مستندات فقهی بیانیه گام دوم انقلاب
الموضوعات :احمدعلی سرحدی 1 , محمود قیوم زاده 2 , نادر مختاری فراکتی 3 , زینب سنچولی 4
1 - دانشجوی دکتری، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران.
2 - استاد، گروه معارف و حقوق، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
3 - استادیار، گروه الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
4 - استادیار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی،زاهدان، ایران.
الکلمات المفتاحية: مستند, فقه, بیانیه گام دوم, انقلاب اسلامی, ایران,
ملخص المقالة :
انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه ی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمانه ای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش ها و به دست آوردن پیشرفت های خیره کننده، همواره سربلند دیده اند.در چنین نقطه ی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه ی گذشته پرداخته و توصیه هایی اساسی به منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده اند. لذا هدف تحقیق مستندات فقه ی بیانیه گام دوم انقلاب است. با توجه به مبنای شیعی انقلاب اسلامی ایران و پویایی فقه ،آن روزآمدی و تقریر جدید از اندیشه اسلامی همراه با حفظ اصالت دینی یکی از شاخصه های اصلی آن است از جمله نقش های مؤثر رهبر در پایداری ،انقلاب انتخاب نوع حکومت پس از انقلاب است. ماهیت و ایدئولوژی ای که نیروهای انقلابی را بسیج کرده و نهایتاً منجر به وقوع انقلاب شده، در تعیین حکومت بسیار مؤثر .است در ميان توصيه هاي هفت گانه کليدي رهبري به جوانان در بيانيه گام دوم، چهارمين محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد. مبتني بر اين بند: «اين دو لازم و ملزوم يکديگرند الزامات تحقق عدالت در گام دوم انقلاب، تحقق هر يک از ارزشهاي اجتماعي در جامعه نيازمند الزاماتي است . استقامت بر اصول و آرمان ها یکی دیگر از نقش های اساسی رهبران انقلاب اسلامی ایران در پایداری آن است یکی از مقوله هایی که رهبران انقلاب اسلامی ایران بر اساس آموزه های دینی آن را به جهان اسلام عرضه کردند فرهنگ مقاومت و استقامت در برابر مستکبران و ایجاد خودباروری، افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای جامعه و عدالت و مبارزه با فساد است.
• اشرفی و سلامت ، اکبر، طیبه .(۱۳۹۴) رهبری و حفظ انقلاب در ایران و مصــر»، مجله جستارهای سیاسی معاصر، س ۶، ش ۲.
• امینی سید جواد، مبینی، محمد، ۱۳۹۸، مفهوم راهبردی نظریه نظام انقلابی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش های انقلاب اسلامی، انجمن علمی انقلاب اسلامی ایران، سال ۸، شماره ۳۰، ص ۲۳-۴۸
• بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران، ۲۲/۱۱/۱۳۹۷، نشر معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه بیرجند
• جعفريان، رسول( 1380)، دين و سياست در دورهي صفوى، قم: بوستان كتاب.
• خميني(ره)، امام روح االله موسوي (1381)، صحيفهي امام، تهران، موسسهي تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)،
• دارابي ، علي (1389)، جريان شناسي سياسي در ايران ، چاپ هفتم ، تهران : انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و
• رحماني، محمدرضا (1374)، «ملاكات احكام و احكام حكومتي»، احكام حكومتي و زمان و مكان، مجموعه
• شريعتي، روح االله(1382)، «چيستي قواعد فقه سياسي » مجله علوم سياسي، سال ششم، شماره 1 (پياپي 21)،
• شريعتي، روح االله(1382)، «چيستي قواعد فقه سياسي » مجله علوم سياسي، سال ششم، شماره 1 (پياپي 21)،
• صدر، محمدباقر(1401ق) اقتصادنا، بيروت: انتشارات دار التعارف للمطبوعات.
• كدي ، نيكي (1381) ، ريشه هاي انقلاب ايران ، ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
• گلپايگاني، محمدرضا(1383 ق) ، الهداية من له الولاية، به قلم احمد صابري همداني، قم.
Biannual journal of jurisprudential principles of Islamic law Vol.16 no.2 autumn and winter 2023 Issue 32
|
Research Article
Jurisprudential documentation of the statement of the second step of the revolution
Ahmad Ali Sarhadhi1, Mahmoud Qayyumzadeh2, Nader Mokhtari Farakti3, Zainab Sancholi4
Received: 2022/10/28 Accepted: 2023/03/12
Abstract
The Great Islamic Revolution of Iran passed the 40th anniversary of its victory and entered the fifth decade of its life, which although its arrogant enemies had a false assumption in their heads, but its friends all over the world, hopefully, overcome the challenges and gain Stunning progress has always been proudly seen. At such a turning point, the wise leader of the Islamic Revolution issued the "Statement on the Second Step of the Revolution" and in order to continue this clear path, explained the tremendous achievements of the past fourteen decades and provided basic recommendations for the "Great Jihad to build a great Islamic Iran". Therefore, the purpose of researching jurisprudential documents is the declaration of the second step of the revolution. According to the Shiite basis of the Iranian Islamic Revolution and the dynamics of jurisprudence, the modernity and new interpretation of Islamic thought along with the preservation of religious authenticity is one of its main characteristics, including the effective roles of the leader in stability, the revolution is the choice of the type of government after the revolution. The nature and ideology that mobilized the revolutionary forces and ultimately led to the revolution is very effective in determining the government. Among the seven key leadership recommendations to the youth in the second step statement, the fourth axis is dedicated to "justice and fighting corruption". Based on this paragraph: "These two are mutually necessary requirements for the realization of justice in the second step of the revolution, the realization each of the social values in the society requires requirements.Persistence on the principles and ideals is another essential role of the leaders of the Islamic Revolution of Iran in its stability. One of the categories that the leaders of the Islamic Revolution of Iran presented to the Islamic world based on their religious teachings is the culture of resistance and endurance against the arrogant and the creation of self-fertility, a significant increase in spirituality and ethics in the atmosphere of society, justice and the fight against corruption.
Keywords: Iran's Islamic Revolution, Ayatollah Khamenei, Imami jurisprudence, justice, negation of oppression, defense of the oppressed.
[1] - PhD student, Department of Fiqh and Fundamentals of Islamic Law, Zahedan Branch, Islamic Azad University, Zahedan, Iran.
[2] - Professor, Department of Education and Law, Saveh Branch, Islamic Azad University, Saveh, Iran. (corresponding author) maarefteacher@yahoo.com
[3] - Assistant Professor, Department of Theology and Islamic Studies, University of Sistan and Baluchistan.
[4] - Assistant Professor, Fiqh and Fundamentals of Islamic Law Department, Zahedan Branch, Islamic Azad University, Zahedan, Iran.
مقاله پژوهشی
مستندات فقهی بیانیه گام دوم انقلاب
احمد علی سرحدی1 ، محمود قیوم زاده2، نادر مختاری فراکتی3، زینب سنچولی4
چکیده
انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمانه ای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و به دست آوردن پیشرفتهای خیره کننده، همواره سربلند دیده اند. در چنین نقطه عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه گام دوم انقلاب» و برای ادامه این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهاردهه گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی به منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده اند. لذا هدف تحقیق مستندات فقهی بیانیه گام دوم انقلاب است. با توجه به مبنای شیعی انقلاب اسلامی ایران و پویایی فقه، آن روزآمدی و تقریر جدید از اندیشه اسلامی همراه با حفظ اصالت دینی یکی از شاخصه های اصلی آن است از جمله نقش های مؤثر رهبر در پایداری ،انقلاب انتخاب نوع حکومت پس از انقلاب است. ماهیت و ایدئولوژی ای که نیروهای انقلابی را بسیج کرده و نهایتاً منجر به وقوع انقلاب شده، در تعیین حکومت بسیار مؤثر است. در ميان توصيه هاي هفت گانه کليدي رهبري به جوانان در بيانيه گام دوم، چهارمين محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد. مبتني بر اين بند: «اين دو لازم و ملزوم يکديگرند الزامات تحقق عدالت در گام دوم انقلاب، تحقق هر يک از ارزشهاي اجتماعي در جامعه نيازمند الزاماتي است. استقامت بر اصول و آرمانها یکی دیگر از نقشهای اساسی رهبران انقلاب اسلامی ایران در پایداری آن است. یکی از مقولههایی که رهبران انقلاب اسلامی ایران بر اساس آموزههای دینی آن را به جهان اسلام عرضه کردند فرهنگ مقاومت و استقامت در برابر مستکبران و ایجاد خودباروری، افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای جامعه و عدالت و مبارزه با فساد است.
واژگان کلیدی: انقلاب اسلامی ایران، آیت الله خامنه ای، فقه امامیه، عدالت، نفی ظلم، دفاع از مظلوم.
