تحلیل قابلیت دسترسی نظام سکونت و فعالیت به شبکه حملونقل با رویکرد عدالت فضایی؛ مورد مطالعاتی منطقه کلانشهری تهران
الموضوعات : فصلنامه علمی و پژوهشی پژوهش و برنامه ریزی شهری
دانیال دهقانی
1
(پژوهشگر برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.)
هاشم داداش پور
2
(دانشیار برنامه ریزی شهری و منطقه ای، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.)
امیررضا ممدوحی
3
(دانشیار برنامه ریزی حمل و نقل، دانشکده عمران و محیط زیست دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.)
الکلمات المفتاحية: عدالت فضایی, قابلیت دسترسی, تحرک بالقوه, منطقه کلانشهری, ناحیه کلانشهری,
ملخص المقالة :
با اتمام هزارهی دوم میلادی مناطق کلانشهری با جذب جمعیت و فعالیت با دگرگونیهای بنیادینی روبهرو شدهاند؛ از مهمترین پیامدهای این فرآیند، میتوان به بیعدالتی در توزیع فرصتهای شغلی و عدمدسترسی گروههای جمعیتی و سکونتگاههای حاشیهای به آنها اشاره کرد. پژوهش حاضر درصدد بهبود قابلیت دسترسی به شبکهی حملونقل برای گروههای جمعیتی با بیشترین نیاز در منطقه کلانشهری تهران میباشد. این پژوهش از راهبرد استقرایی و روش تحقیق کمی برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش استفاده میکند. دادههای جمعآوریشده از مرکز آمار و سازمان راهداری و حملونقل جادهای ایران با استفاده از سیستم مختصات تحرک بالقوه و قابلیت دسترسی به اشتغال با روشهای تجمعی و گرانشی و، عدمکارایی قابلیت دسترسی با استفاده از شاخص انصاف قابلیت دسترسی در نرمافزارهای Arc GIS و Excel تحلیل شدهاند. یافتهها حاکی از آنند که قابلیت دسترسی به اشتغال در منطقه کلانشهری تهران، با فاصله از نوار مرکزی کاهش مییابد و بسیاری از پهنههای شمالی و شمال غربی با عدمکارایی قابلیت دسترسی مواجه هستند. درصد افراد زیر-آستانههای بسندگی به ترتیب با کاهش آستانهی بسندگی از 50% تا 10% از حدود 48% به حدود 2% و سهم پهنههای زیر-آستانه از 3.5% به حدود 1% کاهش مییابد. سهم جمعیت زیر-آستانه از کل جمعیت برای آستانههای مذکور در در آستانهی 50% حدود 13% و در آستانهی 10%به 0.5% میرسد؛ این گروههای جمعیتی به صورت بالقوه مستحق بهبود در قابلیت دسترسیِشان هستند. اما در نهایت با جمعبندی روشها در آستانههای بسندگی پنجگانه، سکونتگاههای آسارا، طالقان، لواسان بزرگ، نساء، برغان، جوستان، پایین طالقان و میان طالقان با جمعیتی بالغ بر 47678 نفر در اولویت بهبود قابلیت دسترسی قرار دارند.
Sen, A. (1983). Poor, Relatively Speaking. Oxford Economic
_||_