بررسی و تحلیل اسرار تفسیری داستان اصحاب کهف با تأکید بر امر ولایت و تقیه
الموضوعات : فقه و تاریخ تمدّنمریم شهرکی سربند 1 , اردشیر اسدبیگی 2 , محمد علی احمدیان 3
1 - دانشجوی دکتری گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران .
2 - استادیارگروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد مشهد ، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران
3 - دانشیار گروه جغرافیای ،واحد مشهد،دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
الکلمات المفتاحية: اصحاب کهف, ولایت, تقیه, تفسیر المیزان, مجمع البیان.,
ملخص المقالة :
چکیده قصص قرآنی دارای مضامین و اسراری است که خداوند متعال برای عبرت آموزی جامعه بشری بدان اشاره نموده است. سوره کهف یکی از سور قرآنی است که در آن خداوند از آیات 9-26 به وقایع پیرامون جوانانی می پردازد که به اصحاب کهف مشهورند، جوانانی که در محیط شرک آلود برای حفظ ایمانشان ترک شهر و دیار خویش را برمی گزیدند. آنان برای حفظ و حراست از ایمان قلبی خویش به خداوند متعال به اعمالی دست زدند که عملکرد آنان به عنوان الگو در قرآن کریم مطرح گشت .در این پژوهش به بررسی و تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی داستان اصحاب کهف از دیدگاه قرآن پژوهان با تاکید ویژه بر مفاهیم ولایت و تقیه به عنوان دو اصل مهم در فهم عمیق این داستان پرداخته شده است و در نهایت، تاثیرات این دو مفهوم بر تفسیر داستان اصحاب کهف و پایداری آنان در ایمان تحلیل می گردد. روش پژوهش کتابخانه¬ای و مبتنی بر مطالعه، تحقیق، گردآوری روایات، تجزیه و تحلیل آن¬ها است. یافته¬های تحقیق نشان از این دارد که امر ولایت ، تقیه و پایداری در ایمان به عنوان مولفههای پنهان و مهم در این داستان در آیات مختلف وجود دارد. یافتهها نشان میدهد تحلیل این مسائل و ارائه نتایج دقیق و جامع، به فهم عمیقتر این داستان و مفاهیم مرتبط با آن کمک خواهد کرد.روش پژوهش توصیفی - تحلیلی می باشد.یافته¬های این تحقیق نشان از این موضوع دارد که امر ولایت و ا تقیه و پایداری در ایمان به عنوان مولفههای پنهان و مهم در این داستان در آیات مختلف وجود دارد. یافتهها نشان میدهد تحلیل این مسائل و ارائه نتایج دقیق و جامع، به فهم عمیقتر این داستان و مفاهیم مرتبط با آن کمک خواهد کرد.روش پژوهش توصیفی - تحلیلی می باشد. واژگان کلیدی: اصحاب کهف، ولایت، تقیه، تفسیر المیزان، مجمع البیان
قرآن مجید.
1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارالصادر،1414ق، بیروت.
2. اکبری, ندا؛ مرتضوی, اکرم، شاخصههای شناخت روایات تقیه سیاسی. علوم قرآن و حدیث, 51(2), 9-26، 1398.
3. امامی، صابر، تولّد دوباره در قصّههای «اصحاب کهف»،«یونس» و «دیدار خضر و موسی» در کشف الأسرار، با تکیه بر مکتب ادبی سمبولیسم. پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت, 11(1), 1-19، 1401.
4. انصاری, غلاممرتضی، تقیه در نگاه اسلام (تقیه در تاریخ و اقسام آن). مطالعات تطبیقی کلام, 13(8), 122-177، 1397.
5. بیضاوی،عبدالله بن عمر،انوار التنزيل واسرار التاويل) تفسیر البیضاوی) ، دارالفکر، بیتا، لبنان-بیروت.
6. تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، بینا، 1967م، کلکته.
7. جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1389، قم.
8. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، محقق عطار، احمد عبدالغفور، درالعلم للملایین، 1407ق، بیروت.
9. حاجبابایی,محمد رضا؛ نیکخواهمنفرد.، محمد ، تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم. پژوهشنامه معارف قرآنی, 19(5), 115-146، 1393.
10. حقی بروسوی ، اسماعیل بن مصطفی، تفسیر روح البیان، درالفکر، بی تا، لبنان-بیروت.
11. حیدری، محمدصادق؛ شریفی، محمد؛ حلیمی جلودار، حبیب الله، اصحاب کهف؛ روایتی مسیحی یا قصه ای قرآنی؟... دو فصلنامه کتاب قیم، 1402.
12. دینوری، ابوحنیفه احمدبن داوود، اخبار طوال،ترجمه محمود مهدوی دامغانی، نی، 1364، تهران.
13. راغب اصفهانی،حسین بن محمد، المفردات، مصحح صفوان عدنان داوودی، درالشامیه، 1412ق، بیروت-لبنان.
14. رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.1387، قم.
15. زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، بی نا، 1409ق،کویت.
16. شریعتی، روح الله ، تقیّه در فقه سیاسی و سیاست خارجی، سیاست متعالیه، 11(3), 173-190، 1402.
17. طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، انتشارات روح الامین، 1388، قم.
18. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، مقدمه محمد واعظ زاده خراسانی، مترجم: حبیب روحانی؛ علی عبدالحمید؛ اکبر غفوری؛ احمد امیری شادمهری، آستان قدس رضوی-بنیاد پژوهش ها، 1377، مشهد.
19. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، داراحیا التراث العربی، 1379، بیروت.
20. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری، دار المعرفه ، 1412ق،چاپ دوم، بیروت.
21. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مرتضوی، 1375، تهران.
22. عتیق نیشابوری، ابوبکر، تفسیر سورآبادی،مصحح علی اکبر سعیدی سیرجانی، نشر نو، 1380، تهران.
23. عظیمی ده علی، محمد ، معناشناسی تقیه در قرآن. فصلنامه مطالعات قرآنی, 6(23), 61-79، 1394.
24. عياشى، محمد، التفسير، به كوشش هاشم رسولى محلاتى، مکتبه العلمیه الاسلامیه،1380ق، تهران.
25. فًراهیدي، خلیل بن احمد، کتاب العين، الطبع الثانی ، نشًر هجًرت، 1409ق، قم.
26. فیروزآبادی، مجدالدین أبو طاهر محمد بن يعقوب، بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية/ لجنة إحياء التراث الاسلامي،1996م، القاهره.
27. قرائتی، محسن، تفسیر نور، انتشارات درسهایی از قرآن،1395، قم.
28. قرشی بنایی، اكبر، تفسیر احسن الحديث، بنیاد بعثت،1374، تهران.
29. قطب الدین راوندي، سعيدبن هبه الله، الخرائج و الجرائح، موسسه امام مهدی،1409ق، قم.
30. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتب، 1404ق، قم.
31. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول الکافی، دارالتعارف للمطبوعات، 1411ق، بیروت.
32. لطفی افین، زهرا ،بررسی تطبیقی مستند قرآنی «تقیه» از منظر آلوسی و علامه طباطبایی. مطالعات تفسیری آلاءالرحمن, 1(3), 27-54، 1402.
33. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، (1103ق)، بحارالانوار، الطبعه الاولی، بیروت: دارالحیاه التراث العربی.
34. مسبوق،سید مهدی؛ فتحی مظفری، رسول؛ علیزاده, گلاویژ، تاثیر داستان های قرآن بر سلامت روان (مطالعۀ موردی داستان های سورۀ کهف). تحقیقات علوم قرآن و حدیث, 13(2), 185-208، 1395.
35. مکارم شیرازی، ناصر.(1396). تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1396، قم.
36. -----------------، «معاد و جهان پس از مرگ»، سرور، 1376، قم.
37. مهدویکنی، صدیقه؛ میری، فهمیه، هنر و تربیت در شخصیت پردازی قصص سوره کهف، مطالعات قرآنی, 14, 67-97، 1392.
38. مجدوب، احمد علی، اصحاب کهف در تورات ، انجیل و قرآن، مترجم سید محمد صادق عارف، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1380، مشهد.
39. میبدي، رشیدالدین ابوالفضل، کشف الأسرار و عدة الأبرار، انتشارات امیرکبیر، 1371، تهران.
40. واحد، اسدالله؛ پوردرگاهی، ابراهیم، تطبیق اولیااله با اصحاب کهف در متون عرفانی فارسی، زبان و ادب فارسی، شماره 220، 1389.
