بررسی تطبیقی باد صبا در دیوان ابنفارض و ملای جزیری
الموضوعات :
1 - دانش آموختۀ دوکترای تخصصی رشتۀ زبان و ادبيات عرب، پژوهشگر آزاد
الکلمات المفتاحية: عرفان اسلامی, باد صبا, بررسی تطبیقی, ابنفارض, ملای جزیری,
ملخص المقالة :
باد صبا یکی از مباحث مهم در موضوعات عرفان اسلامی است که شایان پژوهش هست، بهگونهای که شعرای اهل عرفان و تصوف، در اکثر دیوان اشعار خود بهصورت گسترده به موضوع باد صبا پرداختهاند. دیوان شاعر عارف عربزبان، ابنفارض (576-632 ق) و ملای جزیری کرد (975- 1050 ق)، مملو از موضوعاتی همچون؛ صبای شفابخش، صبای پیامرسان، صبای حیاتبخش و صبای دلنواز و ... است؛ و نام آنان در حوزه عرفان و تصوف در کنار نام کسانی چون شیخ اشراق سهروردی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، مولوی بلخی و مولانا خالد شهر زوری، جای گرفته است و اشعار آنان که مزین به موضوعات عرفانی است، در حلقههای ذکر صوفیه سروده میشدهاند. در این مقاله دیوان اشعار این دو شاعر عارف، با تکیهبر موضوع باد صبا، به روش توصیفی – تحلیلی بر پای مکتب تطبیقی فرانسه، موردبررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اشعار هر دو شاعر وجه تشابه فراوانی به هم دارند. این تشابهات بیان میدارند که موضوع باد صبای دو شاعر از یک سرچشمهی فکری که نگرش عارفانه به این موضوع هست جاریشده است.
قرآن مجید
ئیبراهیم ئەحمەد شوان، فەرهەنگی سۆفیانەی دیوانی جزیری و مەحوی، چاپی یەکەم، هەولێر، چاپخانەی حاجی هاشم.
ئیبراهیمی،محەممەد ساڵح، (شەپۆل)، (١٣٦٤)، ژیناوی زانایانی کورد لە جیهانی ئیسلامەتی، تاران، چاپخانەی مەهارەت.
أمین زکی بک، (1947 م): مشاهیر الکرد وکردستان، ج 2، نقله الی العربیة، الآنسه کریمه، واضاف الیه الأستاذ محمد علی عونی، الطبعة الاولی، مطبعة السعاده بجوار محافظة مصر.
آذرتاش آذرنوش، (1389): فرهنگ معاصر عربی – فارسی، چاپ دوازدهم، تهران، نشر نی.
بەحرکی، مەلا تاهیر مەلا عەبدوڵڵا، (٢٠١٠): مێژووی زانایانی کورد، ب١، چاپی یەکەم هەولێر، چاپخانەی ئاراس.
بروکلمان کارل، (2008 م): تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة، عبد الحلیم النجار، چاپ اول، قم، دار الکتب الاسلامی.
بلچ شیرکو (1930 م): القضیة الکوردیة، الطبعة الاولی مطبعة السعادة، بجوار مصر.
البورینی و النابلسی (2007 م): شرح دیوان ابنالفارض، جمعه رشید اللبنانی، المحقق: محمد عبدالکریم النمری، الطبعة الثانیة بیروت، دار الکتب العلمیة.
پیندروئیی، محهمهد سالح، جگهر سوز، (2012): فهرهنگی ره سهن، چاپی یه کهم، ههولیر، چاپخانهی روشنبیری.
إبن تغری بردی، جمال الدین (1929-1955 م): النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة؛ الطبعة الاولی، قاهره، دارالکتب المصریّة.
ترکه اصفهانی، صائنالدین علی بن محمد (1384 ش): نظم الدّرر، تصحیح اکرم جودی نعمتی، چاپ اول، تهران میراث مکتوب.
الجزری الملا عبدالسّلام، (2004 م): شرح دیوان الشیخ الجزری، الطبعة الاولی اربیل، دار سپیریز، لطباعة والنشر.
جودی نعمتی، اکرم، (1375): دائرة المعارف بزرگ جهان اسلامی، ج 4، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، چاپ سوم، تهران.
حاجی خلیفه، (1982 م): کشفالظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، بیروت، دار الفکر.
حلمی، محمد مصطفی، (د- ت): ابنالفارض و الحب الالهی، الطبعة الثانیة، قاهره، دار المعارف.
إبنخلکان، (1310 ق): وفیات الاعیان، الطبعة الاولی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
درنیقه، محمد احمد، (1927م): معجم شعراء الحب الإلهی، الطبعة الاولی، بیروت، دار و مکتبة الهلال.
الدوسکی، مجید ملک محمد، (2016 م): شعر التصوف بین الشیخ الجزیری و ابنالفارض، الطبعة ألأولی، هیفی، اربیل.
دۆسکی، تەحسین ئیبراهیم، (٢٠٠٥): دیوانا مەلای جزیری، چاپی یەکەم، هەولێر، دارسپیڕێز.
دهخدا، علیاکبر (1377 ش): لغتنامه؛ چاپ اول، تهران، دانشگاه تهران و مؤسسه دهخدا.
ذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، (1412): تهذیب سیر اعلام النبلاء، اشرف علی تحقیق الکاتب، شعیب الأرنؤوط، ج 3، الطبعة الأولی، مؤسسة الرسالة، بیروت.
الزفنکی، احمد بن الملا محمد، مفتیالقامشلی، (1987 م): العقد الجوهری فی شرح دیوان الشیخ جزری، الطبعة الثانی، مطبعة الصباح.
إبنزیات، محمدابن محمد، (2009 م): الکواکب السیارة فی ترتیب الزیارة، الطبعة الاولی، بیروت، دار ومکتبة بیبلیون.
شەڕەفکەندی، عبدالرحمن، (١٣٩٣ش): دیوانی عارفی رەببانی شێخ ئەحمەدی جزیری ناسراو بە مەلای جزیری، چاپی دووهەم، تاران، چاپەمەنی پانیز.
شەڕەفکەندی، عبدالرحمن (هەژار)، (١٣٧٦ش ١٩٩٩م): هەنبانە بۆرینە، فەرهەنگی کوردی- فارسی، چاپی دووهەم، تاران، سروش.
صادقی شفیع (1389 ش 2010 م): ترجمه و شرح فارسی دیوان عارف ربانی ملای جزیری، چاپ اول، ارومیه انتشارات حسینی اصل.
عکام، محمود، (د، ت): الموسوعة الإسلامیة المیسرة، دمشق، دار صحاری.
إبنعماد، عبدالحی ابن احمد (1951 م): شذرات الذهب، الطبعة الاولی، قاهره، مکتبة القدسی.
عاطف جودة نصر (د: ت): شعر عمرابن الفارض، دراسة فی فن الشعر الصوفي، بیروت، دارالاندلس.
عطوی، علی نجیب، (1994): ابن الفارض شاعر الحب الالهی، الطبعة الأولی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
إبنالفارض، أبی حفص عمر، (1951): دیوان، مکتبة القاهرة.
إبنالفارض، عمربن علی (1983 م): دیوان، الطبعة الثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
فروخ، عمر (1947 م): التصوف فیالاسلام، الطبعة الاولی، بیروت، مکتبة منیمنة.
فەقێ تەیران، محمد، (٢٠٠٥): دیوانا فەقێ تەیران، وەزارەتی پەروەردە، هەولێر.
الکرمانی، محمود بن حمزة بن نصر، أبو القاسم برهان الدين، (د.ت): غرائب التفسير وعجائب التأويل، دار القبلة للثقافة الإسلامية، جدة.
مرادی، محمد هادی، (1392 ش): گزیدهای از دیوان سلطان العاشقین، ابنفارض، ترجمه و توضیح، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مردوخ، محمد مردوخ کردستانی، (1362 ش): فرهنگ مردوخ، کردی، فارسی، عربی، سنندج، چاپ ناشرغریقی، چاپ اول.
معلوف، لویس، (1980): المنجد، الطبعة الرابعة و العشرین، بیروت، المطبعة الکاتولکیة.
منذری، عبدالعظیم بنعبدالقوی، (2007 م): صلة التکملة لوفیات النقلة، محقق: بشارعواد معروف، الطبع الاول، بیروت، دار الغرب الاسلامی.
مقدسی، انیس، (1983 م): امراء الشعر العربی فی العصر العباسی، الطبع الاول، بیروت، مطبعة الادبیة.
میر قادری، سید فضل الله/ اعظم السادات، (1390 ش): دیوان سلطان العاشقین ابن فارض مصری، چاپ اول، قم، آیت اشراق.
نائف طاهر میکائیل، (2005 م): نهجه و عقیدته من خلال دیوانه الشعری، الطبع الاول، اربیل، دار سپیریز لطباعة و النشر.
