بحران هسته ای ایران و تأثیرات آن بر امنیت منطقه خاور میانه
الموضوعات : مجله پژوهش های سیاسی و بین المللیصمد قائم پناه 1 , سیامک بهرامی 2 , منیر دشتی ورمزانی 3
1 - استادیار روابط بین الملل در گروه علوم سیاسی،واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی،تاکستان، ایران( نویسنده مسئول).
2 - استادیار گرو علوم سیاسی واحد کرمانشاه،دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران
3 - دانشجوی دکتری علوم سیاسی گرایش مسائل ایران،گروه علوم سیاسی، واحد کرمانشاه،دانشگاه آزاد اسلامی،کرمانشاه،ایران.
الکلمات المفتاحية: بحران هسته ای , خاورمیانه , امنیت کشورهای منطقه , سلاح های هسته ای ,
ملخص المقالة :
بحران هستهای ایران بهعنوان یکی از پیچیدهترین و مهمترین مسائل امنیتی در خاورمیانه مطرح است که بهطور مستقیم بر توازن قدرت و ثبات منطقهای تأثیر میگذارد. ایران با تأکید بر حق خود در توسعه فناوری هستهای برای اهداف صلحآمیز، به گسترش برنامه هستهای خود پرداخته است. این مسئله اما موجب نگرانیهای عمیق کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی شده و منجر به تشدید رقابتهای ژئوپلیتیکی و افزایش سطح تنشها شده است.
بحران هستهای ایران تأثیرات گستردهای بر امنیت خاورمیانه دارد؛ از جمله تسریع رقابت تسلیحاتی، افزایش همکاریهای نظامی کشورهای منطقه با قدرتهای فرامنطقهای، و شکلگیری ائتلافهای امنیتی جدید. کشورهایی همچون عربستان سعودی و اسرائیل به دلیل نگرانی از افزایش نفوذ ایران، به تقویت توان نظامی خود پرداخته و به دنبال گسترش همکاریهای استراتژیک با ایالات متحده و دیگر بازیگران غربی هستند.
این مقاله به تحلیل ابعاد مختلف این بحران پرداخته و پیامدهای احتمالی آن برای امنیت منطقهای را بررسی میکند. در نتیجهگیری، بحران هستهای ایران میتواند به بیثباتی بیشتر در خاورمیانه منجر شده و حتی رقابتهای تسلیحاتی را تا سطح دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی گسترش دهد؛ وضعیتی که فراتر از مرزهای منطقهای تأثیرگذار خواهد بود و پیامدهای آن بر امنیت جهانی نیز سایه میافکند.
فهرست منابع : کرونینگ، م. (۱۳۹۳). زمان حمله: تهدید هستهای ایران. انتشارات سنت مارتین.1
2.آینهورن، ر. و سیدهو، د. پ. س. (۱۳۹۴). توافق هستهای ایران: پیامدها برای امنیت و عدم شاعه در خاورمیانه. انتشارات مؤسسه بروکینگز. میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمهٔ د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.3
والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمهٔ ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.4
میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمهٔ د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.5
6.آینهورن، ر. و سیدهو، د. پ. س. (۱۳۹۴). توافق هستهای ایران: پیامدها برای امنیت و عدم اشاعه در خاورمیانه. انتشارات مؤسسه بروکینگز. والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمهٔ ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.7
میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمهٔ د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.8
والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمهٔ ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.9
کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.10
فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج.11
اسمال، ا. (۲۰۲۱). نقش چین در خاورمیانه: بین عملگرایی و جاهطلبی.12
پیروزی، ن. (۲۰۲۰). اتحادیه اروپا و توافق هستهای ایران: در جستجوی وحدت. موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا.13
کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.14
کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.15
پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقهای.16
17.فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج اتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.18
فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج.19
کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.20
پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقهای.21
کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.22
کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.23
فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج.24
پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقه ای 25.
فصلنامه پژوهش های سیاسی و بین المللی دوره 15، شماره 61، شماره پیاپی (61)، زمستان 1403، ص 37 ـ 23 |
مقاله پژوهشی
بحران هسته ای ایران و تأثیرات آن بر امنیت منطقه خاور میانه
منیر دشتی ورمزانی1، صمد قائم پناه*2، سیامک بهرامی3
تاریخ دریافت: 04/09/1403 تاریخ پذیرش: 13/10/1403
چکیده: بحران هستهای ایران بهعنوان یکی از پیچیدهترین و مهمترین مسائل امنیتی در خاورمیانه مطرح است که بهطور مستقیم بر توازن قدرت و ثبات منطقهای تأثیر میگذارد. ایران با تأکید بر حق خود در توسعه فناوری هستهای برای اهداف صلحآمیز، به گسترش برنامه هستهای خود پرداخته است. این مسئله اما موجب نگرانیهای عمیق کشورهای منطقه و قدرتهای جهانی شده و منجر به تشدید رقابتهای ژئوپلیتیکی و افزایش سطح تنشها شده است.بحران هستهای ایران تأثیرات گستردهای بر امنیت خاورمیانه دارد؛ از جمله تسریع رقابت تسلیحاتی، افزایش همکاریهای نظامی کشورهای منطقه با قدرتهای فرامنطقهای، و شکلگیری ائتلافهای امنیتی جدید. کشورهایی همچون عربستان سعودی و اسرائیل به دلیل نگرانی از افزایش نفوذ ایران، به تقویت توان نظامی خود پرداخته و به دنبال گسترش همکاریهای استراتژیک با ایالات متحده و دیگر بازیگران غربی هستند.این مقاله به تحلیل ابعاد مختلف این بحران پرداخته و پیامدهای احتمالی آن برای امنیت منطقهای را بررسی میکند. در نتیجهگیری، بحران هستهای ایران میتواند به بیثباتی بیشتر در خاورمیانه منجر شده و حتی رقابتهای تسلیحاتی را تا سطح دستیابی به سلاحهای کشتار جمعی گسترش دهد؛ وضعیتی که فراتر از مرزهای منطقهای تأثیرگذار خواهد بود و پیامدهای آن بر امنیت جهانی نیز سایه میافکند.