[1] - دانشجوی دکتری، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی، زاهدان، ایران. ahmadsarhad7466@gmail.com
[2] - استاد، گروه معارف و حقوق، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران. (نویسنده مسئول) maarefteacher@yahoo.com
[3] - استادیار، گروه الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه سیستان و بلوچستان. d.r-mokhtariafra@theo-usb.as.ir
[4] - استادیار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی،زاهدان، ایران. zsanchooli@yahoo.com
بیانیه گام دوم انقلاب از اسناد مهم و با اهمیت جمهوری اسلامی ایران است که توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی ) ، در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر شده است. محتوای این سند علاوه بر اشاره به تاریخ گذشتهی ایران، دستاوردهای چهل سالهی انقلاب را نیزترسیم نموده و با اشاره به اهداف پیش رو چشمانداز تازهای را برای ساختن ایران اسلامی در گام دوم ارایه میدهد. از محورهای حایز اهمیت این بیانیه "سیاست" است که اگر بر پایهی معیارهای دینی و اسلامی باشد جامعه و حکومت و مردم را به مسیر روشن هدایت خواهد کرد. یکی از مهمترین مسایلی که در این سند حیاتی مورد بررسی رهبر جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است استقلال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که البته چنین امری با تکیه بر قاعدهی نفی سبیل محقق خواهد شد. بدین ترتیب که هرگونه سلطه خارجی و غیرمسلمان را نفی کرده و فیلتری است که از هجوم و نفوذ هجمههای اغیار و دشمنان و بیگانگان جلوگیری خواهد کرد. بیانیه گام دوم انقلاب بیش از آن که منشوری جهت ارتقای آگاهی مردم ایران باشد،راهبردی است که به نهادینه سازی انقلاب بر پایه بهره گیری از گذشته تاریخی ایران،دستاوردهای بشری و تجربه چهل سال اول انقلاب می اندیشد. به طور قطع، تحقق مفاد این بیانیه، به راهبردهایی نیازمند است که با شناخت واقعی از عناصر قدرت نرم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، به دنبال راه دستیابی به تمدن نوین اسلامی است. مقام معظّم رهبری در مورد بیانیّه گام دوّم فرموده اند: «من روی این بیانیّه خیلی زحمت کشیده ام ... من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی میگویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ولی راجع به این میگویم این کار را بکنند».
از اولین توصیهها در این بیانیه، توصیه به علم و پژوهش است که در این راستا مقام معظم رهبری میفرمایند: ما راهی را آغاز کردهایم و باید از قلههای دانش جهانی عقب نمانیم. این رهنمود شامل آموزش، تحصیل، پژوهش در علوم انسانی و علوم تجربی و بقیهی علوم است. در قرآن کریم و روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ در فضیلت علم و علم آموزی سخنان زیبایی وجود دارد: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ؛ خدا که همواره به عدل قیام دارد گواهی می دهد که جز او هیچ معبودی نیست و ملائکه و صاحبان دانش نیز (شهادت می دهند). رسیدن به مرتبه درک توحید پروردگار و شهادت به آن، برای صاحبان علم امکان پذیر است و این در فضیلت و ضرورت علم به تنهایی کافی است. چون علم چنین ثمره دلپذیری دارد.
دومین توصیه رهبر انقلاب، توجه و اهتمام به معنویت و اخلاق است که منظور از معنویت برجسته کردن ارزشهای دینی از قبیل اخلاص، ایثار، توکل، ایمان و...در جامعه است. با تأکید بر اینکه نباید از برجسته کردن ارزشها یک تکلیف فردی را اراده کنیم، بلکه مراد و مقصود تکلیف اجتماعی است و در ادامه دولت و حاکمیت هم موظف میشود تا ارزشهای معنوی را پاس بدارد و در حفظش اهتمام ورزد.
همه آنچه راجع به استقلال اقتصادی، سلامت اقتصادی یا مذهب اقتصادی در اختیار داریم مورد بررسی و بازنگری در بیانیه گام دوم انقلاب است. آیه ۱۳۹ آل عمران از جمله آیاتی است که میتوان مولفههای اقتصاد مقاومتی را از آن استخراج کرد؛ خداوند در این آیه میفرماید که مومنان نباید سست و غمگین شوند زیرا آن ها اگر ایمان داشته باشند، قطعا پیروز خواهند شد. چهارمین مورد بحث عدالت و مبارزه با فساد است که در جای جای فقه و مناسب دینی و اسلامی از کتاب گرفته تا سنت، به رعایت عدل و مبارزه با فساد پرداخته شده است. در جامعه اسلامی باید به جایی برسیم که همانطور که فساد هزینه دارد، کارگزار نظام شدن هم هزینه داشته باشد. ر سوره آلعمران و در آیه 110 آمده است، «کنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکتابِ لَکانَ خَیراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ». در تفسیر این آیه شریفه در کتاب تفسیر نور هم به این نکته اشاره شده که سفارش به خوبیها بدون مبارزه با فساد، کم نتیجه است.
پنجمین مورد در بیانیه گام دوم مسئله استقلال و آزادی است؛ آزادی ملت از نهادهای قدرت جهانی که تبعا به استقلال هم برمیگردد. در اسلام و از منظر فقه روایات فراوانی راجع به استقلال وجود دارد که در مناسبات روزمره زندگی حتی در پوشیدن لباس هم وارد شده است.قران کریم در اینباره می فرماید وَ یضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیهِمْ؛ «و از دوش آنان قید و بندهایی را که برایشان بوده است، برمی دارد».
ششمین مسئله در بیانیه گام دوم، بحث عزت ملی، روابط خارجی و با دشمن است که قبلا تحت عنوان حکمت، عزّت و مصلحت عنوان شده بود. وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ: به كسانى كه[به آيات خدا و پيامبر و مردم مؤمن] ستم كردهاند، تمايل نداشته و تكيه مكنيد كه آتش[دوزخ] به شما خواهد رسيد و در آن حال شما را در برابر خدا هيچ سرپرستى نيست، سپس يارى نمىشويد. قرآن کریم، بیان گر همه نیازهای بشر و نقشه راه زندگی ماست. بر این آخرین بند از توصیههای ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب، بحث سبک زندگی است و اینکه از دیدگاه فقهی آیا در اسلام سبک خاصی از زندگی وجود دارد یا خیر؟ آداب و رسوم و سبکهای مختلف زندگی در گوشه گوشه ایران و جهان میتواند وجود داشته باشد اما اسلام با توجه به نگاهی که به گستره شریعت داریم دارای سبک خاص زندگی است و البته شایان ذکر است که اسلام با آداب و رسوم هم کنار میآید.
1- مبانی فقهی بیانیه گام دوم انقلاب
1- مبنای عدالت
عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»(معین، محمد1386، فرهنگ معین، واژه عدل)، «به تساوی تقسیم کردن»(لویس معلوف، المنجد، ماده عدل) ، «رعایت برابری در پاداش و کیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیک است پاداش، و اگر بد است است کیفر داده شود»(راغب اصفهانی، حسین بن محمد1416ق، ص۳۲۵). شهید مطهری رحمةاللهعلیه از واژه عدالت و ظلم، که درباره انسان به کار میرود، چنین ترسیمی ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را که نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد، به حقوق آنها تجاوز نمیکند، هیچگونه تبعیضی میان افراد قائل نمیگردد، در آنچه مربوط به حوزه حکومت و اداره او است، با نهایت بیطرفی، به همه به یک چشم نگاه میکند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین کسی را دارای نوعی از کمال (یعنی عدالت) میدانیم و روش او را قابل «تحسین» میشماریم و خود او را عادل میدانیم. در مقابل، فردی را که نسبت به حقوق دیگران تجاوز میکند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل میشود، طرفدار ستمگران و ستمکشان «بی تفاوت» است، چنین کسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری میدانیم و خود او را «ظالم» میخوانیم و روش او را لایق «تقبیح» میشماریم(مطهری، مرتضی1399، ص۴۵).
"العَدالة" و "المُعادَلة" لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن عدل به مساوات در آن مورد هم به کار میرود. "عَدْل" در چیزهایی که با بصیرت و آگاهی درک میشود، به کار میرود مثل احکام و عِدْل و "عدیل" در چیزهایی است که با حواس درک میشوند مثل اوزان، اعداد و پیمانهها (راغب اصفهانی، 1416، ج۱، ص۳۲۵). "عدل" ضد ظلم و جور و هم معنی قسط است، ریشه و مشتقات عدل نزدیک به سیبار در قرآن ذکر شده و این تکرار اشاره دارد به اینکه قرآن دربارۀ عدل توجه فراوانی دارد (شرباصی، احمد،1393، ج۱، ص۴۳).
"عدل" به معنای رعایت حقوق دیگران در برابر ظلم و تجاوز به کار میرود از اینرو عدل را به معنی"اعطاء کل ذی حقٍ حَقَّه" گرفتهاند، و برخی در معنای عدل توسعه دادهاند و آن را به معنای «هر چیزی را در جای خود نهادن یا هرکاری را به وجه شایسته انجام دادن» به کار بردهاند (فوادیاندامغانی، رمضان1382، ص۲۷).
عدالتی که جزء اصول مذهب است یکی از صفات خداست و در اصل خداشناسی که نخستین اصل از اصول دین است مندرج میباشد، ولی ممتاز ساختن آن بسیار پر معنی است به همین دلیل در مباحث اجتماعی اسلام روی هیچ اصلی به اندازۀ عدالت تکیه نشده است(دبیری، محمدی،1380، ص۲۱۲). خدای متعال، نسبت به هیچ کس ظلم و ستم نمیکند و کاری را که عقل سالم آن را زشت میشمارد، انجام نمیدهد(فوادیاندامغانی، رمضان1382، ص22). خداوند عادل است و جهان را بر مبنای عدالت آفریده است روزی مردم را اندازهگیری فرموده و از روی عدالت به هرکدام نصیبی از وسعت رزق و تنگدستی داده است، جز به عدالت فرمان نمیدهد و به ستم پاداش کسی را ضایع نخواهد کرد(داوودی، محمد،1400، ص۱۸۰).
افعال انسان در عدالت، به میانهروی و اعتدال انجام میشود و این از شریفترین و برترین فضیلتهاست، زیرا جامع همه فضایل و ملازم آنهاست، عدالت اخلاق، در حقیقت شامل تعادل و عدالت میان قوای درونی انسان و انعکاس آن بر رفتار ظاهری است و مصداق آن انبیاء (علیهمالسلام) میباشند(جمعی از پژوهشگران، دایرة المعارف تشیع، ج۱۱، ص۱۷۱).
