تحلیل نقش سیاست خارجی توسعه گرا در ارتقا وزن ژئوپلیتیکی کشورها (با تاکید بر نقش سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی)
الموضوعات :
کیومرث یزدانپناه درو
1
,
ریباز قربانی نژاد
2
,
سیامک عباسی
3
1 - استادیار دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران
2 - گروه آموزشی جغرافیا، دانشکده ادبیات و عاوم انسانی ، واحد علوم و تحقیقات تهران
3 - گروه جغرافیا، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم تحقیقات تهران
الکلمات المفتاحية: سیاست خارجی, دولت توسعه گرا, وزن ژئوپلیتیکی, ترکیه,
ملخص المقالة :
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تحلیل نقش سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء وزن ژئوپلیتیکی کشورها (با تاکید بر سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی) بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توسعهای کاربردی است که با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با روش سندپژوهی در چارچوب نظریۀ دولت توسعهگرا تدوین شده است. جامعه آماری پژوهش از میان صاحب نظران و فعالان دفاعی- امنیتی- سیاسی کشور میباشد که شامل نیروهای مسلح- سازمانهای کشوری- دانشگاهها و مجموعههای مرتبط میباشد که 11 نفر به صورت هدفمند برای مصاحبههای کیفی در مورد موضوع تحقیق انتخاب شدند به منظور جمعآوری دادهها با استفاده از روش کتابخانهای، شامل بررسی اسناد و مدارک، گزارشهای مستند، مقالههای علمی معتبر (بازه زمانی 1990 تا 2024)، و وب سایتهای معتبر در زمینه موضوع پژوهش و مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. بعد ازاین که از طریق مطالعه ادبیات نظری پژوهش سوالهای مصاحبه تدوین شد، قبل ازانجام مصاحبه، مصاحبه شوندگان ازطریق نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی مشخص گردیدند و در این میان کسانی که دارای تجربه بیشتر در رابطه با موضوع پژوهش بودند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان داد که سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقه ای و فرا منطقه ای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه سیاسی- امنیتی، اجتماعی و اقتصادی میتواند تاثیرگذار باشد نتایج همچنین نشان داد که سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی فرا منطقه ای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه بحران سیاسی- امنیتی، بحران اجتماعی و بحران اقتصادی می تواند تاثیرگذار باشد.
منابع
احمدی، حمید (1400). نگاه به غرب در سیاست خارجی ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه. نشریه حقوق ملل. 12(33). 928-899
اسلامیان، مجتبی، حبیبی، رحمان (1399). اقتصاد سیاسی در سیاست خارجی ج.ا.ایران؛ با تأکید بر سیاست خارجی دولت توسعه گرا. فصلنامه روابط خارجی. 12(2).365-337
افشردي، محمدحسین(1381). ژئوپلیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران، تهران، انتشارات فرهنگ و مطالعات نظامی.
امیدی، علی؛ قلمکاری، آرمین(1398). تحليل رابطه سياست خارجي توسعه گرايانه بر پيشرفت اقتصادي ترکيه. دوفصلنامه مطالعات اقتصاد سياسي بين الملل. 2(1). 33-1
آجورلو، محمد؛ رامز، محمودی(1392). تأثیر ژئوپلیتیک ترکیه بر سیاست خارجی دولت اسلام گرای عدالت و توسعه. نشریه آفاق امنیت. 21(5). 212-181
دانش نیا، فرهاد(1391). دیپلماسی اقتصادي و سیاست خارجی توسعه گرا؛ ابزارهاي موفقیت راهبرد توسعه اي ج.ا.ا. در اقتصاد جهانی.
دبیری، علی اکبر؛ حافظ نیا، محمدرضا؛ صفوی، سید یحیی(1396). ارزیابی متغییرهای ژئوپلیتیک مؤثر در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی مطالعه موردی: مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان . مجله پژوهش های جغرافیای سیاسی. 2(2). 30-1
ذوقی بارانی، کاظم، روح الله قادری کنگاوری و محمدرضا فراتی(1390) تحلیل ژئوپلیتیک سوریه: بستری برای تدوین سیاست خارجی ایران در جنوب غرب آسیا »، مجله سیاست دفاعی، س 20 ، ش 7
صیادی، هادی؛ سنایی، اردشیر(1397). عوامل ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه بین سال های 1991 -2016. فصلنامه مطالعات روابط بین الملل،10(39). 117-83
عبدی، عطالله؛ کریمی پور، یدالله؛ فرجی راد، عبدالرضا(1400). تحليل ژئوپليتيکي روابط ايران و ترکيه در دوره حزب عدالت و توسعه. فصلنامه ژئوپلیتیک. 17(1). 56-19
عطایی، فرهاد، حسن شکاری و حمیدرضا عزیزی(1391). سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی »، فصلنامه راهبرد، (21). 63
غلامعلی، سلیمانی؛ رضاپور، دانیال؛ فاضلی، سامان(1398). بررسی تطبیقی سیاست خارجی کمالیستها و پساکمالیستها در جمهوری ترکیه. پژوهش های سیاسی جهان اسلام. 9(2). 241-215.
فلاحت پیشه، (1394). سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و منافع ایران و روسیه. فصلنامه پژوهشهاي راهبردي سیاست. 3(12). 60-37
فلاحی، احسان، شفیعی، نوذر(1400). بازخوانی جایگاه سیاست خارجی توسعهگرا در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه سیاست های راهبردی و کلان. 9(1). 25-1
فولکاوسکی، مسیح(1388). بازی ترکیه در قفقاز ترجمه آیت الله مرادی، ایراس. دوماهنامه تحولات ایران و اوراسیا. شماره 25
قالیباف، محمدباقر، سید محمد یعقوبی و ابوالقاسم محمودی(1393) تبیین ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس مبتنی بر انرژی های فسیلی ، فصلنامه ژئوپلیتیک، 10(3)
کاکایی، سیامک؛ دهقانی، سید جلال(1400). سیاست ترکیه در مناقشۀ قره باغ. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 27(115). 122-97
کالجی، شهرام(1388). تأمل بر دلایل و پیامدهای احیای روابط ارمنستان و ترکیه. مجله گزارش، 3(21).
لاهوتیان، علی(1395). دولت توسعهگرا و آیندۀ آن در فرايند جهانی شدن. فصلنامه سیاست نامه علم و فناوری. 6(4). 12-1
مصلی نژاد، عباس؛ اکبری، سمانه(1391). نقش دولت در توسعه اقتصادي ترکیه در سه دهه اخیر. مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران . 4(2).27-1
موثقی، احمد؛ علی زاده، شیوا(1393). سیاست خازجی توسعه گرای ترکیه در دورة حزب عدالت و توسعه: مورد قفقاز. مطالعات اوراسیای مرکزی. 7(2). 393-375
یزدانی، عنایت الله، مجتبی تویسرکانی و سوسن مرادی (1386). تبیین ژئوپلیتیکی رقابت قدرت مطالعه موردی: اوراسیای مرکزی در بازی بزرگ جدید »، فصلنامه ژئوپلیتیک،3(3).
Aras, Bulent (2010) , “Making Sense of Strategic Depth in Turkey’s Foreign Policy in a Changing World , International Conference, University of Oxford(South East European Studies at Oxford), 30 April, 2 May .
Cohen , Ariel (2013),” Obama’s Best Friend? The Alarming Evolution of US-Turkish Relations”, Mideast Security and Policy Studies, No. 100 , May.
Dogan, Erhan (2014) “Continuity and Change in Turkish Foreign Policy During the JDP”, Strategic Review, No 7
Evans, P. & Heller, P. (2013). Human Development, State Transformation and the Politics of the Developmental State, Chapter 37 in The Oxford Hand book of Transformations of the State. Edited by Leibfried Stephan& et al, Oxford: Oxford University Press.
Kaya, M.K, (2009), “The Eastern Dimiension in Turkish Foreign Policy Grows” , Turkish Analyst, VOL.2, NO. 18
Nas, Tevfik, (2008), Tracing the Economic Transformation of Turkey from the 1920s to EU accession, Leiden: Martinus Nijhoff Publishers.
Oktem, Kerem, (2011), Angry Nation: Turkey since 1989, London: Zedbooks
25
فصلنامه جغرافیایی سرزمین، علمی – پژوهشی، سال بیت و دوم ، شماره 87، پاییز 1404
تحلیل نقش سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء وزن ژئوپلیتیکی کشورها
(با تاکید بر سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی)
کیومرث یزدان پناه درو*1، ریباز قربانی نژاد2، سیامک عباسی3
1-دانشیار گروه جغرافیای دانشگاه تهران
2-استادیار گروه جغرافیای دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران
3-دانش آموخته دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران
تاریخ دریافت مقاله: 16/11/1403 تاریخ پذیرش مقاله: 12/02/1404
چکيده
هدف پژوهش حاضر، تحلیل نقش سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء وزن ژئوپلیتیکی کشورها (با تاکید بر سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی) بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توسعهای کاربردی است که با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با روش سندپژوهی در چارچوب نظریۀ دولت توسعهگرا تدوین شده است. جامعه آماری پژوهش از میان صاحب نظران و فعالان دفاعی- امنیتی- سیاسی کشور میباشد که شامل نیروهای مسلح- سازمانهای کشوری- دانشگاهها و مجموعههای مرتبط میباشد که 11 نفر به صورت هدفمند برای مصاحبههای کیفی در مورد موضوع تحقیق انتخاب شدند به منظور جمعآوری دادهها با استفاده از روش کتابخانهای، شامل بررسی اسناد و مدارک، گزارشهای مستند، مقالههای علمی معتبر (بازه زمانی 1990 تا 2024)، و وب سایتهای معتبر در زمینه موضوع پژوهش و مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. بعد ازاین که از طریق مطالعه ادبیات نظری پژوهش سوالهای مصاحبه تدوین شد، قبل ازانجام مصاحبه، مصاحبه شوندگان ازطریق نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی مشخص گردیدند و در این میان کسانی که دارای تجربه بیشتر در رابطه با موضوع پژوهش بودند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان داد که سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقهای و فرا منطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه سیاسی- امنیتی، اجتماعی و اقتصادی میتواند تاثیرگذار باشد نتایج همچنین نشان داد که سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی فرا منطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه بحران سیاسی- امنیتی، بحران اجتماعی و بحران اقتصادی میتواند تاثیرگذار باشد.
کلید واژهها: سیاست خارجی، دولت توسعه گرا، وزن ژئوپلیتیکی، ترکیه.
