بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده: مطالعه موردی شهر بوشهر
الموضوعات : فصلنامه مهارت های روانشناسی تربیتیعلیرضا گلستانی 1 , داریوش رضاپور 2 , سیده حمیده رفائی 3
1 - استادیار و عضو هیئت علمی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران
2 - استادیار و عضو هیئت علمی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران
3 - دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران
الکلمات المفتاحية: طلاق عاطفی, روحیه فرزندان, سلامت روان, عملکرد خانواده.,
ملخص المقالة :
با توجه به آسیبهای طلاق عاطفی و نقش این موضوع بر سلامت روان فرزندان و نیز اهمیت و پیشگیری از مشکلات آن برای فرزندان این خانواده ها دارند این مطالعه با هدف بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده انجام گرفت. این مطالعه از نوع توصیفی – پیمایشی با هدف کاربردی می باشد. جامعه آماري شامل كليه خانواده هاي ساكن بوشهر در سال 1402 بود.. با توجه به جدول کرجسی مورگان و فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 200 خانواده انتخاب شدند. نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری و با توجه به اینکه مقدار آلفا برای همه متغیرها بیشتر از 7/0 بود. به جهت تجزیه تحلیل از نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج نشان داد که طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده تاثیر معناداری دارد. همچنین طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان، طلاق عاطفی بر عملکرد خانواده، عملکرد خانواده بر روحیه فرزندان تاثیر داشته و در نهایت وضعیت طلاق عاطفی در بین خانوارهای شهر بوشهر بالاتر از میانگین می باشد. با توجه به اثرات طلاق عاطفی و علل و پیامدهای مخرب آن بر بهداشت روانی کودکان و شرایط جسمی و روحی آنها میتوان نتيجه گرفت که زنان و مردان در امر تشکيل خانواده باید دقت و تمرکز کافی برای انتخاب صحيح همسر را داشته باشند.
رمضانی فر، حدیثه؛ کلدی، علیرضا و قدیمی، بهرام (1400). تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی در زنان متأهل شهرستان تنکابن، زن در توسعه و سیاست، 19(2): 167-191.
جوکار کمال آبادی، مهناز؛ گلستانه، موسی و محمدی، فاطمه (1396). ساخت، تحلیل عاملی و هنجاریابی آزمون طلاق عاطفی. فصلنامه فرهنگی- تربیتی زنان و خانواده, 12(39): 83-105.
اکبری، ابراهیم؛ پورشریفی، حمید؛ عظیمی، زینب؛ فهیمی، صمد و امیری پیچاکلایی، احمد (1391). اثربخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایتمندی، سازگاری، احساسات مثبت، و صمیمیت زوجهای دارای تجربه طلاق عاطفی، مشاوره و روان درمانی خانواده، 2(4): 455-485.
علوی لواسانی، اکرم السادات و احمدی طهور سلطانی، محسن (1396). همبستگی بدرفتاری در کودکی با طلاق عاطفی: نقش واسطهای سبکهای دلبستگی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و دشواری درتنظیم هیجان. فصلنامه مدیریت ارتقای سلامت، ۶(۴): 58-49.
عبداله پور، ابراهیم؛ نجات، سحرناز، نوروزیان، مریم و مجدزاده، سید رضا (1389). اجرای فرایند روائی محتــوا در طراحی پرسشنـامهها. مجله اپیدمیولوژی ایران، 6(۴): 74-66.
آزاد، پیمان و رضایی، فرشاد (1395). طلاق و تأثیر آن بر دانش آموزان، مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، 2(1): 145-161.
لقمان نیا، مهدی؛ ولایتی حسینی، سارا؛ امیریان فرد، طیبه؛ فولادی، فریبا و پاداش، عبدالقادر (1397). تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان، دومین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی ایران، تهران.
باقریان، رضا؛ احمد زاده، غلام حسین و آبادچی، سهیلا (1397). بررسی رابطه بین راهبردهای مقابلهای، متغیرهای شخصیتی و ادراک از بیماری در بیماران سکته قلبی. پرستار و پزشک در رزم، ۶(۱۸): 60-53.
جعفرزاده، دنیا؛ شریعتمدار، آسیه و قرهداغی، علی (1400). توصیف تجربۀ زیستۀ فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی. پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی، 10(4): 117-140.
صدوقی، لیلا؛ صلاحیان،افشین و نصرالهی، بیتا (1398). تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عملکرد خانواده و الگوهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق. مشاوره کاربردی، 9(1): 111-130.
خاتمی، سید محمد حسین؛ بیانفر، فاطمه و طباطبایی، سید موسی (1399). نقش واسطهای قاطعیت جنسی در رابطهی بین خودکارآمدی جنسی و طلاق عاطفی. دوفصلنامه روانشناسی خانواده، 7(1): 107-120.
Shafeai, M. (2020). Predicting the mental health of married women based on individual and family components. Journal of Assessment and Research in Applied Counseling, 2(2): 66-84.
Epstein, N. B., Bishop, D. S., & Levin, S. (1978). The McMaster model of family functioning. Journal of Marital and Family therapy, 4(4): 19-31.
Woodhouse, S., Hebbard, G., & Knowles, S. R. (2018). Exploring symptom severity, illness perceptions, coping styles, and well-being in gastroparesis patients using the common sense model. Digestive Diseases and Sciences, 63(1): 958-965.
Dahraei, H. A., & Adlparvar, E. (2016). The relationship between family functioning, achievement motivation and rational decision-making style in female high school students of Tehran, Iran. International Journal of Humanities and Cultural Studies, 3(2): 456-463.