1-2- مبنای نفی ظلم
1-2-1-نفی ظلم و ظلم شناسی
در خصوص کارکرد ظلم در فقه باید گفت که بنابر تقسیم صناعی، یا باید قائل بر این بود شارع تنها عمومات را بیان کرده و ناظر به موضوعات مشخص حکم خاصی وضع ننموده است، یعنی صرفاً آنچه را که براساس فرهنگ جامعه عدل است امضا و تأیید کرده و آنچه را که بر همان اساس ظالمانه است، رد کرده است (البته نه به عنوان حکم امضایی که خود از قبیل حکم موضوعی معین است)، یا اینکه احکام خاصی دارد، اما شرط عمومی این احکام مطابقت با عدل و ظالمانه نبودن است. حال، اینکه ظالمانه نیست یا براساس معیار عرف و شناختی است که عرف جامعه از ظلم و عدل دارد یا براساس مرتکز عقلا و با در نظر گرفتن معیار عقل است. در ادامه، نظر نگارنده در چند گزار بیان میگردد:
شارع مقدس براساس مصالح و مفاسد ــ که بنابر دستگاه کلامی عدلیه مبنای احکام شرعی است ـ احکام و مقررات مشخص و معینی وضع نموده و تنها به توصیه به کلیات و عمومات اکتفا نکرده است. ظاهر آیاتی که تعبیر «تلک حدودالله» در آنهاست و همچنین، آیات و روایات دیگر مؤید این مطلب است. به علاوه اینکه، اساساً شریعت بدون احکام ثابت بیمعناست و انکار احکام ثابت منجر به انکار شریعت میشود. بهعلاوه، در بررسی نقش ظلم در استنباط فقهی، لازم است مشخص شود در فرآیندی که یک فقیه طی میکند (از مواجهه با یک موضوع و پدیده تا دانستن حکم شرعی آن) ظلم تا چه حد اثرگذار است. چنین امری بر این مبنا شکل میگیرد که دستگاه استنباط فقهی مورد پذیرش است و اینکه یک حکم شرعی مشخص وجود دارد که برای فهمیدن آن تلاش میشود. وقتی حکم شرعی مشخصی فرض نشود یا اینکه اصلاً چنین فرآیند و دستگاهی مورد قبول واقع نشده باشد، موضوعاً از بحث ما خارج است. مؤدای بعضی روایات(حرعاملی، 1409، ج 28: 16-14) این است که خداوند متعال برای هر چیزی حدی قرار داده است و اگر کسی از آن حد تعدی نماید، مستوجب حد میگردد که آن هم جعل خداوند است. حد در این روایات، در همۀ موارد به معنای مجازات نیست. علاوه بر اینکه خود حد بهعنوان مجازات را میتوان مصداقی از حد و مرزی که خداوند تعیین کرده، دانست. بر این اساس، دایرۀ حدودالله منحصر به موضوعات و موارد خاصی نیست و مثلاً تنها بخش عبادات را دربرنمیگیرد، بلکه در هر موضوعی وجود دارد. لذا حدودالله شمول دارد و خاص بعضی موارد نیست.
1-2-2- نقش ظلم
در محیط پژوهش فقهی، وقتی از نقش ظلم در سیستم استنباط سخن میگوییم، ظلم براساس حدود شناختهشدۀ همین دستگاه معنا خواهد یافت. با این نگرش، دیگر لازم نیست به عرف گفته شود نمیتواند مصادیق ظلم را بشناسد یا عقل نمیتواند تمام مصادیق ظلم را درک کند، بلکه عرف و عقل، و هر شخصی بر پایۀ شناختی که از حدود و حقوق دارد، در مورد مصادیق ظلم قضاوت میکند. حال، این حدود و حقوق است که میتواند صحیح نباشد. در سایر نظامهای حقوقی نیز چنین است. اصلاً ایرادی ندارد که وقتی شخص از منظر حقوق غربی به فقه اسلامی مینگرد قوانین آن (مثلاً ارث و قصاص و دیات) را ظالمانه بداند، چون با مبنای خودش قضاوت میکند و نباید به او گفت ظلم و عدل را نمیفهمد، بلکه باید گفت آن مبانی و حدود با مبانی ما متفاوت است و این، نکتۀ قابل بحث است. همچنان که گفته شد حدود شارع فراگیر است، اما در نظام فقهی ما اینگونه است که در بعضی از موارد (مانند غالب مباحث عبادی و بعضی موارد در معاملات و سیاسات و مجازاتها، مانند میزان ارث و حرمت ربا و تعیین حدود غرر و بحث شهادات و دیات و تفاوت دیۀ زن و مرد و غیرهم) شارع احکام را مشخصاً تعیین میکند همچنین فقهای ما پذیرفتهاند که در مواردی نیز شارع به نظر عقل و به سیرۀ عقلا اعتبار داده یا اعتبار آن را امضا کرده و یا ردع نکرده است. در اینگونه موارد، این حدود، حدود معتبر شرعی قلمداد میشوند. همینطور، در مسائلی حد و حدود عرفی ملاک واقع میگردد. پس براساس نظام فقهی فعلی ما، آنچه مجموعۀ حدود شرعی را تشکیل داده، حدودی است که شارع خود مشخصاً تعیین نموده و حدود عقلی و عرفی است که معتبر شمرده است.
نکتۀ پایانی اینکه، بعضاً سعی شده مطالبی که در خصوص نقش ظلم گفته شدــ یا مسائلی که همتراز آن در مورد عدالت بیان شده است ــ در قالب قاعدۀ فقهی ترسیم شود. لذاست که برخی از قاعدۀ عدالت یا قاعدۀ عدالت و نفی ظلم سخن گفتهاند. اینکه بخواهیم جایگاه آن را در مجموعۀ بحثهای فقهی مشخص کنیم که آیا قاعدۀ فقهی است یا فرع و مسئلۀ فقهی یا قاعدۀ اصولی یا غیر اینها، کار بجایی است و ممکن است به دلیل اختلافنظرها در مورد ملاکهایی که باعث میشود یک موضوع قاعدۀ فقهی تلقی شود دشوار هم باشد، اما به هرحال، مهمتر از جایگاهیابی این است که اصل کارکرد و استفادۀ آن چیست. هرچند شاید به قاعدۀ فقهی نزدیک باشد، چون هم در تمامی ابواب فقه کاربرد دارد و هم کاربرد آن از قبیل تطبیق است، البته اگر نقشی که برای آن در تقیید ادله و تفریع قائل شدیم، در چهارچوب قاعدۀ فقهی بگنجد. اما از اینکه ویژگیهای قاعدۀ فقهی را مفصلاً بیان کنیم و بررسی نماییم که آیا بر این بحث منطبق است یا نه، صرفنظر میکنیم. حاصل بحث این است که: یک، معنای مناسب برای واژه ظلم، تعدی از حد است، با فرض اینکه غیریت و دیگری وجود داشته باشد. دو، کاربرد در منابع دینی به همان معنای لغوی است. سه، تفاوت این کاربرد با معنای لغوی در محدود بودن مصادیق آن است، زیرا وقتی در حیطۀ دینی از ظلم سخن گفته میشود، زیر پا گذاشتن حدودی مصداق آن تلقی خواهد شد که از جانب آن دین معتبر شمرده شده باشند. چهار، مفروض در بررسی نقش ظلم این است که شارع احکام و مقررات معین و به تعبیر دیگر، شریعت وضع کرده باشد. پنج، دو زمینه برای نقش ظلم قابل بحث است؛ در تفریع مباحث فقهی و در برخورد با روایات و انصراف از بعضی مصادیق. البته سخن به اینجا تمام نمیشود و این تمام کلام در بحث نیست، زیرا اگر بخواهیم این مفهوم ارزشمند که اهمیت آن مورد نظر تمام ادیان و مذاهب و تفکرات بشری است، جایگاه مناسب خود را در نظام فقهی پیدا کند و اینطور نباشد که وقتی کسی فقه اسلامی و به طور خاص، امامی را ارزیابی میکند، این احساس به او دست دهد که فقها نسبت به ظلم و همچنین عدالت بیاعتنا بودهاند، لازم است به طور خاص این مفهوم مورد دقت قرار گیرد، نه ذیل عدل و فرع بر آن، و از آن ضروریتر، نگاهی کلان و نظریهای به مجموعۀ داشتههای فقه است.
1-3- مبنای وحدت و شورا
1-3-1- نظریه نظام انقلابی
انقلاب اسلامی همانند پدیدهای زنده و با اراده همواره انعطاف دارد و آماده تصحیح خطاهای خویش میباشد اما تجدید نظر پذیر و اهل انفعال نمیباشد به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل محسوب میکند، اما به هیچ بهانهای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم ادغام شده است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی بعد از نظامسازی به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع مینماید (بیانیه گام دوم انقلاب،۱۳۹۷،۳).
در سال ۱۳۹۷ مقام معظم رهبری نظریه نظام انقلابی را در فرازهایی از بیانیه گام دوم انقلاب مطرح نمود و در چارچوب نظریات نوین حکمرانی اسلامی مورد توجه واقع شد. به نظر میرسد این نظریه در عرصه حیات اجتماعی بشر مطرح شده است؛ که توانایی و کارآمدی دین را در اداره این حیات به اثبات میرساند و آن را نظامی، مردمی مستقل و مبتنی بر ارزشهای اصیل و نظام مبتنی بر آزادی فکر و عدالت اجتماعی معرفی میکند. از منظر ایشان بهترین شکل سازمان اجتماعی همان چیزی می باشد که ایشان آن را نظام انقلابی نامیده است. این نظریه درست در نقطه مقابل نظریه نظم نوین جهانی قرار گرفته است. استراتژیستهای آمریکایی نظیر کسینجر و برخی از چهرهها و مسئولین غیرانقلابی کشور این جمله را تکرار مینمایند که ایران باید بین دو گزینه دولت ملت بودن یا «نهضت انقلابی» بودن، یکی را انتخاب نماید. برخلاف این، در بیانیه گام دوم انقلاب بر مفهوم راهبردی «نظام انقلابی» تأکید نموده اند. این دو باهم تناقضی ندارند چون اولی ساختار را نشان میدهد و دومی آرمان را گرفتن انقلاب از جمهوری اسلامی به معنی گرفتن آرمان و هویت از آن میباشد.