___________________
*نویسنده عهده دار مکاتبات: kyazdanpanah@ut.ac.ir
مقدمه
حدود یک قرن است که مقولۀ توسعه در کشورهای جهان سوم و کشور ما از نگرانیهای مردم و دولتها بوده است. توسعهیافتگی آرزوی دیرین شهروندان است. دردهههای اخیر، با ظهور کشورهای توسعه یافتۀ جدید، به خصوص کشورهای شرق آسیا (موسوم به ببرهای آسیا) و فاصلۀ چشمگیرآنها ازکشورهای جنوب، امیدواری بسیاری در کشورهای کمتر توسعه یافته ایجاد شده است. توسعه و افزایش قدرت و ثروت همواره دغدغه اصلی دولتهایی محسوب میشود که براساس آرا مردم شکل گرفتهاند. رهبران این کشورها بهخوبی به این مسئله واقف هستند که بیتوجهی به امر توسعه و مؤلفه هاي آن میتواند در آینده خطرات جدي بر امنیت ملی آنها داشته باشد. همچنین آنها میدانند که افزایش قدرت دیگر کشورها بخصوص همسایگان (چنانچه نتوانند پا بهپاي آنها توسعه پیدا کنند) بهنوعی تهدیدي براي آنها در نظر گرفته میشود (ناس1،2008).
پیداست که با هر الگویی از سیاستخارجی، نمیتوان به تقویت مؤلفههاي اقتصادي قدرت ملی همت گماشت، بلکه اتخاذ و در پیش گرفتن نوع خاصی از سیاستخارجی که به سیاستخارجی توسعهگرا موسوم شده است، ضرورت دارد. تجربه کشورهاي موفق درحال توسعه از چین تا هند، برزیل وکرهجنوبی نشان میدهد که سیاستخارجی توسعهگرا نقش کلیدي در توسعه و پیشرفت آنان داشته است به دیگر سخن پیشرفت این کشورها را نمیتوان به سیاستخارجی توسعهگرا فروکاست، اما بی شک این سیاست شرط لازم توسعه آنها بوده است (واعظی،1387). براساس تجارب جهانی بدون ارتباط با دنیا، توسعه و افزایش قدرت و ثروت ملی امکان پذیر نیست. سیاستخارجی در دولتهای توسعهگرا به حدی اهمیت دارد که نهاد هدایتگر دولتهای توسعهگرا را سیاستخارجی میدانند. در جهان وابستگی متقابل یک پیوند ناگسستنی میان توسعه و سیاستخارجی شکل گرفته است. مباحث اقتصادی در حوزه سیاستخارجی، مانند قابلیت جذب سرمایه خارجی، دریافت وامهای توسعهای و مشارکت در نهادهای اقتصاد بینالملل رابطه مستقیمی با برنامه توسعهای کشورها و رشد اقتصادی آنها پیدا کرده است (ولی قلی زاده و ذوقی بارانی، 1391).
مبانی نظری
در ترکیه به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در سال 2002 موجب تغییر و تحول مهمی در عرصه سیاست داخلی و به ویژه سیاست خارجی این کشور شده است. این حزب با ایجاد اصلاحات در سیستم سیاسی، نظامی، اداری و اقتصادی ترکیه و دستیابی به موفقیتهای گسترده داخلی، توانست موقعیت و نفوذ خود را تحکیم بخشد. تغییرات به وجودآمده درسیاستخارجی ترکیه بیش از اقدامات دیگر این حزب درخور توجه است واذهان سیاست مداران داخلی و خارجی را به خود مشغول کرده است. همزمان با اصلاحات وگشایشها در اقتصاد داخلی، این کشورها سیاستخارجی را نیز به خدمت توسعه درآوردهاند. دولت توسعهگرا خود متصدی فعالیتهای اقتصادی نیست، بلکه نقش سکاندار توسعه را ایفا میکند. آدریان لفت ویچ (2005) دولت توسعهگرا را گونهای از دولت میداندکه قادر به تولید حرکت پایدار در مسیر توسعه است و این امر مهم از نوع روابط سیاسی و اقتصادیشان با نظام جهانی و به خصوص بازیگران اصلی آن منبعث میشود. سیاستخارجی دردولتهای توسعهگرا به حدی اهمیت دارد که نهاد هدایتگر دولتهای توسعهگرا را سیاستخارجی میدانند.
سیاستخارجی برعناصر خاصی تأثیرمیگذارد و همین عناصر جهتگیری آن را تعیین و به عنوان معیار و شاخصهای برای ترسیم استراتژیهای یک کشور عمل میکنند. عنصر« ژئوپلیتیک» هم به عنوان بستری برای کنش یک بازیگر و هم رویکرد نظری برای تبیین سیاستخارجی، از عوامل تأثیرگذار و تعیینکننده در سیاستخارجی به شمار میرود. مهمترین عنصرتأثیرگذار برسیاستخارجی ترکیه نیزعنصرژئوپلیتیک است؛ درواقع سیاستخارجی ترکیه با ژئوپلیتیک این کشور درهم تنیده شده است. داوداوغلو معتقد است که ترکیه به دلیل عمق جغرافیایی و تاریخی و تمدنی خود دارای عمق استراتژیک است و متعاقباً اهمیت یک ملت در نظام بینالملل از موقعیت ژئوپلیتیکی آن ملت سرچشمه میگیرد. بر پایه چنین نگرشی، رهبران ترکیه با تکیه بر ژئوپلیتیک کشور خود درصدد تنوع بخشی به قلمرو بازیگری خود برای کسب جایگاه مهم در صحنه نظام بینالملل برآمدند (اوکتیم2،2011).
اتخاذ یک سیاستخارجی منطقی در تدوین و پیشبرد اهداف هر کشوری به منظور تأمین منافع ملی، مهمترین اصل اساسی به شمار میرود. براین اساس سیاستخارجی عبارت است از: مبانی نظری و الگوهای رفتاری یک دولت برای تبیین و تحصیل منافع ملی و امنیت ملی در برابر سایر بازیگران رسمی و غیررسمی در صحنه بینالمللی. سیاستخارجی را میتوان در سطوح مختلف محلی، منطقهای، قارهای و جهانی بررسی نمود که متناسب هر یک از سطوح، فرایند سیاستخارجی نیز متفاوت است. در این ارتباط یکی از مؤلفههای مهم و تأثیرگذار دراتخاذ سیاستهای ملی و بینالمللی، عوامل انسانی و طبیعی و به طور کلی جایگاه یک کشور در مجموعه نظام جهانی است که به ژئوپلیتیک تعبیر میشود. از این رو، ژئوپلیتیک را میتوان روش تحلیل میان عناصر جغرافیایی و فرایندهای سیاسی تعریف کرد (قالیباف و همکاران،1393). در اصل، ژئوپلیتیک عبارت است از: مطالعه روابط قدرت براساس امکاناتی که محیط جغرافیایی در اختیار میگذارد یا امکاناتی که میتوان از محیط جغرافیایی گرفت (یزدانی و همکاران،1386).
داوداوغلو که اکنون از او به عنوان « هنری کسینجر» ترکیه یاد میشود، با مطرح کردن تئوری عمق استراتژیک، نقش مهمی درجهتگیری سیاستخارجی ترکیه داشت (کالجی،1386). داوداوغلو درتلاش برای تغییر سیاستخارجی ترکیه از حالت واکنشی به استراتژی فعالی است که هدف آن احیای عظمت امپراتوری عثمانی و تبدیل ترکیه به ابرقدرت منطقه ای است. چشم انداز استراتژیک نوعثمانیگرایی منعکس کننده دامنه جغرافیایی از امپراتوری بیزانس و عثمانی است (کوهن3،2013).
ترکیه درسالهاي اخیر با روي کارآمدن حزب عدالت و توسعه در سیاست داخلی و خارجی خودش تغییر و تحولات زیادي به وجود آورده است. تا قبل از این سیاست غربگرا و تک بعدي دردستگاه دیپلماسی این کشور سایه افکنده بود و ترکیه منافع خود را دررابطه با غرب و عضویت در اتحادیه اروپا تعریف میکرد. اما با روي کارآمدن دولت جدید، سیاستخارجی این کشورتبدیل به یک سیاستخارجی واقعگرا و چند بعدي شد، و این دولت توانست ترکیه را از یک کشور نسبتاً ضعیف در روابط بینالملل تبدیل به یک قدرت منطقهاي نماید، بطوريکه امروزه شاهد گسترده شدن نفوذ و منافع این کشور در عرصهها و مناطق مختلف جهان هستیم. ترکیه امروز در زمینه بیدارياسلامی، خاورمیانه، انرژي و انتقال آن و گسترش نفوذ به آسیاي مرکزي و قفقاز براي خود برنامهریزي دارد (فلاحت پیشه و همکاران،1394).
یکی از اهداف اصلی سیاستخارجی ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه، چند جانبه گرایی در روابط بینالملل و توجه به مناطق پیرامونی می باشد. یکی از مناطقی که در این زمان براي مقامات ترکیه اهمیت داشت منطقه آسیاي مرکزي و قفقاز بود .از این رو ترکیه تلاش می نمود تا نفوذ خود را در این مناطق افزایش دهد. براي رسیدن به این هدف آذربایجان به عنوان کلید دست یافتن ترکیه به این منطقه و منافع آن بود. زمینههاي مشترك فرهنگی و زبانی میان دو کشور ترکیه و آذربایجان عامل تسریع کننده و مهمی براي ترکیه در جهت توسعه نفوذ در منطقه محسوب میشد، از همین رو ترکیه روابط مستحکمی را با این کشور برقرارنمود. امروزه روابط آنکارا- باکو، روابط پایدار و رو به گسترشی است (کایا4،2009).
از لحاظ ژئوپلیتیک، قفقاز منطقهاي هم مرز با ترکیه است و این هم مرزي میتواند در منافع ترکیه تأثیر بهسزایی داشته باشد. از طرفی قفقاز منطقهاي است که ترکیه را به دریاي خزر متصل میکند و همچنین این منطقه راه ورود ترکیه به آسیاي مرکزي است. ضمن آنکه پس از فروپاشی شوروي این منطقه به منطقهاي حائل میان ترکیه و روسیه و از طرف دیگر میان ناتو و روسیه تبدیل شده است. ترکیه کنونی 610کیلومتر با قفقاز مرز مشترك دارد و از جنوب غربی قفقازرا دربرمیگیرد وعلاوه برمرززمینی، ترکیه دردریاي سیاه نیزبا قفقاز مرزمشترك آبی دارد (افشردي،1381).
مهمترین فاکتور سیاستخارجی ترکیه در قفقاز، عادی سازی روابط با ارمنستان برای دستیابی به وزن ژئوپلیتیکی در این منطقه است. تقویت این سیاست به تغییر ژئوپلیتیکی ترکیه در منطقه وابسته است که بعد از جنگ گرجستان و روسیه روند شتابانی داشته است. ترکیه خود را به عنوان بازیگری مستقل به نمایش درآورده است که لایق شکلدهی به موقعیت ژئوپلیتیکی در قفقاز است (فولکاوسکی،1388).
با توجه به فلسفه بنيانگذاران جمهوري ترکیه، سياست نگرش به غرب به عنوان اصل اول« كماليسم» موضعگيري سياستخارجي ترکیه را در قبال منطقه تحت تأثير قرارداده بود؛ به گونهاي كه پس از جنگ جهاني دوم، منطقه جنوب غرب آسیا در درجة دوم اهميت براي سياست خارجی ترکیه قرار داشت. اما به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه باعث شد كه ترکیه توجه خود را به مسائل جنوب غرب آسیا بيشتركند و درصدد برآيد نقش فعالتري دراين منطقه ايفا كند.