Şireli, Ö., & Soykan, A. A. (2016). Examination of relation between parental acceptance-rejection and family functioning with severity of depression in adolescents with depression. Anatolian Journal of Psychiatry, 17(5): 403-410.
Lian, C. T. & Yusooff, F. (2009). The Effects of Family Functioning on Self-Esteem of Children. European Journal of Social Science, 9(4):643-650.
Prinstein, M. J., Boergers, J., & Spirito, A. (2001). Adolescents' and their friends' health-risk behavior: Factors that alter or add to peer influence. Journal of pediatric psychology, 26(5): 287-298.
Mattson, E., James, L., & Engdahl, B. (2018). Personality factors and their impact on PTSD and post-traumatic growth is mediated by coping style among OIF/OEF veterans. Military medicine, 183(9): e475-e480.
Pereira-Morales, A. J., Adan, A., Lopez-Leon, S., & Forero, D. A. (2018). Personality traits and health-related quality of life: the mediator role of coping strategies and psychological distress. Annals of general psychiatry, 17(25): 1-9.
Ram, B., & Hou, F. (2003). Changes in family structure and child outcomes: Roles of economic and familial resources. Policy Studies Journal, 31(3), 309-330.
Ramaprabou, V (2014). The effect of family environment on the adjustment patterns of adolescents. International journal of current research and academic review, 2(10): 25-29.
Bassi, M., Cilia, S., Falautano, M., Grobberio, M., Niccolai, C., Pattini, M., ... & Delle Fave, A. (2020). Illness perceptions and psychological adjustment among persons with multiple sclerosis: the mediating role of coping strategies and social support. Disability and rehabilitation, 42(26): 3780-3792.
Febres, J., Rossi, R., Gaudiano, B. A., & Miller, I. W. (2011). Differential relationship between depression severity and patients’ perceived family functioning in women versus men. The Journal of nervous and mental disease, 199(7): 449- 453.
Nassar-McMillan, S., & Niles, S. (2010). Developing your identity as a professional counselor: Standards, settings, and specialties. Cengage Learning.
Shojae, F. S., Afrooz, G. A., & Baghdasarians, A. (2014). Social adjustment of children and degree of marital satisfaction of parents. Bulletion of environment, pharmacology and life sciences, 3(2): 276-279.
Henry, A., Tourbah, A., Camus, G., Deschamps, R., Mailhan, L., Castex, C., ... & Montreuil, M. (2019). Anxiety and depression in patients with multiple sclerosis: The mediating effects of perceived social support. Multiple sclerosis and related disorders, 27(1): 46-51.
Leung, K. K., Chen, C. Y., Lue, B. H., & Hsu, S. T. (2007). Social support and family functioning on psychological symptoms in elderly Chinese. Archives of gerontology and geriatrics, 44(2): 203-213.
بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده: مطالعه موردی شهر بوشهر
علیرضا گلستانی 1*، داریوش رضاپور 2، سیده حمیده رفائی 3
1- استادیار و عضو هیئت علمی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران، ایمیل: Ali56golestani@gmail.com
2- استادیار و عضو هیئت علمی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران، ایمیل: D.rezapour@gmail.com
3- دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران، ایمیل: hamidehrefahi@yahoo.com
*نویسنده مسئول: دکتر علیرضا گلستانی، استادیار و عضو هیئت علمی، گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور بوشهر، بوشهر، ایران، ایمیل: Ali56golestani@gmail.com
Ali Reza Golestani 1*, Dariush Rezapour 2, Seyedeh Hamideh Refaei 3
2- Assistant Professor, Department of Social Science, Payame Noor University (PNU) of Bushehr, Bushehr, Iran, Email: D.rezapour@gmail.com
3- Msc Student, Department of Social Science, Payame Noor University (PNU) of Bushehr, Bushehr, Iran, Email: hamidehrefahi@yahoo.com
*Corresponding Author: Ali Reza Golestani, Assistant Professor, Department of Social Science, Payame Noor University (PNU) of Bushehr, Bushehr, Iran, Email: Ali56golestani@gmail.com
چکیده
با توجه به آسیبهای طلاق عاطفی و نقش این موضوع بر سلامت روان فرزندان و نیز اهمیت و پیشگیری از مشکلات آن برای فرزندان این خانواده ها دارند این مطالعه با هدف بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده انجام گرفت. این مطالعه از نوع توصیفی – پیمایشی با هدف کاربردی می باشد. جامعه آماري شامل كليه خانواده هاي ساكن بوشهر در سال 1402 بود.. با توجه به جدول کرجسی مورگان و فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 200 خانواده انتخاب شدند. نمونه ها به صورت تصادفی ساده انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ اندازه گیری و با توجه به اینکه مقدار آلفا برای همه متغیرها بیشتر از 7/0 بود. به جهت تجزیه تحلیل از نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج نشان داد که طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده تاثیر معناداری دارد. همچنین طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان، طلاق عاطفی بر عملکرد خانواده، عملکرد خانواده بر روحیه فرزندان تاثیر داشته و در نهایت وضعیت طلاق عاطفی در بین خانوارهای شهر بوشهر بالاتر از میانگین می باشد. با توجه به اثرات طلاق عاطفی و علل و پیامدهای مخرب آن بر بهداشت روانی کودکان و شرایط جسمی و روحی آنها میتوان نتيجه گرفت که زنان و مردان در امر تشکيل خانواده باید دقت و تمرکز کافی برای انتخاب صحيح همسر را داشته باشند.
کلمات کلیدی: طلاق عاطفی، روحیه فرزندان، سلامت روان، عملکرد خانواده.