النیسابوری، نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين القمي، (1416 ه): غرائب القرآن ورغائب الفرقان، المحقق: الشيخ زكريا عميرات، الطبعة: الأولى، دار الكتب العلميه – بيروت.
هیمن کریم محمد صالح. (1400): مطالعه تطبیقی خمریات در دیوان حافظ شیرازی و ملای جزیری، رساله دکتری، دانشگاه کردستان.
مقالات: ابوالحسنی، محمد علی، (1390 ش): بررسی اجمالی اندیشهای مشترک مولانا و ابن فارض، مطالعات عرفانی، شماره 13، صص 5- 35.
بیدکی، هادی، (1396 ش): تاثیر پذیری ملای جزیری از حافظ شیرازی در مضمون عشق، مجله ادبیات تطبیقی، شماره 16، صص 21- 42.
باڵهکی، یادگار رسوڵ، خوشناو، هیمن عومهر، (2019): نور و شیوه کانی له شیعری جزیریدا، شماره، 26 زانکوی سوران.
پیله ورد، زینب مهدوی، (1444 ق): التحلیل النفسی لأشعار ابن الفارض فی ضوء منهج النفسی الإیجابی، لمارتن سلیجان، مجلة آفاق الحضارة الاسلامیة، السنه، 25، العدد، 2، صص 169-200.
چالدره، طاهره، (1396 ش): ذکر الطاف الهی و مواهب رحمانی در اشعار ابن فارض مصری و حافظ شیرازی، فصلنامه عرفانیات در ادب فارسی، شماره، 31، صص 139- 151.
حسین ئوسمان ئوبدو ره حمان/ محهمهد بکر محهمهد، (2014 م): مهرهمین خودی د هزرا مه لای جزیریدا، گوفارا زانکویا زاخو، شماره 2، صص 292- 311.
حیدری، محمود، رمضانی پارسا، داوود، (1397 ش): غربت عارفانه در شعر حافظ و ابن فارض، دو فصلنامه مطالعات تطبیقی فارسی – عربی سال 3، شماره 5، صص 55- 75.
دهقانی، آمنه، (1400 ش): بررسی سیمای معشوق در شعر ابن فارض، مجله پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب، سال سوم، شماره چهارم، صص 111- 130.
ذکاوتی قراگزلو، علیرضا (1365 ش): ابنفارض، شاعر حب الهی؛ نشریه معارف مرکز نشر دانشگاهی، تهران. دوره 3، اسفند. 1365 شماره 3، صص 109 -141.
راثی، محسن (1388 ش 2009 م): مضامین مشترك میان ابن فارض و حافظ؛ مجله تاریخ ادبیات، شماره /63. صص 149- 174.
راستگو، کبری، (2013 م): الإیقاع الداخلی فی شعر ابن الفارض، دراسة بنیویة شکلیة، مجلة العلوم الانسانیة الدولیة، العدد 20، صص 83-100.
شریعت پناه، احمد. (1400): فناء فیالله و وحدت وجود، از دیدگاه ابنفارض و ملایجزیری، جستار نامه ادبیات تطبیقی، سال پنجم، شماره، 17، صص، 133- 163.
شریعت پناه، احمد. (1400): حدیث عشق در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی کردستان، سال سیزدهم، شماره، 49، صص، 139- 165.
شریعت پناه، احمد، (1401): تجلی جمال محبوب در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، پژوهشنامه ادبیات کردی، سال 8، شماره 2، صص، 35- 50.
شیرین کام شهره، (1399): درون مایه عشق در ترانهای گیلکی، فصلنامه ادبیات وزبانهای محلی ایران زمین، دوره 6 شماره 2 شماره پیاپی 28، صص 61-76.
طالب زاده، سکینه، (1401 ش): بررسی وجوه اشتراک حجاب و موانع وصل در تائیه ابن فارض و تمهیدات عین القضات همدانی، فصلنامه بهارستان سخن، سال نوزدهم، شماره 57، صص 1- 24.
غفاری، ابوالحسن، (1394): زیباییشناسی و هنر در افلاطون، فصلنامه قبسات، سال بيستم، بهمن 1394 دوره 20، شماره 78.
قلیزاده، حیدر و محبوبه، خوش سلیقه (1387 ش): باده و می و تعابیر آن در شعر عرفانی فارسی؛ فصلنامه تخصصی عرفان، سال ششم، شماره 50، صص 169- 203.
نصراللهی، فاطمه، (1390 ش): الغزل الصوفی عند ابن الفارض و جامی، دراسة نقدیة مقارنه فی المضمون، إضاءَات نقدیة (فصلیة محکمة) السنة الأولی، العدد الأول، صص 109-124.
هیمن، عومهر ئهحمهد. (2017 م): زولف و دهلالهتهکانی له شیعری مه لای جزیری دا، سال چوارم، شماره 12، صص 47- 76.
منابع نرم افزاری: لغتنامه دهخدا، برنامه نویسان مسعود داداشی و منوچهر داداشی.
معجم المعانی، عربی فارسی.
مکتبة الشامله
نرم افزار تفسیر نور دکتر مصطفی خرم دل.
دو فصلنامه مطالعات زبان و ادبيات کردي دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج دوره ١، شماره 1، پیاپی ١، بهار و تابستان 140٤ |
| |
بررسی تطبیقی باد صبا در دیوان ابنفارض و ملای جزیری
احمد شريعتپناه
دانش آموختۀ دوکترای تخصصی رشتۀ زبان و ادبيات عرب، پژوهشگر آزاد1
DOI:
| ||
تاريخ دریافت: 14/2/1404 تاريخ پذیرش: 19/5/1404 | صفحات: 113-134 | بەرواری وەرگرتن: 4/5/2025 بەرواری قبووڵ: 10/8/2025 |
چکیده
باد صبا یکی از مباحث مهم در موضوعات عرفان اسلامی است که شایان پژوهش هست، بهگونهای که شعرای اهل عرفان و تصوف، در اکثر دیوان اشعار خود بهصورت گسترده به موضوع باد صبا پرداختهاند. دیوان شاعر عارف عربزبان، ابنفارض (576-632 ق) و ملای جزیری کرد (975- 1050 ق)، مملو از موضوعاتی همچون؛ صبای شفابخش، صبای پیامرسان، صبای حیاتبخش و صبای دلنواز و ... است؛ و نام آنان در حوزه عرفان و تصوف در کنار نام کسانی چون شیخ اشراق سهروردی، ابن عربی، صدرالدین قونوی، مولوی بلخی و مولانا خالد شهر زوری، جای گرفته است و اشعار آنان که مزین به موضوعات عرفانی است، در حلقههای ذکر صوفیه سروده میشدهاند. در این مقاله دیوان اشعار این دو شاعر عارف، با تکیهبر موضوع باد صبا، به روش توصیفی – تحلیلی بر پای مکتب تطبیقی فرانسه، موردبررسی قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که اشعار هر دو شاعر وجه تشابه فراوانی به هم دارند. این تشابهات بیان میدارند که موضوع باد صبای دو شاعر از یک سرچشمهی فکری که نگرش عارفانه به این موضوع هست جاریشده است.
واژگان کلیدی: عرفان اسلامی، باد صبا، بررسی تطبیقی، ابنفارض، ملای جزیری.
لێکۆڵینەوەیەکی بەراوردکاری لە بای سەبا لە دیوانی ئیبن فەرید و مەلا الجزیری
ئەحمەد شەریعەت پەناه
دکتۆرا لە زمان و ئەدەبی عەرەبی، توێژەری سەربەخۆ هەوای بەیانی یەکێکە لە بابەتگەلی گرنگ لە عیرفانی
ئیسلامیدا کە شایەنی لێکۆڵینەوەیە، بەو پێیەی شاعیرانی عیرفان و سۆفی بە شێوەیەکی بەرفراوان لە زۆربەی کۆمەڵە شیعرەکانیاندا باسیان لە بابەتی هەوای بەیانی کردووە. کۆمەڵە شیعرەکانی شاعیری عیرفانی عەرەبی زمان ئیبن فەرید (٥٧٦-٦٣٢ کۆچی) و مەلا جزیری کورد (٩٧٥-١٠٥٠ کۆچی) پڕن لە بابەتگەلێکی وەک؛ هەوای بەیانی چارەسەرکەر، هەوای بەیانی نێردراو، هەوای بەیانی ژیانبەخش، و هەوای بەیانی خۆش و هتد؛ و ناوەکانیان لە بواری عیرفان و سۆفیگەریدا لەپاڵ ناوی کەسانی وەک شێخ ئیشراق سوهرەوەردی، ئیبن عەرەبی، سەدر الدین قونەوی، مەلاوی بەلخی، و مەلاوی خالید شەهر زوری دانراون و شیعرەکانیان کە بە تەوەری عیرفانی ڕازاوەتەوە، لە بازنەی زیکرەکانی سۆفیگەریدا ئامادەکراون. لەم وتارەدا کۆمەڵە شیعرەکانی ئەم دوو شاعیرە عیرفانییە، بە پشتبەستن بە بابەتی هەوای بەیانی، بە شێوەیەکی وەسفیی-شیکاریی لەسەر بنەمای قوتابخانەی بەراوردکاریی فەرەنسی، لێکۆڵینەوەیان لەسەر کراوە. دەرئەنجامی لێکۆڵینەوەکە دەریدەخات کە شیعری هەردوو شاعیر لێکچوونێکی زۆریان هەیە. ئەم لێکچوونانە ئاماژەن بۆ ئەوەی کە تەوەری هەوای بەرەبەیانی هەردوو شاعیر لە یەک سەرچاوەی فیکرییەوە ڕژاوە کە ئەمەش هەڵوێستێکی عیرفانییە بەرامبەر بەم بابەتە.