41. Gibbon, Edward: “The History of the Decline and Fall of the Roman Empire”, 6 volumes, Strahan & Cadell, Londo. (1776-1789).
42. Nicholas .Sims-Williams. “The Christian Sogdian Manuscript”, C2, BTT 12, Berlin. Idem 1988: ``Syro-Sogdica III: Syriac Elemnts in Sogdian’’, Acta Iranica, 28 (green leaf), pp 145-156.1985.
مجله فقه و تاریخ تمدن، مقاله پژوهشی، دوره 10 ، شماره1، پاییز 1403، صفحه 1- 14 |
بررسی و تحلیل اسرار تفسیری داستان اصحاب کهف با تأکید
بر امر ولایت و تقیه
مریم شهرکی سربند1 اردشیر اسدبیگی2 محمد علی احمدیان3
1 دانشجوی دکتری گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد مشهد، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران .
2 استادیارگروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی، واحد مشهد ، دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران (نویسنده مسئول)
3 دانشیار گروه جغرافیای ،واحد مشهد،دانشگاه آزاد اسلامی، مشهد، ایران.
نویسنده مسئول: jafar.asadbeigi@gmail.com
تاریخ دریافت: 13/04/ 1403 تاریخ پذیرش: 23/07/ 1403
چکیده
قصص قرآنی دارای مضامین و اسراری است که خداوند متعال برای عبرت آموزی جامعه بشری بدان اشاره نموده است. سوره کهف یکی از سور قرآنی است که در آن خداوند از آیات 9-26 به وقایع پیرامون جوانانی می پردازد که به اصحاب کهف مشهورند، جوانانی که در محیط شرک آلود برای حفظ ایمانشان ترک شهر و دیار خویش را برمی گزیدند. آنان برای حفظ و حراست از ایمان قلبی خویش به خداوند متعال به اعمالی دست زدند که عملکرد آنان به عنوان الگو در قرآن کریم مطرح گشت .در این پژوهش به بررسی و تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی داستان اصحاب کهف از دیدگاه قرآن پژوهان با تاکید ویژه بر مفاهیم ولایت و تقیه به عنوان دو اصل مهم در فهم عمیق این داستان پرداخته شده است و در نهایت، تاثیرات این دو مفهوم بر تفسیر داستان اصحاب کهف و پایداری آنان در ایمان تحلیل می گردد. روش پژوهش کتابخانه ای و مبتنی بر مطالعه، تحقیق، گردآوری روایات، تجزیه و تحلیل آن ها است. یافته های تحقیق نشان از این دارد که امر ولایت ، تقیه و پایداری در ایمان به عنوان مولفههای پنهان و مهم در این داستان در آیات مختلف وجود دارد. یافتهها نشان میدهد تحلیل این مسائل و ارائه نتایج دقیق و جامع، به فهم عمیقتر این داستان و مفاهیم مرتبط با آن کمک خواهد کرد.روش پژوهش توصیفی - تحلیلی می باشد.
کلیدواژه: اصحاب کهف، ولایت، تقیه، تفسیر المیزان، مجمع البیان.
مقدمه
اسلوب و روش قرآن در بیان برخی حقایق و معارف شریعت اسلام، آوردن تمثیل یا تشبیه و بیان حکایات و قصه های واقعی است. از آنجا که قرآن کتاب حق است و باطل در آن راهی ندارد، پس قطعاً قصههای قرآن هم داستانهایی حقیقی و بیانگر نکاتی والا است. داستان اصحاب کهف به عنوان یکی از معجزات برجسته قرآنی، حاوی لایههای متعددی از معانی و تفاسیر است که تاکنون مورد بررسی قرار گرفتهاند. بخشی از سوره کهف به گروهی از جوانان مؤمن اشاره دارد که برای حفظ ایمان خود از دست حاکمان ظالم به غاری پناه بردند و به طور معجزهآسا برای مدت طولانی به خواب رفتند. این داستان نمادی از پایداری در ایمان و تقابل با ظلم و ستم است.
با این حال، تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی این داستان از منظر دو مفهوم کلیدی ولایت و تقیه هنوز به طور جامع کاوش نشده است. ولایت به عنوان مفهومی مرتبط با رهبری الهی و نقش امامان معصوم در هدایت جامعه، نشاندهنده ارتباط مستقیم انسان با خداوند و مسئولیت رهبران دینی در حفظ و ترویج ارزشهای الهی است. از سوی دیگر، تقیه به عنوان ابزاری برای حفظ ایمان در شرایط دشوار و مقابله با تهدیدات جانی و عقیدتی، نقش مهمی در بقای اسلام و پیروان آن در دورههای مختلف تاریخی داشته است.
درک این دو مفهوم میتواند به پژوهشگران، قرآنپژوهان و علاقهمندان به این حوزه بینشهای جدیدی در مورد چگونگی مقابله با ستم و حفظ ایمان در شرایط سخت ارائه دهد. به عنوان مثال، درک عمیقتر مفهوم ولایت میتواند به شناخت بهتر نقش رهبران دینی در هدایت جامعه و حفاظت از ایمان پیروان کمک کند. همچنین، بررسی مفهوم تقیه میتواند نشان دهد که چگونه مسلمانان میتوانند در مواجهه با شرایط خطرناک و تهدیدات جانی، به حفظ ایمان خود پرداخته و از ارزشهای دینی خود دفاع کنند.
مسئله اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی مرتبط با این دو مفهوم است و بررسی این که چگونه میتوانند در فهم صحیح داستان اصحاب کهف و کاربرد آن در زندگی معاصر مؤثر باشند. سوال اصلی تحقیق این است که چگونه مفاهیم ولایت و تقیه میتوانند در تفسیر و تاویل داستان اصحاب کهف موثر باشند و چه بینشهای جدیدی میتوان از آنها برای مقابله با چالشهای ایمانی و اجتماعی امروز استخراج کرد؟ در این مقاله، با تاکید بر دو مفهوم اساسی ولایت و تقیه، به بررسی عمقیتر این داستان پرداخته شده و تلاش شده است تا با استفاده از روش تحلیل محتوا، تاثیرات این مفاهیم بر تفسیر و درک عمیق داستان اصحاب کهف مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. روش تحلیل محتوا با بررسی دقیق متن قرآن و تفسیرهای معتبر، امکان درک عمیقتر و جامعتر از مفاهیم مطرح شده را فراهم میکند. یافتههای این پژوهش میتواند به درک بهتر نقش ولایت و تقیه در تفسیر داستانهای قرآنی و به تبع آن، به کارگیری این مفاهیم در زندگی معاصر کمک کند.
پیشینه تحقیق
در این بخش، به بررسی پژوهشهای قبلی و مطالعات انجامشده در زمینه تفسیر و تاویل داستان اصحاب کهف پرداخته شده است. هدف از این مرور، شناسایی خلأهای موجود در تحقیقات پیشین و تعیین جایگاه پژوهش حاضر در میان آنها است که بدین شرح می باشد: حیدری، شریفی و حلیمی جلودار(1402). در مقاله ای با عنوان "اصحاب کهف؛ روایتی مسیحی یا قصهای قرآنی؟". این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه خاورشناسانی که داستان اصحاب کهف را اقتباسی از روایتهای مسیحی میدانند، پرداخته است. نویسندگان با روش توصیفی-تحلیلی، تفاوتهای میان روایتهای مسیحی و قرآنی از این داستان را بررسی کرده و نشان دادهاند که قرآن با بیانی گویا و بدون مبالغه به این داستان پرداخته و فرضیهی تاثیرپذیری پیامبر (ص) از آموزگاران مسیحی را نقد کردهاند. حاجبابایی و نیکخواهمنفرد (1393)در مقاله ای با عنوان "تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم". این پژوهش به تحلیل ساختار روایت داستان اصحاب کهف در قرآن کریم پرداخته و نشان میدهد که روایتهای قرآنی، بدون تخیل و مبالغه، در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرار گرفتهاند. داستان اصحاب کهف از زاویة دید دانای کل مطلق حقیقی بیان میشود و تاکید آن بر نیات درونی شخصیتهاست. این شخصیتها به دلیل قدم نهادن در راه حق، مشمول رحمت و هدایت الهی میشوند و روایت به گونهای تنظیم شده که میتواند در هر زمان و مکانی رخ دهد. مهدویکنی و میری (1392) در مقالهای با عنوان "هنر و تربیت در شخصیتپردازی قصص سوره کهف". این مقاله به تحلیل شخصیتهای داستانهای سوره کهف از دو بعد هنری و تربیتی پرداخته است. نویسندگان بر نقش قهرمان و ضد قهرمان در این قصهها تاکید کرده و با بررسی سبکهای مختلف داستانپردازی در این سوره، به نقش و اهمیت هر شخصیت در معرفی فضای داستان و حرکت آن پرداختهاند. واحد اسدالله و پوردرگاهی ابراهیم (1389) در مقاله ای با عنوان "تطبیق اولیاء الله با اصحاب کهف در متون عرفانی فارسی". این مقاله به بررسی مشابهتهای بین اولیاء اله و اصحاب کهف در متون عرفانی فارسی پرداخته است. این تحقیقات، هر یک به جنبههای مختلف داستان اصحاب کهف پرداختهاند و با استفاده از روشهای مختلف تحلیلی، تلاش کردهاند تا زوایای پنهان و مفاهیم عمیق این داستان را آشکار سازند. تحقیق حاضر نیز با تکیه بر این پیشینه پژوهشی، به بررسی و تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی داستان اصحاب کهف از نگاه قرآن پژوهان با تاکید بر مفاهیم ولایت و تقیه می پردازد.
