توضیح نکاتی چند پیرامون ضبط صحیح ابیاتی از بوستان سعدی با بهرهگیری از علم تصحیح متن و استناد به شواهد همسان
الموضوعات :
کمال رسولیان
1
,
فاطمه مدرسی
2
1 - دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران. (نویسنده مسئول)
2 - استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
الکلمات المفتاحية: بوستان, تصحیح متن, سعدی, شواهد همسان, ضبط صحیح.,
ملخص المقالة :
درک و دریافت یک متن منثور/ منظوم، نیازمند دقت و ژرفنگری فراوانی است که در صورت مغفول ماندن گوشهای از جزئیات آن، هر آن امکان دارد ذهن به بیراهه برود و تلقی و فهم نادرستی از حقیقت مدلول ارائه شود. افزون بر توجه به معنای واژگان، ترکیبات و اصطلاحات موجود در متن، موارد فراون دیگری نیز وجود دارد که پرداختن به آنها از درجة اهمیت بالایی برخوردار است. درک ویژگیهای زبان متن، محتوا و مضمون، نگرشهای شاعر/نویسنده، زمینههای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، آگاهی از بافت زمان و مکان آفرینش اثر، موسیقی درونی و توجه به تصاویر ذهنی و خیالی حاضر در متن، مصادیقی هستند که دقتِ نظر در آنها میتواند درک عمیقتر و دقیقتری از معنای یک متن، بهدست دهد که صد البته حصولِ این مهم، نیازمند تحقیق و تأمل فراوان است. سعدی از بزرگترین شاعران و نویسندگان ادب فارسی است که آثار او به اعتبار ظرفیتهای چندگانه، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. با این اوصاف، رسیدن به استخراج متنی اصیل و ضبطی صحیح از آثار او، بردوام از مباحث چالشبرانگیز حوزة ادبیات بوده است. با بررسیهای میدانی نگارندگان و بازبینی مختصری از شروح بوستان سعدی، درک و استنباط جدیدی نسبت به چند بیت به دست آمد که در این جستار، به آن اشاره خواهد شد. هدف، این است تا در اثنای مطالعة نسخهها و شرحهای گوناگون بوستان سعدی، با بهرهگیری از روشهای علمی و اتّکا به شواهد موثق، با رویکرد و نگرشی نو، و با حداقل خطا به معقولترین و علمیترین ضبطِ معنای ابیات مورد بحث برسیم.
1. استعلامی، محمد.(1393). مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی، تهران: سخن.
2. افصحزاد، اعلاخان.(1378). دیوان جامی، جلد اول، تهران: مرکز مطالعات ایرانی.
3. اقبال، عباس.(1318). دیوان امیرالشعراء محمد بن عبدالملک متخلص به معزی، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
4. الهامیکرمانشاهی، احمد.(1394). شاهدنامه، چهار خیابان باغ فردوس، تهران: بینالملل.
5. بحرالعلومی، حسین.(1348). دیوان خلاقالمعانی کمالالدین اسماعیل اصفهانی، تهران: کتابفروشی دهخدا.
6. برگنیسی، کاظم.(1386). شاهنامه از دیباچه تا پادشاهی قباد، تهران: فکر روز.
7. بهسرشتی، عبداله.(1342). دیوان عارف قزوینی، بر اساس چاپ برلین.
8. بیدل دهلوی، ابوالمعانی میرزا عبدالقادر.(1341). کلیات بیدل، جلد اول، غزلیات، مطبعة پوهنی.
9. پورجوادی، نصرالله.(1388). مثنوی روز و شب، سرودة حکیم نزاری قهستانی، تهران: نی.
10. تقوی، سیدنصرالله و دیگران.(1307). دیوان قصاید و مقطعات حکیم ناصرخسرو، تهران: مطبعة مجلس.
11. ثروتیان، بهروز.(1389). مخزنالاسرار، تهران: امیرکبیر.
12. جهانبخش، جویا.(1384). راهنمای تصحیح متون، تهران: میراث مکتوب.
13. حدیدی، جواد.(1373). از سعدی تا آراگون، تهران: نشر دانشگاهی.
14. حسنلی، کاووس.(1381). شیرینتر از قند، بازنویسی و تلخیص بوستان سعدی، تهران: مؤسسة فرهنگی اهل قلم.
15. خالقیمطلق، جلال.(1366). شاهنامة ابوالقاسم فردوسی، با مقدمة احسان یارشاطر، نیویورک: Bibliotheca Persica
16. خزائلی، محمد.(1352). شرح بوستان، تهران: جاویدان.
17. خطیبرهبر، خلیل.(1389). مرزباننامه، تهران: صفیعلیشاه.
18. دبیرسیاقی، محمد.(1334). گنج بازیافته، تهران: سازمان اشرفی.
19. ــــــــــــ(1382)، برزونامه منسوب به عطائی رازی، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
20. دهخدا، علیاکبر. لغتنامة دهخدا.
21. روحانی، فؤاد.(1388). الهینامه، مقدمه و تعلیقات شفیعیکدکنی، تهران: سخن.
22. سنایی غزنوی، ابوالمجد مجدود بن آدم. حدیقه الحقیقه، الباب الثالث، به جمع و تصحیح مدرس رضوی، به کوشش مریم حسینی، چاپخانة سپهر.
23. سهیلیخوانساری، احمد.(1369). دیوان اشعار خواجوی کرمانی، تهران: پاژنگ.