Investigating the impact of emotional divorce on children's morale and family functioning: a case study Bushehr City
Abstract
Considering the damage of emotional divorce and the role of this issue on children's mental health, as well as the importance and prevention of its problems for the children of these families, this study aims to investigate the impact of emotional divorce on children's morale and family functioning is accepted. This study is a descriptive-survey type with practical purpose. The statistical population included all the families living in Bushehr in 1402. According to Morgan's table and Cochran's formula, a sample size of 200 families was selected. The samples were selected randomly and the questionnaire was distributed among them. The reliability of the questionnaire was measured using Cronbach's alpha coefficient and considering that the alpha value for all variables was greater than 0.7. SPSS-20 software was used for analysis. The results showed that emotional divorce has a significant effect on children's morale and family functioning. Also, emotional divorce has an effect on children's mood, emotional divorce on family functioning, family functioning on children's mood, and finally, the situation of emotional divorce among households in Bushehr city is higher than the average. Considering the effects of emotional divorce and its destructive causes and consequences on children's mental health and their physical and mental conditions, it can be concluded that women and men should be careful and focused enough to choose the right spouse in the matter of forming a family.
Key words: emotional divorce, children's spirit, mental health, family functioning
در خانوادههای درگیر طلاق عاطفی علاوه بر زن و مرد، فرزندان نیز از بهداشت روان برخوردار نیستند. رابطه با فرزندان یا روش های فرزندپروری، اهداف مختلفی مانند تربیت اخلاقی و روانی فرزندان، رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه را دربر میگیرد. خانوادهها باید علاوه بر ایجاد شرایط رشد جسمی و درسی فرزندان به رشد فکری روحی کودکان نیز توجه کنند. خانه ایی که در آن پدرو مادر در کنار هم سرد و بی تفاوت زندگی میکنند و تنها جسمهایشان به هم نزدیک است و روحهایشان فرسنگها از هم دورند، نمیتواند فضای مناسبی برای تغذیه جسمی و روحی کودکان باشد و درس مهر و محبت و ازخودگذشتگی به آنها بدهند. ذهن و روان والدینی که هوش عاطفی و روابط مناسب دارند آمادگی تربیت فرزندانی موفق در زمینههای مختلف را دارد (رمضانی فر و همکاران، 1400). در خانوادههای درگیر طلاق عاطفی علاوه بر زن و مرد، فرزندان نیز از بهداشت روان برخوردار نیستند. رابطه با فرزندان یا روش های فرزندپروری، اهداف مختلفی مانند تربیت اخلاقی و روانی فرزندان، رشد و پیشرفت استعدادهای فرزندان، آشنا کردن با قوانین و هنجارهای جامعه را دربر میگیرد. خانوادهها باید علاوه بر ایجاد شرایط رشد جسمی و درسی فرزندان به رشد فکری روحی کودکان نیز توجه کنند. خانه ایی که در آن پدرو مادر در کنار هم سرد و بی تفاوت زندگی میکنند و تنها جسمهایشان به هم نزدیک است و روحهایشان فرسنگها از همدورند، نمیتواند فضای مناسبی برای تغذیه جسمی و روحی کودکان باشد و درس مهر و محبت و ازخودگذشتگی به آنها بدهند. ذهن و روان والدینی که هوش عاطفی و روابط مناسب دارند آمادگی تربیت فرزندانی موفق در زمینههای مختلف را دارد (شفیعی 1، 1399).
میزان روابط درون خانواده نقش کلیدی در شکلگیری دیدگاهها و بازتابهای اجتماعی اعضای خانواده دارد. پایه و اساس روابط خانواده بر محور روابط زن و شوهر استوار است (جوکار کمال آبادی و همکاران، 1396). در طول زندگی زناشویی اختلاف های کوچک و بزرگی وجود دارد که برخی از این اختلاف ها باعث طلاق میشوند. گاهی ویژگی های فردی باعث طلاق میشودو گاهی نیز زن و مرد برای حفظ بنای خانواده خودشان را تغییر نمیدهند و هرکدام از آنها روش خاص خود را برای ادامه زندگی اجرا میکنند و این باعث سرکوب و کشته شدن عشق و علاقه و محبت بین زوجین میشود. خانواده کوچک ترین نهاد اجتماعی و آسیب پذیرترین گروه در مقابل آسیبهای اجتماعی است و بهگونهایی که بیشتر مشکلات و آسیبها ابتدا در خانواده پیدا میشود. اگر در مقابل مشکلات و آسیب ها برخورد نامناسب صورت گیرد و برای پیشگیری از آنها اقدامی صورت نگیرد با درون جامعه رسوخ پیدا میکند که به راحتی قابل حل نیست. با توجه به شرایط کنونی جامعه اگر نتوان پایههای خانواده را مستحکمکرد خشونتهای خانگی، اعتیاد و طلاق عاطفی که سلامت خانوادهها را به خطر اوج میرسد (اکبری و همکاران، 1391).
امروزه روشهای فرزندپروری شامل بر عوامل تعیینکننده رشد، آسیبشناسی و سلامت روانی کودکان و نوجوانان می باشند. کودکان اوقات زیادی را با خانواده سپری میکنند و بیشتر از والدین متأثر میشوند و آنهارا الگوی خود قرار میدهند. امروزه روانشناسان بر نقش والدین بر خانواده و ارتباط آنها با یکدیگر تأکید میکنند (علوی لواسانی و احمدی طهور سلطانی، 1396). با توجه به آسیبهای طلاق عاطفی و نقش این موضوع بر سلامت روان فرزندان و نیز اهمیت و پیشگیری از مشکلات و معایبی که برای فرزندان این خانواده ها دارند، لازم است تحقیقاتی در این زمینه انجام شود. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی آسیب طلاق عاطفی والدین بر سلامت روان فرزندان انجام شد تا با آشنایی نظریه ها، علل و پیامد طلاق عاطفی، نمونه کوچکی از آسیبها و مشکلات این خانوادهها تبیین شود.