معرفی سورهی کهف
سوره کهف با نامهای چون «الكهف»، «اصحاب الكهف» و «حائله». ( فیروزآبادی، 1996 م :297. ) از سور مکی می باشد. واژه کهف 5 بار در آیات 25-17-16-11-9 این سوره ذکر شده است.راغب اصفهانی در معنای کهف آن را غاری در کوه آورده است(راغب اصفهانی،1412ق: 727)، علاوه بر آن کهف را به معنای غار وسیع (طریحی، 1375، 5/ 117)، غار کنده شده(الجوهری،1407ق: 4/1425) را نیز بیان داشته اند.ابن منظور نیز کهف را غاری در کوه دانسته است( ابن منظور،1414ق: 9/311). در باب شأن نزول این آیه براساس مستندات تفسیری و تاریخی چنین آمده است که مشرکان مکه در پی انتشار امر بعثت پیامبر اکرم(ص) سعی نمودند با ارتباط با یهودیان مدینه راستگویی او را کشف نمایند. پس عده ای را برای گفتمان با علمای یهود به سوی مدینه روانه ساختند و در نهایت با چهار سوال از نزد علمای یهود خارج شدند که سوالات بدین شرح است1- داستان اصحاب کهف 2- داستان موسی و خضر(ع) 3- ذوالقرنین و آخرین سوال در باب برپایی قیامت .اگر پیامبر اکرم(ص) به سوالات نخست پاسخ می داد و در پاسخ سوال چهارم از آن اظهار بی اطلاعی می نمود او راست گو بود (قمی، 1404ق: 2/ 31؛ رضایی اصفهانی،1387: 12/192). مشرکان سوالات خویش را در نزد پیامبر اکرم(ص)مطرح نمودند و ایشان پاسخ سه سوال نخست را بیان نمودند اما در بیان سوال چهارم اظهار بی اطلاعی نمودند و بدین صورت پیامبری و بعثت ایشان اثبات گردید.
تعاریف و مبانی نظری
واژه ولایت
ولایت را به معنای سرپرستی یا دوستی دانسته اند( ابن منظور، 1416ق: 15/406).ولایت به معنای سرپرستی، حمایت، و رهبری است(انصاری، 1397: 124). در قرآن، ولایت به معنای دوستی و حمایت الهی از مؤمنان به کار رفته است(همان منبع). خداوند متعال در آیه ۲۵۷ سوره بقره در باب ولایت چنین تعبیر می نماید: “اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ…” (بقره: ۲۵۷). این آیه محوری در بحث امامت و ولایت در قرآن است و بیانگر ولایت الهی بر مؤمنان و خروج آنها از ظلمت به سوی نور است. در این آیه، خداوند ولی مؤمنان است و آنها را از ظلمات به نورانیت میبرد.در سوره شوری آیه 9 نیز به این مورد اشاره شده است « ...فَاللهُ هُوَ الْوَلِيُّ...» که ولایت فقط از آن خداست.ولایت بر دو نوع است ولایت عام و خاص. ولایت عام که شامل همه موجودات می گردد و مؤمنان، كفار و حتي شيطان وهمة موجودات عالم هستي تحت ولايت خدا قـرار دارند. چنانکه در سوره رعد آیه 16 1 ذکر شده است که ولایت خاص مختص مومنین است و خداوند متعال به آنان توفیق عبادت و پیمودن راه حق را می دهد. در سوره الاحزاب آیه 43 چنین می فرماید:« هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا».( اوست خدایی که هم او و هم فرشتگانش بر شما بندگان رحمت میفرستند تا شما را از ظلمتها (ی جهل و نقص و گمراهی) بیرون آرد و به عالم نور (علم و ایمان) رساند، و او بر اهل ایمان بسیار مهربان است).
واژه تقیه
تقیه در لغت اسم مصدر از اتقی، یتقی، اتقاء وبه معنی پرهیز از خطر، حفظ نفس و حفاظت از جان و مال در پی پنهان نمودن عقیده برحق خویش است (تهانوی،1967م: 2/1527)،زبیدی تقیه را به معنای صیانت نفس از عذاب و اجتناب از معاصی از راه انجام عمل صالح می داند(زبیدی،1409ق: 10/396). تقیه به معنای پنهانکاری و انطباق با شرایط برای حفظ نفس و اهداف دینی است(عظیمی، 1394: 80). در قرآن، تقیه به عنوان راهی برای مؤمنان در مواجهه با تهدیدها و ظروف دشوار به کار رفته است(اکبری و همکاران، 1398، 25). تقیه به معنای ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی است. تقیه میتواند به دفع ضرر یا جذب افراد و مصالح برتر انجام شود(انصاری، 1397: 124). تقیه یکی از مفاهیم اساسی در فقه و عقاید اسلامی است که به معنای پنهان کردن یا انکار عقاید دینی در شرایطی است که فرد تحت فشار یا تهدید قرار دارد(لطفی افین،1402ق: 27). در شرایطی که فرد مومن در معرض خطرات جدی از سوی دشمنان دین قرار دارد، تقیه به عنوان یک راهکار برای حفظ ایمان و جان وی مورد استفاده قرار میگیرد(شریعتی، 1402 :174).
معرفی اصحاب کهف
داستان اصحاب کهف آیات 9 تا26 سوره کهف را در برمی گیرد که ماجرای گروهی از جوانان مومن که برای حفظ ایمان خویش از ظلم حاکمان زمان خود فرار کرده و به غاری پناه میبرند، را بیان می دارد. خداوند متعال در آیه 9 چنین داستان را آغاز می نماید:« أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا». ( آیا گمان کردی که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بودند؟ [چنین نیست؛ زیرا ما را در پهن دشت هستی نشانه هایی شگفت انگیزتر از اصحاب کهف است.]). خداوند متعال در ادامه از جوانانی سخن می گوید که به خاطر ایمان به خدای یکتا و حفظ دین خود از شهر و دیار خویش خارج شدند و درون غاری وارد شدند و از خداوند طلب حفاظت نمودند و سپس به امر خداوند به خواب رفتند و چندین سال بدین منوال زندگی خویش را سپری نمودند. مجمل بودن روايت قرآني بحث هاي بسياري در ميان مفسران قرآنی و مورخان برانگيخته است و در تفاسیر خویش اعم از شیعه و سنی در این باره به تفصیل سخن رانده و به مسائل مختلف آنان پرداختند. محمد بن جریر طبری(م310) مفسر و مورخ بزرگ شافعی مذهب در کتاب جامع البیان عن تأویل آی القرآن در باب اصحاب کهف چنین نوشته است »اصحاب کهف مردمانی از شهر یونان(سرزمین یونان) بودند از شهری که آن را افسوس میخواندند،پادشاهی به نام دقیانوس بر شهری از یونان به نام افسوس حکومت میکرد و آنها بعد از ذوالقرنین بودند»(طبری، 1387ق:2/ 939-940). دینوری (د283ق) در اخبار الطوال آورده است:« بندر افسیس در نزد جغرافی نویسان قدیم به نام افسوس یا ابسوس معروف بود و چون غار اصحاف كهف كه ذكر آن در قرآن آمده در آنجا بوده شهرتى داشته است»(دینوری، 1364: 1/43). ابن بطریق در کتابی به نام«نظم الجوهر» شهر افسوس را محل زندگی آنان ذکر کرده است (المجذوب،1380: 155).
