی هینا و درهنگانی نووست و که روژ بووه قاوهتی کرد و چوو بو قوتابخانه... کاتی له قوتابخانه گهرایهوه وهختی نانخواردنی نیوهرو بوو...
شالا گوتی: دایکه گیان برسیمه... دایکی گوتی شالا گیان ئهمرو باوکت نهخوش بوو نهچوو بو ئیش ههر نان و چای رووتمان ههیه بیخوی... شالا حهزی له خواردنی خوش بوو پهرهکهی بیر کهوته و خیرا له گیرفانی دهری هانی و فوویهکی لیکرد و چولهکهکه دهستبهجی ئامادهبوو گوتی شالا خان چیت دهوی بوت بکهم من ههموو داواکاریهکت جی بهجی دهکهم... شالا گوتی: دهمهوی مالهکهی ئیمه و ههموو مالیکی ئهم گهرهکه ههژاره بکهی به ئالتون و دار و درهختی باخچهکانیان زیر و مرواری و یاقووت و ئهلماس و زمرووت و نان و میوهی خوش و خواردهمهنی ئاماده کراوی بهتام و چیژ بگری... چولهکهکه گورج داواکارییهکهی شالا خانی جیبهجی کرد و خهلکی گهرهکهکهش که بهم رووداوهیان زانی دهسته دهسته هاتن بو سوپاس کردنی شالا خان و ناوی گهرهکهکهشیان نا گهرهکی شالا... چونکه شالا خان کچیکی خوپهرست نهبووتهنیا بهختهوهری و ئاسودهگی ههر بو خوی نهدهیست بهلکو ئهوهنده میهرهبان بوو ئاسوودهیی و خوشگوزهرانی بو خهلکی هاوچهشنی خوی و ههموو جیهان دهویست.
(دیوان مندالان 346 و 347)
وایل دهبی به کهشتیوان( وایل ملوان میشود)
داستانی است که لطیف هلمت آن را از داستانهای عربی و از شخصی به نام لیلا صایا ترجمه کرده است و آرزوی پسری به نام وایل را بازگو میکند که میخواهد ملوان شود و داستان از این قرار است که سامر و وایل با هم دوست هستند و در یک کلاس درس میخوانند. در جشن تولد همدیگر شرکت میکنند و وقتی که سامر مریض بود وایل به عیادتش رفت. سامر آرزو دارد که فیلم کارتونی بسازد و وایل دوست دارد ملوان شود و کشتیها را براند. آرزوی هردو متفاوت است اما هردو با هم دوست هستند.
وایل دهبی به کهشتیوان
«چیروکی لیلا صایا»
سامر و وایل دوو هاورین... روژانه یهکدی دهبینن ههردوکیان له پولیکدا قوتابین...
کاتی سامر نهخوش کهوت نهیتوانی بچی بو قوتابخانه... وایل له مالهوه دیدهنی کرد و چهپکی گولی بو برد.
ههردوکیان له جهژنی له دایکبوونی بهکدیدا دیاری پیشکهش به یهک دهکهن.
جاریکیان دیاری وایل بو سامری هاوری ی پاپوریکی چاروکهدار بوو...
ههردوکیان لهوهرشهی ئیش و کاردا وهکو تیمیکی بچووک سهرقالن. جاریکیان دیاری له کاغهز و مقهبا و کهتیره کیلگهیهکیان دروست کرد...
کاتی یهکیکیان سهفهر دهکات کارتیک بو هاوریکهی دهنیری و دیارییهکیشی بو یادگار پیشکهش دهکات.
ههردوکیان له گهشت و گوزاری قوتابخانهدا بهشداری دهکهن.
سامر حهزی له وینهگرتنی شوینهکانه به کامیرا بهلام وایل تیبینییهکانی خوی له دهفتهریکی بچووکدا تومار دهکات.
سامر خهو بهوهوه دهبینی فلیمی کارتون دروست بکات... تاکو مندالان سهیری بکهن... بهلام وایل حهز دهکات ببی به کهشتی لخوری...
خهونی ههردوکیان لیکدی جیایه...
بهلام ههردوکیان هاورین...
(دیوان مندالان 396)
کامهیه مافی مندال..؟؟!!(حق کودک کدام است..؟؟!!)
در این شعر که پرداختهی ذهن و تخیل لطیف هلمت است به تکدّیگری کودکان که یکی از منظرههای زشت اجتماعی است اشاره میکند و فضای تکدّی گری را به جنگلی میبرد و باران باریدن گرفته است. پرندگان، خزندگان، چرندگان و حتی حشرات جایی را جستجو میکنند تا از خیس شدن در امان بمانند. تمامی جانداران جنگل جایی را برای پناه گرفتن خود پیدا کردند بغیر از کودکی آواره که تنها در زیر باران مانده بود و گاهی برخی از رهگذران سکهای به او میدادند. آیا این حق کودک است که در زیر باران بخوابد و گدایی کند؟
کامهیه مافی مندال
نوستنی بهر باران و سوال
یا جگهره فروشتن
یا لهسهر جاده خهوتن
یا بیبهش بوون له خویندن
لیدان و سهرکوت کردن
ژینی ناخوشتر له مردن
یا وهکو« لهری» کوشتن
ئهمهیه مافی مندال
روژی تار و شهوی تال
هاواره هاوار دادگه
به فریای مندالان بگه
مافی رهوایان دابین که
ژیانیان پر له پیکهنین که...