وشەی سەرەکی: عیرفانی ئیسلامی، بای سەبا، لێکۆڵینەوەی بەراوردکاری، ئیبن فەرید، مەلا جزیری.
1-مقدمه
صبا: یکی از زیباترین و پر استعمال ترین واژهها در ادبيات و عرفان اسلامي است، به همین خاطر، شارحان در توضیح و تفسیر معنای آن، مطالب فراوانی نوشتهاند. صبا در لغت بادی است که صبح در وقت طلوع آفتاب از ناحیۀ مشرق میوزد و در اصطلاح، به صورتهای گوناگون تعریفشده است. صبا در اصطلاح عبدالرزاق کاشی، نفحات رحمانیه است که از جهت مشرق روحانیات میآید. (ابن عربی، 1379: 131 و 166). عبدالغنی نابلسی در مورد صبا گوید: "هِیَ کنایَةٌ عن الارواح المنفوخة فی الهیاکل النورانیة أو ألترابیة الأرضیة المرضیة". البورینی و النابلسی، (2007 م: 136) ". از ابن عمر روایتشده که بادها هشت نوع هستند، چهارتا از این بادها عاصف، قاصف، صرصر و عقيم نام دارند؛ باد عذاب هستند و چهارتا از این بادها؛ ناشرات، مبشرات، مرسلات و ذاريات نام دارند باد رحمت هستند. از پیامبر (ص) روایتشده که بهوسیله باد صبا نصرت یافتم و قوم عاد بهوسیله باد دبور به هلاکت رسیدند. از کعب روایتشده "لو حبس الله الريح عن عباده ثلاثة أيام لأنتن أكثر الأرض ". اگر خداوند سه روز باد را از زمین بگیرد اکثر زمین گندیده میشود. (النیسابوری، 1416 ه، ج 3: 261)."بادی که بوی یوسف را به مَشام یعقوب-علیه السلام-رساند، باد صبا بود " (السمعانی، 1418 ه ج 3: 63)". چهار بادداریم، جنوب، شمال، صبا که قبول هم گفته میشود و دبور؛ که در بین این بادها تنها دبور مذموم است و سه باد دیگر محمود هستند. در قرآن کریم نام هر بادی که به لفظ جمع آمده خیراست و هر بادی با لفظ مفرد آمده شر است برای همین هنگام وزیدن باد پیامبر (ص) میفرمود: "اللهُم اجعلها رياحاً ولاتَجعلها ريحاً" «خداوندا این باد را باد رحمت قرار دهید و باد عذاب قرار ندهید». به همین خاطر فرمود: "نُصرْتُ بالصبا، وأُهلِكت عادٌ بالدبور" «بهوسیله باد صبا نصرت یافتم و قوم عاد بهوسیله باد دبور هلاک شد». (الکرمانی، د. ت. ج 1: 188).
در قرآن کریم بهصراحت از مصخر شدن باد برای حضرت سلیمان و در اختیار او قرار گرفتن برای استفاده از امورات روزمره ذکر گردیده است. وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ (انبیاء، 81). ما باد تند و سريع را فرمانبردار سليمان كرده بوديم تا بهفرمان او بهسوی سرزميني حركت كند كه پر خیروبرکتش ساخته بوديم؛ و ما بر هر چيزي آگاه و دانا بودیم (نرمافزار نور). خداوند که باد را خلق کرده یکی از ضرورت و لوازمات زندگی است به همین خاطر شیخ سعدی (1386: 18). چنین سروده است:
ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تونانی به کف آریّ و بهغفلت نخوری
همــــه ازبهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فــــــرمان نبری
صبا، صَبوَة و صَبوّ: اشتیاق ورزیدن. شذا: در لغت به معنای بوی خوش است و در اصطلاح عبارت است از اخبار لطیفه و اسرار والا و علوم لدنیّه و معارف رحمانیهای که روح از ناحیهی حقیقت ربّانی بهسوی حقیقت انسانی منتقل میکند.
1-1- مبحث تحقیقات تطبیقی ادبی در حوزهی ادبیات عرفانی در آثار شاعران عارف عرب و کردزبان، از آن سلسله مباحثی است که جای خالی آنها در تحقیقات دانشگاهی به چشم میخورد. بهویژه ابنفارض و ملایجزیری که هردو از سرآمدان عرفا و ادبای عصر خود بودهاند. بدیهی است بررسی تطبیقی باد صبا در دیوان این دو شاعر امر ضروری است که میتواند به غنای تحقیقات دانشگاهی در این زمینه کمک نماید.
هدف اصلی این پژوهش تطبیقی ضمن شناساندن اجمالی دو شاعر، تعریف و تبیین و مقایسه مقول باد صبا و بهتبع آن بیان تشابهات اندیشههای آنان، در خصوص باد صبا هست. دستاوردهای دو شاعر در مورد باد صبا چیست؟
دو شاعر باد صبا را چگونه توصیف و تعریف کردهاند؟
ابنفارض و ملای جزیری باد صبا را پیامرسان و شفابخش دانستهاند.
با توجه به اشتراکات دینی، همجواری دو ملت و هممسلک بودن دو شاعر در تصوف، اشتراکات مضمونی و لفظی فراوانی در تعریف و توصیف باد صبا در اشعار دو شاعر و جود دارد.
این جستار بر اساس روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر پای مکتب تطبیقی فرانسه و بامطالعه دیوان اشعار دو شاعر و نیز سایر منابع تحقیقی و تاریخی مربوطه انجامگرفته است، با توجه به تحقیقات، بررسی و جستجوی که در کتابخانهها، گوگل و... انجامشده این تحقیق، در رابطه با موضوع بررسی باد صبا در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، گام نخست به شمار میآید، امید است برای اهل تحقیق مورداستفاده قرار گیرد.
2-1 پیشینه تحقیق
بر دیوان دو شاعر شرحهای نگاشته شدهاند ولی بهصورت بررسی تطبیقی در این موردتحقیق و بررسی قرار نگرفته است و میتوان به کارهای علمی که بر دیوان دو شاعر انجامشده به موارد زیر اشاره کرد.
1- مقالة بررسی اجمالی اندیشههای مشترک مولانا و ابن فارض، محمدعلی ابوالحسنی.
2- مقالة الإیقاع الداخلی فی شعر ابنالفارض دراسة بنیویة شکلیة، کبری راستگو.
3-ابنالفارض شاعر الغزل فی الحب الالهی تألیف دکتر علی نجیب عطوی.
4- شعر عمر ابنالفارض دراسة فی فن الشعر الصوفی تألیف دکتر عاطف جودة النصر.
5- گزیدهای از دیوان سلطان العاشقین ابنفارض ترجمه و توضیح محمد هادی مرادی.
6 ـ مقاله ابنفارض، شاعر حب الهی، علیرضا ذکاوتی قراگزلو.
7- مقالة التحلیل النفسی لأشعار ابنالفارض فی ضوء منهج النفسی الإیجابی، لمارتن سلیجان، زینب مهدوی پیله ورد.
8- مقالة الغزل الصوفی عند ابنالفارض و جامی، فاطمه نصراللهی.
9- مقاله ذکر الطاف الهی و مواهب رحمانی در اشعار ابن فارض مصری و حافظ شیرازی، دکتر طاهره چال دره.
10- مقاله بررسی وجوه اشتراک حجاب و موانع وصل در تائیه ابن فارض و تمهیدات عین القضات همدانی، سکینه طالبزاده.
11-مقاله بررسی سیمای معشوق در شعر ابن فارض، آمنه دهقانی.
12-مقاله، غربت عارفانه در شعر حافظ و ابن فارض، دکتر محمود حیدری/ داوود رمضانی پارسای
در رابطه با دیوان اشعار ملای جزیری، شرح و توضیح کمتری به رشته نگارش درآمده است ازجمله:
1-شعر التصوف بین الشیخ الجزیری و ابنالفارض، مجید ملک محمد الدوسکی.
2-مقاله تأثیرپذیری ملای جزیری از حافظ شیرازی در مضمون عشق، هادی بیدکی.
3- مطالعه تطبیقی خمریات در دیوان حافظ شیرازی و ملای جزیری، رساله دکتری، هیمن کریم محمد صالح.