24. شمیسا، سیروس.(1388). بیان و معانی، ویراست دوم، تهران: میترا.
25. صانعی(خوانساری)، امیر.(1380). دیوان حکیم قاآنی شیرازی، بر اساس نسخة میرزا محمود خوانساری، تهران: نگاه.
26. علمی، محمود(م. درویش).(1366). کلیات اشعار فارسی اقبال لاهوری، تهران: جاویدان.
27. فروغی، محمدعلی.(1342). غزلیات سعدی، طیبات، بدایع، خواتیم و ..، تهران: شرکت نسبی حاج محمدحسین اقبال و شرکا.
28. ــــــــــــ، (1320)، کلیات سعدی، تهران: چاپخانة بروخیم.
29. کاشانی، رکنالدین مسعود.(1039). نسخة خطی بوستان سعدی، آگرة هند.
30. مایلهروی، نجیب.(1369). نقد و تصحیح متون، مراحل نسخهشناسی و شیوههای تصحیح نسخههای خطی فارسی، آستان قدس رضوی: بنیاد پژوهشهای اسلامی.
31. متینی، جلال.(1377). کوشنامه، تهران: علمی.
32. مصفا، مظاهر.(1371). دیوان حکیم نزاری قهستانی، تهران: علمی.
33. مهرآبادی، میترا.(1386). فرامرزنامه، گردآورندگان: سیاوش هژبر، بهمن انصاری، تهران: دنیای کتاب.
34. مینویطهرانی، مجتبی.(1379). ترجمة کلیله و دمنه، چاپ هیجدهم، تهران: امیرکبیر.
35. مینوی، مجتبی و محقق، مهدی.(1357). دیوان اشعار حکیم ناصرخسرو قبادیانی، جلد اول، تهران: امیرکبیر.
36. ناصری، حسنسادات و بیگدلی، غلامحسین.(1366). دیوان لطفعلیبیک آذر بیگدلی، تهران: جاویدان.
37. نخجوانی، محمد.(1362). دیوان حکیم قطران تبریزی، تهران: ققنوس.
38. نفیسی، سعید.(1336). دیوان ازرقی هروی، کتابفروشی زوار، تهران: شاهآباد.
39. ــــــــــــــ، (1361)، دیوان کامل امیرخسرو دهلوی، با همت و کوشش م. درویش، تهران: جاویدان.
40. نیشابوری، شیخ فریدالدین عطار.(1382). خسرونامه، با مقدمة فرشید اقبال، تهران: اندیشه درگستر.
41. وحیددستگردی، حسن.(1402). خسرو و شیرین، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران: قطره.
42. ـــــــــــــ ، (1316)، شرفنامه، با حواشی و شرح لغات و ابیات و مقابله با سی نسخة کهن، طهران: مطبعة ارمغان.
43. ـــــــــــــــ، (1388)، اقبالنامه یا خردنامة حکیم نظامی گنجهای، به کوشش دکتر سعید حمیدیان، تهران: قطره.
44. هیری، ناصر.(1362). کلیات دیوان معزی، شامل قصاید، ترکیبات، غزلیات و مقطعات، تهران: پگاه.
45. یوسفی، غلامحسین.(1375). در آرزوی خوبی و زیبایی، گزیدة بوستان سعدی، تهران: سخن.
توضیح نکاتی چند پیرامون ضبط صحیح ابیاتی از بوستان سعدی با بهرهگیری از علم تصحیح متن و استناد به شواهد همسان
چکیده
بوستان سعدی از شاهکارهای ادبیات اخلاقی و تعلیمی فارسی است که همواره محل تلاقی نسخههای خطی متنوع و شروح گوناگون بوده است. این تنوع، چالشهایی جدی در دستیابی به ضبط اصیل و صحیح ابیات بوستان پدید آورده است. آثار سعدی به اعتبار ظرفیتهای چندگانه، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. با این اوصاف، رسیدن به استخراج متنی اصیل و ضبطی صحیح از آثار او، بردوام از مباحث چالشبرانگیز حوزۀ ادبیات بوده است. مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر، وجود اختلافات ضبطی در برخی ابیات بوستان است که ناشی از خطاهای کاتبان، تفاوتهای نسخهای و تفسیرهای ذوقی بوده و میتواند به درک نادرست از معانی و ساختار هنری شعر سعدی منجر شود. این جستار، با بهرهگیری از اصول علمی تصحیح متن ـ شامل مقایسۀ نسخههای خطی معتبر مانند نسخۀ چستربیتی، آگره و شروح کلاسیک ـ و استناد به شواهد همسان از آثار سعدی و شاعران همعصر یا پیشین، به بررسی و تصحیح چهار بیت چالشبرانگیز بوستان میپردازد. با بررسیهای میدانی نگارندگان و بازبینی مختصری از شروح بوستان سعدی، درک و استنباط جدیدی درخصوص چند بیت به دست آمد که در این جستار به آن اشاره خواهد شد. یافتهها نشان میدهد که ضبط صحیح ابیات عبارت است از: جایگزینی واژۀ «مرغ» بهجای «دیو» براساس تناسب تمثیلی و شواهد ادبی؛ «ندانی» بهجای «تو دانی» با توجه به تأکید منفی و ساختار عمودی شعر؛ «مشتری» بهجای «جوهری» با استناد به قافیهسازی رایج و ایهام تناسب؛ «دیریاز» بهجای «دیرتاز» یا سایر صور، مبتنیبر کاربردهای مکرر در متون کهن. این رویکرد علاوهبر اینکه به بازسازی متنی نزدیکتر به اصل کمک میکند، بر اهمیت شواهد همسان در امر تصحیح نیز تأکید دارد.