ابوالفضل رشید الدین میبدی(6ق)، صاحب تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار از قول علی بن ابی طالب آنان را قومی « در روزگار ملوک طوائف میان عیسی(ع) و محمد(ص) که مسکن آنها سرزمین روم بود در شهری به نام افسوس که گفته اند امروزه آن شهر طرطوس نام دارد و اهل آن شهر بر دین عیسی(ع) بودند.در زمان پادشاهی که به دین عیسی بود و کار مردم نظام مند بود وقتی شاه مرد مردم گمراه شده و بت می پرستیدند و در میان آنها عده کمی اهل خداپرستی و بر دین عیسی باقی مانده بود.پادشاهی ستمگر و کافر بت پرست بر شهر محیط شد چنانکه دعوی خدایی کرد ومردم را مجبور به اطاعت و پرستش خود میکرد...».(میبدی، 1371: 5/616). محل غار اصحاب کهف را اغلب مفسرین شهر افسوس می دانند که در ناحیه ی آسیای صغیر می باشد(قرشی،1374: 1/ 2665). بیضاوی متوفی سال 691هجری قمری در انوار التنزیل محل قرارگیری غار اصحاب کهف را برای جلوگیری از فساد و هوای مطبوع درون غار چنین بیان نموده است: «...درب غار در مقابل ستارگان بنات نعش است و نزدیکترین مشرق و مغربی که محاذی آن است مشرق و مغرب راس السرطان است و وقتی که مدار آفتاب با مدارآن یکی باشد آفتاب به طور مایل و مقابل در طرف چپ غار میتابد و شعاعش به طرف مغرب کشیده میشود و در هنگام غروب از طرف محاذی صبح میتابد و شعاع طرف عصرش به جای تابش طرف صبح کشیده میشود و عفونت غار را از بین برده هوای آن را تعدیل میکند و در عین حال بر بدن آنها میتابد و با تابش خود اذیتشان نمیکنند و لباسهایشان را نمیپوساند». (بیضاوی، بی تا: 2/6).
مفسرین در مورد تعداد اصحاب کهف اختلاف نظری های دارند به طور مثال سورآبادی(5ق) صاحب تفسیر سورآبادی آنان را :« هفت نفرملکزاده درروزگاردقیانوس در شهرافسوس »می داند. (عتیق نیشابوری، 1380: 2/81) ابن عباس نیز بر این نظر است که وقتی در آیه 22 سوره کهف2 کلمه «ورجما بالغیب» ذکر شده است (به معنی از روی ظنّ و گمان؛ نه دلیل و برهان سخن گفتن ) و بطوریکه برای توضیح اعداد قبلی نیامده است، لذا این عدد 7نفر که هشتمی آنها سگشان باشد قطعی است.(طبرسی،1377: 1/861)، اما بروسوی حقی درتفسیر روح البیان تعداد آنان را کمتر ذکر می نماید و بیان می دارد:« در این میان 6 جوان موحد از اشراف زادگان شهرکه به خداوندی آفریدگارجهان،ایمان واقعی داشتند از جامعه گوشه گیری کردند و به دعا وعبادت مشغول شدند.خبر به دقیانوس که رسید،آنانرا جوانی خردسال نامید»( حقی بروسوی ، بی تا: 5/831) و اینگونه خداوند متعال اصحاب کهف را در غار از شرّ دشمنان حفظ و دلهایشان را بـه نیـروي ایمـان و اعتقاد مستحکم می کند، چنانکه در آیه 14 نیز چنین می فرماید:« وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا ۖ لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا).خداوند در این آیات با ذکر جزئیاتی از اوضاع و احوال اصحاب کهف سعی دارد تا از آن به عنوان ابزاری برای تقویت بخشی حقیقت در قلب و دل مومنین بهره جوید و تأثیر بیشتری بر روح و روان خدا پرستان بگذارد(مسبوق، فتحی نظری، 1395: 195). علاوه بر روایات اسلامی در مورد اصحاب کهف شاهد روایت داستان در منابع مسیحی نیز هستیم. این داستان در جهان مسیحی اولین بار توسط ژاک ساروک(متولد 452م) بیان گردید ، چنانکه در زمان امپراتور دقیانوس هشت نوجوان اشراف زاده یکتا پرست از ترس ایمان خویش را در دل نهان داشته اما خبر مسیحی شدن آنان به گوش امپراتور رسید و او آنان را سخت آزار داد ، جوانان برای حفظ جان خویش از شهر افسوس خارج و به غاری پناه بردند و پس از آن ماجرای خواب و بیداری چندین ساله آنان پیش می آید(145-156 Nicholas: 1985:). داستان به صورت دیگر نیز در متون غربی ذکر شده است چنانکه ادوارد گیبون آنان را هفت تن جوان اشراف زاده مسیحی اسیر امپراتور دیکیوس می داند که در غاری در نزدیکی شهر افسوس پنهان شدند . امپراتور با اطلاع از موضوع دستور بستن دهانه غار را داد اما در این حال جوانان به خواب عمیقی رفتند و به مدت 187 به اذن خداوند در خواب بودند(Gibbon:1789-1776 .266/2 )
آیات کلیدی سوره کهف مرتبط با ولایت و تقیه
با بررسی صورت پذیرفته در سوره کهف آیات کلیدی این داستان مربوط به پژوهش عبارتند از:
- آیه 10 سوره کهف
«إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا»
علامه طباطبایی در کتاب تفسیر المیزان این آیه به پناه بردن جوانان به غار به عنوان نمادی از تقیه اشاره میکند. آنها از ترس جان و برای حفظ ایمان خود به غار پناه بردند و از خداوند درخواست رحمت و هدایت کردند. این عمل آنها نشاندهنده اهمیت تقیه در حفظ ایمان در شرایط سخت است(طباطبایی، 1388: 13/ 239). در این آیه علاوه بر این تفسیر واژه الفتیه نیز به معنای مرد جوان در این آیه به کاربرده شده است (فراهیدی، 1409ق: 8/137). در کتاب مجلسی در باب این واژه چنین نقل شده است که امام صادق(ع) خطاب به یکی از مریدانشان فرمودند که اصحاب کهف میانسال بودند و خداوند به دلیل پایداری در ایمان و اعتقاد راسخشان آنان را فتی نامید.(مجلسی، 1103ق: 14/428).
- آیه 13 سوره کهف
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى».
مکارم شیرازی در کتاب تفسیر نمونه در باب تفسیر این آیه به افزایش هدایت و ایمان جوانان توسط خداوند اشاره میکند. او بیان میکند که این افزایش هدایت نشاندهنده نقش ولایت الهی در تقویت ایمان و هدایت مومنان است(مکارم شیرازی، 1396: 11/ 406).
- آیه 16 سوره کهف
«وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا».
محسن قرائتی در تفسیر این آیه به عمل اعتزال (کنارهگیری) جوانان از قوم خود و پناه بردن به غار به عنوان یک عمل تقیهگرانه اشاره میکند. او بیان میکند که این کنارهگیری نشاندهنده تقیه در برابر فشارهای اجتماعی و دینی است(قرائتی، 1395: 7/ 102).
- آیه 18 سوره کهف
«وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا».
علامه طباطبایی بیان میکند که حالت خواب عمیق اصحاب کهف و تدابیری که خداوند برای حفاظت از آنها اندیشیده، نشاندهنده حمایت الهی (ولایت) از مومنان است. این حفاظت الهی باعث شده تا دشمنان نتوانند به آنها آسیبی برسانند(طباطبایی، 1388: 13/ 305).