عنصر اساسی پیشرفت و ارتقای یک کشور در هر سه سطح با در اختیار داشتن تودههای مردمی میباشد که بتواند ضمن افزایش آگاهیها و مهارت های سیاسی و اجتماعی آنها، بسیج و سازماندهیهای لازم را برای حمایت و پشتیبانی از سایر ملتهای مستضعف و محروم انجام بدهد. کشورهای اسلامی باید برای تحقق تمدن نوین اسلامی به همدیگر نزدیک شوند و وحدت و اخوت اسلامی داشته باشند. موقعیت دولتها در این نظریه با توجه به تمایزات، سیاسی اجتماعی و اقتصادی بین آنها در این نظریه متفاوت است و کشورهای اسلامی برای تحقق تمدن نوین انقلابی باید با نظام سلطه و استکبار به مبارزه برخاسته و رابطه خود را با غرب قطع کند در صورت ضرورت رابطه، باید مواظب باشد که در نهایت تحت استعمار و وابستگی غرب نباشد؛ نظام انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی به وجود آمده است، میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند و دامنه عمل جهانی و منطقهای دارد و ضمن داشتن تأثیر اساسی در منطقه دارای منطق قوی در مسائل جهانی میباشد(امینی و همکاران، پیشین، ۳۱)
1-3-2- نظریه علتیابی مسائل سیاسی
اصلیترین رسالت یک نظریه سیاسی جامع و مانع، تحلیل منطقی پدیده سیاسی مورد نظر به معنای تبیین ابعاد و جوانب موضوع در یک الگوی منسجم و هماهنگ است. یعنی معرفی قضایا و مسائل مرتبط با یکدیگر در مورد آن پدیده بنحوی که نهایتاً به یک علتیابی صحیح و معقول در رابطه با به وجود آمدن آن پدیده سیاسی و هم آثار و لوازمش بپردازد. در رابطه با تحلیل نظام انقلابی باید سه مسئله مورد توجه واقع شود:
- اولاً، انقلاب، یعنـی یـک حرکت بزرگ و رو به جلو که این حرکت هرگز ایستایی ندارد و به طور دائم پیش رونده میباشد و (مقام معظم رهبری، ۹/۱۲/۱۳۷۹).
- ثانیاً نظام انقلابی نمونهای منحصر به فرد از قیام یکپارچه تودههای مسلمان علیه نظام فاسد حاکم و بر اساس ایدهآلها و آرمانهای مکتب دینی میباشد و حتی تعبیر «مشابه انقلابهای دیگر هم در مورد آن صادق نیست.
- ثالثاً عدم کارایی تئوریها و چارچوبهای تحلیلی موجود که قابل انطباق بر ماهیت این نوع نظام نبوده و نمیتواند تمایز اساسی آن را با سایر رخدادهای سیاسی روشن کند. چرا که عمدتاً بر پایه نگرشهای مادی گرایانه به تحلیل انقلابها میپردازند. در روش تحلیل منطقی چهار عنصر اصلی در تحلیل عقلی یک شیء مورد سنجش قرار میگیرند که عبارتاند از:
- «مبانی» (قانون و علت مواد اجزاء و عناصر)،
- «روابط» (نحوه ترتیب اجزاء)،
- «اهداف» آثار و نتایج و غرض از این نوع نگرش سیستمی شناخت،
- «ابعاد مکانی» یـک موضوع است.
2- حاکمیت عدل
در ميان توصيه هاي هفت گانه کليدي رهبري به جوانان در بيانيه گام دوم، چهارمين محور اختصاص به «عدالت و مبارزه با فساد» دارد. مبتني بر اين بند: «اين دو لازم و ملزوم يکديگرند. فساد اقتصادي و اخلاقي و سياسي، تودهي چرکين کشورها و نظامها و اگر در بدنهي حکومتها عارض شود، زلزلهي ويرانگر و ضربهزننده به مشروعيت آنها است؛ و اين براي نظامي چون جمهوري اسلامي که نيازمند مشروعيتي فراتر از مشروعيت هاي مرسوم و مبنائيتر از مقبوليت اجتماعي است، بسيار جدّيتر و بنيانيتر از ديگر نظامها است».
معظمله يادآوري ميکنند که :«عدالت در صدر هدفهاي اوّليهي همهي بعثت هاي الهي است و در جمهوري اسلامي نيز داراي همان شأن و جايگاه است؛ اين، کلمهاي مقدّس در همهي زمانها و سرزمينها است و بهصورت کامل، جز در حکومت حضرت وليعصر (ارواحنافداه) ميسّر نخواهد شد ولي بهصورت نسبي، همه جا و همه وقت ممکن و فريضهاي بر عهدهي همه بويژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوري اسلامي ايران در اين راه گامهاي بلندي برداشته است که قبلاً بدان اشارهاي کوتاه رفت؛ و البتّه در توضيح و تشريح آن بايد کارهاي بيشتري صورت گيرد و توطئهي واژگونهنمايي و لااقل سکوت و پنهانسازي که اکنون برنامهي جدّي دشمنان انقلاب است، خنثي گردد.
2-1- الزامات تحقق عدالت در گام دوم انقلاب
تحقق هر يک از ارزشهاي اجتماعي در جامعه نيازمند الزاماتي است که عدالت نيز از اين رويه مستثني نيست. رهبر معظم انقلاب اسلامي به برخي از اين الزمات چنين اشاره دارند: «عدالت، با من بميرم، تو بميري درست نمي.شود؛ عدالت، با تعارف درست نميشود؛ اولاً قاطعيت ميخواهد، ثانياً ارتباط با مردم ميخواهد، ثالثاً سادهزيستي و مردمي بودن لازم دارد و بالاتر از همه، خودسازي و تهذيب ميخواهد؛ اين هم جزو پيش شرط ها و پيش نيازهاي اجراي عدالت است، اين الزامات بايد توسط مخاطبين بيانيه گام دوم مورد توجه قرار گيرد و براي تعيين و تحقق آن تلاش شود. به واقع اگر تحقق عدالت فريضه اي واجب و رسالتي متعالي است، تحقق مقدمات و الزامات آن نيز واجب خواهد بود. چرا که بدون تامين مقدمات تحقق اهداف ممکن نخواهد بود، مهمترين الزامات تحقق عدالت را چنين ميتوان برشمرد:
2-1-1- قوانين عادلانه
از نظر رهبر دورانديش و فرزانه انقلاب، عدالت اجتماعي بر سه رکن اساسي استوار است که معماران و طراحان نظام اجتماعي و مديران و سياستگذاران در پي ريزي بنيان ها و سازمان هاي اجتماعي بايد همواره آنها را مد نظر قرار دهند: رکن اول، قوانين عادلانه است که به نظر معتقدان به اسلام اين قوانين عادلانه فقط قوانين اسلام است، زيرا اسلام قوانين خود را از وحي خدا مي گيرد و خدا که داناي همه اسرار و رموز عالم است قوانين جامعه اسلامي را منطبق با قوانين فطرت و طبيعت جهان قرار مي دهد. و اگر قوانين الهي اجرا بشود، عدل به معناي واقعي در جامعه مستقر خواهد شد، لذا تلاشگران تحقق عدالت بايد تلاش نمايند تا در گام اول کاستيهاي قوانين موجود مرتفع گرديده و در نهايت قوانين عادلانه اي جامع تدوين شود تا معياري براي عمل قرار گيرد.
2-1-2- ساختار عادلانه
در ساحتي ديگر بايد به ساختارهاي ناصوابي که خود عاملي براي شکلگيري تبعيض و نابرابري است اشاره کرد که در بخشهاي مختلف بوروکراسي کشور وجود دارد و همچنان خروجي آن توزيع نابرابري است. تاثيرات اين ساختارها هم در عملکرد دستگاه اجرايي مشهود است و هم در دستگاه قضايي. راه حل آن نيز اصلاح ساختارها از طريق تدوين قوانين است که وظيفه خطير مجلس شوراي اسلامي به حساب ميآيد و تشخيص آن وظيفه دستگاههاي نظارتي است. به واقع هم فقدان قانون و هم قانون بد موجب شده تا خروجي برخي دستگاهها بطور طبيعي منافي عدالت باشد. بوروكراسي تنبل و پر پيچ و خم دستگاه اداري نيز خود به مانعي براي ايجاد رضايتمندي ملت از تحقق عدالت تبديل شده كه بايد براي آن چارهاي انديشيد. اين بوروكراسي ناكارآمد گاه آنچنان مردم را در پيچ و خمهاي خود سرگردان و معطل ميكند، كه جز نارضايتي و احساس ظلم چيزي عايد شان نميشود و عملا مانع تحقق عدالت است.
2-1-3- جريان عادل و با تقوي
از نگاه حکيم فرزانه انقلاب اسلامي «رکن دوم، نيروي اجرا کننده اين قوانين است، اگر قوانين عادلانه باشد اما نيروي اجرا کننده عادل نداشته باشد از عدل اجتماعي خبري نخواهد بود. بهترين قوانين اگر مجريان شايستهاي نداشته باشد هميشه معطل خواهد ماند، همچنان که قرنهايي گذشت و قوانين اسلام در جامعه هايي که مسلمان ها در آن زندگي ميکردند اجرا نشد، به همين جهت است که از نظر اسلام مجري قوانين يعني آن مقامي که در رأس قوه اجرايي قرار مي گيرد بايد انساني عادل باشد، با تقوا و مراقبت کامل و بر قوانين و اجراي آن نظارت کند. به واقع اين دستهاي پاک اند که خواهند توانست پاکي و درستي را براي جامعه به ارمغان بياورند. نکته تکميلي آن که تحقق اين امر را بايد در فرآيندهاي گزينش کارگزاران نظام اسلامي دنبال نمود که مهمترين آن عرصه انتخابات است. انتخابات اگر در مردم سالار ديني به فرآيند شايسته سالاري و گزينش اصلح بدل گردد، آنگاه با جرات مي توان گفت که مکانيزم تحقق عدالت در جامعه نيز نهادينه خواهد شد.
حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در بيانيه گام دوم نسبت به خطر فساد کارگزاران چنين انذار ميدهند: «وسوسهي مال و مقام و رياست، حتّي در عَلَويترين حکومت تاريخ يعني حکومت خود حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسّلام) کساني را لغزاند، پس خطر بُروز اين تهديد در جمهوري اسلامي هم که روزي مديران و مسئولانش مسابقهي زهد انقلابي و سادهزيستي مي دادند، هرگز بعيد نبوده و نيست؛ و اين ايجاب مي کند که دستگاهي کارآمد با نگاهي تيزبين و رفتاري قاطع در قواي سهگانه حضور دائم داشته باشد و بهمعناي واقعي با فساد مبارزه کند، بويژه در درون دستگاههاي حکومتي همچنين يادآوري ميکنند: «البتّه نسبت فساد در ميان کارگزاران حکومت جمهوري اسلامي در مقايسه با بسياري از کشورهاي ديگر و بخصوص با رژيم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسي کمتر است و بحمدالله مأموران اين نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولي حتّي آنچه هست غير قابل قبول است. همه بايد بدانند که طهارت اقتصادي شرط مشروعيت همهي مقامات حکومت جمهوري اسلامي است. همه بايد از شيطانِ حرص برحذر باشند و از لقمهي حرام بگريزند و از خداوند دراينباره کمک بخواهند، با لحاظ اين نکته بايد گفت که يکي از مهمترين وظايف جوانان مومن انقلاب در تحقق گام دوم انقلاب اسلامي صيانت از انتخابات و تثبيت فرآيند شايسته سالاري در انتخابات خواهد بود.
2-1-4- نظارت و آگاهي مردم
مبتني بر نظرگاه رهبري مهم، «اگر بخواهيم در جامعه عدالت به معناي واقعي اجرا بشود بايد مردم در صحنه اجتماع حضور کامل داشته باشند. حقوق خود را بفهمند و اجراي عدالت را که تأمين عادلانه آن حقوق است بخواهند. به همين جهت اسلام بر روي فهم و درک مردم تکيه ميکند. اسلام نميگويد که مجري عادل باشد؛ اما مردم ميخواهند بفهمند يا نفهمند، بخواهند يا نخواهند، عدالت در حق آنان بايد اجرا شود، چنين نيست. اسلام ميگويد مردم بايد به حقوق خود واقف باشند و اگر مردم به حقوق خود واقف شدند و آن حقوق را طلب کردند اجراي عدالت يک تضمين حتمي پيدا ميکند. به همين جهت در دوران حکومت عادلانه اميرمؤمنان عليه السلام با اينکه قوانين اسلام در جامعه حاکم بود و با اينکه در رأس دستگاه حکومت، شخصي مانند علي بن ابي طالب قرار داشت که عدل مجسم بود در عين حال براي اينکه عاملان حکومت در گوشه و کنار جامعه بزرگ اسلامي از جاده عدل تخطي نکنند و حقوق مردم پايمال نشود، اميرالمؤمنين عليه السلام به هوشيار کردن مردم و آگاه ساختن آنها نسبت به حقوقشان اصرار عجيبي داشت اين نکته نظر برآمده از نگاه مبنايي است که رهبري به جايگاه مردم در نظام اسلامي دارند. از اين نگاه مبداء همه حرکت ها در جامعه اسلامي مردم اند. و تا مردم چيزي را نخواهند آن امر در جامعه محقق نخواهد شد و اگر هم با هر ترفندي محقق گردد دوام نخواهد آورد. لذا خواست و راي مردم مهمترين رکن ارزش هاي اسلامي – انساني از جمله عدالت است.لذا جوانان مومن انقلابي و سازندگان فرداي جمهوري اسلامي بايد توجه نمايند که در مسير تحقق عدالت در جامعه، همراه سازي مردم و توجيه و به ميدان آوردن آنان نقش کليدي در قبات و موفقيت جريان عدالت خواهي دارد. اين مهم از طريق اعتمادسازي و تعامل مستمر با مردم، صداقت در عمل و پاسخگوي در قبال ايشان ممکن خواهد بود.
2-1-5- گفتمان سازی
يکي از تاکيدات رهبر معظم انقلاب اسلامي ضرورت گفتمان سازي مفاهيمي است که ميتوانند به عنوان پيشرانهاي انقلاب اسلامي عمل نمايند. اهميت گفتمان سازي در نگاه ايشان از آن جهت است که اگر ميخواهيم يک خواستهاي تحقّق پيدا کند، قدم اوّل اين است که اين خواسته را بهصورت يک گفتمان پذيرفته شده در یابیم، به واقع اگر تفکري به صورت گفتمان در آمد، اجراي آن ديگر کار دشواري نيستدر نگاه ايشان گفتمان يعني يك مفهوم و يك معرفت در برههاي از زمان در يك جامعه همهگير بشود. (22/9/88) در حقيقت گفتمان يعني باور عمومي؛ يعني آنچيزي كه به صورت يك سخنِ مورد قبول عموم تلقي بشود، مردم به آن توجه داشته باشند. از اين منظر گفتمان يک جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهنددر اين نگاه گفتمان با گفتن حاصل ميشود؛ با تبيينِ لازم - تبيين منطقي، تبيين عالمانه و دور از زيادهرويهاي گوناگون - حاصل ميشود؛ با زبان صحيح، با زبان علمي و منطقي و با زبان خوش، بايستي اين مطالب را منتقل كرد، حکيم فرزانه انقلاب اسلامي گفتمانسازي را وظايف دستگاههاي فرهنگي و در ميان نيروهاي اجتماعي، وظيفه فرهيختگان کشور اعم از روحانيون و دانشگاهيان و جوانان و دانشجويان ميداند و تصريح دارند که در اين امر نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهي حتماً نقش بارز و مهمي است. بدون شک از جمله پيشرانهاي کليدي انقلاب اسلامي عدالت و عدالتخواهي است که در اين سالها مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب اسلامي بوده و براي تحقق عيني و گسترده آن در جامعه بايد بدنيال تبديل آن به گفتماني فراگير بود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در دومين نشست انديشههاي راهبردي که به موضوع عدالت اختصاص داشت به اين مهم چنين اشاره ميفرمايند: «بحث عدالت بايستي به يک گفتمان نخبگاني تبديل شود. بايد اين مسئله را دنبال کنيم و پيگيري اين بحث را رها نکنيم؛ چون زمينه خيلي زياد است، نياز خيلي شديد است... امروز که ما به بحث عدالت ميپردازيم - بحث اين نشست و مطرح شدن موضوع عدالت - اين دنبالهي همان دغدغهي اساسي است؛ به اين معنا نيست که در طول سالهاي متمادي، ما عدالت را نشناختيم يا نظام جمهوري اسلامي مطلقا تعريفي از عدالت نداشته و حرکتي نکرده؛ نه، يک تعاريف اجمالي و کلي و يک قدر متيقنهائي هميشه وجود داشته؛ همه هم با آنها آشنا بودند، کارهاي زيادي هم - همين طور که عرض کرديم - انجام گرفته. ليکن امروز که ما اين را داريم مطرح ميکنيم، اولاً به اين دليل است که ميخواهيم گفتمان عدالت، يک گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در ميان نخبگان، در ميان مسئولان، در ميان مردم، بخصوص در بين نسلهاي تازه، بايد عنوان عدالت و مسئلهي عدالت، به عنوان يک مسئلهي اصلي، به طور دائم مطرح باشد. يکي از اهداف اين نشست و طرح موضوع عدالت در اين نشست، اين است».
2-1-6- مجاهدت، مبارزه، ايستادگي
تحقق عدالت نيازمند ثابت قدمي در مسير حق است، چرا که در اين مسير موانع و مشکلات فراواني وجود دارد که دستيابي به عدالت را دور و غيرممکن جلوه ميکند و اين امر موجب تضعيف اراده و انگيزه عدالتخواهان خواهد شد. به همين خاطر رهبر معظم انقلاب اسلامي تاکيد دارند: «اجراي عدالت يک روح غني، يک ارادهي قوي و يک قدم ثابت لازم دارد. در اين مسير «ما به عنوان شيعه بايد اين درس را به ياد داشته باشيم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نيست و هيچيک از مصالح گوناگون - نه مصالح فردي و نه مصالح حکومت و کشور اسلامي - نميتواند با عدالت معامله شود
2-1-7- رسیدگی به محرومان و مستعضعفان
امام خمینی مستضعفان را ولی نعمتانی معرف میکنند که انقلاب در مرحله پیروزی و بقای خود مرهون حضور آنان است، و خطاب به مجلس و دولت و همه دست اندرکاران نظام توصیه میکنند از هیچ اقدامی در خدمتگذاری به ملت «خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار[ی]» نکنند(صحیفه امام، ج 6، ص 267)
از نظر ایشان «پیش خدای تبارک وتعالی کمتر خدمتی است که به اندازه خدمت به زاغه نشینان فایده داشته باشد(صحیفه امام، ج 18، ص 38) بنابراین «دولت و مجلس شورای اسلامی و تمامی متصدیان امور تربیتی [را] در مقابل خداوند قادر و تودههای ملت مستضعف مسئول» میدانند و میفرمایند: «باید بدانیم که از مسئولیت های بسیار بزرگ، مسئولیت دینی و ملی است، مسئولیت در مقابل مستضعفان و مظلومان است، و بالاخره مسئولیت در پیشگاه خالق و خلق، آن هم در طول تاریخ آینده(صحیفه امام، ج 18، ص 38)
3- انقلاب اسلامی و تحول در فقه سیاسی شیعه
هر چند پيدايش فقه سياسي به مقطع بعد از انقلاب اسلامي باز نمي گردد؛ بلكه محصول تجربه فقه ي قرنها پيش است و منابع آن را قرآن، سنت پيامبر (ص) و اهل بيت عليهم السلام (سيره و اقوال آنان)، عقل و اجماع تشكيل ميدهد اما مطابق با نمودار ذيل ميتوان گفت انقلاب اسلامي بيشترين نقش و كاركرد را در تحول بخشي به فقه سياسي شيعه ايفاء نموده است كه شرح آنها از اين قرار است:
1. نقش و كاركرد اول: ايجاد توجه به فقه سياسي؛ فقه سياسي در گذشته در حاشيه قرار داشت، و شايد هم تا حدودي گرد مهجوريت بر آن نشسته بود . انقلاب اسلامي، به دليل داشتن ماهيت پر رنگ سياسي و البته با هويتي اسلامي، عامل برانگيخته شدن توجه جدي به فقه سياسي شد . ابعاد توجه به فقه سياسي پس از انقلاب تا آن جا پيش رفت كه ابعاد سياسي در فقه از پاره اي از ابعاد ديگر فقه پيشي گرفت
2. نقش و كاركرد دوم: تحرك بخشي به فقه سياسي؛ در سايه ايجاد توجه به فقه سياسي و پر رنگ كردن چهره آن، فقه سياسي از حالت كم تحركي و شبه انجماد خارج شد و در مسير پويايي به حركت درآمد؛ حركتي كه هنوز در نقطه هاي عزيمت قرار دارد و مي رود تا فقه سياسي را پس از گم بودن در لابه لاي فقه عمومي به فصلي مستقل و ملموس بدل كند.
