بازتاب باورهای عامیانه و خرافی در شعر کلاسیک؛ با تاکید بر چشم زخم
الموضوعات :
1 - مدرس دانشگاه
الکلمات المفتاحية: شعر فارسی, شعر کلاسیک, باورهای عامیانه, خرافه ها, چشم زخم,
ملخص المقالة :
فرهنگ و ادبیات عامیانه پیشینۀ فرهنگی و ادبی هر ملتی است. عناصر ادبیات عامیانه داستانها، قصهها، اسطورهها، باورها، خرافهها، لالاییها، ترانهها، فهلویات، ضربالمثلها، چیستانها و امثال اینها است که بخش عظیمی از فرهنگ و هویت یک ملت را تشکیل میدهد.
باورهای عامیانه و خرافی یکی از این عناصر میباشد که در ادبیات و شعر کلاسیک هم تأثیر بهسزایی داشته است. باور به چشمزخم و شورچشمی یکی از این باورها ست که در جوامع مختلف شاهد آن میباشیم. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که چشمزخم آسیبی است که در اثر حسد و سوءنیت دیگران به انسان میرسد و در پی راهکارهایی برای دفع آن بوده است. این باور تنها خاص ایرانیان نیست؛ بلکه در بین هندیان، اعراب، یونانانیان، ایتالیاییها، امریکاییان اروپایی تبار و ... بهشدت رواج دارد.
چشمزخم از مضمونهایی است که به کرات در دیوان شاعران فارسیزبان به چشم میخورد. هدف از این پژوهش آشنایی مخاطب با باورهای عامیانه ازجمله چشمزخم و بازتاب آن در شعر فارسی است. با بررسی دیوانهای شاعران بزرگ مشخص گردید که پدیدۀ چشمزخم از موضوعات حائز اهمیتی است که شاعران بسیار به آن توجه کردهاند. ازآنجاییکه تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی کاملاً مشهود است، نمیتوان گفت چشمزخم عنصری صددرصد خرافی است.