محیط پژوهش و جمعیت مورد مطالعه
این مطالعه از نوع پیمایشی و میدانی می باشد که بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان و عملکرد خانواده در شهر بوشهر پرداخته است. جامعه آماري شامل كليه خانواده هاي ساكن بوشهر در سال 1402 بود که. پس از بررسی تعداد آنان با توجه به جدول کرجسی مورگان و فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 200 خانواده انتخاب شدند.
روش جمع آوری داده ها
جمع آوري دادهها در اين تحقيق ترکيبي از روشهاي کتابخانه اي و ميداني است.
1- مطالعات کتابخانهاي: روش هاي کتابخانه اي در تمامي تحقيقات مورد استفاده قرار مي گيرد. در اين تحقيق نيز محقق براي جمع آوري ادبيات و سوابق موضوع از منابع فارسي و لاتين کتابخانهاي، مقالات، کتابهاي مورد نياز و نيز از شبکه جهاني اينترنت استفاده و نتايج مطالعات خود را در ابزار مناسب اعم از فيش، جدول و فرم، ثبت و نگهداري کرده ودر پايان کار نسبت به طبقه بندي و بهره برداري از آنها اقدام نموده است.
2- تحقيقات ميداني: در اين روش جهت جمع آوري دادهها از پرسشنامه که قبلا توسط چندين پژوهشگر مورد استفاده قرار گرفته استفاده گرديده و تنها در مواردي با توجه به موضوع، با نظرات اساتید راهنما تصحیح شده است. ابزار گردآوری دادهها در این پژوهش استفاده از پرسشنامه استاندارد میباشد.
در پژوهش پیش رو ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه است.
پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده مک مستر (FAD):
این پرسشنامه سنجش عملکرد خانواده دارای ۶۰ سوال بوده که توسط مک مستر در سال ۱۹۸۳ طراحی و تنظیم شده است و هدف از این پرسشنامه سنجش خود گزارشی افراد در عملکرد خانوادگی در ابعاد مختلف می باشد که دارای ۷ خرده مقیاس (حل مسائل، ارتباطات، نقش ها، عمکرد عمومی خانواده، کنترل رفتاری و درگیری عاطفی) می باشد.
(عبدالله پور و همکاران، 1389) ضمن سنجش روایی محتوایی، پایایی این پرسشنامه را به شرح زیر تعیین کردند:
پایایی : ابزار سنجش درونی برخوردار بوده است (اپستین و همکاران 2، 1987). در ایران نیز این پرسشنامه توسط (عبدالله پور و همکاران، 1389) مورد بررسی قرار گرفته که پایایی آن برای هر یک از مقیاسها به ترتیب زیر بوده است: حل مشکل : 0.61، ارتباط 0.38، نقشها 0.72، پاسخدهی عاطفی 64/0، آمیزش عاطفی 65/0، کنترل رفتار 61/0، و کل مقیاس 92/0، همچنین بررسی اعتبار شش خرده مقیاس نشان داده است که خرده مقیاس های این ابزار نسبتا مستقل می باشند. این ابزار دارای اعتبار همزمان و پیش بین خوبی است.
پرسشنامه روحیه فرزندان بعد از طلاق
مقیاس روحیه فرزندان بعد از طلاق با استفاده از پرسشنامه مورد استفاده (آزاد و رضایی، 1395)، (لقمان نیا و همکاران، 1397) شامل ابعاد پرخاشگری شامل 5 سوال، افسردگی شامل 7 سوال، افت تحصیلی شامل 5 سوال، رشد اجتماعی شامل 4 سوال و بزهکاری شامل 6 سوال می باشد.پایای پرسشنامه 96/0 دارای اعتبار مناسبی می باشد.
آنالیز آماری
از شاخص های مرکزی (میانگین میانه و انحراف استاندارد) برای توصیف داده های کمی و برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگي پیرسون جهت بررسي اندازه و شدت رابطه بين متغيرها و آزمون رگرسیون خطی برای بررسی قدرت پیش بینی و تاثیر متغیرها استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزارspss 23 انجام شده است.
يافته ها
از 200 نفر تحت مطالعه 56 درصد (113نفر) آن را زنان و 44 درصد (87 نفر) آنها را مردان تشکیل می داد. از لحاظ سنی، 32 درصد زیر 30 سال، 39 درصد بین 31 تا 40 سال، 29 درصد بیشتر از 41 سال بودهاند (جدول 1).
جدول 1. آمار ابعاد طلاق عاطفی
متغیرهای تحقیق | میانگین | انحراف معیار |
طلاق عاطفی | 4300/23 | 96837/1 |
جدول2. آمار ابعاد عملکرد خانواده
متغیرهای تحقیق | میانگین | انحراف معیار |
حل مشکل | 5700/12 | 39663/2 |
ارتباط | 4050/14 | 11278/3 |
نقشها | 2850/19 | 53785/3 |
پاسخدهی عاطفی | 5500/4 | 11061/3 |
آمیزش عاطفی | 1800/19 | 65986/3 |
کنترل رفتار | 2400/19 | 73391/3 |
عملکرد عمومی خانواده | 8500/24 | 78980/4 |
مقیاس کل عملکرد خانواده | 0750/120 | 36786/22 |
با توجه به نتایج (جدول 2) همبستگی بین ابعاد طلاق عاطفی با همه ابعاد روحیه فرزندان بعد از طلاق رابطه معناداری دارد (p=0.000) جهت رابطه متغیرها مثبت و مستقیم می باشد. به عبارت دیگر با افزایش میزان طلاق عاطفی در بین افراد نمرات روحیه فرزندان در همه ابعاد افزایش می یابد و بالعکس. میزان ضریب تعیین 374/0 نشان دهنده میزان تغییرات روحیه فرزندان به وسیله طلاق عاطفی می باشد. آماره دوربین- واتسون پدیده خود همبستگی بین متغیرها را نشان می دهد که با توجه به اینکه آماره به دست آمده معادله خط رگرسیون (421/2) بین 5/1 و 5/2 می باشد نشان دهنده عدم وجود خود همبستگی در معادله خط رگرسیون می باشد (جدول 3).