واژگان اصلی: بحران هسته ای ، خاورمیانه ،امنیت کشورهای منطقه ،سلاح های هسته ای.
مقدمه
برنامه هستهای ایران یکی از پیچیدهترین موضوعات ژئوپلیتیکی و امنیتی در خاورمیانه است که تاثیرات عمیقی بر سیاستهای داخلی و خارجی کشورهای منطقه و همچنین قدرتهای بینالمللی داشته است. این برنامه از دهه ۱۹۵۰ میلادی با کمک ایالات متحده و بهعنوان بخشی از پروژه صلحآمیز "اتم برای صلح" آغاز شد، اما با وقوع انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ در ایران، دیدگاههای بینالمللی نسبت به این برنامه تغییر کرد. کشورهای غربی و برخی از کشورهای منطقه، از جمله اسرائیل و عربستان سعودی، معتقدند که ایران به دنبال دستیابی به توانایی ساخت سلاحهای هستهای است. این نگرانیها از احتمال تغییر توازن قدرت منطقهای و تهدیدات ناشی از آن برای امنیت منطقهای و حتی جهانی ناشی میشوند. بهویژه این دیدگاه وجود دارد که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، سایر کشورهای منطقه نیز به دنبال توسعه برنامههای هستهای خواهند بود، که میتواند به شکلگیری مسابقه تسلیحاتی هستهای منجر شود. (کرونینگ، ۱۳۹۳ ) یکی از دلایل اصلی حساسیت جامعه جهانی نسبت به برنامه هستهای ایران، سابقه عدم شفافیت ایران در همکاری با نهادهای بینالمللی نظیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. طی دهههای گذشته، این نگرانیها با اقدامات جامعه جهانی و بهویژه کشورهای عضو گروه ۱+۵ در قالب مذاکرات چندجانبه و اعمال تحریمهای اقتصادی و سیاسی تشدید شده است. تلاشها برای حلوفصل این بحران با توافقنامه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵ به نتیجه رسید. با این حال، خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ به شدت بر پیچیدگیهای این بحران افزود و روند بیثباتی را در خاورمیانه شدت بخشید.(آینهورن و سیدهو،۱۳۹۴). در این مقاله به بررسی تأثیرات بحران هستهای ایران بر امنیت خاورمیانه، پیامدهای احتمالی آن برای توازن قدرت در منطقه، و نیز نقش این بحران در ایجاد ائتلافهای جدید سیاسی-نظامی پرداخته میشود. با استفاده از تحلیلهای امنیتی و بررسی رویکردهای کشورهایی همچون عربستان سعودی و اسرائیل در قبال این بحران، سعی شده است تا ابعاد مختلف بحران و چالشهای فرارو برای امنیت منطقه و جهان بهطور جامع مورد بررسی قرار گیرد.
چهار چوب نظری: واقعگرایی تهاجمی
واقعگرایی تهاجمی که بهوسیله جان میرشیمر توسعه یافته، یکی از نظریههای کلیدی در روابط بینالملل است و تاکید دارد که کشورها در یک محیط بینالمللی آنارشیک، بدون وجود یک قدرت مرکزی برای تأمین امنیت و نظم، باید برای حفظ بقای خود به دنبال افزایش قدرت و نفوذ باشند. بر اساس این نظریه، دولتها نهتنها برای حفظ وضعیت موجود بلکه برای به دست آوردن برتری نسبی، همواره در پی افزایش قدرت و دستیابی به تسلط بر رقبا هستند. به این ترتیب، آنها برای تأمین امنیت خود به گسترش توان نظامی، دستیابی به سلاحهای پیشرفته، و ایجاد ائتلافهای استراتژیک با دیگر قدرتها روی میآورند. (میرشیمر، ۱۳۸۶). واقعگرایی تهاجمی فرض میکند که دولتها با وجود اهداف اعلامی خود، همواره به قدرتطلبی و حفظ برتری در نظام بینالملل گرایش دارند. این نظریه امنیت را «نسبی» در نظر میگیرد، به این معنی که افزایش قدرت یک کشور میتواند تهدیدی برای دیگر کشورها باشد، زیرا آنها افزایش قدرت کشور مقابل را به معنای کاهش امنیت خود تعبیر میکنند. از دید واقعگرایان تهاجمی، این منطق به رقابت تسلیحاتی و در مواردی به بروز تنشها و حتی درگیریهای نظامی منجر میشود. به این ترتیب، امنیت و افزایش قدرت به صورت متقابل عمل میکنند و دولتها برای بقا مجبور به تقویت توان نظامی و کاهش آسیبپذیریهای خود هستند .(والت، ۱۳۸۷). ارتباط واقعگرایی تهاجمی با بحران هستهای ایران را میتوان در چارچوب رقابتهای قدرت و موازنه قوای منطقهای توضیح داد. از دیدگاه واقعگرایان تهاجمی، ایران با توسعه برنامه هستهای خود در پی دستیابی به بازدارندگی در برابر تهدیدات خارجی و افزایش تواناییهای استراتژیک است. از آنجا که ایران با حضور نیروهای نظامی ایالات متحده در منطقه و حمایت از رقبای منطقهای نظیر عربستان سعودی و اسرائیل روبهرو است، تمایل دارد با تقویت توان نظامی و گسترش نفوذ منطقهای خود به بازدارندگی نسبی دست یابد. در چارچوب این نظریه، برنامه هستهای ایران پاسخی طبیعی به این تهدیدات محسوب میشود؛ زیرا ایران به دنبال تأمین امنیت و تقویت موقعیت خود در محیط بینالمللی ناامن خاورمیانه است .(میرشیمر، ۱۳۸۶). علاوه بر این، از دید واقعگرایی تهاجمی، نگرانی کشورهای منطقه و برخی قدرتهای جهانی از برنامه هستهای ایران ناشی از این است که آنها این برنامه را بهعنوان تهدیدی جدی برای امنیت خود تلقی میکنند. کشورهای عربستان سعودی و اسرائیل با احساس خطر از افزایش نفوذ و قدرت ایران، در پی تشکیل ائتلافهای امنیتی و تقویت توان نظامی خود برآمدهاند. این واکنشها موجب تشدید رقابتهای تسلیحاتی و افزایش احتمال بروز تنشهای نظامی در منطقه شده است. از این منظر، بحران هستهای ایران در چارچوب رقابت قدرتهای منطقهای قابل تحلیل است، بهطوریکه این رقابتها میتواند به تشدید بیثباتی و افزایش ریسک جنگ در خاورمیانه منجر شود. (والت، ۱۳۸۷).