رابطه ولایت و تقیه در سوره اصحاب کهف
منابع اسلامی، روایات زیادی درباره اصحاب کهف را در خود جای داده اند که برخی از آنها از نظر اسناد قابل اعتماد نیستند و میان برخی تضاد و اختلاف وجود دارد. یکی از معتبرترین روایات که در تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده است، چنین است: امام صادق (علیهالسلام) در مورد اصحاب کهف و رقیم فرمود: آنان در زمان پادشاه جبار و گردنکشی زندگی میکردند که مردم را به پرستش بتها دعوت میکرد و هر کس نپذیرفت، کشته میشد. این گروه با ایمان، خداوند را پرستش میکردند و ایمان خود را مخفی نگه میداشتند(مکارم شیرازی، 1376: 163). مفسرین برجسته نیز در باب آیات سوره کهف که در آن جوانان به حفظ ایمان خویش پرداخته اند، سخنان و مطالبی چند آورده اند که در آن به ولایت و تقیه آنان اشاره نموده اند. علامه طباطبایی به نقش ولایت الهی در هدایت و حفاظت از اصحاب کهف اشاره میکند. او بیان میکند که خداوند با افزایش هدایت و ایمان آنها و حفاظت از آنها در غار که نشاندهنده ولایت الهی است، مومنان را در شرایط سخت یاری میدهد(طباطبایی،1388: 13/ 295). خداوند در آیه 10و 13 این سوره آنان را به عنوان فتیه(جوانمردان) معرفی می نماید که در عرفان اسلامی فتوت از مبانی و اصول ولایت است . همچنین آیت الله مکارم شیرازی نیز به همین نکته اشاره کرده و بیان میکند که افزایش هدایت جوانان و حفاظت از آنها، نشانهای از ولایت الهی و نقش آن در زندگی مومنان است(مکارم شیرازی،1395: 11/ 412). علاوه بر مفهوم ولایت، تقیه نیز ارتباط تنگاتنگی با مضامین آیات سوره اصحاب کهف و داستان آنان دارد. محسن قرائتی در مطلبی به مفهوم تقیه در داستان اصحاب کهف اشاره میکند و بیان میکند که پناه بردن جوانان به غار و کنارهگیری از جامعه فاسد، یک عمل تقیهگرانه است که به حفظ ایمان آنها کمک کرده است(قرائتی، 1396: 7/ 109). علامه طباطبایی نیز این نکته را تایید کرده و بیان میکند که تقیه در برابر فشارهای اجتماعی و دینی، یک اصل مهم در حفظ ایمان مومنان است و داستان اصحاب کهف نمونهای بارز از این اصل است(طباطبایی، 1388: 13/ 308).
خداوند متعال در باب تقیه در قرآن کریم مصادیقی دیگری را ذکر نموده است که می توان به تقیه حضرت ابراهیم (علیهالسلام) اشاره نمود که در آیه 89 سوره انعام چنین آمده است : «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ» (پس به ستارگان نگاهی کرد و گفت: من بیمارم).علامه طباطبایی در تفسیر این آیه بیان میکند که حضرت ابراهیم (علیهالسلام) برای جلوگیری از شرکت در جشن کافران و به منظور حفظ جان و ایمان خود، به بیماری تظاهر کرد. این عمل او نمونهای از تقیه است(طباطبایی،1388: 7/ 274) یا تقیه مؤمن آل فرعون که در آیه 28 سوره غافر که چنین آمده است: «وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُم بِالْبَيِّنَاتِ مِن رَّبِّكُمْ» (و مردی مومن از آل فرعون که ایمان خود را پنهان میداشت، گفت: آیا مردی را میکشید به این سبب که میگوید پروردگار من الله است و با دلایل روشن از سوی پروردگارتان به سوی شما آمده است؟). قرائتی در تفسیر نور این آیه را مصداق نقش تقیه در حفظ ایمان مؤمن آل فرعون اشاره کرده است. این مرد مومن برای حفظ جان خود و تاثیرگذاری بیشتر بر فرعون و قومش، ایمان خود را پنهان کرده و در لحظه مناسب به دفاع از حضرت موسی (علیهالسلام) پرداخت(قرائتی،1395: 8/ 422).
اصحاب کهف با دریافت عمیق معنای توحید، ابعاد عمیقتری از ایمان و پایداری در برابر ظلم و ستم را نشان میدهند و به توسعه و اعتلایی از روح می رسند (امامی، 1401: 13). ولایت الهی در هدایت و حفاظت از مومنان و تقیه به عنوان راهکاری برای حفظ ایمان در شرایط سخت، دو مفهوم اساسی هستند که در این داستان به وضوح مشاهده میشوند و به عنوان یک الگو برای مومنان در هر زمان و مکانی می باشد. عملکرد اصحاب کهف میتواند به عنوان یک نماد قوی از ولایت و تقیه در دوران ظلم و ستم تعبیر شود و پناه بردن به غار آنان نشاندهنده تقیه و حفظ ایمان خود در برابر ظلم و ستم حاکمان زمان خود هستند. در میان رابطه تقیه و ولایت الهی ما شاهد پایداری در ایمان و استقامت در برابر هجوم افکار مخالف و ستم نیز هستیم.
قرآن کریم مصادیق پایداری در ایمان را در آیاتی چند ذکر کرده است که می توان به پایداری حضرت نوح در آیات 6-5 سوره نوح اشاره نمود که فرمود: «قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا. فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا». نوح (ع) بیش از 950 سال به دعوت قوم خود به سوی توحید و پرهیزگاری پرداخت، اما با مقاومت و سرسختی آنها روبرو شد. با این حال، او در ایمان و وظیفه پیامبری خود پایدار ماند و به دعوت خود ادامه داد. خداوند متعال در باب استقامت و پایداری در ایمان حضرت ابراهیم چنین می فرماید: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ...» (بقره: 124) . او در مقابل آزمونهای سختی که خداوند برایش قرار داد، از جمله ترک وطن، قربانی کردن فرزند، و مواجهه با بتپرستان، پایداری نشان داد و همه این امتحانات را با موفقیت پشت سر گذاشت. یا داستان حضرت موسی (ع) و بنیاسرائیل که در آیه چنین آمده است: «قَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» (یونس: 85) که بنیاسرائیل تحت رهبری حضرت موسی (ع) در برابر ظلم و ستم فرعون و تهدیدات او، به خداوند توکل کردند و پایداری نشان دادند تا نهایتاً نجات یافتند. از جمله آیاتی که در آن به پایداری و تقیه پرداخته است در باب مؤمن آل فرعون که چنین آمده است : «وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ...» (غافر: 28) که مؤمن آل فرعون که ایمان خود را پنهان کرده بود، در لحظه مناسب به حمایت از حضرت موسی (ع) برخاست. او با وجود تهدیدات و خطرات، پایداری در ایمان خود را نشان داد.
پایداری در ایمان یکی از ویژگیهای بارز مومنان حقیقی است که در قرآن کریم به آن تاکید شده است. این ویژگی باعث میشود تا مومنان در برابر سختیها و آزمونهای زندگی، استوار بمانند و از مسیر حق منحرف نشوند. داستانهای قرآنی نمونههای بارزی از پایداری در ایمان را به تصویر میکشند و به مومنان امروز نیز الهام میبخشند تا در مواجهه با چالشها، به ایمان خود پایبند بمانند و به خداوند توکل کنند. پایداری در ایمان به معنای ثبات و استواری در باورها و اعتقادات دینی در مواجهه با مشکلات، چالشها و فشارهای اجتماعی است. این مفهوم در قرآن کریم به کرات مورد تاکید قرار گرفته و مومنان به حفظ و تقویت ایمان خود در برابر سختیها و آزمونهای مختلف توصیه شدهاند. پایداری در ایمان نه تنها به حفظ ارتباط با خداوند کمک میکند، بلکه به عنوان یک نیروی محرکه برای مقاومت در برابر ظلم و فساد نیز عمل میکند.
اسرار تفسیری و تاویلي اصحاب کهف با توجه به دو غرض اصلی(ولایت و تقیه)
در این تحقیق، به بررسی و تحلیل اسرار تفسیری و تاویلی داستان اصحاب کهف از دیدگاه قرآن پژوهان با تاکید بر مفاهیم ولایت و تقیه پرداخته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که داستان اصحاب کهف به عنوان یکی از نمونههای برجسته تاریخی و دینی، دارای مضامین عمیق و گستردهای است که میتواند به درک بهتر اصول و مفاهیم دینی کمک کند که بر اساس دو غرض اصلی پژوهش بدین شرح است:
الف) تقیه
- حفظ ایمان و جان در شرایط خطرناک
داستان اصحاب کهف یکی از نمونههای بارز تقیه در قرآن است و عملکرد جوانان اصحاب کهف نشان داد که چگونه میتوان در شرایط سخت و تهدیدآمیز، ایمان را حفظ کرد. چند مصداق دیگر نیز در این رابطه می توان بیان نمود چنانکه خداوند متعال در این باره در سوره نحل آیه 106 نیز می فرماید:« «مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلَّا مَن أُكرِهَ وَقَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالإِيمَان وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ ».(كسىكه بعد از ايمان به خدا كافر (و مرتد) شود، نه آنكه او را به زور وادار كردهاند (كه با زبان اظهار كفر كند) در حالى كه قلبش به ايمان خويش مطمئن است، بلكه كسى كه سينه به روى كفر بگشايد (و بعد از ايمان با شادى به استقبال كفر برود) پس بر آنان از طرف خداوند غضبى است و برايشان عذابى بزرگ است). حفظ ایمان اصحاب کهف در دوره خویش نه تنها به حفظ جان آنها انجامید بلکه به عنوان الگویی برای مومنان در طول تاریخ مبدل گشت که این الگو عبارت است از :
-پنهان کردن ایمان
در آیات مرتبط با داستان اصحاب کهف، به پنهان کردن ایمان و کنارهگیری از جامعه فاسد اشاره شده است. این اقدام به منظور حفظ ایمان و جلوگیری از آسیبهای احتمالی است. امام صادق(ع) نیز در روایتی چنین می فرمایند: « التَّقِیَّهْ تُرْسُ اللَّهِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ» ( تقیّه سپری از خدا، میان او و خلق است)(کلینی، 1411ق: 2/220).روایتی از امام صادق (علیه السلام)در الکافی ذکر شده است که تقیّه هیچکس بهاندازهی تقیّهی اصحاب کهف نمیرسد. آنان همچون دیگران زُنّار میبستند و در اعیاد شرکت میجستند و خداوند به آنان دوبار پاداش عطا فرمود(همان: 2/218). علاوه بر این برخی از روایات اسلامی کتمان ایمان ابوطالب را هم پایه و اندازه کتمان ایمان اصحاب کهف میدانند و این امر تاییدی بر اهمیت تقیه می باشد.(عیاشی، 1380ق: 2/ 323؛ راوندی، 1409ق: 2/ 942).