جدول 3. ضريب همبستگي و ضريب تعيين
سطح معناداری | آماره F | دوربین واتسون | ضریب تعیین | ضریب همبستگی چندگانه |
000/0 | 217/118 | 421/2 | 374/0 | 611/0 |
جدول 4. نتایج تحلیل رگرسیون
سطح معنی داری | آماره t | ضریب استاندارد beta | ضریب غیر استاندارد | متغیر پیش بین |
000/0 | 371/16 | - | 579/262 | عدد ثابت |
000/0 | 916/8- | 535/0- | 082/6- | طلاق عاطفی |
بر اساس (جدول 4) نتایج نشان می دهد طلاق عاطفی به میزان 535/0- در پیش بینی عملکرد خانواده تاثیر دارد.
همبستگی بین عملکرد خانواده و روحیه فرزندان بعد از طلاق رابطه معناداری را نشان داد و مقدار ضریب همبستگی برابر با 79/0- که نشان داد با کاهش عملکرد خانواده در بین افراد نمرات روحیه فرزندان که شامل پرخاشگری، بزهکاری و... می باشد در همه ابعاد افزایش می یابد. میزان ضریب تعیین 531/0 نشان دهنده میزان تغییرات روحیه فرزندان به وسیله عملکرد خانواده می باشد.
جدول 5. آزمون تی تک نمونه ای وضعیت طلاق عاطفی
متغیر | آماره t | درجه آزادی | سطح معناداری | تفاوت میانگین ها |
طلاق عاطفی | 491/96 | 199 | 000/0 | 43000/13 |
با توجه به (جدول 5) آماره آزمون 491/96 و سطح معناداری آزمون برابر 000/0 می باشد که نشان می دهد فرضیه صفر را در سطح 5 درصد نمی توان رد کرد و می توان نتیجه گرفت که میانگین وضعیت طلاق عاطفی در بین خانوارهای شهر بوشهر بالاتر از میانگین می باشد.
جهت بررسی تاثیر طلاق عاطفی بر عملکرد خانواده و روحیه بعد از طلاق از آزمون رگرسیون خطی استفاده شده است. همان طور که در آزمون رگرسیون نشان داده شد بر اساس جداول بدست آمده نتایج نشان می دهد طلاق عاطفی به میزان 611/0 در پیش بینی روحیه فرزندان تاثیر دارد. همچنین طلاق عاطفی به میزان 535/0- در پیش بینی عملکرد خانواده تاثیر دارد.
با توجه به نظریات روانشناسی، طلاق عاطفی و علل و پیامدهای مخرب آن بر بهداشت روانی کودکان و شرایط جسمی و روحی آنها میتوان نتيجه گرفت که زن و مرد برای ازدواج و تشکيل خانواده باید دقت و تمرکز لازم برای انتخاب صحيح همسر را داشته باشند.
نتایج نشان می دهد طلاق عاطفی به میزان 611/0 در پیش بینی روحیه فرزندان تاثیر دارد. همچنین طلاق عاطفی به میزان 535/0- در پیش بینی عملکرد خانواده تاثیر دارد. تا کنون تحقیقی انجام نشده که به طور همزمان بتواند نقش طلاق عاطفی را در روحیه فرزندان و عملکرد خانواده بررسی نماید. مطالعات رفتار شناسی، بیماران نشان داده است که افراد به یک اندازه تحت تأثیر علائم بیماری قرار نمیگیرند و در زمینه ادراک استرس با یکدیگر تفاوت زیادی دارند؛ چراکه این افراد عوامل استرس زا را به شیوه های مختلفی درک و تفسیر می کنند (وودهوس و همکاران 3، 2018). شیوه های مختلف درک و تفسیر یا راهبردهای مقابله با استرس تلاشهای متمایز و متغیر شناختی، رفتاری عاطفی برای مدیریت تهدید سلامتی است (دهرایی و عدل پرور 4، 2016) و (سیرلی و سویکان 5، 2016).
(لیان و یوسف 6، 2009) راهبردهای مقابله را به صورت بیرونی (مساله مدار) و درونی (هیجان مدار) تعریف کرده اند. این راهبردها متأثر از ویژگی های شخصیتی هستند؛ به طوری که مطالعات را نشان داده اند (پراین استین و همکاران 7، 2001). ویژگی وجدان گرایی برون گرایی توافق پذیری و گشودگی منجر به تلاش در جهت مدیریت استرس و تغییر مساله استرس زا می شود؛ در حالیکه افراد روان رنجور چنین ویژگی را ندارند (متسون و همکاران 8، 2018) و (پرایرا مارلش و همکاران 9، 2018). از طرفی نیز این راهبردها بر ادراک فرد از بیماری خود اثر گذار هستند؛ بدین صورت که افرادی که ادراک بیماری مطلوبتری دارند از راهبردهای مقابله ای کارآمدتری استفاده می کنند؛ در حالی که راهبرد اجتنابی منجر به ادراک ضعیف از بیماری می شود که در نهایت بروز افسردگی، اضطراب و کاهش کیفیت زندگی را به دنبال دارد (رم و هوا 10، 2003) و (راماپربوا 11، 2014). یافته های پژوهش (باقریان و همکاران، 1397) نشان داد برونگرایی از طریق سبک های مقابله ای با ادراک از بیماری ارتباط دارد.