تأثیرات برنامه هسته ای ایران بر امنیت کشورهای منطقه
برنامه هستهای ایران تأثیرات عمیقی بر امنیت کشورهای منطقه خاورمیانه داشته است. از زمان آغاز این برنامه، نگرانیها و واکنشهای مختلفی از سوی کشورهای همسایه ایران و دیگر بازیگران منطقهای بهویژه اسرائیل و عربستان سعودی شکل گرفته است. این کشورها، با توجه به ظرفیتهای بالقوه نظامی ایران و احتمال توسعه سلاح هستهای، برنامه هستهای ایران را تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات منطقهای میدانند. (میرشیمر، ۱۳۸۶). اولین و مهمترین نگرانی کشورهای منطقه از برنامه هستهای ایران، احتمال دستیابی این کشور به سلاح هستهای است. قدرت هستهای ایران میتواند توازن قدرت در خاورمیانه را بهطور چشمگیری تغییر دهد. این تغییرات میتواند باعث بیثباتی در منطقه شود، زیرا بسیاری از کشورهای خاورمیانه، بهویژه رقبای منطقهای ایران مانند عربستان سعودی و اسرائیل، ممکن است به این تحولات واکنش نشان داده و به دنبال توسعه برنامههای هستهای خود باشند. این رقابت برای تسلیحات هستهای میتواند باعث بروز مسابقه تسلیحاتی در منطقه شود و به افزایش تنشها و بیاعتمادی بین کشورها منجر گردد (والت، ۱۳۸۷).
کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی، که همواره از نفوذ و قدرت ایران در منطقه نگران بودهاند، به شدت از توان هستهای ایران احساس تهدید میکنند. عربستان سعودی بر این باور است که اگر ایران به سلاح هستهای دست یابد، این امر موجب تغییر در موازنه قدرت منطقهای و بهویژه تهدید جدی برای امنیت ملی این کشور خواهد شد. از اینرو، عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس به دنبال تقویت روابط امنیتی خود با قدرتهای بزرگ مانند ایالات متحده و نیز تقویت توان دفاعی خود هستند تا در برابر تهدیدات احتمالی ایران واکنش نشان دهند. (آینهورن و سیدهو، ۱۳۹۴).
رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز یکی دیگر از موجودیت هایی است که بهویژه در خصوص برنامه هستهای ایران نگرانیهای شدید دارد. اسرائیل با توجه به رقابتهای تاریخی و دشمنیهایش با ایران، به دستیابی احتمالی ایران به سلاح هستهای بهعنوان تهدیدی مستقیم برای بقای خود مینگرد. اسرائیل در پاسخ به این تهدیدات، سیاستهای پیشگیرانه را دنبال کرده و حتی تهدید به حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران کرده است. در این راستا، اسرائیل همواره بر لزوم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تأکید کرده است. (میرشیمر، ۱۳۸۶).علاوه بر این، برنامه هستهای ایران موجب تغییرات در سیاستهای امنیتی و دفاعی کشورهای منطقه شده است. برخی از کشورهای خاورمیانه، بهویژه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به دنبال تقویت همکاریهای نظامی با ایالات متحده و سایر قدرتهای جهانی بودهاند تا از این طریق از تهدیدات احتمالی ایران جلوگیری کنند. این تغییرات در سیاستهای دفاعی کشورهای منطقه میتواند بهطور غیرمستقیم موجب تشدید رقابتهای نظامی و بروز درگیریهای منطقهای شود (والت، ۱۳۸۷). در نهایت، برنامه هستهای ایران با ایجاد فضای بیاعتمادی و نگرانی در منطقه، توانسته است به عنوان یک عامل مهم بیثباتی در خاورمیانه عمل کند. این بحران هستهای نه تنها موجب تشدید رقابتهای تسلیحاتی در منطقه شده است، بلکه روابط سیاسی میان کشورهای منطقه را نیز دستخوش تغییرات عمدهای کرده است. اگرچه ایران تأکید دارد که هدف از توسعه برنامه هستهای خود صرفاً استفاده صلحآمیز است، اما نگرانیهای کشورهای منطقه بهویژه در خصوص احتمال توسعه سلاحهای هستهای، همچنان به یکی از مسائل کلیدی در روابط امنیتی و ژئوپلیتیکی خاورمیانه تبدیل شده است (آینهورن و سیدهو، ۱۳۹۴).