تحولات جنوب غرب آسیا و خيزش جريان اسلام گرايي موجب چالشی معنايي شده است كه اگر آن را با آسيب ديدگي نظم سياسي منطقهاي جهانی و قدرتهاي بزرگ نوظهوركنار هم قرار دهيم، ابعاد بيشتري از تحولات آشكار میشود. مهمترين بحرانهای سياسي جهان معاصر در این منطقه رقم میخورد و چالشهای مهم ژئوپلیتیکی ازعوامل شكل دهنده، تشديدکننده و تداوم بخش بحران در این حوزة جغرافیایی است. چشم انداز خیزشهای مردمی بيانگر آغاز تحولات ژئوپلیتیکی گسترده در فضای جنوب غرب آسیا و شمال آفریقاست و جغرافیای سیاسی منطقه را متأثر میکند. برای تعیین سطح و وزن ژئوپلیتیکی هر یک ازکشورهای منطقه، باید سیاستخارجی و قدرت ملی آنها را مورد سنجش قرارداد. سنجش سیاستخارجی کشورها مستلزم ارزیابی و محاسبه مولفهها و عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی، نظامی، فرهنگی، علمی و فرامرزی است. برای شناخت سیاستهای خارجی کشورها و سطح قدرت آنها در یک رابطه سلسله مراتبی، سنجش وزن ژئوپلیتیکی آنها ضروری است، از این رو مساله اساسی پژوهش حاضر، تحلیل نقش سیاستخارجی توسعهگرا درارتقاء وزن ژئوپلیتیکی کشورها (با تاکید بر نقش سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی) میباشد.
پيشينه تحقيق
کاکایی و دهقانی(1400) پژوهشی را با عنوان سیاست ترکیه در مناقشۀ قرهباغ انجام دادند براساس این مطالعه سیاستخارجی ترکیه از سال 2016 به بعد و پس از مداخلات نظامی در سوریه، بعدی تهاجمی به خود گرفته است. به نظر میرسد که حمایتهای ترکیه از جمهوری آذربایجان در مناقشه قرهباغ و روند تحولات پس از آن تدوام همان سیاست نظامیگری آنکارا در محیط پیرامونی است. براساس نتایج این پژوهش ترکیه با ورود غیرمستقیم به مناقشه قرهباغ به دنبال گسترش نفوذ وافزایش قدرت نسبی خود در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی است در بررسی نظری جنبههای سیاستخارجی درگیرانه ترکیه در مناقشه قرهباغ و پاسخ به پرسش پژوهش از نظر واقعگرایی و به ویژه واقعگرایی تهاجمی بهره گرفته شده است.
عبدی و همکاران(1400) پژوهشی را با عنوان تحليل ژئوپليتيکي روابط ايران و ترکيه در دوره حزب عدالت و توسعه انجام دادند يافتههاي پژوهش نشان ميدهد روابط ژئوپليتيکي در اين دوره تحت تاثير سه عامل رقابت، تعارض و همکاري قرار داشته است. ميتوان بيان نمود که ايران و ترکيه در سطح منطقهاي علاوه بر همکاريهاي گسترده در زمينه انرژي و پرونده هستهاي به عنوان رقيب يکديگر مطرح هستند و هر يک در تلاش براي رسيدن به اهداف و منافع ملي خود در قالب مطرح شدن به عنوان قدرت سطح يک در منطقه غرب آسيا هستند. در نهايت نتايج تحقيق نشان ميدهد که با استفاده از الگوهاي تعارض، همکاري و رقابت ميتوان سياستخارجي متناسب با شرايط را تدوين نمود و از طريق تدوين سياستهاي صحيح در راستاي رسيدن به اهداف و منافع ملي گام برداشت.
احمدی(1400)پژوهشی را با عنوان نگاه به غرب در سیاستخارجی ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه انجام دادند براساس نتایج این پژوهش سیاستهای خارجی ترکیه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه رویکرد نوینی را در پیش گرفته و دچار دگرگونی شدهاست پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 دستگاه سیاستخارجی ترکیه با تاکید بر غرب محوری و غرب مداری، نگاه به شرق و فاصله گرفتن از سیاستهای پانترکیستی به همراه گرایش جدی برای عضویت در اتحادیه اروپا را الگوی کار خود قرار داد. ترکیه مصمم است تا نگاه امنیتی حاکم بر روابط ترکیه و روسیه در گذشته را به نگرشی مسالمت آمیز بر روابط دوکشور تبدیل کند در واقع این کشور به دنبال یک سیاستخارجی چند وجهی است اما سیاست جدید حزب عدالت و توسعه همواره با این انتقاد روبرو بوده است که در تعارض با سیاست های غربی گرایی این کشور قرار داشته است.
فلاحی و همکاران(1400) پژوهشی را با عنوان بازخوانی جایگاه سیاستخارجی توسعهگرا در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران انجام دادند پژوهش حاضر با بازخوانی این اسناد، درپی پاسخ به این پرسش هاست: راهبرد توسعه در اسناد بالادستی جمهوری اسامی چه الگویی دارد؟ رابطۀ میان این الگو با سیاستخارجی توسعهگرا چگونه است؟ در پاسخ به پرسش ها، استدلال میشود که الگوی توسعه در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران برو نگرای درون محور است. این الگوی توسعه بدون سیاستخارجی توسعهگرا امکان عملیاتی شدن ندارد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توسعهای کاربردی است که با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش سندپژوهی در چارچوب نظریۀ دولت توسعهگرا تدوین شده است.
اسلامیان وحبیبی(1399) پژوهشی را با عنوان اقتصاد سیاسی در سیاستخارجی ج.ا.ایران؛ با تأکید بر سیاستخارجی دولت توسعهگرا انجام دادند یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نبود استراتژیهای اقتصادی مشخص، موجب نوسان در سیاستخارجی جمهوری اسلامی ایران در طول چهار دهه انقلاب و به ویژه از سال 1368 تاکنون شده است. پیگیری سیاستهای مقطعی در اقتصاد سیاسی سیاستخارجی دولت ج ا.ا ایران و محقق نشدن اهداف پیش بینی شده در برنامههای توسعه پنج ساله از ویژگیهای این دوران محسوب میشود که از پیامدهای آن می توان به عدم مقاوم سازی اقتصاد ملی، جهت گیری انفعالی در سیاستخارجی کشورو اثرپذیری تحریم ها اشاره کرد.
امیدی وقلمکاری(1398) در پژوهشی به تحليل رابطه سياستخارجيتوسعهگرايانه بر پيشرفت اقتصادي ترکيه پرداختند هدف اصلي پژوهش حاضر، تبيين نقش سياستخارجيدولت توسعهگرا، با تمركز بر كشور تركيه، در فرآيند توسعۀ اقتصادي است. لذا، اين پرسش مطرح است كه سياستخارجي توسعهگرايانه چه نقشي در پيشبرد توسعه و رشد اقتصادي تركيه طي دوره حاكميت حزب عدالت و توسعه داشته است؟ در پاسخ، اين فرضيه به روش توصيفي تحليلي و در يك چارچوب مفهوميِ مفصل بندي شده شش وجهي مورد ارزيابي قرار گرفته است. دولت توسعهگراي حزب عدالت و توسعه دردوران حاكميت خود توانسته است بين توسعه اقتصادي و سياستخارجي تعامل برقرار كند و در صدد است تا سال 2023 تركيه را به10 كشور برتر اقتصاد جهان تبديل نمايد. يافتههاي پژوهش بيانگر آن است كه تركيه در سال 2017 در جايگاه سيزدهمين كشور جهان از جهت توليد ناخالص ملي ايستاده است. اين مهم حاصل نشده است مگر از طريق ريلگذاري سياستخارجيبراي توسعه. همانطور كه از عنوان برميآيد مقاله حاضر بحران اقتصادی 2018-2019تركيه را پوشش نميدهد و در نتيجه دلايل آن را نميكاود. شكي نيست نوع سياست تركيه در بحران سوريه و چالشهاي سياسي اين كشور با آمريكا، اسراييل، اروپا و عربستان و مصر تأثير معكوس در توسعه اقتصادي اين كشور داشته است. ولي در مجموع، تركيه مدل نسبتاً موفقي در همسويي سياستخارجي و توسعه اقتصادي محسوب ميشود.
غلامعلی، سلیمانی؛ رضاپور، دانیال؛ فاضلی، سامان(1398) در پژوهشی به بررسی تطبیقی سیاستخارجی کمالیستها و پساکمالیستها در جمهوری ترکیه پرداختند سؤال اساسی مقاله این است که آیا با قدرتیابی پساکمالیستها تغییر معناداری در سیاستخارجی ترکیه رخ داده یا صرفا تعدیلات کوچکی در رویکرد سیاستخارجی این کشور پدید آمده است؟ در پاسخ، فرضیه مقاله این است که گفتمان کمالیسم در اساس با پساکمالیسم متفاوت است، از این رو با قدرتگیری گفتمان جدید، تغییرات مهمی در سیاستخارجی ترکیه پدید آمده است و این تغییرات از طریق رویکرد تطبیقی در سه مورد اتحادیه اروپا، خاورمیانه و مسئله فلسطین نشان داده شده است. البته این گفتمان نوپدید نمیتواند به یکباره در ابعاد داخلی و خارجی، از گفتمان هژمونیک پیشین با قدمت هشت دهه به یکباره بگسلد. رویکرد پساکمالیسم هم اکنون در مراحل جنینی و تکوین خود است و از این رو در عمر کوتاه حکومت حزب عدالت و توسعه شاهد تغییراتی در درون پساکمالیسم و رویکردهای اتخاذی هستیم و همانگونه که در مطالعات موردی نشان داده شده شواهد مهمی از تغییر در سیاستخارجی ترکیه هم اکنون نیز قابل مشاهده است.
صیادی و سنایی (1397) پژوهشی را با عنوان عوامل ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاستخارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه بین سال های 1991 -2016 انجام دادند و نشان دادند وقوع انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی، دو رخداد دگرگون کننده ای بود که به طرزی همزمان تاریخ و ایدئولوژی و جنگ سرد را به چالش کشید و نشانه هایی ازآغاز یک عصر تازه در تقابل/ تعامل میان ایران و روسیه را پدیدار ساخت. انقلاب اسلامی، سیاستخارجی ایران را آرمان گرا ساخت و فروپاشی شوروی، روسیه را به آوردگاهی غیرایدئولوژیک داخل نمود. اکنون، کد/ ژنومهای مبتنی بر پایههای ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک، ژئوکالچر، ژئواتمیک، هیدروپلیتیک و ژئواستراتژیک، سیاستخارجی دو کشور ایران و روسیه را بیش از پیش، به همدیگر وابسته ساخته است؛ آمیختگیِ نوعی نیازِ ناچار و نفرتِ تاریخی، دو کشور را در میان انواع پیچیدگیها، اسیر ساخته است تاجایی که، نه میتوانند و نه میخواهند و نه میبایست مشی مستقلانهای را در روابطخارجی خود، پیشه سازند. کدهای ژئوپلیتیک روسیه به همراهِ ژنومهای ژئوپلیتیک ایران، به نحوی شگفتآور، به هم وابسته شدهاند. از منظر دو نگاه گزلشافتی و گماینشافتی به روابط ایران و روسیه نشانگر آن است که هم از دیدگاهی تاریخی و فرهنگی و هم از منظر کارکردی، سیاستخارجی ایران و روسیه، ویژگی کناکنشی دارند و کش و قوس میان کد/ ژنومهای دو کشور، به شیوه بازیگری آنها نسبت به همدیگر و نسبت به دیگر بازیگران قدرتمند نظام بینالملل، وابسته شده است .
