فرسایش سزاگرایی در کیفرگذاری حبس و جایگزینهای آن
الموضوعات :شیرین شیعه زاده 1 , حسین میرمحمدصادقی 2 , عباس شیخ الاسلامی 3 , حمیدرضا میرزاجانی 4
1 - دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
2 - استاد گروه حقوق جزا و جرم شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه حقوق، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
4 - استادیار گروه حقوق جزا و جرم شناسی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
الکلمات المفتاحية: کیفرگذاری حبس, حبس اصلاحی, حبس سزاده, آموزههای سزاگرایانه, فرسایش سزاگرایی,
ملخص المقالة :
همواره، فلاسفه، به منظور هنجارمندسازی نهاد اجتماعی مجازات، در جستجوی توجیهی قابل پذیرش، برای آن بودهاند. هرگاه، این توجیهات، از غریزهی واکنش طلبانه¬ی انسان، فاصله گیرد، به نظریهای فرسوده و مردود در سیاست کیفری، تبدیل میشود؛ به همین جهت، از نیمه¬ی قرن بیستم، رویکردهای اصلاحی، رو به افول گذاشتند و تفکرات سزاگرایانه، دوباره در آسمان محافل جرمشناسی درخشیدند. در این میان، حبس، یکی از مجازات¬های پرکاربرد در سیاست کیفری، نمیتواند از آموزههای سزاگرایانه به دور باشد. مقاله حاضر، نشان میدهد: کیفرگذاری در مجازات حبس و جایگزینهای آن، در مواردی، با آموزههای سزاگرایانه، در تعارض است؛ به این منظور و به جهت جلوگیری از فرسایش سزاگرایی، یکی از اهداف اصلی مجازات، باید انواع حبس، به صورت حبس سزاده و حبس اصلاحی از هم تفکیک شوند و مؤلفههای سزاگرایانه، از جمله: حذف نهادهای تخفیفی و تعلیقی در حبسهای سزاده، به طور کامل، إعمال گردد.