رویکردها و اقدامات برخی کشورها مانند عربستان سعودی و رژیم اسرائیل در مقابل برنامه هسته ایران
کشورهای خاورمیانه، بهویژه عربستان سعودی و اسرائیل، از زمانی که برنامه هستهای ایران بهطور جدی آغاز شد، واکنشهای مختلفی نشان دادهاند. این واکنشها عمدتاً ناشی از نگرانی این کشورها از تهدیدات امنیتی و تغییر در توازن قدرت منطقهای بوده است. در این میان، عربستان سعودی و اسرائیل بهعنوان دو رقیب اصلی ایران در منطقه، در مواجهه با توسعه برنامه هستهای ایران سیاستهای مختلفی را اتخاذ کردهاند که بیشتر معطوف به تأمین امنیت خود و جلوگیری از افزایش قدرت ایران در سطح منطقه است. عربستان سعودی، بهعنوان یکی از کشورهای کلیدی در منطقه خلیج فارس، نگران توان هستهای ایران است. این نگرانیها بیشتر به این دلیل است که عربستان سعودی ایران را یک تهدید بالقوه برای سلطه خود در منطقه میبیند و ترس از تغییر موازنه قدرت بهطور خاص در حوزه خلیج فارس و جهان عرب دارد. در واکنش به این تهدیدات، عربستان سعودی به تقویت همکاریهای امنیتی و نظامی با کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، پرداخته است. این همکاریها بهویژه در زمینه فروش سلاح و تبادل اطلاعات امنیتی نمود پیدا کرده است. بهعلاوه، سعودیها از رویکردهای دیپلماتیک برای تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کردهاند، از جمله حمایت از تحریمهای اقتصادی علیه ایران و تلاش برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای. عربستان سعودی همچنین اعلام کرده که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، این کشور نیز ممکن است به برنامه هستهای خود بپردازد و رقابت هستهای در منطقه را وارد مرحله جدیدی کند. (والت، ۱۳۸۷). اسرائیل نیز بهویژه در خصوص تهدیدات ناشی از برنامه هستهای ایران، نگرانیهای بسیار جدی دارد. اسرائیل ایران را تهدیدی مستقیم برای امنیت خود میداند، بهویژه با توجه به دشمنیهای تاریخی و تنشهای شدید میان دو کشور. ایران همواره از اسرائیل بهعنوان یک هدف برای سیاستهای خارجی خود یاد کرده و در بسیاری از موارد بهطور علنی علیه اسرائیل موضعگیری کرده است. این تهدیدات باعث شده که اسرائیل بهشدت نگران دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد. از دیدگاه اسرائیل، دستیابی ایران به سلاح هستهای نهتنها تهدیدی برای بقای این کشور محسوب میشود، بلکه میتواند به افزایش قدرت ایران در منطقه و گسترش نفوذ آن منجر شود. در واکنش به این تهدیدات، اسرائیل سیاستهای پیشگیرانه را در دستور کار خود قرار داده است. این سیاستها شامل تهدید به حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران بوده است. اسرائیل همچنین همواره بر لزوم جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای تأکید کرده و برای این منظور از هر دو مسیر دیپلماتیک و نظامی استفاده کرده است. بهعلاوه، اسرائیل تلاش کرده است تا از طریق فشارهای سیاسی و اقتصادی، جامعه بینالمللی را برای اتخاذ رویکرد سختگیرانهتری نسبت به ایران ترغیب کند (میرشیمر، ۱۳۸۶). این رویکردها و اقدامات کشورهای خاورمیانه در مواجهه با برنامه هستهای ایران نشاندهنده نگرانیهای امنیتی جدی این کشورها از تغییر در موازنه قدرت منطقهای است. در حالی که ایران بر حق خود برای توسعه انرژی هستهای تأکید دارد، کشورهای منطقه همچنان نگران تبعات امنیتی این برنامه و تهدیدات ناشی از آن برای ثبات و امنیت خود هستند. در نتیجه، رقابتهای منطقهای و فشارهای بینالمللی حول این مسئله همچنان ادامه دارد و به یکی از مسائل اصلی در روابط بینالملل در خاورمیانه تبدیل شده است.
نقش قدرت های جهانی در بحران هسته ای ایران
نقش قدرتهای جهانی در بحران هستهای ایران، از جنبههای مختلفی بر سیاستگذاری و مدیریت این بحران تأثیر گذاشته است. ایالات متحده از ابتدای شکلگیری برنامه هستهای ایران، با اعمال فشارهای اقتصادی و تحریمهای گسترده تلاش کرده تا مانع پیشرفت این برنامه شود. سیاستهای واشنگتن در قبال ایران عمدتاً حول محور محدودسازی دسترسی ایران به فناوری هستهای و جلوگیری از دستیابی به سلاحهای هستهای شکل گرفته است. در این راستا، توافق برجام در دوران باراک اوباما به عنوان راهحلی دیپلماتیک برای حل بحران مطرح شد، اما خروج ایالات متحده از برجام در دوران دونالد ترامپ و بازگرداندن تحریمها، بحران را تشدید کرد. (کاتزمن، ۲۰۲۰).
روسیه، به دلیل داشتن روابط سیاسی و اقتصادی با ایران و همچنین منافع ژئوپلیتیک در خاورمیانه، سیاست متفاوتی را در پیش گرفته است. این کشور به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل و عضو گروه ۱+۵، از تعامل دیپلماتیک و مذاکره حمایت کرده و همواره تأکید داشته که تنها راهحل بحران هستهای ایران از طریق گفتوگو و توافقات چندجانبه میسر است. روسیه از یک سو برای مهار ایران از دستیابی به سلاح هستهای تلاش میکند و از سوی دیگر به دنبال حفظ روابط خود با ایران است که برای امنیت و نفوذ منطقهایاش اهمیت دارد (فیتزپاتریک، ۲۰۱۹).