لاهوتیان (1395) پژوهشی را با عنوان دولت توسعهگرا و آیندۀ آن در فرايند جهانیشدنانجام داد در مقالۀ حاضر، دولت توسعهگرا به منزلۀ تجربهای در سطح جهان و به خصوص شرق آسیا بررسی شد و به بنیانها و آیندۀ پیش روی مترتب برآن در قرن بیست ویکم، با درنظرگرفتن مقولۀ جهانیشدن و فرصتها و چالشهای آن پرداخته شد. همانطور که اشاره شد حتی سازمانی چون بانک جهانی که بازویی مهم در هدایت کشورها به سوی جهانیشدن بوده و دارای نقشی تأثیرگذار دراین زمینه است بر نقش بیبدیل دولتها صحه میگذارد و دخالت آنها را دراقتصاد و توسعۀ کشورها ناگزیر میداند. به نظر میرسد مدل دولت توسعهگرا حتی در دنیای جهانی شدۀ کنونی نیز ظرفیت و توانایی پاسخگویی به برخی از سؤالات برنامهریزان را دارد، به خصوص که این تئوری خود بر بنیانهای به روز و محکمی نظیر نظریۀ رشد نوین، رویکرد نهادی و رویکرد قابلیتی استوار است. با این حال، باید توجه داشت که مدل دولت توسعهگرا تحت شرایط محیطی کشورهای شرق آسیا متولد و به ثمر رسیده است.
فلاحت پیشه و همکاران(1394) پژوهشی را با عنوان سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و منافع ایران و روسیه انجام دادند این مقاله در صدد است با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی جنبههاي سیاستخارجی ترکیه در قفقاز و تقابل منافع آن با دو کشور قدرتمند ایران و روسیه در این منطقه از منظر جغرافیاي سیاسی بپردازد. سیاستهاي ترکیه در این منطقه در تقابل با منافع ایران و روسیه میباشد و سبب تحدید منافع منطقهاي ایران و روسیه شده است. سئوال اصلی مقاله این است که سیاستهاي قفقازي ترکیه چه تأثیراتی بر منافع ایران و روسیه گذاشته است که سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان آنها در قفقاز شده است؟ فرضیه مقاله حاضر نیز این است که، سیاستهاي ترکیه در قفقاز، به دلیل تأثیرگذاري مستقیم بر منافع منطقهاي ایران و روسیه و تهدید منافع آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است.
موثقی و علی زاده (1393) پژوهشی را با عنوان سیاستخارجی توسعهگرای ترکیه دردورة حزب عدالت و توسعه: مورد قفقاز انجام دادند این نوشتار نشان میدهد که با وجود گرایشهای اسلام گرایانه حزب، هدفها و ملاحظات توسعهای همچنان اولویت نخست سیاستخارجی ترکیه هستند و سیاستخارجی این کشور در منطقه قفقاز که منابع انرژی و بازار گستردهای برای صنایع رو به رشد ترکیه و کسب و کارهای کوچک و متوسط منطقه آناتولی و نیز اهمیت زیادی در کریدور انتقال انرژی از شرق به غرب دارد توسعهگرایانه است.
آجورلو و محمودی(1392) تأثیر ژئوپلیتیک ترکیه بر سیاستخارجی دولت اسلامگرای عدالت و توسعه را مورد بررسی قرار دادند. این مقاله تلاش داشت با تکیه برروش تحلیلی توصیفی به این سؤال پاسخ دهد که ژئوپلیتیک ترکیه چه تأثیری بر سیاستخارجی دولت اسلامگرای عدالت و توسعه داشته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که ژئوپلیتیک ترکیه بر جهتگیری و تدوین سیاستخارجی دولت عدالت و توسعه در چارچوب عمق استراتژیک تأثیر گذاشته است تحولات به وجودآمده در سیاستخارجی ترکیه و تمایل این کشور به کشورهای شرق به ویژه جنوب غرب آسیا و جهان اسلام، مهمترین تغییری است که رویکرد این کشور را نسبت به منطقه دگرگون کرده است؛ ولی نگاه به شرق ترکیه را باید به عنوان تاکتیک این حزب برای رسیدن به اهداف استراتژیک ترکیه یعنی تحکیم جایگاه آن در معادلات سیاست و قدرت غرب و به خصوص آمریکا دانست. رهبران اسلامگرای ترکیه به خوبی آگاه هستند که ضمن تداوم روابط با غرب و همراهی آمریکا، به واسطه برقراری روابط دوستانه با کشورهای پیرامونی میتوانند از هزینههای روابط متشنج بکاهند و قدرت خود را در نظام بینالملل تقویت کنند. در کل سیاستخارجی کنونی ترکیه متأثر از واقعیتهای ژئوپلیتیکی، مبتنی بر عملگرایی، واقعگرایی و مصلحتگرایی است که هیچ سنخیتی با رویکرد ایدئولوژیک ندارد و با تداوم حاکمیت این حزب شکی نیست که چنین نگرشی راه گشای آنها درآینده نیز خواهد بود.
مصلی نژاد و اکبری (1391) پژوهشی را با عنوان نقش دولت در توسعه اقتصادي ترکیه در سه دهه اخیر انجام دادند براساس یافتههای این پژوهش وظیفه آغازین دولتها در جوامع، حفظ نظم و تأمین امنیت بود در حالی که با گسترش و پیچیدگی روابط انسانی، نقش و وظایف دولت نیز گسترش یافت و ابعاد مختلفی از فعالیتهاي اقتصادي و غیر اقتصادي را شامل گردید؛ اما این که چه حدي براي دخالت دولت در اقتصاد وجود دارد، سوالی پیچیده است که دیدگاهها و مکاتب متفاوتی را در جهان موجب شده است. رشد و توسعه اقتصادي پر شتاب درکشور ترکیه طی دهههاي اخیر، سوالات جدي را در بین مردم، دولتمردان و نخبگان علمی و سیاسی، پیرامون چرایی و چگونگی توسعه اقتصادي در ترکیه مطرح کرده است. فرضیه این پژوهش این است که در کشور ترکیه طی سه دهه اخیر دولت توسعهگرا شکل گرفته و این دولت در هماهنگی با بخش خصوصی، رشد و توسعه اقتصادي را براي این کشور به ارمغان آورده است.
دانش نیا (1391) پژوهشی را با عنوان دیپلماسی اقتصادي و سیاستخارجی توسعهگرا؛ ابزارهاي موفقیت راهبرد توسعهاي ج.ا.ا. در اقتصاد جهانی انجام داد به نظر نگارنده براي ساختاراقتصاد سیاسی و دیپلماسی ج.ا.ا. راهبردي کارگشاست که نه آنگونه که پارادایمهاي امنیتمحور تأکید میکنند، با نگاهی تدافعی- امنیتی و انزواگرایانه به ظرفیتهاي محدود ملیّ اکتفا کند و نه آنگونه که نگاه لیبرالی تجویز میکند، با به انفعال کشاندن دولت و حاشیهاي نمودن آن از عرصه توسعه اقتصادي، امکان هدایت و جهت دهی توسعه را از دولت سلب کند. بلکه راهبرد سومی میبایست اتخاذ نمود که متناسب با دغدغهها و ارزشهاي فرهنگی و نیز الزامات عرصهي اقتصاد جهانی ظرفیت دولت را در چانه زنی با نهادهاي فراملیّ ارتقا بخشد و در عین حال با تأکید مضاعف بر اهمیت توسعهي اقتصادي زمینه و بسترهاي لازم را براي گسترش فعالیتهاي اقتصادي درداخل فراهم نماید. مهمترین ابزار و مؤلفه در عرصه خارجی اتخاذ رویکرد اقتصادي به دیپلماسی و سیاستخارجی میباشد که امید است سرلوحه کار وزارت امور خارجه و دیپلماتهاي کشور قرار گیرد.
اولزن(2019) در پژوهشی يک سري از راهبردهاي رشد اقتصادي را در آسيا برمي شمارد كه باعث توليد كالاهاي با ارزش افزودة زياد، افزايش رقابت پذيري بين المللي و پرهيز از فشارهاي كشورهاي شمال براي ليبراليزه كردن ميگردد؛ به نحوي كه از صنايع نوپا و رو شهاي عادلانه تر اقتصادي و تجاري در سطح بين المللي حمايت به عمل مي آيد. بر اين اساس كساني چون كومار و كوربريج، مؤلفه هايي چون افزايش درآمد، رشد سرمايه گذاري خارجي، بهبود درآمد سرانه و توليد ناخالص ملي و افزايش اشتغال را از ويژگيهاي نقش دولت در استراتژي هاي رشد و توسعه محسوب ميكنند و به شدت به وجود دولتي قدرتمند و توسعهگرا براي تحول در عرصه اقتصادي تأكيد دارند.
آکا(2014) نویسنده ترک در مقاله تغییر پارادایمیک در سیاست معتقد است، دوره پسا جنگ سرد، دوره جدیدی در سیاست » خارجی ترکیه پس از جنگ سرد خارجی ترکیه است که ویژگی آن تلاش این کشور برای ایجاد اتحاد ایدئولوژیکی با کشورهای تجزیه شده از امپراطوری عثمانی است. به نظر وی این دوره را میتوان به زیر دورههایی تقسیم کرد که سیاستخارجی ترکیه را بر اساس ویژگی مذکور تحلیل کرد.
ارهان دوغان(2014) در مقاله استمرار و تغییر در سیاستخارجی ترکیه در دوره حزب عدالت و توسعه با استفاده از مفهوم جعل شده توسط ریچارد روز کرانس ترکیه را یک» دولت تاجر« توصیف میکند. البته این تاجرمئابی و عملگرایی در دوره حزب عدالت و توسعه با لعابی از ایدئولوژی لفاظی همراه شده است. تاکید برگذشته شکوهمند و نیز پیوندهای مذهبی و فرهنگی ترکیه با جغرافیای عثمانی درونمایه ایدئولوژیک ترکیه است. البته ترکیه کماکان با حفظ روابط خود با آمریکا و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا جنبه عملگرایی خود را حفظ کرده است.
کورساد توران(2012) استاد روابط بی نالملل دانشگاه قاضی آنکارا نیز در مقاله تغیرات در سیاستخارجی ترکیه »؟ سیاستخارجی ترکیه: تحول یا منافع زودگذر؟ به تغییرات اخیر پرداخته است. دو نمود این تغییرات عملکرد مستقل تر ترکیه به ویژه در سطح منطقه و تمرکز به مسئله فلسطین میباشد.