-پناه بردن به غار (ترک محیط اجتماعی)
یکی از نمادهای اصلی تقیه در داستان اصحاب کهف، پناه بردن جوانان به غار برای حفظ ایمان و جانشان است. این عمل نشاندهنده تقیه و پنهان شدن از فشارهای اجتماعی و دینی است.علاوه بر این در متون عرفانی
-تظاهر به بیماری
نمونهای از تقیه در قرآن کریم، تظاهر حضرت ابراهیم به بیماری برای جلوگیری از شرکت در جشن کافران و حفظ ایمان است. این عمل به عنوان یک مثال بارز از تقیه در داستانهای قرآنی قابل مشاهده است.
خداوند متعال مصادیق دیگری را نیز در باب تقیه و حفظ ایمان بیان نموده است به طور نمونه در آیه 28 سوره آل عمران چنین آمده است: «لايَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذالِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللهِ في شَيْءٍ إِلّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللهِ الْمَصيرُ »(افراد با ايمان نبايد بهجاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند؛ و هركس چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا ندارد [و پيوند او به كلّى از خدا گسسته مىشود]؛ مگر اينكه از آنها تقيّه كنيد [و به خاطر هدفهاى مهمترى كتمان نماييد]. خداوند شما را از [نافرمانى] خود، برحذر مىدارد؛ و بازگشت [شما] بهسوى خداست). این آیه به موضوع تقیه و اهمیت آن در حفظ ایمان و جان مومنان اشاره دارند. علاوه بر آیات الهی شاهد روایات بسیاری در این مورد هستیم که ائمه اطهار (ع) بر امر تقیه تاکید فراوانی می نمایند .
امام صادق (علیه السلام) اگر بگویم: «کسی که به تقیّه عمل نمیکند مانند کسی است که نماز نمیخواند قطعاً راست گفتهام و تقیّه در همه چیز میباشد تا به حدّ خون (جان دیگران) برسد؛ پس وقتی به ریختن خون رسید تقیّه جایز نیست. خداوند متعال اظهار دوستی با کافران را در حال تقیّه اجازه داد و فرمود: لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً.(مجلسی، 1103ق: 72/421). این آیات و روایات نشاندهنده مشروعیت تقیه در شرایط اضطراری و تهدید است و این امر در حفظ ایمان از گزند ظالمان و بیدادگران امری حیاتی است.
ب) ولایت
- هدایت الهی
هدایت از ریشه ه.د.ی می باشد که به معنای نشان دادن راه درست برای رسیدن به مقصد(طبرسی،1379 ذیل «هدانا») و در اصطلاح به معنای تعیین کمال مناسب یک شی و راه رسیدن به آن است (جوادی آملی، 1389: 35) و هادی فقط خداوند متعال است و هدایت اصلی ، هدایت الهی است(آل عمران،73). در داستان اصحاب کهف، جوانان به دلیل ایمان قوی خود از هدایت الهی برخوردار میشوند. این هدایت شامل افزایش ایمان و حمایت الهی در لحظات بحرانی است.خداوند متعال در آیه 10 سوره تغابن به هدایت ویژه مومنان می پردازد و میفرماید:« وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ ۚ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»(و هرکه به خدا ایمان آرد(خدا) دلش را هدایت می کند). علاوه بر این سوره محمد آیه 17: «َو الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ آتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»(وآنان که به هدایت گراییدند خدا آنها را هر چه بیشتر هدایت بخشید و به آنها توفیق پرهیزگاری داد) همچنین در سوره انعام: آیات ۷۱-۲ و سوره نحل: آیات ۱۲۵ و ۱۲۸ نیز خداوند به صراحت بدان اشاره کرده است.
-حفاظت الهی
نقش ولایت الهی در داستان اصحاب کهف به وضوح دیده میشود. خداوند با هدایت و تقویت ایمان جوانان، آنها را در برابر فشارهای اجتماعی و تهدیدات محافظت کرد. هدایت الهی نه تنها به آنها آرامش و اطمینان داد، بلکه آنها را قادر ساخت تا در برابر ظلم و ستم مقاومت کنند. این حفاظت شامل خواب عمیق و تغییر وضعیت آنها برای جلوگیری از کشف و آسیب دشمنان است
-افزایش هدایت و رحمت
توکل به خداوند در همه مراحل زندگی و تکیه به الطاف ذات باریتعالی و ایمان داشتن به یاری خداوند از ویژگی های این جوانان بود که موجب رحمت الهی روز افزون نسبت به آنان در شرایط دشوار و سخت گردید.آنان درخواست رحمت از خداوند را با ایمان به درگاه الهی عرضه داشتند و این امر نشاندهنده این است که هدایت و رحمت الهی برای مومنان پایدار است و در شرایط سخت نیز خداوند آنها را یاری میکند.در سوره کهف آیه 13 بدان اشاره شده است.
- عدم مشارکت در اعمال شرک آلود
با بررسی آیات سوره اصحاب کهف نشان می دهد که این جوانان برای حفظ ولایت الهی و تقوای خویش به سرپیچی از فرامین مشرکانه پرداخته و در هر فرصتی سعی در عدم مشارکت در مجالس مذهبی شرک آلود جامعه خویش داشتند. آیات 13، 16 و 18 سوره کهف به وضوح نقش هدایت و حفاظت الهی از اصحاب کهف را نشان میدهند. این آیات به قدرت و رحمت الهی در حمایت از مومنان تاکید دارند.اما در برخی مواقع نیز برای کتمان ایمان خویش با جامعه خویش همراه گشتند.
ج) پایداری در ایمان
- دعا و درخواست هدایت
مفهوم دعا یعنی « پیوند باطنی با مبدأ همه نیکی ها و خوبی ها»(مکارم شیرازی و همکاران، 1372: 1/643) که همراه با خودآگاهی و بیداری در اندیشه و ایمان می باشد. جوانان اصحاب کهف با دعا و درخواست هدایت از خداوند، نشاندهنده پایداری و تقویت ایمان خود بودند. این نشاندهنده اهمیت دعا و ارتباط با خداوند در حفظ ایمان است.
-کنارهگیری از جامعه فاسد
بی گمان وضعیت محیط اجتماعی زندگی بر انسان از لحاظ روحی و اعمال تأثیر می گذارد و انسان دائم در تعامل با محیط پیرامون خویش است و اگر محیطی آلوده به شرک و کفر باشد، انسان های با ایمان برای حفظ ایمان رنج بسیار می بینند. اصحاب کهف با کنارهگیری از جامعه فاسد و پناه بردن به غار، نشاندهنده مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی و حفظ ایمان خود هستند تا بتوانند از ولایت الهی در جهت استقامت در ایمان خویش و پایداری آن بهره جویند.
-مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی
جوانان اصحاب کهف با مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی و حفظ ایمان خود، نمونهای از پایداری در ایمان را ارائه میدهند که میتواند به عنوان الگویی برای مومنان در شرایط مختلف عمل کند. این الگو نشان میدهد که داستان اصحاب کهف شامل سه مفهوم اصلی ولایت، تقیه و پایداری در ایمان است که هر کدام دارای مولفههای مرتبط و کاربردی هستند. تحلیل این مضامین و الگوی تجمیع آنها کمک میکند تا به درک عمیقتری از پیامهای دینی و اخلاقی داستان اصحاب کهف دست یابیم و از این مفاهیم به عنوان راهنما در زندگی روزمره بهرهبرداری کنیم. این الگو همچنین میتواند مبنایی برای پژوهشهای آینده در زمینه مفاهیم قرآنی و تفاسیر مختلف باشد. آیه 10 سوره کهف به دعا و درخواست رحمت الهی توسط جوانان اصحاب کهف اشاره دارد، «وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً»، راهی که ما را از این تنگنا برهاند، به رضایت و خشنودی تو نزدیک سازد، راهی که در آن خیر و سعادت و انجام وظیفه بوده باشد برای ما فراهم ساز . این آیه نشاندهنده اهمیت دعا و ارتباط با خداوند در حفظ و تقویت ایمان است.