چین نیز، با توجه به روابط تجاری گسترده با ایران و نیاز به منابع انرژی این کشور، نقش مؤثری در مدیریت بحران داشته است. چین همواره از رویکرد دیپلماتیک برای حل بحران حمایت کرده و بهطور فعال در مذاکرات هستهای حضور داشته است. این کشور ضمن حمایت از برجام و تلاش برای جلوگیری از تشدید تحریمها علیه ایران، به حفظ ثبات در خاورمیانه و جلوگیری از بیثباتی در بازار انرژی جهانی علاقهمند است. (اسمال، ۲۰۲۱). اتحادیه اروپا نیز نقش مهمی در بحران هستهای ایران ایفا کرده است و همواره از توافق هستهای و سازوکارهای دیپلماتیک برای حل و فصل مناقشات حمایت کرده است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا، به ویژه آلمان، فرانسه و بریتانیا، در قالب گروه ۱+۵ نقش کلیدی در شکلگیری برجام داشتند و پس از خروج ایالات متحده از توافق، تلاش کردهاند تا از طریق دیپلماسی و ارائه راهکارهای اقتصادی، ایران را به رعایت تعهدات هستهای ترغیب کنند. اتحادیه اروپا با اتخاذ رویکردی متفاوت از ایالات متحده، بر حفظ توافق هستهای به عنوان ابزاری برای جلوگیری از اشاعه هستهای و ایجاد ثبات در خاورمیانه تأکید دارد(پیروزی، ۲۰۲۰). این قدرتهای جهانی با رویکردهای گوناگون خود، نقش مهمی در شکلدهی به وضعیت بحران هستهای ایران داشتهاند و منافع و اهداف متنوع آنها موجب شده که بحران هستهای ایران به یک مسئله بینالمللی با پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده تبدیل شود.
پیامد های بحران هسته ای ایران بر ساختار امنیتی و اقتصادی خاور میانه
بحران هستهای ایران پیامدهای گستردهای بر ساختار امنیتی و نظامی منطقه خاورمیانه داشته است. یکی از پیامدهای مهم این بحران، افزایش تهدیدات نظامی و امنیتی در منطقه است. کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی که ایران را بهعنوان تهدیدی جدی برای امنیت خود میبینند، به شدت نگران پیشرفت برنامه هستهای ایران هستند. اسرائیل که پیشتر در سال ۲۰۰۷ حملاتی به تأسیسات هستهای سوریه انجام داده بود، در خصوص ایران نیز تهدید به اقدام نظامی کرده است تا مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شود (کوردزمن و اولین، ۲۰۱۸). این نگرانیها باعث شده که ایران به یک محور مرکزی در سیاستهای دفاعی و نظامی کشورهای منطقه تبدیل شود. در واکنش به این تهدیدات، کشورهای منطقه به تقویت قابلیتهای دفاعی و نظامی خود روی آوردهاند. برای مثال، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس به خرید سلاحهای پیشرفته و بهویژه سامانههای پدافند موشکی پرداختهاند تا خود را در برابر تهدیدات ایران ایمن کنند(کاتزمن، ۲۰۲۰).
این رقابت نظامی، در پی تقویت توانمندیهای دفاعی ایران از یک طرف و رقابت برای برتری نظامی از سوی کشورهای دیگر، به دامن زدن به یک مسابقه تسلیحاتی در منطقه منجر شده است. بهطور مثال، این رقابتها بهویژه در حوزه موشکی و فناوریهای دفاعی ادامه داشته است و کشورهای منطقه به دنبال توسعه سامانههای موشکی و حتی سلاحهای هستهای بهعنوان ابزاری برای مقابله با تهدیدات احتمالی ایران هستند (پولاک، ۲۰۱۹). از این رو، بحران هستهای ایران نه تنها به افزایش رقابتهای تسلیحاتی در منطقه منجر شده، بلکه باعث بهوجود آمدن بحرانهای امنیتی جدیدی شده که ممکن است به درگیریهای مسلحانه در آینده نزدیک دامن بزند.
از جنبه اقتصادی، بحران هستهای ایران تأثیرات منفی گستردهای بر اقتصاد ایران و بهویژه کشورهای منطقه گذاشته است. تحریمهای اقتصادی که بیشتر از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال شده، موجب کاهش توان اقتصادی ایران و کاهش صادرات نفت و گاز این کشور شده است. ایران بهعنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت، در اثر تحریمها مجبور شده تولیدات نفتی خود را کاهش دهد و در نتیجه، بازار جهانی نفت تحت تأثیر قرار گرفته است.
این کاهش عرضه نفت ایران باعث افزایش نوسانات قیمتی در بازار جهانی نفت شده و در بسیاری از موارد این نوسانات به ضرر کشورهای مصرفکننده انرژی در خاورمیانه و دیگر بخشهای جهان تمام شده است. کشورهای منطقه که وابستگی زیادی به صادرات نفت دارند، تحت تأثیر کاهش قیمت نفت و رکود اقتصادی ناشی از بحران هستهای ایران قرار گرفتهاند. بهویژه کشورهای عضو اوپک و کشورهای صادرکننده نفت در خلیج فارس که به درآمدهای نفتی برای تأمین هزینههای دولتی و پروژههای زیرساختی وابسته هستند، با مشکلات مالی روبهرو شدهاند. (کاتزمن، ۲۰۲).