(باسی و همکاران 12، 2020)، نیز به این نتیجه رسیدند که راهبردهای اجتنابی و حمایت اجتماعی از طریق تأثیر بر باورهای مرتبط با بیماری سلامت جسمانی بر مؤثر بودند. (فبرز و همکاران 13، 2011)، نیز نشان دادند که سازگاری خانواده نقش مؤثری در اتخاذ راهبردهای شناختی مؤثر در مقابله با استرس و ادراک بهتر بیماری دارد. نتایج پژوهش پریرا مورالز، آدان، فبرس نیز نشان داد راهبرد مقابله هیجان مدار و درماندگی روان شناختی میانجی ارتباط بین تجربه گرایی و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی بود (جعفرزاده و همکاران، 1400).
نتایج ما نشان داد که بین ابعاد طلاق عاطفی با همه ابعاد روحیه فرزندان بعد از طلاق رابطه معناداری دارد و جهت رابطه متغیرها مثبت و مستقیم می باشد. فرضیه حاضر با تحقیقات انجام شده توسط (صدوقی و همکاران، 1398) همسو می باشد. از نظر پژوهشگر رابطۀ والد فرزندی ناکارآمد در سایه تعامل های زناشویی عاری از عطوفت، همراهی، حمایت کافی و امنیت روانی مانعی برای رشد هویت سالم و در نهایت، شکل گيری شخصیت سالم فرزندان محسوب می شود. در نتيجۀ تعارض های حل نشدنی و تکراری، امنيت روانی فرزندان متزلزل می شود که این امر نقش بسزایی در ناتوانی آنها در مدیریت هيجاناتشان دارد. بدیهی است که سپری کردن زندگی در فضایی فرسایشی و سرشار از هيجان های ناخوشایند با اثرگذاری نامطلوب روی خلق و خوی فرزندان، بهزیستی روان شناختی آنها را با تهدیدی جدی مواجه می کند.
نتایج نشان داد که بین ابعاد طلاق عاطفی با همه ابعاد عملکرد خانواده رابطه معناداری دارد و جهت رابطه متغیرها منفی و معکوس می باشد. فرضیه حاضر با تحقیقات انجام شده توسط (خاتمی و همکاران، 1399) همسو می باشد. به عبارت دیگر با افزایش میزان طلاق عاطفی در بین افراد نمرات عملکرد خانواده در همه ابعاد کاهش می یابد و بالعکس.
در کنار عوامل شخصیتی، عوامل خانوادگی و عملکرد خانواده نیز میتوانند بر ادراک فرد از خود اثرگذار باشند (ناسارامسی میلانس و نایلس 14، 2010). اختلال در كارآيي خانواده، مشكلاتي را در منظومة خانواده ايجاد مي كند و در صورت تشديد مشكلات، خانواده را به سمت فروپاشي سوق مي دهد. افزايش نرخ طلاق در جوامع مختلف در دهه هاي اخير تا حدودي حكايت از كارآيي مختل خانواده ها دارد. کارکردهای خانواده ممکن است متنوع باشند اما کارکرد اصلی خانواده باید برآوردن نیازهای فردی اعضای خانواده باشد؛ در خانواده ها، عملکرد مطلوب خانواده و ایفای نقش حمایت گرانه میتواند منجر به درک بهتر فرد از خود و فعالیتش در زندگی شده و کیفیت زندگی وی را افزایش دهد. از طرف دیگر، عملکرد خانوادگی به اشکال مختلف بر سیر و درمان بیماری افراد خانواده اثر گذار است؛ چرا که خانواده به عنوان سپر دفاعی در برابر افسردگی و اضطراب و همچنین منبع ارزشمندی برای مراقبت از بیمار عمل میکند (شجاعی و همکاران 15، 2014).
نتایج پژوهش (هنری و همکاران 16، 2019). نشان داد که عملکرد خانواده پیش بینی کننده معنی داری از رفتارهای بهداشتی و ادراک بیماری بود و تأثیر عملکرد خانواده بر رفتارهای بهداشتی از طریق ادراک بیماری است. بدین صورت که عملکرد مثبت خانواده و حمایت ادراک شده از سوی آنان سبب افزایش رفتارهای بهداشتی و پیروی از دستورات درمانی می شود و ادراک واقع بینانه تری از بیماری را به دنبال دارد. (لیونگ و همکاران 17، 2007)، نیز به این نتیجه رسید که ادراک حمایت های خانوادگی سبب بهبود باور های فرد درمورد بیماری اش می شود.