احمد سوزن(2012) در پژوهشی با عنوان تغییر پارادایمیک در سیاست خاجی ترکیه؛ تحولات و چالش ها، با نقد چارچوب نظری سیاست قدرت برای بررسی ترکیه و لزوم توجه به عوامل هنجاری و داخلی سیاستخارجی راهبرد جدید سیاستخارجی ترکیه را که برآمده از عمق راهبردی داوداغلو است ترکیبی از پنج اصل می داند: توازن بین امنیت و آزادی؛ مشکلات صفر با همسایگان؛ سیاستهای چندبعدی یا چندمسیری؛ گفتمان دیپلماتیک جدید بر مبنای انعطا فپذیری مستحکم و دیپلماسی ریتمیک.
زیا اونیس(2011) پژوهشی را یا عنوان چهرههای ماندگار سیسات خارجی ترکیه انجام داد وی محور مقاله خود را بحثهای اخیر پیرامون استمرار و تغییر سبک سیاستخارجی ترکیه را مورد بحث قرار میدهد و میگوید ترکیه بنا بر زمینه بینالمللی فعلی که جهان جندقطبی میباشد یک سیاستخارجی چندبعدی و صریحتر را در پیش گرفته است. نقد او نیز به این رویکرد ترکیه این است که کنشگرایی و سیاستخارجی چندبعدی ترکیه بدون داشتن محور مشخص و صرفاً براساس عمل گرایی ممکن است بر نقش ثبات آفرین ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای خوش خیم اثرات سوئی بگذارد.
روش شناسی
پژوهش حاضر از نوع مطالعات توسعهای کاربردی است که با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با روش سندپژوهی در چارچوب نظریۀ دولت توسعهگرا تدوین شده است. با توحه به ماهیت و نوع موضوع مورد مطالعه، روش گردآوری اطلاعات به شکل کتابخانهای(فیش برداری، جدول، استفاده از نقشه و کروکی) و ترکیبی از منابعی چون کتب، مجلات، و فصلنامهها، اینترنت، آمار و اطلاعات مربوط به سفارتخانهها، کتابهای سال کشورها و غیره(بازه زمانی 1990 تا 2024) است. جامعه آماری پژوهش صاحب نظران و فعالان دفاعی، امنیتی، سیاسی کشور هستند که شامل نیروهای مسلح، سازمانهای کشوری، دانشگاهها و مجموعههای مرتبط میباشد که 11 نفر به صورت هدفمند برای مصاحبههای کیفی در مورد موضوع تحقیق انتخاب شدند. قبل ازانجام مصاحبه، مصاحبه شوندگان ازطریق نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی مشخص گردیدند و در این میان کسانی که دارای تجربه بیشتر در رابطه با موضوع پژوهش بودند انتخاب شدند. در ادامه از مصاحبه شوندگان در مورد معرفی افراد آگاه در رابطه با موضوع کمک گرفته شد. زمان مصاحبه ها از 45 تا 60 دقیقه بر حسب نیاز تعیین شد و تا دستیابی به اطلاعات کافی ادامه پیدا کرده و در صورت لزوم مصاحبه ها تکرار شد و هر مصاحبه مبنای مصاحبه بعدی قرار گرفته و تغییراتی در سوالها اعمال گردید. این مصاحبهها به روش نیمه ساختارمند از صاحب نظران آشنا به موضوع رساله به عمل آمد و گفتهها و نظرات آنها مورد تحلیل قرار گرفت.
دراین پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای تحلیل محتوا در این پژوهش از منابع نوشتاری شامل کتاب، مقاله، پایان نامه، مجلات و دیگر نوشتههای داخلی و خارجی و محتوایی که پس از مصاحبه با متخصصان مرتبط با موضوع در جامعه و نمونه مشخص شده جمعآوری شدند، استفاده گردید. درادامه برای دستیابی به الگوی مورد نظر طی سه مرحله از روش کدگذاری برای تعیین مولفهها استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی از تحلیل محتوای کیفی استقرایی بهره گرفته شد.
تحليل دادهها
پژوهش پیش روی با هدف تحلیل نقش سیاستخارجی توسعهگرا درارتقاء وزن ژئوپلیتیکی کشورها (با تاکید بر سیاستخارجی ترکیه در قفقاز جنوبی) با 11 مصاحبه عمیق انجام شده است. در این قسمت ، نتایج به دست آمده از مصاحبهها ارائه میشود. بدین ترتیب که در قسمت اول، نتایج توصیفی مرتبط با شرکت کنندگان درتحقیق حاضر و در قسمت دوم، نتایج به دست آمده از کدگذاریهای (باز، محوری و انتخابی) مربوط به مصاحبههای انجام شده و در قسمت سوم مدل حاصل از آنها ارائه میگردد و در گام نهایی مدل مستخرج از بخش کیفی ارائه شده است.
جدول1- ویژگیهای جمعیت شناختی مصاحبه شوندگان
کد مصاحبه | سابقه خدمت | میزان تحصیلات | رتبه علمی | کد مصاحبه | سابقه خدمت | میزان تحصیلات | رتبه علمی |
1 | 25 سال | دکتری تخصصی | استادیار | 7 | 20 سال | دکتری تخصصی | استادیار |
2 | 24 سال | دکتری تخصصی | استادیار | 8 | 23 سال | دکتری تخصصی | پژوهشگر |
3 | 20 سال | دکتری تخصصی | استادیار | 9 | 21 سال | دکتری تخصصی | پژوهشگر |
4 | 30 سال | دکتری تخصصی | دانشیار | 10 | 22 سال | دکتری تخصصی | پژوهشگر |
5 | 26 سال | دکتری تخصصی | استادیار | 11 | 28 سال | دکتری تخصصی | پژوهشگر |
6 | 25 سال | دکتری تخصصی | استادیار | - | -- | --- | -- |
سوال اول پژوهش: سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقهای ترکیه در منطقه قفقازجنوبی چه تأثیراتی دارد؟
جدول 2- اثرات سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقهای ترکیه در منطقه قفقازجنوبی
مفاهیم | مقولات فرعی | مقولات محوری | سازه اصلی |
تدوین اصول و تعیین جهت گیری سیاست خارجی دولت |
گسترش نفوذ در منطقه و یافتن جایگاهی مناسب | اثرات سیاسی- امنیتی | سیاست خارجی توسعه گرا |
مطرح شدن دکترین عمق استراتژیک | |||
متوازن کردن روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی | |||
فرآیند همگرایی اتحادیه اروپا | |||
ایجاد مقدورات و محذورات برای عملکرد رهبران کشور | استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی | ||
صلح و توسعه جهان اسلام و جنوب غرب آسیا | |||
تغییر سیاست خارجی ترکیه از حالت واکنشی به استراتژی فعال | اندیشه پانترکیسم و نئوعثمانیسم | ||
چشم انداز استراتژیک نئوعثمانی گرایی | |||
تحولات جنوب غرب آسیا و خيزش جريان اسلام گرايي | |||
تحقق نقش رهبری ترکیه در منطقه | |||
ایفای نقش فعال در جنوب غرب آسیا | توسعه همکاری با کشورهای همسایه | ||
بهبود مناسبات با عراق | |||
توسعه روابط با کردها و اقلیم کردستان عراق | |||
بهبود روابط ترکیه و روسیه در چارچوب اتحاد استراتژیک | توسعه حکمرانی خوب | اثرات اجتماعی |
|
ظرفیت نهادی برای ایجاد بسترهای حرکت توسعه ای | |||
توجه به ویژگی های فرهنگی در روابط داخلی و خارجی | ملیگرایی مدنی | ||
انعطاف پذیری دولت برای تطابق دادن ساختار و سیاست | |||
پیوند و همکاری دولت و بنگاه های خصوصی | |||
استقلال نسبی دولتی مبتنی بر جامعه | |||
مهار کردن قدرت روبه رشد سرمایه خصوصی | توسعه مشارکت مردم | ||
اتکای جامعه به همه گروه های جامعه | |||
وجود زيرساختهاي سخت افزاري و نرم افزاري | |||
حمایت از نیروی کار و سرمایه های انسانی | |||
تعیین استراتژی های تحوّل در سطح کلان | تامین انرژی منطقه
| اثرات اقتصادی |
|
تبدیل شدن به کانون انرژی | |||
تلاش برای معرفی اهمیت ایران به جامعه بینالمللی | توسعه روابط تجاري و سرمایه گذاري | ||
جلب سرمایه گذاریهای خارجی | |||
غلبه محوریت اقتصاد به سیاست | |||
بازاریابی در کشورهای همسایه برای فروش محصولات داخلی | ترکی سازی خطوط لوله | ||
تضمین امنیت انرژی از راه سیاست خارجی | |||
بهره برداری از انرژی به عنوان اهرم فشار |
جدول2 مقولات و مفاهیم احصاء شده را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشاهده میشود سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقه ای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه میتواند تاثیرگذار باشد که شامل اثرات سیاسی- امنیتی(گسترش نفوذ در منطقه و یافتن جایگاهی مناسب، استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی، اندیشه پانترکیسم و نئوعثمانیسم، توسعه همکاری با کشورهای همسایه)؛ اثرات اجتماعی(توسعه حکمرانی خوب، ملیگرایی مدنی، توسعه مشارکت مردم) و اثرات اقتصادی(تامین انرژی منطقه، توسعه روابط تجاري و سرمایه گذار، ترکی سازی خطوط لوله) می باشد.