همچنین، تحریمهای اقتصادی و بیثباتی ناشی از بحران هستهای ایران به کاهش تجارت ایران با کشورهای منطقه منجر شده است. این امر به کاهش روابط اقتصادی و تجاری بین ایران و کشورهای همسایهاش، از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس، انجامیده است. در حالی که در گذشته، ایران و کشورهای همسایه روابط اقتصادی و تجاری زیادی داشتهاند، اکنون این روابط به دلیل محدودیتهای اقتصادی و تحریمها، تحت فشار قرار گرفته است. بهعلاوه، این بیثباتی اقتصادی میتواند به افزایش فقر، بیکاری و نارضایتی اجتماعی در کشورهای منطقه منجر شود که خود تهدیدی برای ثبات داخلی این کشورها به شمار میآید.
در ابعاد سیاسی، بحران هستهای ایران موجب افزایش تنشها و شکافهای سیاسی میان کشورهای منطقه شده است. بسیاری از کشورهای خاورمیانه، از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، به شدت نگران قدرتگیری ایران و برنامه هستهای آن هستند. این نگرانیها باعث شده که این کشورها تلاش کنند تا از طریق اتحادهای امنیتی با قدرتهای جهانی، از جمله ایالات متحده و دیگر اعضای ناتو، حمایتهای امنیتی لازم را کسب کنند و در برابر ایران از موضع قدرت قرار گیرند (پولاک، ۲۰۱۹). این امر به تقویت رقابتهای ژئوپلیتیکی در منطقه منجر شده و تنشهای سیاسی و نظامی میان ایران و کشورهای عربی افزایش یافته است.
علاوه بر این، بحران هستهای ایران باعث شد تا منطقه خاورمیانه به یکی از پرتنشترین و بیثباتترین مناطق جهان تبدیل شود. از یک سو، تحریمهای اقتصادی و فشارهای بینالمللی علیه ایران، این کشور را به سمت خودکفایی در برخی حوزهها سوق داده و از سوی دیگر، این فشارها سبب افزایش حمایت ایران از گروههای مسلح و نیروهای نیابتی در کشورهای مختلف، مانند یمن، سوریه و عراق، شده است. این مسئله موجب افزایش بیثباتی و درگیریهای منطقهای شده و به تهدیداتی برای کشورهای همسایه ایران تبدیل شده است.
در نهایت، بحران هستهای ایران باعث بهوجود آمدن بیاعتمادی و رقابتهای سیاسی و نظامی در سطح جهانی نیز شده است. قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده، روسیه، چین و اتحادیه اروپا هر کدام با منافع متفاوت خود در این بحران دخالت کردهاند. این اختلافات بین بازیگران جهانی باعث پیچیدگی بحران هستهای و ایجاد نارضایتیهای مختلف در منطقه شده است که نتیجه آن، بحرانهای سیاسی و نظامی جدید در خاورمیانه بوده است(فیتزپاتریک، ۲۰۱۹).
چشم اندازها آینده و سناریوهای بحران هسته ای ایران
آینده بحران هستهای ایران و چشماندازهای مختلف آن تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد. یکی از مهمترین سناریوهایی که برای آینده بحران هستهای ایران مطرح است، احیای برجام و بازگشت به توافق هستهای است. پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، مذاکرات متعددی برای احیای توافق هستهای آغاز شده است. در دوران ریاستجمهوری جو بایدن، ایالات متحده تلاش کرده است تا به توافق هستهای بازگردد و در این راستا، مذاکراتی با ایران و کشورهای اروپایی آغاز شد. احیای برجام میتواند به کاهش تنشها در منطقه کمک کند، زیرا این توافق محدودیتهایی را برای برنامه هستهای ایران وضع میکند و به کشورهای منطقه این اطمینان را میدهد که ایران به سلاح هستهای دست نخواهد یافت. در صورت موفقیت این مذاکرات، ممکن است فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه ایران کاهش یابد و روابط این کشور با جامعه جهانی بهبود یابد(کاتزمن، ۲۰۲۰). با این حال، سناریوی دیگر، شکست مذاکرات و ادامه بحران هستهای است. اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یا طرفها نتوانند به توافقی پایدار برسند، ایران ممکن است به افزایش غنیسازی اورانیوم و توسعه زیرساختهای هستهای خود ادامه دهد. این امر میتواند موجب افزایش تنشها و بیاعتمادی در منطقه شود. کشورهایی مانند اسرائیل و عربستان سعودی که به شدت نگران برنامه هستهای ایران هستند، ممکن است اقداماتی برای مقابله با این تهدیدات انجام دهند. این سناریو احتمال بروز درگیریهای نظامی یا تشدید رقابتهای تسلیحاتی را در پی خواهد داشت، که به شدت بر امنیت و ثبات منطقه تأثیر خواهد گذاشت(فیتزپاتریک، ۲۰۱۹). در صورت عدم موفقیت در احیای برجام و شکست مذاکرات، مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه میتواند شدت یابد. با افزایش نگرانیها از دستیابی ایران به سلاح هستهای، کشورهای دیگر منطقه به ویژه عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه ممکن است به سمت توسعه برنامههای هستهای خود بروند. عربستان سعودی پیشتر اعلام کرده بود که در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای، این کشور نیز به دنبال توسعه تواناییهای هستهای خواهد بود. چنین روندی میتواند به یک مسابقه تسلیحاتی هستهای در خاورمیانه منجر شود که در آن کشورهای مختلف منطقه برای دستیابی به سلاحهای هستهای یا فناوریهای مرتبط با آن رقابت کنند. این مسابقه تسلیحاتی نه تنها به افزایش خطر جنگهای هستهای محدود خواهد شد، بلکه باعث تشدید رقابتهای نظامی و افزایش تنشها در منطقه خواهد شد (کوردزمن و اولین، ۲۰۱۸). در نتیجه، این سناریو میتواند ثبات سیاسی و اقتصادی خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد و موجب گسترش بیثباتی و بحرانهای اجتماعی در کشورهای مختلف این منطقه شود.