جدول -1 مضامین فرعی و اصلی حاصل از تحلیل دادههای پژوهش
مضامین اصلی | مضامین فرعی | آیات مرتبط | تحلیل | ||
تقیه | پناه بردن به غار | کهف 16 | جوانان برای حفظ ایمان خود از جامعه فاسد جدا شده و به غار پناه بردند که نشانهای از تقیه در شرایط سخت است. | ||
ولایت | هدایت الهی به اصحاب کهف | کهف 13 | خداوند هدایت جوانان اصحاب کهف را افزایش داد که نشاندهنده نقش ولایت الهی در تقویت ایمان و هدایت مومنان است. | ||
حفاظت الهی از اصحاب کهف | کهف 18 | خداوند با ایجاد شرایطی خاص از جمله خواب عمیق، جوانان اصحاب کهف را از خطرات حفظ کرد که نمونهای از ولایت الهی است. | |||
افزایش هدایت و رحمت الهی به جوانان اصحاب کهف | کهف 16 | خداوند با افزایش هدایت و رحمت خود، جوانان اصحاب کهف را در مسیر حق یاری کرد که نشاندهنده نقش ولایت الهی در زندگی مومنان است. | |||
پایداری در ایمان | دعا و درخواست رحمت الهی توسط اصحاب کهف | کهف 10 | جوانان اصحاب کهف با دعا و درخواست رحمت از خداوند، نشاندهنده پایداری و تقویت ایمان خود بودند. | ||
کنارهگیری از جامعه فاسد و حفظ ایمان | کهف 16 | جوانان اصحاب کهف با کنارهگیری از جامعه فاسد و پناه بردن به غار، ایمان خود را در برابر فشارهای اجتماعی حفظ کردند. |
با بررسی دیگر آیات و مضامین اصلی بدست آمده نتایج زیر بدست آمد:
جدول -2 خلاصه مضامین فرعی و اصلی یافتههای پژوهش
مضامین اصلی | مضامین فرعی | آیه | متن عربی | تفسیر و تحلیل | ||
تقیه |
حفظ ایمان | نحل 106 | «مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إيمَانِهِ إِلَّا مَن أُكرِهَ وَقَلبُهُ مُطمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ…» | در این آیه به مسئله تقیه اشاره شده است، جایی که فرد مومن به اجبار به کفر اظهار میکند، در حالی که قلبش به ایمان مطمئن است. این آیه به مشروعیت تقیه در شرایط اجبار اشاره دارد. | ||
پنهان کردن ایمان توسط مؤمنین | آل عمران 28 | «لَا يَتَّخِذِ المُؤمِنُونَ الكَافِرِينَ أَولِيَاءَ مِن دُونِ المُؤمِنِينَ وَمَن يَفعَل ذَلِكَ فَلَيسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنهُم تُقَاةً…» | این آیه بیان میکند که مومنان نباید کافران را به جای مومنان به ولایت بگیرند، مگر در شرایطی که از آنها ترس دارند و مجبور به تقیه هستند. | |||
ولایت | هدایت الهی به اصحاب کهف | کهف 14 | «وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لَن نَّدْعُوَا مِن دُونِهِ إِلَهًا…» | خداوند قلبهای اصحاب کهف را محکم کرد و آنها با ایمان قوی ایستادند و خدا را به عنوان تنها رب قبول کردند. این نشاندهنده ولایت الهی است که به آنها قدرت ایستادگی در برابر ظلم را داد. | ||
حفاظت الهی از اصحاب کهف | کهف 18 | «وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ اليَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالوَصِيدِ…« | خداوند با تدابیر خاص از جمله خواب عمیق و تغییر وضعیت، اصحاب کهف را از خطرات حفاظت کرد. این حفاظت الهی نمونهای از ولایت الهی است که مومنان را در شرایط سخت یاری میدهد. | |||
پایداری در ایمان | دعا و درخواست هدایت | کهف 10 | «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا» | جوانان اصحاب کهف با دعا و درخواست هدایت از خداوند، نشاندهنده پایداری در ایمان و اعتماد به رحمت الهی بودند. | ||
کنارهگیری از جامعه فاسد | نساء 97 | «إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ المَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِم قَالُوا فِيمَ كُنتُم قَالُوا كُنَّا مُستَضعَفِينَ فِي الأَرضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُن أَرضُ اللَّهِ وَاسِعَةً…» | این آیه به مومنان اشاره میکند که در شرایط ظلم و فساد، باید مهاجرت کنند و از محیط فاسد دوری کنند. این مفهوم به کنارهگیری اصحاب کهف از جامعه فاسد و پناه بردن به غار مرتبط است. | |||
پایداری و ثبات در ایمان | احقاف13 | »إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقَامُوا فَلَا خَوفٌ عَلَيهِم وَلَا هُم يَحزَنُونَ» | این آیه به پایداری در ایمان و ثبات در برابر مشکلات اشاره دارد. اصحاب کهف نیز با پایداری در ایمان خود و عدم ترس از تهدیدات، نشاندهنده این مفهوم هستند. |
شکل 1-1 الگوی تجمیع مضامین داستان اصحاب کهف بر اساس اغراض محوری
نتیجهگیری
این مقاله به بررسی اسرار تفسیری و تاویلي اصحاب کهف از نگاه قرآن پژوهان با تاکید بر امر ولایت و تقیه از دیدگاه قرآن پژوهان و تفاسیر معتبر می پردازد تا تاثیرات آنها بر درک عمیقتر این داستان تبیین گردد.
ولایت به عنوان یکی از اصول اساسی در دین اسلام، نقش محوری در هدایت و حفاظت مومنان دارد. در داستان اصحاب کهف، این مفهوم به وضوح دیده میشود. خداوند با هدایت جوانان اصحاب کهف، آنان را از گمراهی نجات داد و با افزایش هدایت و رحمت الهی، ایمان آنان را تقویت کرد. حفاظت الهی نیز از دیگر جلوههای ولایت در این داستان است؛ خداوند با ایجاد شرایطی خاص مانند خواب عمیق و تغییر وضعیت جسمانی آنان، از آنها در برابر خطرات و تهدیدات محافظت کرد. این حمایت الهی نشاندهنده نقش ولایت در تقویت و حفظ ایمان مومنان در شرایط سخت و بحرانی است.
تقیه به معنای پنهان کردن ایمان یا تغییر ظاهر برای حفظ جان و مال در شرایط تهدید و خطر، یکی از مفاهیم مهم در آموزههای دینی است. در داستان اصحاب کهف، جوانان برای حفظ ایمان خود از جامعه فاسد زمان خود فاصله گرفتند و به غار پناه بردند. این عمل آنان نمونه بارزی از تقیه است. همچنین، آیات دیگر قرآن مانند تظاهر حضرت ابراهیم به بیماری، نشاندهنده مشروعیت و اهمیت تقیه در شرایط اضطراری است. تقیه به عنوان راهکاری استراتژیک در برابر فشارهای اجتماعی و دینی، به مومنان کمک میکند تا در شرایط سخت، ایمان خود را حفظ کنند و از آسیبهای احتمالی دور بمانند.
پایداری در ایمان، به معنای ثبات و استواری در باورها و اعتقادات دینی، حتی در مواجهه با مشکلات و چالشها، از ویژگیهای بارز مومنان حقیقی است. جوانان اصحاب کهف با دعا و درخواست هدایت از خداوند و پناه بردن به غار، نشاندهنده پایداری و مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی بودند. این داستان به ما میآموزد که در مواجهه با مشکلات و تهدیدات، پایداری در ایمان و توکل به خداوند، راهگشاست. آیات دیگری از قرآن مانند داستان حضرت ایوب و حضرت نوح نیز بر اهمیت پایداری در ایمان و مقاومت در برابر آزمونهای الهی تاکید دارند.