سوال دوم پژوهش: سیاستخارجی توسعهگرا درارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی فرامنطقهای ترکیه چه تأثیراتی دارد؟
جدول3- اثرات سیاستخارجی توسعهگرا درارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی فرامنطقهای ترکیه در منطقه قفقازجنوبی
مفاهیم | مقولات فرعی | مقولات محوری | سازه اصلی |
حمایت آمریکا از اجراي طرح جنوب غرب آسیای بزرگ | حفظ و تحکیم روابط با قطب های قدرتمند
| اثرات سیاسی- امنیتی | سیاست خارجی توسعه گرا |
ارتباطات اقتصادی مبتنی بر تفکر نظام امنیت مشترک | |||
معرفی اسلام دموكراتيزه به سبك غربي | |||
توجه ترکیه به خلیج فارس، به جای تکاپو برای اتحادهای نظامی | |||
روابط تنزل یافته ترکیه و رژیم صهیونیستی | پرهیز از درگیری در رقابت نظامی | ||
وارد شدن به فاز نظامي نرم عليه سوريه | |||
تقابل با مردم سالاري ديني و مدينه النبي در بيان ايراني | همکاری با غرب در مهار ایران | ||
روابط بر پايه درک مشترک و تحت تاثير شرايط نوين | |||
نگاه راهبردي بر مبناي صلح متقابل | |||
طبقه بندي كشورها در مقولات مثبت و منفي | |||
تفکر امنیت مشترک منطقه مبتنی بر استفاده از منابع ژئواکونومی | تطبیق نگرشی پراگماتیستی و واقعگرایانه | ||
خلق بازارهاي جديد و اعمال قدرت نرم در كشورهاي هدف | |||
ايجاد مزيت هاي نسبي در عرصه تجارت | |||
ديالكتيک همكاري و رقابت | جلوگیري از نفوذ الگوي اسلام رادیکال | اثرات اجتماعی |
|
حضور حداكثري در منطقه بر پايه همبستگي فرهنگي | |||
برخورد با قدرت های بومی | مردم سالار شدن سیاستخارجی | ||
صفر کردن تنش باهمسایگان خود در قالب سیاست نگاه به شرق | |||
پايبندي به اصول نئوليبرال | |||
سياست همكاري اقتصادي در كنار همكاري و تنش سياسي | |||
تکنولوژی پیشرفته صنایع دفاعی ترکیه | ارائه الگوی پیشرفت ترکی | ||
موقعیت تمدنی و جغرافیایی ترکیه | |||
ایجاد تعرفه های نوین در حیطه های ملی | |||
تقویت تخصصگرایی | |||
تعیین استراتژیهای تحوّل در سطح کلان | تعامل مثبت با نهادهاي اقتصادي بينالمللي | اثرات اقتصادی |
|
حمایت از بازار ملی و اصلاح انحرافات بازار | استراتژی توسعه صادرات | ||
همکاری با شرکت های چند ملیتی | |||
استراتژي اقتصاد آزاد بين المللي | |||
جلب حمايت رهبران اقتصادي و سياسي | توافقات تجارت آزاد و ترجيحي | ||
سرمايه گذاري برون مرزي و صادرات خدمات فني مهندسي و پيمانكاري خارجي | |||
شرايط سيستماتيكي براي استراتژي توسعة ملي از طريق چانه زنيها و مذاكرات تجاري بينالمللي |
جدول3 مقولات و مفاهیم احصاء شده را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشاهده میشود سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی فرا منطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه میتواند تاثیرگذار باشد که شامل اثرات سیاسی- امنیتی(حفظ و تحکیم روابط با قطب های قدرتمند، پرهیز از درگیری در رقابت نظامی، همکاری با غرب در مهار ایران، تطبیق نگرشی پراگماتیستی و واقع گرایانه )؛ اثرات اجتماعی(جلوگیري از نفوذ الگوي اسلام رادیکال، مردم سالار شدن سیاست خارجی، ارائه الگوی پیشرفت ترکی) و اثرات اقتصادی(تعامل مثبت با نهادهاي اقتصادي بينالمللی، استراتژی توسعه صادرات، توافقات تجارت آزاد و ترجيحي ) می باشد.
سوال سوم پژوهش: سیاستخارجی توسعهگرا ترکیه درمدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی منطقه قفقازجنوبی چه تأثیراتی دارد؟
جدول 4- اثرات سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی منطقهای ترکیه درمنطقه قفقازجنوبی
مفاهیم | مقولات فرعی | مقولات محوری | سازه اصلی |
مخالف گسترش سلاح های هستهای در جنوب غرب آسیا | موضوع قدرت و توان هسته ای ایران
| بحران سیاسی- امنیتی | سیاست خارجی توسعه گرا |
احتمال تغییر توازن نظامی در منطقه | |||
تلاش غرب برای انزوای ایران از جامعه بینالملل | |||
رقابت پذيري در بازارهاي خاورميانه | |||
اختصاص بودجه های کلان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس برای خریدهای دفاعی | سیالیت مرزها و پیدایش بازیگران فراملی جدید | ||
برقراري روابط با جريان هاي مخالف سوريه | |||
کنترل مرزهای ملی | بحران مالی و بی ثباتی سیاسی | ||
جلوگیری از اقدامات خودسرانه و امنیت زدا | |||
تفاوت در اندازه اقتصاد کشورهای همسایه | |||
انحصارگری سیاسی برنامه های اقتصادی در کشورها | |||
تغیير شيوهها و ابزارهاي اِعمال قدرت در عرصههاي ژئوپليتیکي نوين | مخدوش شدن مفهوم حاکمیت ملی | ||
کاهش قدرت دولت | |||
الزام تركيه به اجراي استانداردهاي اقتصادي | |||
چشم انداز خیزش های مردمی | پیدایش جنبش های جدید اجتماعی | بحران اجتماعی |
|
تلاش آنكارا با سرازير شدن پناهندگان سوري به ترکیه | |||
افزایش نفوذ شیعه و حتی شکل گیری هلال شیعی در منطقه | افزایش تحرکات گروه های قدومی و هویتی | ||
شکاف میان دولت های سنی عرب و ایران | |||
چالش تعامل با ساير دول اعم از غرب، شرق، اسلامي، يهود | |||
چالش حفظ فرهنگ غني و ميراث متكثر فرهنگي اين كشور | |||
مواضع سياسي حق جويانه اردوغان در خصوص فلسطين | دمکراتیزاسیون و بحران حکومت استبدادی | ||
تقبيح و پيگيري قتل جمال خاشقجي | |||
ایفاي نقش نیابتی از غرب در حوزههاي سیاسی، امنیتی | |||
ارائه الگوي لائیک نظام سیاسی | |||
تعیین استراتژیهای تحوّل در سطح کلان | کاهش سیاست های حمایتی مبتنی بر تعرفهگذاری | بحران اقتصادی |
|
ادغام بازارها | کاهش قدرت کنترل دولت بر بازار | ||
تداوم در عین گسست | |||
تغییر نقش دولت در فرآیند جهانی شدن | |||
مبارزه نهادی با فساد | عدم شفافیت مالی | ||
تقویت قانون و حقوق مالکیت | |||
عدم کارایی در تصمیمگیری نسبت به استراتژیهای تحوّل |
جدول 4 اثرات سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی منطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشاهده میشود سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی فرامنطقهای ترکیه در منطقه قفقازجنوبی در سه حیطه میتواند تاثیرگذار باشد که شامل بحران سیاسی- امنیتی(موضوع قدرت و توان هستهای ایران، سیالیت مرزها و پیدایش بازیگران فراملی جدید، بحران مالی و بیثباتی سیاسی)؛ بحران اجتماعی(مخدوش شدن مفهوم حاکمیت ملی، پیدایش جنبشهای جدید اجتماعی، افزایش تحرکات گروههای قدومی و هویتی، دمکراتیزاسیون و بحران حکومت استبدادی) و بحران اقتصادی(کاهش سیاستهای حمایتی مبتنی بر تعرفهگذاری، کاهش قدرت کنترل دولت بر بازار، عدم شفافیت مالی) می باشد.
اثرات سیاسی- امنیتی(گسترش نفوذ در منطقه و یافتن جایگاهی مناسب، استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی، اندیشه پانترکیسم و نئوعثمانیسم، توسعه همکاری با کشورهای همسایه)؛ اثرات اجتماعی(توسعه حکمرانی خوب، ملیگرایی مدنی، توسعه مشارکت مردم) و اثرات اقتصادی(تامین انرژی منطقه، توسعه روابط تجاري و سرمایهگذار، ترکی سازی خطوط لوله) |
.
بحران سیاسی- امنیتی(موضوع قدرت و توان هستهای ایران، سیالیت مرزها و پیدایش بازیگران فراملی جدید، بحران مالی و بیثباتی سیاسی)؛ بحران اجتماعی(مخدوش شدن مفهوم حاکمیت ملی، پیدایش جنبشهای جدید اجتماعی، افزایش تحرکات گروه های قدومی و هویتی، دمکراتیزاسیون و بحران حکومت استبدادی) و بحران اقتصادی(کاهش سیاست های حمایتی مبتنی بر تعرفه گذاری، کاهش قدرت کنترل دولت بر بازار، عدم شفافیت مالی) |
اثرات سیاسی- امنیتی(حفظ و تحکیم روابط با قطبهای قدرتمند، پرهیز از درگیری در رقابت نظامی، همکاری با غرب در مهار ایران، تطبیق نگرشی پراگماتیستی و واقعگرایانه )؛ اثرات اجتماعی(جلوگیري از نفوذ الگوي اسلام رادیکال،مردم سالار شدن سیاست خارجی، ارائه الگوی پیشرفت ترکی) و اثرات اقتصادی(تعامل مثبت با نهادهاي اقتصادي بين المللی، استراتژی توسعه صادرات، توافقات تجارت آزاد و ترجيحي) |
اثرات منطقهای ژئوپلیتیکی |
مدیریت بحران زئوپلیتیکی |
اثرات فرامنطقهای ژئوپلیتیکی |
شکل 1 طرح پارادایمی نقش سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء وزن ژئوپلیتیکی ترکیه در قفقازجنوبی
نتایج پژوهش نشان داد سیاستخارجی توسعهگرا درارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی منطقهای ترکیه در منطقه قفقازجنوبی در سه حیطه میتواند تاثیرگذار باشد که شامل اثرات سیاسی- امنیتی(گسترش نفوذ در منطقه و یافتن جایگاهی مناسب، استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی فرهنگی، اندیشه پانترکیسم و نئوعثمانیسم، توسعه همکاری با کشورهای همسایه)؛ اثرات اجتماعی(توسعه حکمرانی خوب، ملیگرایی مدنی، توسعه مشارکت مردم) و اثرات اقتصادی(تامین انرژی منطقه، توسعه روابط تجاري و سرمایهگذار، ترکی سازی خطوط لوله) میباشد. همسو با این نتایج، امیدی و قلمکاری (1398). در پژوهش خود نشان داد دولت توسعهگراي حزب عدالت و توسعه در دوران حاكميت خود توانسته است بين توسعه اقتصادي و سياست خارجي تعامل برقرار كند و در صدد است تا سال 2023 تركيه را به10 كشور برتر اقتصاد جهان تبديل نمايد. غلامعلی و همکاران (1398) در پژوهشی با عنوان تطبیقی سیاست خارجی کمالیستها و پساکمالیستها در جمهوری ترکیه نشان دادند با قدرتگیری گفتمان جدید، تغییرات مهمی در سیاست خارجی ترکیه پدید آمده است و این تغییرات از طریق رویکرد تطبیقی در سه مورد اتحادیه اروپا، خاورمیانه و مسئله فلسطین نشان داده شده است. همچنین آجورلو و محمودی(1392) نیز در پژوهش خود نشان دادسیاستخارجی کنونی ترکیه متأثر از واقعیتهای ژئوپلیتیکی، مبتنی بر عملگرایی، واقعگرایی و مصلحتگرایی است که هیچ سنخیتی با رویکرد ایدئولوژیک ندارد و با تداوم حاکمیت این حزب شکی نیست که چنین نگرشی راه گشای آنها درآینده نیز خواهد بود.