4- مهرهمین خودی د هزرا مهلای جزیریدا، حسین ئوسمان ئوبدو ره حمان/ محهمهد بکر محهمهد.
5- الشیخ الجزیری نهجه و عقیدته من خلال دیوانه الشعریه تألیف نایف طاهر میکائیل.
6- فەرهەنگی سۆفیانەی دیوانی جزیری و مەحوی، دکتۆر ئیبراهیم ئهحمهد شوانی.
7- نور و شیوه کانی له شیعری جزیریدا، دکتر یادگار رسول بالهکی/ دکتر هیمن عومهر خوشناو.
8- زولف و دهلالهتهکانی له شیعری مهلای جزیری دا. دوکتور، هیمن عومهر ئهحمهد.
9- مقاله فناء فیالله و وحدت وجود، از دیدگاه ابنفارض و ملایجزیری، شریعت پناه، احمد.
10 ـ مقاله حدیث عشق در دیوان ابن فارض و ملای جزیری شریعت پناه، احمد.
11- مقاله تجلی جمال محبوب در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، شریعت پناه، احمد.
بااینوجود در باب تطبیق باد صبا در دیوان این دو عارف شاعر، این جستار گامی نخستین به شمار میآید، امید است گوشهای از تفکرات و آموزههای شاعران عارف را نشان دهد.
1 - 3- شناخت نامه ابنفارض
ابوحفص ابوالقاسم عمر بن ابیالحسن علی بنالمرشد بنعلی، ملقّب به سلطان العاشقین و معروف به ابنفارض در چهارم ذیالقعده (576 یا 577 ق) در شهر قاهره دیده به جهان گشوده (ابن خلکان، 1310، ج 3: 455؛ منذری،2007، ج 3: 389؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، 1989، ج 6: 288؛ (1412)، ج 3: 231؛ ابنتغری بردی، 1348، ج 6: 288؛ بورینی و نابلسی، 1310: 31). پدر ابنفارض از شهر حماه سوریه به مصر مهاجرت کرده و در آنجا به کار وکالت و دفاع از حقوق زنان ـ در مقابل مردان ـ نزد حکام پرداخته و ازاینرو به (فارض) اشتهار یافته است. ابنفارض تحت سرپرستی پدرش با پاکدامنی و زهد پرورشیافته و وقتی به سن رشد رسیده است به فراگیری فقه شافعی پرداخته و حدیث نبوی را از ابن عساکر و حافظ منذری و دیگران آموخته است. (ابن عماد، 1351، ج 5: 149). وی در دوران سلطنت ایوبیان که تأثیر بسزای در رشد علوم معقول و منقول در جهان عربی و اسلامی داشته بزرگشده (میر قادری، 1390: 10)؛ و آنگاه به خلوت و سلوک صوفیه راغب گشته و راه زهد و تجرد را در پیشگرفته سرانجام وی در 56 سالگی در روز سهشنبه دوم جمادیالاولی 632 در صحن خطابه جامع ازهر درگذشت. (ابن خلکان،1310، ج 3: 455) و فردای آن روز در قرافه، دامنه کوه مقطم در کنار مسجد معروف به (عارض) نزدیک آرامگاه شیخ بقال دفن شده. (ابن خلکان،1310 ج 3: 455؛ مرادی، 1392: 15؛ جودی نعمتی، ج 4: 376). ابنفارض شاعر ممتازی است که استعداد شاعری را به کمال داراست که احساس و ادراک دینی و عرفانی او در حد کمال قرارگرفته است. برخی معتقدند که ابنفارض پایهگذار زبان رمزی (symbolism) در شعر عرب است (ابنزیات، 2009: 354؛ فروخ، 1947: 100- 101)؛ اما اگر چنین هم نباشد، وی بیشک از تجربهها و ابداعات گذشتگان در این امر، یعنی از ادبیات صوفیانه و خصوصاً از شطحیات صوفیه، به نحو شایستهای استفاده کرده و آن را در شعر خود به کمال رسانده است. زبان رمز و بیان کنایهآمیز به شعر او نیرو و دامنه تأثیر بسیار بخشیده و یکی از مهمترین علل بسط و رواج آن نیز همین کیفیت است. اوج شعر ابنفارض در قصیده تائیه کبری جلوهگر است. این قصیده با بیش از 760 بیت، بیش از نیمی از کارنامه شعری او را دربر میگیرد و علاوه بر این نمایانگر سلوک معنوی اوست. ابنفارض بعدازآن که پیامبر (ص) را به خواب دید، به اشاره آن حضرت این قصیده را (نظم السلوک) نام نهاد او خود معتقد است که آنچه در این قصیده به طالبان میبخشد، از مواهب الهی است که به وی رسیده است، شعر ابنفارض متأثر از سبک شعری روزگار وی و آکنده از انواع صناعات بدیعی است و دیوان او بهویژه در مواردی که به تکلف گرایده است، از عیوب و تعقیدات شعری خالی نیست، ولی بااینهمه آراستگی کلام و ذوق او در انتخاب الفاظ به سرودههای او امتیاز خاص بخشیده است. (شفیعی کدکنی، 1979: 160؛ مقدسی، 1983: 459؛ جودی نعمتی، 1376، ج 4: 376). آثار ابنفارض شامل سه مجموعه اصلی است. دیوان ابنفارض که توسط شیخ علی نوه دختری او گردآوریشده است، شامل قصاید، دوبیتیها، الغاز و موالی است و نخستین بار در 1257 ق در حلب به چاپ رسید و پسازآن بارها تجدید چاپشده است. دو دیگر قصیده عرفانی میمیّه یا خمریّه است که در وصف شراب حبّ الهی سروده است. (حاجی خلیفه، 1996، ج 1: 266؛ برو کلمان، 2008، ج 1: 463- 464؛ جودی نعمتی، 1376، ج 4: 376). در کل باید زندگی ابن فارض را به چهار قسمت تقسیم کرد، دوران کودکی و نوجوانی، دوران تجرد در کوهههای اطراف، دوران پانزدهساله سکنی گزیدن در اطراف مکه و بعدازآن بازگشت از مکه تا هنگام فرارسیدن مرگ ایشان. (عکام، د، ت: 133؛ حلمی، د-ت: 42).
1 -4- شناخت نامه ملای جزیری
(سلطان المشتاقین) شیخ احمد فرزند شیخ محمد، معروف به ملای جزیری. علیرغم جایگاه علمی و عرفانی وی اما تا این اواخر کسی در مورد سرگذشت و زندگینامه آن شیخ بزرگ کنکاش و مطالعه نکرده است. در اوایل قرن گذشته بهندرت اشخاصی سعی در شناختن و شناساندن وی انجام دادهاند اما چون این تحقیقات بازمان زندگی شاعر فاصله زمانی زیادی داشته؛ زندگینامه آن مرد بزرگ در هالهای از ابهام هست. بیشتر از چهار قرن اختلافنظر در مورد ولادت ملای جزیری وجود دارد، به تحقیق و تفحص زیاد نیاز است تا روشن شود که بهدرستی وی چه زمانی؟ و چگونه؟ زندگی کرده است. بهاتفاق آراء نام او شیخ احمد بوده و اهل جزیره بوتان (ابنعمر) واقع در ساحل رود دجله نزدیک رشتهکوه آرارات. (صادقی، 1389: مقدمه؛ بهحرکی، 2010: ج 1). تخلص وی در اشعارش گاهگاهی «ملا» گاهی «مهلێ» و بعضیاوقات «نشانی» بوده است ملا و مهلێ به معنی دانا در علوم دینی است برای وجهتسمیه «نشانی» هم جای پرتاب تیر است که اشاره به این دارد که بهوسیله تیر عشق زخمی شده است یا شاید منظورش صورت یار بوده که کردهای کرمانج به خال روی صورت «نیشان» میگویند یعنی خودش را به آن خال روی صورت یار نامگذاری کرده است. ) بلچ شیرکو، 1930: 23(. وفات ملای جزیری را 1160 میلادی در شهر جزیر بوتان نوشته است. جزیری در یک خانواده اهل علم چشم به جهان گشود پدر و اجداد وی همه اهل دیانت و طریقه نقشبندی بودهاند. (نایف طاهر، 2005: 38). ملای جزیری در دوران کودکی نزد پدرش تحصیلکرده و در نوجوانی مانند همۀ طلبههای علوم دینی (فقیها) در کردستان برای تعلیم و درس خواندن به بسیاری از شهرها و روستاها سفرکرده و از افراد گوناگون کسب علم نموده است و در سن 32 سالگی نزدیک روحانی به نام ملا طه در روستایی به نام "سترباس" فارغالتحصیل شده (اجازهنامه علمی گرفته) و درجایی به نام "سربا" نزدیک دیار بکر شروع به امامت، خطابت و تدریس کرده است بعدازآن به شهر حسن کیف -یکی از شهرهای باستانی کردستان ترکیه- رفته، مشغول به تدریس شده و شاگردان خوبی را