(دیوان مندالان 418)
کوتر(کبوتر)
شعری کوتاه و 6 بیتی که ناهماهنگی در اوزان آن مشهود است و به صلح و دوستی اشاره دارد. از نظر محتوایی میگوید: من کبوتر دوستی هستم. اولین پیامآور صلحم. رنگهای مختلفی دارم و هم در شهر و هم در روستا و هم در دشت زندگی میکنم. من زیتون را برای حضرت نوح(ع) آوردم، اولین پستچی تاریخم و گذشتهام پرشکوه است.
من کوتری خوشهویستیم
یهکهم پهیامبهری ئاشتیم
سوورم... رهشم... شینم... سپیم
مورم... خالخالم... چنچلیم
له گوند و شار و شاخ دهژیم
من کوتری خوشهویستیم
من چله زهیتوونم هاورد
پیشکهشی کهشتی نووحم کرد
یهکهم پوستهچی میژووم
پر شکویه رابوردووم
خواردنم جویه و گهنم
پهیامبهری ئاشتی منم
(دیوان مندالان 421)
کهو( کبک)
شعری کوتاه و 6 بیتی و 7 هجایی و از نظر وزن هماهنگ است. از نظر اخلاقی به شکار نکردن کبک و آزار نرساندن به آن اشاره دارد. از نظر محتوا این را بازگو میکند که من کبکم و در دشت و کوه زندگی میکنم. یا روی قلهها هستم یا در باغ، گندم و سبزه را میخورم و از دام و تفنگ ساچمهای بیزارم. پرندهای خوش صدا هستم. آب گوارا مینوشم، رنگم زیباست و جرئت نمیکنم بخوانم چون وقتی که میخوانم فورا شکارچی به سراغم میآید و مرا شکار میکند.
منم کهوی ناو دهشت و شاخ
یا له لوتکهم یا له باخ
خواردنم گهنم و سهوزیه
رقم له داو و ساچمهیه
بالداریکی دهنگخوشم
ئاوی سازگار دهنوشم
جوان و دلگیره رهنگم
ههتا بلیی قهشهنگم
ناویرم دهنگ ههلبرم
راوچی گورج دیته سهرم
دهورم به داو دهتهنی
چهقو له ملم دهنی
(دیوان مندالان 427)
نتیجهگیری:
مهمترین نتایج این پژوهش را میتوان این گونه بیان کرد:
- زبان شعر هلمت ساده و به دور از تشبیهات و استعارات پیچیده و دور از ذهن است. او بهجای اینکه با جسم و تن واژهها کار کند، با روح و روان آنها کار میکند. زبان اکثر این اشعار ساده و قابل فهم برای کودک است. در بسیاری موارد، شاعر شعر را از زبان کودک سروده و از پشت چشم او به محیط نگریسته است.
- در دیوان مندالان لطیف هلمت اشعاری که بر پایه پند و اندرز مستقیم باشد کمتر دیده میشود و پند و اندرز را به صورت غیرمستقیم و با آرزوهای کودکانه و تخیل و رویا بیان کرده است.
- هلمت در حکایتگویی نیز مانند اشعار از مضامین اخلاقی و تربیتی غافل نبوده و از قدرت خود بهره گرفته و گاهی نیز از حکایات ترجمه شده استفاده کرده است. حکایات زاده ذهن هلمت تخیلیتر و متنوعتر از حکایات ترجمه شده میباشد که بسیاری ازآنان جنبهی تربیتی، تعلیمی و پند و اندرز دارد.
- هلمت درآموزش اخلاقیات به کودکان، بیشتر به آزادی پرندگان و محافظت از درختان و گلها پرداخته است.
پینوشت:
( هه لمه ت)هلمَت در زبان کُردی به معنی ( هجوم و یورش) است.
منابع و مأخذ:
1- هه لمه ت)هلمَت ، لطیف .(1393). دیوان اشعار مندالان ، کرج، انتشارات مانگ.
2- شکری پور، مختار (مترجم). (1395). گورستان گلها، تهران، نشر ثالث.
3- کریم مجاور، رضا (مترجم).(1395). گیسوانت سیه چادر گرمسیر و سردسیر من است، تهران، نشر چشمه.
4- گرمارودی، مصطفی. (1382). شعر کودک از آغاز تا امروز، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ.
5- شرفکندی، عبدالرحمن(ههژار) .(1396).فرهنگ کُردی- فارسی، تهران، انتشارات سروش.
Moral and educational themes in the poems of Latif Helmat, a poet from Iraqi Kurdistan
Seyed Kayhan Shohadai (Corresponding Author)
Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran.
Shirin Gorgani
PhD Student, Persian Language and Literature, Sanandaj Branch, Islamic Azad University, Sanandaj, Iran.
Abstract
Latif Helmat is one of the poets from Nowsara, Iraqi Kurdistan, who is considered one of the pioneers of children's poetry in Iran and Iraq. In terms of language, Helmat's poetry has its own special style. A language that is far from metaphor and allusions, it tries to communicate with its audience in complete simplicity. Helmat looks at issues through the eyes of children and considers children to be the companions of the clouds and the interlocutors of the wind. He puts himself in the place of children and creatively teaches children moral and educational themes in the poems he writes. But the interesting point is Helmat's strange and inherent skill in children's poetry; because children's poetry requires its own skill and spirit, and it must have a childish and pure spirit in order to be able to penetrate and have an impact on this future-building segment of society. Helmet, considering the intellectual needs and limited understanding of children, chooses a childish perspective in his poems and instead of directly advising children, indirectly takes them to the world of imagination and dreams.
The present article seeks to discuss and examine the moral and educational themes in Helmet's poetry in a descriptive-analytical manner from the perspectives of structure and content. The results obtained show that Latif Helmet, unlike other Kurdish poets, has pointed out the precious essence of morality and education in children's poemsl.
Keywords: Children's poetry- Latif Helmet - imagination - morality - educatio