درتبیین نتایج حاصل می توان گفت که سیاست قفقازی ترکیه در ده سال گذشته مانند سایر سیاستهای داخلی و خارجی این کشور تحت تاثیر فرآیند تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا قرار داشته است شاید باور به امکان عضویت کامل با گذشت چند دهه کم رنگ شده باشد اما تلاش برای دستیابی به استانداردهای لازم برای عضویت بیشتر شده است. ترکیه به بهرهبرداری ازروابط با همسایگان شرقی برای نزدیکی به اروپا گرایش دارد. ترکیه که در کشورهای قفقاز ناچار به رویارویی با غرب نبوده، تا حد امکان از برخورد با قدرت بومی منطقه یعنی روسیه هم رویگردان بوده است. حجم تجارت ترکیه با مجموع کشورهای قفقاز در مقایسه با روسیه رقم ناچیزی است بنابراین این کشور در زمان جنگ پنج روزه روسیه و گرجستان تا آنجا که ممکن است از تحریک روسیه خودداری کرد. درخواست تبدیل شدن به یک کانون انرژی و نیاز روز افزون صنایع رو به رشد ترکیه به سوخت های فسیلی در سال های اخیر، عملگرایی و انعطاف پذیری را به چراغ راهنمای روابط با کشورهای دارنده انرژی و کشورهایی که نقش ارتباطی مهمی در انتقال انرژی دارند تبدیل کرده است. درصد زیادی از حجم تجارت ترکیه با جمهوری آذربایجان مربوط به معاملات انرژی است. این کشور افزون بر نقش آفرینی در تامین انرژی ترکیه به دلیل درآمد بیشتر و اندازه بزرگتر اقتصادش در مقایسه با کشورهایی که در منطقه منابع غنی فسیلی ندارند، می تواند بازار مطمئنی برای صدور کالاها و خدمات ترکیه باشد. همچنین ترکیه به جذب درآمدهای این کشور به صورت سرمایهگذاری مستقیم امیدوار است. بنابراین تمام کشورهای قفقاز به یک اندازه برای ترکیه مهم نیستند. تعامل با کشورهای قفقاز با هدف حرکت در مسیر همگرایی منطقهای ناممکن بوده ، به دلیل دشمنی های کهن سابقه آنها با یکدیگر و عقب ماندگی و تفاوت ساختارهای سیاسی و اقتصادیشان با ترکیه، رویکرد دوجانبه را بر روابط سیاسی و اقتصادی ترکیه با این کشورها حاکم کرده است.
نتيجهگيری
نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد سیاستخارجی توسعهگرا در ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی فرامنطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی در سه حیطه می تواند تاثیرگذار باشد که شامل اثرات سیاسی- امنیتی(حفظ و تحکیم روابط با قطبهای قدرتمند، پرهیز از درگیری در رقابت نظامی، همکاری با غرب در مهار ایران، تطبیق نگرشی پراگماتیستی و واقعگرایانه )؛ اثرات اجتماعی(جلوگیري از نفوذ الگوي اسلام رادیکال، مردم سالار شدن سیاست خارجی، ارائه الگوی پیشرفت ترکی) و اثرات اقتصادی(تعامل مثبت با نهادهاي اقتصادي بين المللی، استراتژی توسعه صادرات، توافقات تجارت آزاد و ترجيحي ) می باشد. همسو با این نتایج، پژوهش احمدی(1400) سیاست های خارجی ترکیه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه رویکرد نوینی را در پیش گرفته و دچار دگرگونی شدهاست پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 دستگاه سیاست خارجی ترکیه با تاکید بر غرب محوری و غرب مداری نگاه به شرق و فاصله گرفتن از سیاست های پان ترکیستی به همراه گرایش جدی برای عضویت در اتحادیه اروپا را الگوی کار خود قرار داد. ترکیه مصمم است تا نگاه امنیتی حاکم بر روابط ترکیه و روسیه در گذشته را به نگرشی مسالمت آمیز بر روابط دوکشور تبدیل کند در واقع این کشور به دنبال یک سیاست خارجی چند وجهی است اما سیاست جدید حزب عدالت و توسعه همواره با این انتقاد روبرو بوده است که در تعارض با سیاستهای غربیگرایی این کشور قرار داشته است. فلاحت پیشه و همکاران(1394) پژوهشی را با عنوان سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و منافع ایران و روسیه انجام دادند و نشان دادند. سیاستهاي ترکیه در این منطقه در تقابل با منافع ایران و روسیه می باشد و سبب تحدید منافع منطقهاي ایران و روسیه شده است. همچنین سیاستهاي ترکیه در قفقاز، به دلیل تأثیرگذاري مستقیم بر منافع منطقهاي ایران و روسیه و تحدید منافع آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است. اولزن(2019) در پژوهش خود نشان داد که مولفههايي چون افزايش درآمد، رشد سرمايه گذاري خارجي، بهبود درآمد سرانه و توليد ناخالص ملي و افزايش اشتغال را از ويژگيهاي نقش دولت در استراتژي هاي رشد و توسعه محسوب ميكنند و به شدت به وجود دولتي قدرتمند و توسعه گرا براي تحول در عرصه اقتصادي تأكيد دارند.
در تبیین نتایج میتوان گفت که سیاستخارجی برعناصر خاصی تأثیرمیگذارد و همین عناصر جهتگیری آن را تعیین و به عنوان معیار و شاخصهای برای ترسیم استراتژیهای یک کشور عمل میکنند. اتخاذ یک سیاستخارجی منطقی در تدوین و پیشبرد اهداف هر کشوری به منظور تأمین منافع ملی، مهمترین اصل اساسی به شمار میرود. براین اساس سیاستخارجی عبارت است از: مبانی نظری و الگوهای رفتاری یک دولت برای تبیین و تحصیل منافع ملی و امنیت ملی در برابر سایر بازیگران رسمی و غیررسمی در صحنه بینالمللی. سیاستخارجی را میتوان در سطوح مختلف محلی، منطقهای، قارهای و جهانی بررسی نمود که متناسب هر یک از سطوح، فرایند سیاستخارجی نیز متفاوت است. داود اوغلو با آگاهی از موقعیت تمدنی و جغرافیایی ترکیه، رویکرد نوینی را در چارچوب تئوری عمق استراتژیک برای سیاست خارجی این کشور ترسیم میکند که به موقعیت ژئوپلیتیکی این کشور بر میگردد. دولت اردوغان با تکیه بر جایگاه ژئوپلیتیکی ترکیه و عمق استراتژیک سعی دارد از ظرفیتهای این کشور برای تحقق نئوعثمانیگرایی یا به عبارت دقیقتر، ایفای نقش یک قدرت منطقه ای یا شاید هژمونی منطقهای بهره گیرد. در راستای رسیدن به این هدف، حزب عدالت و توسعه میخواهد به واسطه صفر کردن تنش با همسایگان خود در قالب سیاست نگاه به شرق و حفظ و تحکیم روابط با قطب های قدرتمند قدرت مانند اتحادیه اروپا و آمریکا بتواند وزن ژئوپلیتیکی خود را درون رقابت های ژئوپلیتیکی ارتقا بخشد. رهبران ترکیه به خوبی آگاه هستند که نباید در زمینه روابط با دولتهای غربی و نگاه به شرق، توازن به هم بخورد و منافع ترکیه با اروپا و متحد استراتژیک خود یعنی آمریکا اصطکاک پیدا کند. این حزب با تطبیق نگرشی پراگماتیستی و واقعگرایانه نسبت به ژئوپلیتیک ترکیه تلاش دارد موقعیت حساس این کشور را به واسطه ایجاد توازن و تعادل دچار بحران نکند. موقعیت ژئوپلیتیکی ترکیه این امکان را فراهم نمیسازد تا رهبران این کشور خود را از معادلات رقابت میان قدرتها در خصوص رقابت ژئوپلیتیکی جدا سازند، بلکه چنین موقعیتی به رهبران عملگرایی نیاز دارد تا با رویکردی واقعگرا و درک حساسیتهای منطقهای و بینالمللی جایگاه خود را مستحکم سازند. تحولات به وجودآمده در سیاست خارجی ترکیه و تمایل این کشور به کشورهای شرق به ویژه جنوب غرب آسیا و جهان اسلام، مهم ترین تغییری است که رویکرد این کشور را نسبت به منطقه دگرگون کرده است؛ ولی نگاه به شرق ترکیه را باید به عنوان تاکتیک این حزب برای رسیدن به اهداف استراتژیک ترکیه، یعنی تحکیم جایگاه آن در معادلات سیاست و قدرت غرب و به خصوص آمریکا دانست. رهبران اسلامگرای ترکیه به خوبی آگاه هستند که ضمن تداوم روابط با غرب و همراهی آمریکا، به واسطه برقراری روابط دوستانه با کشورهای پیرامونی میتوانند از هزینههای روابط متشنج بکاهند و قدرت خود را در نظام بینالملل تقویت کنند. در کل سیاستخارجی کنونی ترکیه متأثر از واقعیتهای ژئوپلیتیکی، مبتنی بر عملگرایی، واقعگرایی و مصلحتگرایی است که هیچ سنخیتی با رویکرد ایدئولوژیک ندارد و با تداوم حاکمیت این حزب شکی نیست که چنین نگرشی راه گشای آنها در آینده نیز خواهد بود.
نتایج پژوهش حاضر همچنین بیانگر آن است که سیاستخارجی توسعهگرا در مدیریت بحرانهای ژئوپلیتیکی فرامنطقهای ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی درسه حیطه میتواند تاثیرگذار باشد که شامل بحران سیاسی- امنیتی(موضوع قدرت و توان هسته ای ایران، سیالیت مرزها و پیدایش بازیگران فراملی جدید، بحران مالی و بی ثباتی سیاسی)؛ بحران اجتماعی(مخدوش شدن مفهوم حاکمیت ملی، پیدایش جنبشهای جدید اجتماعی، افزایش تحرکات گروه های قدومی و هویتی، دمکراتیزاسیون و بحران حکومت استبدادی) و بحران اقتصادی(کاهش سیاست های حمایتی مبتنی بر تعرفه گذاری، کاهش قدرت کنترل دولت بر بازار، عدم شفافیت مالی) می باشد. در این راستا آجورلو و محمودی(1392). تأثیر ژئوپلیتیک ترکیه بر سیاست خارجی دولت اسلامگرای عدالت و توسعه را مورد بررسی قرار دادند یافتههای تحقیق نشان میدهد که ژئوپلیتیک ترکیه برجهتگیری و تدوین سیاستخارجی دولت عدالت و توسعه در چارچوب عمق استراتژیک تأثیر گذاشته است تحولات به وجودآمده در سیاست خارجی ترکیه و تمایل این کشور به کشورهای شرق به ویژه جنوب غرب آسیا و جهان اسلام، مهمترین تغییری است که رویکرد این کشور را نسبت به منطقه دگرگون کرده است زیا اونیس(2011) پژوهشی را یا عنوان چهرههای ماندگار سیاست خارجی ترکیه انجام داد وی محور مقاله خود را بحثهای اخیر پیرامون استمرار و تغییر سبک سیاست خارجی ترکیه را مورد بحث قرار میدهد و میگوید ترکیه بنا بر زمینه بینالمللی فعلی که جهان جندقطبی میباشد یک سیاست خارجی چندبعدی و صریحتر را در پیش گرفته است. نقد او نیز به این رویکرد ترکیه این است که کنشگرایی و سیاست خارجی چندبعدی ترکیه بدون داشتن محور مشخص و صرفاً براساس عمل گرایی ممکن است بر نقش ثبات آفرین ترکیه به عنوان یک قدرت منطقهای خوش خیم اثرات سوئی بگذارد.