تربیتکرده است (امین زکی بک،1947: 207-208؛ سجادی، 1952: 156- 179). در همین ایام شیخ احمد، عاشق سلمی دختر حاکم حسن کیف میشود اما چون عشق مجازی نبوده با توجه به اینکه حاکم شهر دختر را پیش کش جزیری میکند و پول را به وی میدهد که برای عروسش لباس و لوازمات عروسی بخرد وی تمام شهر موصل را گشته، لباسی در شأن سلمی نیافته، پول را به حاکم برگردانده و هیچگاه ازدواجنکرده است. (الجزیری عبدالسّلام، 2004: 13) دیوان ملای جزیری برای اولین بار در سال 1904 همراه با یک تصویر خیالی توسط مستشرق المانی به نام فون هارتمسن در برلین به چاپ رسیده است. در دیوان ملای جزیری شعری هست که برای میر عمادالدین خان خانان نوشته و با او مشاعره کرده اکثر تاریخ نویسان را بهاشتباه برده یکی گفته حاکم تبریز است و دیگری گفته حاکم موصل است و برای همین دنبال آن حاکم گشتهاند که موجب شده قرنها بر سر ولادت و فوت جزیری اختلاف داشته باشند درحالیکه شهر جزیره پایتخت حکمرانان کرد بوده است؛ و اکنون هم نشانههای از آن دیوار مرمری که به اطراف شهر کشیده موجود هست. ملای جزیری، امیر را خان خانان و شاهنشاه معظم خطاب میکند؛ و در توصیف بزرگی امیر شهر میگوید: "گرچی در ئیقلیمی رابیع هاته تختی سلطنت". (فقی تهیران، 2005: 184) مشخّص است که جغرافیدانان قدیم طول و عرض زمین را به هفتاقلیم تقسیم کردهاند و هر قسمت را اقلیم گفتهاند و شهر جزیره در این تقسیمبندی در اقلیم چهارم بوده است. جزیری در حق آن امیر کُرد که اسلام را ترویج کرده، از خدا میخواهد او را حاکم هفتاقلیم نماید (زفنگی، ج 1، 1987: ط) همچنین در گفتوگوی شاعرانهای میان جزیری و شاعر نام داری به نام فقیه طیران دریکی از اشعار خود زیر اسم «دلو رابه دلو رابه!» تاریخ آن روز را هزار و چهلویک نوشته به همین سبب مسجّل است که جزیری در اواخر قرن ده هجری به دنیا آمده و در قرن یازده هم زندگی کرده است. (فقی تهیران، 2005: 184؛ زفنگی، ج 1، 1987: ن) جزیری در دوازدهعلم بسیار پرتوان و دانا بوده است؛ زبانهای عربی، فارسی و ترکی را بهخوبی میدانسته با آن سه زبان و زبان مادری هم بسیار شیوا و فصیح شعر گفته است. جزیری در مسجد سور جزیر تدریس میکرد بعد از مرگش در سن 75 سالگی در زیرزمینی در همان مسجد به خاک سپردهشده و تاکنون هم یک زیارتگاه است (محمد صالح ابراهیمی 1364: 200- 204؛ دوسکی، 2005: 19-26).
2-گذارش تطبیقی
چون باد صبا از دیار محبوب سرچشمه میگیرد و با وزیدن بر آ لالها و گیاهان خوشبو و اثرگذاری بر رخسار منور محبوب سبب محبوبیت وی گشته است، دو شاعر در اشعار خود باد صبا را اینچنین توصیف و حامل بوی خوش میدانند.
2- 1 باد صبا حامل بوی خوش
ابنفارض در مورد باد صبا چنین سروده است
و متـــى ما سرَّا نجدٍ عبرتْ عبرتْ عنْ سرِّ ميٍّ وأمـی
ما حديثي بحديثٍ كمْ سرتْ فأسرت لِنَبّـي مِـن نُبَــــــي
أی صبا أیَّ صباً هجتِ لنا سحراً منْ أينَ ذيَّاكَ الشُّذى
ذاک إن صافَحتِ رَیان الکلا و تحـرَّشتِ بجوذانِ كلـــــيْ
فلذا تُـروي و تَروي ذا صدیً وحديثا عن فتاة الحيِّ حي
(ابنفارض: 1951، ص 11)
«هرگاه صبا بر سرزمین معطّر نجد بگذرد، راز میّ و أمی را آشکار سازد. سخن من کلام تازهای نیست. چه بسیار که باد صبا وزیده و خبر پیامآوری را پنهان داشته است. ای باد صبا! در اين سحرگاه چه شوقی در جان ما انگیختهای! این رایحۀ دلانگیز از کجاست؟ آیا بر فراز گیاهان خوشبوی کوهساران منطقه کلیه گذر کردهای؛ که اینسان تشنگانی را سیراب میکنی؟ و خبرهای تازه را از نازنینان قبیله، به گوش میرسانی؟!».
و رَوى أحاديثُ الأحِبّةِ، مُسنداً، عنْ إذخرٍ بأذاخرٍ و سخاءِ
(ابنفارض: 1951، ص 69)
«نسیم، احادیث یاران را به اسناد کوم [گیاه خوشبو] سرزمین ازاخر، به نرمی روایات کرد».
ملای جزیری باد صبا را چنین میبیند و توصیف میکند:
من دین لبەژنا عەرعـــەرین تایێن زەبادو عەنبەرین
بایی سەبا دا چەنبەرین زولف چونە سەرنورا سەمەد
(زفنگی: 1987، ج 1، ص 231)
«من بر روی قامت عرعرین، گردنبندی از جواهر و زیورآلات را دیدم که بوی مشک میداد، در این هنگام باد صبا وزید و زلفها بالا رفتند و بهصورت نورانی مالیده شدهاند».
من دی سەبا دایی سەحەر ماداری بەدرێ کردوکەر
قەوس و قەزەح ژێ هاتەدەر دیسا بەزولفانرا تەبا
(زفنگی: 1987: ج 1، ص 32)
«من باد صبا را دیدم، هنگام سحر ماه را دو قسمت کرد، رنگینکمان از وی پیدا شد و به دنبال آن، زلفهای میدرخشید».
ابنفارض از باد صبا سؤال میکند که در اين سحرگاه چه شوقی در جان ما انگیخته است! این رایحۀ دلانگیز از کجاست؟ آیا بر فراز گیاهان خوشبوی کوهساران و آلالههای اطراف دشتهای کلیه گذر کرده است که این سان، تشنگان را سیراب میکند و خبرهای تازه را از نازنینان قبیله، به گوش میرساند؟! همچنین صبا را آورندۀ باد خوشبو و معطر سرزمین نجد میداند، راز میّ و أمی را در میان میگذارد که کنایه از محبوب هستند و حضرت ذات الهی مدنظر شاعر است و ملای جزیری بر روی قامت عرعرین، گردنبندی از جواهر و زیورآلات را دیده است که بوی همچون مشک داده است، در این هنگام باد صبا وزیده و زلفها را بالابرده است و بهصورت نورانی محبوب مالیده شدهاند؛ وی همچنین باد صبا را دیده که هنگام سحر ماه را دو قسمت کرده است و رنگینکمان از وی پیدا شد است و به دنبال آن زلفهایش درخشیده است. ماه کنایه از رخ زیبای محبوب است. از دید و نگاه دو شاعر باد صبا آورندۀ پیام محبوب از راه دور و رساندن بوی عطرآگین یاران است دو شاعر به این آیه از قرآن کریم اشاره دارند. وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ (یوسف: 94). هنگامیکه كاروان حركت كرد، پدرشان گفت: اگر مرا بیخرد و بیمغز نناميد، من واقعاً بوی يوسف را ميبويم!» (تفسیر نور). هم چنانکه ابنفارض باد را سبب رساندن بوی گیاهان خوشبوی نجد که کنایه از پیامبر ویاران باوفایش است، خوشبو میداند و ملای جزیری باد صبا را سبب بالا بردن زلف و هویدا شدن رخسار زیبای محبوب میداند.
2- 2 صبای شفابخش
ابنفارض و ملای جزیری باد صبا را لطیف و وسیلة شفا میدانند و چنین سرودهاند:
أربتْ لطافتهُ على نشرِ الصّبا وَأبَتْ تَرَافَتُهُ التَّقَمّصَ لاذا
(ابنفارض: 1951: 14)
«در لطافت از باد صبا، پیشی گرفته است و از ازدیاد نعمت از پوشیدن دیبا سرباز میزند».
سرتْ فأسرَّتْ للفؤادِ غديَّةً أحاديثَ جيرانِ العُذيبِ، فسرّتِ
مُهَيْنِمَةٌ بالرُّوْضِ، لَدْنٌ رِداؤها، بها مَرَضٌ، مِنْ شأنِهِ بُرْء عِلّتي
(ابنفارض: 1951، ص 16)
«صبای شب رو، اندکی قبل از طلوع آفتاب، سررسید و اخبار یاران عذیب را برای دل بازگو کرد و مایۀ سرور و شادمانی آن شد. صبای بیمار در جامۀ نرم و لطیف خود در میان مرغزار – آهسته و آرام- نغمه سر داده است و در این میانه بیماری او، مایۀ شفای دردهای من است».