کلیدواژهها: بوستان سعدی، تصحیح متن، ضبط صحیح، شواهد همسان، نسخهشناسی.
1. مقدمه و بیان مسئله
درک و دریافت یک متن منثور/ منظوم، نیازمند دقت و ژرفنگری فراوانی است که در صورت مغفول ماندن گوشهای از جزئیات آن، هرآن امکان دارد ذهن به بیراهه برود و تلقی و فهم نادرستی از حقیقت مدلول ارائه شود. افزون بر توجه به معنای واژگان، ترکیبات و اصطلاحات موجود در متن، موارد فراوان دیگری نیز وجود دارد که پرداختن به آنها از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار است. درک ویژگیهای زبان متن، محتوا و مضمون، نگرشهای شاعر/نویسنده، زمینههای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی، آگاهی از بافت زمان و مکان آفرینش اثر، موسیقی درونی و توجه به تصاویر ذهنی و خیالی حاضر در متن، مصادیقی هستند که دقتِ نظر در آنها میتواند درک عمیقتر و دقیقتری از معنای یک متن به دست دهد که صدالبته حصولِ این مهم، نیازمند تحقیق و تأمل فراوان است. بوستان سعدی، اثر فاخر، ارزنده و از مشهورترین و تأثیرگذارترین تألیفات در تاریخ ادب فارسی و جهان، حاوی مجموعهای از داستانهای اندرزی و اخلاقی در قالب نظم است که در قرن هفتم پدید آمده است. سعدیشناسان و دوستداران او، همواره به بوستان بهمثابۀ یک اثر اخلاقی و تعلیمی نگریسته و آن را جهانِ مطلوب سعدی دانستهاند و انصافاً سعدی هم آرمانشهر خود را در همین کتاب ترسیم کرده است. تصویر این جهان نورانی در هیئت داستانهایی شکرین، آنچنان نغز و دلکش نمود یافته است که بر غالب زیباییهای هنری آن سایه افکنده است (ر.ک: حسنلی، 1381: 18-19). استاد سخن، سعدی، در بوستان مطالبی را ذکر کرده که نوعاً ادبی نیستند بلکه بیشتر جنبۀ وعظ و حکمت دارند؛ اما او همین مباحث خشک را آنچنان زیبا و تأثیرگذار عنوان کرده است که ورای آن قابل تصور نیست. سعدی در این اثر، با استفاده از ذهنیت ادبی و اتکا به تسلط بالای خود، توانسته است دروازۀ جدیدی به روی مخاطبان خود باز کند. با گذشت قرنهای متمادی از زمان سرایش این کتاب، نسخهها و شروح مختلفی از آن به دست آمده که هرکدام ممکن است در ساختار و محتوای خود، اختلافاتی داشته باشند. بنابراین، علم تصحیح متن یکی از دانشهایی است که میتواند نقشی فوقالعاده و مهم در بازسازی و انتشار صحیح این نوشتۀ نفیس ادبی ایفا کند. تصحیح، شرح و ویرایش متون ادبی کهن یکی از چالشبرانگیزترین وظایف محققان و ادبپژوهان است. این مطلب در مورد بوستان سعدی هم که یکی از پرتکرارترین متون ادبی در حوزۀ شرح و تصحیح است، بهدرستی صدق میکند. اسلوب نقد و تصحیح علمی نسخههای فارسی در اواخر سدۀ نوزدهم و اوایل سدۀ بیستم به همت شرقشناسان متداول شد و هنوز قواعد آن برای فضلای ایرانی این حوزه، ناشناخته مینمود و آنان در اوایل، خود را به رعایت کردن همۀ آن اصول ملزم نمیدیدند و بیشتر بر مبنای نسخهشناسی توصیفی به تصحیح میپرداختند (ر.ک: مایل هروی، 1369: 236-237). غرضِ دانش و فنّ تصحیح متون، به دست دادن متنی هر چه نزدیکتر به متن اصیلی است که از زیر قلم نویسندهای خارج شده یا از بیان شاعر یا گویندهای تراوش یافته و امروز مورد پژوهش ماست (جهانبخش، 1384: 13). بر همین اساس و با توجه به دیرینگی اثر مورد بحث و گسترۀ نسخهها و شروح مختلف آن در طول تاریخ، شناسایی و مقایسۀ این نسخهها و شرحها بهمنظور بازسازی متن اصلی و ضبط و انتشار آن به شکلی صحیح، همواره از مهمترین دغدغههای پژوهشگران این حوزه است. قدر مسلم، در همین راستا بررسی روشهای علمی تصحیح متون و کاربرد آنها در ارتباط با کتاب مذکور نیز میتواند کمک شایانی به بهبود درک و دریافت ما از ساختار آن بنماید. در تحقیق حاضر، نگارندگان قصد دارند به چالشهای پیشِ روی محققان در این حوزه ازجمله اختلاف نسخ خطی موجود، تغییرات بهوجودآمده در طول زمان و لزوم تحلیل دقیق زبانی و محتوایی بوستان سعدی برای تشخیص و تصحیح خطاهای موجود بهگونهای علمی و با تکیه بر نمونههای معتبر مشابه بپردازند. با عنایت به جمیع مطالب گفتهشده، ناگزیریم در توضیح نکات دربارۀ ابیات مورد نظر بوستان، به نسخهها و شروح مختلف آن استناد کنیم و از منابع متعدد و شناختهشده در این قلمرو مدد بگیریم و عناوین نسخهشناختی و شجرهنامهها و نیز فن شعر را به یاری بگیریم تا بتوانیم صحیحترین ضبط را از میان شروح مختلف به مخاطبان عزیز ارائه بدهیم.