3. نقش و كاركرد سوم: افزودن اجزاء و ابعادي به آن؛ فقه سياسي در شرايط قبل از انقلاب، صرفاً حاوي مسائل محدودي بود، با وقوع انقلاب اسلامي ايران، فقه سياسي ميزبان پاره اي از مسائل جديد شد. انقلاب به دليل ايجاد حكومت و مواجه كردن جامعه با مسائلي مهم، فقه را به عنوان مرجع پاسخ گويي به اين مسائل در معرض تحول و توسعه قرار داد . بدين ترتيب حوزه هاي جديدي در فقه با ماهيتي سياسي مطرح گرديد(گلپایگانی، 1383، ص54).
4. نقش و كاركرد چهارم: تعميق شناخت سياسي در فقه؛ پارهاي از موضوعات سياسي و يا زواياي ميراث سياسي كه در ناشناختگي به سر مي برد، با انقلاب اسلامي و حوادث پر نشاط و گسترده آن، اين موضوعات و يا ميراث سياسي در معرض شناخت قرار گرفت و محتواي واقعي خود را باز يافت و خودآگاهي نسبت به بخش مجهول فقه سياسي به وقوع پيوست . بدين ترتيب علاوه بر مسائل جديد كه قبلا به آن اشاره رفت، نگاه و تفسير جديد در فقه سياسي ايجاد شد؛ نگاهي هوشمند و انسجام بخش(کدی، 1381، ص132).
5. نقش و كاركرد پنجم: تعريف شدن و محل دقتهاي فلسفي قرارگرفتن؛ اين نقش، خود محصول چهار نقش پيشين محسوب مي شود، در معرض قرار گرفتن براي تعريف شدن و دقتهاي فلسفي، تحولي كمي نيست، نشان از بلوغ آگاهي فقهي دارد و از به رسميت شناختن فقه سياسي به عنوان يك رشته حكايت مي كند. بدين گونه فقه سياسي براي نخستين بار تعريفهاي گوناگوني پيدا كرد و بحثهاي فلسفي معطوف به آن شكل گرفت(خمینی،1381، ص135).
6. نقش و كاركرد ششم: كشف نقطه مركزي و محوري فقه سياسي؛ مطرح شدن ولايت فقيه به صورت نظري و عملي از سوي انقلاب اسلامي براي فقه سياسي اين نتيجه را در بر داشت كه محور و مركز روح بخش آن آشكار گشت (دارابی، 1389، ص512).
7. نقش و كاركرد هفتم: تقويت قرائتهاي عقل گرايانه از احكام شريعت ؛ يكي از مهم ترين نقش ها و كاركردهاي انقلاب اسلامي، تقويت قرائت هاي عقل گرايانه تر از احكام شريعت ميباشد. تحولات بعد از انقلاب و نحوة موضع گيري فقهاء در مقابل مسائل جديد و ميزان توانايي آن ها در حل مشكلات جامعه متفاوت بود و توانايي برخي ديدگاه هاي فقهي، مقبوليت آنها را در جامعه افزايش داد. به طوري كه تفكر فقهاء عقل گرا از جمله امام خميني (ره) از اهميت بيشتري برخوردار گرديد و توانايي اين گروه از فقهاء در تطبيق شريعت با زمان و مكان و تلاش آنها براي ايجاد توازني معقول بين علم و دين و دنيا و آخرت و بين نوسازي و مذهب، جايگاه آنها و مقبوليت ديدگاه آنها را افزايش داد و فقه سياسي شيعه را متحول ساخت(شریعتی، 1382، ص94).
8. نقش و كاركرد هشتم: احياء و برجسته سازي جايگاه مصلحت اجتماعي در فقه سياسي شيعه؛ يكي ديگر از مهم ترين نقشها و كاركردهاي انقلاب اسلامي، پررنگ شدن و احياء جايگاه مصلحت در فقه سياسي شيعه بوده است. اعتقاد به مصلحت و تبعيت احكام از مصالح و مفاسد يك پيش فرض و اصل مسلّم پذيرفته شده در كتاب هاي فقهي و اصولي شيعه است. از ديدگاه فقهاي اماميه، احكام شرعي بر اساس مصالح و مفاسد واقعي و نفس الامري است و هيچ حكمي را نميتوان يافت كه در جعل او مفسده با مصلحتي ملاحظه نشده باشد . اين مصالح و مفاسد در واقع همن ملاكات و علل احكام است و احكام نيز دائر مدار آنهاست
9. نقش و كاركرد نهم: افزايش نقش حكومت اسلامي در تعيين مصاديق احكام شريعت؛ تأكيد امام خميني(ره) بر اختيارات مطلقة فقيه كه براساس قرائتي كه در قانون اساسي از آن ارائه شد به معناي اختيارات مطلقه حكومت بود موجب افزايش اقتدار حاكميت گرديد و اگر آن را با عنصر ديگر مورد تأكيد امام خميني(ره) يعني مصلحت اجتماعي به عنوان مهم ترين معيار عمل حكومت در دوران غيبت مورد توجه قرار دهيم به معناي حمايت از ايجاد دولتي مقتدر است كه بر اساس مصالح عمومي و عقلاني به رتق و فتق امور مي پردازد. در حقيقت ولايت مطلقه به معناي حمايت از اختيارات فراتر از احكام شرعية حكومت است و از مشروعيت عمل به عقل مستقل در حيطة مصالح عمومي حمايت ميكند. اصولاً بر اساس بحث در خصوص ميزان اختيار فقهاء در دوران غيبت، مي توان فقهاء را در يك طيف كه در يك سر آن قائلان به حداكثر اختيار براي فقيه و در سر ديگر آن قائلان به حداقل اختيار براي فقيه قرار دارند طبقه بندي كرد . برخي فقهاء، حوزة تصدي فقيه را در دوران غيبت تنها در سه حوزة فتوا، قضاوت و امور حسبيه ميدانند و برخي اين دامنة تصدي را گسترش داده و «انتظام امور دنياي مردم» را نيز جزء اين حوزه قلمداد ميكنند(صدر، 1401، ص68).
10. نقش و كاركرد دهم: ارتقاء جايگاه احكام حكومتي و نقش آن در تقويت قابليت انعطاف پذيري احكام شرعي.اصوليون شيعي احكام را به «اوليه» و «ثانويه» و «احكام حكومتي» تقسيم ميكنند كه اين امر انعطاف پذيري ايشان را در مواجهه با مسائل مختلف بسيار افزايش ميدهد. به اعتقاد اصوليون، از آنجا كه شارع مقدس حكيم است و تمام كارهايش از جمله وضع مقررات و قوانين را بر پاية مصالح و مفاسد فرد و جوامع انساني انجام مي دهد هرگاه در موضوعي مصلحتي نهفته باشد كه تحصيل آن براي مكلف لازم است، حكمِ وجوب و هرگاه مفسدهاي در آن باشد كه دوري از آن بر مكلف لازم است، حكمِ «حرمت» را جعل ميكند. فقها اين نوع حكم را حكم واقعي اولي و موضوعات آن را عناوين اوليه نامگذاري كردهاند. چنانچه شرايط و حالات ويژهاي سبب گردد تا مكلف نتواند به احكام واقعي اولي عمل كند، شارع حكم ديگري را در آن مورد مقرر مي كند كه از آن به حكم واقعي ثانوي و از موضوعاتش به عناوين ثانوي ياد مي شود (رحماني، ،1374جلد7 : 227) بر اساس نظر اين گروه در شرايطي همچون عسر و عرج، اضطرار، ضرر و ضرار، عهد و پيمان، عهد، مقدمة واجب و حفظ نظام ميتوان از احكام ثانويه استفاده كرد كه تعيين تحقق اين شرايط به عقل واگذار شده است (شریعتی، 1382، ص82). شرايطي هستند كه در آن انسان با انجام احكام اوليه دچار مشكل و زحمت زياد شود. فقهاي اصولي در اين مورد با توجه به روايات و آيات استدلال مي كنند كه در دين حرجي نيست ما جعلَ علَيكُم في الدينِ من حرج(سوره حج، آيه78)
11. نقش و كاركرد يازدهم: يكي از مهمترين تحولات فقه سياسي اين است كه فقه سياسي شيعه با انقلاب اسلامي، وارد يك مبحث تطبيقي با فقه سياسي اهل سنت شده است . شايد آنها به فقه سياسي ما توجهي نداشتند، اما با وقوع انقلاب اسلامي، اين توجه وارد فضاي تطبيقي شده است(جعفری، 1381 ،67).