ملای جزیری چنین میگوید:
تڕسم موخالیف بادەتێ زولفێن ددۆرا جەبهەتێ
راکت قیاما ساعەتـــــی عالەم ببت زیرو زەبەر
(زفنگی: 1987، ج 1، ص 244)
«ترسم که باد مخالف بر زلف اطراف پیشانی [محبوب] بوزد و در این هنگام قیامت به پا شود و جهان زیروزبر گردد».
ژئاخا ئاستانێ مستەکی بین لداغان دا ببینم خوەش سەبا تیز
(زفنگی: 1987، ج 1، ص 272)
«ای باد صبا، یکمشت از خاک آستانه را زود بیاورید تا ببینم جای داغ با خاک آستانۀ مبارک یار تیمار گردد. [که براثر عشق سوخته شده است]».
ابنفارض، باد شبروی صبا را لطیف میداند که اندکی قبل از طلوع آفتاب، سر میرسد و اخبار یاران عذیب را برای دل بازگو میکند و مایۀ سرور و شادمانی میشود که در میان مرغزار، آهسته و آرام نغمه سر میدهد و مایۀ شفای دردهاست، ملای جزیری میترسد که باد مخالف بر زلف اطراف پیشانی محبوب بوزد و در این هنگام جهان زیروزبر شود و قیامت به پا گردد و از باد صبا میخواهد که یکمشت از خاک آستانه را زود بیاورد تا ببیند جای داغ که براثر عشق سوخته شده است با خاک آستانۀ مبارک یار تیمار گردد؛ دو شاعر باد صبا را آورندۀ شفا میدانند و شفای امراض خود را در وی مییابند.
2- 3 مستی براثر باد صبا
ابنفارض و ملای جزیری در مورد مستی بر اثر باد صبا چنین میگویند:
لَهَا بِأُعَيْشابِ الحِجَازِ تَحَرُّشٌ بهِ لابخمرٍ دونَ صَحْبِىَ سَكْرتي
(ابنفارض: 1951، ص 17)
«[صبا] بر سبزهزاران حجاز وزیده و من بهجای شراب از بوی آن سبزهها مست میشوم ولی همراهانم آن را درک نمیکنند».
لەو سەحەر جەولان ددت بایی سەبایێ راست و چەپ
سوسن و سونبول ب مەستی بێن سەمایێ راست و چەپ
(زفنگی: 1987، ج 1، ص 90)
«سحرگاهان باد صبا به راست و چپ میوزد تا سنبل و سوسن مست شوند و به راست و چپ برقصند».
یارەب ئەو گولدەستەیــــی، باغــی ئیرەم
دور نەبت ژێ هەرسەحەر بادی سەبا یە
(زفنگی: 1987، ج 2، ص 887.)
«ای خدا، باد صبا هر صبح دمی از این گلدستۀ باغ ارم دور نگردد».
ابنفارض براثر وزیدن باد صبا به هنگام شبروی در میان سبزهها و چمنزارهای حجاز که صبا با خود میآورد و به مشام میرساند، احساس مستی میکند. ملای جزیری، وزیدن باد صبای سحری را سبب مستی سوسن و سنبل میداند که میرقصند و از خدا میخواهد که باد صبا، هر صبح دمی از این زلفهای خوشبو و حلقهحلقه شدۀ باغ ارم دور نگردد که درنهایت زیباشناسی و خوشذوقی، زلفهای حلقهحلقۀ محبوب را به گلدسته تشبیه میکند. دو شاعر، باد صبا را خوشبو و مستکننده میدانند، با این تفاوت که ابن فارض، سبب مستی خود را بوی خوش باد صبا میداند و ملای جزیری، مستی طبیعت را به باد صبا برمیگرداند.
2- 4 صبای پیامرسان
ابنفارض و ملای جزیری در مورد باد صبا که حامل پیام محبوبان است چنین سرودهاند:
تُذكِّرُنــــــــي العهدَ القديمَ لأنَّها حديثةُ عهدٍ منْ أُهيلِ مَودَّتــــــــي
نَعَمْ، بالصَّبا، قلبي صبا لأحِبّتي؛ فيا حبّذا ذاكَ الشّذا حينَ هَبّتِ
(ابنفارض: 1951، ص 16)
«باد [صبا]، پیمانهای دیرینه را به یادم میآورد چون تازه از دیدار یاران و عزیزان برگشته است. آری با وزش باد صبا، قلبم به یاد و هوای یارانم افتاد، وه چه دلانگیز بود آن رایحه که در آن هنگام، وزیدن گرفت».
ما حديثي بحديث كمْ سرتْ فأَسرّت لنبيًّ من نُبي
(ابنفارض: 1951، ص 11)
«سخن من دربارۀ صبا، سخن تازهای نیست. آری او در سفرهای شبانۀ خود چه رازها و پیامها را به نزد پیامبران برده است!».
ملای جزیری چنین میگوید:
بادەمی وەقتی مەجال دا چو کو ئەویارە بپال دا
قیسسەیا حالــــــــی بحال دا گوە ددیرت یاربایە
(زفنگی: 1987، ج 2، ص 533)
«هنگامیکه امکان داشت، باد پیش محبوب رفت، در حالی که تکیه داده بود حرف دل ما را به زبان حال [نه به زبان قال] به محبوب میگفت و محبوب به باد گوش میداد».
من دی سەبا دایی سەحەر ما داری بەدرێ کردوکەر
قەوس و قەزەح ژێ هاتەدەر دیسا بەزولفانرا تەبا
(زفنگی: 1987، ج 1، ص 32)
«من هنگام سحر، باد صبا را دیدم که ماه را دو قسمت کرد و رنگینکمان از وی پیدا شد و به دنبال آن زلفهایش میدرخشید».
باد صبا، پیمانهای دیرینه را به یاد ابنفارض میآورد، چون تازه از دیدار یاران و عزیزان برگشته است؛ آری با وزش باد صبا و وصول الطاف و توجّهات رحمانی، دلش به یاد و هوای یاران افتاد و چه دلانگیز بود آن رایحه که در آن هنگام، به مشام جان رسید! سخن ابنفارض دربارۀ باد صبا، سخن تازهای نیست. آری او در سفرهای شبانۀ خود، چه رازها و پیامها را به نزد پیامبران برده است! ملای جزیری، داستان رفتن باد را بهپیش محبوب، بازگو میکند درحالیکه تکیه داده بود، حرف دل وی را به زبان حال، نه به زبان قال، به محبوب گفته و محبوب به باد گوشداده است و هنگام سحر، باد صبا را دیده که ماه را دو قسمت کرده و رنگینکمان از وی پیداشده و به دنبال آن زلفهایش درخشیده است. ماه کنایه از رخ زیبای محبوب است. دو شاعر، باد صبا را پیک محبوب میدانند و به وزیدن آن خرسند هستند.
2- 5 صبای حیاتبخش
ابنفارض و ملای جزیری در مورد باد صبا که وسیله شفا و حیاتبخش است چنین سرودهاند:
عللوا روحي بأرواح الصّبا فبریّاها بعود المیت حي
(ابنفارض: 1951، ص 10)
«با صبا، جان بیمارم را بنوازید که رایحۀ آن، مردگان را زنده کند».
ملای جزیری چنین میگوید:
ماوەرا بەلگین گولێ بو بیهن و بویا کاکولێ بو
داروی قەلبی مەلێ بو لەو بچەهڤین من جەلایە
یوسفی دەوروزەمانێ گو نەسیم هان ڤێ نیشانێ
لێ ژبۆ نەکهێ دەهانی نەخوەشان ئەو لێ شیفایە
با نەسیم دێ چی لەزینی ساغ و سالم ماتو بینــی
ڤـــێ کومیدی لێ گەهینی دا سواربت لـــێ پەیایە
(زفنگی: 1987 ج 2، ص 529)
«محبوب، همراه گل، گلاب برگ گل خوشبو و پرچم زلف را با باد صبا فرستاد؛ آنها درمان درد قلب ملا بودند، به همین سبب همچو سرمه، جلا دهندۀ چشم من هستند. یوسف این دوران و زمان به نسیم گفت که این نشان را بگیر که به دهان نرسید [محبوب]، شفای درد بیماران است. ای باد نسیم، با سرعت برو، این اسب را بردار و تا سالم است به وی برسید تا سوار شود و وی را سوار بر باد کنید، چون پیاده است».