تحلیل مضامین ولایت، تقیه و پایداری در ایمان در داستان اصحاب کهف نشان میدهد که این داستان علاوه بر روایت تاریخی، حامل پیامهای عمیق دینی و اخلاقی است که میتواند به عنوان الگویی برای مومنان در شرایط مختلف زندگی مورد استفاده قرار گیرد. ولایت به عنوان حمایت و هدایت الهی، تقیه به عنوان راهکاری برای حفظ ایمان در شرایط سخت، و پایداری در ایمان به عنوان اصل اساسی در مواجهه با چالشها، همگی مفاهیمی هستند که در این داستان به خوبی تبیین شدهاند.
این مفاهیم نه تنها به فهم عمیقتر داستان اصحاب کهف کمک میکنند، بلکه میتوانند به عنوان راهنماهایی عملی برای زندگی روزمره مومنان مورد استفاده قرار گیرند. پژوهشهای آینده میتوانند با تمرکز بر دیگر داستانهای قرآنی، به تحلیل و تبیین بیشتر این مفاهیم پرداخته و الگوهای جدیدی برای درک و استفاده از آموزههای دینی در زندگی روزمره ارائه دهند.
در نهایت، تحلیل داستان اصحاب کهف از دیدگاه قرآن پژوهان با تاکید بر مفاهیم ولایت و تقیه نشان میدهد که این داستان حاوی پیامهای مهمی برای مومنان است. تقیه به عنوان یک راهکار استراتژیک در شرایط خطرناک، ولایت به عنوان هدایت و حمایت الهی، و پایداری در ایمان به عنوان یک اصل اساسی در مواجهه با فشارهای اجتماعی و دینی، از جمله مفاهیم کلیدی هستند که در این داستان برجسته شدهاند. این مفاهیم میتوانند به عنوان راهنمایی برای مومنان در شرایط مختلف زندگی عمل کنند.
منابع:
قرآن مجید.
1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دارالصادر،1414ق، بیروت.
2. اکبری, ندا؛ مرتضوی, اکرم، شاخصههای شناخت روایات تقیه سیاسی. علوم قرآن و حدیث, 51(2), 9-26، 1398.
3. امامی، صابر، تولّد دوباره در قصّههای «اصحاب کهف»،«یونس» و «دیدار خضر و موسی» در کشف الأسرار، با تکیه بر مکتب ادبی سمبولیسم. پژوهشنامه نقد ادبی و بلاغت, 11(1), 1-19، 1401.
4. انصاری, غلاممرتضی، تقیه در نگاه اسلام (تقیه در تاریخ و اقسام آن). مطالعات تطبیقی کلام, 13(8), 122-177، 1397.
5. بیضاوی،عبدالله بن عمر،انوار التنزيل واسرار التاويل) تفسیر البیضاوی) ، دارالفکر، بیتا، لبنان-بیروت.
6. تهانوی، محمدعلی بن علی، کشاف اصطلاحات الفنون، بینا، 1967م، کلکته.
7. جوادی آملی، عبدالله، هدایت در قرآن، مرکز نشر اسراء، 1389، قم.
8. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، محقق عطار، احمد عبدالغفور، درالعلم للملایین، 1407ق، بیروت.
9. حاجبابایی,محمد رضا؛ نیکخواهمنفرد.، محمد ، تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم. پژوهشنامه معارف قرآنی, 19(5), 115-146، 1393.
10. حقی بروسوی ، اسماعیل بن مصطفی، تفسیر روح البیان، درالفکر، بی تا، لبنان-بیروت.
11. حیدری، محمدصادق؛ شریفی، محمد؛ حلیمی جلودار، حبیب الله، اصحاب کهف؛ روایتی مسیحی یا قصه ای قرآنی؟... دو فصلنامه کتاب قیم، 1402.
12. دینوری، ابوحنیفه احمدبن داوود، اخبار طوال،ترجمه محمود مهدوی دامغانی، نی، 1364، تهران.
13. راغب اصفهانی،حسین بن محمد، المفردات، مصحح صفوان عدنان داوودی، درالشامیه، 1412ق، بیروت-لبنان.
14. رضایی اصفهانی، محمد علی، تفسیر قرآن مهر، انتشارات پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن.1387، قم.
15. زبیدی، سید مرتضی، تاج العروس، بی نا، 1409ق،کویت.
16. شریعتی، روح الله ، تقیّه در فقه سیاسی و سیاست خارجی، سیاست متعالیه، 11(3), 173-190، 1402.
17. طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، انتشارات روح الامین، 1388، قم.
18. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، مقدمه محمد واعظ زاده خراسانی، مترجم: حبیب روحانی؛ علی عبدالحمید؛ اکبر غفوری؛ احمد امیری شادمهری، آستان قدس رضوی-بنیاد پژوهش ها، 1377، مشهد.
19. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، داراحیا التراث العربی، 1379، بیروت.
20. طبری، أبوجعفر محمد بن جریر، تاریخ الطبری، دار المعرفه ، 1412ق،چاپ دوم، بیروت.
21. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، مرتضوی، 1375، تهران.
22. عتیق نیشابوری، ابوبکر، تفسیر سورآبادی،مصحح علی اکبر سعیدی سیرجانی، نشر نو، 1380، تهران.
23. عظیمی ده علی، محمد ، معناشناسی تقیه در قرآن. فصلنامه مطالعات قرآنی, 6(23), 61-79، 1394.
24. عياشى، محمد، التفسير، به كوشش هاشم رسولى محلاتى، مکتبه العلمیه الاسلامیه،1380ق، تهران.
25. فًراهیدي، خلیل بن احمد، کتاب العين، الطبع الثانی ، نشًر هجًرت، 1409ق، قم.
26. فیروزآبادی، مجدالدین أبو طاهر محمد بن يعقوب، بصائر ذوي التمييز في لطائف الكتاب العزيز، المجلس الاعلى للشئون الاسلامية/ لجنة إحياء التراث الاسلامي،1996م، القاهره.
27. قرائتی، محسن، تفسیر نور، انتشارات درسهایی از قرآن،1395، قم.
28. قرشی بنایی، اكبر، تفسیر احسن الحديث، بنیاد بعثت،1374، تهران.
29. قطب الدین راوندي، سعيدبن هبه الله، الخرائج و الجرائح، موسسه امام مهدی،1409ق، قم.
30. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتب، 1404ق، قم.
31. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول الکافی، دارالتعارف للمطبوعات، 1411ق، بیروت.
32. لطفی افین، زهرا ،بررسی تطبیقی مستند قرآنی «تقیه» از منظر آلوسی و علامه طباطبایی. مطالعات تفسیری آلاءالرحمن, 1(3), 27-54، 1402.
33. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، (1103ق)، بحارالانوار، الطبعه الاولی، بیروت: دارالحیاه التراث العربی.
34. مسبوق،سید مهدی؛ فتحی مظفری، رسول؛ علیزاده, گلاویژ، تاثیر داستان های قرآن بر سلامت روان (مطالعۀ موردی داستان های سورۀ کهف). تحقیقات علوم قرآن و حدیث, 13(2), 185-208، 1395.
35. مکارم شیرازی، ناصر.(1396). تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، 1396، قم.
36. -----------------، «معاد و جهان پس از مرگ»، سرور، 1376، قم.
37. مهدویکنی، صدیقه؛ میری، فهمیه، هنر و تربیت در شخصیت پردازی قصص سوره کهف، مطالعات قرآنی, 14, 67-97، 1392.
38. مجدوب، احمد علی، اصحاب کهف در تورات ، انجیل و قرآن، مترجم سید محمد صادق عارف، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1380، مشهد.
39. میبدي، رشیدالدین ابوالفضل، کشف الأسرار و عدة الأبرار، انتشارات امیرکبیر، 1371، تهران.
40. واحد، اسدالله؛ پوردرگاهی، ابراهیم، تطبیق اولیااله با اصحاب کهف در متون عرفانی فارسی، زبان و ادب فارسی، شماره 220، 1389.
41. Gibbon, Edward: “The History of the Decline and Fall of the Roman Empire”, 6 volumes, Strahan & Cadell, Londo. (1776-1789).
Nicholas .Sims-Williams. “The Christian Sogdian Manuscript”, C2, BTT 12, Berlin. Idem 1988: ``Syro-Sogdica III: Syriac Elemnts in Sogdian’’, Acta Iranica, 28(green leaf), pp 145-156.1985.
[1] . أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ۗ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ ۚ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ.
[2] . سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ ۖ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا.( گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود!» و گروهی میگویند: «پنچ نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» -همه اینها سخنانی بیدلیل است- و گروهی میگویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!» جز گروه کمی، تعداد آنها را نمیدانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو؛ و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن!).