تهدید یا فرصت؛ علت شناسی منع ورود زنان به شغل قضاوت در دین اسلام از منظر آموزههای روانشناسی پزشکی و نورولوژی
الموضوعات : فلسفه اسلامی
1 - استادیار گروه حقوق کیفری و جرم شناسی ، واحد سمنان ، دانشگاه آزاد اسلامی ، سمنان ، ایران
الکلمات المفتاحية: قضاوت, ضد فمنیسم, اسلام, قضاوت, زنان,
ملخص المقالة :
امروزه تساوی کامل حقوق زن و مرد یکی از رویکردهای اصلی دستاورهای بشر امروزی قلمداد میکنند و اینکه بنابه ماهیت و طبعیت جنس مؤنث علت عدم جواز اسلام در خصوص ممنوعیت ورود زنان به حرفه قضاوت را به نوعی احساسی بودن آنها تسری دادهاند، به نظر صحیح است و همین امر نیز به تبعیت از نظامهای حقوقی غربی باعث همجههای متعصبانه به این عدم جواز شده است که به اعتقاد اکثریت فقهای فرق مختلف اسلامی صرفاً برای ذکوریت صادر شده است. همین ضرورت مطالعۀ تجربی علل و دلائل را برای این ممنوعیت امر قضاء برای بانوان، هدف از پژوهش حاضر است. فلذا سعی داریم با رویکرد توصیفی تحلیلی (در عین حال تطبیقی) و روش اسنادی کتابخآنهای علل این ممنوعیت را با استناد به مطالعات تجربی به عنوان سؤال اصلی تشریح کنیم. با بررسی کتاب و سنت مضافاً آراء فقهی متعدد ممنوعیت عدم ورود زنان به قضاوت جزء مسائل قطعی و مسلم الصدور نیست، بلکه با عاریت از مفاهیم فقهی "احتیاطی واجب" است. اگر بخواهیم این مفهوم عاریتی فقهی را با دلایل علمی توجیه کنیم باید گفت: از مصلحت گراییهایی است که توجیه علمی دارد زیرا به علل (تأثیرگذاری احتمالی منفی بین تستوسترون و عملکرد آمیگدال در مغز زنان، «عملکرد لوبول پایین-پاریتال»، که با حل مسائل ریاضی، قضاوت سریع و تخمین زمان مرتبط است، که در زنان ضعیفتر است، مثلاً تستوسترون بیشتر در زنان جوان منجر به همدلی شناختی آنها شده است نقطه مقابل اصل بیطرفی و تساوی سلاحهاست و...) بنا به دلایل فوق در نتیجه مصلحت بر این است که زنان در امر قضاوت به عنوان یک تهدید برای طبیعت و ساختار تعریف شده آنهاست، حضور نداشته باشند.