ابنفارض، باد صبا را سبب شفای درد خود میداند و میگوید، با باد صبا جان بیمارم را بنوازید که رایحۀ آن مردگان را زنده میکند و ملای جزیری از محبوب که گلاب همراه گل برگ گل خوشبو و پرچم زلف را با باد صبا فرستاده است، پرده برمیدارد که آنها درمان درد قلب ملا بودند، به همین سبب همچو سرمه، جلا دهندۀ چشم وی هستند که اشاره به برگشتن دید چشمان یعقوب است که باد، بوی پیراهن یوسف را آورده است و محبوب خود را در زیبایی به یوسف زمانه توصیف میکند که باد نسیم، فرستاده وی است. باد صبا برای دو شاعر شفابخش و روحنواز است.
2- 6- نتیجهگیری
یافتههای این تحقیق بیانگر شباهتهای معنادار و بنیادینی میان نگرش دو شاعر به باد صبا از قرار زیر است:
1. باد صبا بهعنوان حامل بوی خوش
ابنفارض باد صبا را بادی میداند که با عبور از سرزمین نجد، راز محبوب را با خود حمل میکند و عطر گیاهان خوشبو را به دل عارف میرساند. در شعر او، باد صبا وساطتکننده بین عاشق و معشوق است. ملای جزیری نیز در وصفی شاعرانه، باد صبا را عامل بالا رفتن زلفهای یار و جلوهگر شدن رخسار محبوب میبیند. هر دو شاعر، صبا را مظهر حضور غیرمستقیم معشوق و عنصر بیدارکنندهی شوق عرفانی میدانند.
2. باد صبا بهعنوان شفابخش
در اشعار هر دو شاعر، صبا نهفقط نسیمی لطیف، بلکه عنصری شفابخش است که دردهای درونی و زخمهای عشق را تسکین میدهد. ابنفارض از شفای بیماری با رایحه صبا سخن میگوید و ملای جزیری از تاثیر صبا بر داغ عشق و سوختگیهای عاشقانه یاد میکند.
3. باد صبا و مستی روح
ابنفارض از باد صبا چون شرابی روحنواز یاد میکند که بدون جام و ساقی، عاشق را مست میکند. ملای جزیری نیز وزش صبای سحرگاهی را مایهی مستی گلها و رقص سوسن و سنبل در طبیعت میداند. در هر دو دیدگاه، مستی حاصل از صبا، نشانهای از شعف روحانی و الهام عرفانی است.
4. باد صبا بهعنوان پیامرسان
ابنفارض، صبا را واسطهای برای انتقال پیام از یار دور میداند؛ بادی که پیمانهای قدیم را زنده کرده و خاطرهها را بیدار میسازد. جزیری نیز از باد صبا میخواهد تا پیام دل را «به زبان حال» به محبوب برساند. در هر دو شعر، صبا حامل رازهای درونی و ترجمان احساسات است.
5. باد صبا بهعنوان حیاتبخش
در نگاه عرفانی ابنفارض، صبا آنقدر مقدس است که رایحهاش توان احیای مردگان را دارد. در اشعار جزیری نیز صبا، واسطهی آوردن گل، عطر، و نمادهای زیبایی از سوی معشوق است و حتی یوسفوار، درمان دردهای وجودی عاشق محسوب میشود.
به طور کلی تحقیق حاضر نشان داد که هر دو شاعر، با وجود تفاوت زبانی و اقلیمی، نگاهی عمیقاً مشترک به مقولهی باد صبا دارند. این پدیدهی طبیعی در شعر آنها از مرز طبیعت فراتر رفته و در نقش واسطهای میان عالم ماده و معنا، انسان و خداوند، عاشق و معشوق ظاهر شده است. باد صبا نزد ابنفارض و ملای جزیری، یک «نفس رحمانی» است که به جهان محسوس معنا میبخشد و انسان خاکی را به ملکوت پیوند میزند.
شباهتهای فراوان در نوع توصیف، کارکرد معنایی و رمزپردازی از باد صبا در اشعار ابنفارض و ملای جزیری، نشاندهندهی سرچشمهی واحدی از عرفان اسلامی در ذهن و زبان این دو شاعر است؛ عرفانی که با بهرهگیری از طبیعت، به بیان رازهای عمیق سلوک انسانی میپردازد.
2- 7 منابع و مراجع
قرآن مجید
ئیبراهیم ئەحمەد شوان، فەرهەنگی سۆفیانەی دیوانی جزیری و مەحوی، چاپی یەکەم، هەولێر، چاپخانەی حاجی هاشم.
ئیبراهیمی،محەممەد ساڵح، (شەپۆل)(١٣٦٤)، ژیناوی زانایانی کورد لە جیهانی ئیسلامەتی، تاران، چاپخانەی مەهارەت.
أمین زکی بک، (1947 م): مشاهیر الکرد وکردستان، ج 2، نقله الی العربیة، الآنسه کریمه، واضاف الیه الأستاذ محمد علی عونی، الطبعة الاولی، مطبعة السعاده بجوار محافظة مصر.
آذرتاش آذرنوش، (1389): فرهنگ معاصر عربی – فارسی، چاپ دوازدهم، تهران، نشر نی.
بەحرکی، مەلا تاهیر مەلا عەبدوڵڵا، (٢٠١٠): مێژووی زانایانی کورد، ب١، چاپی یەکەم هەولێر، چاپخانەی ئاراس.
بروکلمان کارل، (2008 م): تاریخ الادب العربی، نقله الی العربیة، عبد الحلیم النجار، چاپ اول، قم، دار الکتب الاسلامی.
بلچ شیرکو (1930 م): القضیة الکوردیة، الطبعة الاولی مطبعة السعادة، بجوار مصر.
البورینی و النابلسی (2007 م): شرح دیوان ابنالفارض، جمعه رشید اللبنانی، المحقق: محمد عبدالکریم النمری، الطبعة الثانیة بیروت، دار الکتب العلمیة.
پیندروئیی، محهمهد سالح، جگهر سوز، (2012): فهرهنگی ره سهن، چاپی یه کهم، ههولیر، چاپخانهی روشنبیری.
إبن تغری بردی، جمال الدین (1929-1955 م): النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة؛ الطبعة الاولی، قاهره، دارالکتب المصریّة.
ترکه اصفهانی، صائنالدین علی بن محمد (1384 ش): نظم الدّرر، تصحیح اکرم جودی نعمتی، چاپ اول، تهران میراث مکتوب.
الجزری الملا عبدالسّلام، (2004 م): شرح دیوان الشیخ الجزری، الطبعة الاولی اربیل، دار سپیریز، لطباعة والنشر.
جودی نعمتی، اکرم، (1375): دائرة المعارف بزرگ جهان اسلامی، ج 4، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، چاپ سوم، تهران.
حاجی خلیفه، (1982 م): کشفالظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج 1، بیروت، دار الفکر.
حلمی، محمد مصطفی، (د- ت): ابنالفارض و الحب الالهی، الطبعة الثانیة، قاهره، دار المعارف.
إبنخلکان، (1310 ق): وفیات الاعیان، الطبعة الاولی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
درنیقه، محمد احمد، (1927م): معجم شعراء الحب الإلهی، الطبعة الاولی، بیروت، دار و مکتبة الهلال.
الدوسکی، مجید ملک محمد، (2016 م): شعر التصوف بین الشیخ الجزیری و ابنالفارض، الطبعة ألأولی، هیفی، اربیل.
دۆسکی، تەحسین ئیبراهیم، (٢٠٠٥): دیوانا مەلای جزیری، چاپی یەکەم، هەولێر، دارسپیڕێز.
دهخدا، علیاکبر (1377 ش): لغتنامه؛ چاپ اول، تهران، دانشگاه تهران و مؤسسه دهخدا.
ذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، (1412): تهذیب سیر اعلام النبلاء، اشرف علی تحقیق الکاتب، شعیب الأرنؤوط، ج 3، الطبعة الأولی، مؤسسة الرسالة، بیروت.
الزفنکی، احمد بن الملا محمد، مفتیالقامشلی، (1987 م): العقد الجوهری فی شرح دیوان الشیخ جزری، الطبعة الثانی، مطبعة الصباح.
إبنزیات، محمدابن محمد، (2009 م): الکواکب السیارة فی ترتیب الزیارة، الطبعة الاولی، بیروت، دار ومکتبة بیبلیون.
شەڕەفکەندی، عبدالرحمن، (١٣٩٣ش): دیوانی عارفی رەببانی شێخ ئەحمەدی جزیری ناسراو بە مەلای جزیری، چاپی دووهەم، تاران، چاپەمەنی پانیز.
شەڕەفکەندی، عبدالرحمن (هەژار)، (١٣٧٦ش ١٩٩٩م): هەنبانە بۆرینە، فەرهەنگی کوردی- فارسی، چاپی دووهەم، تاران، سروش.
صادقی شفیع (1389 ش 2010 م): ترجمه و شرح فارسی دیوان عارف ربانی ملای جزیری، چاپ اول، ارومیه انتشارات حسینی اصل.
عکام، محمود، (د، ت): الموسوعة الإسلامیة المیسرة، دمشق، دار صحاری.