در تبیین نتایج حاصل می توان گفت سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی منجر به تقابل منافع و راهبردهاي آن کشور با دو قدرت جهانی و منطقهاي یعنی روسیه و جمهوري اسلامی ایران شده است. البته این تقابل منافع و ماهیت اختلافات و رقابتها متنوع و متفاوت است، به گونهاي که منجر به وحدت منافع و راهبردهاي ایران و روسیه در مقابل ترکیه نشده است و هر چند که در برخی موضوعات، دو کشور از ناحیه ترکیه، رقابت و یا تهدید مشترکی را احساس میکنند، اما این حوزه رقابتی به حدي نیست که منجر به شکلگیري راهبرد مشترك میان آنها شود.
تحولات جنوب غرب آسیا و خيزش جريان اسلامگرايي موجب چالشی معنايي شده است كه اگر آن را با آسيب ديدگي نظم سياسي منطقهاي جهانی و قدرتهاي بزرگ نوظهوركنار هم قرار دهيم، ابعاد بيشتري از تحولات آشكار میشود. مهمترين بحرانهای سياسي جهان معاصر در این منطقه رقم میخورد و چالشهای مهم ژئوپلیتیکی ازعوامل شكل دهنده، تشديدکننده و تداوم بخش بحران در این حوزة جغرافیایی است. چشم انداز خیزشهای مردمی بيانگر آغاز تحولات ژئوپلیتیکی گسترده در فضای جنوب غرب آسیا و شمال آفریقاست و جغرافیای سیاسی منطقه را متأثر میکند. برای تعیین سطح و وزن ژئوپلیتیکی هر یک ازکشورهای منطقه، باید سیاستخارجی و قدرت ملی آنها را مورد سنجش قرارداد. سنجش سیاستخارجی کشورها مستلزم ارزیابی و محاسبه مولفهها و عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی، نظامی، فرهنگی، علمی و فرامرزی است. برای شناخت سیاستهای خارجی کشورها و سطح قدرت آنها در یک رابطه سلسله مراتبی، سنجش وزن ژئوپلیتیکی آنها ضروری است. مطالعه سیاست خارجی کشورهای مختلف از نظر عملی واجد پیامدهای مهمی است اگر بتوان درکی صحیح از علل تصمیمگیریها، فرآیند تصمیمگیری، پیامد تصمیمات و غیره در حوزه سیاست خارجی داشت می توان به سیاست گذاری خارجی در عمل نیز کمک کرد. فهم درست سیاست خارجی خود و دیگران می تواند توفیق در سیاست گذاری مناسب شود و نیل به اهداف ملی را محتمل تر سازد و نیز از اتخاذ تصمیمات نابجا و نامناسبی که ممکن است در نهایت مغایر با منافع ملی کشور باشد جلوگیری کند. بهرحال چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ عملی، شناخت سیاست خارجی حائز اهمیت زیادی است آنچه می تواند در این شناخت کمک کند مبانی تحلیلی و نظری مناسب است. با توجه به روند فعلی یارگیری استراتژیک کشورهای قفقاز جنوبی و نیز اهمیت استراتژیک منطقه در حوزه رقابتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی، بی شک عادی سازی مناسبات ترکیه - ارمنستان باعث تحول در معادلات ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی منطقه خواهد شد که از منظر دول قفقاز، قدرتهای پیرامونی و جهانی ذینفع در منطقه اهمیت دارد.
منابع
احمدی، حمید (1400). نگاه به غرب در سیاست خارجی ترکیه در دوران حزب عدالت و توسعه. نشریه حقوق ملل. 12(33). 928-899
اسلامیان، مجتبی، حبیبی، رحمان (1399). اقتصاد سیاسی در سیاست خارجی ج.ا.ایران؛ با تأکید بر سیاست خارجی دولت توسعه گرا. فصلنامه روابط خارجی. 12(2).365-337
افشردي، محمدحسین(1381). ژئوپلیتیک قفقاز و سیاست خارجی جمهوري اسلامی ایران، تهران، انتشارات فرهنگ و مطالعات نظامی.
امیدی، علی؛ قلمکاری، آرمین(1398). تحليل رابطه سياست خارجي توسعه گرايانه بر پيشرفت اقتصادي ترکيه. دوفصلنامه مطالعات اقتصاد سياسي بين الملل. 2(1). 33-1
آجورلو، محمد؛ رامز، محمودی(1392). تأثیر ژئوپلیتیک ترکیه بر سیاست خارجی دولت اسلام گرای عدالت و توسعه. نشریه آفاق امنیت. 21(5). 212-181
دانش نیا، فرهاد(1391). دیپلماسی اقتصادي و سیاست خارجی توسعه گرا؛ ابزارهاي موفقیت راهبرد توسعه اي ج.ا.ا. در اقتصاد جهانی.
دبیری، علی اکبر؛ حافظ نیا، محمدرضا؛ صفوی، سید یحیی(1396). ارزیابی متغییرهای ژئوپلیتیک مؤثر در شکلگیری و فعالیت گروههای تروریستی مطالعه موردی: مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان . مجله پژوهش های جغرافیای سیاسی. 2(2). 30-1
ذوقی بارانی، کاظم، روح الله قادری کنگاوری و محمدرضا فراتی(1390) تحلیل ژئوپلیتیک سوریه: بستری برای تدوین سیاست خارجی ایران در جنوب غرب آسیا »، مجله سیاست دفاعی، س 20 ، ش 7
صیادی، هادی؛ سنایی، اردشیر(1397). عوامل ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه بین سال های 1991 -2016. فصلنامه مطالعات روابط بین الملل،10(39). 117-83
عبدی، عطالله؛ کریمی پور، یدالله؛ فرجی راد، عبدالرضا(1400). تحليل ژئوپليتيکي روابط ايران و ترکيه در دوره حزب عدالت و توسعه. فصلنامه ژئوپلیتیک. 17(1). 56-19
عطایی، فرهاد، حسن شکاری و حمیدرضا عزیزی(1391). سیاست خارجی دولت عدالت و توسعه ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی »، فصلنامه راهبرد، (21). 63
غلامعلی، سلیمانی؛ رضاپور، دانیال؛ فاضلی، سامان(1398). بررسی تطبیقی سیاست خارجی کمالیستها و پساکمالیستها در جمهوری ترکیه. پژوهش های سیاسی جهان اسلام. 9(2). 241-215.
فلاحت پیشه، (1394). سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و منافع ایران و روسیه. فصلنامه پژوهشهاي راهبردي سیاست. 3(12). 60-37
فلاحی، احسان، شفیعی، نوذر(1400). بازخوانی جایگاه سیاست خارجی توسعهگرا در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه سیاست های راهبردی و کلان. 9(1). 25-1
فولکاوسکی، مسیح(1388). بازی ترکیه در قفقاز ترجمه آیت الله مرادی، ایراس. دوماهنامه تحولات ایران و اوراسیا. شماره 25
قالیباف، محمدباقر، سید محمد یعقوبی و ابوالقاسم محمودی(1393) تبیین ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس مبتنی بر انرژی های فسیلی ، فصلنامه ژئوپلیتیک، 10(3)
کاکایی، سیامک؛ دهقانی، سید جلال(1400). سیاست ترکیه در مناقشۀ قره باغ. فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز. 27(115). 122-97
کالجی، شهرام(1388). تأمل بر دلایل و پیامدهای احیای روابط ارمنستان و ترکیه. مجله گزارش، 3(21).
لاهوتیان، علی(1395). دولت توسعهگرا و آیندۀ آن در فرايند جهانی شدن. فصلنامه سیاست نامه علم و فناوری. 6(4). 12-1
مصلی نژاد، عباس؛ اکبری، سمانه(1391). نقش دولت در توسعه اقتصادي ترکیه در سه دهه اخیر. مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران . 4(2).27-1
موثقی، احمد؛ علی زاده، شیوا(1393). سیاست خازجی توسعه گرای ترکیه در دورة حزب عدالت و توسعه: مورد قفقاز. مطالعات اوراسیای مرکزی. 7(2). 393-375
یزدانی، عنایت الله، مجتبی تویسرکانی و سوسن مرادی (1386). تبیین ژئوپلیتیکی رقابت قدرت مطالعه موردی: اوراسیای مرکزی در بازی بزرگ جدید »، فصلنامه ژئوپلیتیک،3(3).
Aras, Bulent (2010) , “Making Sense of Strategic Depth in Turkey’s Foreign Policy in a Changing World , International Conference, University of Oxford(South East European Studies at Oxford), 30 April, 2 May .
Cohen , Ariel (2013),” Obama’s Best Friend? The Alarming Evolution of US-Turkish Relations”, Mideast Security and Policy Studies, No. 100 , May.
Dogan, Erhan (2014) “Continuity and Change in Turkish Foreign Policy During the JDP”, Strategic Review, No 7
Evans, P. & Heller, P. (2013). Human Development, State Transformation and the Politics of the Developmental State, Chapter 37 in The Oxford Hand book of Transformations of the State. Edited by Leibfried Stephan& et al, Oxford: Oxford University Press.
Kaya, M.K, (2009), “The Eastern Dimiension in Turkish Foreign Policy Grows” , Turkish Analyst, VOL.2, NO. 18
Nas, Tevfik, (2008), Tracing the Economic Transformation of Turkey from the 1920s to EU accession, Leiden: Martinus Nijhoff Publishers.
Oktem, Kerem, (2011), Angry Nation: Turkey since 1989, London: Zedbooks
Analysis of the role of developmentalist foreign policy in increasing the geopolitical weight of countries
(with emphasis on turkeys foreign policy in the south Caucasus region)
Dr. Qiuomars Yazdanpanah Dero
Associate Professor, Department of Geography, University of Tehran
Dr. Ribaz Ghorbani nejad
Assistant Professor, Department of Geography, Azad University, Science and Research Branch
Siamak Abbasi
PhD student in Political Geography, Azad University, Research Sciences Branch
Abstract
The aim of the current research was to analyze the role of developmentalist foreign policy in enhancing the geopolitical weight of countries (with an emphasis on Turkey's foreign policy in the South Caucasus). The current research is a type of applied development studies, which was compiled with a descriptive-analytical approach and with the document research method in the framework of the developmentist government theory. The statistical population of the research is among the defense-security-political experts and activists of the country, which includes the armed forces, national organizations, universities and related groups, and 11 people were purposefully selected for qualitative interviews on the subject of the research in order to collect data using The library method, including document review, documentary reports, authentic scientific articles (1990 to 2024), and authentic websites in the field of the research topic and semi-structured interviews were used. After the interview questions were formulated through the study of theoretical research literature, before conducting the interview, the interviewees were selected through purposeful and snowball sampling, and among these, those who had more experience in relation to the research topic were selected. Inductive qualitative content analysis was used to analyze the qualitative data. The findings of the research showed that the developmentist foreign policy can be effective in improving Turkey's regional and extra-regional geopolitical position in the South Caucasus region in three political-security, social and economic areas. The results also showed that the developmentist foreign policy is effective in managing extra-regional geopolitical crises. Turkey can be effective in the South Caucasus region in three areas: political-security crisis, social crisis and economic crisis.
Keywords: foreign policy, development-oriented government, geopolitical weight, Türkiye.
[1] - Nas
[2] - Oktem
[3] - Cohen
[4] - kaya,