با توجه به نتایج جدول همبستگی بین عملکرد خانواده و روحیه فرزندان بعد از طلاق رابطه معناداری دارد و جهت رابطه متغیرها منفی و معکوس می باشد. به عبارت دیگر با کاهش عملکرد خانواده در بین افراد نمرات روحیه فرزندان که شامل پرخاشگری، بزهکاری و... می باشد در همه ابعاد افزایش می یابد و بالعکس. معمولا خانواده را به عنوان مكاني امن و با عاطفه مي دانيم كه هميشه گرم و پر شور است و در بدترين شرايط و با وجود مشكلات، محيط آرام بخشي را براي اعضاي خود فراهم مي كند. اما اين موضوع امروزه براي بسياري از خانواده ها بيشتر به يك رؤيا شباهت دارد چه بسا كه افراد در اين خانواده ها سالها با نارضايتي زندگي مي كنند. اما به راستي چرا زوجهايي كه زندگي مشتركشان را با شور و عشق آغاز مي كنند سر انجام به جايي مي رسند كه فقط كينه، خشم و تنفر، بدبيني و... تنها سر فصل مشترك آنها مي شود. چنين خانواده هايي را مي توان خانواده هاي دچار اختلال در عملكرد دانست چرا كه اختلال در عملكرد خانواده، مشكلاتي را در سيستم خانواده ايجاد مي كند و در صورت تشديد مشكلات، خانواده را به سمت فروپاشي سوق مي دهد. محیطی که خانواده و روابط خانوادگی بیشتر باعث تضعیف روحیه فرزندان شده و لطمات جبران ناپذیری به آنها وارد می کند. خانواده هاي متقا ضي طلاق به طور مناسب به موقعيت هاي هيجاني مختلف پاسخ نمي دهند، آنها واكنش هاي هيجاني مثبتي مانند عشق، مهرباني و شادي و نيز واكنش هاي احساسي اضطراري مانند ترس، اضطراب، خشم و مانند آن را به طور مناسب بروز نمي دهند.
می توان نتیجه گرفت که میانگین وضعیت طلاق عاطفی در بین خانوارهای شهر بوشهر بالاتر از میانگین می باشد. فرضیه حاضر با هیچکدام ازتحقیقات انجام شده همسو نمی باشد. در حقيقت، فرزندان خانواده های دچار طلاق عاطفی والدین، به جای آنکه خانواده را پناهی امن و سرشار از آرامش برای خود بدانند، آن را عامل آشفتگی و فشار تلقی می کنند. به نحوی که غالب آنها یا آرزوی جدایی پدر و مادر یا جدایی خود از خانواده را دارند. والدین، اولين آموزگاران و الگوهای فرزندانشان محسوب می شوند؛ بنابراین در خانه ای که پدر و مادر تنها به حضور فيزیکی یکدیگر بسنده کرده اند، نمی توانند فضای غنی را برای رشد روحی و امنيت عاطفی کودکان فراهم آورند. از این رو، بچه ها نه تنها از رابطۀ سالم والدین خود محروم می شوند، فداکاری، صميميت، عشق، ایثار و فداکاری و در یک کلام درس زندگی را نمی آموزند.
نتيجهگيري
زوجین در اثر ضعف سواد عاطفی و ناتوانی در حل تعارض، طلاق عاطفی را تجربه میکنند. بنابراین بررسی میزان سواد عاطفی زوجین و همچنین شناسایی سبکهاي حل تعارض زوجین درك بهتري از سببشناسی پدیدهي طلاق عاطفی در زوجین فراهم میآورد. بنابراین لازم است که سواد عاطفی در خانواده ها به سطح بالایی ارتقا یابد تا عملکرد خانواده افزایش یابد و بتوان در محیطی سالم، روحیه فرزندان را ارتقا داد. پیشنهاد میشود که با شناسایی و چالش با طرحوارههای ناسازگار اولیه میزان صمیمیت و رضایت زناشویی را افزایش و طلاق عاطفی را کاهش دهند تا بتوانند با افزایش روابط عاطفی، روحیه فرزندان را بهبود بخشید.
پیشنهادات
پیشنهاد میگردد براي ایجاد اعتماد همسران زمینهسازي ایجاد ارتباط صمیمانه، نگرشهاي صریح آنها به زندگی زناشویی احصاء شود. مراکز مشاوره با رویکرد زوج درمانی و خانوادهدرمانی میتوانند با بهره گیري از نتایج چنین مطالعاتی، به امر تقویت و بهبود کیفیت روابط همسران، کارآمد نمودن زوجین در تقویت عملکرد خانوادگی خود، آموزش مهارتهاي زندگی زوجی و خانوادگی و غنیسازي روابط صمیمانهي همسران بپردازند و بر این امر تاکید شود که چنین ارتقای روابط نیز متضمن روحیه فرزندان خواهد بود.
محدودیت های پژوهش
پژوهش فقط در شهر بوشهر صورت گرفته است، بنابراین برای تعمیم نتایج آن به سایر شهرها یا استان ها باید جانب احتیاط رعایت گردد محدودیت دیگر عدم همکاری برخی از خانواده ها در اجرای پژوهش بود.
منابع
رمضانی فر، حدیثه؛ کلدی، علیرضا و قدیمی، بهرام (1400). تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی در زنان متأهل شهرستان تنکابن، زن در توسعه و سیاست، 19(2): 167-191.
جوکار کمال آبادی، مهناز؛ گلستانه، موسی و محمدی، فاطمه (1396). ساخت، تحلیل عاملی و هنجاریابی آزمون طلاق عاطفی. فصلنامه فرهنگی- تربیتی زنان و خانواده, 12(39): 83-105.
اکبری، ابراهیم؛ پورشریفی، حمید؛ عظیمی، زینب؛ فهیمی، صمد و امیری پیچاکلایی، احمد (1391). اثربخشی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش رضایتمندی، سازگاری، احساسات مثبت، و صمیمیت زوجهای دارای تجربه طلاق عاطفی، مشاوره و روان درمانی خانواده، 2(4): 455-485.
علوی لواسانی، اکرم السادات و احمدی طهور سلطانی، محسن (1396). همبستگی بدرفتاری در کودکی با طلاق عاطفی: نقش واسطهای سبکهای دلبستگی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و دشواری درتنظیم هیجان. فصلنامه مدیریت ارتقای سلامت، ۶(۴): 58-49.
عبداله پور، ابراهیم؛ نجات، سحرناز، نوروزیان، مریم و مجدزاده، سید رضا (1389). اجرای فرایند روائی محتــوا در طراحی پرسشنـامهها. مجله اپیدمیولوژی ایران، 6(۴): 74-66.
