نقش شهرهای میانی در توسعه منطقهای (مطالعه موردی شهر یاسوج)
حسن احمدی
1
(
عضو هیئت علمی گروه آموزشی شهرسازی،دانشکده هنر و معماری،دانشگاه گیلان
)
امین ربانی اصل
2
(
دانش آموخته ای کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری،دانشگاه سیستان و بلوچستان
)
اسماعیل جماند
3
(
دانش آموخته ای کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری،دانشگاه تهران مرکز
)
الکلمات المفتاحية: توسعه منطقه ای, اقتصاد منطقهای, شهرمیانی, شهریاسوج,
ملخص المقالة :
امروزه در ساخت شهرها و تعیین اندام جغرافیایی آنها، به تعادل شهر و ناحیه، روابط متقابل شهر و روستا، توان فضایی و تعادل انسان و محیط میاندیشند. ایجاد و رویش قارچگونة شهری با اندام بلند جغرافیایی در نواحی کشور، آنجا که روستاها پراکنده و نافشرده هستند و روابط ارگانیکی بین شهر و روستا وجود ندارد به فروپاشی این تعادلها خواهد انجامید. هدف از این مقاله بررسی و تأثیر شهر میانی یاسوج در توسعه منطقهای استان کهگیلویه و بویراحمد است. با توجه به عناصر مورد بررسی،اهداف تحقیق و ماهیت موضوع، نوع پژوهش«کاربردی» با روش تحلیلی-ارزیابی است.اطلاعات مورد نظر از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ، آمارنامهها و مطالعات کتابخانهای گرداوری شده است. و برای تحلیل دادهها ، از روشها و مدلهای کمی مانند: روش آنتروپی،مدل رتبه_اندازه، ضریب مکانی، تغییر سهم، حوزه نفوذ و ضریب کشش پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش برای رسیدن به تعادل در سطح استان نیازمند به کارگیری راهکارهایی برای تعادل و استقرار امکانات و خدمات در سایر شهرهای استان میباشد. استقرار امکانات و خدمات در شهرهای با جمعیت کم علاوه بر جلوگیری از مهاجرت به سه شهر یاسوج،دوگنبدان و دهدشت از فاصله جمعیتی شهر یاسوج با دیگر شهرها خواهد کاست. در بررسی صورت گرفته نتایج نشان میدهد که تمرکز جمعیت، امکانات و خدمات اقتصادی- اجتماعی در سه شهر یاسوج، گچساران و دهدشت بیش از دیگر شهرهای استان بوده و عدم تعادل شدیدی در سطح شهرهای استان وجود دارد. همچنین در روند ساختار اقتصادی شهر یاسوج در دورههای مختلف با افزایش بخش خدمات و صنعت و کاهش بخش کشاورزی روبرو هستیم ، بنابراین تقویت شهر یاسوج و شهرهای زیر بیست هزارنفر استان که 85 درصد شهرهای استان را شامل میشوند می تواند راهکار مناسبی برای رسیدن به ساختار فضایی متعادل در سطح استان باشد.
_||_