2. روش تحقیق
برای دستیابی به ضبط صحیح ابیات برگزیده از بوستان سعدی، رویکردی ترکیبی از تصحیح متون مبتنیبر شواهد موثق اتخاذ شده است که بر پایۀ اصول علمی نسخهشناسی و تحلیل انتقادی بنا نهاده شده است. این رویکرد، الهامگرفته از نظریههای جرُم. ج. مکگان3 در حوزۀ انتقاد متنی است. وی به متن، فراتر از موجودیتی ایستا و صرفاً وابسته به نیت نویسنده، بهعنوانِ یک «وضعیت متنی» مینگرد که تحتتأثیر شرایط اجتماعی-تاریخی تولید، تکثیر و دچار تحول میشود. مکگان در اثر کلیدی خود، نقد متنپژوهی مدرن، تأکید میکند که هر متن ادبی، محصول فرایندی اجتماعی است که شامل تعاملات میان نویسنده، کاتبان، ویراستاران و زمینههای فرهنگی است؛ بنابراین تصحیح باید فراتر از انتخاب سادۀ یک «نسخۀ برتر» برود و به بررسی پویاییهای تاریخی و اجتماعی نسخهها بپردازد تا به بازسازی متنی نزدیکتر به اصل دست یابد. بر این اساس، روش تحقیق حاضر با تمرکز بر مقایسۀ انتقادی نسخهها و استناد به شواهد همسان، تلاش میکند تا تحریفات ناشی از خطاهای کاتبی یا تغییرات اجتماعی را شناسایی و مطابق آنچه در ادامه میآید، اصلاح کند.
2-1. بررسی و مقایسۀ نسخههای قدیمی و معتبر بوستان: در گام نخست، نسخههای خطی و چاپی قدیمی و معتبر بوستان سعدی، همچون نسخۀ چستربیتی دوبلین ایرلند و رونوشتهای قرن نهم و دهم هجری، مورد مطالعه و تطبیق قرار گرفتند. این مرحله، با الهام از دیدگاه مکگان مبنیبر اینکه نسخهها بخشی از یک فرایند توسعۀ مداوم هستند، علاوهبر شناسایی اختلافات ضبطی، شرایط اجتماعی تولید هر نسخه را نیز تحلیل کرد تا اولویتبندی نسخهها براساس اصالت و نزدیکی به زمینۀ قرن هفتم سعدی انجام شود.
2-2. استناد به شواهد همسان: در کنار بررسی نسخههای بوستان، از شواهد همسان دیگری همچون ابیات مشابه در خود بوستان سعدی، نقلقولهای نویسندگان و شارحان کلاسیک و نمونههایی از اشعار و متون همعصر سعدی و پیش و پس از او استفاده شد تا ضبط صحیح ابیات مورد بحث مشخص گردد. این رویکرد، منطبق با تأکید مکگان بر «اجتماعی بودن متن»، شواهد را به شکل بخشی از شبکهای گسترده از متون ادبی میبیند که در بستر فرهنگی مشترک تحول یافتهاند. بنابراین بهجای اتکای صِرف به نسخههای منفرد، بر الگوهای تکراری و تناسبات زبانی- معنایی در متون همسان تکیه دارد.
2-3. بهرهگیری از علم تصحیح متون: در تمامی مراحل تحقیق، از اصول و قواعد فن تصحیح متون برای بررسی و ارزیابی نسخهها و انتخاب ضبط صحیح ابیات استفاده شد. این روش، شامل ملاحظاتی همچون شناخت خط و سبک نویسندگان، شناسایی دستخط و رونوشتهای اصیل و بررسی انتقادی روایتهای موجود است. با ادغام نظرات مکگان که بر نقد روشهای سنتی مبتنی بر «نیت نویسنده» و ترجیح رویکردی اجتماعیتاریخی تأکید دارد، تحلیلها فراتر از جنبههای فنی رفته و به چگونگی تأثیر عوامل خارجی مانند تغییرات فرهنگی یا خطاهای ناشی از تکثیر اجتماعی نسخهها پرداخته تا ضبطهایی انتخاب شوند که بیشترین سازگاری با بافت کلی اثر سعدی را نشان دهند.
2-4. ارائۀ توضیحات تکمیلی: در پایان، ضمن ارائۀ ضبط صحیح ابیات برگزیده، توضیحات تکمیلی دربارۀ مبانی و استدلالهای بهکارگرفتهشده در ضبط هر بیت، ارائه شده است. این مرحله، با الهام از پیشنهاد مکگان برای شفافیت در فرایند تصحیح، استدلالها را بهصورت مستند و قابل پیگیری بیان میکند تا خواننده بتواند پویاییهای متنی را درک کند.