در نهایت، سناریویی که احتمال وقوع آن نیز وجود دارد، به پیچیدگیهای منطقهای و جهانی مربوط میشود که ممکن است به افزایش نقش قدرتهای جهانی در مدیریت بحران هستهای ایران منجر شود. قدرتهای جهانی همچنان ممکن است برای جلوگیری از تشدید بحران، فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی را بر ایران و کشورهای دیگر منطقه وارد کنند. این فشارها میتواند باعث تغییر در سیاستهای داخلی ایران یا کشورهای منطقه و تغییر در موازنه قدرتهای جهانی در خاورمیانه شود. در این وضعیت، ممکن است تصمیمات جدید و مذاکرات جدیدی در راستای کاهش تنشها در منطقه و محدود کردن توسعه هستهای ایران شکل بگیرد (پولاک، ۲۰۱۹).
پیشنهادات برای کاهش تنش ها و ایجاد ثبات در خاورمیانه
برای کاهش تنشها و ایجاد ثبات در خاورمیانه، لازم است که راهکارهای جامع و چندجانبه اتخاذ شود که به نفع تمامی بازیگران منطقهای و بینالمللی باشد. یکی از مهمترین پیشنهادات، افزایش دیپلماسی و گفتوگو میان کشورهای منطقه و نیز قدرتهای جهانی است. برگزاری نشستها و مذاکرات مستمر بین ایران، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، اسرائیل و دیگر کشورهای ذینفع میتواند به کاهش سوءتفاهمها و کاهش رقابتهای تسلیحاتی کمک کند. این مذاکرات باید تحت حمایت و نظارت سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا برگزار شود تا از بیطرفی و انصاف در فرآیند دیپلماسی اطمینان حاصل گردد. بهویژه در موضوعاتی مانند برنامه هستهای ایران و بحرانهای امنیتی در یمن و سوریه، دیپلماسی فعال میتواند نقش مؤثری در کاهش تنشها ایفا کند (کوردزمن و اولین، ۲۰۱۸).
در کنار دیپلماسی، تقویت سازوکارهای منطقهای برای مدیریت بحرانها و پیشگیری از جنگها از دیگر پیشنهادات است. تشکیل سازمانهای منطقهای مانند شورای همکاری خلیج فارس (GCC) یا حتی توسعه نهادهای جدید با حضور ایران میتواند به تقویت همکاریهای اقتصادی، امنیتی و سیاسی میان کشورهای منطقه کمک کند. چنین سازوکارهایی میتوانند فضایی برای تبادل اطلاعات امنیتی، پیشگیری از درگیریهای نظامی و همکاری در زمینههای اقتصادی و انرژی فراهم کنند. بهویژه در زمینههای امنیتی، ایجاد ساختارهای مشترک برای مقابله با تهدیدات تروریستی و حمایت از ثبات منطقهای، میتواند به پیشگیری از تنشها و بحرانها کمک کند (فیتزپاتریک، ۲۰۱۹).
یکی دیگر از پیشنهادات برای کاهش تنشها، کاهش رقابتهای تسلیحاتی و توافقهای محدودکننده تسلیحات است. کشورهای منطقه باید به توافقاتی در زمینه محدود کردن و نظارت بر برنامههای تسلیحاتی خود دست یابند. ایجاد توافقات شفاف و پایبند به اصول شفافیت در تولید و خرید سلاحها میتواند از ایجاد مسابقه تسلیحاتی در منطقه جلوگیری کند و به ثبات امنیتی در خاورمیانه کمک نماید. علاوه بر این، افزایش اعتمادسازی میان کشورهای منطقه از طریق توافقات امنیتی و اقتصادی میتواند به جلوگیری از رقابتهای بیرویه تسلیحاتی منجر شود. (کاتزمن، ۲۰۲۰).
از دیگر راهکارها برای کاهش تنشها، حمایت از پروژههای اقتصادی و اجتماعی در منطقه است. بهویژه در کشورهای با بحران اقتصادی مانند یمن، سوریه و عراق، ایجاد پروژههای مشترک اقتصادی میتواند به کاهش فقر و بیکاری و تقویت اعتماد عمومی به دولتها و نهادهای بینالمللی کمک کند. این پروژهها میتوانند در زمینههای زیرساختی، انرژی و توسعه مناطق محروم در منطقه متمرکز باشند. اینگونه اقدامات نهتنها موجب بهبود وضعیت اقتصادی میشود، بلکه بستری برای کاهش تنشها و ایجاد زمینههای همکاری میان کشورها فراهم میآورد. (پولاک، ۲۰۱۹).
در نهایت، افزایش نقش سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و دیگر نهادهای جهانی در مدیریت بحرانهای منطقهای بسیار حیاتی است. این سازمانها میتوانند از طریق اعمال فشار دیپلماتیک و اقتصادی، نظارت بر توافقات، و ارائه کمکهای انساندوستانه، به مدیریت بحرانها کمک کنند. سازمان ملل متحد و اتحادیه اروپا در گذشته نشان دادهاند که قادرند در پیشگیری از درگیریها و ایجاد ثبات در مناطقی چون لبنان و عراق نقش مؤثری ایفا کنند و به همین ترتیب میتوانند در دیگر بخشهای خاورمیانه نیز راهکارهایی برای کاهش تنشها ارائه دهند(فیتزپاتریک، ۲۰۱۹).