إبنعماد، عبدالحی ابن احمد (1951 م): شذرات الذهب، الطبعة الاولی، قاهره، مکتبة القدسی.
عاطف جودة نصر (د: ت): شعر عمرابن الفارض، دراسة فی فن الشعر الصوفي، بیروت، دارالاندلس.
عطوی، علی نجیب، (1994): ابن الفارض شاعر الحب الالهی، الطبعة الأولی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
إبنالفارض، أبی حفص عمر، (1951): دیوان، مکتبة القاهرة.
إبنالفارض، عمربن علی (1983 م): دیوان، الطبعة الثانی، بیروت، دار الکتب العلمیة.
فروخ، عمر (1947 م): التصوف فیالاسلام، الطبعة الاولی، بیروت، مکتبة منیمنة.
فەقێ تەیران، محمد، (٢٠٠٥): دیوانا فەقێ تەیران، وەزارەتی پەروەردە، هەولێر.
الکرمانی، محمود بن حمزة بن نصر، أبو القاسم برهان الدين، (د.ت): غرائب التفسير وعجائب التأويل، دار القبلة للثقافة الإسلامية، جدة.
مرادی، محمد هادی، (1392 ش): گزیدهای از دیوان سلطان العاشقین، ابنفارض، ترجمه و توضیح، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مردوخ، محمد مردوخ کردستانی، (1362 ش): فرهنگ مردوخ، کردی، فارسی، عربی، سنندج، چاپ ناشرغریقی، چاپ اول.
معلوف، لویس، (1980): المنجد، الطبعة الرابعة و العشرین، بیروت، المطبعة الکاتولکیة.
منذری، عبدالعظیم بنعبدالقوی، (2007 م): صلة التکملة لوفیات النقلة، محقق: بشارعواد معروف، الطبع الاول، بیروت، دار الغرب الاسلامی.
مقدسی، انیس، (1983 م): امراء الشعر العربی فی العصر العباسی، الطبع الاول، بیروت، مطبعة الادبیة.
میر قادری، سید فضل الله/ اعظم السادات، (1390 ش): دیوان سلطان العاشقین ابن فارض مصری، چاپ اول، قم، آیت اشراق.
نائف طاهر میکائیل، (2005 م): نهجه و عقیدته من خلال دیوانه الشعری، الطبع الاول، اربیل، دار سپیریز لطباعة و النشر.
النیسابوری، نظام الدين الحسن بن محمد بن حسين القمي، (1416 ه): غرائب القرآن ورغائب الفرقان، المحقق: الشيخ زكريا عميرات، الطبعة: الأولى، دار الكتب العلميه – بيروت.
هیمن کریم محمد صالح. (1400): مطالعه تطبیقی خمریات در دیوان حافظ شیرازی و ملای جزیری، رساله دکتری، دانشگاه کردستان.
مقالات:
ابوالحسنی، محمد علی، (1390 ش): بررسی اجمالی اندیشهای مشترک مولانا و ابن فارض، مطالعات عرفانی، شماره 13، صص 5- 35.
بیدکی، هادی، (1396 ش): تاثیر پذیری ملای جزیری از حافظ شیرازی در مضمون عشق، مجله ادبیات تطبیقی، شماره 16، صص 21- 42.
باڵهکی، یادگار رسوڵ، خوشناو، هیمن عومهر، (2019): نور و شیوه کانی له شیعری جزیریدا، شماره، 26 زانکوی سوران.
پیله ورد، زینب مهدوی، (1444 ق): التحلیل النفسی لأشعار ابن الفارض فی ضوء منهج النفسی الإیجابی، لمارتن سلیجان، مجلة آفاق الحضارة الاسلامیة، السنه، 25، العدد، 2، صص 169-200.
چالدره، طاهره، (1396 ش): ذکر الطاف الهی و مواهب رحمانی در اشعار ابن فارض مصری و حافظ شیرازی، فصلنامه عرفانیات در ادب فارسی، شماره، 31، صص 139- 151.
حسین ئوسمان ئوبدو ره حمان/ محهمهد بکر محهمهد، (2014 م): مهرهمین خودی د هزرا مه لای جزیریدا، گوفارا زانکویا زاخو، شماره 2، صص 292- 311.
حیدری، محمود، رمضانی پارسا، داوود، (1397 ش): غربت عارفانه در شعر حافظ و ابن فارض، دو فصلنامه مطالعات تطبیقی فارسی – عربی سال 3، شماره 5، صص 55- 75.
دهقانی، آمنه، (1400 ش): بررسی سیمای معشوق در شعر ابن فارض، مجله پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب، سال سوم، شماره چهارم، صص 111- 130.
ذکاوتی قراگزلو، علیرضا (1365 ش): ابنفارض، شاعر حب الهی؛ نشریه معارف مرکز نشر دانشگاهی، تهران. دوره 3، اسفند. 1365 شماره 3، صص 109 -141.
راثی، محسن (1388 ش 2009 م): مضامین مشترك میان ابن فارض و حافظ؛ مجله تاریخ ادبیات، شماره /63. صص 149- 174.
راستگو، کبری، (2013 م): الإیقاع الداخلی فی شعر ابن الفارض، دراسة بنیویة شکلیة، مجلة العلوم الانسانیة الدولیة، العدد 20، صص 83-100.
شریعت پناه، احمد. (1400): فناء فیالله و وحدت وجود، از دیدگاه ابنفارض و ملایجزیری، جستار نامه ادبیات تطبیقی، سال پنجم، شماره، 17، صص، 133- 163.
شریعت پناه، احمد. (1400): حدیث عشق در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی کردستان، سال سیزدهم، شماره، 49، صص، 139- 165.
شریعت پناه، احمد، (1401): تجلی جمال محبوب در دیوان ابن فارض و ملای جزیری، پژوهشنامه ادبیات کردی، سال 8، شماره 2، صص، 35- 50.
شیرین کام شهره، (1399): درون مایه عشق در ترانهای گیلکی، فصلنامه ادبیات وزبانهای محلی ایران زمین، دوره 6 شماره 2 شماره پیاپی 28، صص 61-76.
طالب زاده، سکینه، (1401 ش): بررسی وجوه اشتراک حجاب و موانع وصل در تائیه ابن فارض و تمهیدات عین القضات همدانی، فصلنامه بهارستان سخن، سال نوزدهم، شماره 57، صص 1- 24.
غفاری، ابوالحسن، (1394): زیباییشناسی و هنر در افلاطون، فصلنامه قبسات، سال بيستم، بهمن 1394 دوره 20، شماره 78.
قلیزاده، حیدر و محبوبه، خوش سلیقه (1387 ش): باده و می و تعابیر آن در شعر عرفانی فارسی؛ فصلنامه تخصصی عرفان، سال ششم، شماره 50، صص 169- 203.
نصراللهی، فاطمه، (1390 ش): الغزل الصوفی عند ابن الفارض و جامی، دراسة نقدیة مقارنه فی المضمون، إضاءَات نقدیة (فصلیة محکمة) السنة الأولی، العدد الأول، صص 109-124.
هیمن، عومهر ئهحمهد. (2017 م): زولف و دهلالهتهکانی له شیعری مه لای جزیری دا، سال چوارم، شماره 12، صص 47- 76.
منابع نرم افزاری:
لغتنامه دهخدا، برنامه نویسان مسعود داداشی و منوچهر داداشی.
معجم المعانی، عربی فارسی.
مکتبة الشامله
نرم افزار تفسیر نور دکتر مصطفی خرم دل.
A Comparative Study of the Wind of Saba in the Divan of Ibn Farid and Mulla Al-Jaziri
Ahmad Shariatpanah
Doctoral student in Arabic language and literature, independent researcher
The morning breeze is one of the important topics in Islamic mysticism that is worthy of research, as mystic and Sufi poets have extensively addressed the subject of the morning breeze in most of their poetry collections. The poetry collections of the Arabic-speaking mystic poet Ibn Farid (576-632 AH) and Mulla Jaziri Kurd (975-1050 AH) are full of topics such as; healing morning breeze, messenger morning breeze, life-giving morning breeze, and delightful morning breeze, etc.; and their names in the field of mysticism and Sufism are placed alongside the names of people such as Sheikh Ishraq Suhrawardi, Ibn Arabi, Sadr al-Din Qunavi, Molavi Balkhi, and Molavi Khalid Shahr-e-Zuri, and their poems, which are adorned with mystical themes, were composed in Sufi circles of remembrance. In this article, the poetry collections of these two mystic poets, relying on the subject of the morning breeze, have been examined in a descriptive-analytical manner based on the French comparative school. The results of the research show that the poems of both poets have many similarities. These similarities indicate that the theme of the morning breeze of both poets flowed from the same intellectual source, which is a mystical attitude towards this subject.
Keywords: Islamic mysticism, Saba's wind, comparative study, Ibn Farid, Mulla Jaziri.
[1] 1. shariatpanah.ahmad1@gmail.com