با پیروی از این روش تحقیقاتی، که ترکیبی از رویکردهای سنتی ایرانی، نسخهشناسی توصیفی مایلهروی و نظریههای مدرن مکگان، تلاش شده تا نسخهای دقیق، قابل اعتماد و نزدیک به اصل از ابیات بحثبرانگیز بوستان ارائه گردد.
3. بحث و بررسی و یافتههای تحقیق
3-1. دیو/ مرغ
تو دانی که چون دیو رفت از قفس |
| نیاید به لاحول کس بازپس |
|
| (یوسفی، 1375: 279) |
بیت مزبور در کتابِ در آرزوی خوبی و زیبایی، گزیدۀ بوستان سعدی دکتر غلامحسین یوسفی، به همین صورت ضبط شده است. بدون تردید هر متنی ـ نظم یا نثر ـ با یک ساختاری ارائه میشود که آن ساختار، بر نسخههای خطی موجود ارجح است. مسلماً زمانی که یک نسخۀ خطی ایراد دارد و کامل نیست، نباید آن را ارجح قرار بدهیم. غرض و خواست ما از سخن فوق، ترجیح ذوق بر نسخۀ خطی نیست بلکه ترجیح ساختارِ متن است. ساختار نحوی، ارتباط و تناسب واژگانی، زیباییشناسی و... ازآنجاکه پژوهش پیشِ روی ما با بهرهگیری از علم تصحیح متن انجام میگیرد، پیش از تبیین برداشت شخصی نسبت به ضبط صحیح بیت، بر خود لازم میدانیم به مطالب مختصری در ارتباط با این دانش اشاره کنیم. فن تصحیح متن4 یکی از حوزههای مطالعاتی ادبیات و زبانشناسی است که به بررسی و تحلیل متون کهن و تصحیح آنها میپردازد. این علم به ما کمک میکند تا متن اصلی را از نوشتههای تحریفشده تمیز داده و به بازسازی آن بپردازیم. مقایسۀ نسخ مختلف یک متن برای شناسایی و ارزیابی نسخۀ اصیل، توجه به قواعد نحوی برای درک درست جایگاه کلمات و بهرهگیری از ابزارهای آماری و رایانهای برای صحتسنجی نسخهها، اصول و روشهای مهمی است که در امر تصحیح باید مد نظر قرار داد. البته باید در نظر داشت که بررسی نسخ خطی حتماً با یک رویکرد علمی باشد نه صرفاً ذوقی؛ ضمن اینکه باید بپذیریم برای تصحیح یک متن، تنها وجود نسخۀ خطی کافی نیست.
اکنون با عنایت به موارد ذکرشده به نقد و تصحیح بیت مورد نظر میپردازیم و تلاش میکنیم ضبط درست آن را برای خوانندگان این جستار آشکار کنیم:
در نسخۀ خطیای که در کتابخانۀ چِستِربیتی5 دوبلین ایرلند از بوستان سعدی موجود است بهجای واژۀ دیو، مُرغ آمده است. یادآوری میکنم که در کتابخانۀ مذکور، بیش از چهار هزار نسخۀ خطی مربوط به زبان فارسی و جهان اسلام وجود دارد که قدمت تعدادی از آنها به بیش از یکهزار سال میرسد. ساختار و بافت بیت مورد بحث، همچنین شواهد و ادلۀ زیر، ثابت میکند که ضبط نسخۀ خطی کتابخانۀ چستربیتی ارجح است:
از مستندترین و معتبرترین شواهد موجود در تأیید نظر نگارندگان مبنی بر ارجح بودن ضبط واژۀ مرغ در بیت مورد بحث، ابیاتی دیگر از سعدی است که تقریباً همین تمثیل را دوباره به کار برده است؛ البته نه با ضبط واژۀ دیو بلکه با ضبط کلمۀ مرغ. او در باب نهم بوستان، در توبه و راهِ صواب، میگوید:
خبر داری ای استخوانی قفس |
| که جان تو مرغی است نامش نَفَس؟ |
|
| (یوسفی، 1375: 350) |
همچنین در باب دوم بوستان، در احسان، باز این تمثیل را با ضبط واژۀ مرغ استفاده کرده است:
به بیچارگی راه زندان گرفت |
| که مرغ از قفس رفته نتوان گرفت |
|
| (همان: 131) |
در حوزۀ پژوهش نگارندگان، تقریباً در هیچ متنی، شاهدی مبنیبر ارتباط (دیو با قفس) یافت نشد؛ اما ارتباط میانِ (مرغ با قفس) بهوفور موجود است. ذیلاً به نمونههایی از این ابیات بهعنوان شواهدی همسان از شاعران و نویسندگان دیگر، اشاره خواهیم کرد:
نالۀ مرغ اسیر اینهمه بهر وطن است |
| مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است |
|
| (بهسرشتی، 1342: 31) |
من مرغکی پر بستهام، زان در قفس بنشستهام |
| گر زانکه بشکستی قفس، بنمودمی پرواز را |
|
| (فروغی، 1342: 10) |
مرغان قفس را المی باشد و شوقی |
| کان مرغ نداند که گرفتار نباشد |
|
| (همان: 147) |
من خود این سنگ به جان میطلبیدم همه عمر |
| کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید |
|
| (همان: 214) |
مرغ پرّنده اگر در قفسی پیر شود |
| همچنان طبع فرامُش نکند پروازش |
|
| (همان: 250) |
دلیل دیگر در ردّ ضبط واژۀ دیو در بیت یادشده، این است که از قدیمالایام و با استناد به متون ادبی کهن، دیو و پری را در شیشه میکردند نه در قفس! این بار هم موثقترین شاهد بر این مدعا را از خود شیخ اجل و از کتاب بوستان، باب دوم، نقل میکنیم:
بداندیش را جاه و فرصت مده |
| عدو در چه و دیو در شیشه به |
|
| (یوسفی، 1375: 160) |
در ادامه، برای تأیید و تقویت این مدعا، به ذکر نمونههایی دیگر از سایر متون ادبی کهن خواهیم پرداخت که در آنها هم صراحتاً دیو با شیشه مرتبط دانسته شده است نه با قفس!