4- نقش فکری و نظریه پردازی رهبر در مسئله پایداری
4-1- ارائه تقریری روزآمد از اندیشه اسلامی با حفظ اصالت دینی
با توجه به مبنای شیعی انقلاب اسلامی ایران و پویایی فقه ،آن روزآمدی و تقریر جدید از اندیشه اسلامی همراه با حفظ اصالت دینی یکی از شاخصه های اصلی آن است. انقلاب اسلامی ایران اجتهاد و استخراج احکام اسلامی و پرداختن به مسائل مستحدثه و در نهایت، تعیین احکام شرعی را پشتوانه نظری انقلاب میداند تا کارگزاران آن بر اساس احکام تعیین شده اسلامی عمل کنند آنان با مبنای مذکور توانستند روزآمدی و تقریر جدیدی از اسلام را با حفظ اصالت آن به مردم ارائه دهند روز آمدی باعث پاسخگویی به نیازهای روز و تصميم مصلحت انقلاب بر اساس اتفاقات روز جامعه است که با اقدام به این مسئله بر جذابیت انقلاب در میان انقلابیان افزوده میشود رهبر این مسئله را به عنوان دستاوردی مهم در چله اول انقلاب بیان میفرمایند: انقلاب اسلامی همواره دارای انعطاف و آماده تصحیح خطاهای خویش است، اما تجدید نظر پذیر و اهل انفعال نیست به نقدها حساسیت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی عمل می شمارد، اما به هیچ بهانه ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمی گیرد. جمهوری اسلامی متحجر و در برابر پدیده ها و موقعیت های نوبه نو، فاقد احساس و ادراک ،نیست اما به اصول خود به شدت پایبند و به مرزبندی های خود با رقیبان ودشمنان به شدت حساس است بیانیه گام دوم انقلاب)
4-2- نهادینه کردن اندیشه ولایت و امامت
از جمله نقش های مؤثر رهبر در پایداری ،انقلاب انتخاب نوع حکومت پس از انقلاب است. ماهیت و ایدئولوژی ای که نیروهای انقلابی را بسیج کرده و نهایتاً منجر به وقوع انقلاب شده، در تعیین حکومت بسیار مؤثر .است انقلاب اسلامی ایران به دنبال تشکیل حکومت بر مبنای اندیشه اسلامی شیعه بود شیعه معتقد است پس از نبی مکرم اسلام امامت و ولایت جامعه برعهده ائمه . معصوم است بر اساس روایات وارد شده، زمانی که امام معصوم بنا به مصالحی در پشت پردۀ غیبت ،باشد اولی ترین فرد به این مقام ولی فقیه است. رهبر انقلاب اسلامی با تکیه بر روایات و مستندات موجود مانند روایت «واما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الى رواة حديثنا فانّهم حجتى عليكم، وأنا حجة الله» (شيخ صدوق ۱۳۸۲، ج ۱: ۴۸۴،( بحث نیابت از امام معصوم را مطرح کردند و نظام جمهوری اسلامی ایران را با اندیشه ولایت فقیه بنا نهادند. معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران ابعاد گوناگون اندیشه ولایت فقیه را در قانون اساسی و ساختار سیاسی نهادینه کردند و تا پایان عمرشان به تبیین ولایت فقیه پرداختند و این مسئله را در همه عرصه ها تجلی بخشیدند. همچنین رهبر معظم انقلاب با شرح و بسط معنای ولایت فقیه آن را در عرصه های مختلف جامعه زنده و پویا نگه داشتند. ایشان ولایت فقیه را استمرار ولایت الهی بیانات امام خامنه ای در تاریخ27/12/1366، مترقی ترین تز حکومتی بیانات امام خامنه ای در تاریخ 29/4/1365) حکومت دین شناسان (بیانات امام خامنه ای در تاریخ (7/12/1361 حکومت مردمی اسلامی (بیانات امام خامنه ای در تاریخ 8/1/1361) و... تعریف کرده اند.
رهبر معظم این واقعیت را در بیانیه گام دوم نشان دادند که دستاوردهای چله اول انقلاب با محوریت نظریه ولایت فقیه بوده و با ادارۀ مناسب کشور توسط ولی فقیه به دست آمده است. این مسئله حاکی از قوت نظری انقلاب اسلامی ایران است. نظریه ولایت فقیه از پیش از انقلاب تا چله دوم آن توانسته است با پاسخگویی جامع به نیازها در راستای تحقق اهداف انقلاب حرکت و آن را به پایدارترین انقلاب در مقایسه با انقلاب های دیگر تبدیل کند.
4-3- استقامت بر آرمانها
استقامت بر اصول و آرمانها یکی دیگر از نقشهای اساسی رهبران انقلاب اسلامی ایران در پایداری آن است. این مسئله باعث پویایی انقلاب و تقویت انگیزه انقلابیان میشود، اما انحراف از آرمانها و عدم استقامت باعث از بین رفتن اعتماد و انگیزه انقلابیان و درنهایت منجر به فروپاشی انقلاب می.شود انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که یک چله را بدون انحراف و تغییر در اهداف اصول و آرمانهایش پشت سر گذاشته و وارد چله دوم شده است، امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی در دهه نخست پیروزی انقلاب، بر حفظ آرمان های انقلاب پافشاری بسیاری داشتند و با اقدامات تضعیف کننده آرمانهای انقلاب اسلامی به شدت برخورد می کردند. این مسئله در سیره و کلام ایشان کاملاً مشهود است. یکی از آن موارد برخورد شجاعانه ایشان با توطنه سلمان رشدی و صدور حکم تاریخی ارتداد این شخص و اعدامش به دست مردم بود ،همچنین ایشان در خصوص سازش با دشمنان به طور مقتدرانه میفرمایند: جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد (موسوی خمینی، ۱۳۸۵ج ۲۵)
بیانیه گام دوم این انقلاب را بزرگترین و مرد میترین انقلاب عصر جدید معرفی می کند: انقلاب اسلامی تنها انقلابی است که یک چله پرافتخار را بدون خیانت به آرمان هایش پشت سر نهاده و تنها انقلاب صیانت کننده از کرامت خود و اصالت شعارهایش در برابر همه وسوسه های به ظاهر مقاومت ناپذیر است بیانیه) گام دوم انقلاب). اما سایر انقلاب های ناپایدار مانند اخوان المسلمین از اصول و آرمان هایی که توسط رهبران آن یعنی حسن البنا و سید قطب پایه ریزی شده بود منحرف شدند و بنابراین حمایت انقلابیان را از دست دادند. از جمله آنها انحراف از ایجاد حکومت اسلامی «انحراف از مخالفت با اسرائیل و انحراف از حمایت «فلسطین مصباح زاده، ۱۳۹۵: ۷۰) است.
4-4- ایجاد خودباوری
یکی از عوامل خودباختگی ملت ایران در زمان پیش از انقلاب اسلامی القای ناتوانی در انجام امور بر آنان بود؛ به گونه ای که باعث شده بود فرهنگ غربی بر ایران مسلط شود و امور کشور را بر عهده گیرد اما رهبر انقلاب اسلامی با طرح مسئله خودباوری، امید را به ملت بازگرداند و زمینه انقلاب اسلامی را به وجود آورد امام خمینی در این باره فرموده اند: باید عرض کنم که تا ملت شرق خودش نفهمد این معنا را که خودش هم یک موجودی است، خودش هم یک ملتی است شرق هم یک جایی است نمی تواند استقلال خودش را به دست بیاورد.... مکتب بزرگ اسلام که رأس همه مکاتب است و در شرق است، شرق او را گم کرده است تا این مکتب را پیدا نکند شرق و نفهد مکتبش چه است و خودش چه است و خودش هم یک موجودی است و کشورش هم یک کشوری است، نمی تواند مقابله کند با غرب (موسوی خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۱: ۲۳۵). رهبران ایران همیشه به خودباوری تأکید داشته و خودباختگی را منشأ همه گرفتاری های کشور خوانده و با ایجاد امید و انگیزه شعار ما میتوانیم را جایگزین ناامیدی ملت ایران کرده اند. با عملی کردن این شعار در سطح جامعه ایران را به سمت پیشرفتهای بسیار بزرگی در جهان پیش برده و موجب بالندگی و پایداری آن شده اند. رهبر در بیانیه گام دوم انقلاب به آثار مثبت خودباوری اشاره می فرمایند مدیریت های جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل ما می توانیم که امام بزرگوار به همه ما آموخت، ایران را به عزت و پیشرفت در همه عرصه ها رسانید» (بیانیه گام دوم انقلاب).
4-5- نهادینه کردن اندیشه مقاومت
یکی از مقوله هایی که رهبران انقلاب اسلامی ایران بر اساس آموزه های دینی آن را به جهان اسلام عرضه کردند فرهنگ مقاومت و استقامت در برابر مستکبران است. مقاومت در برابر دشمنان درسی بود که امام خمینی از زمان بنیانگذاری انقلاب بابرکت اسلامی آن را به مردم آموختند انقلاب اسلامی ایران با نهایت اقتدار و عزت تنها راه علاج کشور را مقاومت در مقابل مستکبران و ظالمان می داند؛ به گونه ای که رهبر معظم انقلاب آن را «دولت مقاومت» معرفی می کنند: «ما امروز دولت مقاومتیم؛ یعنی تسلیم زورگویی نشدن، تسلیم زیاده طلبی نشدن در موضع اقتدار ایستادن دولت مقاومت در موضع اقتدار قرار می گیرد» بیانات امام خامنه ای در تاریخ 20/2/1396)
انقلاب اسلامی ایران پس از گذراندن چهل سال تجربه ارزشمند، توانسته است با همراهی ملت های آزاده جهان مقاومت اسلامی را در مقابل مستکبران تقویت کند. این مسئله با پیدایش گروه دست نشانده مستکبران جهان (داعش) در کشورهای همسایه نمود بیشتری داشت که محور مقاومت در منطقه به فرماندهی سید و سالار شهیدان مقاومت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی توانست آنان را شکست دهد و مردم و دولتهای گرفتار در چنگال آنان را برهاند در بیانیه گام دوم انقلاب مقاومت در برابر مستکبران جهان به عنوان یکی از برکات بزرگ انقلاب اسلامی معرفی شده است:
نماد پرابهت و باشکوه و افتخار آمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان امریکای جهان خوار و جنایت کار روز به روز برجسته تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته آن در مقابل دولت های متکبر و مستکبر خصوصیت شناخته شده ایران و ایرانی به ویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرت های انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته اند در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند بیانیه گام دوم انقلاب).