آزاد، پیمان و رضایی، فرشاد (1395). طلاق و تأثیر آن بر دانش آموزان، مطالعات روانشناسی و علوم تربیتی، 2(1): 145-161.
لقمان نیا، مهدی؛ ولایتی حسینی، سارا؛ امیریان فرد، طیبه؛ فولادی، فریبا و پاداش، عبدالقادر (1397). تاثیر طلاق عاطفی بر روحیه فرزندان، دومین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی ایران، تهران.
باقریان، رضا؛ احمد زاده، غلام حسین و آبادچی، سهیلا (1397). بررسی رابطه بین راهبردهای مقابلهای، متغیرهای شخصیتی و ادراک از بیماری در بیماران سکته قلبی. پرستار و پزشک در رزم، ۶(۱۸): 60-53.
جعفرزاده، دنیا؛ شریعتمدار، آسیه و قرهداغی، علی (1400). توصیف تجربۀ زیستۀ فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی. پژوهش های راهبردی مسائل اجتماعی، 10(4): 117-140.
صدوقی، لیلا؛ صلاحیان،افشین و نصرالهی، بیتا (1398). تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر عملکرد خانواده و الگوهای ارتباطی زوجین متقاضی طلاق. مشاوره کاربردی، 9(1): 111-130.
خاتمی، سید محمد حسین؛ بیانفر، فاطمه و طباطبایی، سید موسی (1399). نقش واسطهای قاطعیت جنسی در رابطهی بین خودکارآمدی جنسی و طلاق عاطفی. دوفصلنامه روانشناسی خانواده، 7(1): 107-120.
Shafeai, M. (2020). Predicting the mental health of married women based on individual and family components. Journal of Assessment and Research in Applied Counseling, 2(2): 66-84.
Epstein, N. B., Bishop, D. S., & Levin, S. (1978). The McMaster model of family functioning. Journal of Marital and Family therapy, 4(4): 19-31.
Woodhouse, S., Hebbard, G., & Knowles, S. R. (2018). Exploring symptom severity, illness perceptions, coping styles, and well-being in gastroparesis patients using the common sense model. Digestive Diseases and Sciences, 63(1): 958-965.
Dahraei, H. A., & Adlparvar, E. (2016). The relationship between family functioning, achievement motivation and rational decision-making style in female high school students of Tehran, Iran. International Journal of Humanities and Cultural Studies, 3(2): 456-463.
Şireli, Ö., & Soykan, A. A. (2016). Examination of relation between parental acceptance-rejection and family functioning with severity of depression in adolescents with depression. Anatolian Journal of Psychiatry, 17(5): 403-410.
Lian, C. T. & Yusooff, F. (2009). The Effects of Family Functioning on Self-Esteem of Children. European Journal of Social Science, 9(4):643-650.
Prinstein, M. J., Boergers, J., & Spirito, A. (2001). Adolescents' and their friends' health-risk behavior: Factors that alter or add to peer influence. Journal of pediatric psychology, 26(5): 287-298.
Mattson, E., James, L., & Engdahl, B. (2018). Personality factors and their impact on PTSD and post-traumatic growth is mediated by coping style among OIF/OEF veterans. Military medicine, 183(9): e475-e480.
Pereira-Morales, A. J., Adan, A., Lopez-Leon, S., & Forero, D. A. (2018). Personality traits and health-related quality of life: the mediator role of coping strategies and psychological distress. Annals of general psychiatry, 17(25): 1-9.
Ram, B., & Hou, F. (2003). Changes in family structure and child outcomes: Roles of economic and familial resources. Policy Studies Journal, 31(3), 309-330.
Ramaprabou, V (2014). The effect of family environment on the adjustment patterns of adolescents. International journal of current research and academic review, 2(10): 25-29.
Bassi, M., Cilia, S., Falautano, M., Grobberio, M., Niccolai, C., Pattini, M., ... & Delle Fave, A. (2020). Illness perceptions and psychological adjustment among persons with multiple sclerosis: the mediating role of coping strategies and social support. Disability and rehabilitation, 42(26): 3780-3792.
Febres, J., Rossi, R., Gaudiano, B. A., & Miller, I. W. (2011). Differential relationship between depression severity and patients’ perceived family functioning in women versus men. The Journal of nervous and mental disease, 199(7): 449- 453.
Nassar-McMillan, S., & Niles, S. (2010). Developing your identity as a professional counselor: Standards, settings, and specialties. Cengage Learning.
Shojae, F. S., Afrooz, G. A., & Baghdasarians, A. (2014). Social adjustment of children and degree of marital satisfaction of parents. Bulletion of environment, pharmacology and life sciences, 3(2): 276-279.
Henry, A., Tourbah, A., Camus, G., Deschamps, R., Mailhan, L., Castex, C., ... & Montreuil, M. (2019). Anxiety and depression in patients with multiple sclerosis: The mediating effects of perceived social support. Multiple sclerosis and related disorders, 27(1): 46-51.
Leung, K. K., Chen, C. Y., Lue, B. H., & Hsu, S. T. (2007). Social support and family functioning on psychological symptoms in elderly Chinese. Archives of gerontology and geriatrics, 44(2): 203-213.
1
[1] Shafeai
[2] Epstein et al.
[3] Woodhouse et al.
[4] Dahraei & Adlparvar
[5] Şireli & Soykan
[6] Lian & Yusooff
[7] Prinstein et al.
[8] Mattson et al.
[9] Pereira-Morales et al.
[10] Ram & Hou
[11] Ramaprabou
[12] Bassi et al.
[14] Nassar-McMillan & Niles
[15] Shojae et al.
[16] Henry et al.
[17] Leung et al.