مولانا بارها در دفاتر ششگانۀ مثنوی، به ارتباط دیو با شیشه اشاره کرده است که در زیر به چند نمونه از آنها اشاره خواهیم کرد. او در دفتر سوم میگوید:
تا پری و دیو در شیشه شود |
| بل که هاروتی به بابل در رود |
|
| (استعلامی، 1393: 28) |
مولانا یک بار دیگر و این بار در دفتر پنجم به ارتباط بین دیو و شیشه اشاره میکند و میگوید:
شرع بهرِ دفع شر رایی زند |
| دیو را در شیشۀ حجت کند |
از گواه و از یمین و از نُکول |
| تا به شیشه در رود دیو فَضول |
|
| (همان: 63) |
ایضاً در دفتر ششم میگوید:
دیو در شیشه کند افسون او |
| فتنهها ساکن کند قانون او |
|
| (همان: 75) |
از دیگر متون ادبی کهن که در آن به ارتباط دیو با شیشه اشاره شده است و ظن نویسندگان این مقاله را در ارتباط با ضبط صحیح واژۀ مرغ بهجای دیو تقویت میکند، مرزباننامه است. سعدالدین وراوینی دربارۀ این ارتباط میگوید:
... تا بِدمدمۀ چنین لافی و افسون چنین گزافی عنانِ نهمت از دست من فروگرفت و دیوِ عزیمتِ مرا در شیشه کرد (خطیبرهبر، 1389: 71).
... دیوی درو افتاده و کودکی چند گرد لب چاه برآمده، چون کواکب که رجمِ شیاطین کنند، سنگبارانی در سرِ او گرفته. بیچاره دیو در قعر آن مغاره چون پری در شیشۀ معزّمان بِدست اطفال گرفتار آمده (همان: 145).
ابوالمعالی نصرالله منشی نیز در کتاب کلیله و دمنه به ارتباط بین واژۀ دیو با شیشه اشاره کرده است:
و هرکه درگاه ملوک را ملازم گردد و، از تحمل رنجهای صعب و تجرّع شربتهای بدگوار تجرّب ننماید، و تیزیِ آتش خشم بِصفای آب حلم بنشاند، و شیطان هوا را به افسونِ خرد در شیشه کند (مینوی طهرانی، 1379: 65).
تمام شواهد یادشده تأیید میکنند که ضبط درست بیت مورد بحث بوستان، با واژۀ مرغ درست است و دیو نمیتواند با قفس تناسبی داشته باشد. نظامی نیز در خسرو و شیرین و در بخش پیدا شدنِ شاپور، به ارتباط دیو با شیشه اشاره کرده است و میگوید:
پریرویا، نهان میداری اسرار |
| سخن در شیشه میگویی پریوار |
|
| (وحیددستگردی، 1402: 68) |
از دیگر نمونههای ارتباط پری با شیشه در متون ادبی کهن، اشارۀ عطار در خسرونامه است:
پریرویان دیگر همچو لاله |
| گرفته شیشه و جام و پیاله |
پریرویی کزان یک شیشه خوردی |
| به افسون صد پری در شیشه کردی |
|
| (اقبال، 1382: 69) |
یکی دیگر از بزرگان ادب فارسی که در آثار خود به ارتباط و تناسب دیو و پری با شیشه اشاره کرده، نورالدین عبدالرحمن جامی است. او در جلد اول دیوان اشعار خود دراینباره میگوید:
دلم خیال تو را جای شد ز عشوۀ عشق |
| چنانکه جای پری گردد از فسون شیشه |
|
| (افصحزاد، 1378، ج1: 760) |
نکتۀ مهم دیگر در ردّ ضبط بیت مورد بحث در انتخاب و توضیح غلامحسین یوسفی، به لاحَول گفتن برای برگرداندن دیو به قفس مربوط میشود. لاحول، بخشی از ذکرِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّة إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ است. اگرچه ذکر حوقله در قرآن بهصورت کامل نیامده، اما آنچه مشخص است خواندن و بر زبان راندن آن، موجب رجم، رانش و طرد دیو میشود نه بازگرداندن آن! در لغتنامۀ دهخدا ذیل لاحَول اینگونه آمده است: (ع جملۀ اسمیه) (از: «لا» + «حول») مختصر «لاحول و لاقوة الا باﷲ العلی العظیم» است و آن را برای راندن دیو و شیطان، بر زبان آرند (دهخدا). بنابراین باید دانست که خواندن ذکر حوقله نهتنها دیوِ رفته را برنمیگرداند بلکه موجب هرچه سریعتر فراری دادن آن نیز میشود.