نتیجه گیری
بحران هستهای ایران از ابتدا تاکنون تأثیرات عمیقی بر امنیت، سیاست، و اقتصاد منطقه خاورمیانه داشته است. این بحران به طور خاص باعث تغییرات در ساختارهای ژئوپلیتیکی و نظامی منطقه شده و تنشهای زیادی را در روابط ایران با کشورهای همسایه و دیگر قدرتهای جهانی بهوجود آورده است. برنامه هستهای ایران با ایجاد نگرانی در خصوص احتمال دستیابی ایران به سلاح هستهای، باعث شده که کشورهای منطقهای همچون اسرائیل و عربستان سعودی به شدت نگران از پیامدهای آن باشند و این امر موجب رقابت تسلیحاتی و تحولات امنیتی پیچیده در منطقه شده است(کوردزمن و اولین، ۲۰۱۸). از جنبه اقتصادی، تحریمهای بینالمللی علیه ایران بهویژه از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا، فشار زیادی بر اقتصاد این کشور وارد کرده است و در عین حال بر بازارهای جهانی انرژی و اقتصاد کشورهای همسایه تأثیرات منفی گذاشته است. کاهش صادرات نفت ایران و محدود شدن روابط اقتصادی این کشور با کشورهای دیگر، بهویژه در خاورمیانه، موجب بیثباتی اقتصادی در منطقه شده است(کاتزمن، ۲۰۲۰). در ابعاد سیاسی، بحران هستهای ایران باعث افزایش رقابتهای ژئوپلیتیکی در منطقه شده است. کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی، به دنبال تقویت امنیت خود از طریق اتحاد با ایالات متحده و کشورهای دیگر غربی هستند. در عین حال، ایران بهعنوان یک بازیگر اصلی در منطقه، به تقویت روابط خود با گروههای نیابتی و حامیان خود در کشورهای مختلف منطقه پرداخته است که این امر به گسترش بحرانها و درگیریها در سوریه، یمن و عراق منجر شده است (فیتزپاتریک، ۲۰۱۹). نتایج این بحران میتواند در آینده نیز ادامه یابد. از یک سو، احیای برجام و بازگشت به توافق هستهای میتواند به کاهش تنشها و ایجاد فضایی برای همکاریهای بیشتر در منطقه منجر شود. در صورت موفقیت این فرآیند، ممکن است ایران و کشورهای منطقه شاهد بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش تنشهای سیاسی و نظامی باشند (پولاک، ۲۰۱۹). از سوی دیگر، در صورتی که مذاکرات به شکست انجامد و ایران بهطور مستقل در مسیر توسعه تسلیحات هستهای حرکت کند، احتمال مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه افزایش خواهد یافت و این امر میتواند به بروز جنگهای جدید یا تشدید درگیریها در کشورهای مختلف منطقه منجر شود. بر اساس این یافتهها، برای سیاستگذاران جهانی و منطقهای، این بحران نیاز به سیاستگذاریهای دقتآمیز دارد که بتواند از یکسو به ثبات و امنیت منطقه کمک کند و از سوی دیگر از گسترش تسلیحات هستهای جلوگیری نماید. در این راستا، تداوم دیپلماسی و تعاملات بینالمللی، تقویت سازوکارهای امنیتی منطقهای و ایجاد سازوکارهای نظارتی بر برنامههای هستهای کشورها میتواند راهحلهایی برای مدیریت بحرانهای آینده ارائه دهد (کوردزمن و اولین، ۲۰۱۸).
فهرست منابع
1. کرونینگ، م. (۱۳۹۳). زمان حمله: تهدید هستهای ایران. انتشارات سنت مارتین.
2.آینهورن، ر. و سیدهو، د. پ. س. (۱۳۹۴). توافق هستهای ایران: پیامدها برای امنیت و عدم اشاعه در خاورمیانه. انتشارات مؤسسه بروکینگز.
3. میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمه: د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.
4. والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمه: ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.
5. میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمه: د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.
6.آینهورن، ر. و سیدهو، د. پ. س. (۱۳۹۴). توافق هستهای ایران: پیامدها برای امنیت و عدم اشاعه در خاورمیانه. انتشارات مؤسسه بروکینگز.
7. والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمه: ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.
8. میرشیمر، ج. (۱۳۸۶). تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ. ترجمه: د. زارع. انتشارات دانشگاه تهران.8
9. والت، س. (۱۳۸۷). اصول واقعگرایی تهاجمی و امنیت منطقهای. ترجمه: ع. امیری. انتشارات امیرکبیر.
11. کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.
12. فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج.
13. اسمال، ا. (۲۰۲۱). نقش چین در خاورمیانه: بین عملگرایی و جاهطلبی.
14. پیروزی، ن. (۲۰۲۰). اتحادیه اروپا و توافق هستهای ایران: در جستجوی وحدت. موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا.
15. کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.
16. کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.
17. پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقهای.
18.فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر.
19. اتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.
20. فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر. روتلج.
21. کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.
22. پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقهای.
23. کاتزمن، ک. (۲۰۲۰). تحریمهای ایران. سرویس پژوهشی کنگره ایالات متحده.
24. کوردزمن، آ. اچ. و اولین، ن. (۲۰۱۸). ایران و رقابت استراتژیک در خلیج فارس. مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی.
25فیتزپاتریک، م. (۲۰۱۹). بازارهای سیاه هستهای: پاکستان، ای.کیو. خان و افزایش شبکههای تکثیر.
26. پولاک، ک. (۲۰۱۹). جنگ ایران و عربستان: خاورمیانه جدید و آینده جنگ منطقه ای .
[1] . دانشجوی دکتری علوم سیاسی(گرایش مسائل ایران)،گروه علوم سیاسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران. sara.dashti1358@gmail.com
[2] . گروه علوم سیاسی، واحد تاکستان، دانشگاه آزاد اسلامی، تاکستان، ایران. (نویسنده مسئول). sghaempanah89@gmail.com
[3] . گروه علوم سیاسی، واحد کرمانشاه، دانشگاه آزاد اسلامی، کرمانشاه، ایران.
Sbahrami59@gmail.com