جنبش های اسلامی معاصر نتوانستند در مقابل مستکبران مقاومت کنند؛ به گونه ای که کوین برت، اسلام شناس ،امریکایی میگوید آیت الله خمینی دریافت که تمامی مسلمانان برای حمایت از مستضعفین جهان در برابر ظالمان جهان یک وظیفه اخلاقی دارند. مقاومت در برابر امپریالیسم آپارتاید و صهیونیسم نیز از وظایف مسلمانان است. اخوان المسلمین باید از تسلیم و تعظیم در برابر حاکمان ظالم غربی دست بکشد و به نبرد جهانی در برابر استعمار بپردازد( اشرفی، ۱۳۹۴: ۱۰۳)
4-6- افزایش معنویت و اخلاق
افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در فضای جامعه از شاخص های انقلاب اسلامی ایران است که برکات فراوانی را در جامعه به وجود آورده است گرچه دشمنان با امکانات مختلفی به دنبال رواج فرهنگ غربی در ایران اسلامی هستند مدیریت رهبران انقلاب اسلامی ایران در ایجاد رویکرد اسلامی و دینی باعث شد که فطرتهای اسلامی مردم را دریابند و معنویت و اخلاق را در جامعه افزایش دهند این مقوله را میتوان در حضور چشمگیر و میلیونی مردم در مراسم دینی مذهبی و انقلابی و حضور جوانان در عرصه های مختلف دینی و فرهنگی از جمله شجره طیبه بسیج دید افزایش چشمگیر معنویت و اخلاق در جامعه نیز به عنوان یکی از معجزات انقلاب اسلامی ایران در بیانیه گام دوم تبیین شده است: انقلاب اسلامی عیار معنویت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه به گونه ای چشمگیر افزایش داد این پدیده مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب بیش از هر چیز رواج داد آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه های مادی در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشه دار و عمیق بود. ... مساجد و فضاهای دینی رونقی بی سابقه گرفت صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهاد سازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه داری و پیاده روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و اتفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه جا به ویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز روز به روز بیشتر و باکیفیت تر شده است بیانیه گام دوم انقلاب)
نتیجه گیری
گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران سخنان رهبر انقلاب اسلامی درباره گام دوم انقلاب، به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، بیانیه گام دوم انقلاب را در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب صادر فرمودند. بیانیهی گام دوم انقلاب تجدید مطلعی است باملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی هستند و فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی را رقم میزنند. مخاطب بیانیه گام دوم، جوانان هستند که بر اساس متن بیانیه، «بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» را آغاز خواهند کرد. در این بیانیه، جوانان محور تحقق نظام پیشرفته اسلامی معرفی شدهاند که دنباله مسیر انقلاب اسلامی باید با همت و هشیاری آنان طی شود. بیانیه مذکور، مهمترین ظرفیت امیدبخش کشور را نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی دانسته و جمعیت جوان زیر چهل سال را فرصت ارزشمندی برای کشور قلمداد کرده است.
ضرورت بهم پیوستگی اسناد بالادستی؛ در گام اول نیاز است اسناد بالادستی به صورت یک “بسته کامل” مورد توجه قرار گیرد. این اسناد بالادستی شامل : قانون اساسی، برنامه بیست ساله چشمانداز، برنامههای پنجساله، برنامههای یکساله، شعار سالیانه و سیاستهای حاکم بر برنامههای پنجساله و بیانیه گام دوم است. لذا براین اساس و با بهرهمندی از تجارب دیگر کشورها و تجارب 42 ساله حاصله، زنجیره و مدل کلان سیاستگذاری در کشور طراحی و به موقع اجرا گذاشته شود. برای این منظور، توجه عمیق به پیوستگی و همپوشانی وتقدم و تاخر مجموعه اسناد بالادستی و طرح مکانیزمها و شاخصهای بهم پیوستگی و طراحی درخت سیاستگذاری از پیشنیازهای اساسی است و بر همین اساس بایست رابطه علت و معلولی و اثرگذاری و اثرپذیری سطوح مختلف اسناد بر یکدیگر تبیین، ابلاغ و ساختاردهی شود و در طی یک مدت مشخص، مدل حاصله دستخوش تغییر نگردد. تا امکان نتیجهگیری فراهم آید.
شناخت وضع موجود و تبیین سیاستها؛ آنچه تا این لحظه کمتر بدان پرداخته شده است طرح آمایش کشور است. چرا که مبنای سیاستگذاری بویژه در حوزهکلان، شناخت جامع نسبت به زیست بوم کشور است و این شناخت از طریق اجرای طرح آمایش بدست میآید. افزون بر اطلاعات، آمار و مستندات شناختی جامعه سیاستگذار، ظرفیتها، پتانسیل و توانمندیهای موجود نیز باید در مرحله طراحی به درستی ارائه گردد. و سپس انتظارات و سیاستهای کلان در راستای رسیدن به اهداف تبیین شده باشد. با نگاهی به فرآیند تبیین سند چشمانداز، مشخص میگردد که این سند با ضریب خطای قابل توجهی تدوین و ابلاغ شده است(انتظارات غیرقابل دستیابی و صرفاً با نگاه به اول شدن در منطقه) در حالیکه در همان مراحل اولیه برخی نخبگان جامعه اظهاراتی مبنی بر عدم امکان تحقق چنین سندی را اظهار نمودند. لذا شناخت وضع موجود از مهمترین عوامل طراحی دقیق نقشه سیاستگذاری در کشور است.
هدایت و کنترل اجرای سیاستها؛ یکی از اجزای فرایند پیادهسازی یک سیستم واحد؛ هدایت، کنترل یا نظارت و ارزیابی است. در این زمینه یک مدل اثربخش که منجر به افزایش بهرهوری و تضمین تحقق سیاستها و اهداف از طریق اجرای برنامهها و… شود را نداشتهایم. بدیهی است یک سیستم سیاستگذاری، بدون نظارت و کنترل (فید بک) تضمینی برای اجرای سیاستها نخواهد داشت، چه رسد به تحقق اهداف و انتظارات. لذا لازمه تحقق سیاستها و برنامهها، طراحی ساختارهای مورد نیاز در حوزه هدایت و کنترل امور است.
منابع
1. اشرفی و سلامت ، اکبر، طیبه(۱۳۹۴) رهبری و حفظ انقلاب در ایران و مصر»، مجله جستارهای سیاسی معاصر، ش۲.
2. امینی سید جواد، مبینی، محمد، ۱۳۹۸، مفهوم راهبردی نظریه نظام انقلابی در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهش های انقلاب اسلامی، انجمن علمی انقلاب اسلامی ایران، سال ۸، شماره ۳۰، ص ۲۳-۴۸
3. بیانیه گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران، ۲۲/۱۱/۱۳۹۷، نشر معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه بیرجند
4. جمعی از پژوهشگران، دایرة المعارف تشیع، ج۱۱.
5. جعفريان، رسول( 1380)، دين و سياست در دورهي صفوى، قم: بوستان كتاب.
6. خميني(ره)، امام روح االله موسوي (1381)، صحيفهي امام، تهران، موسسهي تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)،
7. دارابي، علي (1389)، جريان شناسي سياسي در ايران ، چاپ هفتم ، تهران : انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و
8. دبیری، محمدی 1380، تکامل اخلاق در پرتو اصول عقاید. مشهد، جوان ياوران.
9. داوودی، محمد1400، اخلاق اسلامی، دفتر نشر معارف، شصت و هشتم.
10. رحماني، محمدرضا (1374)، «ملاكات احكام و احكام حكومتي»، احكام حكومتي و زمان و مكان، مجموعه
11. راغب اصفهانی، حسین بن محمد۱۴۱۶ق ، المفردات، دمشق: دارالقلم؛ بيروت: الدارالشاميه.
12. شريعتي، روح االله(1382)، «چيستي قواعد فقه سياسي» مجله علوم سياسي، سال ششم، شماره 1 (پياپي 21)،
13. شريعتي، روح االله(1382)، «چيستي قواعد فقه سياسي» مجله علوم سياسي، سال ششم، شماره 1 (پياپي 21)،
14. شرباصی، احمد1393، دایرةالمعارف اخلاق قرآنی، ج۱. سنندج، زانست.
15. صدر، محمدباقر (1401ق) اقتصادنا، بيروت: انتشارات دار التعارف للمطبوعات.
16. كدي ، نيكي (1381)، ريشه هاي انقلاب ايران ، ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
17. گلپايگاني، محمدرضا(1383ق)، الهداية من له الولاية، به قلم احمد صابري همداني، قم.
18. شيخ حر عاملي، محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن حسين، 1409ق، وسائل الشيعة، ج18، قم، ایران، نشر آلالبیت.
19. صدر، سیدمحمد 1412ق، ماوراء الفقه، چ1، بیروت، لبنان، داراضواء للطباعه و النشر و التوزیع.
20. فاضل، مقداد، 1373، کنزالعرفان، ج2، چ5، تهران، ایران، مرتضوی.
21. فوادیاندامغانی، رمضان 1382، سیمای عدالت در قرآن و حدیث، تهران: لوح محفوظ.
22. لویس معلوف، 2019م، المنجد، قم، ایران، دارالعلم.
23. موسوی خمینی، سید روحالله 1409ق، تحریر الوسیله، چ21، قم، ایران، دفتر انتشارات اسلامی.
24. معین، محمد، 1386، فرهنگ معین، تهران، زرین. چاپ دوم.