این بار هم موثقترین شاهد در تأیید این مطلب، بیتی از شیخ اجل در بوستان است. سعدی در باب هفتم، در عالَم تربیت، دربارۀ راندن دیو با توسل به ذکر حوقله میگوید:
ز لاحَولم آن دیوهیکل بجست |
| پریپیکر اندر من آویخت دست |
|
| (یوسفی، 1375: 285) |
سنایی نیز در حدیقة الحقیقه به این نکته اذعان دارد که ذکر حوقله باید منجر به وحشت انداختن در وجود دیو و فراری دادن آن بشود:
چون ز لاحَول تو نترسد دیو |
| نیست مسموع لابه نزد خدیو |
|
| (مدرس رضوی، 1329: 285) |
ازرقی هروی نیز در بیتی، گریزان بودن دیو از لاحَول را بازتاب داده است. او در یک بیت از قصایدش میگوید:
ز دست طبع و زبانت چنان گریزد بخل |
| که دیو از آتش و لاحَول و لفظ استغفار |
|
| (نفیسی، 1336: 32) |
با عنایت به موارد و شواهد ارائه شده و با استناد به نسخۀ خطی موجود در کتابخانۀ چِستربیتی دوبلین ایرلند، ضبط صحیح بیت مورد بحث باید بهصورت مُرغ باشد نه دیو.
3-2. تو دانی/ ندانی
نکتۀ قابل ملاحظۀ دیگری که در مورد ضبط صحیح بیت یادشده محل بحث است، آغاز و ابتدای آن است که با فعل مثبت شروع شده یا فعل منفی؟ در اکثر نسخههای خطی که مورد بررسی قرار داده شد، شروعِ بیت (تو دانی) با فعل مثبت آمده است. در یکی از نسخههای خطی بوستان سعدی که به خط رکنالدین مسعود کاشانی مورخ 1039 هجری آگرۀ هند کتابت شده، ابتدای بیت با فعل منفی(ندانی) ضبط شده است:
ندانی که چون دیو رفت از قفس |
| نیاید به لاحَول کس بازپس |
|
| (کاشانی، 1039: 255) |
ازنظر نگارندگان، ضبط شروع بیت مورد بحث، با فعل منفی (ندانی) صحیح است. همانگونه که در نسخۀ خطی مزبور نیز آمده است، با توجه به ابیات قبلی و با استناد به ارتباط عمودی شعر، درمییابیم که سعدی برای مضمونِ نگاه داشتن راز پیش خود و آشکار نکردن آن نزد دیگران، از چندین تمثیل مختلف استفاده کرده است. اما نقطۀ اوج تمثیلهای سعدی، بیت مورد بحث ماست که شیخ اجل در آن، بیشترین تأکید را برای نشان دادن عاقبت افشا کردن راز به کار برده است. شاعر با کاربرد فعل منفی و بهرهگیری از استفهام تأکیدی، تلاش کرده است بیشترین تأثیر را در افشا کردن راز، بر مخاطب و خوانندۀ شعر خود داشته باشد. شواهد اینچنینی دیگری نیز از سعدی در بوستان موجود است که برای تأیید موضوعی، بیت را با فعل منفی و استفاده از پرسش تأکیدی آغاز کرده است:
ندانی که لشکر چو یکروزه راند |
| سر پنجۀ زورمندش نماند؟ |
|
| (یوسفی، 1375: 109) |
درمجموع میتوان گفت که با عنایت به مطالب مزبور و با استناد به دو نسخۀ خطی یادشده، ضبط صحیح و نهایی بیت مورد بحث به این شکل است:
ندانی که چون مرغ رفت از قفس |
| نیاید به لاحَول کس بازپس؟ |
3-3. جوهری/ مشتری
که بودش نگینی بر انگشتری |
| فرومانده در قیمتش جوهری |
|
| (یوسفی، 1375: 66) |
بیت فوق در کتاب در آرزوی خوبی و زیبایی، گزیدۀ بوستان سعدی از غلامحسین یوسفی با ضبط واژۀ جوهری آمده است. یوسفی در بخش مربوط به توضیحات کتاب مینویسد: «ضبط نسخۀ اساس جوهری است، مشتری که در برخی نسخهها آمده نیز مفید معنی است» (همان: 404). در این بخش از تحقیق، سعی نگارندگان بر این است تا ضبط صحیح بیت را برای خوانندگان آشکار سازند. بیت مزبور بخشی از حکایتی است که سعدی آن را در وصف و تمجید عمر بن عبدالعزیز سروده است. این شعر سعدی، علیهالرحمه که بیش از نیم قرن پیش و قبل از انقلاب، بخشی از دروس کتاب فارسی دبستان بود، با ضبط مشتری چاپ شده است. اینک بهصورت علمی به بررسی نسخههایی میپردازیم که بیت مورد بحث ما در آنها با واژۀ مشتری ضبط شده است. در یکی از نسخههای خطی بوستان که در قرن نهم هجری قمری بهصورت مذهّب و مصور در 391 تصویر در داخل ایران نوشته شده، در تصویر شمارۀ 56 ضبط بیت با قافیه کردن مشتری آمده است نه جوهری:
که بودش نگینی در انگشتری |
| فرومانده در قیمتش مشتری |
بررسی نسخۀ خطی دیگری از بوستان که در سال 989 هجری قمری به قلم باباشاه بن سلطانعلی در 334 تصویر تهیه شده است مشخص میکند که بیت مورد بحث، بازهم با قافیه شدن مشتری ضبط شده است. تصویر شمارۀ 52 از نسخۀ خطی مذکور:
که بودش نگینی بر انگشتری |
| فرومانده از قیمتش مشتری |
نسخۀ خطی دیگری از کتاب بوستان که در ارتباط با بیت مورد بحث مطالعه گردید، رونوشتی است که در سال 1039 هجری به خط رکنالدین مسعود کاشانی در آگرۀ هند و در 365 تصویر تهیه شده است. در تصویر شمارۀ 52 از این رونوشت نیز، بیت مزبور با قافیه شدن مشتری آمده است:
که بودش نگینی بر انگشتری |
| فرومانده در قیمتش مشتری |
بعد از مطالعه و بررسی نسخههای خطی مرتبط با بیت مورد بحث، این بار از شیخ اجل و خودِ کتاب بوستان برای روشنگری بهره میگیریم. سعدی در جای دیگری از کتاب بوستان نیز، انگشتری را با مشتری قافیه کرده است. آنجا که در باب نهم، در توبه و راه صواب میگوید:
بِدر کرد ناگه یکی مشتری |
| به خرمایی از دستم انگشتری |
|
| (یوسفی، 1375: 352) |
ضمن اینکه قافیه کردن مشتری با انگشتری در آثار شاعران پیش و همدورۀ سعدی نیز شواهدی فراوان دارد. ابوشکور بلخی در یکی از ابیات خود اینگونه سروده است:
نگین بدخشی بر انگشتری |
| ز کهتر، به کمتر خرد مشتری |
|
| (دبیرسیاقی، 1334: 48) |
بعد از ذکر کردن شواهد متعدد از قافیه کردن مشتری با انگشتری در آثار شاعران مختلف، اینک توجه شما را به معنای این واژه در بیت مورد بحث جلب میکنیم. با استناد به رونوشتهای خطی یادشده و عنایت به شواهد مزبور، ازنظر نویسندگان این پژوهش، ضبط بیت با واژۀ مشتری صحیح است نه جوهری. سعدی در این بیت با استفاده از صنعت اغراق، ایهام / ایهام تناسب، تشخیص و استعاره به زیبایی هرچه تمامتر به توصیف و تمجید ارزش مادی نگینِ ابن عبدالعزیز پرداخته است. ثمن و بهای مادی نگین بهقدری بالاست که حتی مشتری (قاضی فلک) هم از قیمتگذاری آن عاجز است! ضمن اینکه تناسب رنگ نگین با ستارۀ مشتری نیز میتواند دلیل محکم دیگری باشد بر درستی ظن نگارندگان در ارتباط با ضبط واژۀ مشتری بهعنوان قافیه در بیت مورد بحث. مشتری، صندلفام (قرمز کمرنگ) است و رنگ نگین نیز عموماً از سنگهای قیمتی سپید یا قرمز است. سعدی با بهرهگیری از صنعت ایهام تناسب، این زیبایی هنری را خلق کرده است. به تعبیری دیگر، میتوان حداقل دو معنی برای مشتری متصور بود: ستارهای که در فلک ششم است؛ خریدار یا فروشنده. با این تفسیر نیز، شاعر به مدد آرایۀ ایهام به آفرینش این تصویر رسیده است. در ادامه، شواهدی را که در آنها انگشتری با مشتری (قاضی فلک) قافیه شده است، ذکر خواهیم کرد: یکی از شاعرانی که مشتری را با انگشتری قافیه کرده است، سرایندۀ همدورۀ سعدی، امیرخسرو دهلوی است. او در یکی از غزلیاتش میگوید:
گرچه سعادت بسیست در فلک مشتری |
| درّ حوادث هم است از پی انگشتری |
|
| (نفیسی، 1361: 560) |
اینک نمونههای دیگری از قافیه شدن انگشتری با مشتری را که در آثار سرایندگان مشهور ادب فارسی آمده است، از پیش چشم میگذرانیم:
در غمِ آن حلقه، دلِ مشتری |
| تنگتر از حلقۀ انگشتری |
|
| (ثروتیان، 1389: 87) |
دهانم گرو بست با مشتری |
| گرو برد کاو دارد انگشتری |
|
| (وحیددستگردی، 1316: 492) |
ز رفعت تاج داده مشتری را |
| ربوده ز آفتاب انگشتری را |
|
| (همو، 1402: 439) |
یکی جفتپُرمایه انگشتری |
| فروزنده چون بر فلک مشتری |
|
| (برگنیسی، 1386: 328) |
نکتۀ مهم دیگر اینکه با بررسیهای صورتگرفته توسط نگارندگان، تقریباً در میان اشعار هیچ شاعری (پیش و پس از سعدی) شاهدی یافت نشد که در آن، انگشتری با جوهری قافیه شده باشد. در ادامه، به مرور ابیاتی خواهیم پرداخت که در آنها بهوضوح میتوان به ارتباط و تناسب انگشتری با مشتری (ستارهای در فلک ششم) پی برد.
ناصرخسرو در یکی از قصاید بسیار مشهورش در بیتی با استناد به ارتباط و تناسب انگشتری (نگین) با ستارۀ مشتری، این دو واژه را در کنار هم آورده است:
[1] . دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران. (نویسندۀ مسئول)
[2] . استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.
تاریخ وصول: 24/03/1404 تاریخ پذیرش: 18/06/1404
[3] . Jerome J. McGann
[4] 1. correction of texts
[5] 2. chester beatty